• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنی مصطلق در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنی مُصطَلِق تیره‌ای از قبیله خزاعه می باشد.



تیره‌ای مهم از قبیله خزاعه و یکی از نبردهای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را با نام بنی مُصْطَلِق می‌شناسند. بنی مصطلق را به اختصار «بَلْمُصْطَلِق» نوشته‌اند. جد اعلای این قبیله، جذیمة (مصطلق) بن سعد بن عمرو بود که به سبب صدای خوب و بلندش او را مصطلق خوانده‌اند. به رغم شهرت قبایل منتسب به خزاعه به ازدیان یمنی تبار
[۶] المفصل، ج۴، ص۴۴۰.
برخی از نسب عدنانی ایشان سخن گفته‌اند. مادر مصطلق، امّ خارجه بنت سعد بن عبدالله به سبب شتاب و آسان‌گیری در ازدواج خود ضرب المثل شده بود.


از «مُرَیْسیع»؛ آبی در نجد و در ۸ منزلی مدینه و «شُهد» به عنوان منابع آبی و از «راحَة فرُوع» و «عُسْفان» به عنوان سکونتگاه‌های ایشان نام برده‌اند، بر این اساس ایشان در مناطق میان مکه و مدینه سکونت داشته‌اند. بنی المصطلق در بازار عُکاظ حاضر می‌شدند و در فعالیت‌های آن شرکت داشتند.
[۱۵] المفصل، ج۷، ص۳۷۷.
بعدها برخی از ایشان در مدینه سکونت یافتند.


بنی مصطلق را از قبایلی دانسته‌اند که در کنار کوه «حُبْشیّ» در پایین مکه گرد آمده، با قریش، پیمان بستند که تا شب و روز برپاست و تا کوه حبشی بر جای خود استوار است در مقابل دیگران متحد باشند و از این رو آنان را به نام آن کوه «احابیش قریش» خوانده‌اند. (بنی لیث) گرچه قبایلی را که با خزاعه پیمان داشته‌اند شاید بتوان از همپیمانان بنی‌مصطلق نیز به شمار آورد؛ اما باید از بنی مدلج به عنوان مهم‌ترین هم‌پیمان بنی‌مصطلق نام برد. درباره زیر مجموعه‌های بنی‌مصطلق اطلاع چندانی وجود ندارد.


این غزوه را به سبب نسبت‌های مختلف به نام‌هایی گوناگون می‌شناسند؛ غزوه مُرَیْسیع
[۲۱] الآحاد والمثانی، ج۵، ص۲۸۳.
به اعتبار آب آنها در نجد، غزوه نجد از آن رو که آب مریسیع در آن سرزمین جاری بود و غزوه بنی‌مصطلق به سبب آنکه این نبرد با تیره بنی مصطلق روی داد. برخی برخلاف مشهور این غزوه را به نام محارب هم نامیده‌اند؛ اما به نظر برخی، محارب نام غزوه دیگری است.


بنا به گزارش‌ها بنی‌مصطلق به ریاست حارث بن ابیضرار به همراه گروهی از صحرانشینان با خرید سلاح و تدارکات لازم آماده نبرد با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شدند. در پی این اقدام رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ابتدا بُرَیدة بن حصیب اسلمی را برای کسب اطلاع به سوی بنی مصطلق فرستاد. بریده نزد آنان چنین وانمود کرد که می‌خواهد به کمک بنی مصطلق بیاید و چون از آمادگی آنان برای نبرد با مسلمانان آگاه شد بازگشت و به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اطلاع داد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز مسلمانان را از ماجرا آگاه ساخت و برای نبرد گسیل داشت.


