اشاراتی به آن شده است.
هنگامی که (تاریکی)
شب او را پوشانید، ستارهای مشاهده کرد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که
غروب کرد، گفت: «غروب کنندگان را دوست ندارم! » • و هنگامی که ماه را دید که (
سینه افق را) می شکافد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که (آن هم) غروب کرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، مسلما از گروه گمراهان خواهم بود.» • و هنگامی که
خورشید را دید که (سینه افق را) میشکافت، گفت: «این خدای من است؟ این (که از همه) بزرگتر است! » اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «ای قوم من از شریکهایی که شما (برای خدا) می سازید، بیزارم! • من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در
ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم!
افول» به معنای پنهان شدن
اجسام نورانی است. افول، نوعی تغییر است و چیزی که تغییر میکند، دلیل بر ناقص بودن آن است و نمیتواند رب و خالق موجودی باشد
" name="
ابراهیم علیهالسّلام برای اثبات وجود خدای یگانه، به حرکت و تغییرپذیری موجودات استدلال کرده است.
فلما جن علیه الیل رءا کوکبا قال هـذا ربی فلمآ افل قال لا احب الافلین• فلما رءا القمر بازغا قال هـذا ربی فلمآ افل قال لـئن لم یهدنی ربی لاکونن من القوم الضآلین• فلما رءا الشمس بازغة قال هـذا ربی هـذا اکبر فلمآ افلت قال یـقوم انی بریء مما تشرکون• انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفا ومآ انا من المشرکین. «.
هنگامی که (تاریکی)
شب او را پوشانید، ستارهای مشاهده کرد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که
غروب کرد، گفت: «غروب کنندگان را دوست ندارم! » • و هنگامی که ماه را دید که (
سینه افق را) می شکافد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که (آن هم) غروب کرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، مسلما از گروه گمراهان خواهم بود.» • و هنگامی که
خورشید را دید که (سینه افق را) میشکافت، گفت: «این خدای من است؟ این (که از همه) بزرگتر است! » اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «ای قوم من از شریکهایی که شما (برای خدا) می سازید، بیزارم! • من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در
ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم!
افول» به معنای پنهان شدن
اجسام نورانی است. افول، نوعی تغییر است و چیزی که تغییر میکند، دلیل بر ناقص بودن آن است و نمیتواند رب و خالق موجودی باشد
" title="
ابراهیم علیهالسّلام برای اثبات وجود خدای یگانه، به حرکت و تغییرپذیری موجودات استدلال کرده است.
فلما جن علیه الیل رءا کوکبا قال هـذا ربی فلمآ افل قال لا احب الافلین• فلما رءا القمر بازغا قال هـذا ربی فلمآ افل قال لـئن لم یهدنی ربی لاکونن من القوم الضآلین• فلما رءا الشمس بازغة قال هـذا ربی هـذا اکبر فلمآ افلت قال یـقوم انی بریء مما تشرکون• انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفا ومآ انا من المشرکین. «.
هنگامی که (تاریکی)
شب او را پوشانید، ستارهای مشاهده کرد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که
غروب کرد، گفت: «غروب کنندگان را دوست ندارم! » • و هنگامی که ماه را دید که (
سینه افق را) می شکافد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که (آن هم) غروب کرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، مسلما از گروه گمراهان خواهم بود.» • و هنگامی که
خورشید را دید که (سینه افق را) میشکافت، گفت: «این خدای من است؟ این (که از همه) بزرگتر است! » اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «ای قوم من از شریکهایی که شما (برای خدا) می سازید، بیزارم! • من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در
ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم!
افول» به معنای پنهان شدن
اجسام نورانی است. افول، نوعی تغییر است و چیزی که تغییر میکند، دلیل بر ناقص بودن آن است و نمیتواند رب و خالق موجودی باشد
" >۱.۱ -
ابراهیم علیهالسّلام برای اثبات وجود خدای یگانه، به حرکت و تغییرپذیری موجودات استدلال کرده است.
فلما جن علیه الیل رءا کوکبا قال هـذا ربی فلمآ افل قال لا احب الافلین• فلما رءا القمر بازغا قال هـذا ربی فلمآ افل قال لـئن لم یهدنی ربی لاکونن من القوم الضآلین• فلما رءا الشمس بازغة قال هـذا ربی هـذا اکبر فلمآ افلت قال یـقوم انی بریء مما تشرکون• انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفا ومآ انا من المشرکین. «.
