برنج (حبوبات)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برنج از
حبوبات معروف است. از آن به مناسبت در باب
زکات نام برده شده است.
از میان
حبوبات،
زکات، تنها به
گندم و
جو تعلّق مىگیرد؛ لیکن پرداخت
زکات سایر
حبوبات، مانند برنج نیز
مستحب است و
احکام و شرایط آن همانند
زکات واجب، است.
در
زکات فطره،
طعامى که
قوت غالب مردم به شمار مىرود، مانند
گندم و برنج، به عنوان فطره پرداخت مىگردد.
برنج در ابواب مختلف عبادی و غیر عبادی موضوع احکام قرار گرفته است.
زکات در
چهارپایان سهگانه (یعنی)
شتر و
گاو و
گوسفند و در نقدین (یعنی)
طلا و
نقره و در غلات چهارگانه (یعنی) گندم و جو و
خرما و
کشمش واجب است و در غیر این نه چیز زکات واجب نیست. و زکات در میوهها و غیر آن از چیزهایی که از زمین میروید حتی گیاه چوبک مستحب است بر خلاف صیفیجات و سبزیجات مانند یونجه و بادنجان و خیار و خربزه و مانند آن (که مستحب نیست). و استحباب زکات در حبوبات و همچنین در مالالتجاره و اسبهای ماده خالی از اشکال نیست. و اما اسبهای نر و استرها و الاغها زکات در آنها مستحب نیست.
گذشت که زکات غلّات واجب نیست مگر در چهار چیز؛ یعنی گندم و جو و خرما و کشمش. و «سلت» که میگویند از نظر خاصیت مانند جو و از نظر نرمی و پوست نداشتن مانند گندم است به جو ملحق نمیشود، و زکات در آن واجب نیست اگرچه احوط (استحبابی) است. و در ملحق نمودن «
علس» به گندم احتیاط ترک نشود. و در غیر اینها زکات واجب نیست اگرچه - چنان که گذشت - در بعضی چیزها مستحب است. و حکم چیزهایی که زکاتش مستحب است از نظر اینکه معتبر است به حد نصاب برسد، و از نظر مقداری که (به عنوان زکات) پرداخت میشود و مانند آن، حکم همان چیزی است که زکاتش واجب است.
بعید نیست معیار در جنس زکات فطره همان چیزی باشد که هر قوم یا منطقهای به طور متعارف با آن تغذیه میکنند اگرچه تنها به آن غذا هم اکتفا نکنند، مانند گندم، جو و برنج در اکثر شهرستانهای
ایران و
عراق، و خصوص برنج در
گیلان و اطراف آن، و خرما و
کشک و
شیر در مثل
نجد و صحراهای
حجاز، اگرچه اقوی آن است که غلّات چهارگانه مطلقا جایز است. بنابراین اگر در منطقهای غالباً با
ارزن و مانند آن تغذیه کنند جایز است زکات فطره را از همان ارزن بدهند، چنان که پرداختن غلّات چهارگانه هم جایز است. و اگر غذای خاصی غلبه نداشته باشد احتیاط (واجب) دادن غلّات چهارگانه است. و جایز است پول را به عنوان قیمت بدهند. و پرداختن غیر پول که از جنس خود زکات نباشد، به عنوان قیمت، محل اشکال است؛ بلکه کافی نبودن آن خالی از وجه نیست. و باید در قیمت، زمان و مکان پرداختن آن ملاحظه شود.
بعید نیست که سجده بر پوست برنج و
انار بعد از جدا شدن
جایز باشد.
کفّاره در
طعام دادن به فقرا یا در سیر کردن آنان یا در تسلیم نمودن یک
مدّ (که نزدیک ده سیر است) گندم یا جو یا آرد یا برنج یا نان و یا غیر آن از اقسام دیگر
طعام، صرف میشود. و احتیاط (مستحب) آن است که به هر کدام دو
مدّ از
طعام بدهد. و در یک کفّاره اگر دسترسی به شصت فقیر ممکن باشد، سیر کردن یک فقیر دو بار یا چند بار و یا دو
مد یا چند
مدّ به یک نفر دادن کفایت نمیکند، بلکه باید شصت نفر باشند. ولی اگر یک فقیر چند نفر عایله داشته باشد، میتواند به تعداد نفرات عایلهاش برای هر کدام یک
مدّ طعام به او بدهد، در صورتی که مطمئن باشد که به آنان میخوراند و یا میدهد. و
مدّ یک چهارم
صاع است و صاع ششصد و چهارده مثقال و یک چهارم
مثقال است.
ربا دو قسم است: «معاملی» و «قرضی». اما اوّلی آن است که یکی از دو چیز مثل هم، با زیاده عینی، به مثل دیگر فروخته شود مانند فروختن یک من گندم به دو من آن، یا به یک من آن و یک درهم، یا با زیاده حکمی مانند یک من گندم نقد به یک من گندم نسیه. و اقوی آن است که ربای معاملی اختصاص به بیع ندارد، بلکه در سایر معاملات مثل
صلح و مانند آن نیز جاری میشود. و شرط آن دو چیز است:
اول: آنکه عرفاً جنس یکی باشد؛ پس هر چه که در نظر عرف بر آن گندم یا برنج یا خرما یا انگور صدق کند و حکم به یکی بودن جنس آن کنند، بیع بعضی از آن به بعضی دیگرش با اضافی جایز نیست، اگرچه در صفات و خواص مختلف باشند. پس اضافی بین گندم پست سرخ و گندم خوب سفید و بین برنج عنبری خوب و برنج نامرغوب شنبه و خرمای نامرغوب زاهدی و خرمای خوب خستاوی و غیر اینها از چیزهایی که عرفاً یک جنس حساب میشوند جایز نیست، به خلاف آنچه که عرفاً یکی حساب نمیشود مانند گندم و عدس؛ پس اضافی بین آنها مانعی ندارد.
دوم: آنکه عوض و معوض از مکیل یا موزون باشد؛ پس در چیزی که با شمردن یا مشاهده فروخته میشود، ربا نیست.
فروختن خوشه قبل از نمودار شدنش و بسته شدن دانهاش جایز نیست و بعد از بسته شدن آن جایز است، چه دانهاش آشکار باشد مانند جو، یا پوشیده باشد مانند گندم، چه تنها باشد یا با ریشهاش، سرپا باشد یا درو شده. و بنابر
احتیاط (واجب) فروختن آن به دانهای که از جنس خودش است به اینکه خوشههای گندم به گندم و خوشههای جو به جو فروخته شود جایز نیست. و این معامله به نام «
محاقله» نامیده میشود و در اینکه بیع محاقله شامل فروختن خوشه گندم به جو و خوشه جو به گندم شود اشکال است، لیکن احتیاط ترک نشود، خصوصاً در مورد (فروش) خوشه جو به گندم. و اقوی آن است که این حکم در غیر گندم و جو مانند برنج و
ذرّت و غیر اینها جاری نیست، اگرچه
احتیاط (مستحب) جریان حکم (در اینها) است. البته اقوی آن است که بیع هر کدام از آنها به مقداری که از آن حاصل میشود، جایز نیست.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص ۱۰۳- ۱۰۴. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی