• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

برائت از مشرکین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



برائت از مشرکین، تعبیری قرآنی به مفهوم بیزاری و اجتناب از مشرکین و دشمنان مسلمانان و قطع پیوند با آن‌هاست. توسّعاً به فعالیت‌هایی که در بُعد سیاسی حج به صورت اجتماعی انجام می گیرد نیز اطلاق می شود. مراسم برائت از مشرکان، به مراسم بیزاری جستن از دشمنان اسلام در ایام حج را می‌گویند.

فهرست مندرجات

۱ - معنای لغوی
۲ - معنای اصطلاحی
۳ - برائت در قرآن و سنت
       ۳.۱ - ابلاغ آیات برائت سال نهم
       ۳.۲ - پرهیز از اعتماد به مشرکان
۴ - حج اکبر
۵ - مفاد ابلاغیه اولین برائت از مشرکین
۶ - ضرورت تداوم برائت از مشرکین
۷ - اهمیت انتخاب زمان و مکان
۸ - سال برائت
۹ - برائت در سیره پیامبران
۱۰ - منافع سیاسی و اجتماعی حج
۱۱ - ارتباط حج با ولایت و رهبری
۱۲ - حج فریضه‌ای همه جانبه
۱۳ - غفلت از ماهیت ذاتی حج
۱۴ - سبب دشمنی خداوند با کافران
۱۵ - برائت از همه دشمنان
۱۶ - برائت از مشرکان و حج
۱۷ - مخالفت با مراسم برائت
۱۸ - برائت از مشرکان در دوران کنونی
۱۹ - حج از دیدگاه امام خمینی
       ۱۹.۱ - پیام امام خمینی به حاجیان
۲۰ - مراسم برائت بعد از انقلاب
۲۱ - بدعت خواندن برائت از مشرکین
۲۲ - متهم کردن حجاج به اخلال‌گری
۲۳ - افشای سیاسی بودن فاجعه مکه
۲۴ - محکومیت فاجعه خونین مکه
۲۵ - نمونه‌هایی از نقض حرمت حرم
۲۶ - مراسم برائت پس از فاجعه مکه
۲۷ - اعلان برائت بعد از رحلت امام
۲۸ - فهرست منابع
۲۹ - پانویس
۳۰ - منبع


در کتب لغت «برائت» را به معنای بیزاری و اجتناب، و گسستن پیوند و ارتباط دانسته‌اند.
[۳] محقق، مهدی، لسان التنزیل، ص۱۶۶.

برائت از ریشه «ب ـ ر ـ ء» به این معانی آمده است: رها شدن، بیزاری جستن، دور شدن شخص از چیزی که از همراهی با آن بیزار است، اخطار و ترساندن،پاک شدن از عیب و آلودگی. برائت و تبری در برابر ولایت و تولی، دو مورد از فروع دین مسلمانان به شمار می‌روند.


در اصطلاح دینی، برائت به بیزاری از دشمنان خداوند اطلاق می‌گردد.
تعبیر «برائت از مشرکان» امروز به مجموع کوشش‌هایی اطلاق می‌شود که در بعد سیاسی حج به صورت اجتماعی و در قالب مراسم برائت از مشرکان در مکه انجام می‌گیرد.


در قرآن و سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دشمنی با دشمنان خدا و مسلمانان، همواره کنار دوستی با دوستان او آمده است.
در آیات مختلف قرآن گذشته از نکوهش شدید «شرک » و مشرکان، و بیان عاقبت شوم آنها، تأکید بر ضرورت گسستن پیوند از مشرکان و توصیه جدّی به مقابله با آنان و به برائت انبیا از مشرکان و اعلان بیزاری آنها از «شرک» و «موضوع له شرک» تصریح شده است.

۳.۱ - ابلاغ آیات برائت سال نهم

بیشترین توجه قرآن به موضوع برائت، به ابلاغ آیات برائت از مشرکان در روزگار پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در موسم حج سال نهم ق. مربوط می‌شود.
نزول آیات آغازین سوره توبه در این سال که جنگ‌های مسلمانان با کافران و دشمنان به پایان رسیده بود و مردم مناطق طائف، حجاز، تهامه، نجد و بسیاری از قبائل جنوب شبه جزیره به اسلام گرویده بودند، افزون بر روشن کردن شالوده معنوی دولت اسلامی و بیان ایده و عقیده توحیدی آن و رویارویی با کسانی که به ستیز با این رویکرد برمی خاستند،
[۴۳] رهبر، محمدتقی، ابعاد سیاسی و اجتماعی حج، ص۱۰۶-۱۰۷.
می‌تواند در مسیر حفظ وحدت و یکپارچگی مسلمانان و پاسداری از تازه مسلمانان در برابر تبلیغات مشرکان و ستمگران تحلیل شود.
پیمانشکنی‌های گوناگون مشرکان از دیگر عوامل نزول آیات برائت بود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیش از فتح مکه به ویژه غزوه تبوک، با شماری از قبایل عرب از جمله بنی‌مدلج، بنی‌نضیر، بنی‌قریظه، بنی‌قینقاع، بنی‌عادیاء، ایله و نیز طایفه‌های خزاعه،
[۵۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۷۹-۸۰.
[۵۵] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۷۸۱-۷۸۲.
[۵۶] فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۱۶۲.
قریش
[۵۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۹-۴۴۰.
[۵۹] بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۹، ص۲۳۲-۲۳۳.
[۶۰] ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۴، ص۸۵۱-۸۵۲.
و مسیحیان نجرانپیمان‌های صلح و ترک نبرد بست؛ اما بسیاری از آنان پیمان خویش را نقض کردند.

افزون بر این، منافقانی از جمله جد بن قیس
[۶۳] ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۴، ص۹۴۴.
و قبایلی چون مزینه، جهینه،
[۶۵] الکامل فی ضعفاء الرجال، عبدالله بن عدی، ج۶، ص۴۶.
[۶۶] ابن‌اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۱، ص۲۱۷.
اشجع، غفار
[۶۸] ابن‌اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۲، ص۱۱۸.
و اسلم که در جامعه اسلامی می‌زیستند و متعهد به اطاعت از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودند، در نبرد تبوک از همراهی مسلمانان سر باز زدند و برای نرفتن به نبرد عذر آوردند و با یاری نرساندن به لشکر مسلمانان، پیمان خویش درباره کمک به رسول خدا در برابر دشمنان و کافران را نقض کردند.
[۷۱] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۰، ص۷۷.
[۷۲] ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر، ج۳، ص۳۰۱-۳۰۲.


۳.۲ - پرهیز از اعتماد به مشرکان

پیش از سال نهم ق. در موارد گوناگون، خداوند مسلمانان را از گرایش و اعتماد به مشرکان، یهودیان و مسیحیان و بستن پیمان همکاری با آنان پرهیز داده و در آیات گوناگون قرآن کریم، بر ضرورت روی گردانی از مشرکان و بیان سرنوشت شوم آن‌ها تاکید نموده بود.
با این حال، وضعیت سیاسی و اجتماعی شبه جزیره و ارتباط مسلمانان و مشرکان در پی فتح مکه چنان گشت که اعلان برائت از سوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) امری ناگزیر و ضروری به شمار آمد تا از اعتماد بی‌جای مسلمانان به مشرکان و کافران پیمانشکن پیشگیری شود و زمینه گسترش و پایداری اسلام فراهم آید.


به نظر برخی مفسران، حج سال نهم را از آنرو «حج اکبر» می نامند که عزت کامل مسلمانان و ذلّت مشرکان در آن سال ظاهر شد.
[۸۴] آلوسی، محمد بن عبدالله، روح المعانی، ج۱۰، ص۴۶.

بسیاری از محدّثان و مفسران با استناد به روایات گوناگون، حج اکبر را روز عید قربان می‌دانند.
[۸۹] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۰، ص۴۹.
[۹۰] سیدقطب، محمد، فی ظلال القرآن، ج۴، ص۱۳۶.
[۹۱] ناصف، منصور علی، التاج الجامع الاصول، ج۴، ص۱۲۹.

در عید قربان سال دهم (حجة‌الوداع) نیز رسول اکرم (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم) این مطلب را تأیید فرمود و این عنوان برای روز عید قربان به کار گرفته شد.
[۹۷] ابن‌هشام، عبدالملک، سیرة النبی، ج۴، ص۲۵۲.



در ابلاغ «برائت از مشرکین »، حضرت علی (علیه‌السلام)، در بعد از ظهر دهم ذی‌حجه در سرزمین منی، با شمشیر برهنه، به خطبه ایستاد و پس از تلاوت آیات نخست سوره برائت، چهار حکم الحاقی رسول اکرم را ابلاغ کرد.
مضمون «اذان برائت » - با توجه به تعبیر «اَنَّ اللّه بَریٌ مِنَ المشرکین و رسولُهُ» و مفاد آیات تفصیلیِ بعدی سوره توبه درباره مشرکان، ذمیّان مشرک و کافر، زراندوزان و منافقان - اشاره به آن دارد که این اعلامیه را نباید مقابله مقطعیِ رسول اکرم (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم) با رفتار مشرکان پیمان شکن دانست، بلکه این مضمون و نحوه ابلاغ، بیان کننده یک اصل اسلامی و همیشگی است که خداوند آن را مقرر کرده تا روش سیاسی اسلام و مسلمانان را در مقابل مخالفانِ اصل توحید و ناقضان حقوق انسانی و مشروع مسلمانان، روشن سازد.
[۱۰۷] رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۲۲۰ـ۲۲۱.
[۱۰۸] آلوسی، شهاب‌الدین، روح المعانی، ج۱۰، ص۴۶.

در واقع، اعلان برائت، در ردیف آیاتی است که در آنها برخورد عمومی جامعه اسلامی با کافران و مشرکان بیان شده و «ولایت»، «رکون»، «تولّی»، «سبیل» و «حُبّ» نسبت به آنها نفی و با اذان برائت، جنبه سلبی و بیرونی توحید تبیین و تبلیغ شده است.
[۱۱۴] رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۸۲.



تفکیک خطوط اعتقادی و عملی مسلمانان از مشرکان و کافران و منافقان و اهل کتاب، بویژه پس از پیوستن طلقا و طوایف نومسلمان ثقیف و هوازن به صفوف مسلمانان که ایمانشان به استواری مهاجرین و انصار نبود و القای روحیه تولی و تبری کاملاً از آیات سوره برائت مستفاد می‌شود. از همین وجهه نظر نیز تداوم موضوع در سال‌های بعد و برای همیشه ضروری می‌شود.
[۱۱۵] سیدقطب، محمد، فی ظلال القرآن، ج۴، ص۹۱ـ۱۰۹.

شیوه‌های اعلام برائت می‌تواند به گونه‌های مختلف و مناسب، در قالب رعایت اصول دیگر اسلام و شرایط زمان انجام شود، اما آنچه به عنوان رکن، در اجرای آن باید ملحوظ شود، اصلِ معنا و مفهوم اعتقادی و سیاسیِ طرد بت و بت‌پرستی، و اعلان انزجار از مشرکان و دشمنان اسلام و محکوم کردن سیاست‌های خصمانه و توطئه گرانه و مشی ستمگرانه و تجاوز|تجاوز کارانه آنهاست. بر همین پایه است که برقراری مناسبات با غیر مسلمانانی که چنین روشی را ندارند، منع نشده است.




با توجه به محتوای برائت، و نیز ارزش تأسی به پیامبر (صلی‌الله علیه‌وآله) در انتخاب زمان و مکان اعلان برائت، مناسبت حکم و موضوع ایجاب می‌کند که بهترین و کارآمدترین شکل اعلان برائت از مشرکان، در حرم و در ایام حج انجام گیرد.
از آیه سوم سوره توبه نیز می‌توان چنین استنباط کرد که اعلان برائت با اعمال و مناسک حج منافات ندارد، بلکه رابطه میان آن دو، در هدف و ماهیت و نتایج ایجاب می‌کند که برای تکمیل آثار و برکات هر یک از آنها، این دو عمل عبادی و سیاسی همراه یکدیگر انجام پذیرند؛ زیرا حج، در مفهوم جامع خود بسیاری از شعائر توحیدی را دربر می‌گیرد و عبادتی اجتماعی ـ سیاسی به شمار می‌رود، و صرفاً حرکتی فردی نیست.


