• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

برهان حرکت در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



برهان حرکت یعنی اثبات وجود خدا از راه ریشه‌یابی حرکت در جهان هستی است.



این برهان در متون فلسفی به ارسطو نسبت داده شده
[۱] شوارق الالهام، ص‌۴۹۴‌-‌۴۹۵.
و از آن به عنوان روش فیلسوفان طبیعی در برابر فیلسوفان الهی یاد شده است.
[۲] الاشارات والتنبیهات، ج‌۳، ص‌۶۶‌.
[۳] المباحث المشرقیه، ج‌۲، ص‌۴۵۱.
تقریر عمومی برهان به این گونه است که حرکتهای موجود در جهان هستی به فاعلی برای پیدایش نیازمندند و این نیاز تا هنگامی که حرکتی وجود دارد برقرار است و فاعل حرکت اگر خود نیز متحرک باشد باز نیازمند محرکی خواهد بود تا آن‌که سرانجام بر اساس امتناع دور و تسلسل باید به محرّکی غیر متحرک برسیم که از آن به محرک اول یاد می‌شود.
[۴] اسفار، ج‌۶‌، ص‌۴۳.
[۵] مجموعه آثار، ج‌۴، ص‌۱۹۳‌-‌۱۹۵، «توحید».
[۶] مجموعه آثار، ج‌۵‌، ص‌۵۱۱‌-‌۵۱۳‌، «شرح منظومه».
[۷] مجموعه آثار، ج‌۸‌، ص‌۳۷۴‌-‌۳۷۵، «درسهای الهیات شفا».
[۸] الاشارات والتنبیهات، ج‌۳، ص‌۶۶‌.



این برهان با تفصیل بیش‌تر در دو حوزه علت فاعلی و غایی چنین تقریر می‌شود: حرکت به معنای انتقال تدریجی از استعداد به فعلیت،
[۹] نهایة الحکمه، ص‌۲۵۴.
[۱۰] اسفار، ج‌۳، ص‌۳۹‌-‌۴۰.
نیازمند علت فاعلی و غایی است، پس هر متحرکی در سطح علت فاعلی به فاعل محرکی نیاز دارد که خود متحرک نباشد و در سطح علت غایی به هدف و مقصودی که به سویش پیش رود و این هدف خود ممکن است حرکتی به سوی هدفی دیگر باشد تا آن‌که سرانجام این سلسله اهداف باید به کمال مطلق‌ ختم شود.
[۱۱] مفاتیح‌الغیب، ج۱، ص‌۳۲۹-۳۳۰.
[۱۲] اسرار الحکم، ج‌۱، ص‌۹-۱۰.
برهان حرکت در هر دو سطح علت فاعلی و غایی گاه بر مبنای مطلق حرکت در اجسام و گاه بر مبنای حرکت تکاملی نفس انسان و گاه بر مبنای حرکت افلاک در دستگاه کیهان‌شناسی فلسفی تبیین می‌شود.
[۱۳] اسفار، ج‌۳، ص‌۳۸‌-‌۴۰.
[۱۴] اسفار، ج‌۶‌، ص‌۴۲‌-‌۴۴.
[۱۵] شوارق الالهام، ص‌۴۹۴‌-‌۴۹۵.
[۱۶] شرح المنظومه، ج‌۳، ص‌۵۰۷‌-‌۵۰۹‌.



این برهان احتمالا برای نخستین بار توسط ابن‌سینا به فلسفه اسلامی راه یافت
[۱۷] الشفاء، ص‌۳۳۵‌-‌۴۰۰.
و به سبب هماهنگی آن با نظام جهان‌بینی متکلمان از سوی آنان با استقبال مواجه شد،
[۱۸] شرح باب حادی عشر، ص‌۴۹‌-‌۵۵‌.
[۱۹] المباحث المشرقیه، ج‌۲، ص‌۴۵۱.
جز آن‌که برهان مزبور در نظام فلسفه‌شناسی با مشکلی اساسی مواجه بود و آن این‌که حرکت از نظر مشائیان تنها در عوارض اجسام پذیرفته می‌شود؛ اما ذات اجسام، ثابت تلقی می‌گردد، بنابراین محرک نخستین را در چارچوب برهان حرکت می‌توان جسم یا صورت جسمیه شمرد. در این صورت ازلیت جهان ماده، قابل نقدپذیر نبوده، در نتیجه یا باید قِدَم جهان ماده‌ را‌ پذیرفت یا حرکت و حدوث را به ذات خداوند کشاند.
[۲۰] مدخل مسائل جدید، ص‌۱۵۸‌-‌۱۶۲.
[۲۱] تبیین براهین اثبات خدا، ص‌۱۷۳‌-‌۱۷۴.
این اشکال اساسی در نظریه حرکت جوهری ملاصدرا این گونه پاسخ یافت که حرکت عوارض اجسام از ذات آن‌ها برمی‌آید، بنابراین اجسام در ذات خود نیز نیازمند محرکی هستند،
[۲۲] اسفار، ج‌۶‌، ص‌۴۴.
با این حال نظریه حرکت جوهری نتوانست کمک شایانی به برهان حرکت کند، زیرا این برهان در هر حال برای اثبات واجب‌الوجود به دو ضمیمه «استحاله تسلسل» و «برهان امکان و وجوب» که خود برهانی مستقل در کنار برهان حرکت است، نیاز دارد. نظریه حرکت جوهری تنها توانست با افزایش دامنه و شمول برهان حرکت، آن را از چنبره جهان ماده خارج ساخته، برای اثبات لزوم ارتباط جهان ماده با جهان تجرد به آن یاری رساند.
[۲۳] شوارق الالهام، ص‌۴۹۵.
[۲۴] مجموعه آثار، ج‌۶‌، ص‌۹۶۳. «اصول‌فلسفه و روش رئالیسم».
[۲۵] تبیین براهین اثبات خدا، ص‌۱۷۴.
این امر مهم‌ترین عامل کم اهمیت دادن به برهان مذکور در منابع فلسفی و نیز پاره‌ای از منابع کلام فلسفی به شمار می‌رود.


ملاصدرا نخستین کسی است که به صراحت آیاتی از قرآن را بر این برهان تطبیق کرده است، گرچه فخررازی نیز پیش از او سعی کرده بود از مفهوم قرآنی خلق به تقریری از برهان حرکت برسد. وی براساس امتناع حرکت ازلی به نخستین حرکت رهنمون شده و آنگاه آن را مرادف مفهوم خلق تلقی می‌کند.
[۲۷] التفسیر الکبیر، ج‌۱۹، ص‌۲۲۳.
در آیات ۷۵ ۷۹ انعام از مناظره ابراهیم با مردم بابل سخن به میان آمده است: «و کَذلِکَ نُری اِبرهیمَ مَلَکوتَ السَّموتِ والاَرضِ ولِیَکونَ مِنَ الموقِنین». سپس ابراهیم در مراحل متعددی، غیبت و پنهان شدن برخی خدایان ادعایی را دلیلی بر نفی ربوبیت آن‌ها می‌شمرد: «فَلَمّا‌جَنَّ عَلَیهِ الَّیلُ رَءا کَوکَبًا قالَ هذا رَبّی فَلَمّا اَفَلَ‌قالَ لااُحِبُّ الاَفِلین • فَلَمّا رَءَا القَمَرَ بازِغًا قالَ هذا رَبّی فَلَمّا اَفَلَ قالَ لَئِن لَم یَهدِنی رَبّی لاََکونَنَّ مِنَ‌القَومِ الضّالّین • فَلَمّا رَءَا الشَّمسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبّی هذا اَکبَرُ فَلَمّا اَفَلَت قالَ یقَومِ اِنّی بَرِیءٌ مِمّا تُشرِکون». سرانجام وی با گذر از این مراحل به خدای یکتا روی آورده، ربوبیت غیر او را انکار می‌کند: «اِنّی وجَّهتُ وجهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّموتِ والاَرضَ حَنیفًا و ما اَنا مِنَ المُشرِکین». در هیچ‌یک از تفاسیر تا دوره صدرالمتألهین به تطبیق آیات مزبور بر برهان حرکت برنمی‌خوریم، بلکه بیش‌تر سعی شده برهان حدوث و قِدَم از این آیات برداشت شود و البته گاه نیز مقدماتی از برهان حرکت برای تقریر برهان حدوث و قدم در ذیل این آیات به کار گرفته شده‌اند.
[۳۰] مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۵۰۲‌.
[۳۱] التفسیرالکبیر، ج‌۱۳، ص‌۵۲‌.
[۳۲] روح‌المعانی، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۲۹۴.
صدرالمتألهین در دو کتاب اسفار
[۳۳] اسفار، ج‌۶‌، ص‌۴۳‌-‌۴۴.
و المبدء والمعاد
[۳۴] المبدء والمعاد، ص‌۲۳.
در بیانی بسیار کوتاه، این روش رسیدن به خدا را همان برهان حرکت پنداشته است. تطبیق آیات مذکور بر این برهان پس از صدرا و البته تحت تأثیر او در برخی آثار گزارش شده و در بسیاری موارد به نقد کشیده شده است که پاره‌ای از آن‌ها اساساً ناظر به کار آمدی برهان و پاره‌ای راجع به امکان برداشت آن از آیات است.
[۳۵] انوار بیان، ص‌۳۸۳‌-‌۳۸۷.
[۳۶] مفاهیم‌القرآن، ج‌۱، ص‌۱۳۹‌-‌۱۴۳.
در نقد این‌گونه برداشتها گفته شده است که با توجه به فضای نزول آیات در جامعه عربی که از مناقشات کلامی و فلسفی دور بوده، دلالت این آیات بر این‌گونه براهین دشوار می‌نماید
[۳۷] تفسیر المنار، ص۵۷۲ - ۵۷۳.
[۳۸] تفسیر المنار، ج‌۷، ص‌۵۵۹.
و از سوی دیگر تحلیل محتوای داستان ابراهیم نشان می‌دهد که وی در این گفت و گوها با منکران خداوند مواجه نبوده تا نیاز به اثبات او باشد، بلکه روی سخن وی با معتقدان به خدا بوده که در مصداق آن اشتباه کرده یا برخی ویژگیهای خداوند را به پدیده‌های دیگر نسبت می‌دادند؛ به عبارت دیگر و به تعبیری کلامی می‌توان گفت که ابراهیم در پی اثبات توحید ربوبی و نه واجب‌الوجود بوده است. افزون بر آیات مناظره ابراهیم با مردم بابل، صدرالمتألهین ارائه آیات الهی در آفاق و انفس: «سَنُریهِم ءایتِنا فِی‌الاَفاقِ و فی اَنفُسِهِم حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُم اَنَّهُ الحَقُّ» را اشاره به راههایی دانسته که در آن‌ها خداوند و صفات وی به وسیله غیر او شناخته می‌شوند؛ مانند امکان برای ماهیت، حدوث برای خلق، حرکت برای جسم و... .
[۴۱] اسفار، ج‌۶‌، ص‌۱۴.



سبزواری نیز در تقریر برهان حرکت به آیاتی نظیر «ولِکُلّ وِجهَةٌ هُوَ مُوَلّیها» و «ما مِن دابَّة اِلاّ هُوَ ءاخِذٌ بِناصِیَتِها» استناد می‌کند که از تسلط کامل خداوند بر پدیده‌ها و تعیین سرنوشتی برای هر یک خبر می‌دهند. این آیات در خصوص تقریری از برهان حرکت به کار گرفته شده‌اند که در سطح علت غایی به تقریر برهان می‌پرداخت.
[۴۴] اسفار، ج‌۶‌، ص‌۴۲ - ۴۳.
پاره‌ای آیات دیگر نیز بر نظریه حرکت جوهری تطبیق شده‌اند که از جهت مقدمه قرار گرفتن این نظریه برای برهان حرکت به این بحث مربوط می‌شوند. مهم‌ترین آنها، آیه ۸۸ نمل است که از حرکت ناآشکار کوهها خبر می‌دهد: «و تَرَی الجِبالَ تَحسَبُها جامِدَةً وهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ» یا آیاتی که از بازگشت تمام جهان آفرینش به سوی خداوند پرده برمی‌دارند: «وتَقَطَّعوا اَمرَهُم بَینَهُم کُلٌّ اِلَینا رجِعون» یا آیاتی که خداوند را در هر لحظه در مقام آفرینش و ابداع وصف می‌کنند: «یَسَلُهُ مَن فِی السَّموتِ والاَرضِ کُلَّ یَوم هُوَ فی شَأن».
[۵۰] مجموعه آثار، ج‌۱۳، ص‌۱۸۹، «مقالات فلسفی».



اسرارالحکم؛ الاشارات و‌التنبیهات؛ انوار بیان (مباحثی در توحید قرآن)؛ تبیین براهین اثبات خدا؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر المنار؛ الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعه؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ شرح باب حادی عشر؛ شرح المنظومة السبزواری؛ الشفاء (الهیات)؛ شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام؛ المباحث المشرقیه؛ المبدء و‌المعاد؛ مجمع‌البیان فی تفسیرالقرآن؛ مجموعه آثار، استاد مطهری؛ مدخل مسائل جدید در علم کلام؛ مفاتیح‌الغیب؛ مفاهیم القرآن فی معالم‌الحکومه؛ المیزان‌ فی تفسیر القرآن؛ نهایة‌الحکمه.