درباره زمان این غزوه اختلاف است؛ به گفته واقدی و برخی دیگر در روز دوشنبه دوم شعبان سال پنجم هجری رخ داد؛ اما برخی زمان آن را روز شنبه اول ماه شعبان سال ششم دانسته‌اند.
[۲۸] ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۳، ص۲۸۹.
[۳۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۱۰۹.
بخاری نیز به نقل از موسی بن عُقْبَه زمان آن را سال چهارم گفته است.
[۳۱] بخار، محمد، صحیح البخاری، ج۵، ص۵۵.
بیشتر منابع گفته‌اند: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) زید بن حارثه را در مدینه گماشت؛ اما از ابوذر و دیگران نیز به عنوان جانشین پیامبر در مدینه یاد شده است. در این غزوه پیامبر دو تن از همسرانش (عایشه و ‌ام سلمه) را همراه داشت. شمار سپاه اسلام را ۷۰۰ نفر ثبت کرده‌اند. آنان ۳۰ اسب داشتند که ۱۰ اسب از مهاجران و ۲۰ اسب از انصار بود. رسول خدا نیز دو اسب داشت. امیرمؤمنان، امام علی (علیه‌السّلام) از جمله اسب سواران بودند. بسیاری از منافقان نیز که پیش از این در غزوه‌ها شرکت نمی‌کردند، در این غزوه به طمع غنیمت و امور دنیوی و نیز نزدیک بودن مسیر، با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همراه شدند.


مسلمانان در مسیر خود در بُقْعاء به جاسوسی از بنی مصطلق برخورد کردند که برای کسب خبر از سپاه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرستاده شده بود. چون از او خبر گرفتند اظهار بی‌اطلاعی کرد؛ اما پس از تهدید خبر داد که حارث بن ابیضرار با گروهی فراوان برای نبرد با مسلمانان آماده شده‌اند. پس از این حارث بن ابی ضرار و یارانش از حرکت مسلمانان برای نبرد آگاه شدند و دریافتند که جاسوس آنان اسیر و کشته شده است. حارث و یارانش از این خبر به شدت اندوهگین و هراسان شدند و سپس کسانی که با بنی مصطلق همراه شده بودند پراکنده شدند.
رسول خدا در کنار آب مُرَیْسیع فرود آمد و در همان حدود نبرد آغاز شد. شعار مسلمانان در این غزوه بنا بر روایتی «الا الی الله الامر» و بنابر گزارشی «یا منصورُ اَمِتْ» بود. گفته‌اند: حمله مسلمانان چنان غافلگیرانه بود که ۱۰ نفر از بنی مصطلق کشته شدند. بسیاری از مردها از جمله رهبر بنی مصطلق گریختند و زنان و کودکانشان به اسارت درآمدند که شمار اسیران را حدود ۱۰۰ خانواده
[۴۱] طبری، فضل بن حسن، تاریخ طبری، ج۲، ص۱۱۱.
و مقدار غنایم را ۲۰۰۰ شتر و ۵۰۰۰۰۰ گوسفند دانسته‌اند.


جُویرِیّه دختر حارث بن ابیضِرار در شمار اسیران و سهم ثابت بن قیس بود که از سوی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آزاد شد و به ازدواج آن حضرت درآمد. سپس تمام زنان بنی مصطلق که به اسارت مسلمانان درآمده بودند آزاد شدند، از این رو عایشه گفت: از جویریه زنی بابرکت تر برای زنان قبیله‌اش ندیدم که پس از ازدواج با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ۱۰۰ خانوار آنان آزاد شدند.
[۴۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۱۱۱.
برخی از اسیران نیز با پرداخت فدیه آزاد شدند؛ همچنین گفته شده: مقرر شده بود ایشان فدیه بدهند؛ اما مسلمانان به احترام پیامبر که داماد بنی مصطلق شناخته می‌شد اسیران خود را بدون فدیه آزاد کردند.
برخی مفسران آیه «لَن یَضُرّوکُم اِلاّ اَذیً و اِن یُقـتِلوکُم یُوَلّوکُمُ الاَدبارَ ثُمَّ لا یُنصَرون» را خبر غیبی قرآن و حاکی از پیروزی‌های رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و فرار دشمنان از جمله بنی مصطلق دانسته‌اند.
[۵۰] ابوالفتح‌رازی، حسین بن علی، روض الجنان، ج۵، ص۱۶.
مفاد آیه این است که آنان هرگز نمی‌توانند به شما زیان برسانند، جز آزارهای مختصر و اگر با شمار پیکار کنند، به شما پشت خواهند کرد. سپس کسی آنان را یاری نمی‌کند.


