• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بزرگمهر پسر بختگ

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بُزُرْگْمِهْر، پسر بُختَگ‌، وزیر و حکیم‌ روزگار خسرو اول‌ انوشیروان‌ ساسانی‌ (سل ۵۳۱ - ۵۷۹م‌) در بعضی‌ از متون‌ ادبی‌ و تاریخی‌ بود.



بزرگمهر عنوانی‌ است‌ که‌ در متون‌ پهلوی‌ به‌ صورت وُ چورْگْمِتْر
[۱] صفا، ذبیح‌الله‌، حماسه‌سرایی‌در ایران‌، ج۱، ص۴۹، تهران‌، ۳۶۳ش.
و وُزُرگمهرِ بُخْتَگان‌، و در متون‌ فارسی‌ و عربی‌ دوره اسلامی‌ به‌ صورت‌های‌ گوناگون‌ همچون‌ بزرگمهر،
[۲] جلال‌الدین‌میرزا، نامة خسروان‌، ج۱، ص۳۳۱، تهران‌، ۳۷۰ش.
بزرجمهر
[۴] بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌، ص۴۲۵، به‌کوشش‌علی‌اکبر فیاض‌، مشهد، ۳۵۶ش‌.
، بوذرجمهر
[۵] ابوعلی‌مسکویه‌، احمد، جاویدان‌خرد، ج۱، ص۵۳، ترجمة تقی‌الدین‌محمد شوشتری‌، به‌کوشش‌بهروز ثروتیان‌، تهران‌، ۳۵۵ش.
[۶] میرخواند، محمد، روضة الصفا، ج۱، ص۷۸۵، تهران‌، ۳۳۸ش.
و ابوذرجمهر
[۷] خواجوی‌کرمانی‌، محمود، خمسه‌، به‌کوشش‌سعید نیاز کرمانی‌، کرمان‌، ۳۷۰ش.
آمده‌ است‌. از بررسی‌ فرهنگ‌ شاهنامه‌ چنین‌ بر می‌آید که‌ این‌ نام‌ در شاهنامه فردوسی‌- به‌ سبب‌ سازگاری‌ با بحر متقارب‌- همواره‌ به‌ صورت‌ بوزرجمهر به‌کار رفته‌است‌.
[۸] ولف‌، فریتس‌، فرهنگ‌شاهنامة فردوسی‌، ج۱، ص۱۵۷، تهران‌، ۳۷۷ش.
تلفظ امروزی‌ این‌ نام‌ بزرگمهر، و در لغت‌ به‌ معنی‌ آفتاب‌ بزرگ‌، یا صاحب‌ محبت‌ بزرگ‌ است‌
[۹] هدایت‌، رضا قلی‌، فرهنگ‌انجمن‌آرای‌ناصری‌، ص۱۷۰، به‌کوشش‌اسماعیل‌کتابچی‌، تهران‌، ۳۳۸ش.
و از نظر ریشه‌شناسی‌، مصحّف‌ بُرْزمِهر یا داد بُرْزمهر است‌ که‌ به‌ صورت‌ زرمهر هم‌ نوشته‌ شده‌، و شاید شکل‌ صحیح‌ آن‌ دات‌ بُرْژمِتْر،
[۱۰] بهار، محمد تقی‌، سبک‌شناسی‌، ج۱، ص۵۲، تهران‌، ۳۴۹ش.
و کهن‌ترین‌ صورت‌ ضبط آن‌ در کتیبه‌ها «بورزومهر» باشد.
[۱۱] حبیبی‌، عبدالحی‌، حاشیه‌بر زین‌الاخبار گردیزی‌، ج۱، ص۸۷، تهران‌، ۳۶۳ش.



بزرگمهر، رئیس‌ رایزنان‌ خاص‌ دربار کشور، پاسبان‌ شخصی‌ پادشاه‌ و رئیس‌ دربار بوده‌ است‌
[۱۲] بهار، محمد تقی‌، سبک‌شناسی‌، ج۱، ص۵۲، تهران‌، ۳۴۹ش.
. بناکتی‌ بزرگمهر را پسر سوخرا دانسته‌است‌.
[۱۳] بناکتی‌، داوود، تاریخ‌، ج۱، ص‌۶۱، به‌کوشش‌جعفر شعار، تهران‌، ۳۴۸ش.
به‌ گفته کریستن‌سن‌ پسر سوخرا، زرمهر نام‌ داشته‌،
[۱۴] کریستن‌سن‌، آرتور، سلطنت‌قباد و ظهور مزدک‌، ج۱، ص۴۲، ترجمة احمد بیرشک‌، تهران‌، ۳۷۴ش.
و به‌ باور همایی‌ بختگ‌ لقب‌ سوخرا، پدر بزرگمهر بوده‌است‌.
[۱۵] همایی‌، جلال‌الدین‌، تاریخ‌ادبیات‌ایران‌، ج۱، ص‌۲۲۲، تهران‌، ۳۶۶ش.
بر اساس‌ شواهد تاریخی‌ سوخرا یکی‌ از درباریان‌ قباد (سل ۴۸۸- ۴۹۶؟ و ۹۸ یا ۴۹۹-۵۳۱م‌)، پدر انوشیروان‌ بود که‌ به‌ فرمان‌ قباد کشته‌ شد کریستن‌سن‌.
[۱۶] کریستن‌سن‌، آرتور، سلطنت‌قباد و ظهور مزدک‌، ج۱، ص۴۲_ ۴۳، ترجمة احمد بیرشک‌، تهران‌، ۳۷۴ش.
[۱۷] کریستن‌سن‌، آرتور، سلطنت‌قباد و ظهور مزدک‌، ج۱، ص۵۵، ترجمة احمد بیرشک‌، تهران‌، ۳۷۴ش.
بناکتی‌ سابقه وزارت‌ بزرگمهر را به‌ عهد جاماسب‌ (سل ۴۹۶- ۴۹۸ یا ۴۹۹م‌) برادر قباد رسانده‌ است‌. به‌ باور او، قباد پس‌ از پیروزی‌ بر جاماسب‌، به‌ جبران‌ کشتن‌ سوخرا، بزرگمهر را به‌ وزارت‌ رساند و بزرگمهر بعدها در زمان‌ انوشیروان‌ همچنان‌ در مقام وزارت‌ باقی‌ ماند.
[۱۸] بناکتی‌، داوود، تاریخ‌، ج۱، ص۶۲_ ۶۳، به‌کوشش‌جعفر شعار، تهران‌، ۳۴۸ش.
گفته‌های‌ بناکتی‌ بیشتر شبیه‌ روایت‌های‌ اغراق‌آمیز داستان‌های‌ امیر حمزه‌
[۱۹] وهمن‌، فریدون‌، «ماجرای‌حمزه‌نامه‌»، ص۴۶۸_۴۶۹، نامة مینوی‌، به‌کوشش‌محمد روشن‌، تهران‌، ۳۵۰ش.
و رموز حمزه‌
[۲۰] محجوب‌، محمد جعفر، «بزرگمهر دانای‌ایرانی‌در افسانه‌های‌فارسی‌»، ج۱، ص۳۳-۳۸، ایران‌آباد، تهران‌، ۳۳۹ش‌، ش.
است‌.


گروهی‌ دیگر بزرگمهر را وزیر خسرو پرویز (سل ۵۹۰ - ۶۲۸م‌) دانسته‌اند.
[۲۱] مسعودی‌، علی‌، مروج‌الذهب‌، ج۱، ص۳۰۵، به‌کوشش‌یوسف‌اسعد داغر، بیروت‌، ۳۸۵ق.
[۲۲] مشکور، محمدجواد، تاریخ‌سیاسی‌ساسانیان‌، ج۲، ص۱۰۳۷، تهران‌، ۳۶۶ش.
[۲۳] سایکس‌، پرسی‌، تاریخ‌ایران‌، ج۱، ص۶۳۵، ترجمة محمد تقی‌فخر داعی‌گیلانی‌، تهران‌، ۳۳۵ش.
در سیاست‌نامه‌ روایتی‌ مبنی‌ بر زنده‌بودن‌ بزرگمهر پس‌ از زوال‌ ساسانیان (‌۶۵۱م‌) آمده‌،
[۲۴] نظام‌الملک‌، حسن‌، سیاست‌نامه‌، ج۱، ص۲۴۶، به‌کوشش‌هیوبرت‌دارک‌، تهران‌، ۳۴۷ش.
و در حکایتی‌ از نصیحة الملوک‌، بزرگمهر به‌ منظور آگاهی‌ یافتن‌ از شخصیت‌ و سیرت‌ عمر، رسولی‌ به‌ مدینه‌ فرستاده‌ است‌.
[۲۵] غزالی‌، محمد، نصیحة الملوک‌، ج۱، ص۳۵۴، به‌کوشش‌جلال‌الدین‌همایی‌، تهران‌، ۳۵۱ش.
همه این‌ موارد، مبیّن‌ میزان‌ توجه‌ و علاقه نویسندگان‌ دوره اسلامی‌، به‌ شخصیت‌ بزرگمهر است‌؛ اما بسامد آشفتگی‌هایی‌ از این‌ دست‌، در گزارش‌ احوال‌ بزرگمهر موجب‌ شده‌ است‌ که‌ غربیان‌ِ معاصر، بزرگمهر را شخصیتی‌ افسانه‌ای‌ بپندارند، در حالی‌ که‌ در تاریخ‌ و نیز در ادبیات‌ فارسی پس‌ از اسلام‌، وجود بزرگمهر در کنار انوشیروان‌ انکارناپذیر است‌.


بر اساس‌ منابع‌فارسی‌ و عربی‌ دوره اسلامی‌، نخستین‌ آگاهی‌ از حال‌ بزرگمهر آن‌ است‌ که‌ وی‌ در نوجوانی‌، دانش‌آموز مکتب‌خانه‌ای‌ در مرو بود.
[۲۶] فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۱۱۱_ ۱۱۲، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
[۲۷] مجمل‌التواریخ‌و القصص‌، ج۱، ص۷۵، به‌کوشش‌محمد تقی‌بهار، تهران‌، ۳۱۸ش.
[۲۸] ثعالبی‌مرغنی‌، حسین‌، غرراخبار ملوک‌الفرس‌و سیرهم‌، ص۶۲۰_ ۶۲۲، به‌کوشش‌زُتنبرگ‌، پاریس‌، ۹۰۰م.
[۲۹] خواندمیر، غیاث‌الدین‌، دستور الوزراء، ج۱، ص۱۶، به‌کوشش‌سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۳۵ش.
[۳۰] میرخواند، محمد، روضة الصفا، ج۱، ص۷۸۶، تهران‌، ۳۳۸ش.
[۳۱] مستوفی‌، حمدالله‌، نزهة القلوب‌، ج۱، ص۱۵۷، به‌کوشش‌لسترنج‌، لیدن‌، ۳۳۱ق‌/۹۱۳م.
[۳۲] قزوینی‌، زکریا، آثار البلاد، ج۱، ص۲۳۵، بیروت‌، ۳۸۰ق‌/۹۶۰م.
در آن‌ زمان‌ انوشیروان‌ خوابی‌ دید که خواب‌گزاران‌ از گزارش‌ آن‌ درماندند. پس‌ رسولانی‌ به‌ سراسر کشور فرستاد تا گزارنده خواب‌ را بیابند. معتمدی‌ به‌ نام‌ آزاد سرو
[۳۳] فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۱۱۱، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
در مرو گزارش‌ خواب‌ را از استاد مکتب‌خانه‌ای‌ که‌ بزرگمهر در آن‌جا تحصیل‌ می‌کرد، جویا شد. آن‌ استاد تعبیر خواب‌ را نمی‌دانست‌، ولی‌ بزرگمهرِ نوجوان‌ آمادگی‌ خود را برای‌ گزاردن‌ خواب‌ در حضور شاه‌ اعلام‌ کرد و به‌ دربار انوشیروان‌ راه‌ یافت‌.
[۳۴] ثعالبی‌مرغنی‌، حسین‌، غرراخبار ملوک‌الفرس‌و سیرهم‌، ص۶۲۰ -۶۲۱، به‌کوشش‌زُتنبرگ‌، پاریس‌، ۹۰۰م.
[۳۵] مجمل‌التواریخ‌و القصص‌، ج۱، ص۷۵، به‌کوشش‌محمد تقی‌بهار، تهران‌، ۳۱۸ش.
[۳۶] عوفی‌، محمد، جوامع‌الحکایات‌، ج۱، ص۳۱۹_ ۳۶۸، به‌کوشش‌محمد رمضانی‌، تهران‌، ۳۳۵ش.
او گرامی‌ترین‌ وزیر انوشیروان‌ شد و در مقابل‌ تخت‌ انوشیروان‌ برای‌ او کرسی‌زر نهادند
[۳۸] ابن‌بلخی‌، فارس‌نامه‌، ج۱، ص۹۷، به‌کوشش‌لسترنج‌و نیکلسن‌، تهران‌، ۳۶۳ش.
و در ردیف‌ شاهان‌ روم‌ و چین‌ و خزر یا قبچاق‌ می‌نشست‌.
[۳۹] ابن‌بلخی‌، فارس‌نامه‌، ج۱، ص۹۷، به‌کوشش‌لسترنج‌و نیکلسن‌، تهران‌، ۳۶۳ش.
[۴۰] تاریخ‌پادشاهان‌عجم‌، ج۱، ص۱۸، چ‌سنگی‌، ۲۶۲ق.



