بشارتهای عیسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حضرت عیسی (علیهالسّلام) به آمدن
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
مهدی (علیهالسّلام) بشارت داده بودند.
روزی حضرت
عیسی (
علیه
السّلام) از سرزمین
اردن به طرف
بیت المقدس میرفت، در مسیر راه به همراهان فرمود: در فلان جا الاغی همراه کره اش میچرخد، آن را به این جا بیاورید. همراهان رفتند و
الاغ را آوردند.
عیسی (
علیه
السّلام) بر آن سوار شد و به شهر
اورشلیم وارد گردید و در آن جا از چند نفر که بیماری سختی داشتند
عیادت کرد و به
اذن خدا به آنها
شفا داد. سپس وارد بیت المقدس گردید، در آن جا بعضی از آن حضرت پرسیدند: «ای رسول خدا! به ما
خبر بده که پایان
دنیا چگونه است و کی خواهد بود؟»
عیسی (
علیه
السّلام): «به شما خبر میدهم که بعد از من پیامبری خواهد آمد که نام او
احمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) «بشارت
عیسی (
علیه
السّلام) به آمدن پیامبر
اسلام (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) به نام احمد (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) در
آیه ۶
سوره صف آمده است و در کتاب
انجیل این بشارت به نام
«
فارقلیط» است که ازنظر فرهنگ یونانی به معنی «شخص مورد ستایش» معادل احمد و محمد (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) است». یکی از فرزندان او حضرت مهدی (
علیه
السّلام) حجت خدا بر انسانها خواهد بود. او
قیام میکند و
جهان را همان گونه که پر از
ظلم و جور شده، پر از
عدل و داد مینماید و من در
زمان او از
آسمان فرود میآیم و
ظهور من، نشانه ظهور
قیامت خواهد بود.»
در روایات
اسلامی، آمده که هنگام ظهور
حضرت مهدی (علیهالسّلام)، حضرت
عیسی (
علیه
السّلام) از آسمان به
زمین فرود میآید و در بیت المقدس پشت سر آن حضرت
نماز میخواند و از یاران آن حضرت شده و پیروانش را به پذیرش رهبری او دعوت مینماید و موجب تقویت و گسترش امر آن حضرت میگردد و بر فراز گردنه «افیق» بیت المقدس، حربهای در دست دارد و در
قتل دجال شرکت میکند و در صف نماز، امام مهدی (
علیه
السّلام) به او میگوید: «به پیش برو تا به تو اقتدا کنیم.»
عیسی (
علیه
السّلام) میگوید: «شما خاندانی هستید که برای هیچ کس تقدم بر شما روا نیست.
تبلیغات
عیسی (
علیه
السّلام) و افزایش پیروان او موجب شد که
یهودیان و روحانی نمایان یهود،
کینه آن حضرت (
علیه
السّلام) را به دل گرفتند و به فکر افتادند تا
توطئه قتل آن بزرگ مرد را فراهم سازند. آنها برای اجرای اهداف شوم خود
قیصر روم را تحریک کردند و به او گفتند اگر این وضع ادامه یابد، سلطنت تو واژگون خواهد شد. برای حفظ سلطنت خود چارهای جز کشتن
عیسی (
علیه
السّلام) نداری.
حضرت
عیسی (
علیه
السّلام) از توطئه
دشمن آگاه شد، مکان خود را با یاران مخصوصش عوض میکرد و در مخفی گاهها به سر میبرد تا از گزند دشمن محفوظ بماند.
سرانجام یکی از یاران نزدیکش به نام «یهودا اسخریوطی» که یکی از
حواریون دوازده گانه آن حضرت بود، به خاطر سی پاره نقره که دشمن به او
رشوه داد، مکان
عیسی (
علیه
السّلام) را به دشمن نشان داد تا آن حضرت را دستگیر کرده و به دار زنند.
ولی خود او که شباهت زیادی به
عیسی (
علیه
السّلام) داشت، به جای
عیسی (
علیه
السّلام) به دست یهود کشته شد و
چاهی را که کنده بود، خود در میان آن سقوط کرد، توضیح این که:
عیسی (
علیه
السّلام) با یاران مخصوصی به باغی وارد شد و در آن جا مخفی گردید، ولی بر
اثر گزارش «یهودا» وقتی که
شب فرا رسید و
هوا تاریک گردید، جاسوسان و جلادان دشمن از در و
دیوار باغ، وارد شدند و حواریون را احاطه کردند. وقتی که حواریون خود را در
خطر شدید دیدند،
عیسی (
علیه
السّلام) را تنها گذاشته و گریختند. در چنین لحظه خطرناک،
خداوند عیسی (
علیه
السّلام) را تنها نگذاشت، او را یاری کرد و وجودش را از
چشم مهاجمان پوشانید، در نتیجه آن مردی را که شباهت کامل به
عیسی (
علیه
السّلام) داشت. (یعنی همان یهودا اسخریوطی) به جای
عیسی (
علیه
السّلام) دستگیر کردند، آن مرد بر اثر وحشت و ناراحتی شدید، خود را باخت، دهانش
لال شد و نتوانست خود را معرفی کند.
یهودا به دست جلادان به
دار آویخته شد و اعدام گردید و به مکافات عمل خود رسید.
قیصر روم و وزیران و لشکریان پنداشتند،
عیسی (
علیه
السّلام) را کشتهاند، ولی به فرموده
قرآن:
«ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبه لهم؛ نه
عیسی (
علیه
السّلام) را کشتند و نه به دار آویختند، ولی امر به آنها مشتبه شد.»
در جامعه منعکس شد که
عیسی (
علیه
السّلام) اعدام گردید، حتی
مسیحیان همین عقیده را دارند و شعار
صلیب که در تمام شؤون زندگی مسیحیان دیده میشود، براساس این اعتقاد است که
عیسی (
علیه
السّلام) مصلوب شد یعنی به دار آویخته شد و به
شهادت رسید.
ولی طبق
نص صریح قرآن؛ «او کشته نشد و به دار آویخته نشد، بلکه خداوند او را
زنده به سوی خود برد»
؛ «بل رفعه الله الیه» ـ در عالم ملکوت و کروبیان، حادثه عروج
عیسی (
علیه
السّلام) به آسمان، حادثه بسیار مهمی بود که
ابلیس هنگام تولد پیامبر
اسلام (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) به شیطانها گفت: «از
زمان عروج
عیسی (
علیه
السّلام) به آسمان تاکنون (یعنی ۵۳۷
سال) چنین حادثهای رخ نداده است.» این سخن ابلیس بیانگر عظمت حادثه عروج
عیسی (
علیه
السّلام) و تولد پیامبر
اسلام (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) است؛
و هم اکنون زنده است و در آسمان به سر میبرد و هنگام ظهور حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) به زمین فرود خواهد آمد و پشت سر آن حضرت
نماز میخواند.
پیامبر
اسلام (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) در شب
معراج، که از
مکه به بیت المقدس و از آن جا به آسمانها
عروج کرد، با پیامبران و
فرشتگان بسیار ملاقات و گفتگو نمود. از جمله: وقتی که همراه
جبرئیل وارد بیت المقدس شد،
ابراهیم و
موسی و
عیسی (علیهم
السّلام) در پیشاپیش پیامبران بسیار به استقبال آن حضرت آمدند، در آن جا پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) جلو ایستاد و همه پیامبران از جمله ابراهیم،
عیسی و موسی (علیهم
السّلام) به آن حضرت اقتدا کرده
نماز جماعت خواندند.
پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) در مسیر خود پس از آن که از آسمان اول دیدن کرد، به آسمان دوم عروج نمود. در آن جا چهره دو مردی که کاملا شباهت به هم داشتند، نظرش را جلب نمود، از جبرئیل پرسید: «اینها کیستند؟» جبرئیل عرض کرد: «اینها دو پسر خاله همدیگر،
یحیی و
عیسی (علیهما
السلام) هستند، بر آنها
سلام کن.»
پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) بر آنها
سلام کرد، آنها نیز بر پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلّم)
سلام کردند و برای همدیگر از درگاه خدا طلب
آمرزش نمودند.
عیسی و یحیی (علیهما
السلام) گفتند:
«مرحبا بالاخ الصالح و النبی الصالح؛ آفرین به
برادر شایسته و پیامبر شایسته.»
بشارت؛
بشارت انبیا (قرآن)؛
بشارت اولیاءالله (قرآن).
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «بشارتهای عیسی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۲۴