۱. شوارق الالهام، ص‌۴۹۴‌-‌۴۹۵.
۲. الاشارات والتنبیهات، ج‌۳، ص‌۶۶‌.
۳. المباحث المشرقیه، ج‌۲، ص‌۴۵۱.
۴. اسفار، ج‌۶‌، ص‌۴۳.
۵. مجموعه آثار، ج‌۴، ص‌۱۹۳‌-‌۱۹۵، «توحید».
۶. مجموعه آثار، ج‌۵‌، ص‌۵۱۱‌-‌۵۱۳‌، «شرح منظومه».
۷. مجموعه آثار، ج‌۸‌، ص‌۳۷۴‌-‌۳۷۵، «درسهای الهیات شفا».
۸. الاشارات والتنبیهات، ج‌۳، ص‌۶۶‌.
۹. نهایة الحکمه، ص‌۲۵۴.
۱۰. اسفار، ج‌۳، ص‌۳۹‌-‌۴۰.
۱۱. مفاتیح‌الغیب، ج۱، ص‌۳۲۹-۳۳۰.
۱۲. اسرار الحکم، ج‌۱، ص‌۹-۱۰.
۱۳. اسفار، ج‌۳، ص‌۳۸‌-‌۴۰.
۱۴. اسفار، ج‌۶‌، ص‌۴۲‌-‌۴۴.
۱۵. شوارق الالهام، ص‌۴۹۴‌-‌۴۹۵.
۱۶. شرح المنظومه، ج‌۳، ص‌۵۰۷‌-‌۵۰۹‌.
۱۷. الشفاء، ص‌۳۳۵‌-‌۴۰۰.
۱۸. شرح باب حادی عشر، ص‌۴۹‌-‌۵۵‌.
۱۹. المباحث المشرقیه، ج‌۲، ص‌۴۵۱.
۲۰. مدخل مسائل جدید، ص‌۱۵۸‌-‌۱۶۲.
۲۱. تبیین براهین اثبات خدا، ص‌۱۷۳‌-‌۱۷۴.
۲۲. اسفار، ج‌۶‌، ص‌۴۴.
۲۳. شوارق الالهام، ص‌۴۹۵.
۲۴. مجموعه آثار، ج‌۶‌، ص‌۹۶۳. «اصول‌فلسفه و روش رئالیسم».
۲۵. تبیین براهین اثبات خدا، ص‌۱۷۴.
۲۶. انعام/سوره۶، آیه۷۵ ۷۹.    
۲۷. التفسیر الکبیر، ج‌۱۹، ص‌۲۲۳.
۲۸. انعام/سوره۶، آیه۷۵-۷۹.    
۲۹. انعام/سوره۶، آیه۷۹.    
۳۰. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۵۰۲‌.
۳۱. التفسیرالکبیر، ج‌۱۳، ص‌۵۲‌.
۳۲. روح‌المعانی، مج‌۵‌، ج‌۷، ص‌۲۹۴.
۳۳. اسفار، ج‌۶‌، ص‌۴۳‌-‌۴۴.
۳۴. المبدء والمعاد، ص‌۲۳.
۳۵. انوار بیان، ص‌۳۸۳‌-‌۳۸۷.
۳۶. مفاهیم‌القرآن، ج‌۱، ص‌۱۳۹‌-‌۱۴۳.
۳۷. تفسیر المنار، ص۵۷۲ - ۵۷۳.
۳۸. تفسیر المنار، ج‌۷، ص‌۵۵۹.
۳۹. مفاهیم القرآن، ج‌۱، ص‌۱۴۰‌-‌۱۴۱.    
۴۰. فصلت/سوره۴۱، آیه۵۳.    
۴۱. اسفار، ج‌۶‌، ص‌۱۴.
۴۲. بقره/سوره۲، آیه۱۴۸.    
۴۳. هود/سوره۱۱، آیه۵۶.    
۴۴. اسفار، ج‌۶‌، ص‌۴۲ - ۴۳.
۴۵. نمل/سوره۲۷، آیه۸۸.    
۴۶. نمل/سوره۲۷، آیه۸۸.    
۴۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۳.    
۴۸. رحمن/سوره۵۵، آیه۲۹.    
۴۹. المیزان، ج‌۱۵، ص‌۴۰۲.    
۵۰. مجموعه آثار، ج‌۱۳، ص‌۱۸۹، «مقالات فلسفی».



دائرةالمعارف قرآن کریم برگرفته از مقاله برهان حرکت در قرآن.    




جعبه ابزار