از گزارش‌های متعدد درباره برخی حوادث این غزوه چنین برمی‌آید که مسلمانان در این غزوه با مشکل کم آبی رو به رو بودند، به گونه‌ای که برخی مسلمانان برای غسل‌های واجب خود دچار مشکل شدند از این رو آیه تیمم نازل شد و دستور تیمم را بیان کرد.
[۵۱] المبسوط، ج۱، ص۱۰۶.
[۵۲] قرطبی، محمد، تفسیر قرطبی، ج۵، ص۱۳۹-۱۴۰.
بخشی از این آیه چنین است: «... و اِن کُنتُم مَرضی اَو عَلی سَفَر اَو جاءَ اَحَدٌ مِنکُم مِنَ الغائِطِ اَو لـمَستُمُ النِّساءَ فَلَم تَجِدوا ماءً فَتَیَمَّموا صَعیدًا طَیِّبـًا فامسَحوا بِوُجوهِکُم واَیدیکُم اِنَّ اللّهَ کانَ عَفُوًّا غَفُورا» و اگر بیمارید یا مسافر یا یکی از شما از قضای حاجت آمد یا با زنان درآمیخته‌اید و آب نیافته‌اید، پس بر خاکی پاک تیمم کنید، و صورت و دست‌های‌تان را مسح کنید که خداوند بخشنده و آمرزنده است».


برخی منابع درباره معجزه‌ای از پیامبر در ارتباط با مشکل کم آبی مسلمانان آورده‌اند که وقتی رسول خدا دست در ظرف می‌برد چندان از انگشتان آن حضرت آب می‌جوشید که سپاهی عظیم از آن نوشیده، سیراب می‌شدند و از آن توشه بر می داشتند.


شدت کم آبی حتی به درگیری میان مهاجر و انصار انجامید. منابع تفسیری نزول آیات متفاوتی را به این درگیری مرتبط می‌دانند. بر پایه گزارشی مشهور پس از غزوه بنی مصطلق رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر سر چاهی کم آب فرود آمدند و در این هنگام برای برداشتن آب بین سِنان بن وَبْر و جَهْجَاه بن مسعود (یا اَنَس بن سیار و جهجاه بن سعید به سبب گیر کردن دلو آنان به یکدیگر درگیری رخ داد. جهجاه با دست به صورت سنان زد و صورت وی خونین شد. سپس سنان از خزرجیان و جهجاه از قریشیان یاری خواستند و چیزی نمانده بود که فتنه‌ای برپا شود. از سویی منافق مشهور، عبدالله بن اُبَیّ، از ماجرا باخبر شد و با انتقاد از گرایش مردم به دین اسلام و یاری رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به یارانش گفت: اگر به مدینه بازگردم عزیزان را وادار می‌کنم تا ذلیلان را از شهر بیرون رانند. زیدبن ارقم که در آن زمان هنوز بالغ نشده بود در میان این جمع بود و ماجرای عبدالله بن ابیّ و سخنان وی را به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خبر داد؛ اما عبدالله بن ابی در حضور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) زید بن ارقم را به سبب نابالغ بودنش تکذیب و از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عذرخواهی کرد. به همین مناسبت آیات ذیل از سوره منافقون نازل شد و ضمن بازگو کردن سخنان عبدالله بن ابیّ، با صراحت نفاق او را تبیین کرد. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز زید بن ارقم را تصدیق فرمود:
[۵۵] ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۳، ص۲۹۰-۲۹۵.
[۵۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۱۱۰.
«... هُمُ الَّذینَ یَقولونَ لا تُنفِقوا عَلی مَن عِندَ رَسولِ اللّهِ حَتّی یَنفَضّوا ولِلّهِ خَزائِنُ السَّمـوتِ والاَرضِ ولـکِنَّ المُنـفِقینَ لایَفقَهون یَقولونَ لـَئِن رَجَعنا اِلَی المَدینَةِ لَیُخرِجَنَّ الاَعَزُّ مِنها الاَذَلَّ و لِلّهِ العِزَّةُ و لِرَسولِهِ و لِلمُؤمِنینَ و لـکِنَّ المُنـفِقینَ لایَعلَمون». برخی از منابع نیز بر مبنای روایت ابن عباس این درگیری را در کنار آب مریسیع و بین غلام عبدالله ابیّ و غلام عمر بن خطاب می‌دانند و افزوده‌اند که پس از آگاه شدن عمر از سخنان ناشایست عبدالله درصدد برخورد با او برآمد. بر طبق این روایت نزول آیه ۱۴ جاثیه در این باره است:
[۶۰] واحدی، علی، اسباب النزول، ص۲۵۳-۲۵۴.
[۶۱] ابن‌جوزی، زادالمسیر، ج۷، ص۱۲۵.
«قُل لِلَّذینَ ءامَنوا یَغفِروا لِلَّذینَ لا یَرجونَ اَیّامَ اللّهِ لِیَجزِیَ قَومـًا بِما کانوا یَکسِبون» به مؤمنان بگو: تا از کسانی که به روزهای(پیروزی)خدا امید ندارند مورد عفو قرار دهند تا(خداوند هر)گروهی را به(سبب) آنچه مرتکب می‌شده‌اند جزا دهد»؛ ولی با توجه به مکی بودن سوره جاثیه شاید بتوان در شان نزول مذکور خدشه کرد و باید این آیه را تطبیق مفسّران بر ماجرای درگیری دانست.