بر اثر عوامل یاد شده، در ذی‌حجه سال نهم ق. که سال برائت نامیده شد، در پی پایان یافتن نبرد تبوک و به گفته برخی، در اول شوال همان سال، آیات آغازین سوره توبه نازل شد: «براءة من الله ورسوله الی الذین عاهدتم من المـشرکین... ان الله بریء من المشرکین ورسوله...» و برائت از مشرکان پیمانشکن را اعلام نمود.
بر پایه گزارش منابع، در پی نزول آیات یاد شده، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آیات برائت را به ابوبکر سپرد تا به مکه برود و بر حاجیان بخواند؛ اما دیری نگذشت که جبرئیل نازل شد و دستور داد آیات یاد شده را تنها خود پیامبر یا فردی از اهل وی ابلاغ کند.
از این رو، حضرت علی (علیه‌السّلام) آیات را در ذوالحلیفه از ابوبکر گرفت و در روز حج اکبر (۱۰ ذی حجه) برای مردم خواند.
[۱۲۵] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۰، ص۸۵-۸۶.

بر پایه ابلاغیه برائت، ورود مشرکان به مسجدالحرام و حج‌گزاردن آنان ممنوع شد. نیز طواف با بدن برهنه که از بدعت‌های ناپسند شماری از قبایل عرب و قریش بود،
[۱۲۷] ابن‌اسحق، محمد، سیره ابن‌اسحق، ج۲، ص۷۵.
ممنوع گشت.
به آنان که با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیمانی نداشتند، چهار ماه مهلت داده شد تا یا اسلام بیاورند و یا از سرزمین وحی بیرون روند. افزون بر آیات برائت، به آیات و روایت‌های دیگر نیز برای اثبات جواز ابراز برائت از دشمنان خدا و کافران می‌توان استناد کرد.


بر پایه آیات قرآن، برائت از مشرکان سیره پیامبران الهی بوده است. مبارزه با شرک و مظاهر بت‌پرستی و برائت از آن‌ها، از روزگار حضرت نوح (علیه‌السّلام) آغاز شد و بعدها حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) آن را ادامه داد.
ابراهیم (علیه‌السّلام) هنگامی که دانست عمویش آزر دشمن خدا است، از او بیزاری و تبری جست: «فلما تبین له انه عدو لله تبرا منه...». رفتار ابراهیم (علیه‌السّلام) در تبری جستن از دشمنان خدا، گر چه پیوند خویشاوندی نزدیکی میان آنان باشد، به الگویی برای مسلمانان تبدیل شد.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز سنت پیامبران پیشین را تکمیل نمود. ایشان به مبارزه با کافران و بت‌پرستان پرداخت. در پی فتح مکه، خانه خدا را از وجود بت‌ها پاک کرد و در حج سال نهم ق. برائت از آنان را به همگان اعلان نمود.
[۱۳۹] رهبر، محمدتقی، ابعاد سیاسی و اجتماعی حج، ص۹۸.

شماری از دانشوران، الگوپذیری و پیروی از سیره پیامبران الهی را مقتضای ایمان به آنان دانسته، تاکید می‌کنند همان گونه که مسلمانان در «تولی» مانند مناسک حج از ایشان پیروی می‌کنند، در «تبری» نیز باید به ایشان اقتدا کرده، از مشرکان برائت جویند.
[۱۴۰] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱۴، ص۵۴۲.
[۱۴۱] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱۵، ص۷۰۴.

در آیاتی دیگر، خداوند مسلمانان را از تکیه‌کردن به ستمگران «و لا ترکنوا الی الذین ظلموا...»، و تولی،مودت و محبت یهودیان و مسیحیان پرهیز می‌دهد: «یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض...».
همچنین به سبب احتمال پدید آمدن کشش روحی میان مسلمانان و اهل کتاب و در نتیجه اثرپذیری از اخلاق آنان در پیروی از هوای نفس، مسلمانان از دوستی با آنان نهی شده‌اند: «و من یتولهم منکم فانه منهم». نیز قرآن شتم و دشنام به ظالمان را روا شمرده است: «لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم».
حکم این آیه مطلق است و زمان و مکان ندارد. با توجه به ستم‌هایی که مستکبران بر مسلمانان روا می‌داشتند، این آیه را نیز می‌توان دلیلی بر جواز برائت از مشرکان دانست. در آیه ۲۹ فتح پیروان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با ویژگی تولی با مسلمانان و تبری از دشمنان وصف شده‌اند: «محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم...». آورده‌اند که شدت برائت و بیزاری آنان از مشرکان و دشمنان خدا به اندازه‌ای بود که حتی از تماس با بدن و لباس آنان پرهیز داشتند.


نمونه‌های بهره‌گیری سیاسی و اجتماعی از موقعیت بیت‌الله الحرام و حج که حرم امن الهی بشمار رفته و همگان در آن مصون هستند، در سنت رسول اکرم و ائمه اطهار (علیهم‌السلام) و مسلمانان متعدد است و ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
در سال هفتم هجرت، پیامبر اکرم بر اساس توافقنامه حدیبیه، همراه دو هزار تن از مسلمانان، برای مناسک عمره (عمرة القضاء) به مکه رفتند و از نحوه آرایش شکوهمند مسلمانان به هنگام طواف و شعارهای آنان ـ از جمله اشعار عبدالله بن رواحه ـ برای نمایش قدرت مسلمانان در برابر مشرکان بهره بردند
[۱۵۸] ابن‌حنبل، احمد، مسند، ج۱، ص۲۲۱.
شخص رسول اکرم، پس از طواف و سعی، بوضوح شکست مشرکان و نابودی آنها را از خدا مسئلت کرد.
[۱۵۹] ابن‌حنبل، احمد، مسند، ج۴، ص۳۸۱.

در سال نهم، با ابلاغ برائت، صفوف مسلمانان از کفار و مشرکان کاملاً متمایز شد.
در سال دهم، حجة‌الوداع، با تأثیرات عمیق در مسائل اعتقادی، احکام و اجتماعیاتِ اسلامی برگزار شد و حج مظهر عظمت اسلام و مسلمین و استعلای آن بر کفار و مشرکین معرفی گردید، چنان‌که خطبه‌های منا و عرفه و غدیرخم رسول اکرم (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم) متضمن مسائل مهم و اساسی جهان اسلام بود
[۱۶۰] جامع البیان، ج۲، ص۲۰۵-۲۰۶.
[۱۶۲] ابن‌هشام، عبدالملک، سیرة النبی، ج۴، ص۲۵۰.


در سال ۵۸، امام حسین (علیه‌السلام) در مراسم حج، بسیاری از صحابه و مؤمنین و انصار برجسته را در منی گرد آورد و از طغیانگری معاویه و ستم‌های او سخن گفت و از ایشان خواست که هنگام بازگشت از حج، پیام او را به مردم دیگر ابلاغ کنند تا از دین حق دفاع شود؛ و همگان را بر صدق گفتار خود گواه گرفت.
[۱۶۴] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۳۹۶.
[۱۶۶] هلالی، سلیم بن قیس، كتاب سليم بن قيس، ص۲۰۶ـ۲۰۷.

در سال ۶۰، امام حسین (علیه‌السلام) با استفاده از موقعیت حج، به افشای چهره حکومتِ یزید بن معاویه پرداخت، و چون شنید که عوامل حکومتی قصد جانش را دارند، برای حفظ حرمت حج و حرم، در روز هشتم ذی‌حجه با اظهار وضع پر مخاطره خود همراه خانواده و تعدادی از یاران به سمت عراق حرکت کرد.
[۱۶۹] ذهبی، شمس‌الدین، تاریخ الاسلام، ج۱، ص۳۹۹.
[۱۷۱] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۳۱۰ـ۳۱۱.

عبدالملک، خلیفه اموی، در موسم حج، با امام سجاد (علیه‌السلام) مواجه شد. امام در نشستی، مواضع پدر خویش و فساد حکومت وقت را مطرح کرد.
[۱۷۲] حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج۷، ص۳۲.

زمانی که هشام بن عبدالملک عظمت امام سجاد (علیه‌السلام) را در مراسم حج دید و به تغافل از بردن نام ایشان خودداری کرد، فرزدق شاعر نامدار، در معرفی بلیغ امام سجاد (علیه السلام)، قصیده معروف و پر محتوای خود را سرود و به رغم مخاطرات معمول، از موقعیت حساس حج برای معرفی مقام ولایت بهره برد.

دعاهای پرمحتوا و جامع حضرت امام سجاد (علیه‌السلام) در عرفه و منی
در روایت حبابة الوالبیه و ابی‌بصیر آمده است که امام سجاد (علیه‌السلام) در ایام حج مشکلات مردم را حل می‌فرمود و در یکی از آن روزها امام باقر (علیه‌السلام) را به عنوان ولیّ خدا پس از خود، معرفی کرد.
تشکیل جلسات بحث علمی و سیاسی با شرکت و نظارت امام باقر (علیه‌السلام) در جوار حرم و کعبه و تحذیرات صریح ایشان در عدم متابعت از ظالمین و فاسقین. از همین قبیل است برخورد علمی و سیاسی امام باقر (علیه‌السلام) با هشام بن عبدالملک و نافع مولی ابن‌عمر، در مراسم حج.
معرفی کردن امام جعفر صادق، امام موسی کاظم (علیهماالسلام) را به ولایت در راه مکه.
[۱۸۷] صدوق، محمد بن یعقوب، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۳.


مباحثات امام جعفر صادق (علیه‌السلام) با زنادقه در موسم حج و در کنار کعبه و مجادلات علمی ایشان با معتزله.

ماجرای طالبیان در زمان هادی، خلیفه عباسی، که در آن حسین بن علی بن حسن و یارانش عازم مکه شدند و تا زمان حج در آنجا ماندند
[۱۹۴] ابن‌کثیر، محمد، البدایة و النهایه، ج۱۰، ذیل حوادث سال ۱۶۹.
تا ندای مظلومیت خود را در مقابل ستمگری خلیفه سر دهند، اما در روز ترویه بر اثر حمله سپاهیان هادی در فخّ، نزدیکی مکه، به شهادت رسیدند.
اعتقاد اسلامی مبنی بر آغاز شدنِ قیام مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) از کنار کعبه و بیعت مردم با ایشان در میان رکن و مقام.
[۱۹۶] سیوطی، عبدالرحمن، الحاوی، ج۲، ص۲۳۰ـ۲۳۱.
[۱۹۸] ابن‌ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن‌ماجه، ج۲، ص۱۳۶۶.
[۱۹۹] سجستانی، ابی‌داود، سنن ابی‌داود، ج۲، ص۴۳.



روایات، ارتباط حج با ولایت و رهبری، اجتناب مؤکد از تعطیلی و ترک آن و لو به اهتمام حکومت را بیان می‌دارد.


حج فریضه‌ای است با جنبه‌های گوناگون توحیدی، و آمیزه‌ای است از عبادات و اجتماعیات؛ حتی برخی مفسران، منافع یاد شده در آیه ۳۲ سوره حج را اعم از منافع معنوی و مادی، مانند سیاست، ولایت، تعاون و همبستگی، رفاه عمومی، تدبیر و توسعه تجارت، و رفع دیگر حوایج می‌دانند. که به حسب شرایط و احوال جوامع اسلامی و نیازهای روز، تغییر می‌کند.
[۲۰۸] سیدقطب، محمد، فی ظلال القرآن، ج۵، ص۵۹۲.



غفلت‌های تاریخی در مقاطع مختلف، باعث نقصان توجه به مقصود اصلی و ماهیت ذاتی حج شده است، هم‌چنان‌که پس از بنای کعبه و آغاز حج ابراهیمی نیز بتدریج خرافات و اوهام بر حج اصیل تأثیر نهاد و آن را به صورت حج جاهلی درآورد.
[۲۰۹] ناصف، منصورعلی، التاج الجامع الاصول، ج۲، ص۱۳۲.
[۲۱۲] شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۲، ص۲۳۲-۲۳۴.
[۲۱۳] شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۲، ص۲۴۷.
و با بعثت پیامبر اکرم، بار دیگر زنگار شرک و خرافه از آن زدوده شد.
[۲۱۶] شلتوت، محمود، الاسلام عقیدة و شریعة، ص۱۱۳ـ۱۱۵.



قرآن در تقابلی میان خداوند با کافران، دشمنی آنان با خدا، پیامبران و فرشتگان به ویژه جبرئیل و میکائیل را سبب دشمنی خداوند با آن‌ها می‌شمارد: «من کان عدوا لله و ملائکته و رسله و جبریل و میکال فان الله عدو للکافرین» افزون بر آیات قرآن، بر پایه روایت‌های شیعه، دین چیزی جز حب و بغض در راه خدا نیست.امامان شیعه بارها به اهمیت موضوع برائت از دشمنان خدا کنار دوستی با اولیای او پرداخته‌اند تا جایی که در شماری از دعاها و زیارت‌های رسیده از ایشان، این کار سبب نزدیکی بهخداوند دانسته شده است: «... انی اتقرب الی الله... بموالاتک... و بالبرائة ممن... قاتلک....»


از آیات قرآن می‌توان دریافت که حکم برائت، همه دشمنان خدا اعم از کافران، مشرکان، منافقان،
[۲۲۴] ابن‌ابی‌حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر ابن‌ابی‌حاتم، ج۶، ص۱۸۹۵.
یهودیان و مسیحیان را شامل می‌شود.
مشرکان با انکار خدا و رسولانش؛
[۲۲۷] سبزواری، محمد، ارشاد الاذهان، ص۶۰۹.
یهودیان با تکذیب رسول خدا و دشمنی با جبرئیل؛ مسیحیان با تکذیب رسول خدا و حضرت مسیح (علیه‌السّلام) را پسر خدا دانستن؛ و منافقان با دشمنی با رسول خدا و تکذیب وی مصادیقی از دشمنان خدا و رسولش شمرده شده‌اند. شماری از روایت‌ها نیز این برداشت را تایید می‌کنند.
[۲۳۱] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۸۲.
می‌توان گفت سخن گفتن از مشرکان به صورت مطلق، ذمیان مشرک و کافر، زراندوزان و منافقان در سوره توبه، تایید می‌کند که برائت به رویارویی با مشرکان پیمان شکن اختصاص ندارد؛ برائت حالتی نفسانی است و به تناسب اوضاع و احوال، به صورت‌های گوناگون انجام می‌پذیرد؛ از جمله بغض قلبی، تغییر چهره، ابراز با کلمات و یا کناره گرفتن از شخص مورد تبری: «و اذ اعتزلتموهم و ما یعبدون الا الله...» و اجتناب از آنان: «... و اجتنبوا الطاغوت...» و نبرد و قتال با آنان. مهاجرت از محل تسلط کافران و دشمنان خدا نیز نوعی برائت عملی شمرده می‌شود و به همین رو است که خداوند هر گونه تعهد درباره مؤمنانی را که از سرزمین کافران هجرت نکرده‌اند، جز یاری آنان در دینداری، از دوش دیگر مؤمنان برمی دارد.
به گفته دانشوران اسلامی، برائت به معنای بیزاری قلبی و اجتناب از نزدیکی با آنان، همه دشمنان خداوند و کافران را در بر می‌گیرد. ابراز برائت و لعن و رویارویی عملی تنها درباره کافران و مستکبرانی است که به عهد و پیمان خود پایبند نباشند و دشمنی خود با خدا و مسلمانان را نشان دهند.
[۲۴۱] جوادی آملی، عبدالله، روابط بین الملل در اسلام، ص۱۸۰-۱۸۱.

به همین رو است که قرآن کریم علت قتال و دشمنی با این افراد را پایبند نبودن به پیمانشان با مسلمانان معرفی می‌کند، نه کفر آنان: «و ان نکثوا ایمانهم من بعد عهدهم و طعنوا فی دینکم فقاتلوا ائمة الکفر انهم لا ایمان لهم لعلهم ینتهون». از این رو، ابراز برائت از کسانی را که به پیمان خویش پایبند نیستند، بر همه مسلمانان و هم پیمانانشان واجب شمرده‌اند.
[۲۴۳] جنابذی، بیان السعاده، ج۲، ص۲۴۵.

خطاب عمومی به مسلمانان و اعلان برائت از مشرکان کنار کعبه «و اذان من الله و رسوله الی الناس...» نیز نشانگر این است که مفهوم برائت در این آیات، از بیزاری که تنها حالتی قلبی است، فراتر رفته و مستلزم کناره‌گیری از کافران و مشرکان و منزوی ساختن آنان است.
[۲۴۵] رهبر، محمدتقی، ابعاد سیاسی و اجتماعی حج، ص۱۰۱.





تعابیر قرآنی «قیاما للناس»، «مثابة للناس و امنا»، «وضع للناس»، «مبارکا وهدی للعالمین» را که به ماهیت و نقش اجتماعی حج و خانه خدا اشاره می‌کند، می‌توان با توجه به تغییر مصداق‌های آن و به تناسب احوال جوامع اسلامی و نیازهای روز، بر برائت از مشرکان به منزله یکی از نمودهای کارکرد اجتماعی حج تطبیق کرد. نیز تعابیر روایی مانند جهاد ضعیفان و قلمداد شدن حج از عوامل تقویت دین را می‌توان اشاره به بعد سیاسی حج و موضوع برائت از مشرکان دانست.
برائت از شرک و نمودهای آن در مسیر هدف کلی توحید، گذشته از مبانی قرآنی، میان پیامبران گذشته به ویژه ابراهیم (علیه‌السّلام) پیشینه داشته و در روزگار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز در مناسکی هم‌چون رمی جمرات ادامه یافته است.
[۲۵۲] صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، باب۱۷۷، ص۴۳۷.

از این رو، پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در دوره مکه از فرصت حج برای گسترش اسلام و طرد شرک بهره می‌گرفتند.
[۲۵۳] ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷.
[۲۵۴] ابن‌حجر، عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۶۰.
آیه ۳ توبه برائت را به ویژه در ایام حج و سرزمین حرم مورد تاکید قرار داده است.
در گزارش‌های دیگر آمده که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مواردی هم‌چون خطبه‌های منا و عرفه و نیز غدیرخم در «حجة‌الوداع» با تاکید بر ابعاد سیاسی حج، به ابراز برائت از مشرکان پرداخت.
[۲۵۷] یعقوبی، احمد بن یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰۲-۱۰۹.





در برابر، برخی به پشتوانه ادله‌ای با برگزاری مراسم برائت از مشرکان مخالفت کرده‌اند:

ا. برائت از مشرکان به روزگار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اختصاص داشته است و در این دوران مصداق ندارد.
ب. این مراسم از مصداق‌های جدال در حج به شمار می‌رود که در آیه «و لا جدال فی الحج» از آن نهی شده است.
[۲۵۹] ورعی، جواد، مبانی دینی و سیاسی برائت از مشرکین، ص۱۶۲.
[۲۶۰] عبدالرحمن بن عبدالله آل علی، البرائة من المشرکین، ص۲۳۲-۲۵۱.

ج. سیره پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مراسم حج جز تلبیه و نیایش نبوده است.
د. شعار‌دادن بر ضد دشمنان و فریاد زدن با اهداف حج سازگار نیست و معصیت به شمار می‌رود.
[۲۶۱] عبدالرحمن بن عبدالله آل علی، البرائة من المشرکین، ص۲۳۲-۲۵۱.

می‌توان گفت که این ایرادها وارد نیستند؛ زیرا افزون بر این که اعلان بیزاری از مشرکان و مفسدان، در قرآن و سیره پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امامان معصوم ریشه دارد، عمومیت برائت در قرآن و سنت، مانع از تخصیص آن به دوره تاریخی مشخص است و برای پیشگیری از بازگشت کفر و شرک در شکل‌های گوناگون آن و نیز حفظ وحدت و یکپارچگی مسلمانان باید برائت متناسب با هر روزگار ادامه یابد.
[۲۶۲] عمید زنجانی، عباسعلی، در راه برپایی حج ابراهیمی، ص۱۶۶.

همچنین مفهوم برائت با جدال به معنای ستیز با طرف مقابل و دفع او با دلیل یا شبه دلیل، از نظر مصداق و احکام متفاوت است. شماری از منابع روایی و تفسیری نیز جدال ممنوع را به گونه‌هایی دیگر تفسیر کرده‌اند که هیچ یک شامل برائت از مشرکان نمی‌شود.
برخی نیز بر آنند که گرچه پیمانشکنی و دشمنی مشرکان با مسلمانان و برائت از مشرکان مکه و حجاز در آغاز اسلام به شبه جزیره محدود می‌شد، با گسترش اسلام و فراگیر شدن ستم و دشمنی‌های مستکبران در برابر مسلمانان سراسر جهان، برائت از آنان نیز از لحاظ زمان و مکان گسترش می‌یابد.
[۲۷۰] مهدویان، حسن، حج۲۷، ص۸۵.
[۲۷۱] حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، میقات حج، ش۲۵، ص۳۵، ۳۸-۴۰، «مبانی دینی برائت از مشرکین».



احیای سنت برائت از مشرکان و تبیین مبانی آن در دوران کنونی به امام خمینی باز می‌گردد. وی اصلی‌ترین مبنای برائت از مشرکان را دو آموزه تولی و تبری می‌داند
[۲۷۲] خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۱۱.
و با گسترش بخشیدن به مفهوم قرآنی آن در سوره توبه، شکستن بت‌های کعبه به فرمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را نوعی برائت از مشرکان می‌شمارد و بر این باور است که عنصر اصلی آن، طرد بت‌پرستی و اعلان انزجار از مشرکان و دشمنان اسلام و محکوم کردن سیاست‌های توطئه گرانه و ستمکارانه آن‌ها است
[۲۷۴] مرکز تحقیقات حج، صحیفه حج، ج۱، ص۱۸۴.
و مسلمانان باید بت‌های جدید امروز را بشناسند و بشکنند.
[۲۷۵] مرکز تحقیقات حج، صحیفه حج، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۹.

بر این اساس، برائت را به زمان و مکان ویژه محدود ندانسته، بر تکرار سالانه آن تاکید می‌کند.
نتیجه دیگر گسترش معنایی برائت در دیدگاه وی آن است که هر گونه دفاع از مسلمانان در برابر مستکبران را نیز گونه‌ای برائت از مشرکان می‌شمرد.
از دید بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، توجه حاجیان به جنبه‌های سیاسی و اجتماعی حج سبب کوتاهی دست ستمگران می‌شود و زمینه دستیابی به آزادی حقیقی را فراهم می‌سازد.
بر پایه همین دیدگاه، وی حج را بدون برائت از مشرکان ناقص و بی ارزش شمرده است. به باور او، آیین برائت، کعبه را به پایگاه همیشگی توحید و اعلان انزجار از شرک و ظلم بدل ساخته
[۲۸۰] ورعی، جواد، مبانی دینی و سیاسی برائت از مشرکان، ص۸۶.
و برخی اعمال حج مانند سنگ زدن به تندیس شیطان در همین مسیر تشریع شده است.
[۲۸۱] محمدتقی، رهبر، ابعاد سیاسی و اجتماعی حج، ص۱۱۱.

