• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

برهان‌محقق

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بُرْهان‌ِمُحَقَّق‌، سیدبرهان‌الدینمحقق‌حسینی‌ترمذی‌از صوفیان‌مشهور و از جمله پیران ‌مولانا جلال‌الدین‌محمد بلخی‌ بود.

فهرست مندرجات

۱ - معرفی برهان محقق
       ۱.۱ - سال‌ ولادت‌
       ۱.۲ - جدا شدن از بهاءالدین‌ ولد ‌
       ۱.۳ - سفربه روم
       ۱.۴ - سفر مولانا به‌ شهر لارنده‌
       ۱.۵ - زنده‌ شدن خاطرات
       ۱.۶ - تردد میان‌ قونیه‌ و قیصریه‌
       ۱.۷ - تردید در مدت اقامت در قیصریه‌
       ۱.۸ - مریدان‌ مشهور برهان‌ محقق‌ در قونیه‌
       ۱.۹ - میل به‌ زندگی‌ در خلوت‌ قیصریه‌ ‌
       ۱.۱۰ - علت‌ رفتن‌ برهان‌ محقق‌ به‌ قیصریه‌
       ۱.۱۱ - تردید در زمان درگذشت‌
       ۱.۱۲ - عزاداری بزرگان‌ قیصریه‌
       ۱.۱۳ - حفظ جایگاه برهان‌ محقق‌ نزد مولانا
       ۱.۱۴ - تأثّر مولوی‌ از برهان‌ محقق
       ۱.۱۵ - نقل معارف‌ و معانی‌ برهان‌ محقق
۲ - آثار
       ۲.۱ - تفسیر سوره فتح منتسب به محقق‌
       ۲.۲ - معارف‌ برهان‌ محقق
       ۲.۳ - اهمیت معارف برهان‌ محقق
       ۲.۴ - تعلق‌ خاطر برهان‌ محقق‌ به‌ شعر سنایی‌
       ۲.۵ - کاستی‌ و فزونی‌ نسخه‌های‌ موجود
۳ - فهرست منابع
۴ - پانویس
۵ - منبع


او در میان ‌مردم‌ خراسان ‌ به‌ «سید سِرّدان‌» شهرت ‌داشته ‌است‌.
این‌ شهرت‌ به‌ اعتبار فراست ‌و اشراف ‌برهان ‌محقق ‌بر ضمایر و خواطر مردم‌ بوده ‌است .
[۱] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌ ، ص۶۵ ، به‌ کوشش‌ سعید نفیسى‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌
[۲] عبدالرحمان‌جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۸، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.

بنابراین‌، گفته آنان ‌که‌ سبب ‌این ‌شهرت ‌را پیشگویی ‌برهانمحقق ‌از آشنایی ‌ شمس ‌تبریزی ‌با مولانا دانسته‌اند درست ‌نمی‌نماید.
مولانا و سلطان‌ ولد از او به‌ صورت‌های ‌سید برهانالدین‌ محقق‌، برهان ‌محقق‌، و گاه‌ به ‌مناسبت ‌ضرورت‌های‌ شاعرانه‌، برهان ‌و برهان‌ِ دین‌هم ‌یاد کرده‌اند.
[۳] مولوی، مکتوبات‌، ج۱، ص۸، به‌ کوشش‌ توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۷۱ش‌.
[۴] مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
[۵] مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۱۱، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
[۶] مولوی، مثنوی‌ معنوی‌ دفتر، بیت‌۳۲۰، ، به‌ کوشش‌ نیکلسن‌، لیدن‌، ۹۳۳م‌.
[۷] بهاءالدین سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۳۹، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
[۸] بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۷۹، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
[۹] بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۹۴، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.

برهانمحقق‌از سادات‌ حسینی ‌ترمذ بوده‌ است ‌و از او با القاب‌ «فخر آل‌یاسین‌» و «سید اقطاب‌» نام ‌برده‌اند
[۱۰] عبدالرحمان‌جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۸، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
اما اینکه ‌بعضی ‌نام ‌او را «سید حسین‌» ثبت‌ کرده‌اند البته‌ نادرست‌، و ناشی‌ از بی‌دقتی‌ مصحح‌ مناقب‌ العارفین‌ است‌.

۱.۱ - سال‌ ولادت‌

سال‌ ولادت‌ برهان‌ محقق‌ در سنگ‌ مزار او در قیصریه ‌ - که‌ متأخر و نو ساخت‌ است‌ - با حروف‌ واژه «ثانی‌» برابر ۵۶۱ ق‌ ثبت‌ شده‌ است
[۱۱] عبدالباقی گولپینارلی‌، مولانا جلال‌الدین‌، ج۱، ص۳‌، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پورسبحانی‌، تهران‌، ۳۶۳ش‌.
‌.
وی‌ در عنفوان‌ جوانی‌ به‌ بلخ ‌ آمد و بر اثر آشنایی‌ با بهاءالدین‌ ولد ، پدر مولانا، شاگرد و مرید وی‌ شد.
[۱۲] بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۸۷، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.

قابلیت‌ و استعداد برهان‌ محقق‌ در عرصه سلوک ‌ به‌ حدی‌ بود که‌ در پی‌ چندی ملازمت‌ و مصاحبت‌ با بهاءالدین‌ ولد بسیاری‌ از دقایق‌ معارف‌ صوفیانه‌ را دریافت.
[۱۳] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌ ، ص۷۲ ، به‌ کوشش‌ سعید نفیسى‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌

برخی‌ از نویسندگان‌ مانند محمود مثنوی‌ خوان ‌ در ترجمه ترکی‌ ثواقب‌ المناقب‌ این‌ مدت‌ را ۲ سال ‌ دانسته‌اند
[۱۴] بدیع‌الزمان فروزانفر، زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ج۱، ص۵، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
[۱۵] عبدالباقی گولپینارلی‌، مولویه‌بعد از مولانا، ج۱، ص۴، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
که‌ البته‌ این‌ روزگار طولانی‌ ناظر بر ریاضتهایی‌ است‌ که‌ برهان‌ محقق‌ ظاهراً در ایام‌ خدمت‌ و ارادت‌ نزد بهاء ولد ، یا پس‌ از جدا شدن‌ از او داشته‌ است‌؛ چنانکه‌ به‌ گفته افلاکی‌ نزدیک‌ به‌ ۲ سال‌ در بیشه‌ها و کوهستانهای‌ اطراف‌ بخارا با سر و پای‌ برهنه‌ و با تحمل‌ گرسنگی‌ به‌ سر برده‌ است‌.
به‌ هر حال‌، قابلیت‌ برهان‌ محقق‌ و کشش‌ و تعلق‌ شدید او به‌ شیخش‌ بهاء ولد،
[۱۶] برهان‌ محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
موجب‌ آن‌ شد که‌ شیخ‌ او را برکشید و مورد «عطای‌ بی‌حد» قرار داد و وظیفه لالایی‌ و اتابکی‌، یعنی‌ تربیت ‌ و سرپرستی‌ فرزندش‌ جلال‌الدین‌ محمد را به‌ عهده او گذاشت‌.
[۱۷] بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۸۹، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
[۱۸] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۶۸، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.

مولانا خود نیز بعدها ضمن‌ اشارت‌ به‌ این‌ معنی‌ از برهان‌ محقق‌ ستایش‌ کرده‌ است‌.

۱.۲ - جدا شدن از بهاءالدین‌ ولد ‌

اینکه‌ برهان‌ محقق‌ در چه‌ زمانی‌ از بهاءالدین‌ ولد جدا شده‌، و از بلخ‌ به‌ کجا رفته‌ است‌، معلوم‌ نیست‌، اما می‌توان‌ گفت‌ که‌ جدایی‌ سید از پیر و مرادش‌ می‌بایست‌ به‌ سبب‌ تصمیم‌ بهاء ولد به‌ مهاجرت ‌ از بلخ ‌، باشد، زیرا وابستگی‌ و علاقه سید به‌ بهاءالدین‌ ولد و فرزندش‌ جلال‌الدین‌ محمد به‌ حدی‌ شگرف‌ و عمیق‌ می‌نماید که‌ جدا شدن‌ از آنان‌ در وضع‌ عادی‌ برای‌ وی‌ چندان‌ آسان‌ نبوده‌ است‌.
به‌ هر حال‌، برهان‌ محقق‌ پس‌ از جدایی‌ از بهاء ولد ظاهراً به‌ زادگاهش‌ - ترمذ - بازگشته‌ است‌.
[۱۹] حمدالله‌ مستوفی‌، تاریخ‌ گزیده‌، ج۱، ص۹۱، به‌ کوشش‌ ادوارد براون‌، لیدن‌، ۹۱۰م‌.
[۲۰] بدیع‌الزمان فروزانفر، زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ج۱، ص۹، تهران‌، ۳۵۴ش‌.


۱.۳ - سفربه روم

گویا وی‌ پس‌ از آن‌، در ترمذ مجالس‌ وعظ و تذکیر داشت‌ و در میان‌ اهالی‌ شهر شخصیتی‌ شناخته‌ شده‌ بود اما با گذشت‌ بیش‌ از سالهایی‌ که‌ وحشت ‌ از هجوم‌ و حیرت‌ از ویرانی‌ مغولان‌ در ماوراءالنهر و خراسان ‌ فرو نشست‌، برهان‌ محقق‌ بار دیگر هوای‌ پیوستن‌ به‌ بهاءالدین‌ ولد کرد.
مناقب‌ نویسان‌ گفته‌اند که‌ سید در «واقعه‌» ای‌ دید که‌ پیرش‌ فوت‌ شده‌ است‌؛ از این‌رو، در ترمذ عزاداری‌ کرد.
باز در واقعه‌ای‌ دیگر دریافت‌ که‌ پیرش‌ از او می‌خواهد که‌ به‌ نزد فرزندش‌ جلال‌الدین‌ محمد رود و وی‌ را تنها نگذارد؛ پس‌، سید نیز با وجود اصرار بزرگان‌ ترمذ بر ماندن‌، روی‌ به‌سوی‌ روم‌ نهاد.
[۲۱] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۲۰، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۲۲] عبدالرحمان‌جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.

اما نظر استوار و درست‌ در این‌ زمینه‌، اشاره سلطان‌ ولد است‌ که‌ می‌گوید: برهانالدین‌ ترمذی پس‌ از مدتی‌ ظاهراً پس‌ از فرونشستن‌ فتنه مغول ‌ جویای‌ پیرش‌ شد، تا آنکه‌ یکی‌ از بزرگان‌ به‌ او اطلاع‌ داد که‌ بهاءالدین‌ ولد در روم ‌ است.
[۲۳] بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۹۴، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.

پس‌ رخت‌ سفر بر بست‌ و به‌ سوی‌ روم‌ حرکت‌ کرد و یک ‌ سال ‌ پس‌ از درگذشت‌ بهاءولد به‌ قونیه ‌ رسید.
[۲۴] بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۹۴، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.


۱.۴ - سفر مولانا به‌ شهر لارنده‌

مقارن‌ ورود برهان‌ محقق‌ به‌ قونیه‌، مولانا به‌ شهر لارنده ‌ رفته‌ بود.
سید در مسجد سنجاری‌ معتکف ‌ شد و پس‌ از چند ماه‌ مکتوبی‌ به‌ مولانا نوشت‌ و او را به‌ قونیه‌ فراخواند.
با آمدن‌ جلال‌الدین‌ محمد به‌ قونیه‌ آن‌ دو به‌ هم‌ پیوستند.
[۲۵] بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۹۵، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.


۱.۵ - زنده‌ شدن خاطرات

با آمدن‌ برهان‌ محقق‌ به‌ قونیه‌ بسیاری‌ از خاطرات‌ مربوط به‌ زندگی‌ سلطان‌ العلماء بهاء ولد در بلخ‌ در جمع‌ خاندان‌ او در قونیه‌ زنده‌ شد.
[۲۶] برهان‌ محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۷ -۹، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
[۲۷] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۱-۲، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۲۸] بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۸۷، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.

همچنان‌ که‌ مولانا برهان‌ محقق‌ را چون‌ شیخ‌ خود می‌دانست‌ و سخنان‌ او را به‌ گوش‌ جان‌ می‌شنید،
[۲۹] بهاءالدین سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۳۹، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
[۳۰] بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۹۵-۹۶، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
او نیز آرزو می‌کرد که‌ مولانا به‌ درجه پدرش‌ بهاء ولد برسد.
[۳۱] برهان‌ محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۴، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.

برهان‌ معارف‌ بهاءولد را مکرر بر مولانا فرو می‌خواند و او را به‌ فراگیری‌ علم‌ حال‌ سفارش‌ می‌کرد.
[۳۲] بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۹۳، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
[۳۳] بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۹۵، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
[۳۴] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۳۵] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۱۹، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.

بیشتر اسناد بر این‌ نکته‌ تأکید دارند که‌ برهان‌ محقق‌ در مقام‌ پیر مولانا، و در مدرسه او بوده‌ است.
[۳۶] بهاءالدین سلطان‌ ولد ، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌ ، ص ۹۵-۹۶ ، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایى‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌
[۳۷] عبدالرحمان‌جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
اما این‌ تأکید به‌ معنی‌ صحبت‌ مستمر و مداوم‌ آن‌ دو در طول‌ این‌ مدت‌ نیست‌، زیرا از اشارات‌ چنین‌ استنباط می‌شود که‌ مولانا در ۶۳۰ق‌/۱۲۳۳م‌ برای‌ تکمیل‌ تحصیلات‌ خود در علوم‌ ظاهر به‌ سوی‌ شام سفر کرد و در این‌ سفر برهان‌ محقق‌ نیز او را تا قیصریه‌ همراهی‌ نمود.
پس‌ از آن‌، برهان‌ محقق‌ از ۶۳۰ ق‌ در قیصریه اقامت‌ داشت‌ و در آن‌جا صومعه‌ای‌ کوچک‌ و ساده‌ برای‌ خود فراهم‌ نمود و گاهی‌ نیز به‌ کوهی‌ در حوالی‌ قیصریه‌ به‌ نام‌ کوه‌ علی‌ می‌رفت‌ و به‌ مناجات‌ می‌پرداخت‌.
زندگی‌ ساده‌ و عارفانه برهان‌ محقق‌ در قیصریه‌ توجه‌ مردم‌ این‌ شهر را به‌ او معطوف‌ کرد و آنان‌ او را به‌ امامت‌ مسجدی‌ از مساجد شهر برگزیدند؛
[۳۸] برهان‌ محقق‌، معارف‌، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.


۱.۶ - تردد میان‌ قونیه‌ و قیصریه‌

زندگی‌ برهان‌ تنها در قیصریه‌ نمی‌گذشت‌.
وی‌ در مدت‌ سفر غالباً میان‌ قونیه‌ و قیصریه‌ در تردد بود و علاوه‌ بر نظارت‌ و تربیت‌ مریدان‌ قونیه‌، در قیصریه‌ نیز مریدانی‌ یافت‌.
مشهورترین‌ مرید او در قیصریه‌ شمس‌الدین‌ اصفهانی‌ مق ۶۴۶ق‌/۱۲۴۸م‌، وزیر عزالدین‌ کیکاووس‌ بود که‌ مدتی‌ برهان‌ محقق‌ را خدمت‌، و از او حمایت‌ کرد، تا آنکه‌ سرانجام‌ موردتوجه‌ او قرار گرفت‌ و مریدش‌ شد.
[۳۹] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۲۰، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۴۰] برهان‌ محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۸، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.


۱.۷ - تردید در مدت اقامت در قیصریه‌

مدت‌ اقامت‌ برهان‌ محقق‌ در قیصریه‌ به‌ یقین‌ معلوم‌ نیست‌، اما روشن‌ است‌ که‌ هنگام‌ بازگشت‌ مولانا از سفر شام ، مولانا را در قیصریه‌ چلّه‌ به‌ خلوت‌ نشاند و سپس‌ همراه‌ او به‌ قونیه‌ بازگشت‌.

۱.۸ - مریدان‌ مشهور برهان‌ محقق‌ در قونیه‌

مولانا و مریدان‌ دیگر وجود برهان‌ محقق‌ را در قونیه‌ مغتنم‌ می‌شمردند، زیرا که‌ وی‌ در معارف‌ صوفیانه‌ و تعلیم‌ و نشر آن‌ صاحب‌ اطلاع‌ و تجربه‌ بود.
[۴۱] مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۱۹-۲۰، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.

از مریدان‌ مشهور او علاوه‌ بر مولانا، از صلاح‌الدین‌ زرکوب‌ قونوی‌ می‌توان‌ نام‌ برد.
برهان‌ محقق‌ به‌ صلاح‌الدین‌ توجه‌ و دلبستگی‌ خاص‌ داشت‌ و مولانا از او با عنوان‌ «فرزند جان‌ و دل‌ِ» برهان‌ محقق‌ و «خلیفه به‌ استقلال‌» وی‌ یاد کرده‌ است‌.
[۴۲] مولوی، مکتوبات‌، ج۱، ص۸، به‌ کوشش‌ توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۷۱ش‌.

ظاهراً برهان‌ محقق‌ در قونیه‌ در مدرسه مولانا می‌زیست‌ و با خانواده او ارتباط نزدیک‌ داشت‌، چنانکه‌ اشارات‌ فرزند مولانا، سلطان‌ ولد حکایت‌ از آن‌ دارد که‌ او در خردسالی‌ موردتوجه‌ برهان‌ محقق‌ بوده‌، و از او در مقدمات‌ سلوک‌ و معرفت‌ صوفیانه‌ تعلیم‌ می‌گرفته‌ است‌.
[۴۳] بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۷۹-۸۰، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.


۱.۹ - میل به‌ زندگی‌ در خلوت‌ قیصریه‌ ‌

در حدود سالهای‌ ۶۳۷- ۶۳۸ق‌/۱۲۳۹-۱۲۴۰م‌، برهان‌ محقق‌ مردی‌ سالخورده‌، اما خوش‌منظر بود
[۴۴] برهان‌ محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۹، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
و قوای‌ بدنی‌ وی‌ چندان‌ کاهش‌ یافته‌ بود که‌ گاه‌ نمی‌توانست‌ فریضه‌های‌ دینی‌ را ادا کند؛ از همین‌روی‌، فضای‌ پرنشاط قونیه‌ را نمی‌پسندید و به‌ زندگی‌ در خلوت‌ قیصریه‌ میل‌ داشت‌، اما مولانا به‌ دورشدن‌ او از قونیه‌ راضی‌ نبود
[۴۵] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۲۲، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
با وجود این‌، یک‌بار که‌ اصحاب‌ برهان‌ محقق‌ را به‌ قصد تفرج به‌ باغهای‌ قونیه برده‌ بودند، او بر آن‌ شد که‌ بی‌خبر قونیه‌ را به‌ قصد قیصریه‌ ترک‌ کند، ولی‌ در همین‌ احوال‌ از استر فرو افتاد و پایش‌ آسیب‌ دید.
از آن‌ پس‌، چون‌ مولانا علاقه او را به‌ قیصریه‌ دریافت‌، خود اسباب‌ عزیمت‌ او را به‌ آنجا فراهم‌ آورد.

۱.۱۰ - علت‌ رفتن‌ برهان‌ محقق‌ به‌ قیصریه‌

سپهسالار
[۴۶] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۲۲، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
علت‌ رفتن‌ برهان‌ محقق‌ را به‌ قیصریه‌ با خبر آمدن‌ شمس‌ تبریزی‌ به‌ قونیه‌ مربوط دانسته‌، و تصریح‌ کرده‌ است‌ که‌ اندکی‌ پس‌ از رفتن‌ او به‌ قیصریه‌ شمس‌ به‌ قونیه‌ رسید.
این‌ اشاره سپهسالار با توجه‌ به‌ تاریخ‌ درگذشت‌ برهان‌ محقق‌ سزاوار تأمل‌ است‌، زیرا گرچه‌ در هیچ‌ یک‌ از منابع‌ موجود تاریخ‌ فوت‌ او ضبط نشده‌ است‌، اما سلطان‌ ولد درگذشت‌ او را پس‌ از سال‌ مریدی‌ مولانا نزد او دانسته‌ است‌.
این‌ گفته سلطان‌ ولد را همه محققان‌ معاصر پذیرفته‌اند، و چون‌ ورود برهان‌ محقق‌ به‌ قونیه‌ در ۶۲۹ق‌ بوده‌ است‌، پس‌ فوت‌ او را در ۶۳۸ق‌ گفته‌اند.
[۴۷] بدیع‌الزمان فروزانفر، زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ج۱، ص۴، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
[۴۸] عبدالباقی گولپینارلی‌، مولویه‌بعد از مولانا، ج۱، ص۳، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.

بر سنگ‌ قبر او نیز - که‌ ظاهراً مربوط به‌ سالها پس‌ از درگذشت‌ اوست‌ - سال‌ درگذشتش‌ را با حروف‌ ۶۳۷ق‌ نوشته‌اند.
[۴۹] عبدالباقی گولپینارلی‌، مولویه‌بعد از مولانا، ج۱، ص۳، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.


۱.۱۱ - تردید در زمان درگذشت‌

اما روایتها و اشاره‌هایی‌ درباره احوال‌ برهان‌ محقق‌ وجود دارد که‌ می‌توان‌ با استناد به‌ آنها نسبت‌ به‌ درگذشت‌ او در ۶۳۸ق‌ تردید کرد.
نخست‌ آنکه‌ افلاکی‌ در روایتی‌ اشاره‌ دارد که‌ وقتی‌ مغولان‌ در ۶۴۰ق‌ بر قیصریه مسلط شدند، برهان‌ محقق‌ را احترام‌ کردند و حتی‌ مبلغی‌ نقدینه‌ در پای‌ او ریختند
[۵۰] میکائیل بایرام‌، «سید برهانالدین‌ محقق‌ ترمذی‌ در تلاطم‌ حوادث‌ سیاسی‌» مولانا از دیدگاه‌ ترکان‌ و ایرانیان‌، ج۱، ص۵۵، تهران‌، ۳۶۹ش‌.
دیگر آنکه‌، چنانکه‌ پیش‌تر اشاره‌ شد، سپهسالار همان‌جا ورود شمس‌ به‌ قونیه‌ را اندک‌ زمانی‌ پس‌ از رفتن‌ برهان‌ محقق‌ به‌ قیصریه‌ دانسته‌ است‌ و محقق‌ است‌ که‌ شمس‌ در ۶۴۲ق‌ به‌ قونیه‌ آمد.
پس‌ برهان‌ محقق‌ می‌باید در حوالی‌ همان‌ سال‌ قونیه‌ را ترک‌ گفته‌ باشد. ‌ دیگر آنکه‌ در وقف ‌نامه‌ای‌ که‌ در ۶۴۴ق‌ تنظیم‌ شده‌ است‌ و در مجموعه اوقاف‌ استان‌ قونیه‌ موجود است‌، نام‌ مولانا و نیز برهان‌ محقق‌ به‌ عنوان‌ دو تن‌ از گواهان‌ آمده‌ است‌.
[۵۱] توفیق هاشم‌پور سبحانی‌، تعلیقات‌ بر مولانا جلال‌الدین‌، ج۱، ص۹-۳.

پیداست‌ که‌ برهانالدین‌ تنها در صورت‌ زنده‌ بودن‌ در آن‌ تاریخ‌ می‌توانست‌ یکی‌ از گواهان‌ وقف‌نامه ‌ باشد.
این‌ اشارات‌ درباره برهان‌ محقق‌ نشان‌ می‌دهد که‌ ۶۳۸ق‌ به‌ عنوان‌ سال‌ فوت ‌ او، اگر مردود نباشد، درخور تردید است‌.
این‌ نکته‌ که‌ بعضی‌ از مولویان‌، مانند ولد چلبی‌ در مقالات‌ خود متذکر شده‌اند که‌ مولانا در ۶۴۴ق‌ برای‌ برگذاری‌ مجلس‌ عزای‌ برهان‌ محقق‌ به‌ قیصریه‌ رفت.
[۵۲] بدیع‌الزمان فروزانفر، زندگانى‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ص۵، تهران‌، ۳۵۴ش‌
دست‌ کم‌ اختلاف‌ اصحاب‌ طریقت‌ مولویه‌ را درباره سال‌ وفات‌ برهان‌ محقق‌ تأیید می‌ کند.

۱.۱۲ - عزاداری بزرگان‌ قیصریه‌

به‌ هر حال‌، پس‌ از درگذشت‌ برهان‌ محقق‌، شمس‌الدین‌ اصفهانی و بزرگان‌ قیصریه‌ به‌ عزاداری‌ پرداختند و او را در حظیره‌اش‌ به‌ خاک سپردند.
[۵۳] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۷۰، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۵۴] عبدالرحمان‌جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.

پس‌ از چهلم‌ برهان‌ محقق‌، شمس‌الدین‌ اصفهانی‌ با نامه‌ای‌ خبر درگذشت‌ او را به‌ مولانا رساند.
مولانا با اطلاع‌ از درگذشت‌ وی‌ با جمعی‌ از اصحاب‌ به‌ قیصریه‌ آمد و عُرس‌ و عزاداری‌ برگذار شد؛ سپس‌ آنچه‌ از کتابها و وسایل‌ شخصی‌ وی‌ برجای‌ مانده‌ بود، با خود برداشت‌ و بخشی‌ از آن‌ را هم‌ به‌ یادگار به‌ مریدش‌ شمس‌الدین‌ اصفهانی‌ داد.

۱.۱۳ - حفظ جایگاه برهان‌ محقق‌ نزد مولانا

با درگذشت‌ برهان‌ محقق‌، جایگاه‌ او نزد مولانا و مریدان‌ قونیه‌ محفوظ ماند. مولانا پیوسته‌ در بزرگداشت‌ او سخن‌ می‌گفت‌ و از وی‌ درمورد برخی‌ سخنانی‌ که‌ درباره او گفته‌ می‌شد، نزد مریدان‌ قونیه‌ دفاع‌ می‌کرد.
[۵۵] مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۱۱، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
[۵۶] مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۷، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.

مولانا در مثنوی‌ دفتر، بیتهای‌ ۳۱۹، ۳۲۰ برهان‌ محقق‌ را «پُخته‌»ای‌ به‌ دور از تغیر و همچون‌ نور معرفی‌ کرده‌ که‌ از خود رسته‌ و به‌ نیستی‌ رسیده‌، و موقف‌ حق‌ را یافته‌ است‌.
در غزلیات‌ هم‌ وی‌ را «قیصر» خویش‌ معرفی‌ کرده‌ که‌ در «قیصریه‌» افتاده‌ است‌.

۱.۱۴ - تأثّر مولوی‌ از برهان‌ محقق

البته‌ این‌همه‌، از تأثّر مولوی‌ از برهان‌ محقق‌ ناشی‌ شده‌ است‌ و از پیوند عمیق‌ عاطفی‌ او با لالای‌ ایام‌ کودکی‌ و پیر دوران‌ جوانی‌ وی‌ حکایت‌ دارد که‌ عموماً نزد متأخران‌ و معاصران‌ کم‌ رنگ‌ شده‌، و تحت‌الشعاع‌ تحول‌ مولانا بر اثر پیوندش‌ با شمس‌ تبریزی‌ قرار گرفته‌ است‌، در حالی‌ که‌ تأثیر برهان‌ محقق‌ بر مولانا را می‌توان‌ به‌ پلی‌ تشبیه ‌ کرد که‌ مولوی‌ دانشمند را به‌ مولانای‌ مقبول‌ شمس‌ رسانید.

۱.۱۵ - نقل معارف‌ و معانی‌ برهان‌ محقق

مولانا همواره‌ در مجالس‌ وعظ و تذکیر معارف‌ و معانی‌ برهان‌ محقق‌ را نقل‌ می‌کرد.
[۵۷] مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۱۹-۲۰، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.

در مثنوی‌ نیز تعبیرات‌ و مفاهیمی‌ که‌ نخستین‌بار برهان‌ محقق‌ در مجالس‌ خود آن‌ها را طرح‌ کرده‌ است‌، کم‌ نیست‌.
[۵۸] برهان‌ محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
[۵۹] دفتر، بیت‌ ۱۰، نیز بیت‌ ۷۲۳، دفتر، بیت‌ ۳۵، مولوی، مثنوی‌ معنوی‌، به‌ کوشش‌ نیکلسن‌، لیدن‌، ۹۳۳م‌.

علاوه‌ بر مولانا، شمس‌ تبریزی‌ نیز که‌ ظاهراً قبل‌ از مولانا و در شام با او ملاقات‌ داشته‌، به‌ احوال‌ بلند و آراء و اقوال‌ او اشاراتی‌ کرده‌ است‌.
سلطان‌ ولد هم‌ او را یکی‌ از «اولیاء» و «سلطان‌ الواصلین‌» بر شمرده‌
[۶۰] بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی، ‌ص۷۹، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
[۶۱] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۶۲] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
و پاره‌ای‌ از معارف‌ او را به‌ صورت‌ منظوم‌ در آثار خود روایت‌ کرده‌ است‌.
[۶۳] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۷۹، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۶۴] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۳۷، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۶۵] بهاءالدین سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۳۹، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.

پیروان‌ طریقه مولویه نیز از وی‌ با القابی‌ چون‌ «فخر الاولیاء و الکاملین‌» و «فخر المجذوبین‌» یاد کرده‌، و او را یکی‌ از «اقطاب‌ تسعه‌» در طریقت‌ مولویه ‌دانسته‌اند.
[۶۶] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۶۷] فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۱۹، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
[۶۸] بدیع‌الزمان فروزانفر، زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ج۱، ص۷۴، تهران‌، ۳۵۴ش‌.



برهان‌ محقق‌ عارفی‌ بود آشنا به‌ علوم‌ ظاهر و باطن‌ که‌ به‌ قول‌ سلطان‌ ولد
[۶۹] بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۷۹-۸۰، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
در روم‌ نظیری‌ نداشت‌.
او آثار و نگارشهای‌ صوفیانه‌ را به‌ جدّ و از روی‌ تأمل‌ مطالعه‌ می‌کرد و به‌ قولی‌ از «علوم‌ طبی‌ و حکمت‌ الهی‌» نیز آگاهی‌ داشت.
[۷۰] مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌ ، ص۱۱ ، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌ .

با وجود این‌، جز مجموعه‌ای‌ از گفته‌هایش‌ که‌ به‌ عنوان‌ معارف‌ گردآوری‌ شده‌، اثر مکتوب‌ دیگری‌ از وی‌ باقی‌ نمانده‌ است‌.

۲.۱ - تفسیر سوره فتح منتسب به محقق

اینکه‌ بعضی‌ از معاصران‌ تفسیر سوره فتح‌ را هم‌ از آثار مسلم‌ او می‌دانند، مبتنی‌ بر حدسی‌است‌ که‌ فروزانفر درباره تفسیر مزبور مطرح‌ کرده‌ است‌، و البته‌ تعلق‌ آن‌ به‌ برهانالدین‌ محقق‌ ترمذی‌ به‌ هیچ‌ روی‌ مسلم‌ نیست‌، زیرا بر پایه موازین‌ کتاب‌شناسی‌ِ تاریخی‌ این‌ انتساب‌ را نمی‌توان‌ تأیید کرد و براساس‌ قواعد ساختاری‌ زبان‌ و تفکر عرفانی‌ خاص‌ برهان‌ محقق‌ نیز این‌ نظر قابل‌ قبول‌ و اثبات‌ نیست‌.

۲.۲ - معارف‌ برهان‌ محقق

اما معارف‌ برهان‌ محقق‌ مجموعه‌ای‌ است‌ پراکنده‌ از سخنان‌ و مواعظ او که‌ در مجالس‌ صوفیانه قونیه و قیصریه مطرح‌ کرده‌، و مانند معارف‌ بهاءالدین‌ ولد بیش‌تر جنبه خطابی‌ دارد و متضمن‌ اخلاق‌ عرفانی‌ است‌.
پاره‌ای‌ از مطالب‌ خطابی‌ معارف‌ حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ برهان‌ محقق‌ این‌ سخنان‌ را در مقام‌ تربیت‌ و نصیحت‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد بلخی‌ طرح‌ کرده‌ است‌، خاصه‌ که‌ در مواردی‌ لحن‌ خطاب‌ به‌ مولانا در آن‌ها آشکار است‌.
[۷۱] برهان‌ محقق‌، معارف‌، ج۱، ص‌ ۴- ۵، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.


۲.۳ - اهمیت معارف برهان‌ محقق

معارف‌ نه‌ تنها از جهت‌ شناخت‌ بهتر مولوی‌ و مثنوی‌ او حائز اهمیت‌ است‌، بلکه‌ از لحاظ شناخت‌ِ پسندها، تأملات‌ و تجربه‌های‌ عرفانی‌ برهان‌ محقق‌ نیز سزاوار توجه‌ و تأمل‌ است‌، خاصه‌ که‌ او بر این‌ باور بوده‌ است‌ که‌ آدمی‌ می‌باید بر اثر تفکر خویش‌ و با تکیه‌ بر تجربه‌های‌ خود سخن‌ گوید، وگرنه‌ ناقل‌ اقوال‌ دیگران‌ خواهد بود، چنانکه‌ نقل‌ شعر دیگران‌ آدمی‌ را «راوی‌» می‌سازد، نه‌ «شاعر».
[۷۲] برهان‌ محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۹، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.


۲.۴ - تعلق‌ خاطر برهان‌ محقق‌ به‌ شعر سنایی‌

با این‌همه‌، خود او شعر حکیم‌ سنایی‌ غزنوی‌ را همواره‌ می‌خواند و نقل‌ می‌کرد، تا جایی‌ که‌ در استناد و استشهاد به‌ شعر سنایی‌، گاه‌ افراط می‌نمود و مورد نقد و تعریض ‌ مریدان‌ قونیه‌ قرار می‌گرفت‌ که‌ «شعر سنایی ‌ در سخن‌ بسیار می‌آرد»
[۷۳] مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۷، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
اما باید دانست‌ که‌ نقل‌ و روایت‌ شعر سنایی‌ ناشی‌ از ارادت‌ و پیوند قلبی‌ برهان‌ محقق‌ با مواجید و احوال‌ شعر سنایی‌ بود، تا جایی‌ که‌ او سخن‌ حکیم‌ غزنه‌ را به‌ نوری‌ تشبیه‌ کرد که‌ چیزها را در پرتو آن‌ می‌توان‌ دید به‌ همین‌ سبب‌ است‌ که‌ برهان‌ محقق‌ را مرید خاص‌ سنایی‌ می‌دانست‌.
تعلق‌ خاطر برهان‌ محقق‌ به‌ شعر سنایی‌ چنان‌ بود که‌ حتی‌ تعبیرات‌ سنایی‌وار را در زبان‌ روزمرّه او جاری‌ کرده‌ بود.
[۷۴] دیوان‌ سنایی‌، به‌ کوشش‌ مدرس‌ رضوی‌، ج۱، ص۶۱، تهران‌، ۳۶۲ش‌.

این‌ علاقه برهان‌ محقق‌ به‌ سنایی‌، مولانا و دیگر اصحاب‌ او را متوجه‌ حکیم‌ غزنه‌ ساخته‌ بود، تا آن‌جا که‌ شاید بتوان‌ گفت‌ که‌ توجه‌ مولانا به‌ برخی‌ ابیات‌ سنایی‌ و تفسیر آن‌ها در مثنوی‌ بر اثر توجه‌ برهان‌ محقق‌ و توجه‌ دادن‌ او به‌ شعر سنایی‌ بوده‌ است‌.

۲.۵ - کاستی‌ و فزونی‌ نسخه‌های‌ موجود

با همه اهمیتی‌ که‌ معارف‌ برهان‌ محقق‌ دارد، نسخه‌های‌ موجود آن‌ کاستی‌ و فزونی‌ فراوان‌ دارند و با یکدیگر همگون‌ و همسان‌ نیستند.
نسخه مقابله‌ شده‌ای‌ که‌ به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر عرضه‌ شده‌ است‌ تهران‌، ۳۳۹ش‌، علاوه‌ بر آنکه‌ در بسیاری‌ از مواضع‌ مخدوش‌، گنگ‌ و نامفهوم‌ و گسیخته‌ می‌نماید، در مقایسه‌ با نسخه خطی‌ احمد رمزی‌ از روایت‌ مفصل‌تر آن‌ - که‌ در ۳۲۱ق‌ کتابت‌ شده‌ است‌
[۷۵] عبدالباقی گولپینارلی‌، مولانا جلال‌الدین‌، ج۱، ص۷ -۹، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پورسبحانی‌، تهران‌، ۳۶۳ش‌.
[۷۶] توفیق هاشم‌پور سبحانی‌، تعلیقات‌ بر مولانا جلال‌الدین‌، ج۱، ص۷.
- افتادگیها و کاستیهای‌ فراوان‌ دارد، هر چند که‌ در نسخه مذکور نیز که‌ عبدالباقی‌ گولپینارلی آن‌ را به‌ نام‌ معارف‌ ترمذی‌ معرفی‌ کرده‌ است‌، همچنان‌ که‌ خود او متذکر شده‌، مطالبی‌ وارد شده‌ است‌ که‌ از گفتارهای‌ برهان‌ محقق‌ نیست‌.


(۱) حافظ حسین‌ابن‌ کربلایی‌، روضات‌ الجنان‌، به‌ کوشش‌ جعفر سلطان‌ القرائی‌، تهران‌، ۳۴۹ش‌.
(۲) احمد افلاکی‌، مناقب‌ العارفین‌، به‌ کوشش‌ تحسین‌ یازیجی‌، آنکارا، ۹۷۶م‌.
(۳) میکائیل بایرام‌، «سید برهانالدین‌ محقق‌ ترمذی‌ در تلاطم‌ حوادث‌ سیاسی‌» مولانا از دیدگاه‌ ترکان‌ و ایرانیان‌، تهران‌، ۳۶۹ش‌.
(۴) برهان‌ محقق‌، معارف‌، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
(۵) عبدالرحمان‌جامی‌، نفحات‌ الانس‌، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
(۶) حمدالله‌ مستوفی‌، تاریخ‌ گزیده‌، به‌ کوشش‌ ادوارد براون‌، لیدن‌، ۹۱۰م‌.
(۷) حسین‌ خوارزمی‌، جواهرالاسرار، به‌ کوشش‌ جواد شریعت‌، اصفهان‌، ۳۶۰ش‌.
(۸) غیاث‌الدین خواندمیر، حبیب‌السیر، به‌ کوشش‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌، ۳۶۲ش‌.
(۹) امین‌ احمد رازی‌، هفت‌ اقلیم‌، به‌ کوشش‌ جواد فاضل‌، تهران‌، ۳۴۰ش‌.
(۱۰) عبدالحسین زرین‌کوب‌، سرّنی‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
(۱۱) فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
(۱۲) بهاءالدین سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
(۱۳) بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
(۱۴) دیوان‌ سنایی‌، به‌ کوشش‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۳۶۲ش‌.
(۱۵) شمس‌ تبریزی‌، مقالات‌، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ موحد، تهران‌، ۳۶۹ش‌.
(۱۶) ذبیح‌الله‌ صفا، تاریخ‌ ادبیات‌ در ایران‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
(۱۷) بدیع‌الزمان فروزانفر، زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
(۱۸) بدیع‌الزمان فروزانفر، مقدمه‌ بر معارف‌ نک: هم، برهان‌ محقق‌.
(۱۹) عبدالباقی گولپینارلی‌، مولانا جلال‌الدین‌، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پورسبحانی‌، تهران‌، ۳۶۳ش‌.
(۲۰) عبدالباقی گولپینارلی‌، مولویه‌بعد از مولانا، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
(۲۱) محمدمعصوم معصوم‌ علیشاه‌، طرائق‌ الحقائق‌، به‌ کوشش‌ محمدجعفر محجوب‌، تهران‌، ۳۱۸ش‌.
(۲۲) مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
(۲۳) مولوی، کلیات‌ شمس‌، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۵۵ش‌.
(۲۴) مولوی، مثنوی‌ معنوی‌، به‌ کوشش‌ نیکلسن‌، لیدن‌، ۹۳۳م‌.
(۲۵) مولوی، مکتوبات‌، به‌ کوشش‌ توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۷۱ش‌.
(۲۶) توفیق هاشم‌پور سبحانی‌، تعلیقات‌ بر مولانا جلال‌الدین‌.