درخشان‌ترین‌ اقدام‌ بزرگمهر در دوران‌ وزارت‌، گشودن‌ راز بازی‌ شطرنج‌ بود. در این‌ روایت‌ که‌ با‌ اندک‌ تفاوتی‌ در آثار نویسندگان‌ گوناگون‌ از جمله‌ فردوسی‌
[۴۱] فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۲۰۶، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
ثعالبی‌
[۴۲] ثعالبی‌مرغنی‌، حسین‌، شاهنامة کهن‌پارسی‌، ص۳۵۵_ ۳۵۶، ترجمة محمد روحانی‌، مشهد، ۳۷۲ش.
و مؤلف‌ مجمل‌التواریخ‌
[۴۳] مجمل‌التواریخ‌و القصص‌، ج۱، ص‌۷۵، به‌کوشش‌محمد تقی‌بهار، تهران‌، ۳۱۸ش.
و راوندی‌
[۴۴] راوندی‌، محمد، راحةالصدور، ج۱، ص‌۴۰۷_ ۴۰۸، به‌کوشش‌محمد اقبال‌، تهران‌، ۳۳۳ش.
آمده‌، پادشاه‌ هند بساط شطرنج‌ را به‌ دربار انوشیروان‌ فرستاد تا چنانچه‌ ایرانیان‌ راز آن‌را گشودند، هندیان‌ همچنان‌ خراج‌گزار ایرانیان‌ باشند، در غیر این‌صورت‌، شاه‌ ایران‌ خراج‌ را از هندیان‌ برگیرد. بزرگمهر راز شطرنج‌ را گشود و در برابر آن‌ بازی‌ نرد را ابداع‌ کرد و آن‌را برای‌ شاه‌ هند فرستاد، ولی‌ دانایان‌ هند از گشودن‌ راز بازی‌ نرد فروماندند.
[۴۵] ثعالبی‌مرغنی‌، حسین‌، غرراخبار ملوک‌الفرس‌و سیرهم‌، ص۶۲۲_ ۶۲۵، به‌کوشش‌زُتنبرگ‌، پاریس‌، ۹۰۰م.
[۴۶] عوفی‌، محمد، جوامع‌الحکایات‌، ج۱، ص۳۶۸_ ۳۶۹، به‌کوشش‌محمد رمضانی‌، تهران‌، ۳۳۵ش.

به‌ روایتی‌ بزرگمهر بابی‌ تازه‌ به‌ شطرنج‌ هندیان‌ افزود که‌ آراستن‌ صفحه‌ و نحوه حرکت‌ مهره‌های‌ آن‌را راوندی‌ نشان‌ داده‌ است‌.
[۴۷] راوندی‌، محمد، راحةالصدور، ج۱، ص۴۱۰، به‌کوشش‌محمد اقبال‌، تهران‌، ۳۳۳ش.
به‌ گزارش‌ وی‌ انوشیروان‌ شطرنج‌ِ برساخته بزرگمهر را برای‌ قیصر روم‌ فرستاد و حکمای‌ روم‌ نیز دو باب‌ دیگر بر آن‌ افزودند.
[۴۸] راوندی‌، محمد، راحةالصدور، ج۱، ص۴۰۷_ ۴۰۸، به‌کوشش‌محمد اقبال‌، تهران‌، ۳۳۳ش.

سومین‌ اقدام‌ مهم‌ در زندگی‌ بزرگمهر، مربوط به‌ روزگاری‌ است‌ که‌ وی‌ به‌ خشم‌ انوشیروان‌ گرفتار و زندانی‌ بود. در این‌زمان‌، قیصر روم‌ با پیشنهادی‌ شبیه‌ پیشنهاد شاه‌هند
[۴۹] فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۲۰۶_ ۲۰۸، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
صندوقچه‌ای‌ سر به‌ مُهر به‌ دربار ایران‌ فرستاد تا ایرانیان‌ محتوای‌ آن‌را حدس‌ بزنند و اگر نتوانستند، شاه‌ ایران‌ خراج‌ را از رومیان‌ برگیرد. انوشیروان‌ پس‌ از ناامیدی‌ از درباریان‌ و دانشمندان‌، به‌ بزرگمهر متوسل‌ شد و خود از او دلجویی‌کرد.
[۵۰] فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۲۶۰_ ۲۶۶، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
بزرگمهر که‌ در زندان‌ نابینا شده‌ بود، پاسخ‌ را یافت‌ و از حبس‌ رها شد و در سالخوردگی‌ عزت‌ پیشین‌ را به‌ دست‌ آورد.
[۵۱] ثعالبی‌مرغنی‌، حسین‌، غرراخبار ملوک‌الفرس‌و سیرهم‌، ص۶۳۴_ ۶۳۵، به‌کوشش‌زُتنبرگ‌، پاریس‌، ۹۰۰م.
[۵۲] عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، الهی‌نامه‌، ج۱، ص۲۰۵_ ۲۰۶، به‌کوشش‌ریتر، استانبول‌، ۹۴۰م.



نظریات‌ نویسندگان‌ ایرانی‌ و عربی‌ زبان‌ دوره اسلامی‌ در مورد فرجام‌ کار بزرگمهر، مختلف‌ است‌.

۶.۱ - دیدگاه اول

برخی‌ نویسندگان‌ از جمله‌ دینوری‌، ابن‌اسفندیار،
[۵۴] مجمل‌التواریخ‌و القصص‌، به‌کوشش‌محمد تقی‌بهار، ج۱، ص‌۷۶، تهران‌، ۳۱۸ش.
[۵۵] ابن‌اسفندیار، محمد، تاریخ‌طبرستان‌به‌کوشش‌عباس‌اقبال‌آشتیانی‌، ج۱، ص‌۱۳۵- ۱۳۶، تهران‌، ۳۶۶ش.
درباره مرگ‌ بزرگمهر، سکوت‌ کرده‌اند.

۶.۲ - دیدگاه دوم

گروهی‌ دیگر به‌ ادبار بزرگمهر در سال‌های‌ پایان‌ زندگی‌ اشاره‌ می‌کنند و با طرح‌ روایت‌های‌ گوناگون‌، علت‌ آن‌را بدگمانی‌ انوشیروان‌ نسبت‌ به‌ وی‌ می‌دانند. به‌ گفته فردوسی‌
[۵۶] فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۲۵۵_ ۲۵۷، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
روزی‌ بزرگمهر و انوشیروان‌ به‌ شکار رفتند و از همراهان‌ دور ماندند. در این‌ زمان‌، انوشیروان‌ خوابید و پرنده‌ای‌ گوهر بازوبند او را بلعید. انوشیروان‌ برخاست‌ و بدگمان‌ شد که‌ بزرگمهر، بر اساس‌ تجویز پزشکان‌ کهن‌، برای‌ پالودن‌ طبع‌ شاه‌، جواهرات‌ را در خواب‌ به‌ خورد او داده‌ است‌ و بزرگمهر را از خود راند. در روایت‌ مجمل‌التواریخ‌ انوشیروان‌ پس‌ از بازگشت‌ از روم‌، همواره‌ از بزرگمهر رنجیده‌ خاطر بود
[۵۷] مجمل‌التواریخ‌و القصص‌، به‌کوشش‌محمد تقی‌بهار، ج۱، ص‌۷۶، تهران‌، ۳۱۸ش.
و در گزارش‌ ابن‌بلخی‌ چند بار در دوره وزارت‌، غرور و سرکشی‌ در بزرگمهر پدیدار شد و کسانی‌ احوال‌ او را به‌ انوشیروان‌ بازگفتند؛ چون‌ انوشیروان‌ وزیر را شریک‌ پادشاهی‌ خود می‌دانست‌، از او در هراس‌ افتاد و به‌ زندانش‌ افکند؛
[۵۸] «یادگار بزرگمهر»، به‌کوشش‌یحیی‌ماهیار نوابی‌، نشریة دانشکدة ادبیات‌تبریز، تبریز، ۳۳۸ش‌، س‌۱، ش.
[۵۹] ابن‌بلخی‌، فارس‌نامه‌، ج۱، ص‌۹۲، به‌کوشش‌لسترنج‌و نیکلسن‌، تهران‌، ۳۶۳ش.
. به‌ گزارش‌ فردوسی‌، در زمان‌ اسارت‌ بزرگمهر، پرسش‌ و پاسخ‌هایی‌ میان‌ او و انوشیروان‌ رد و بدل‌ می‌شد و حاضر جوابی‌های‌ هوشمندانه‌، تند و تحقیرآمیز بزرگمهر در این‌میان‌، اسباب‌ تشدید رنجش‌ خاطر شاه‌ را فراهم‌می‌آورد.
[۶۰] فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۲۵۷، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.


۶.۳ - دیدگاه سوم

گروه‌سوم‌ از نویسندگان‌، به‌ اعدام‌ بزرگمهر اشاره‌ کرده‌، و با روایت‌های‌ گوناگون‌، سبب‌ آن‌ را تغییر مذهب‌ بزرگمهر دانسته‌اند. در روایت‌ طرطوشی‌
[۶۱] طرطوشی‌، محمد، سراج‌الملوک‌، ج۱، ص‌۳۲۵، اسکندریه‌، ۲۸۹ق.
و ابوالفضل‌ بیهقی‌
[۶۲] بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌، ص۴۲۵_۴۲۸، به‌کوشش‌علی‌اکبر فیاض‌، مشهد، ۳۵۶ش‌.
[۶۳] سایکس‌، پرسی‌، تاریخ‌ایران‌، ج۱، ص۶۳۵، ترجمة محمد تقی‌فخر داعی‌گیلانی‌، تهران‌، ۳۳۵ش.
بزرگمهر را به‌ اتهام‌ گرویدن‌ به‌ آیین‌ مسیح‌، مثله‌ کرده‌، یا گردن‌ زده‌اند. در روایتی‌ دیگر نیز بزرگمهر به‌ اتهام‌ گرایش‌ به‌ مانویت‌ اعدام‌ شده‌ است‌.
[۶۴] مسعودی‌، علی‌، مروج‌الذهب‌، ج۱، ص۳۰۵، به‌کوشش‌یوسف‌اسعد داغر، بیروت‌، ۳۸۵ق.
[۶۵] مشکور، محمدجواد، تاریخ‌سیاسی‌ساسانیان‌، ج۲، ص۱۰۳۷، تهران‌، ۳۶۶ش.
شبهة تغییر مذهب‌ و اعدام‌ بزرگمهر از دو منشا به‌ متون‌ تاریخی‌ و ادبی‌ راه‌ یافته‌ است‌. نخست‌ گزارش‌ مسعودی‌ است‌که‌ ماجرای‌ اعدام‌ بزرگمهر را در روزگار خسرو پرویز و پس‌ از نبرد وی‌ با بهرام‌ چوبین‌ آورده‌،
[۶۶] مسعودی‌، علی‌، مروج‌الذهب‌، ج۱، ص۳۰۵، به‌کوشش‌یوسف‌اسعد داغر، بیروت‌، ۳۸۵ق.
و پیداست‌ که‌ این‌ گزارش‌ از جهت‌ تاریخی‌ تایید نمی‌شود. دیگری‌ گزارش‌ زین‌العابدین‌ شیروانی‌ است‌ که‌ در کتابی‌ از برزوی‌ اصفهانی‌، از شاگردان‌ بزرگمهر، چنان‌ خوانده‌ که‌ بزرگمهر بر دین‌ فریدون‌ و بر اساس‌ تعالیم‌ کیخسرو پسر سیاوش‌ زندگی‌ می‌کرده‌، و منکر آیین‌ زردشت‌ آیین‌ رسمی‌ روزگار ساسانیان‌ بوده‌است‌
[۶۷] شیروانی‌، زین‌العابدین‌، ریاض‌السیاحه‌، ج۱، ص‌۸۰۸، به‌کوشش‌اصغر حامد ربانی‌، تهران‌، ۳۳۹ش.
[۶۸] بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌، ص۴۲۵، به‌کوشش‌علی‌اکبر فیاض‌، مشهد، ۳۵۶ش‌.
.


صرف‌نظر از تشتت‌ آراء در منابع‌ دوره اسلامی‌، فقدان‌ نام‌ بزرگمهر در آثار تاریخی‌ پیش‌ از اسلام‌، شرق‌شناسان‌ را بر آن‌ داشته‌ است‌ که‌ وی‌ را شخصیتی‌ افسانه‌ای‌ بشمارند.
[۶۹] نولدکه‌، تئودُر، تاریخ‌ایرانیان‌و عربها در زمان‌ساسانیان‌، ج۱، ص۴۰۷، ترجمة عباس‌زریاب‌، تهران‌، ۳۵۸ش.
[۷۰] کریستن‌سن‌، آرتور، «داستان‌بزرجمهر حکیم‌»، ترجمة عبدالحسین‌میکده‌، مهر، تهران‌، ۳۱۲-۳۱۳ش‌، شم۶، ص‌۴۵۷.


۷.۱ - دیدگاه بارتولد

به‌ اشاره بارتولد در مصر باستان‌ کتابی‌ درباره وزیری‌ آرمانی‌ نوشته‌ شده‌ بود و ابوجعفر زرتشت‌ اوصاف‌ آن‌ وزیر را شایسته مهرنرسه‌، وزیر بهرام‌ گور ساسانی‌ (سل ۴۲۰- ۴۳۸م‌) دانست.
[۷۱] «یادگار بزرگمهر»، به‌کوشش‌یحیی‌ماهیار نوابی‌، نشریة دانشکدة ادبیات‌تبریز، تبریز، ۳۳۸ش‌، س‌۱، ش.
[۷۲] برتلس‌، ی‌ ا، تاریخ‌ادبیات‌فارسی‌، ج۱، ص۲۹۲، از دوران‌باستان‌تا عصر فردوسی‌، ترجمة سیروس‌ایزدی‌، تهران‌، ۳۷۴ش.
در تحقیق‌ بارتولد، اینکه‌ چگونه‌ ابوجعفر زرتشت‌ به‌ منبع‌ مصری‌ دست‌ یافته‌، و اینکه‌ چرا بزرگمهرِ افسانه‌ای‌ وزیر بهرام‌ گور معرفی‌ نشده‌ است‌، روشن‌ نیست‌.

۷.۲ - دیدگاه کریستن‌سن

کریستن‌سن‌ در تکمیل‌ نظریه بارتولد چنین‌ گزارش‌ کرده‌ است‌ که‌ بر اساس‌ متنی‌ نوشته‌ بر پاپیروس‌ از سده ۵ق‌م‌ به‌ خط آرامی‌، شخصی‌ به‌ نام‌ «اهیکر» یا احیقر وزیر پادشاه‌ آشوری‌ بوده‌، و موفق‌ به‌ حل‌ معماهایی‌ شده‌ که‌ بسیار شبیه‌ رویدادهای‌ زندگی‌ بزرگمهر است‌.
[۷۳] کریستن‌سن‌، آرتور، «داستان‌بزرجمهر حکیم‌»، شم۶، ص۶۹۳، ترجمة عبدالحسین‌میکده‌، مهر، تهران‌، ۳۱۲-۳۱۳ش‌.
کریستن‌سن‌ برای‌ بیان‌ چگونگی‌ پیوند خوردن‌ داستان‌ «اهیکر» به‌ عصر انوشیروان‌، بزرگمهر راهمان‌ برزویة طبیب‌، آورنده کتاب‌ کلیله‌ و دمنه‌ به‌ ایران‌ و طبیب‌ دربار انوشیروان‌ دانسته‌ است‌.
[۷۴] کریستن‌سن‌، آرتور، «داستان‌بزرجمهر حکیم‌»، شم۹، ص‌۶۹۶، ترجمة عبدالحسین‌میکده‌، مهر، تهران‌، ۳۱۲-۳۱۳ش‌.


۷.۲.۱ - دلیل اول کریستن‌سن

در استدلال‌ وی‌، نخستین‌ دلیل‌ِ یکی‌بودن‌ این‌دو شخصیت‌ آن‌ است‌ که‌ برزویه‌، تلفظ محبت‌آمیز برزمهر، و برزمهر شکل‌ اصلی‌ و صحیح‌ بزرگمهر است‌.
[۷۵] کریستن‌سن‌، آرتور، «داستان‌بزرجمهر حکیم‌»، شم۹، ص‌۶۹۶، ترجمة عبدالحسین‌میکده‌، مهر، تهران‌، ۳۱۲-۳۱۳ش‌.
در پژوهش‌ کریستن‌سن‌، تعیین‌ نشده‌ است‌ که‌ اگر این‌ هر دو یک‌ شخصیت‌، و طبیب‌ دربار بوده‌اند، چه‌ کسی‌ وزارت‌ انوشیروان‌ را داشته‌ است‌.

۷.۲.۲ - دلیل دوم

دلیل‌دوم کریستن‌سن‌ آن‌ است‌ که‌ پادشاه‌ هند که‌ شطرنج‌ را به‌ ایران فرستاد، «دیوسرم‌» نام‌ داشته‌، و کتاب‌ کلیله‌و دمنه‌ نیز برای‌ دیوسرم‌ یا داب‌سلم‌ یا دابشلیم‌ روایت‌ شده‌ است‌
[۷۶] کریستن‌سن‌، آرتور، «داستان‌بزرجمهر حکیم‌»، شم۹، ص‌۶۹۶، ترجمة عبدالحسین‌میکده‌، مهر، تهران‌، ۳۱۲-۳۱۳ش‌.
در حالی‌ که‌ این‌ استدلال‌ تنها بیانگر آن‌ است‌ که‌ بازی‌ شطرنج‌ و کتاب‌ کلیله‌ و دمنه‌ در اختیار یک‌ پادشاه‌ هندی‌ بوده‌ است‌.

۷.۲.۳ - دلیل سوم

سومین‌ دلیل‌ کریستن‌سن‌ آن‌ است‌ که‌ برزویه‌ و بزرگمهر هر دو از مردم‌ مرو بوده‌اند.
[۷۷] کریستن‌سن‌، آرتور، «داستان‌بزرجمهر حکیم‌»، شم۱۰، ص۷۸۵_ ۷۸۶، ، ترجمة عبدالحسین‌میکده‌، مهر، تهران‌، ۳۱۲-۳۱۳ش‌.
حال‌ آنکه‌ بزرگان‌ دیگری‌ نیز چون‌ باربد از مردم‌ مرو و منسوب‌ به‌ دربار ساسانیان‌ بوده‌اند.
[۷۸] اصطخری‌، ابراهیم‌، مسالک‌و ممالک‌، ج۱، ص۲۰۸، ترجمة کهن‌فارسی‌، به‌کوشش‌ایرج‌افشار، تهران‌، ۳۴۰ش.
و دلیلی‌ برای‌ آمیختن‌ شخصیت‌ آنان‌ و دیگر شهروندان‌ مرو وجود ندارد. کریستن‌سن‌ گفتار مؤلف‌ فارس‌نامه‌
[۷۹] ابن‌بلخی‌، فارس‌نامه‌، ج۱، ص۹۷، به‌کوشش‌لسترنج‌و نیکلسن‌، تهران‌، ۳۶۳ش.
مبنی‌ بر وجود کرسی‌ زر در کنار تخت‌ انوشیروان‌ برای‌ بزرگمهر را مورد انتقاد قرار داده‌، و آن‌ کرسی‌ را محل‌ نشستن‌ «بزرگ‌فر مدار»، دانسته‌ که‌ در اصل‌ «بزرگ‌دبیر» یا «وزیر» انوشیروان‌ بوده‌، ولی‌ در تحقیق‌ او هویت‌ این‌ وزیر روشن‌ نشده‌ است‌. سخن‌ آخر آنکه‌ در هیچ‌ منبعی‌، از پدر برزویه‌، با نام‌ بختگ‌ یا سوخرا، یاد نشده‌ است‌ و بر اساس‌ باب‌ برزویه طبیب‌ در آغاز کلیله‌ و دمنه‌ پدر برزویه‌ از لشکریان‌ بوده‌، ولی‌ نامی‌ از او نرفته‌ است‌.


بر اساس‌ منابع‌ ایرانی‌ و عربی‌ دوره اسلامی‌، بزرگمهر نه‌ فقط به‌ عنوان‌وزیر دانای‌ انوشیروان‌، بلکه‌ به‌ عنوان‌ یک‌ دانشمند، قهرمان‌ ملی‌، دانای‌ رازهای‌ مکتوم‌ و عامل‌ سرشکستگی‌ دولت‌های‌ هند و روم‌ در برابر ایران‌
[۸۰] صفا، ذبیح‌الله‌، حماسه‌سرایی‌در ایران‌، ج۱، ص۲۵۲، تهران‌، ۳۶۳ش.
و آگاه‌ از علوم‌پزشکی‌ و ستاره‌شناسی‌
[۸۱] فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۶، ص۱۸۳۰_ ۱۸۳۱، به‌کوشش‌ژول‌مل‌، تهران‌، ۳۷۴ش.
معرفی‌ شده‌ است‌.
پندنامة بزرگمهر به‌ انوشیروان‌ و داستان‌های‌ بازی‌ نرد و شطرنج‌، در جای‌ خود از مهم‌ترین‌ داستان‌های‌ دوره تاریخی‌ شاهنامه‌ به‌ شمار می‌آید
[۸۲] صفا، ذبیح‌الله‌، حماسه‌سرایی‌در ایران‌، ج۱، ص۲۱۱، تهران‌، ۳۶۳ش.
‌اندرزگویی‌، وجه‌ بارز شخصیت‌ بزرگمهر است‌. حاصل‌ اندیشه‌ و جهان‌بینی‌ بزرگمهر در بزم‌ در شاهنامه‌ به‌ انوشیروان‌ عرضه‌ شده‌ است‌.
[۸۳] فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۶، ص۱۸۸۷، به‌کوشش‌ژول‌مل‌، تهران‌، ۳۷۴ش.
بزرگمهر همچنین‌ چکیده حکمت‌ خود را در ۲ اصل‌ در اختیار انوشیروان‌ قرار داده‌ که‌ رعایت‌ آنها موجب‌ تامین‌ امنیت‌ شاه‌ و مردم‌ است‌.
[۸۴] مسعودی‌، علی‌، مروج‌الذهب‌، ج۱، ص۲۹۵_ ۲۹۶، به‌کوشش‌یوسف‌اسعد داغر، بیروت‌، ۳۸۵ق.
[۸۵] میرخواند، محمد، روضة الصفا، ج۱، ص۷۸۷_ ۷۸۸، تهران‌، ۳۳۸ش.
[۸۶] خواندمیر، غیاث‌الدین‌، دستور الوزراء، ج۱، ص۱۷_ ۱۸، به‌کوشش‌سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۳۵ش.

اشتغال‌ بزرگمهر به‌ ارشاد انوشیروان‌، چنان‌ مورد توجه‌ نویسندگان‌ دوره اسلامی‌ واقع‌ شده‌ است‌ که‌ در آثار نویسندگان‌ ایرانی‌ و عربی‌ زبان‌ِ این‌ دوره‌ هر جا از پند و‌ اندرز سخن‌ می‌رود، از بزرگمهر نیز نامی‌ به‌ میان‌ می‌آید. در آثار نویسندگان‌ عربی‌زبان‌ همچون‌ جاحظ، ابن‌ قتیبه‌، ابن‌ عبدربه‌، ابراهیم‌ بیهقی‌ و تنوخی‌، پندهای‌ مشابهی‌ تکرار شده‌ است‌
[۹۰] ابن‌قتیبه‌، عبدالله‌، عیون‌الاخبار، ج۱، ص۳۷، بیروت‌، ۳۴۳ق‌/۹۲۵م.
[۹۱] ابن‌قتیبه‌، عبدالله‌، عیون‌الاخبار، ج۲، ص۶، بیروت‌، ۳۴۳ق‌/۹۲۵م.
[۹۲] ابن‌قتیبه‌، عبدالله‌، عیون‌الاخبار، ج۲، ص۹۰، بیروت‌، ۳۴۳ق‌/۹۲۵م.
ولی‌ در آثار ایرانیان‌ والاترین‌ تعالیم‌اخلاقی‌، با روایت‌های‌ گوناگون‌ به‌ بزرگمهر نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌
[۱۰۰] ‌ابن‌رستم، مرزبان‌، مرزبان‌نامه‌، ج۱، ص۱۷۴_ ۱۷۶، تحریر سعدالدین‌وراوینی‌، به‌کوشش‌محمد روشن‌، تهران‌، ۳۶۷ش.
[۱۰۱] ‌ابن‌رستم، مرزبان‌، مرزبان‌نامه‌، ج۱، ص۲۲۳_ ۲۲۶، تحریر سعدالدین‌وراوینی‌، به‌کوشش‌محمد روشن‌، تهران‌، ۳۶۷ش.
[۱۰۲] عنصرالمعالی‌، کیکاووس‌، قابوس‌نامه‌، ص۳۸_۳۹، به‌کوشش‌غلامحسین‌یوسفی‌، تهران‌، ۳۶۴ش‌.
[۱۰۳] عنصرالمعالی‌، کیکاووس‌، قابوس‌نامه‌، ص۴۶، به‌کوشش‌غلامحسین‌یوسفی‌، تهران‌، ۳۶۴ش‌.
[۱۰۴] عنصرالمعالی‌، کیکاووس‌، قابوس‌نامه‌، ص۱۲۱، به‌کوشش‌غلامحسین‌یوسفی‌، تهران‌، ۳۶۴ش‌.
[۱۰۵] نظام‌الملک‌ حسن‌، سیاست‌نامه‌، ج۱، ص۱۷۹_ ۱۸۰، به‌کوشش‌هیوبرت‌دارک‌، تهران‌، ۳۴۷ش.
[۱۰۶] نظام‌الملک‌، حسن‌، سیاست‌نامه‌، ج۱، ص۲۴۶، به‌کوشش‌هیوبرت‌دارک‌، تهران‌، ۳۴۷ش.
[۱۰۷] عوفی‌، محمد، جوامع‌الحکایات‌، ج۱، ص۱۷۵_ ۱۷۶، به‌کوشش‌محمد رمضانی‌، تهران‌، ۳۳۵ش.
[۱۰۸] عوفی‌، محمد، جوامع‌الحکایات‌، ج۱، ص۲۳۵، به‌کوشش‌محمد رمضانی‌، تهران‌، ۳۳۵ش.
سعدی‌ در نگارش‌ گلستان‌
[۱۰۹] سعدی‌، گلستان‌، ص۵۶، به‌کوشش‌غلامحسین‌یوسفی‌، تهران‌، ۳۶۸ش‌.
[۱۱۰] سعدی‌، گلستان‌، ص۸۱، به‌کوشش‌غلامحسین‌یوسفی‌، تهران‌، ۳۶۸ش‌.
[۱۱۱] سعدی‌، گلستان‌، ص۸۳، به‌کوشش‌غلامحسین‌یوسفی‌، تهران‌، ۳۶۸ش‌.
[۱۱۲] دباشی‌، حمید، «انوشیروان‌و بوزرجمهر در گلستان‌سعدی‌»، ج۱، ص۸۵_ ۹۵، ایران‌شناسی‌، تهران‌، ۳۷۰ش‌، س‌، ش.
و جامی‌ در نگارش‌ بهارستان‌
[۱۱۳] جامی‌، عبدالرحمان‌، بهارستان‌، ج۱، ص‌۴۱، به‌کوشش‌اسماعیل‌حاکمی‌، تهران‌، ۳۶۷ش.
داستان‌های‌ حکمت‌آمیزی‌ به‌ بزرگمهر نسبت‌ داده‌اند که‌ ماخذ آن‌ها دانسته‌ نیست‌. در این‌ حکایت‌ها انوشیروان‌ به‌ اسطوره‌ای‌ از عدالت‌ تبدیل‌ شده‌ است‌ که‌ عدالت‌ او از گذر خرد بزرگمهر اعمال‌ می‌شود
[۱۱۴] دباشی‌، حمید، «انوشیروان‌و بوزرجمهر در گلستان‌سعدی‌»، ج۱، ص۸۵، ایران‌شناسی‌، تهران‌، ۳۷۰ش‌، س‌، ش.
و چنین‌ می‌نماید که‌ روابط بزرگمهر و انوشیروان‌ در دربارهای‌ ناامن‌ دوره اسلامی‌، دستاویزی‌ برای‌ طرح‌ لزوم‌ رعایت‌ عدل‌ و خرد، در شیوه زمامداری‌ شده‌ است‌.
[۱۱۵] دباشی‌، حمید، «انوشیروان‌و بوزرجمهر در گلستان‌سعدی‌»، ج۱، ص۸۷، ایران‌شناسی‌، تهران‌، ۳۷۰ش‌، س‌، ش.



بخشی‌ از شهرت‌ بزرگمهر در دوره اسلامی‌ از آنجاست‌ که‌ عباسیان‌ همواره‌ به‌ شیوه ساسانیان‌ در رعایت‌ توازن‌ بین‌ عناصر و اقوام‌ تحت‌ حکومت‌شان‌ توجه‌ داشتند و از شیوه سلطنت‌ انوشیروان‌ و وزارت‌ بزرگمهر پیروی‌ می‌کردند.
[۱۱۶] زرین‌کوب‌، عبدالحسین‌، تاریخ‌ایران‌بعد از اسلام‌، ج۱، ص۴۱۷، تهران‌، ۳۶۳ش.
در منابع‌ عربی‌زبان‌ متقدم‌
[۱۱۸] ابن‌طقطقی‌، محمد، تاریخ‌فخری‌، ج۱، ص۱۸۵، ترجمة محمد وحید گلپایگانی‌، تهران‌، ۳۵۰ش.
حتی‌ ابومسلم‌ خراسانی‌ (مق ۱۳۷ق‌/۷۵۴م‌)، داعی‌ عباسیان‌ فرزند بزرگمهر معرفی‌ شده‌ است‌.
[۱۲۰] نفیسی‌، سعید، محیط زندگی‌و احوال‌و اشعار رودکی‌، ج۱، ص۱۴۴، تهران‌، ۳۳۶ش.
[۱۲۱] صفا، ذبیح‌الله‌، تاریخ‌ادبیات‌در ایران‌، ج۱، ص۱۴، تهران‌، ۳۳۸ش.
هر چند که‌ اختلاف‌نظر در احوال‌ ابومسلم‌ کمتر از بزرگمهر نیست‌. .
[۱۲۲] زرین‌کوب‌، عبدالحسین‌، تاریخ‌ایران‌بعد از اسلام‌، ج۱، ص۴۰۱، تهران‌، ۳۶۳ش.



وجه‌دیگر شخصیت‌ بزرگمهر، تبحر در پیشگویی‌ و آگاهی‌ از رازهای‌ سر به‌ مهر است‌. بنا بر گزارش‌ ابن‌ خلدون‌
[۱۲۳] ابن‌خلدون‌، مقدمه‌، ج۲، ص۸۳۲.
[۱۲۴] ابن‌خلدون‌، العبر، ج۱، ص۶۰.
پیشگویی‌ انقراض‌ دولت‌ساسانی‌ و پیشگویی‌ ولادت‌ پیامبر اسلام‌ (صلی‌الله‌وعلیه‌وآله‌وسلم) را به‌ بزرگمهر نسبت‌ داده‌اند.
[۱۲۵] هدایت‌، مهدی‌قلی‌، بخش‌نخستین‌گزارش‌ایران‌پیش‌از اسلام‌، ص۲۳۳، به‌کوشش‌حاج‌عبدالرحیم‌، تهران‌، ۳۱۷ق‌.
در تمامی‌ این‌ حکایت‌ها دانش‌ بزرگمهر از دو راه‌ عرضه‌ شده‌ است‌: یا از راه‌ تعبیر خواب‌
[۱۲۶] هدایت‌، مهدی‌قلی‌، بخش‌نخستین‌گزارش‌ایران‌پیش‌از اسلام‌، ص۲۳۳، به‌کوشش‌حاج‌عبدالرحیم‌، تهران‌، ۳۱۷ق‌.
[۱۲۷] فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۱۰۱، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
یا با نوعی‌ دریافت‌ شهودی‌.
[۱۲۸] خیام‌، نوروزنامه‌، ج۱، ص۲۳_ ۲۴، به‌کوشش‌مجتبی‌مینوی‌، تهران‌، کتابخانةکاوه.
[۱۲۹] ملطیوی‌، محمد، برید السعاده‌، ج۱، ص۳۴۳-۳۴۵، به‌کوشش‌محمد شیروانی‌، تهران‌، ۳۵۱ش.
از این‌رو، سهروردی‌ (د ۵۸۷ق‌/۱۱۹۱م‌) در تشریح‌ قواعد و ضوابط فلسفه اشراق‌ در باب‌ نور و ظلمت‌، اساس‌ حکمت‌ اشراق‌ را شیوه دانایان‌ سرزمین‌ پارس‌ و از جمله‌ بزرگمهر دانسته‌ است‌.
[۱۳۰] سهروردی‌، یحیی‌، حکمة الاشراق‌، ج۱، ص‌۱۹، ترجمة جعفر سجادی‌، تهران‌، ۳۶۱ش.
[۱۳۱] شهرزوری‌، محمد، نزهة الارواح‌و روضة الافراح‌، ج۱، ص۴۳_ ۴۴، به‌کوشش‌خورشید احمد، حیدرآباد دکن‌، ۳۹۶ق‌/۹۷۶م.
[۱۳۲] شایگان‌، داریوش‌،‌ هانری‌کربن‌، آفاق‌ تفکر معنوی‌در اسلام‌ایرانی‌، ج۱، ص۲۰۷، ترجمة باقر پرهام‌، تهران‌، ۳۷۱ش.

در متون‌ ادبی‌ فارسی‌، همواره‌ وزیران‌ با تدبیر به‌ بزرگمهر تشبیه‌، و با اوصاف‌ او سنجیده‌ شده‌اند.
[۱۳۳] جاجرمی‌، محمد، مونس‌الاحرار، ج۲، ص۶۰۹، به‌کوشش‌صالح‌طبیبی‌، تهران‌، ۳۵۰ش.
[۱۳۴] سوزنی‌سمرقندی‌، محمد، دیوان‌، ج۱، ص۳۳۰، به‌کوشش‌ناصرالدین‌شاه‌حسینی‌، تهران‌، ۳۳۸ش.
[۱۳۵] معصوم‌علیشاه‌، محمد معصوم‌، طرائق‌الحقائق‌، ج۳، ص۷۵۰، به‌کوشش‌محمد جعفر محجوب‌، تهران‌، کتابخانة سنایی.



برخی از آثار منسوب به بزرگمهر عبارتند از:

۱۱.۱ - پندنامة بزرگمهر بختگان‌

پندنامه بزرگمهر بختگان‌، خطاب‌ به‌ انوشیروان‌، به ‌پهلوی‌ در ۲۵، کلمه‌. این‌اثر در ۸۸۵م‌به‌ دستور پشوتن‌ بهرام‌ سنجانا در مجموعه گنج‌ شایگان‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
[۱۳۶] صفا، ذبیح‌الله‌، حماسه‌سرایی‌در ایران‌، ج۱، ص۴۹، تهران‌، ۳۶۳ش.
[۱۳۷] پورداود، ابراهیم‌، تفسیر بر خرده‌اوستا، ج۱، ص۴۸، بمبئی‌، انجمن‌زرتشتیان‌ایرانی.
ماهیار نوابی‌ ترجمه فارسی‌ این‌ اثر را با عنوان‌ «یادگار بزرگمهر» در ۶۴ بند در ۳۳۸ش‌ در نشریه دانشکده ادبیات‌ تبریز س‌۱، شم به‌ چاپ‌ رسانده‌ است‌. همچنین‌ آوا نوشت‌، متن‌ فارسی‌ و ترجمه انگلیسی‌ آن‌ با عنوان‌ اندرزنامه بزرگمهر در ۳۵۰ش‌ توسط فرهاد آبادانی‌ در اصفهان‌ منتشر شده‌ است‌. شیوه این‌ پندنامه‌، تا‌اندازه‌ای‌ به‌ شیوه پند دادن‌ بزرگمهر به‌ انوشیروان‌ در شاهنامه فردوسی‌ شبیه‌ است‌؛ از این‌ رو، ماهیار نوابی‌ آن‌را بدون‌ شک‌ یکی‌ از منابع‌ فارسی‌ دانسته‌ است‌.
[۱۳۸] ماهیار نوابی‌، یحیی‌، مجموعة مقالات‌، ج۱، ص‌۱۹۴- ۱۹۸، شیراز، ۳۵۵ش.
ابوعلی‌ مسکویه‌ (د ۴۲۱ق‌/۱۰۳۰م‌) مفاد همین‌ اندرزنامه‌ را در کتاب‌ جاویدان‌ خرد
[۱۳۹] ابوعلی‌مسکویه‌، احمد، جاویدان‌خرد، ج۱، ص۵۳_ ۷۶، ترجمة تقی‌الدین‌محمد شوشتری‌، به‌کوشش‌بهروز ثروتیان‌، تهران‌، ۳۵۵ش.
گنجانده‌ است‌.

۱۱.۲ - ظفرنامه‌

ظفرنامه‌، عنوانی‌ است‌ که‌ در دوره اسلامی‌ به‌ مجموعه فارسی‌ سخنان‌ منسوب‌ به‌ بزرگمهر اطلاق‌ شده‌، و نخستین‌بار حاجی‌ خلیفه‌ براساس‌ روایتی‌ نامعتبر، مترجم‌ این‌ متن‌ از پهلوی‌ به‌ فارسی‌ دری‌ را ابنسینا (۳۲۷- ۴۲۸ق‌/۹۸۰-۱۰۳۷م‌) دانسته‌ است‌
[۱۴۰] حاجی‌خلیفه‌، کشف‌، ج۲، ص۱۱۲.
[۱۴۱] صدیقی‌، غلامحسین‌، مقدمه‌بر ظفرنامه‌، ج۱، ص۱۰، منسوب‌به‌ابنسینا، تهران‌، ۳۴۸ش.
در حالی‌ که‌ سبک‌ِ نثر آن‌، با شیوه نگارش‌ فارسی‌ ابنسینا در دانشنامه‌، مغایرت‌ دارد.
[۱۴۲] صدیقی‌، غلامحسین‌، مقدمه‌ بر ظفرنامه‌، ج۱، ص۱۹، منسوب‌به‌ابنسینا، تهران‌، ۳۴۸ش.
[۱۴۳] مهدوی‌، یحیی‌، فهرست‌نسخه‌های‌مصنفات‌ابنسینا، ج۱، ص۲۸۱، تهران‌، ۳۳۳ش.
متن‌ ظفرنامه‌ را نخستین‌بار شارل‌شفر در ۸۸۳م‌ در فرانسه‌ به‌ چاپ‌ رساند و بعد از آن‌ در ۱۳۰۹ش‌ توسط رجوی‌ در تبریز، و بعدها توسط مهدی‌ بیانی‌ به‌ چاپ‌ رسید و سپس‌ غلامحسین‌ صدیقی‌ در ۱۳۴۸ش‌ آن‌را در تهران‌ به‌ چاپ‌ رساند.
[۱۴۴] صفا، ذبیح‌الله‌، جشن‌نامة ابنسینا، ج۱، ص۵۹_ ۶۰، تهران‌، ۳۷۱ق‌/۳۳۱ش.


۱۱.۳ - باب‌برزویة طبیب‌

«باب‌برزویة طبیب‌» در آغاز کلیله‌ و دمنه‌. هنگامی‌ که‌ برزویه‌ کلیله‌ و دمنه‌ را به‌ ایران‌ آورد، هیچ‌گونه‌ پاداش‌ مادی‌ نپذیرفت‌ و در عوض‌ خواست‌ تا احوال‌ او از تولد تا آن‌زمان‌، در ابتدای‌ متن‌ مترجَم‌ کلیله‌ و دمنه‌ افزوده‌ شود. انوشیروان‌ نگارش‌ باب‌برزویة طبیب‌ را به‌ بزرگمهر واگذارد.
[۱۴۵] ابن‌مقفع‌، عبدالله‌، مقدمة کلیله‌و دمنه‌، ج۱، ص۳۳_ ۳۶، به‌کوشش‌عبدالعظیم‌قریب‌، تهران‌، ۳۵۱ش.
[۱۴۶] ابن‌مقفع‌، عبدالله‌، مقدمة کلیله‌و دمنه‌، ج۱، ص۵۲_ ۵۴، ترجمة نصر الله‌منشی‌، به‌کوشش‌حسن‌حسن‌زاده آملی‌، تهران‌، ۳۴۱ش.
[۱۴۷] ابن‌مقفع‌، عبدالله‌، مقدمة کلیله‌و دمنه‌، ج۱، ص۲۳_ ۲۵، همان‌متن‌عربی‌، به‌کوشش‌طه‌حسین‌و عبدالوهاب‌عزام‌، قاهره‌، ۹۴۱م.
[۱۴۸] مجمل‌التواریخ‌و القصص‌، به‌کوشش‌محمد تقی‌بهار، ج۱، ص۷۵، تهران‌، ۳۱۸ش.
[۱۴۹] فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۲۴۷، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
در زمان‌ ابن‌ندیم‌ نیز شایع‌ بوده‌ که‌ بخشی‌ از کلیله‌ و دمنه‌ را بزرگمهر ساخته‌ است‌
[۱۵۰] ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۳۶.
اما در بعضی‌ از نسخه‌های‌ فارسی‌ کلیله‌و دمنه‌، نگارش‌ باب‌ برزویه طبیب‌ به‌ ابن‌مقفع‌ نسبت‌ داده‌ شده‌، و علت‌ این‌ پنداشت‌ آن‌ است‌ که‌ در ترجمه سریانی‌ کلیله‌ و دمنه‌ که‌ بر اساس‌ متن‌ پهلوی‌ صورت‌ گرفته‌، باب‌برزویه طبیب‌ وجود ندارد؛
[۱۵۱] غفرانی‌خراسانی‌، محمد، عبدالله‌بن‌المقفع‌، قاهره‌، ۹۶۵م.
[۱۵۲] غفرانی‌خراسانی‌، محمد، عبدالله‌بن‌المقفع‌، ج۱، ص‌۲۲۵، قاهره‌، ۹۶۵م.


۱۱.۴ - مادیگان‌ شترنگ‌

مادیگان‌ شترنگ‌، گزارشی‌ است‌ از بازی‌ شطرنج‌ که‌ در ۱۳۴۷ش‌ توسط محمدتقی‌ بهار، به‌ فارسی‌ ترجمه‌ و چاپ‌ شده‌ است‌.

۱۱.۵ - آثار یافت‌نشده

۱. بازنامه کسری‌ نوشیروان‌، به‌ پهلوی‌ که‌ تا زمان‌ تالیف‌ جامع‌ العلوم‌ ستینی‌ توسط فخرالدین‌ رازی (‌۵۴۴ - ۶۰۶ق‌/ ۱۱۴۹-۱۲۰۹م‌) وجود داشته‌ است‌.
[۱۵۳] ‌رازی، فخرالدین‌، جامع‌العلوم‌، ج۱، ص۱۴۳_ ۱۴۴، چ‌سنگی‌، بمبئی‌، ۳۲۳ق.

۲. ترجمه هیربدسار، نامه‌ای‌ از مه‌آباد که‌ بزرگمهر آن‌را برای‌ انوشیروان‌ ترجمه‌ کرده‌ است‌.
۳. گردآوری‌ دانش‌افزای‌ انوشیروانی‌، در تاریخ‌ پادشاهی‌ ایران‌.
[۱۵۴] هدایت‌، رضا قلی‌، مجمع‌الفصحا، ج۲، ص۹۴۹، به‌کوشش‌مظاهر مصفا، تهران‌، ۳۳۹ش.

۴. ایریدج‌ یا البریدج‌، در احکام‌ نجوم‌ که‌ شاید معرب‌ ویژیذک‌ به‌ معنی‌ گزیده‌ باشد. این‌ اثر که‌ در سده‌های‌ نخست‌ اسلامی‌ هنوز باقی‌بوده‌،
[۱۵۵] همایی‌، جلال‌الدین‌، تاریخ‌ادبیات‌ایران‌، ج۱، ص۲۲۲-۲۲۳، تهران‌، ۳۶۶ش.
ترجمه‌ای‌ از کتاب‌ موالید والیس‌ یا فالیس‌ رومی‌ بوده‌ است‌.
[۱۵۶] همایی‌، جلال‌الدین‌، تاریخ‌ادبیات‌ایران‌، ج۱، ص۲۲۲-۲۲۳، تهران‌، ۳۶۶ش.
[۱۵۷] قفطی‌، علی‌، تاریخ‌الحکماء، ج۱، ص۲۶۱، اختصار زوزنی‌، به‌کوشش‌لیپرت‌، لایپزیگ‌، ۹۰۳م.

۵. کتاب‌ بزرگمهر فی‌ مسائل‌ الزیج‌. این‌اثر در دوره صفویان‌ در اصفهان‌ تدریس‌ می‌شده‌ است‌.
[۱۵۸] همایی‌، جلال‌الدین‌، تاریخ‌ادبیات‌ایران‌، ج۱، ص۲۰۵، تهران‌، ۳۶۶ش.

۶. فصول‌ بزرگمهر، که‌ فقط ابوبکر خوارزمی‌ به‌ این‌ اثر اشاره‌ کرده‌ است‌.
[۱۵۹] همایی‌، جلال‌الدین‌، تاریخ‌ادبیات‌ایران‌، ج۱، ص۲۰۵، تهران‌، ۳۶۶ش.



(۱) ابن‌اسفندیار، محمد، تاریخ‌طبرستان‌به‌کوشش‌عباس‌اقبال‌آشتیانی‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
(۲) ابن‌بلخی‌، فارس‌نامه‌، به‌کوشش‌لسترنج‌و نیکلسن‌، تهران‌، ۳۶۳ش‌.
(۳) ابن‌خلدون‌، العبر.
(۴) ابن‌خلدون، مقدمة، به‌کوشش‌علی‌عبدالواحد وافی‌، قاهره‌، دارنهضه‌.
(۵) ابن‌طقطقی‌، محمد، تاریخ‌فخری‌، ترجمة محمد وحید گلپایگانی‌، تهران‌، ۳۵۰ش‌.
(۶) ابن‌عبدربه‌، احمد، العقد الفرید، به‌کوشش‌مفید محمد قمیحه‌، بیروت‌، دارالکتب‌العلمیه‌.
(۷) ابن‌قتیبه‌، عبدالله‌، عیون‌الاخبار، بیروت‌، ۳۴۳ق‌/۹۲۵م‌.
(۸) ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، به‌کوشش‌احمد ابوملحم‌و دیگران‌، بیروت‌، ۴۰۷ق‌/۹۸۷م‌.
(۹) ابن‌مقفع‌، عبدالله‌، مقدمة کلیله‌و دمنه‌، ترجمة نصر الله‌منشی‌، به‌کوشش‌حسن‌حسن‌زاده آملی‌، تهران‌، ۳۴۱ش‌.
(۱۰) ابن‌مقفع‌، عبدالله‌، مقدمة کلیله‌و دمنه‌، به‌کوشش‌عبدالعظیم‌قریب‌، تهران‌، ۳۵۱ش‌.
(۱۱) ابن‌مقفع‌، عبدالله‌، مقدمة کلیله‌و دمنه‌، همان‌متن‌عربی‌، به‌کوشش‌طه‌حسین‌و عبدالوهاب‌عزام‌، قاهره‌، ۹۴۱م‌.
(۱۲) ابن‌ندیم‌، الفهرست‌.
(۱۳) ابوعلی‌مسکویه‌، احمد، جاویدان‌خرد، ترجمة تقی‌الدین‌محمد شوشتری‌، به‌کوشش‌بهروز ثروتیان‌، تهران‌، ۳۵۵ش‌.
(۱۴) اصطخری‌، ابراهیم‌، مسالک‌و ممالک‌، ترجمة کهن‌فارسی‌، به‌کوشش‌ایرج‌افشار، تهران‌، ۳۴۰ش‌.
(۱۵) برتلس‌، ی‌ ا، تاریخ‌ادبیات‌فارسی‌، از دوران‌باستان‌تا عصر فردوسی‌، ترجمة سیروس‌ایزدی‌، تهران‌، ۳۷۴ش‌.
(۱۶) بناکتی‌، داوود، تاریخ‌، به‌کوشش‌جعفر شعار، تهران‌، ۳۴۸ش‌.
(۱۷) بهار، محمد تقی‌، سبک‌شناسی‌، تهران‌، ۳۴۹ش‌.
(۱۸) بیهقی‌، ابراهیم‌، المحاسن‌و المساوی‌، بیروت‌۹۷۰م‌.
(۱۹) بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌، به‌کوشش‌علی‌اکبر فیاض‌، مشهد، ۳۵۶ش‌.
(۲۰) پورداود، ابراهیم‌، تفسیر بر خرده‌اوستا، بمبئی‌، انجمن‌زرتشتیان‌ایرانی‌.
(۲۱) تاریخ‌پادشاهان‌عجم‌، چ‌سنگی‌، ۲۶۲ق‌.
(۲۲) تنوخی‌، محسن‌، الفرج‌بعدالشدة، به‌کوشش‌عبود شالجی‌، بیروت‌، ۳۹۸ق‌.
(۲۳) ثعالبی‌مرغنی‌ حسین‌، شاهنامة کهن‌پارسی‌، ترجمة محمد روحانی‌، مشهد، ۳۷۲ش‌.
(۲۴) ثعالبی‌مرغنی‌، حسین‌، غرراخبار ملوک‌الفرس‌و سیرهم‌، به‌کوشش‌زُتنبرگ‌، پاریس‌، ۹۰۰م‌.
(۲۵) جاجرمی‌، محمد، مونس‌الاحرار، به‌کوشش‌صالح‌طبیبی‌، تهران‌، ۳۵۰ش‌.
(۲۶) جاحظ، عمرو، البیان‌و التبیین‌، به‌کوشش‌حسن‌سندوبی‌، قاهره‌، ۳۵۱ق‌/۹۳۲م‌.
(۲۷) جامی‌، عبدالرحمان‌، بهارستان‌، به‌کوشش‌اسماعیل‌حاکمی‌، تهران‌، ۳۶۷ش‌.
(۲۸) جلال‌الدین‌میرزا، نامة خسروان‌، تهران‌، ۳۷۰ش‌.
(۲۹) حاجی‌خلیفه‌، کشف‌.
(۳۰) حبیبی‌، عبدالحی‌، حاشیه‌بر زین‌الاخبار گردیزی‌، تهران‌، ۳۶۳ش‌.
(۳۱) حسین‌، طه‌، مقدمه‌بر کلیلة و دمنة نک: هم، ابن‌مقفع‌.
(۳۲) خطیب‌بغدادی‌، احمد، تاریخ‌بغداد، بیروت‌، ۳۴۹ق‌/۹۳۱م‌.
(۳۳) خواجوی‌کرمانی‌، محمود، خمسه‌، به‌کوشش‌سعید نیاز کرمانی‌، کرمان‌، ۳۷۰ش‌.
(۳۴) خواندمیر، غیاث‌الدین‌، دستور الوزراء، به‌کوشش‌سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۳۵ش‌.
(۳۵) خیام‌، نوروزنامه‌، به‌کوشش‌مجتبی‌مینوی‌، تهران‌، کتابخانةکاوه‌.
(۳۶) داستانهای‌بیدپای‌ کلیله‌و دمنه‌، ترجمة محمد بن‌عبدالله‌بخاری‌، به‌کوشش‌پرویز خانلری‌و محمد روشن‌، تهران‌، ۳۶۹ش‌.
(۳۷) دانش‌پژوه‌، محمد تقی‌، مقدمه‌بر فلسفة اشراق‌اسماعیل‌ریزی‌، تهران‌، ۳۶۹ش‌.
(۳۸) دباشی‌، حمید، «انوشیروان‌و بوزرجمهر در گلستان‌سعدی‌»، ایران‌شناسی‌، تهران‌، ۳۷۰ش‌، س‌، شم.
(۳۹) دبستان‌مذاهب‌، به‌کوشش‌رحیم‌رضا زاده‌ملک‌، تهران‌، ۳۶۲ش‌.
(۴۰) دینوری‌، احمد، الاخبار الطوال‌، به‌کوشش‌عبدالمنعم‌عامر و جمال‌الدین‌شیال‌، قاهره‌، ۹۶۰م‌.
(۴۱) راوندی‌، محمد، راحةالصدور، به‌کوشش‌محمد اقبال‌، تهران‌، ۳۳۳ش‌.
(۴۲) زرین‌کوب‌، عبدالحسین‌، تاریخ‌ایران‌بعد از اسلام‌، تهران‌، ۳۶۳ش‌.
(۴۳) شیروانی‌، زین‌العابدین‌، ریاض‌السیاحه‌، به‌کوشش‌اصغر حامد ربانی‌، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
(۴۴) سایکس‌، پرسی‌، تاریخ‌ایران‌، ترجمة محمد تقی‌فخر داعی‌گیلانی‌، تهران‌، ۳۳۵ش‌.
(۴۵) سعدی‌، گلستان‌، به‌کوشش‌غلامحسین‌یوسفی‌، تهران‌، ۳۶۸ش‌.
(۴۶) سوزنی‌سمرقندی‌، محمد، دیوان‌، به‌کوشش‌ناصرالدین‌شاه‌حسینی‌، تهران‌، ۳۳۸ش‌.
(۴۷) سهروردی‌، یحیی‌، حکمة الاشراق‌، ترجمة جعفر سجادی‌، تهران‌، ۳۶۱ش‌.
(۴۸) شایگان‌ داریوش‌،‌هانری‌کربن‌، آفاق‌ تفکر معنوی‌در اسلام‌ایرانی‌، ترجمة باقر پرهام‌، تهران‌، ۳۷۱ش‌.
(۴۹) شهرزوری‌، محمد، شرح‌حکمة الاشراق‌، به‌کوشش‌حسین‌ضیایی‌تربتی‌، تهران‌، ۳۷۲ش‌.
(۵۰) شهرزوری‌، محمد، نزهة الارواح‌و روضة الافراح‌، به‌کوشش‌خورشید احمد، حیدرآباد دکن‌، ۳۹۶ق‌/۹۷۶م‌.
(۵۱) صدیقی‌، غلامحسین‌، مقدمه‌بر ظفرنامه‌، منسوب‌به‌ابنسینا، تهران‌، ۳۴۸ش‌.
(۵۲) صفا، ذبیح‌الله‌، تاریخ‌ادبیات‌در ایران‌، تهران‌، ۳۳۸ش‌.
(۵۳) صفا، ذبیح‌الله‌، جشن‌نامة ابنسینا، تهران‌، ۳۷۱ق‌/۳۳۱ش‌.
(۵۴) صفا، ذبیح‌الله‌، حماسه‌سرایی‌در ایران‌، تهران‌، ۳۶۳ش‌.
(۵۵) طرطوشی‌، محمد، سراج‌الملوک‌، اسکندریه‌، ۲۸۹ق‌.
(۵۶) عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، الهی‌نامه‌، به‌کوشش‌ریتر، استانبول‌، ۹۴۰م‌.
(۵۷) عنصرالمعالی‌، کیکاووس‌، قابوس‌نامه‌، به‌کوشش‌غلامحسین‌یوسفی‌، تهران‌، ۳۶۴ش‌.
(۵۸) عوفی‌، محمد، جوامع‌الحکایات‌، به‌کوشش‌محمد رمضانی‌، تهران‌، ۳۳۵ش‌.
(۵۹) غزالی‌، محمد، نصیحة الملوک‌، به‌کوشش‌جلال‌الدین‌همایی‌، تهران‌، ۳۵۱ش‌.
(۶۰) غفرانی‌خراسانی‌ محمد، عبدالله‌بن‌المقفع‌، قاهره‌، ۹۶۵م‌.
(۶۱) ‌رازی، فخرالدین‌، جامع‌العلوم‌، چ‌سنگی‌، بمبئی‌، ۳۲۳ق‌.
(۶۲) فردوسی‌، شاهنامه‌، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م‌.
(۶۳) فردوسی‌، شاهنامه‌، به‌کوشش‌ژول‌مل‌، تهران‌، ۳۷۴ش‌.
(۶۴) قریب‌، عبدالعظیم‌، مقدمه‌بر کلیله‌و دمنه‌نک: هم، ابن‌مقفع‌.
(۶۵) قزوینی‌ زکریا، آثار البلاد، بیروت‌، ۳۸۰ق‌/۹۶۰م‌.
(۶۶) قفطی‌، علی‌، تاریخ‌الحکماء، اختصار زوزنی‌، به‌کوشش‌لیپرت‌، لایپزیگ‌، ۹۰۳م‌.
(۶۷) کریستن‌سن‌، آرتور، ایران‌در زمان‌ساسانیان‌، ترجمة رشید یاسمی‌، تهران‌، ۳۳۲ش‌.
(۶۸) کریستن‌سن‌ آرتور، «داستان‌بزرجمهر حکیم‌»، ترجمة عبدالحسین‌میکده‌، مهر، تهران‌، ۳۱۲-۳۱۳ش‌، س‌، شم -۲.
(۶۹) کریستن‌سن‌، آرتور، سلطنت‌قباد و ظهور مزدک‌، ترجمة احمد بیرشک‌، تهران‌، ۳۷۴ش‌.
(۷۰) کلیله‌و دمنه‌، به‌کوشش‌عبدالعظیم‌قریب‌نک: هم، ابن‌مقفع‌.
(۷۱) ماهیار نوابی‌، یحیی‌، مجموعة مقالات‌، شیراز، ۳۵۵ش‌.
(۷۲) مجمل‌التواریخ‌و القصص‌، به‌کوشش‌محمد تقی‌بهار، تهران‌، ۳۱۸ش‌.
(۷۳) محجوب‌، محمد جعفر، «بزرگمهر دانای‌ایرانی‌در افسانه‌های‌فارسی‌»، ایران‌آباد، تهران‌، ۳۳۹ش‌، شم.
(۷۴) ‌ابن‌رستم، مرزبان‌، مرزبان‌نامه‌، تحریر سعدالدین‌وراوینی‌، به‌کوشش‌محمد روشن‌، تهران‌، ۳۶۷ش‌.
(۷۵) مسعودی‌، علی‌، مروج‌الذهب‌، به‌کوشش‌یوسف‌اسعد داغر، بیروت‌، ۳۸۵ق‌.
(۷۶) مشکور، محمدجواد، تاریخ‌سیاسی‌ساسانیان‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
(۷۷) معصوم‌علیشاه‌، محمد معصوم‌، طرائق‌الحقائق‌، به‌کوشش‌محمد جعفر محجوب‌، تهران‌، کتابخانة سنایی‌.
(۷۸) ملطیوی‌، محمد، برید السعاده‌، به‌کوشش‌محمد شیروانی‌، تهران‌، ۳۵۱ش‌.
(۷۹) مهدوی‌، یحیی‌، فهرست‌نسخه‌های‌مصنفات‌ابنسینا، تهران‌، ۳۳۳ش‌.
(۸۰) میرخواند محمد، روضة الصفا، تهران‌، ۳۳۸ش‌.
(۸۱) نظام‌الملک‌، حسن‌، سیاست‌نامه‌، به‌کوشش‌هیوبرت‌دارک‌، تهران‌، ۳۴۷ش‌.
(۸۲) نفیسی‌، سعید، محیط زندگی‌و احوال‌و اشعار رودکی‌، تهران‌، ۳۳۶ش‌.
(۸۳) نولدکه‌، تئودُر، تاریخ‌ایرانیان‌و عربها در زمان‌ساسانیان‌، ترجمة عباس‌زریاب‌، تهران‌، ۳۵۸ش‌.
(۸۴) ولف‌ فریتس‌، فرهنگ‌شاهنامة فردوسی‌، تهران‌، ۳۷۷ش‌.
(۸۵) وهمن‌، فریدون‌، «ماجرای‌حمزه‌نامه‌»، نامة مینوی‌، به‌کوشش‌محمد روشن‌، تهران‌، ۳۵۰ش‌.
(۸۶) هدایت‌ رضا قلی‌، فرهنگ‌انجمن‌آرای‌ناصری‌، به‌کوشش‌اسماعیل‌کتابچی‌، تهران‌، ۳۳۸ش‌.
(۸۷) هدایت‌، رضا قلی‌، مجمع‌الفصحا، به‌کوشش‌مظاهر مصفا، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
(۸۸) هدایت‌، مهدی‌قلی‌، بخش‌نخستین‌گزارش‌ایران‌پیش‌از اسلام‌، به‌کوشش‌حاج‌عبدالرحیم‌، تهران‌، ۳۱۷ق‌.
(۸۹) همایی‌ جلال‌الدین‌، تاریخ‌ادبیات‌ایران‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
(۹۰) «یادگار بزرگمهر»، به‌کوشش‌یحیی‌ماهیار نوابی‌، نشریة دانشکدة ادبیات‌تبریز، تبریز، ۳۳۸ش‌، س‌۱، شم.
(۹۱) مستوفی‌، حمدالله‌، نزهة القلوب‌، به‌کوشش‌لسترنج‌، لیدن‌، ۳۳۱ق‌/۹۱۳م‌.


۱. صفا، ذبیح‌الله‌، حماسه‌سرایی‌در ایران‌، ج۱، ص۴۹، تهران‌، ۳۶۳ش.
۲. جلال‌الدین‌میرزا، نامة خسروان‌، ج۱، ص۳۳۱، تهران‌، ۳۷۰ش.
۳. دینوری‌، احمد، الاخبار الطوال‌، ج۱، ص۷۲، به‌کوشش‌عبدالمنعم‌عامر و جمال‌الدین‌شیال‌، قاهره‌، ۹۶۰م.    
۴. بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌، ص۴۲۵، به‌کوشش‌علی‌اکبر فیاض‌، مشهد، ۳۵۶ش‌.
۵. ابوعلی‌مسکویه‌، احمد، جاویدان‌خرد، ج۱، ص۵۳، ترجمة تقی‌الدین‌محمد شوشتری‌، به‌کوشش‌بهروز ثروتیان‌، تهران‌، ۳۵۵ش.
۶. میرخواند، محمد، روضة الصفا، ج۱، ص۷۸۵، تهران‌، ۳۳۸ش.
۷. خواجوی‌کرمانی‌، محمود، خمسه‌، به‌کوشش‌سعید نیاز کرمانی‌، کرمان‌، ۳۷۰ش.
۸. ولف‌، فریتس‌، فرهنگ‌شاهنامة فردوسی‌، ج۱، ص۱۵۷، تهران‌، ۳۷۷ش.
۹. هدایت‌، رضا قلی‌، فرهنگ‌انجمن‌آرای‌ناصری‌، ص۱۷۰، به‌کوشش‌اسماعیل‌کتابچی‌، تهران‌، ۳۳۸ش.
۱۰. بهار، محمد تقی‌، سبک‌شناسی‌، ج۱، ص۵۲، تهران‌، ۳۴۹ش.
۱۱. حبیبی‌، عبدالحی‌، حاشیه‌بر زین‌الاخبار گردیزی‌، ج۱، ص۸۷، تهران‌، ۳۶۳ش.
۱۲. بهار، محمد تقی‌، سبک‌شناسی‌، ج۱، ص۵۲، تهران‌، ۳۴۹ش.
۱۳. بناکتی‌، داوود، تاریخ‌، ج۱، ص‌۶۱، به‌کوشش‌جعفر شعار، تهران‌، ۳۴۸ش.
۱۴. کریستن‌سن‌، آرتور، سلطنت‌قباد و ظهور مزدک‌، ج۱، ص۴۲، ترجمة احمد بیرشک‌، تهران‌، ۳۷۴ش.
۱۵. همایی‌، جلال‌الدین‌، تاریخ‌ادبیات‌ایران‌، ج۱، ص‌۲۲۲، تهران‌، ۳۶۶ش.
۱۶. کریستن‌سن‌، آرتور، سلطنت‌قباد و ظهور مزدک‌، ج۱، ص۴۲_ ۴۳، ترجمة احمد بیرشک‌، تهران‌، ۳۷۴ش.
۱۷. کریستن‌سن‌، آرتور، سلطنت‌قباد و ظهور مزدک‌، ج۱، ص۵۵، ترجمة احمد بیرشک‌، تهران‌، ۳۷۴ش.
۱۸. بناکتی‌، داوود، تاریخ‌، ج۱، ص۶۲_ ۶۳، به‌کوشش‌جعفر شعار، تهران‌، ۳۴۸ش.
۱۹. وهمن‌، فریدون‌، «ماجرای‌حمزه‌نامه‌»، ص۴۶۸_۴۶۹، نامة مینوی‌، به‌کوشش‌محمد روشن‌، تهران‌، ۳۵۰ش.
۲۰. محجوب‌، محمد جعفر، «بزرگمهر دانای‌ایرانی‌در افسانه‌های‌فارسی‌»، ج۱، ص۳۳-۳۸، ایران‌آباد، تهران‌، ۳۳۹ش‌، ش.
۲۱. مسعودی‌، علی‌، مروج‌الذهب‌، ج۱، ص۳۰۵، به‌کوشش‌یوسف‌اسعد داغر، بیروت‌، ۳۸۵ق.
۲۲. مشکور، محمدجواد، تاریخ‌سیاسی‌ساسانیان‌، ج۲، ص۱۰۳۷، تهران‌، ۳۶۶ش.
۲۳. سایکس‌، پرسی‌، تاریخ‌ایران‌، ج۱، ص۶۳۵، ترجمة محمد تقی‌فخر داعی‌گیلانی‌، تهران‌، ۳۳۵ش.
۲۴. نظام‌الملک‌، حسن‌، سیاست‌نامه‌، ج۱، ص۲۴۶، به‌کوشش‌هیوبرت‌دارک‌، تهران‌، ۳۴۷ش.
۲۵. غزالی‌، محمد، نصیحة الملوک‌، ج۱، ص۳۵۴، به‌کوشش‌جلال‌الدین‌همایی‌، تهران‌، ۳۵۱ش.
۲۶. فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۱۱۱_ ۱۱۲، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
۲۷. مجمل‌التواریخ‌و القصص‌، ج۱، ص۷۵، به‌کوشش‌محمد تقی‌بهار، تهران‌، ۳۱۸ش.
۲۸. ثعالبی‌مرغنی‌، حسین‌، غرراخبار ملوک‌الفرس‌و سیرهم‌، ص۶۲۰_ ۶۲۲، به‌کوشش‌زُتنبرگ‌، پاریس‌، ۹۰۰م.
۲۹. خواندمیر، غیاث‌الدین‌، دستور الوزراء، ج۱، ص۱۶، به‌کوشش‌سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۳۵ش.
۳۰. میرخواند، محمد، روضة الصفا، ج۱، ص۷۸۶، تهران‌، ۳۳۸ش.
۳۱. مستوفی‌، حمدالله‌، نزهة القلوب‌، ج۱، ص۱۵۷، به‌کوشش‌لسترنج‌، لیدن‌، ۳۳۱ق‌/۹۱۳م.
۳۲. قزوینی‌، زکریا، آثار البلاد، ج۱، ص۲۳۵، بیروت‌، ۳۸۰ق‌/۹۶۰م.
۳۳. فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۱۱۱، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
۳۴. ثعالبی‌مرغنی‌، حسین‌، غرراخبار ملوک‌الفرس‌و سیرهم‌، ص۶۲۰ -۶۲۱، به‌کوشش‌زُتنبرگ‌، پاریس‌، ۹۰۰م.
۳۵. مجمل‌التواریخ‌و القصص‌، ج۱، ص۷۵، به‌کوشش‌محمد تقی‌بهار، تهران‌، ۳۱۸ش.
۳۶. عوفی‌، محمد، جوامع‌الحکایات‌، ج۱، ص۳۱۹_ ۳۶۸، به‌کوشش‌محمد رمضانی‌، تهران‌، ۳۳۵ش.
۳۷. دینوری‌، احمد، الاخبار الطوال‌، ج۱، ص۷۲، به‌کوشش‌عبدالمنعم‌عامر و جمال‌الدین‌شیال‌، قاهره‌، ۹۶۰م.    
۳۸. ابن‌بلخی‌، فارس‌نامه‌، ج۱، ص۹۷، به‌کوشش‌لسترنج‌و نیکلسن‌، تهران‌، ۳۶۳ش.
۳۹. ابن‌بلخی‌، فارس‌نامه‌، ج۱، ص۹۷، به‌کوشش‌لسترنج‌و نیکلسن‌، تهران‌، ۳۶۳ش.
۴۰. تاریخ‌پادشاهان‌عجم‌، ج۱، ص۱۸، چ‌سنگی‌، ۲۶۲ق.
۴۱. فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۲۰۶، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
۴۲. ثعالبی‌مرغنی‌، حسین‌، شاهنامة کهن‌پارسی‌، ص۳۵۵_ ۳۵۶، ترجمة محمد روحانی‌، مشهد، ۳۷۲ش.
۴۳. مجمل‌التواریخ‌و القصص‌، ج۱، ص‌۷۵، به‌کوشش‌محمد تقی‌بهار، تهران‌، ۳۱۸ش.
۴۴. راوندی‌، محمد، راحةالصدور، ج۱، ص‌۴۰۷_ ۴۰۸، به‌کوشش‌محمد اقبال‌، تهران‌، ۳۳۳ش.
۴۵. ثعالبی‌مرغنی‌، حسین‌، غرراخبار ملوک‌الفرس‌و سیرهم‌، ص۶۲۲_ ۶۲۵، به‌کوشش‌زُتنبرگ‌، پاریس‌، ۹۰۰م.
۴۶. عوفی‌، محمد، جوامع‌الحکایات‌، ج۱، ص۳۶۸_ ۳۶۹، به‌کوشش‌محمد رمضانی‌، تهران‌، ۳۳۵ش.
۴۷. راوندی‌، محمد، راحةالصدور، ج۱، ص۴۱۰، به‌کوشش‌محمد اقبال‌، تهران‌، ۳۳۳ش.
۴۸. راوندی‌، محمد، راحةالصدور، ج۱، ص۴۰۷_ ۴۰۸، به‌کوشش‌محمد اقبال‌، تهران‌، ۳۳۳ش.
۴۹. فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۲۰۶_ ۲۰۸، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
۵۰. فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۲۶۰_ ۲۶۶، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
۵۱. ثعالبی‌مرغنی‌، حسین‌، غرراخبار ملوک‌الفرس‌و سیرهم‌، ص۶۳۴_ ۶۳۵، به‌کوشش‌زُتنبرگ‌، پاریس‌، ۹۰۰م.
۵۲. عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، الهی‌نامه‌، ج۱، ص۲۰۵_ ۲۰۶، به‌کوشش‌ریتر، استانبول‌، ۹۴۰م.
۵۳. دینوری‌، احمد، الاخبار الطوال‌، ج۱، ص۷۲، به‌کوشش‌عبدالمنعم‌عامر و جمال‌الدین‌شیال‌، قاهره‌، ۹۶۰م.    
۵۴. مجمل‌التواریخ‌و القصص‌، به‌کوشش‌محمد تقی‌بهار، ج۱، ص‌۷۶، تهران‌، ۳۱۸ش.
۵۵. ابن‌اسفندیار، محمد، تاریخ‌طبرستان‌به‌کوشش‌عباس‌اقبال‌آشتیانی‌، ج۱، ص‌۱۳۵- ۱۳۶، تهران‌، ۳۶۶ش.
۵۶. فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۲۵۵_ ۲۵۷، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
۵۷. مجمل‌التواریخ‌و القصص‌، به‌کوشش‌محمد تقی‌بهار، ج۱، ص‌۷۶، تهران‌، ۳۱۸ش.
۵۸. «یادگار بزرگمهر»، به‌کوشش‌یحیی‌ماهیار نوابی‌، نشریة دانشکدة ادبیات‌تبریز، تبریز، ۳۳۸ش‌، س‌۱، ش.
۵۹. ابن‌بلخی‌، فارس‌نامه‌، ج۱، ص‌۹۲، به‌کوشش‌لسترنج‌و نیکلسن‌، تهران‌، ۳۶۳ش.
۶۰. فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۲۵۷، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
۶۱. طرطوشی‌، محمد، سراج‌الملوک‌، ج۱، ص‌۳۲۵، اسکندریه‌، ۲۸۹ق.
۶۲. بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌، ص۴۲۵_۴۲۸، به‌کوشش‌علی‌اکبر فیاض‌، مشهد، ۳۵۶ش‌.
۶۳. سایکس‌، پرسی‌، تاریخ‌ایران‌، ج۱، ص۶۳۵، ترجمة محمد تقی‌فخر داعی‌گیلانی‌، تهران‌، ۳۳۵ش.
۶۴. مسعودی‌، علی‌، مروج‌الذهب‌، ج۱، ص۳۰۵، به‌کوشش‌یوسف‌اسعد داغر، بیروت‌، ۳۸۵ق.
۶۵. مشکور، محمدجواد، تاریخ‌سیاسی‌ساسانیان‌، ج۲، ص۱۰۳۷، تهران‌، ۳۶۶ش.
۶۶. مسعودی‌، علی‌، مروج‌الذهب‌، ج۱، ص۳۰۵، به‌کوشش‌یوسف‌اسعد داغر، بیروت‌، ۳۸۵ق.
۶۷. شیروانی‌، زین‌العابدین‌، ریاض‌السیاحه‌، ج۱، ص‌۸۰۸، به‌کوشش‌اصغر حامد ربانی‌، تهران‌، ۳۳۹ش.
۶۸. بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌، ص۴۲۵، به‌کوشش‌علی‌اکبر فیاض‌، مشهد، ۳۵۶ش‌.
۶۹. نولدکه‌، تئودُر، تاریخ‌ایرانیان‌و عربها در زمان‌ساسانیان‌، ج۱، ص۴۰۷، ترجمة عباس‌زریاب‌، تهران‌، ۳۵۸ش.
۷۰. کریستن‌سن‌، آرتور، «داستان‌بزرجمهر حکیم‌»، ترجمة عبدالحسین‌میکده‌، مهر، تهران‌، ۳۱۲-۳۱۳ش‌، شم۶، ص‌۴۵۷.
۷۱. «یادگار بزرگمهر»، به‌کوشش‌یحیی‌ماهیار نوابی‌، نشریة دانشکدة ادبیات‌تبریز، تبریز، ۳۳۸ش‌، س‌۱، ش.
۷۲. برتلس‌، ی‌ ا، تاریخ‌ادبیات‌فارسی‌، ج۱، ص۲۹۲، از دوران‌باستان‌تا عصر فردوسی‌، ترجمة سیروس‌ایزدی‌، تهران‌، ۳۷۴ش.
۷۳. کریستن‌سن‌، آرتور، «داستان‌بزرجمهر حکیم‌»، شم۶، ص۶۹۳، ترجمة عبدالحسین‌میکده‌، مهر، تهران‌، ۳۱۲-۳۱۳ش‌.
۷۴. کریستن‌سن‌، آرتور، «داستان‌بزرجمهر حکیم‌»، شم۹، ص‌۶۹۶، ترجمة عبدالحسین‌میکده‌، مهر، تهران‌، ۳۱۲-۳۱۳ش‌.
۷۵. کریستن‌سن‌، آرتور، «داستان‌بزرجمهر حکیم‌»، شم۹، ص‌۶۹۶، ترجمة عبدالحسین‌میکده‌، مهر، تهران‌، ۳۱۲-۳۱۳ش‌.
۷۶. کریستن‌سن‌، آرتور، «داستان‌بزرجمهر حکیم‌»، شم۹، ص‌۶۹۶، ترجمة عبدالحسین‌میکده‌، مهر، تهران‌، ۳۱۲-۳۱۳ش‌.
۷۷. کریستن‌سن‌، آرتور، «داستان‌بزرجمهر حکیم‌»، شم۱۰، ص۷۸۵_ ۷۸۶، ، ترجمة عبدالحسین‌میکده‌، مهر، تهران‌، ۳۱۲-۳۱۳ش‌.
۷۸. اصطخری‌، ابراهیم‌، مسالک‌و ممالک‌، ج۱، ص۲۰۸، ترجمة کهن‌فارسی‌، به‌کوشش‌ایرج‌افشار، تهران‌، ۳۴۰ش.
۷۹. ابن‌بلخی‌، فارس‌نامه‌، ج۱، ص۹۷، به‌کوشش‌لسترنج‌و نیکلسن‌، تهران‌، ۳۶۳ش.