افزون بر این، اعلان برائت در هر هنگام شیوه‌ها و برنامه‌های متناسب خود را می‌طلبد
[۲۸۲] مرکز تحقیقات حج، صحیفه حج، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹.
و اجرای آن به شکل راهپیمایی از شیوه‌های امروزین آن است.
[۲۸۳] مرکز تحقیقات حج، صحیفه حج، ج۱، ص۱۸۴، ۱۹۷، ۱۹۹.

برائت از مظاهر شرک همراه با همایش مسلمانان کنار بیت‌الله می‌تواند ثمراتی مانند تحکیم برادری، رفع اختلاف امت اسلامی، اظهار شکوه اسلام و ذلت کافران را در پی داشته باشد.
[۲۸۴] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۶.
[۲۸۵] حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، میقات حج، «برائت از مشرکان از دیدگاه امام خمینی»، ش۳۰، ص۲۲۷-۲۲۸.





وی حج اجتماعی و برائت از مشرکان را به یک روش خاص محدود نکرد، بلکه دغدغه اصلی و تأکید عمده او بر محتوای عمیق حج و استفاده از آن با اتکا بر توحید ناب و اجتناب از تمامی مظاهر شرک و تعلق و توکل به غیر خدا بود، که می‌تواند منشأ حرکات و برکات بسیاری در جوامع اسلامی و همسویی و تلاش آنان برای احیای میراث و تمدن اسلامی شود.
از نظر ایشان، مسلمانان باید در حج به صِرف صورت قناعت نکنند و از چنین کنگره عظیمی که امکان برپاییش برای هیچ مقام و دولتی ممکن نیست مگر اراده خدا، به نفع اسلام و مسلمین استفاده شود.

موارد این استفاده را در قیام به قسط برای ادامه بت‌شکنی‌های انبیاء حق، به هم پیوستن مسلمانان جهان و تحکیم وحدت آنها در مقابل طاغوت‌ها و بررسی مشکلات مسلمانان و مشورت برای حل و فصل آن‌ها می‌توان سراغ گرفت.

۱۹.۱ - پیام امام خمینی به حاجیان

امام خمینی با توجه به ابعاد سیاسی اسلام، در نخستین عید قربان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در پیامی به حاجیان، ضرورت رویارویی با آثار طاغوت و بازگشت به اسلام واقعی را یادآور شد.در سال‌های بعد نیز با تاکید بر وجود مصادیق جدید دشمنان اسلام، شناساندن ایشان و بیزاری جستن از آن‌ها را در حج، برای بی اثر ساختن توطئه هایشان لازم شمرد. وی همواره خطاب به سرپرستان حاجیان، بر بهره گیری از ظرفیت حج برای پاکسازی آن از طاغوت و بازگشت به اسلام راستین تاکید می‌نمود.
[۲۹۴] حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، میقات حج، «امارت حج و زعامت حجاج»، ش۳۰، ص۹۸.



مراسم برائت از مشرکان در نخستین حج‌گزاری ایرانیان پس از پیروزی انقلاب به سال ۵۸، با راهپیمایی آرام در مدینه برگزار شد و به تدریج به شکل راهپیمایی اعتراضی درآمد.
شماری فراوان از حاجیان ایرانی و غیر ایرانی، با هماهنگی دولت سعودی در مکان‌هایی گرد آمده، با سردادن شعارهایی، بیزاری خود را از شرک و طاغوت‌های زمان اعلان و مسلمانان را به اتحاد و برادری دعوت می‌کردند.
در پی نزدیکی دولت عربستان سعودی به آمریکا، برگزاری این مراسم با وجود هماهنگی دولت‌های ایران و عربستان، با دشواری‌ها و محدودیت‌هایی روبه رو شد.
[۲۹۵] رمضانی، روح‌الله، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ترجمه، علیرضا طیب، ص۸۸-۸۹.

بدعت آمیز دانستن آیین برائت از سوی پیروان محمد بن عبدالوهاب نیز مانعی دیگر بر سر راه برائت از مشرکان شمرده شده است.
[۲۹۶] اخوان کاظمی، بهرام، مروری بر روابط ایران و عربستان در دو دهه اخیر، ص۳۴.
در پی همین محدودیت‌ها، در راهپیمایی وحدت به سال ۱۳۶۰ش. در مدینه، نیروهای سعودی به حاجیان ایرانی حمله ور شدند.
در این سال، ملک خالد بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی، در نامه‌ای به امام خمینی، نظر دانشوران حجاز درباره فردی بودن حج را اعلام کرد و برپایی تظاهرات در ایام حج را بدعت و مزاحمتی برای دیگر حاجیان برشمرد.
[۲۹۷] روزنامه جمهوری اسلامی، سال سوم، ش۶۸۲.

امام خمینی در پاسخ، ضمن دعوت کشورهای اسلامی به اتحاد، نفاق و اختلاف را منشا همه گرفتاری‌های مسلمانان دانست و با اشاره به نقش تاریخی حرمین شریفین به عنوان مرکز عبادی سیاسی مسلمانان، جرم شناختن آیین برائت از مشرکان در مکه را نتیجه کج‌فهمی‌ها، غرض‌ورزی‌ها و تبلیغات گسترده ابرقدرت‌ها دانست.
از سال ۱۳۶۲ش. برگزاری آیین برائت از مشرکان بر دامنه کشمکش‌ها افزود؛ ولی در بیشتر موارد، مشکلات با مذاکره و پیگیری دو طرف حل و فصل می‌شد.

این روال تا ۱۳۶۶ ش ادامه داشت، اما در این سال، پس از برگزاری تظاهرات آرام و با شکوه وحدت در مدینه، مقرر شده بود که مراسم برائت از مشرکین ـ پس از توافق و هماهنگیِ مقامات ایرانی و مسئولان سعودی در مورد محل برگزاری مراسم و مبدأ و مقصد راهپیمایان و زمان شروع و خاتمه مراسم ـ در بعد از ظهر ششم ذی‌حجه ۱۴۰۷/ ۱۰ مرداد ۱۳۶۷ در مکه برگزار شود،
[۲۹۹] میردامادی، سیدحسن، آن سوی حج خونین، ص۴۷۶.
اما پس از پایان مراسم و به دنبال حرکت مردم به سوی مسجدالحرام برای ادای فریضه مغرب، نیروهای امنیتی و پلیس و گارد سلطنتی سعودی به سوی مردم (بویژه زنان و معلولان و جانبازان ) هجوم بردند با گازهای خفه‌کننده و تیراندازی مستقیم و ایجاد رعب و وحشت، و با قصد کشتار و نه متفرق کردن مردم
[۳۰۰] قحطانی، فهد، مجزرة مکه، ص۴۴۳ـ۴۴۶.
به آنان حمله کردند.
درنتیجه این حمله و هجوم، بیش از پانصد تن از حجاج بی‌دفاع و هراسان ایرانی و غیر ایرانی کشته و حدود هفتصد تن زخمی شدند.
[۳۰۱] بنگاش، ظفر، کشتار مکه و آینده حرمین.
[۳۰۲] میردامادی، سیدحسن، آن سوی حج خونین.
[۳۰۳] صراع الاجنحة فی العائلة السعودیة.
[۳۰۴] صاحب، تقی، الوجه الاخر لاحداث مکة الدامیه.
[۳۰۵] مکتب المندوب الامام فی الحج.

بر پایه اطلاعیه رسمی وزارت امور خارجه ایران، در این حملات ۳۶۶ تن شهید، اسیر و مفقود شدند و بعدها آمار کشته شدگان به ۴۰۰ تن رسید.
[۳۰۶] روزنامه کیهان، ۱۲/۵/۱۳۶۶.
[۳۰۷] بصیری، علیرضا، گل واژه‌های حج و عمره، ص۱۱۲.
این رویداد که سبب شد تا این روز به جمعه خونین مکه شهرت یابد، واکنش بسیار سخت امام خمینی را در پی داشت. پس از این حادثه، روابط ایران و عربستان و نیز اعزام حاجیان ایرانی به مدت چهار سال قطع شد.
[۳۱۱] روزنامه کیهان، ۲۶/۵/۱۳۶۶.
[۳۱۲] سادات عظیمی، رقیه، عربستان سعودی، ص۱۲۶.



میان سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۶ ش درباره اجتماعی بودن حج و فتاوی علمای حجاز و نظریات و فتاوی امام خمینی (رحمةالله‌علیه)، بحث‌های گوناگونی پیش آمد که در آن دولت سعودی (پاسخ امام خمینی به نامه ملک خالد بن عبدالعزیز در ۱۸/۷/۶۰، و برخی روحانیون حجاز، حج را برخلاف سنت انبیا و رسول اکرم (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم) و ائمه (علیهم‌السّلام) و حتی نظر علمای معاصر
[۳۱۴] شلتوت، محمود، الاسلام عقیدة و شریعة، ص۱۳۰ـ۱۳۷.
[۳۱۵] قحطانی، فهد، مجزرة مکه، ص۲۷۷-۲۸۵.
مراسم و مناسکی صرفاً فردی خواندند و توجه به مسائل اجتماعی و برپایی تظاهرات در حج را مزاحم حاجیان و حتی بدعت معرفی کردند و مشمول آیاتی چون «... ولاجدال فی الحج »، یا اجتناب از سبّ و لعن دشمنان حق دانستند و آن را انحراف از دین و جسارت به مکه و کعبه مطرح کردند.
[۳۱۸] هیئة الکبار العلماء، ش۲۳، ص۳۸۹ـ۳۹۴.

دولت سعودی بر این معنی تأکید داشت که از رسول اکرم (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم) در مراسم حج جز تلبیه و دعا و نیایش روایتی وارد نشده و شعار دادن بر ضد دشمنان و فریاد زدن مغایر اهداف حج و معصیت است.
[۳۱۹] مملکته العربیة السعودیه، وزارة الداخله، جزوه امنیت و سلامت حج، ص۶ـ۷.



پس از حادثه ذی‌حجه ۱۴۰۷/ مرداد ۱۳۶۶، با توجه به عظمت واقعه و میزان تلفات مردم عادی و بی‌دفاع (بیشتر زنان و جانبازان ) و همچنین سوابق مراسم برائت از مشرکین که به آرامی برگزار شده بود، مرتکبین حادثه خود را مجبور به توضیح دیدند.
[۳۲۰] قحطانی، فهد، مجزرة مکه، ص۶۵ـ۷۷.

و حجاج را به اخلال‌گری و ایجاد آشوب متهم کردند در بیانیه رسمی وزارت کشور سعودی در هشتم ذی‌حجه، جزئیات بیشتری شامل آمار تلفات (۴۰۲ کشته که ۲۷۵ تن آنان ایرانی ـ نیمی از کشته‌شدگان زنان ـ بوده‌اند و ۶۴۹ زخمی) همراه اتهام اخلال در مراسم حج، هجوم آن‌ها به طرف مسجدالحرام با چوب و سنگ و چاقو، درگیری مأموران امنیتی با حجاج و زیر دست و پا ماندن تعداد بسیاری از مردم، و ادعای عدم تیراندازی به زوّار حرم با تأکید بر مقابله شدید با هر نوع هرج و مرج مطرح شد.
به رغم پوشش خبری یک سویه حادثه و پخش تصاویر و فیلم‌هایی از تظاهرات و شروع و خاتمه آن، از جزئیات نحوه قتل عام حجاج تصویر و فیلم در اختیار هیچ کشوری قرار نگرفت. همچنین دولت سعودی از پذیرش هیئت تحقیق اعزامی دولت جمهوری اسلامی ایران جلوگیری نمود و تا مدت‌ها از تحویل اجساد حجاج ایرانی و انتقال مجروحان نیز خودداری می‌کرد.
[۳۲۱] میردامادی، سیدحسن، جنایت وهابیّت، ص۶۴۱.
[۳۲۲] قحطانی، فهد، مجزرة مکه، ص۲۳۱ـ۲۳۵.



اطلاعات حجاج و علمای کشورهای مختلف که در مراسم حج شرکت داشتند، در افشای جزئیات ماجرا مؤثر شد. عده‌ای از علمای برجسته لبنان در بازگشت از حج، و با ذکر مشروعیت مراسم برائت در حج، حمله نیروهای مسلح به تظاهرات آرام مردم و تیراندازی به سوی حجاج و کشتار مردم بی‌دفاع، و شکستن حرمتِ حرم را محکوم کردند.
[۳۲۳] قحطانی، فهد، مجزرة مکه، ص۱۴۱ـ۱۵۵.

همچنین جزئیات بیشتری از برگزاری آرام تظاهرات و مراسم حجاج ایرانی و تعداد دقیق شهدای ایرانی (جمع شهدای ایرانی: ۳۲۵ نفر ـ ۲۰۳ زن و ۱۲۲ مرد؛
[۳۲۴] میردامادی، سیدحسن، جنایت وهابیّت، ص۶۷۹ـ۶۹۱.
توافق‌های قبلی مقامات ایرانی و سعودی برای انجام مراسم و توافق بر سر مبدأ و مقصد آن، آمادگی کامل پلیس و ارتش سعودی برای سرکوب مردم از قبل، به رگبار بسته شدن حجاج و تعرّض به حقوق انسانی و مشروع آنها، علل و زمینه‌های سیاسی این ماجرا و ارتباط آن با منافع امریکا و اسرائیل در منطقه و واداشتن ایران به صلح با عراق در جنگ هشت ساله عراق با ایران (معروف به «جنگ تحمیلی» (آغاز ۱۳۵۸ ش) طی مقالات، مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها، راهپیمایی‌ها و برپایی مراسم بزرگداشت شهدای فاجعه در کشورهای مسلمان و حتی غربی و همراه با ابراز همدردی علمای جهان اسلام مطرح و منعکس شد.
[۳۲۵] قحطانی، فهد، مجزرة مکه، ص۳۰۱ـ۳۳۸.
[۳۲۶] قحطانی، فهد، مجزرة مکه، ص۴۰۱ـ۴۱۴.
[۳۲۷] قحطانی، فهد، مجزرة مکه، ص۴۳۹ـ۴۴۴.
[۳۲۸] صاحب، تقی، الوجه الاخر لاحداث مکة الدامیه، ص۲۳ـ۳۴.
[۳۲۹] بنگاش، ظفر، کشتار مکه و آینده حرمین، ص۵۰ـ۵۵.
[۳۳۰] میردامادی، سیدحسن، جنایت وهابیّت، ص۵۷۰ـ۶۲۰.
[۳۳۱] میردامادی، سیدحسن، آن سوی حج خونین، ص۳۰۲ـ۳۲۱.
[۳۳۲] عبدالکریم ابونصر، الصدمه، المستقبل، ص۱۷.


چندی بعد رئیس جمهور ایران، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به حادثه مکه اشاره و آن را از مصادیق جنایات بین‌المللی معرفی کرد.
[۳۳۳] میردامادی، سیدحسن، آن سوی حج خونین، ص۵۳۴.



کمی پس از کشتار مکه، دو کنفرانس بین المللی و چندین کنفرانس کوچک در اقصی نقاط جهان برای بررسی حادثه ششم ذی‌حجه ۱۴۰۷ و وضعیت حرمین شریفین تشکیل شد.
اولین کنگره در آذر ۱۳۶۶ (۲۳ تا ۲۷ نوامبر ۱۹۸۷) با عنوان «قداست و امنیت حرم» با حضور علمای اهل سنت و تشیع از ۴۳ کشور در تهران تشکیل شد که پس از بحث و بررسی مسائل مختلف حج و واقعه ششم ذی‌حجه ۱۴۰۷ در کمیسیون‌های چهارگانه آن، قطعنامه‌ای در ۱۲ ماده تصویب، و طی آن اعلام شد:
با بررسی اسناد منتشره، حجاج شرکت‌کننده در مراسم برائت از مشرکین، اعم از ایرانی و غیرایرانی ابتدا محاصره شده و سپس با گلوله و گاز سمّی به شهادت رسیده‌اند.
کنگره، روز ششم ذیحجه هر سال را روز برائت از مشرکین اعلام داشت و تأکید کرد که باید علمای صالح جهان، حرمین شریفین را اداره کنند.
[۳۳۴] بنگاش، ظفر، کشتار مکه و آینده حرمین، ص۱۰۰ـ۱۰۱.
[۳۳۵] میردامادی، سیدحسن، جنایت وهابیّت، ص۵۱۷-۵۱۹.


کنفرانس بین المللی دیگری در لندن، از ششم تا نهم ژانویه ۱۹۸۸ تشکیل یافت و در آن با حضور پانصد تن از علما و صاحب‌نظران جهان اسلام از چهل کشور دنیا، مسئله آینده حرمین و فاجعه مکه بررسی شد. در قطعنامه پایانی قتل عام حجاج در ششم ذی‌حجه محکوم، و با تأکید بر وقوع آن به خواست آمریکا، بر این نظر تأکید شد که حرمین، میراث مشترک تمامی مسلمانان بوده است و اداره حرمین باید زیرنظر شورای عالی علمای صالح جهان اسلام باشد.
این سمینار (ششم ذیحجه ) را روز اعلام برائت از مشرکین نامید.
[۳۳۶] خسروشاهی، سیدهادی، نهضت‌های اسلامی و انقلاب اسلامی ایران، ص۹۷-۱۱۸.
[۳۳۷] خسروشاهی، سیدهادی، نهضت‌های اسلامی و انقلاب اسلامی ایران، ص۱۱۹-۱۲۲.
[۳۳۸] بنگاش، ظفر، کشتار مکه و آینده حرمین، ص۱۰۱ـ۱۰۸.





شکسته شدن حرمت و نقض امنیت حرم، علاوه بر واقعه ششم ذی‌حجه ۱۴۰۷، دارای سوابق و نمونه‌های دیگری است که زمینه نگرانی مسلمانان برای اداره حرمین و امنیت آن و استفاده واقعی از مراسم حج را فراهم ساخته است و این به رغم آن است که در قرآن و روایات و نظرات فقهی، درباره رعایت حرمت و امنیت حرم و حجاج بیت‌الله الحرام تأکید بسیار شده است.
[۳۳۹] جوادی آملی، عبدالله، خصوصیت فقهی محدودة کعبه، ص۱۷ـ۳۳.
[۳۴۰] خامنه‌ای، سیدمحمد، حج از دیدگاه حقوق بین الملل، ص۱۷۵-۲۱۲.
[۳۴۱] جوادی آملی، عبدالله، قداست و امنیت حرم، ص۵۸۸-۵۹۲.

از جمله حمله سپاهیان یزید بن معاویه به مکه و تخریب خانه کعبه هجوم سپاهیان عبدالملک بن مروان به مکه؛ فتنه قرامطه در مکه؛
[۳۴۶] فتنه قرامطه در مکه، ص۷۱-۸۷.
کشتن حجاج و علمای شیعه در مکه در عصر صفوی در دوران رقابت دولت عثمانی با آن سلسله به بهانه‌های واهی؛
[۳۴۹] جعفریان، رسول، حجاج شیعی در دوره صفوی.
حمله وهابیان به مکه و مدینه و غارت و تخریب این دو شهر در ۱۸۰۲؛
[۳۵۰] بنگاش، ظفر، کشتار مکه و آینده حرمین، ص۵۷.
وقعة الجلالیه در ۱۴۰۱ حمله لشکری یاغی از ترکان عثمانی، مستقر در یمن به مکه؛
[۳۵۱] عجری، محمد بن حسن، اعلام الاعلام، ص۱.
سرکوب قیام حرم در ۱۳۵۸ ش / نوامبر ۱۹۷۹ و قتل عام گروه اخوان و زنان و فرزندان آنها در مسجدالحرام.
[۳۵۲] بنگاش، ظفر، کشتار مکه و آینده حرمین، ص۹۵-۹۶.
همچنین نظریات منحرفانه وهابیّت، (مذهب رسمی آل‌سعود) و طرد آن از سوی علمای اسلام
[۳۵۳] رضوی، مرتضی، صفحة عن آل سعود الوهّابیین و آراء علماء السنّة فی الوهّابیّة، ص۱۱۳ـ۱۳۶.
[۳۵۴] امین، سیدمحسن، کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب.
و فاجعه تونل منی در ۱۳۶۷ ش که به کشته شدن تعداد بسیاری از حجاج انجامید؛
[۳۵۵] خامنه‌ای، سیدمحمد، حج از دیدگاه حقوق بین الملل، ص۲۵۳.
حضور وسیع نیروهای مسلح در مکه و اطراف مسجدالحرام، به رغم حرمت حمل سلاح در حرم،
[۳۵۶] ناصف، علی، التاج الجامع الاصول فی احادیث الرسول (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم)، ج۲، ص۱۷۲.
نحوه حاکمیت حرم که منحصراً در اختیار حکومت سعودی قرار دارد و جهان اسلام از حضور و مشارکت در آن برخوردار نیست؛
[۳۵۷] خامنه‌ای، سیدمحمد، حج از دیدگاه حقوق بین الملل، ص۲۱۵-۲۵۰.
و بویژه حضور و استقرار نیروهای اجنبی و غیرمسلمان در شبه جزیره عربستان در نزدیکی مکه در سال‌های اخیر که برخلاف نصّ صریح رسول اکرم (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم) بوده و اتفاق فرق اسلامی است
[۳۵۸] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۴، ص۶۶.
[۳۵۹] نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۷.
[۳۶۰] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۲.
ولی از سوی هیئت علمای وهابی حجاز مورد تأیید قرار گرفته است
[۳۶۱] هیئة الکبار العلماء، ص۳۴۹-۳۵۰.
و همچنین تفوق دادن قوانین و مقررات داخلی دولت عربستان که بر مقررات اسلامی حج با سیطره مقررات اسلامی حج و حرم امن بر کلیه مقررات عرفی و حتی قوانینِ کشور میزبان، منافات دارد.
[۳۶۲] خامنه‌ای، سیدمحمد، حج از دیدگاه حقوق بین الملل، ص۲۱۰.

بر اساس همین سوابق و نگرانی‌های ناشی از آن بود که در کنفرانس‌های تهران و لندن (هر دو در ۱۹۸۷ م ) طرحی به عنوان اداره حرمین شریفین توسط علمای برگزیده کشورهای اسلامی مطرح شد.


مراسم برائت از مشرکین پس از توقف در سال‌های ۱۳۶۷ ش / ۱۳۶۹ ش و علی‌رغم تضییقات و تحریم‌ها، از ۱۳۷۰ ش مجدداً، در مکه انجام شد: در ۱۳۷۰ ش، ششم ذی‌حجه ۱۴۱۱، در مقابل بعثه آیت‌الله خامنه‌ای
[۳۶۳] سرهنگی، مرتضی و هدایت‌الله بهبودی و عبدالله گیویان، سیمای حج در سال ۷۰، ص۲۱۲-۲۲۲.
۱۳۷۱ ش، ششم ذی‌حجه ۱۴۱۲ در اطراف بعثه آیت ‌الله خامنه‌ای.
[۳۶۴] جعفريان، رسول، محمدعلي خسروي، با کاروان ابراهیم در سال ۷۱، ص۱۱۳-۱۴۵.
و از ۱۳۷۲ ش / ۱۴۱۳ به بعد، به رغم توافق سال ۱۳۷۰ با دولت سعودی برای برگزاری مراسم برائت، به علت تضییقات و اجتناب از خونریزی، در منا و عرفات.
[۳۶۵] مهدوی راد، محمدعلی و رسول جعفریان، با کاروان عشق، ص۱۴۳-۱۶۷.





با رحلت امام خمینی، آیت‌الله خامنه‌ای از آغاز رهبری خویش، بر مواضع بنیان‌گذار انقلاب اسلامی درباره ابعاد سیاسی حج، از جمله اعلان برائت از مشرکان، تاکید ورزید و آن را فرصتی برای رویارویی با نقشه‌های استکبار و صهیونیسم برشمرد.
[۳۶۶] مرکز تحقیقات حج، صحیفه حج، ج۲، ص۱۷۲-۱۷۳، ۲۰۳.

با وجود از سرگیری روابط ایران و عربستان به سال ۱۳۷۰ش. و اعزام حاجیان، پیشگیری سعودی‌ها از برگزاری مراسم برائت در این دوره نیز ادامه یافت و برپایی آن در این سال‌ها با دشواری‌هایی مواجه شد. به سال ۱۳۷۰ش. این مراسم در مقابل بعثه جمهوری اسلامی در مکه
[۳۶۷] سرهنگی، مرتضی و هدایت‌الله بهبودی و عبدالله گیویان، سیمای حج در سال ۷۰، ص۱۹۰.
برگزار گشت.
[۳۶۸] روزنامه کیهان، ۳۰/۳/۱۳۷۰.

به سال ۱۳۷۱ش. برابر با ششم ذی‌حجه ۱۴۱۲ ق. این مراسم مانند سال پیش با شکوه فراوان انجام شد.
[۳۶۹] جعفریان رسول و خسروی، با کاروان ابراهیم، ص۱۱۳-۱۴۵.
از سال ۱۳۷۲ش. به سبب مخالفت سخت عربستان و تجهیز نیروی نظامی در محل برگزاری مراسم،
[۳۷۰] اخوان کاظمی، بهرام، مروری بر روابط ایران و عربستان، ص۹۵، ۹۷.
برگزاری راهپیمایی برائت از مشرکان در مکه حذف و با موافقت رهبر انقلاب، این مراسم ابتدا در منا
[۳۷۱] جعفریان، رسول، با کاروان عشق، ص۱۷۱-۱۷۳.
و سال‌های بعد در عرفات
[۳۷۲] مرکز تحقیقات حج، صحیفه حج، ج۲، ص۲۳۰.
برگزار شد.
از آن پس، آیین برائت همه ساله با پیام رهبر جمهوری اسلامی ایران و با حضور شخصیت‌های دینی و سیاسی و اندیشمندان کشورهای اسلامی در عرفات برگزار می‌گردد.
در سال‌های اخیر، این مراسم صبح روز عرفه در بعثه رهبر جمهوری اسلامی ایران، در صحرای عرفات، با شعارهایی هم‌چون «مرگ بر اسرائیل»، «مرگ بر آمریکا»، «یا ایها المسلمون اتحدوا اتحدوا»، و «تفرقه و اختلاف پیروی از شیطان است» از سوی حاجیان ایرانی و غیر ایرانی در پی تلاوت آیاتی از قرآن کریم آغاز می‌شود و در ادامه، سرپرست حاجیان ایرانی، پیام رهبر جمهوری اسلامی ایران را به دو زبان فارسی و عربی می‌خواند. در پایان نیز قطعنامه‌ای خوانده می‌شود و زائران پس از هر بند، تکبیرگویان آن را تایید می‌کنند.
[۳۷۳] حج۲۷، مهدویان، حسن، ص۳۲۴.
[۳۷۴] حج۲۵، مختاری، رضا، ص۲۹۴-۳۰۱.
[۳۷۵] بیات حجت‌الله و سیدحسین اسحاقی، حج۲۹، ص۱۶۲-۱۷۲.





(۱) آن سوی حج خونین، سید حسن میردامادی، تهران، مرکز تحقیقات و نشر حج، ۱۳۶۷ش.
(۲) ابعاد سیاسی و اجتماعی حج، محمد تقی رهبر، تهران، مشعر، ۱۳۷۷ش.
(۳) الاحتجاج، ابومنصور الطبرسی (م. ۵۲۰ق.)، به کوشش سید محمد باقر، دار النعمان، ۱۳۸۶ق.
(۴) احقاق الحق، نورالله الحسینی الشوشتری (م. ۱۰۱۹ق.)، تعلیقات شهاب الدین نجفی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۶ق.
(۵) احکام القرآن، الجصاص (م. ۳۷۰ق.)، به کوشش قمحاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۶) ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، محمد سبزواری (م. ۱۴۰۹ق.)، بیروت، دار التعارف، ۱۴۱۹ق.
(۷) اسد الغابه، ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی.
(۸) اعلام الوری، الطبرسی (م. ۵۴۸ق.)، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۷ق.
(۹) امتاع الاسماع، المقریزی (م. ۸۴۵ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
(۱۰) انساب الاشراف، البلاذری (م. ۲۷۹ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
(۱۱) با کاروان ابراهیم در سال ۷۱، جعفریان و خسروی، مشعر، ۱۳۷۱ش.
(۱۲) با کاروان عشق در سال ۷۲، رسول جعفریان، تهران، مشعر، ۱۳۷۲ش.
(۱۳) بحار الانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۱۴) البدایة و النهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
(۱۵) البرائة من المشرکین بین المعنی الشرعی و التاویلات الشیعی، عبدالرحمن بن عبدالله آل علی، دار اضواء المجتمع.
(۱۶) البرهان فی تفسیر القرآن، البحرانی (م. ۱۱۰۷ق.)، قم، البعثه، ۱۴۱۵ق.
(۱۷) بیان السعاده، الجنابذی (م. ۱۳۲۷ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۸ق.
(۱۸) تاج العروس، الزبیدی (م. ۱۲۰۵ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
(۱۹) تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۲۰) التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۲۱) التحقیق، المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش. تسنیم، جوادی آملی، قم، اسراء، ۱۳۷۸ش.
(۲۲) تفسیر ابن‌ابی‌حاتم (تفسیر القرآن العظیم)، ابن ابی حاتم (م. ۳۲۷ق.)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، ۱۴۱۹ق.
(۲۳) تفسیر ابن‌کثیر (تفسیر القرآن العظیم)، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.)، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
(۲۴) تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
(۲۵) التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
(۲۶) التفسیر المنسوب الی الامام العسکری علیه السلام، به کوشش ابطحی، قم، مدرسه امام مهدی، ۱۴۰۹ق.
(۲۷) تفسیر فرات الکوفی، الفرات الکوفی (م. ۳۰۷ق.) ، به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش.
(۲۸) تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، القرطبی (م. ۶۷۱ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۲۹) تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
(۳۰) تهذیب الاحکام، الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
(۳۱) جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۳۲) جوامع الجامع، الطبرسی (م. ۵۴۸ق.)، به کوشش گرجی، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۳۳) چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، روح الله رمضانی، ترجمه، علیرضا طیب، تهران، نشر نی، ۱۳۸۰ش.
(۳۴) حج۲۵، رضا مختاری، تهران، مشعر، ۱۳۸۴ش.
(۳۵) حج۲۷ گزارشی از حج گزاری ۱۴۲۷ق./ ۱۳۸۵ش. ، حسن مهدویان.
(۳۶) حج۲۹، حجت الله بیات و سید حسین اسحاقی، تهران، مشعر، ۱۳۸۸ش.
(۳۷) الخصال، الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ق.
(۳۸) در راه برپایی حج ابراهیمی، عباسعلی عمید زنجانی، وزارت ارشاد.
(۳۹) روابط بین الملل در اسلام، جوادی آملی، به کوشش سعید بندعلی، اسراء، ۱۳۸۸ش.
(۴۰) الروض الانف، السهیلی (م. ۵۸۱ق.)، به کوشش عبدالرحمن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ق.
(۴۱) زاد المسیر، ابن جوزی (م. ۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالرحمن، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
(۴۲) السنن الکبری، البیهقی (م. ۴۵۸ق.)، بیروت، دار الفکر.
(۴۳) السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۲۱۳/۲۱۸ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح، ۱۳۸۳ق.
(۴۴) سیره ابن‌اسحق (السیر و المغازی)، ابن‌اسحق (م. ۱۵۱ق.)، به کوشش محمد حمید الله، معهد الدراسات و الابحاث.
(۴۵) سیمای حج در سال۷۰، سرهنگی، گیویان، بهبودی.
(۴۶) الصحاح، الجوهری (م. ۳۹۳ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
(۴۷) الصحیفة السجادیه، علی بن الحسین علیه السلام، قم، الهادی، ۱۴۱۸ق.
(۴۸) صحیفه امام، مجموعه سخنرانی امام خمینی قدس سره.
(۴۹) صحیفه حج، سخنان امام خمینی قدس سره و آیت‌الله خامنه‌ای، مرکز تحقیقات حج.
(۵۰) الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر.
(۵۱) عربستان سعودی، رقیه سادات عظیمی، وزارت امور خارجه، ۱۳۷۵ش.
(۵۲) علل الشرائع، الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
(۵۳) العین، خلیل (م. ۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
(۵۴) فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.)، بیروت، دار المعرفه.
(۵۵) فتوح البلدان، البلاذری (م. ۲۷۹ق.)، بیروت، دار الهلال، ۱۹۸۸م.
(۵۶) قاموس قرآن، علی اکبر قرشی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
(۵۷) کامل الزیارات، ابن قولویه القمی (م. ۳۶۸ق.)، نجف، مرتضویه، ۱۳۵۶ق.
(۵۸) کتاب سلیم بن قیس، الهلالی (م. ۷۶ق.)، قم، الهادی، ۱۴۱۵ق.
(۵۹) الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
(۶۰) الکامل فی ضعفاء الرجال، عبدالله بن عدی (م. ۳۶۵ق.)، به کوشش غزاوی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۶۱) الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ق.)، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ق.
(۶۲) گل واژه‌های حج و عمره، علیرضا بصیری، تهران، مشعر، ۱۳۸۷ش.
(۶۳) لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
(۶۴) مبانی دینی و سیاسی برائت از مشرکین، جواد ورعی، مشعر، ۱۳۷۹ش.
(۶۵) مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۶۶) مروری بر روابط ایران و عربستان در دو دهه اخیر، بهرام اخوان کاظمی، معاونت پژوهشی سازمان تبلیغات، ۱۳۷۳ش.
(۶۷) المزار الکبیر، محمد بن المشهدی (م. ۶۱۰ق.)، به کوشش القیومی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۹ق.
(۶۸) معانی القرآن، الفراء (م. ۲۰۷ق.)، به کوشش نجاتی و نجار، مصر، دار الکتب المصریه.
(۶۹) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۷۰) معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م. ۳۹۵ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
(۷۱) المغازی، الواقدی (م. ۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
(۷۲) مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ق.)، نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق.
(۷۳) من لا یحضره الفقیه، الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
(۷۴) مناقب اهل البیت (علیهم‌السلام)، حیدر علی الشیروانی (م. قرن۱۲ق.)، به کوشش الحسون، منشورات الاسلامیه، ۱۴۱۴ق.
(۷۵) مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب (م. ۵۸۸ق.)، به کوشش گروهی از اساتید نجف، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق.
(۷۶) المیزان، الطباطبائی (م. ۱۴۰۲ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
(۷۷) میقات حج (فصلنامه)، تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت.
(۷۸) وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق.)، به کوشش ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۷۹) روح المعانی، محمد بن عبدالله آلوسی، بیروت.
(۸۰) الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
(۸۱) عیون اخبار الرضا، ابن بابویه، چاپ مهدی حسینی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ ش.
(۸۲) ابن‌حنبل، مسند احمد بن حنبل، استانبول، ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۸۳) ابن‌شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه احمد جنتی عطائی، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۵۴ ش).
(۸۴) ابن‌عربی، احکام القرآن، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت.
(۸۵) ابن ماجه، سنن ابن ماجه، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۳۷۳/۱۹۵۳.
(۸۶) سلیمان بن اُشعت ابوداود، سنن ابی‌داود، مصر، ۱۳۷۱/۱۹۵۲.
(۸۷) عبدالکریم ابونصر، الصدمه، المستقبل، سال ۲۱، ش ۵۴۶، (۸ اوت ۱۹۸۷).
(۸۸) امن الحرمین الشریفین و تحدید عدد الحجیج، بحوث و فتاوی اسلامیة فی قضایا معاصره، باشراف جادالحق علی جادالحق، قاهره، ۱۹۹۲.
(۸۹) محسن امین، کشف الارتیاب در اتباع محمدبن عبدالوهاب، ترجمه علی اکبر تهرانی، ( تهران ۱۳۳۵ ش ).
(۹۰) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۱، بیروت، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۹۱) محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح بخاری، استانبول، ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۹۲) ظفر بنگاش، کشتار مکه و آینده حرمین، ترجمه هادی دبستانی، تهران، ۱۳۶۸ ش.
(۹۳) منصوربن یونس بهوتی حنبلی، اعلام الاعلام، بیروت ۱۴۰۹.
(۹۴) صاحب تقی، الوجه الاخر لاحداث مکة الدامیه، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۹۵) یعقوب جعفری، فتنه قرامطه در مکه، میقات حج، ش‌۵، (پاییز ۱۳۷۲).
(۹۶) رسول جعفریان، حجاج شیعی در دوره صفوی، میقات حج، ش۴، (تابستان ۱۳۷۲).
(۹۷) عبدالله جوادی آملی، خصوصیت فقهی محدوده کعبه، میقات حج، ش۵، (پاییز ۱۳۷۲).
(۹۸) عبدالله جوادی آملی، قداست و امنیت حرم، تهران، ۱۳۶۷ ش.
(۹۹) محمدبن حسن حر عاملی، اثبات الهداة بالفصوص والمعجزات، چاپ هاشم رسولی، ج۷، با شرح و ترجمه فارسی احمد جنتی، تهران، ۱۳۵۷ ش.
(۱۰۰) تاریخ الاسلام، حسن ابراهیم حسن، بیروت ۱۹۶۴ـ۱۹۶۷.
(۱۰۱) الحملة الاعلامیة تستسلم امام تسرب الحائق، العالم، سال‌۴، ش ۱۸۴، (۱۵ اوت ۱۹۸۷).
(۱۰۲) کتاب تفسیر نورالثقلین، عبدعلی بن جمعه حویزی، چاپ هاشم رسولی محلاتی، چاپ افست قم ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵.
(۱۰۳) حج از دیدگاه حقوق بین الملل، محمد خامنه‌ای، تهران، ۱۳۷۱ ش.
(۱۰۴) صحیفه نور، روح‌الله خمینی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۱۰۵) سید‌قطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
(۱۰۶) لسان التنزیل، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۰۷) محمد‌باقر بن محمد تقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۰۸) احمد بن محمد مسکویه، کتاب تجارب الامم، ج ۱، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
(۱۰۹) المعجم الوسیط، قاهره ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۱۱۰) عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسین علیه‌السلام و حدیث کربلا نجف ۱۳۷۶.
(۱۱۱) مکتب المندوب الامام فی الحج، نظرة علی مذبحة الحرم، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۱۲) مملکته العربیة السعودیة، وزارة الداخلة، جزوه امنیت و سلامت حج، ریاض ۱۴۰۶.
(۱۱۳) محمدعلی مهدوی راد و رسول جعفریان، با کاروان عشق، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۱۱۴) حسن میردامادی، جنایت وهابیت، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۱۵) منصور علی ناصف، التاج الجامع الاصول فی احادیث الرسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۱۱۶) حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج‌۲، تهران ۱۳۱۹، چاپ افست، ۱۳۸۳.
(۱۱۷) هیئة الکبار العلماء، «قرار هیئة الکبار العلماء»، مجلة البحوث.
(۱۱۸) محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، بیروت ۱۴۱۱.
(۱۱۹) محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج ۲، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
(۱۲۰) سلیم بن قیس عامری، کتاب سلیم بن قیس الکوفی، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۱۲۱) محمد عبده، تفسیر القرآن الحکیم المشتهر باسم تفسیرالمنار، تالیف محمدرشید رضا، ج ۱۰، مصر ۱۳۶۸.
(۱۲۲) امام علی بن ابیطالب (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، تهران ۱۳۵۱ ش.
(۱۲۳) امام علی بن حسین(علیه‌السلام)، صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۱۲۴) محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، چاپ افست تهران.
(۱۲۵) فهد قحطانی، صراع الاجنحة فی العائلة السعودیه، لندن ۱۹۸۸.
(۱۲۶) فهد قحطانی، مجزرة مکه: قصة المَذبَحة السعودیة للحجاج، لندن ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۲۷) احمد بن داود دینوری، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش.
(۱۲۸) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۲ ش).
(۱۲۹) مرتضی رضوی، صفحة عن آل سعود الوهّابیین و آراء علماء السنّة فی الوهّابیّة، استانبول، ۱۹۸۶.
(۱۳۰) وهبه مصطفی زحیلی، «تفسیر المنیر فی العقیدة و الشریفة والمنهج»، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۱۳۱) عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، بیروت.
(۱۳۲) عبدالرحمن بن ابی‌بکر سیوطی، الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور، قم ۱۴۰۴.
(۱۳۳) سعید شعبان، «البرائة من المشرکین فی الحج و سواه »، سلسله ابحاث و تحقیقات حول الحج، ش ۷ (۱۴۰۸).
(۱۳۴) محمود شلتوت، الاسلام عقیدة و شریعه، قاهره ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۳۵) محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۱۳۶)حکیم صدیقی، نهضت‌های اسلامی و انقلاب اسلامی ایران، ترجمه هادی خسروشاهی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۱۳۷) محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
(۱۳۸) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.