هنگامی که (تاریکی)
شب او را پوشانید، ستارهای مشاهده کرد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که
غروب کرد، گفت: «غروب کنندگان را دوست ندارم! » • و هنگامی که ماه را دید که (
سینه افق را) می شکافد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که (آن هم) غروب کرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، مسلما از گروه گمراهان خواهم بود.» • و هنگامی که
خورشید را دید که (سینه افق را) میشکافت، گفت: «این خدای من است؟ این (که از همه) بزرگتر است! » اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «ای قوم من از شریکهایی که شما (برای خدا) می سازید، بیزارم! • من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در
ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم!
افول» به معنای پنهان شدن
اجسام نورانی است. افول، نوعی تغییر است و چیزی که تغییر میکند، دلیل بر ناقص بودن آن است و نمیتواند رب و خالق موجودی باشد
ربوبیت خداوند و ابطال ربوبیت
ستاره، به افول و تغییرپذیری آن.
وکذلک نری ابرهیم ملکوت السمـوت والارض ولیکون من الموقنین• فلما جن علیه الیل رءا کوکبا قال هـذا ربی فلمآ افل قال لا احب الافلین• انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفا ومآ انا من المشرکین.
و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم (تا به آن استدلال کند،) و اهل
یقین گردد• هنگامی که (تاریکی) شب او را پوشانید، ستارهای مشاهده کرد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «غروب کنندگان را دوست ندارم! » • من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم!
•••
افول و تغییر ماه، دلیل بر بطلان ربوبیت آن و اثبات
ربوبیت خدای یگانه هستی بخش است.
وکذلک نری ابرهیم ملکوت السمـوت والارض ولیکون من الموقنین• فلما رءا القمر بازغا قال هـذا ربی فلمآ افل قال لـئن لم یهدنی ربی لاکونن من القوم الضآلین• انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفا ومآ انا من المشرکین.
••• همچنین ابراهیم علیهالسّلام برای
اثبات وجود خدای یگانه و عدم ربوبیت خورشید به تغییر و حرکت آن استدلال نموده است.
وکذلک نری ابرهیم ملکوت السمـوت والارض ولیکون من الموقنین• فلما رءا الشمس بازغة قال هـذا ربی هـذا اکبر فلمآ افلت قال یـقوم انی بریء مما تشرکون• انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفا ومآ انا من المشرکین.
" name="
••• برهان ابراهیم علیهالسّلام برای اثبات
ربوبیت خداوند و ابطال ربوبیت
ستاره، به افول و تغییرپذیری آن.
وکذلک نری ابرهیم ملکوت السمـوت والارض ولیکون من الموقنین• فلما جن علیه الیل رءا کوکبا قال هـذا ربی فلمآ افل قال لا احب الافلین• انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفا ومآ انا من المشرکین.
و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم (تا به آن استدلال کند،) و اهل
یقین گردد• هنگامی که (تاریکی) شب او را پوشانید، ستارهای مشاهده کرد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «غروب کنندگان را دوست ندارم! » • من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم!
•••
افول و تغییر ماه، دلیل بر بطلان ربوبیت آن و اثبات
ربوبیت خدای یگانه هستی بخش است.
وکذلک نری ابرهیم ملکوت السمـوت والارض ولیکون من الموقنین• فلما رءا القمر بازغا قال هـذا ربی فلمآ افل قال لـئن لم یهدنی ربی لاکونن من القوم الضآلین• انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفا ومآ انا من المشرکین.
••• همچنین ابراهیم علیهالسّلام برای
اثبات وجود خدای یگانه و عدم ربوبیت خورشید به تغییر و حرکت آن استدلال نموده است.
وکذلک نری ابرهیم ملکوت السمـوت والارض ولیکون من الموقنین• فلما رءا الشمس بازغة قال هـذا ربی هـذا اکبر فلمآ افلت قال یـقوم انی بریء مما تشرکون• انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفا ومآ انا من المشرکین.
" title="
••• برهان ابراهیم علیهالسّلام برای اثبات
ربوبیت خداوند و ابطال ربوبیت
ستاره، به افول و تغییرپذیری آن.
وکذلک نری ابرهیم ملکوت السمـوت والارض ولیکون من الموقنین• فلما جن علیه الیل رءا کوکبا قال هـذا ربی فلمآ افل قال لا احب الافلین• انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفا ومآ انا من المشرکین.