۱. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌ ، ص۶۵ ، به‌ کوشش‌ سعید نفیسى‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌
۲. عبدالرحمان‌جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۸، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
۳. مولوی، مکتوبات‌، ج۱، ص۸، به‌ کوشش‌ توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۷۱ش‌.
۴. مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
۵. مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۱۱، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
۶. مولوی، مثنوی‌ معنوی‌ دفتر، بیت‌۳۲۰، ، به‌ کوشش‌ نیکلسن‌، لیدن‌، ۹۳۳م‌.
۷. بهاءالدین سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۳۹، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
۸. بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۷۹، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۹. بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۹۴، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۱۰. عبدالرحمان‌جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۸، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
۱۱. عبدالباقی گولپینارلی‌، مولانا جلال‌الدین‌، ج۱، ص۳‌، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پورسبحانی‌، تهران‌، ۳۶۳ش‌.
۱۲. بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۸۷، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۱۳. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌ ، ص۷۲ ، به‌ کوشش‌ سعید نفیسى‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌
۱۴. بدیع‌الزمان فروزانفر، زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ج۱، ص۵، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
۱۵. عبدالباقی گولپینارلی‌، مولویه‌بعد از مولانا، ج۱، ص۴، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
۱۶. برهان‌ محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۱۷. بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۸۹، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۱۸. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۶۸، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۱۹. حمدالله‌ مستوفی‌، تاریخ‌ گزیده‌، ج۱، ص۹۱، به‌ کوشش‌ ادوارد براون‌، لیدن‌، ۹۱۰م‌.
۲۰. بدیع‌الزمان فروزانفر، زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ج۱، ص۹، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
۲۱. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۲۰، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۲۲. عبدالرحمان‌جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
۲۳. بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۹۴، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۲۴. بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۹۴، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۲۵. بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۹۵، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۲۶. برهان‌ محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۷ -۹، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۲۷. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۱-۲، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۲۸. بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۸۷، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۲۹. بهاءالدین سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۳۹، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
۳۰. بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۹۵-۹۶، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۳۱. برهان‌ محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۴، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۳۲. بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۹۳، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۳۳. بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۹۵، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۳۴. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۳۵. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۱۹، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۳۶. بهاءالدین سلطان‌ ولد ، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌ ، ص ۹۵-۹۶ ، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایى‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌
۳۷. عبدالرحمان‌جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
۳۸. برهان‌ محقق‌، معارف‌، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۳۹. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۲۰، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۴۰. برهان‌ محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۸، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۴۱. مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۱۹-۲۰، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
۴۲. مولوی، مکتوبات‌، ج۱، ص۸، به‌ کوشش‌ توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۷۱ش‌.
۴۳. بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۷۹-۸۰، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۴۴. برهان‌ محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۹، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۴۵. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۲۲، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۴۶. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۲۲، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۴۷. بدیع‌الزمان فروزانفر، زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ج۱، ص۴، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
۴۸. عبدالباقی گولپینارلی‌، مولویه‌بعد از مولانا، ج۱، ص۳، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
۴۹. عبدالباقی گولپینارلی‌، مولویه‌بعد از مولانا، ج۱، ص۳، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پور سبحانی‌، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
۵۰. میکائیل بایرام‌، «سید برهانالدین‌ محقق‌ ترمذی‌ در تلاطم‌ حوادث‌ سیاسی‌» مولانا از دیدگاه‌ ترکان‌ و ایرانیان‌، ج۱، ص۵۵، تهران‌، ۳۶۹ش‌.
۵۱. توفیق هاشم‌پور سبحانی‌، تعلیقات‌ بر مولانا جلال‌الدین‌، ج۱، ص۹-۳.
۵۲. بدیع‌الزمان فروزانفر، زندگانى‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ص۵، تهران‌، ۳۵۴ش‌
۵۳. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۷۰، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۵۴. عبدالرحمان‌جامی‌، نفحات‌ الانس‌، ج۱، ص۵۹، به‌ کوشش‌ مهدی‌ توحیدی‌پور، تهران‌، ۳۶۶ش‌.
۵۵. مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۱۱، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
۵۶. مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۷، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
۵۷. مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۱۹-۲۰، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
۵۸. برهان‌ محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۶، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۵۹. دفتر، بیت‌ ۱۰، نیز بیت‌ ۷۲۳، دفتر، بیت‌ ۳۵، مولوی، مثنوی‌ معنوی‌، به‌ کوشش‌ نیکلسن‌، لیدن‌، ۹۳۳م‌.
۶۰. بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی، ‌ص۷۹، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۶۱. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۱، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۶۲. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۶۳. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۷۹، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۶۴. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۳۷، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۶۵. بهاءالدین سلطان‌ ولد، رباب‌نامه‌، ج۱، ص۳۹، به‌ کوشش‌ علی‌ سلطانی‌ گرد فرامرزی‌، تهران‌، ۳۵۹ش‌.
۶۶. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۶۷. فریدون‌ سپهسالار، رساله‌ در احوال‌ مولانا جلال‌الدین‌ مولوی‌، ج۱، ص۱۹، به‌ کوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، ۳۲۵ش‌.
۶۸. بدیع‌الزمان فروزانفر، زندگانی‌ مولانا جلال‌الدین‌ محمد، ج۱، ص۷۴، تهران‌، ۳۵۴ش‌.
۶۹. بهاءالدین سلطان‌ ولد، ولدنامه‌ مثنوی‌ ولدی‌، ج۱، ص۷۹-۸۰، به‌ کوشش‌ جلال‌ همایی‌، تهران‌، ۳۱۵ش‌.
۷۰. مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌ ، ص۱۱ ، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌ .
۷۱. برهان‌ محقق‌، معارف‌، ج۱، ص‌ ۴- ۵، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۷۲. برهان‌ محقق‌، معارف‌، ج۱، ص۹، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۳۹ش‌.
۷۳. مولوی‌، فیه‌ ما فیه‌، ج۱، ص۷، به‌ کوشش‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، تهران‌، ۳۶۰ش‌.
۷۴. دیوان‌ سنایی‌، به‌ کوشش‌ مدرس‌ رضوی‌، ج۱، ص۶۱، تهران‌، ۳۶۲ش‌.
۷۵. عبدالباقی گولپینارلی‌، مولانا جلال‌الدین‌، ج۱، ص۷ -۹، ترجمه توفیق‌ هاشم‌پورسبحانی‌، تهران‌، ۳۶۳ش‌.
۷۶. توفیق هاشم‌پور سبحانی‌، تعلیقات‌ بر مولانا جلال‌الدین‌، ج۱، ص۷.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «برهان محقق»، ج۱۲، ص۴۸۲۰.    


رده‌های این صفحه : تراجم | مشایخ صوفیه | مشایخ قرن ششم




جعبه ابزار