 
۱. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات راغب، ص۴۵.    
۲. مجموعه‌ای از من مؤلفین، المعجم الوسیط، ج۱، ص۴۶.    
۳. محقق، مهدی، لسان التنزیل، ص۱۶۶.
۴. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع الاحکام القرآن، ج۸، ص۶۳.    
۵. ابن‌فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۲۳۶.    
۶. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۱، ص۱۴۵.    
۷. قرشی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۱۷۳، «برا».    
۸. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۱، ص۳۶.    
۹. قرشی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۱۷۳، «برء».    
۱۰. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الراغب، ص۱۲۱، «برا».    
۱۱. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۳۳، «برا».    
۱۲. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۸، ص۲۸۹.    
۱۳. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص۱۲۱.    
۱۴. مصطفوی، حسن، التحقیق، ج۱، ص۲۳۹، «برا».    
۱۵. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۲، ص۶۵-۶۶.    
۱۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۲۵.    
۱۷. نساء/سوره۴، آیه۴۸.    
۱۸. نساء/سوره۴، آیه۱۱۶.    
۱۹. انعام/سوره۶، آیه۷۹.    
۲۰. انعام/سوره۶، آیه۱۰۶.    
۲۱. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۵.    
۲۲. حجر/سوره۱۵، آیه۹۴.    
۲۳. قصص/سوره۲۸، آیه۸۷.    
۲۴. روم/سوره۳۰، آیه۳۱.    
۲۵. فصلت/سوره۴۱، آیه۶.    
۲۶. توبه/سوره۹، آیه۵.    
۲۷. توبه/سوره۹، آیه۳۶.    
۲۸. بینه/سوره۹۸، آیه۶.    
۲۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۷۳.    
۳۰. فتح/سوره۴۸، آیه۶.    
۳۱. انعام/سوره۶، آیه۱۹.    
۳۲. انعام/سوره۶، آیه۷۸.    
۳۳. توبه/سوره۹، آیه۳.    
۳۴. توبه/سوره۹، آیه۱۱۴.    
۳۵. هود/سوره۱۱، آیه۳۵.    
۳۶. هود/سوره۱۱، آیه۵۴.    
۳۷. یونس/سوره۱۰، آیه۴۱.    
۳۸. شعرا/سوره۲۶، آیه۲۱۶.    
۳۹. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۶.    
۴۰. زمخشری، جارالله، الکشاف، ج۲، ص۲۴۲-۲۴۵.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج۲، ص۳۶.    
۴۲. هیکل، محمدحسین، حیاة محمد، ص۲۹۶-۲۹۷.    
۴۳. رهبر، محمدتقی، ابعاد سیاسی و اجتماعی حج، ص۱۰۶-۱۰۷.
۴۴. ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۳۴.    
۴۵. ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷.    
۴۶. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۶.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۱۵۷-۱۵۸.    
۴۸. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۶۹.    
۴۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۱.    
۵۰. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۱۷۶.    
۵۱. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۴۴.    
۵۲. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۶۷.    
۵۳. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۶۷.    
۵۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۷۹-۸۰.
۵۵. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۷۸۱-۷۸۲.
۵۶. فرات کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ص۱۶۲.
۵۷. ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۴.    
۵۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۹-۴۴۰.
۵۹. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج۹، ص۲۳۲-۲۳۳.
۶۰. ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۴، ص۸۵۱-۸۵۲.
۶۱. ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۱۹-۲۲۰.    
۶۲. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۷۲-۷۳.    
۶۳. ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۴، ص۹۴۴.
۶۴. ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۲.    
۶۵. الکامل فی ضعفاء الرجال، عبدالله بن عدی، ج۶، ص۴۶.
۶۶. ابن‌اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۱، ص۲۱۷.
۶۷. ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۴.    
۶۸. ابن‌اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۲، ص۱۱۸.
۶۹. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۱۰۷۵.    
۷۰. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۵۲۳.    
۷۱. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۰، ص۷۷.
۷۲. ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر، ج۳، ص۳۰۱-۳۰۲.
۷۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۱، ص۲۰۵.    
۷۴. انعام/سوره۶، آیه۱۰۶.    
۷۵. انعام/سوره۶، آیه۱۰۶.    
۷۶. توبه/سوره۹، آیه۵..    
۷۷. قصص/سوره۲۸، آیه۸۷.    
۷۸. قصص/سوره۲۸، آیه۸۷..    
۷۹. فتح/سوره۴۸، آیه۶.    
۸۰. فتح/سوره۴۸، آیه۶..    
۸۱. بینه/سوره۹۸، آیه۶.    
۸۲. بینه/سوره۹۸، آیه۶..    
۸۳. توبه/سوره۹، آیه۵.    
۸۴. آلوسی، محمد بن عبدالله، روح المعانی، ج۱۰، ص۴۶.
۸۵. ابن‌عربی، محیی‌الدین، احکام القرآن، ج۲، ص۴۵۲.    
۸۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۹، ص۱۴۹.    
۸۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۱۱.    
۸۸. حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ص۱۸۵.    
۸۹. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۰، ص۴۹.
۹۰. سیدقطب، محمد، فی ظلال القرآن، ج۴، ص۱۳۶.
۹۱. ناصف، منصور علی، التاج الجامع الاصول، ج۴، ص۱۲۹.
۹۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص۱۰۷.    
۹۳. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۶، ص۳۵۸.    
۹۴. احکام القرآن، ج۲، ص۴۵۲.    
۹۵. ابن‌کثیر، محمد، تفسیر ابن‌کثیر، ج۲، ص۳۴۸.    
۹۶. سیوطی، عبدالرحمن، الدرالمنثور، ج۴، ص۱۲۸.    
۹۷. ابن‌هشام، عبدالملک، سیرة النبی، ج۴، ص۲۵۲.
۹۸. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۲۲۱.    
۹۹. حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۱۷۹.    
۱۰۰. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن‌کثیر، ج۲، ص۳۴۷.    
۱۰۱. سیوطی، عبدالرحمن، الدرالمنثور، ج۴، ص۱۲۳.    
۱۰۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۸.    
۱۰۳. توبه/سوره۹، آیه۱۱-۲۸.    
۱۰۴. توبه/سوره۹، آیه۲۹-۳۲.    
۱۰۵. توبه/سوره۹، آیه۳۴-۳۵.    
۱۰۶. توبه/سوره۹، آیه۵۰-۵۷.    
۱۰۷. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۲۲۰ـ۲۲۱.
۱۰۸. آلوسی، شهاب‌الدین، روح المعانی، ج۱۰، ص۴۶.
۱۰۹. نساء/سوره۴، آیه۸۹.    
۱۱۰. هود/سوره۱۱، آیه۱۱۳.    
۱۱۱. مائده/سوره۵، آیه۵۱.    
۱۱۲. نساء/سوره۴، آیه۱۴۱.    
۱۱۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۹.    
۱۱۴. رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، ج۱۰، ص۱۸۲.
۱۱۵. سیدقطب، محمد، فی ظلال القرآن، ج۴، ص۹۱ـ۱۰۹.
۱۱۶. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۱۲.    
۱۱۷. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۸.    
۱۱۸. ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۵-۱۲۸.    
۱۱۹. ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر، ج۲، ص۲۳۱.    
۱۲۰. توبه/سوره۹، آیه۱-۳..    
۱۲۱. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱۵، ص۵۲۴.    
۱۲۲. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۷۳-۷۴.    
۱۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۸.    
۱۲۴. قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۸، ص۶۷-۶۸.    
۱۲۵. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۰، ص۸۵-۸۶.
۱۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۷.    
۱۲۷. ابن‌اسحق، محمد، سیره ابن‌اسحق، ج۲، ص۷۵.
۱۲۸. ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱.    
۱۲۹. الروض الانف، سهیلی، ج۱، ص۲۴۹-۲۵۰.    
۱۳۰. ابن‌کثیر، محمد، البدایة و النهایه، ج۵، ص۴۴-۴۵.    