۸۰. صفا، ذبیح‌الله‌، حماسه‌سرایی‌در ایران‌، ج۱، ص۲۵۲، تهران‌، ۳۶۳ش.
۸۱. فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۶، ص۱۸۳۰_ ۱۸۳۱، به‌کوشش‌ژول‌مل‌، تهران‌، ۳۷۴ش.
۸۲. صفا، ذبیح‌الله‌، حماسه‌سرایی‌در ایران‌، ج۱، ص۲۱۱، تهران‌، ۳۶۳ش.
۸۳. فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۶، ص۱۸۸۷، به‌کوشش‌ژول‌مل‌، تهران‌، ۳۷۴ش.
۸۴. مسعودی‌، علی‌، مروج‌الذهب‌، ج۱، ص۲۹۵_ ۲۹۶، به‌کوشش‌یوسف‌اسعد داغر، بیروت‌، ۳۸۵ق.
۸۵. میرخواند، محمد، روضة الصفا، ج۱، ص۷۸۷_ ۷۸۸، تهران‌، ۳۳۸ش.
۸۶. خواندمیر، غیاث‌الدین‌، دستور الوزراء، ج۱، ص۱۷_ ۱۸، به‌کوشش‌سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۳۵ش.
۸۷. جاحظ، عمرو، البیان‌و التبیین‌، ج۱، ص۳۰، به‌کوشش‌حسن‌سندوبی‌، قاهره‌، ۳۵۱ق‌/۹۳۲م.    
۸۸. جاحظ، عمرو، البیان‌و التبیین‌، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹، به‌کوشش‌حسن‌سندوبی‌، قاهره‌، ۳۵۱ق‌/۹۳۲م.    
۸۹. ابن‌قتیبه‌، عبدالله‌، عیون‌الاخبار، ج۱، ص۹۴، بیروت‌، ۳۴۳ق‌/۹۲۵م.    
۹۰. ابن‌قتیبه‌، عبدالله‌، عیون‌الاخبار، ج۱، ص۳۷، بیروت‌، ۳۴۳ق‌/۹۲۵م.
۹۱. ابن‌قتیبه‌، عبدالله‌، عیون‌الاخبار، ج۲، ص۶، بیروت‌، ۳۴۳ق‌/۹۲۵م.
۹۲. ابن‌قتیبه‌، عبدالله‌، عیون‌الاخبار، ج۲، ص۹۰، بیروت‌، ۳۴۳ق‌/۹۲۵م.
۹۳. ابن‌عبدربه‌، احمد، العقد الفرید، ج۱، ص۱۹۰، به‌کوشش‌مفید محمد قمیحه‌، بیروت‌، دارالکتب‌العلمیه.    
۹۴. ابن‌عبدربه‌، احمد، العقد الفرید، ج۲، ص۱۶۴، به‌کوشش‌مفید محمد قمیحه‌، بیروت‌، دارالکتب‌العلمیه.    
۹۵. ابن‌عبدربه‌، احمد، العقد الفرید، ج۲، ص۲۰۸، به‌کوشش‌مفید محمد قمیحه‌، بیروت‌، دارالکتب‌العلمیه.    
۹۶. ابن‌عبدربه‌، احمد، العقد الفرید، ج۳، ص۱۳، به‌کوشش‌مفید محمد قمیحه‌، بیروت‌، دارالکتب‌العلمیه.    
۹۷. ابن‌عبدربه‌، احمد، العقد الفرید، ج۸، ص۱۹، به‌کوشش‌مفید محمد قمیحه‌، بیروت‌، دارالکتب‌العلمیه.    
۹۸. بیهقی‌، ابراهیم‌، المحاسن‌و المساوی‌، ص۱۸۷، بیروت‌۹۷۰م‌.    
۹۹. تنوخی‌، محسن‌، الفرج‌بعدالشدة، ج۱، ص۱۵۹ ۱۶۰، به‌کوشش‌عبود شالجی‌، بیروت‌، ۳۹۸ق.    
۱۰۰. ‌ابن‌رستم، مرزبان‌، مرزبان‌نامه‌، ج۱، ص۱۷۴_ ۱۷۶، تحریر سعدالدین‌وراوینی‌، به‌کوشش‌محمد روشن‌، تهران‌، ۳۶۷ش.
۱۰۱. ‌ابن‌رستم، مرزبان‌، مرزبان‌نامه‌، ج۱، ص۲۲۳_ ۲۲۶، تحریر سعدالدین‌وراوینی‌، به‌کوشش‌محمد روشن‌، تهران‌، ۳۶۷ش.
۱۰۲. عنصرالمعالی‌، کیکاووس‌، قابوس‌نامه‌، ص۳۸_۳۹، به‌کوشش‌غلامحسین‌یوسفی‌، تهران‌، ۳۶۴ش‌.
۱۰۳. عنصرالمعالی‌، کیکاووس‌، قابوس‌نامه‌، ص۴۶، به‌کوشش‌غلامحسین‌یوسفی‌، تهران‌، ۳۶۴ش‌.
۱۰۴. عنصرالمعالی‌، کیکاووس‌، قابوس‌نامه‌، ص۱۲۱، به‌کوشش‌غلامحسین‌یوسفی‌، تهران‌، ۳۶۴ش‌.
۱۰۵. نظام‌الملک‌ حسن‌، سیاست‌نامه‌، ج۱، ص۱۷۹_ ۱۸۰، به‌کوشش‌هیوبرت‌دارک‌، تهران‌، ۳۴۷ش.
۱۰۶. نظام‌الملک‌، حسن‌، سیاست‌نامه‌، ج۱، ص۲۴۶، به‌کوشش‌هیوبرت‌دارک‌، تهران‌، ۳۴۷ش.
۱۰۷. عوفی‌، محمد، جوامع‌الحکایات‌، ج۱، ص۱۷۵_ ۱۷۶، به‌کوشش‌محمد رمضانی‌، تهران‌، ۳۳۵ش.
۱۰۸. عوفی‌، محمد، جوامع‌الحکایات‌، ج۱، ص۲۳۵، به‌کوشش‌محمد رمضانی‌، تهران‌، ۳۳۵ش.
۱۰۹. سعدی‌، گلستان‌، ص۵۶، به‌کوشش‌غلامحسین‌یوسفی‌، تهران‌، ۳۶۸ش‌.
۱۱۰. سعدی‌، گلستان‌، ص۸۱، به‌کوشش‌غلامحسین‌یوسفی‌، تهران‌، ۳۶۸ش‌.
۱۱۱. سعدی‌، گلستان‌، ص۸۳، به‌کوشش‌غلامحسین‌یوسفی‌، تهران‌، ۳۶۸ش‌.
۱۱۲. دباشی‌، حمید، «انوشیروان‌و بوزرجمهر در گلستان‌سعدی‌»، ج۱، ص۸۵_ ۹۵، ایران‌شناسی‌، تهران‌، ۳۷۰ش‌، س‌، ش.
۱۱۳. جامی‌، عبدالرحمان‌، بهارستان‌، ج۱، ص‌۴۱، به‌کوشش‌اسماعیل‌حاکمی‌، تهران‌، ۳۶۷ش.
۱۱۴. دباشی‌، حمید، «انوشیروان‌و بوزرجمهر در گلستان‌سعدی‌»، ج۱، ص۸۵، ایران‌شناسی‌، تهران‌، ۳۷۰ش‌، س‌، ش.
۱۱۵. دباشی‌، حمید، «انوشیروان‌و بوزرجمهر در گلستان‌سعدی‌»، ج۱، ص۸۷، ایران‌شناسی‌، تهران‌، ۳۷۰ش‌، س‌، ش.
۱۱۶. زرین‌کوب‌، عبدالحسین‌، تاریخ‌ایران‌بعد از اسلام‌، ج۱، ص۴۱۷، تهران‌، ۳۶۳ش.
۱۱۷. خطیب‌بغدادی‌، احمد، تاریخ‌بغداد، ج۱۰، ص۲۰۷، بیروت‌، ۳۴۹ق‌/۹۳۱م.    
۱۱۸. ابن‌طقطقی‌، محمد، تاریخ‌فخری‌، ج۱، ص۱۸۵، ترجمة محمد وحید گلپایگانی‌، تهران‌، ۳۵۰ش.
۱۱۹. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۰، ص۷۲، به‌کوشش‌احمد ابوملحم‌و دیگران‌، بیروت‌، ۴۰۷ق‌/۹۸۷م.    
۱۲۰. نفیسی‌، سعید، محیط زندگی‌و احوال‌و اشعار رودکی‌، ج۱، ص۱۴۴، تهران‌، ۳۳۶ش.
۱۲۱. صفا، ذبیح‌الله‌، تاریخ‌ادبیات‌در ایران‌، ج۱، ص۱۴، تهران‌، ۳۳۸ش.
۱۲۲. زرین‌کوب‌، عبدالحسین‌، تاریخ‌ایران‌بعد از اسلام‌، ج۱، ص۴۰۱، تهران‌، ۳۶۳ش.
۱۲۳. ابن‌خلدون‌، مقدمه‌، ج۲، ص۸۳۲.
۱۲۴. ابن‌خلدون‌، العبر، ج۱، ص۶۰.
۱۲۵. هدایت‌، مهدی‌قلی‌، بخش‌نخستین‌گزارش‌ایران‌پیش‌از اسلام‌، ص۲۳۳، به‌کوشش‌حاج‌عبدالرحیم‌، تهران‌، ۳۱۷ق‌.
۱۲۶. هدایت‌، مهدی‌قلی‌، بخش‌نخستین‌گزارش‌ایران‌پیش‌از اسلام‌، ص۲۳۳، به‌کوشش‌حاج‌عبدالرحیم‌، تهران‌، ۳۱۷ق‌.
۱۲۷. فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۱۰۱، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
۱۲۸. خیام‌، نوروزنامه‌، ج۱، ص۲۳_ ۲۴، به‌کوشش‌مجتبی‌مینوی‌، تهران‌، کتابخانةکاوه.
۱۲۹. ملطیوی‌، محمد، برید السعاده‌، ج۱، ص۳۴۳-۳۴۵، به‌کوشش‌محمد شیروانی‌، تهران‌، ۳۵۱ش.
۱۳۰. سهروردی‌، یحیی‌، حکمة الاشراق‌، ج۱، ص‌۱۹، ترجمة جعفر سجادی‌، تهران‌، ۳۶۱ش.
۱۳۱. شهرزوری‌، محمد، نزهة الارواح‌و روضة الافراح‌، ج۱، ص۴۳_ ۴۴، به‌کوشش‌خورشید احمد، حیدرآباد دکن‌، ۳۹۶ق‌/۹۷۶م.
۱۳۲. شایگان‌، داریوش‌،‌ هانری‌کربن‌، آفاق‌ تفکر معنوی‌در اسلام‌ایرانی‌، ج۱، ص۲۰۷، ترجمة باقر پرهام‌، تهران‌، ۳۷۱ش.
۱۳۳. جاجرمی‌، محمد، مونس‌الاحرار، ج۲، ص۶۰۹، به‌کوشش‌صالح‌طبیبی‌، تهران‌، ۳۵۰ش.
۱۳۴. سوزنی‌سمرقندی‌، محمد، دیوان‌، ج۱، ص۳۳۰، به‌کوشش‌ناصرالدین‌شاه‌حسینی‌، تهران‌، ۳۳۸ش.
۱۳۵. معصوم‌علیشاه‌، محمد معصوم‌، طرائق‌الحقائق‌، ج۳، ص۷۵۰، به‌کوشش‌محمد جعفر محجوب‌، تهران‌، کتابخانة سنایی.
۱۳۶. صفا، ذبیح‌الله‌، حماسه‌سرایی‌در ایران‌، ج۱، ص۴۹، تهران‌، ۳۶۳ش.
۱۳۷. پورداود، ابراهیم‌، تفسیر بر خرده‌اوستا، ج۱، ص۴۸، بمبئی‌، انجمن‌زرتشتیان‌ایرانی.
۱۳۸. ماهیار نوابی‌، یحیی‌، مجموعة مقالات‌، ج۱، ص‌۱۹۴- ۱۹۸، شیراز، ۳۵۵ش.
۱۳۹. ابوعلی‌مسکویه‌، احمد، جاویدان‌خرد، ج۱، ص۵۳_ ۷۶، ترجمة تقی‌الدین‌محمد شوشتری‌، به‌کوشش‌بهروز ثروتیان‌، تهران‌، ۳۵۵ش.
۱۴۰. حاجی‌خلیفه‌، کشف‌، ج۲، ص۱۱۲.
۱۴۱. صدیقی‌، غلامحسین‌، مقدمه‌بر ظفرنامه‌، ج۱، ص۱۰، منسوب‌به‌ابنسینا، تهران‌، ۳۴۸ش.
۱۴۲. صدیقی‌، غلامحسین‌، مقدمه‌ بر ظفرنامه‌، ج۱، ص۱۹، منسوب‌به‌ابنسینا، تهران‌، ۳۴۸ش.
۱۴۳. مهدوی‌، یحیی‌، فهرست‌نسخه‌های‌مصنفات‌ابنسینا، ج۱، ص۲۸۱، تهران‌، ۳۳۳ش.
۱۴۴. صفا، ذبیح‌الله‌، جشن‌نامة ابنسینا، ج۱، ص۵۹_ ۶۰، تهران‌، ۳۷۱ق‌/۳۳۱ش.
۱۴۵. ابن‌مقفع‌، عبدالله‌، مقدمة کلیله‌و دمنه‌، ج۱، ص۳۳_ ۳۶، به‌کوشش‌عبدالعظیم‌قریب‌، تهران‌، ۳۵۱ش.
۱۴۶. ابن‌مقفع‌، عبدالله‌، مقدمة کلیله‌و دمنه‌، ج۱، ص۵۲_ ۵۴، ترجمة نصر الله‌منشی‌، به‌کوشش‌حسن‌حسن‌زاده آملی‌، تهران‌، ۳۴۱ش.
۱۴۷. ابن‌مقفع‌، عبدالله‌، مقدمة کلیله‌و دمنه‌، ج۱، ص۲۳_ ۲۵، همان‌متن‌عربی‌، به‌کوشش‌طه‌حسین‌و عبدالوهاب‌عزام‌، قاهره‌، ۹۴۱م.
۱۴۸. مجمل‌التواریخ‌و القصص‌، به‌کوشش‌محمد تقی‌بهار، ج۱، ص۷۵، تهران‌، ۳۱۸ش.
۱۴۹. فردوسی‌، شاهنامه‌، ج۸، ص۲۴۷، به‌کوشش‌رستم‌علی‌اف‌، مسکو ۹۷۰م.
۱۵۰. ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ج۱، ص۳۶.
۱۵۱. غفرانی‌خراسانی‌، محمد، عبدالله‌بن‌المقفع‌، قاهره‌، ۹۶۵م.
۱۵۲. غفرانی‌خراسانی‌، محمد، عبدالله‌بن‌المقفع‌، ج۱، ص‌۲۲۵، قاهره‌، ۹۶۵م.
۱۵۳. ‌رازی، فخرالدین‌، جامع‌العلوم‌، ج۱، ص۱۴۳_ ۱۴۴، چ‌سنگی‌، بمبئی‌، ۳۲۳ق.
۱۵۴. هدایت‌، رضا قلی‌، مجمع‌الفصحا، ج۲، ص۹۴۹، به‌کوشش‌مظاهر مصفا، تهران‌، ۳۳۹ش.
۱۵۵. همایی‌، جلال‌الدین‌، تاریخ‌ادبیات‌ایران‌، ج۱، ص۲۲۲-۲۲۳، تهران‌، ۳۶۶ش.
۱۵۶. همایی‌، جلال‌الدین‌، تاریخ‌ادبیات‌ایران‌، ج۱، ص۲۲۲-۲۲۳، تهران‌، ۳۶۶ش.
۱۵۷. قفطی‌، علی‌، تاریخ‌الحکماء، ج۱، ص۲۶۱، اختصار زوزنی‌، به‌کوشش‌لیپرت‌، لایپزیگ‌، ۹۰۳م.
۱۵۸. همایی‌، جلال‌الدین‌، تاریخ‌ادبیات‌ایران‌، ج۱، ص۲۰۵، تهران‌، ۳۶۶ش.
۱۵۹. همایی‌، جلال‌الدین‌، تاریخ‌ادبیات‌ایران‌، ج۱، ص۲۰۵، تهران‌، ۳۶۶ش.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بزرگمهر»، شماره۴۸۴۲.    

رده‌های این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی




جعبه ابزار