و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم (تا به آن استدلال کند،) و اهل
یقین گردد• هنگامی که (تاریکی) شب او را پوشانید، ستارهای مشاهده کرد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «غروب کنندگان را دوست ندارم! » • من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم!
•••
افول و تغییر ماه، دلیل بر بطلان ربوبیت آن و اثبات
ربوبیت خدای یگانه هستی بخش است.
وکذلک نری ابرهیم ملکوت السمـوت والارض ولیکون من الموقنین• فلما رءا القمر بازغا قال هـذا ربی فلمآ افل قال لـئن لم یهدنی ربی لاکونن من القوم الضآلین• انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفا ومآ انا من المشرکین.
••• همچنین ابراهیم علیهالسّلام برای
اثبات وجود خدای یگانه و عدم ربوبیت خورشید به تغییر و حرکت آن استدلال نموده است.
وکذلک نری ابرهیم ملکوت السمـوت والارض ولیکون من الموقنین• فلما رءا الشمس بازغة قال هـذا ربی هـذا اکبر فلمآ افلت قال یـقوم انی بریء مما تشرکون• انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفا ومآ انا من المشرکین.
" >۱.۲ -
••• برهان ابراهیم علیهالسّلام برای اثبات
ربوبیت خداوند و ابطال ربوبیت
ستاره، به افول و تغییرپذیری آن.
وکذلک نری ابرهیم ملکوت السمـوت والارض ولیکون من الموقنین• فلما جن علیه الیل رءا کوکبا قال هـذا ربی فلمآ افل قال لا احب الافلین• انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفا ومآ انا من المشرکین.
و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم (تا به آن استدلال کند،) و اهل
یقین گردد• هنگامی که (تاریکی) شب او را پوشانید، ستارهای مشاهده کرد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «غروب کنندگان را دوست ندارم! » • من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم!
•••
افول و تغییر ماه، دلیل بر بطلان ربوبیت آن و اثبات
ربوبیت خدای یگانه هستی بخش است.
وکذلک نری ابرهیم ملکوت السمـوت والارض ولیکون من الموقنین• فلما رءا القمر بازغا قال هـذا ربی فلمآ افل قال لـئن لم یهدنی ربی لاکونن من القوم الضآلین• انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفا ومآ انا من المشرکین.
••• همچنین ابراهیم علیهالسّلام برای
اثبات وجود خدای یگانه و عدم ربوبیت خورشید به تغییر و حرکت آن استدلال نموده است.
وکذلک نری ابرهیم ملکوت السمـوت والارض ولیکون من الموقنین• فلما رءا الشمس بازغة قال هـذا ربی هـذا اکبر فلمآ افلت قال یـقوم انی بریء مما تشرکون• انی وجهت وجهی للذی فطر السمـوت والارض حنیفا ومآ انا من المشرکین.
آفتاب و
ماه و ستارگان بر
نفی ربوبیت آنها استدلال کرد؟.
این استدلال ممکن است از سه راه باشد.
۱- پروردگار و مربی موجودات (آن چنان که از کلمه" رب" استفاده میشود) باید همیشه ارتباط نزدیک با
مخلوقات خود داشته باشد، لحظهای نیز از آنها جدا نگردد، بنا بر این چگونه موجودی که غروب میکند و ساعتها
نور و
برکت خود را برمی چیند و از بسیاری موجودات به کلی بیگانه میشود، میتواند پروردگار و رب [[]] آنها بوده باشد؟!.
۲- موجودی که دارای
غروب و
طلوع است، اسیر چنگال قوانین است چیزی که خود محکوم این قوانین است چگونه میتواند حاکم بر آنها و مالک آنها بوده باشد. او خود مخلوق ضعیفی است و سر بر فرمان آنها و توانایی کمترین
انحراف و
تخلف از آنها را ندارد.
۳- موجودی که دارای
حرکت است حتما موجود حادثی خواهد بود، زیرا همانطور که مشروحا در
فلسفه اثبات شده است، حرکت همه جا دلیل بر
حدوث است، زیرا حرکت خود یک نوع وجود
حادث است و چیزی که در معرض حوادث است یعنی دارای حرکت است نمیتواند یک
وجود ازلی و ابدی بوده باشد (دقت کنید).
" name="
چگونگی استدلال ابراهیم بر توحید:
این سؤال پیش میآید که ابراهیم چگونه از غروب
آفتاب و
ماه و ستارگان بر
نفی ربوبیت آنها استدلال کرد؟.
این استدلال ممکن است از سه راه باشد.