همچنین برخی مفسران از جمله ابن کثیر نیز نزول آیات ۷۳-۷۴ توبه را در این درگیری دانسته و صدور فرمان جهاد با کافران و منافقان را در این حادثه می‌دانند:
[۶۳] ابن‌جوزی، زادالمسیر، ج۳، ص۳۱۹.
«یـاَیُّهَا النَّبِیُّ جـهِدِ الکُفّارَ والمُنـفِقینَ واغلُظ عَلَیهِم ومَاوهُم جَهَنَّمُ و بِئسَ المَصیر یَحلِفونَ بِاللّهِ ما قالوا ولَقَد قالوا کَلِمَةَ الکُفرِ وکَفَروا بَعدَ اِسلـمِهِم وهَمّوا بِما لَم یَنالوا وما نَقَموا اِلاّ اَن اَغنَهُمُ اللّهُ و رَسولُهُ مِن فَضلِهِ فَاِن یَتوبوا یَکُ خَیرًا لَهُم و اِن یَتَوَلَّوا یُعَذِّبهُمُ اللّهُ عَذابـًا اَلیمـًا فِی الدُّنیا والاخِرَةِ و ما لَهُم فِی الاَرضِ مِن ولِیّ و لانَصیر» ‌ای پیامبر با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر. جایگاه‌شان جهنم و چه بد سرنوشتی است. به خدا سوگند یاد می‌کنند که(سخن ناروا)نگفته‌اند، در حالی که قطعاً سخنان کفرآمیز گفته و پس از اسلام آوردنشان کافر شده‌اند و تصمیم(به کار خطرناکی) گرفتند که به آن نرسیدند. آنان فقط از این انتقام می‌گیرند که خداوند و رسولش آنان را از فضل خود بی نیاز ساختند، با این حال اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر روی گردانند خداوند آنان را در دنیا و آخرت به مجازات دردناکی کیفر خواهد داد و در سراسر زمین یار و یاوری نخواهند داشت».
با توجه به شهرت ماجرای درگیری مسلمانان با یکدیگر و نزول آیات سوره منافقون در این خصوص به نظر می‌رسد مرتبط دانستن نزول برخی آیات سوره توبه با این حادثه بر اثر درآمیخته شدن برخی از گزارشها با یکدیگر باشد، چنان که ابن کثیر در پایان این گزارش به این اشتباه نیز اشاره کرده است.


بر پایه گزارشی در غزوه بنی مصطلق شب هنگام آیات ۱-۲ حجّ نازل شد و آن حضرت آنها را برای مسلمانان خواند و از آنان پرسید: آیا می‌دانید قیامت چه روزی است؟ آنان گفتند: خدا و رسولش داناترند. سپس آن حضرت بخشی از ویژگی‌های روز قیامت و احوال بندگان در آن روز را بیان فرمود و مسلمانان بسیار گریستند:
[۶۸] بغوی، حسین، تفسیر بغوی، ج۳، ص۲۳۰-۲۳۱.
[۶۹] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۱۱۲.
[۷۰] سیوطل، جلال‌الدین، الدرالمنثور، ج۴، ص۳۴۳-۳۴۴.
«یـاَیُّهَا النّاسُ اتَّقوا رَبَّکُم اِنَّ زَلزَلَةَ السّاعَةِ شَیءٌ عَظیم یَومَ تَرَونَها تَذهَلُ کُلُّ مُرضِعَة عَمّا اَرضَعَت و تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمل حَملَها و تَرَی النّاسَ سُکـری و ما هُم بِسُکـری و لـکِنَّ عَذابَ اللّهِ شَدید».