۱- پروردگار و مربی موجودات (آن چنان که از کلمه" رب" استفاده میشود) باید همیشه ارتباط نزدیک با
مخلوقات خود داشته باشد، لحظهای نیز از آنها جدا نگردد، بنا بر این چگونه موجودی که غروب میکند و ساعتها
نور و
برکت خود را برمی چیند و از بسیاری موجودات به کلی بیگانه میشود، میتواند پروردگار و رب [[]] آنها بوده باشد؟!.
۲- موجودی که دارای
غروب و
طلوع است، اسیر چنگال قوانین است چیزی که خود محکوم این قوانین است چگونه میتواند حاکم بر آنها و مالک آنها بوده باشد. او خود مخلوق ضعیفی است و سر بر فرمان آنها و توانایی کمترین
انحراف و
تخلف از آنها را ندارد.
۳- موجودی که دارای
حرکت است حتما موجود حادثی خواهد بود، زیرا همانطور که مشروحا در
فلسفه اثبات شده است، حرکت همه جا دلیل بر
حدوث است، زیرا حرکت خود یک نوع وجود
حادث است و چیزی که در معرض حوادث است یعنی دارای حرکت است نمیتواند یک
وجود ازلی و ابدی بوده باشد (دقت کنید).
" title="
چگونگی استدلال ابراهیم بر توحید:
این سؤال پیش میآید که ابراهیم چگونه از غروب
آفتاب و
ماه و ستارگان بر
نفی ربوبیت آنها استدلال کرد؟.
این استدلال ممکن است از سه راه باشد.
۱- پروردگار و مربی موجودات (آن چنان که از کلمه" رب" استفاده میشود) باید همیشه ارتباط نزدیک با
مخلوقات خود داشته باشد، لحظهای نیز از آنها جدا نگردد، بنا بر این چگونه موجودی که غروب میکند و ساعتها
نور و
برکت خود را برمی چیند و از بسیاری موجودات به کلی بیگانه میشود، میتواند پروردگار و رب [[]] آنها بوده باشد؟!.
۲- موجودی که دارای
غروب و
طلوع است، اسیر چنگال قوانین است چیزی که خود محکوم این قوانین است چگونه میتواند حاکم بر آنها و مالک آنها بوده باشد. او خود مخلوق ضعیفی است و سر بر فرمان آنها و توانایی کمترین
انحراف و
تخلف از آنها را ندارد.
۳- موجودی که دارای
حرکت است حتما موجود حادثی خواهد بود، زیرا همانطور که مشروحا در
فلسفه اثبات شده است، حرکت همه جا دلیل بر
حدوث است، زیرا حرکت خود یک نوع وجود
حادث است و چیزی که در معرض حوادث است یعنی دارای حرکت است نمیتواند یک
وجود ازلی و ابدی بوده باشد (دقت کنید).
" >۱.۳ -
چگونگی استدلال ابراهیم بر توحید:
این سؤال پیش میآید که ابراهیم چگونه از غروب
آفتاب و
ماه و ستارگان بر
نفی ربوبیت آنها استدلال کرد؟.
این استدلال ممکن است از سه راه باشد.
۱- پروردگار و مربی موجودات (آن چنان که از کلمه" رب" استفاده میشود) باید همیشه ارتباط نزدیک با
مخلوقات خود داشته باشد، لحظهای نیز از آنها جدا نگردد، بنا بر این چگونه موجودی که غروب میکند و ساعتها
نور و
برکت خود را برمی چیند و از بسیاری موجودات به کلی بیگانه میشود، میتواند پروردگار و رب [[]] آنها بوده باشد؟!.
۲- موجودی که دارای
غروب و
طلوع است، اسیر چنگال قوانین است چیزی که خود محکوم این قوانین است چگونه میتواند حاکم بر آنها و مالک آنها بوده باشد. او خود مخلوق ضعیفی است و سر بر فرمان آنها و توانایی کمترین
انحراف و
تخلف از آنها را ندارد.
۳- موجودی که دارای
حرکت است حتما موجود حادثی خواهد بود، زیرا همانطور که مشروحا در
فلسفه اثبات شده است، حرکت همه جا دلیل بر
حدوث است، زیرا حرکت خود یک نوع وجود
حادث است و چیزی که در معرض حوادث است یعنی دارای حرکت است نمیتواند یک
وجود ازلی و ابدی بوده باشد (دقت کنید).
۲ - پانویس۳ - منبع