از حوادث مهمی که در غزوه بنی مصطلق بنا بر نقل مشهور برای عایشه رخ داد داستان افک بود. بنا بر گزارش‌هایی، عایشه در بازگشت از غزوه بنی مصطلق هنگامی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در منزلی توقف کرد برای قضای حاجت از جمع فاصله گرفت و چون بازگشت متوجه شد گردنبندش گم شده و چون برای یافتن آن به جست و جو پرداخت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و یارانش حرکت کردند و عایشه از قافله دور ماند. وی به همراه صفوان بن معطل خود را به قافله رساند و این تاخیر، زمینه اتهام را فراهم ساخت. این داستان به حدیث افک مشهور و آیه ۱۱ نور: «اِنَّ الَّذینَ جاء و بِالاِفکِ عُصبَةٌ مِنکُم لا تَحسَبوهُ شَرًّا لَکُم بَل هُوَ خَیرٌ لَکُم لِکُلِّ امرِی مِنهُم مَا اکتَسَبَ مِنَ الاِثمِ والَّذی تَوَلّی کِبرَهُ مِنهُم لَهُ عَذابٌ عَظیم» درباره آن نازل شد.


پس از غزوه بنی مصطلق رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ولید بن عقبة بن ابی معیط را برای دریافت صدقات (زکات)
[۷۶] میبدی، کشف الاسرار، ج۹، ص۲۴۹.
به قبیله بنی المصطلق فرستاد. آنان با آگاهی از این موضوع شادمان از منازل خود خارج شده، به استقبال ولید آمدند؛ اما ولید (آنان را ترساند و)به مدینه بازگشت و با گزارشی دروغ به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خبر داد که بنی مصطلق مرتد شده و به قصد کشتن او از منزل‌شان خارج شده‌اند. در این هنگام آیه «اِن جاءَکُم فاسِقٌ بِنَبَا فَتَبَیَّنوا اَن تُصیبوا قَومـًا بِجَهــلَة فَتُصبِحوا عَلی ما فَعَلتُم نـدِمین» نازل شد. این آیه با فاسق دانستن ولید، به تحقیق درباره خبر گزارشگر فاسق دستور داد،
[۷۹] طبری، ابوجعفر، جامع البیان، مج ۱۳، ج۲۶، ص۱۶۰.
[۸۱] رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۱۹.
از این رو رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: درنگ و تحقیق از خداوند و عجله از شیطان است.
[۸۲] ثعالبی، تفسیر ثعالبی، ج۳، ص۲۱۲.
برخی گفته‌اند: رفتار ولید به کدورت و دشمنی وی با بنی مصطلق در دوره جاهلی باز می‌گردد.
[۸۳] زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۴، ص۳۵۹.
[۸۴] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۱۹۸.
[۸۵] قرطبی، محمد، تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۰۵.
به نظر زمخشری از آیه بعد به دست می‌آید که عده‌ای می‌خواسته‌اند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را بر ضدّ بنی مصطلق تحریک کنند و از این رو نکوهش شدند:
[۸۶] زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۴، ص۳۶۱.
«واعلَموا اَنَّ فیکُم رَسولَ اللّهِ لَو یُطیعُکُم فی کَثیر مِنَ الاَمرِ لَعَنِتُّم ولـکِنَّ اللّهَ حَبَّبَ اِلَیکُمُ الایمـنَ و زَیَّنَهُ فی قُلوبِکُم و کَرَّهَ اِلَیکُمُ الکُفرَ والفُسوقَ والعِصیانَ اُولئِکَ هُمُ الرّاشِدون» و بدانید رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در میان شماست. اگر در بسیاری از کارها از(رای و میل) شما پیروی کند قطعاً دچار زحمت می‌شوید؛ لیکن خدا ایمان را برای شما دوست داشتنی گردانید و آن را در دلهای شما بیاراست و کفر و پلیدکاری و سرکشی را در نظرتان ناخوشایند ساخت. آنان(که چنین‌اند) ره یافتگانند.»


برخی از افراد مهم و برجسته تاریخ از قبیله بنی مصطلق بوده‌اند؛ اما بسیاری از آنان را به سبب آنکه بنی مصطلق شاخه‌ای از خزاعه است با نسبت خزاعی می‌شناسند، با این حال برخی از این افراد با همان نسبت «مصطلقی» شهرت دارند. مشهورترین عضو آنان جُوَیریّه است. وی دختر حارث بن ابی ضرار رئیس قبیله بنی مصطلق و همسر پسرعمویش (مسافع بن صفوان مصطلقی یا صفوان بن مالک) بود که در غزوه بنی مصطلق مانند سایر زنان این قبیله اسیر شد و در شمار غنایم یکی از مسلمانان به نام ثابت بن قیس بن شماس یا پسر عموی او درآمد. سپس مقرر شد در برابر مبلغی آزاد شود. جویریه نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و برای آزادی خود یاری خواست. رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با پرداخت آن مبلغ معین او را آزاد کرد و به ازدواج خود درآورد. وی به هنگام اسارت ۲۰ سال داشت و در سال ۵۰ یا ۵۶ در سنّ ۶۵ سالگی درگذشت.
[۸۹] تاریخ دمشق، ج۳، ص۲۱۹.
گفته‌اند نامش «بَرَّه» بود
[۹۲] قرطبی، محمد، تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۰۹.
و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را جُویریّه نامید.
[۹۳] قرطبی، محمد، تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۰۹.

حارث رهبر بنی مصطلق و پدر جویریه، پس از اسارت دخترش به مدینه آمد تا با پرداخت فدیه او را آزاد کند. وی در بین راه به شترانش نگریست و علاقه مند شد آنها را نگه دارد، از این رو آنها را در دره‌ای پنهان کرد و به حضور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسید و فدیه دخترش را پرداخت؛ اما آن حضرت از محل پنهان کردن شترانش پرسید. او که این خبر غیبی آن حضرت را دید شهادتین گفت و مسلمان شد. پسر وی عمرو راوی حدیث
[۹۵] تاریخ دمشق، ج۳۳، ص۱۰۳.
و پسر دیگرش عبدالله از صحابه پیامبر بود
[۹۹] طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۱۷، ص۴۴.
[۱۰۰] عسقلانی، ابن‌حجر، فتح الباری، ج۱۱، ص۲۳۹.
؛ همچنین همسر عبد الرحمن برادر زبیر بن عوام از بنی مصطلق بود.
از جمله شخصیت‌های ایشان، افزون بر حارث بن ابی ضرار که در سالهای نخست هجری رهبری ایشان را در دست داشت، می‌توان از عبدالعزی بن قطن مصطلقی نام برد که پیش از اسلام در پیمان خزاعه با عبدالمطلب شرکت داشت؛ همچنین سوید بن عامر مصطلقی از شعرای جاهلی بود که رسول خدا درباره او فرمود: اگر سوید زنده بود اسلام می‌آورد.
[۱۰۳] تاریخ دمشق، ج۳۴، ص۶۳.
[۱۰۵] هیثمی، علی بن ابی‌بکر، مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۲۶.



الآحاد و المثانی؛ اسباب النزول؛ الاشتقاق؛ الاصابة فی تمییز الصحابه؛ بحارالانوار؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ المدینة المنوره؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر عبدالرزاق؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ تفسیر القمی؛ التفسیر الکبیر؛ التنبیه و الاشراف؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جمهرة انساب العرب؛ الجواهرالحسان فی تفسیر القرآن، ثعالبی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور؛ روض الجنان و روح الجنان؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ سبل الهدی والرشاد؛ سیر اعلام النبلاء؛ السیرة الحلبیه؛ السیرة النبویه، ابن کثیر؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ صحیح البخاری؛ الطبقات الکبری؛ عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری؛ الکامل فی التاریخ؛ کتاب الثقات؛ الکشاف؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ لسان العرب؛ المبسوط؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد؛ المحبر؛ المعارف؛ معالم التنزیل فی التفسیر و التاویل، بغوی؛ معجم البلدان؛ المعجم الکبیر؛ معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع؛ المغازی؛ المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام؛ المنمق فی اخبار قریش.


۱. ابن‌سعد، محمد، الطبقات، ج۲، ص۴۸.    
۲. ابن‌حزم، علی، جمهرة انساب العرب، ص۲۳۹.    
۳. ابن‌حزم، علی، جمهرة انساب العرب، ص۴۶۸.    
۴. ابن‌درید، الاشتقاق، ج۱، ص۴۷۶.    
۵. دینوری، ابن‌قتیبه، المعارف، ۱۰۸.    
۶. المفصل، ج۴، ص۴۴۰.
۷. ابن‌حزم، علی، جمهرة انساب العرب، ص۱۰.    
۸. ابن‌حزم، علی، جمهرة انساب العرب، ص۴۸۰.    
۹. ابن‌حزم، علی، جمهرة انساب العرب، ص۳۸۹.    
۱۰. ابن‌حبیب، محمد، المحبر، ص۳۹۸.    
۱۱. بکری، عبدالله، معجم ما استعجم، ص۸۸.    
۱۲. ابن‌سعد، محمد، الطبقات، ج۲، ص۴۸.    
۱۳. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۱۲.    
۱۴. بکری، عبدالله، معجم ما استعجم، ج۳، ص۹۴۲.    
۱۵. المفصل، ج۷، ص۳۷۷.
۱۶. ابن‌شبه، عمر، تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۶۸.    
۱۷. ابن‌حبیب، محمد، المنمق، ص۲۲۹-۲۳۱.    
۱۸. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۳، ص۲۱، «حبش».    
۱۹. ابن‌سعد، محمد، الطبقات، ج۲، ص۴۸.    
۲۰. ابن‌سعد، محمد، الطبقات، ج۸، ص۹۳.    
۲۱. الآحاد والمثانی، ج۵، ص۲۸۳.
۲۲. ابن‌حبان، الثقات، ج۱، ص۲۶۳.    
۲۳. بکری، عبدالله، معجم ما استعجم، ج۱، ص۸۸.    
۲۴. حلبی، ابوالفرج، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۳۷۷.    
۲۵. واقدی، محمد، المغازی، ص۴۰۴.    
۲۶. ابن‌سعد، محمد، الطبقات، ج۲، ص۴۸.    
۲۷. ابن‌حبیب، محمد، المحبر، ص۱۱۴.    
۲۸. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۳، ص۲۸۹.
۲۹. ابن‌حبیب، محمد، المحبر، ص۱۱۴.    
۳۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۱۰۹.
۳۱. بخار، محمد، صحیح البخاری، ج۵، ص۵۵.
۳۲. مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۱۵.    
۳۳. ابن‌سیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۷۹.    
۳۴. صالحی شامی، سبل الهدی، ج۴، ص۳۴۴.    
۳۵. واقدی، محمد، المغازی، ج۲، ص۴۲۶-۴۲۸.    
۳۶. ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۳، ص۲۹۷.    
۳۷. واقدی، محمد، المغازی، ج۱، ص۴۰۵.    
۳۸. واقدی، محمد، المغازی، ج۱، ص۴۰۵.    
۳۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۹، ص۱۶۳.    
۴۰. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۰، ص۲۹۰.    
۴۱. طبری، فضل بن حسن، تاریخ طبری، ج۲، ص۱۱۱.
۴۲. واقدی، محمد، المغازی، ج۱، ص۴۱۰.    
۴۳. ابن‌سعد، محمد، الطبقات، ج۲، ص۴۹.    
۴۴. ابن‌حبیب، محمد، المحبر، ص۹۰.    
۴۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۱۱۱.
۴۶. واقدی، محمد، المغازی، ج۱، ص۴۱۲.    
۴۷. ابن‌سعد، محمد، الطبقات، ج۲، ص۴۹.    
۴۸. واقدی، محمد، المغازی، ج۱، ص۴۱۱.    
۴۹. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۱.    
۵۰. ابوالفتح‌رازی، حسین بن علی، روض الجنان، ج۵، ص۱۶.
۵۱. المبسوط، ج۱، ص۱۰۶.
۵۲. قرطبی، محمد، تفسیر قرطبی، ج۵، ص۱۳۹-۱۴۰.
۵۳. نساء/سوره۴، آیه۴۳.    
۵۴. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۸۶.    
۵۵. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۳، ص۲۹۰-۲۹۵.
۵۶. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۶۸-۳۶۹.    
۵۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۱۱۰.
۵۸. منافقون/سوره۶۳، آیه۱-۸.    
۵۹. جاثیه/سوره۴۵، آیه۱۴.    
۶۰. واحدی، علی، اسباب النزول، ص۲۵۳-۲۵۴.
۶۱. ابن‌جوزی، زادالمسیر، ج۷، ص۱۲۵.
۶۲. توبه/سوره۹، آیه۷۳-۷۴.    
۶۳. ابن‌جوزی، زادالمسیر، ج۳، ص۳۱۹.
۶۴. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۸۵-۳۸۶.    
۶۵. صالحی، شامی، سبل الهدی، ج۳، ص۴۱۷.    
۶۶. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۸۶.    
۶۷. حج/سوره۲۲، آیه۱-۲.    
۶۸. بغوی، حسین، تفسیر بغوی، ج۳، ص۲۳۰-۲۳۱.
۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۱۱۲.
۷۰. سیوطل، جلال‌الدین، الدرالمنثور، ج۴، ص۳۴۳-۳۴۴.
۷۱. حجّ/سوره۲۲، آیه۱-۲.    
۷۲. ابن‌شبه، عمر، تاریخ المدینه، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۱.    
۷۳. ابن‌اثیر، عزالدین، الکامل، ج۲، ص۱۹۵-۱۹۹.    
۷۴. نور/سوره۲۴، آیه۱۱.    
۷۵. ابن‌شبه، عمر، تاریخ المدینه، ج۱، ص۳۲۲.    
۷۶. میبدی، کشف الاسرار، ج۹، ص۲۴۹.
۷۷. عبدالرزاق، تفسیر عبدالرزاق، ج۳، ص۲۲۰.    
۷۸. حجرات/سوره۴۹، آیه۶.    
۷۹. طبری، ابوجعفر، جامع البیان، مج ۱۳، ج۲۶، ص۱۶۰.
۸۰. شیخ‌طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۹، ص۳۴۳.    
۸۱. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۱۹.
۸۲. ثعالبی، تفسیر ثعالبی، ج۳، ص۲۱۲.
۸۳. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۴، ص۳۵۹.
۸۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۱۹۸.
۸۵. قرطبی، محمد، تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۰۵.
۸۶. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۴، ص۳۶۱.
۸۷. حجرات/سوره۴۹، آیه۷.    
۸۸. ابن‌سعد، محمد، الطبقات، ج۸، ص۹۵.    
۸۹. تاریخ دمشق، ج۳، ص۲۱۹.
۹۰. عسقلانی، ابن‌حجر، الاصابه، ج۸، ص۷۳-۷۴.    
۹۱. ابن‌حبیب، محمد، المحبر، ص۸۹.    
۹۲. قرطبی، محمد، تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۰۹.
۹۳. قرطبی، محمد، تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۰۹.
۹۴. عسقلانی، ابن‌حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۳-۶۷۴.    
۹۵. تاریخ دمشق، ج۳۳، ص۱۰۳.
۹۶. ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۷۶.    
۹۷. الاصابه، ج۴، ص۴۲.    
۹۸. ابن‌سعد، محمد، الطبقات، ج۲، ص۲۴۱.    
۹۹. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۱۷، ص۴۴.
۱۰۰. عسقلانی، ابن‌حجر، فتح الباری، ج۱۱، ص۲۳۹.
۱۰۱. عسقلانی، ابن‌حجر، الاصابه، ج۸، ص۷۱.    
۱۰۲. ابن‌حبیب، محمد، المنمق، ص۸۶.    
۱۰۳. تاریخ دمشق، ج۳۴، ص۶۳.
۱۰۴. عسقلانی، ابن‌حجر، الاصابه، ج۶، ص۸۴.    
۱۰۵. هیثمی، علی بن ابی‌بکر، مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۲۶.



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «بنی مصطلق»    



رده‌های این صفحه : بنی المصطلق | موضوعات قرآنی | یهود




جعبه ابزار