۱۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۷.    
۱۳۲. فراء، یحیی بن زیاد، معانی القرآن، ج۱، ص۴۲۰.    
۱۳۳. ابن‌کثیر، محمد، البدایة و النهایه، ج۵، ص۴۴-۴۵.    
۱۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج۲، ص۳۷-۳۸.    
۱۳۵. نوح/سوره۷۱، آیه۱-۲۸..    
۱۳۶. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۴..    
۱۳۷. توبه/سوره۹، آیه۱۱۴..    
۱۳۸. جصاص، احمد بن علی، احکام القرآن، ج۵، ص۳۲۷.    
۱۳۹. رهبر، محمدتقی، ابعاد سیاسی و اجتماعی حج، ص۹۸.
۱۴۰. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱۴، ص۵۴۲.
۱۴۱. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱۵، ص۷۰۴.
۱۴۲. هود/سوره۱۱، آیه۱۱۳..    
۱۴۳. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۲، ص۴۳۴.    
۱۴۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۵، ص۳۷۳.    
۱۴۵. التفسیر الکبیر، الفخر الرازی، ج۱۲، ص۳۸۴.    
۱۴۶. مائده/سوره۵، آیه۵۱..    
۱۴۷. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۳۸۴.    
۱۴۸. طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۵، ص۳۷۳.    
۱۴۹. مائده/سوره۵، آیه۵۱..    
۱۵۰. نساء/سوره۴، آیه۱۴۸..    
۱۵۱. فتح/سوره۴۸، آیه۲۹..    
۱۵۲. ابن‌کثیر، محمد، تفسیر ابن‌کثیر، ج۳، ص۱۲۴.    
۱۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۲۱۲.    
۱۵۴. مجمع البیان، ج۹، ص۲۱۱-۲۱۲.    
۱۵۵. ابن‌هشام، عبدالملک، سیرة النبی، ج۳، ص۸۲۷-۸۲۸.    
۱۵۶. بحارالانوار، ج۹۶، ص۳۵۳.    
۱۵۷. وسائل الشیعه، ج۹، ص۴۲۹.    
۱۵۸. ابن‌حنبل، احمد، مسند، ج۱، ص۲۲۱.
۱۵۹. ابن‌حنبل، احمد، مسند، ج۴، ص۳۸۱.
۱۶۰. جامع البیان، ج۲، ص۲۰۵-۲۰۶.
۱۶۱. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰۹۱۱۲.    
۱۶۲. ابن‌هشام، عبدالملک، سیرة النبی، ج۴، ص۲۵۰.
۱۶۳. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۹۱۰.    
۱۶۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۳۹۶.
۱۶۵. حرانی، ابن‌شعبه، تحف العقول، ص۲۳۷.    
۱۶۶. هلالی، سلیم بن قیس، كتاب سليم بن قيس، ص۲۰۶ـ۲۰۷.
۱۶۷. مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین (علیه‌السلام)، ص۷۲.    
۱۶۸. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۹.    
۱۶۹. ذهبی، شمس‌الدین، تاریخ الاسلام، ج۱، ص۳۹۹.
۱۷۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۶۵.    
۱۷۱. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۳۱۰ـ۳۱۱.
۱۷۲. حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج۷، ص۳۲.
۱۷۳. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۶، ص۱۲۰-۱۲۱.    
۱۷۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۶، ص۱۲۵.    
۱۷۵. مناقب، ج۳، ص۳۰۶.    
۱۷۶. شوشتری، نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۱۲، ص۱۳۶.    
۱۷۷. امام سجاد (علیه‌السلام)، صحیفة سجادیه، ص۲۴۹.    
۱۷۸. مناقب، ج۳، ص۳۱۷.    
۱۷۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۶، ص۲۵۹.    
۱۸۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۳۵۴-۳۵۵.    
۱۸۱. مجلسی، محمدباقر، بحار‌الانوار، ج۱۱، ص۲۴۱.    
۱۸۲. مجلسی، محمدباقر، بحار‌الانوار، ج۲۳، ص۲۱۴.    
۱۸۳. مجلسی، محمدباقر، بحار‌الانوار، ج۱۸، ص۳۰۸.    
۱۸۴. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱۸، ۱۲۰.    
۱۸۵. مجلسی، محمدباقر، بحار‌الانوار، ج۴۸، ص۱۲.    
۱۸۶. مجلسی، محمدباقر، بحار‌الانوار، ج۴۹، ص۱۱.    
۱۸۷. صدوق، محمد بن یعقوب، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۳.
۱۸۸. مجلسی، محمدباقر، بحار‌الانوار، ج۱۰، ص۲۰۹.    
۱۸۹. مجلسی، محمدباقر، بحار‌الانوار، ج۳، ص۳۳.    
۱۹۰. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۴، ص۱۹۷.    
۱۹۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۵، ص۲۳.    
۱۹۲. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۴۱.    
۱۹۳. مجلسی، محمدباقر، بحار‌الانوار، ج۴۷، ص۲۱۳۲۱۴.    
۱۹۴. ابن‌کثیر، محمد، البدایة و النهایه، ج۱۰، ذیل حوادث سال ۱۶۹.
۱۹۵. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۰۵.    
۱۹۶. سیوطی، عبدالرحمن، الحاوی، ج۲، ص۲۳۰ـ۲۳۱.
۱۹۷. مجلسی، محمدباقر، بحار‌الانوار، ج۵۲، ص۲۲۳.    
۱۹۸. ابن‌ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن‌ماجه، ج۲، ص۱۳۶۶.
۱۹۹. سجستانی، ابی‌داود، سنن ابی‌داود، ج۲، ص۴۳.
۲۰۰. مجلسی، محمدباقر، بحار‌الانوار، ج۵۲، ص۲۳۸-۲۳۹.    
۲۰۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۳۹۲.    
۲۰۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۴، ص۲۷۲.    
۲۰۳. اصول کافی، ج۴، ص۲۷۲.    
۲۰۴. صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۴۲۰.    
۲۰۵. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۶.    
۲۰۶. حج/سوره۲۲، آیه۳۲-۳۳.    
۲۰۷. المیزان، ج۱۴، ص۳۶۹.    
۲۰۸. سیدقطب، محمد، فی ظلال القرآن، ج۵، ص۵۹۲.
۲۰۹. ناصف، منصورعلی، التاج الجامع الاصول، ج۲، ص۱۳۲.
۲۱۰. مطلبی، محمد بن اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۹۷.    
۲۱۱. مطلبی، محمد بن اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۱۰۱۱۰۲.    
۲۱۲. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۲، ص۲۳۲-۲۳۴.
۲۱۳. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج۲، ص۲۴۷.
۲۱۴. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۴۲۵۷.    
۲۱۵. ابن‌هشام، عبدالملک، سیرة النبی، ج ۱، ص۸۴-۸۵.    
۲۱۶. شلتوت، محمود، الاسلام عقیدة و شریعة، ص۱۱۳ـ۱۱۵.
۲۱۷. بقره/سوره۲، آیه۹۸..    
۲۱۸. صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۲۱.    
۲۱۹. امام سجاد (علیه‌السلام)، صحیفه سجادیه، دعای۴۷، ص۲۶۴.    
۲۲۰. امام حسن عسکری (علیه‌السلام)، تفسیر منسوب به امام عسکری، ص۱۹.    
۲۲۱. امام حسن عسکری (علیه‌السلام)، تفسیر منسوب به امام عسکری، ص۳۹.    
۲۲۲. قمی، ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ص۱۷۷.    
۲۲۳. مشهدی، محمد بن جعفر، المزار، ص۴۸۲.    
۲۲۴. ابن‌ابی‌حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر ابن‌ابی‌حاتم، ج۶، ص۱۸۹۵.
۲۲۵. زمخشر، جارالله، الکشاف، ج۲، ص۳۱۵.    
۲۲۶. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۳، ص۵۵۰.    
۲۲۷. سبزواری، محمد، ارشاد الاذهان، ص۶۰۹.
۲۲۸. ابن‌کثیر، محمد، تفسیر ابن‌کثیر، ج۱، ص۲۲۸.    
۲۲۹. توبه/سوره۹، آیه۳۰..    
۲۳۰. منافقون/سوره۶۳، آیه۱.    
۲۳۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۸۲.
۲۳۲. توبه/سوره۹، آیه۱۱-۲۸.    
۲۳۳. توبه/سوره۹، آیه۲۹-۳۲.    
۲۳۴. توبه/سوره۹، آیه۳۴-۳۵.    
۲۳۵. توبه/سوره۹، آیه۵۰-۵۷.    
۲۳۶. کهف/سوره۱۸، آیه۱۶.    
۲۳۷. نحل/سوره۱۶، آیه۳۶.    
۲۳۸. توبه/سوره۹، آیه۱-۳.    
۲۳۹. انفال/سوره۸، آیه۷۲.    
۲۴۰. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج۷، ص۲۵۶.    
۲۴۱. جوادی آملی، عبدالله، روابط بین الملل در اسلام، ص۱۸۰-۱۸۱.
۲۴۲. توبه/سوره۹، آیه۱۲.    
۲۴۳. جنابذی، بیان السعاده، ج۲، ص۲۴۵.
۲۴۴. توبه/سوره۹، آیه۳.    
۲۴۵. رهبر، محمدتقی، ابعاد سیاسی و اجتماعی حج، ص۱۰۱.
۲۴۶. مائده/سوره۵، آیه۹۷.    
۲۴۷. بقره/سوره۲، آیه۱۲۵.    
۲۴۸. آل عمران/سوره۳، آیه۹۶.    
۲۴۹. آل عمران/سوره۳، آیه۹۶.    
۲۵۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۴، ص۳۶۹.    
۲۵۱. طوسی، محمد بن حسن، التهذیب، ج۵، ص۲۲.    
۲۵۲. صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، باب۱۷۷، ص۴۳۷.
۲۵۳. ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۷.
۲۵۴. ابن‌حجر، عسقلانی، فتح الباری، ج۱، ص۶۰.
۲۵۵. توبه/سوره۹، آیه۳.    
۲۵۶. ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۴، ص۱۰۲۲-۱۰۲۵.    
۲۵۷. یعقوبی، احمد بن یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۰۲-۱۰۹.
۲۵۸. بقره/سوره۲، آیه۱۹۷.    
۲۵۹. ورعی، جواد، مبانی دینی و سیاسی برائت از مشرکین، ص۱۶۲.
۲۶۰. عبدالرحمن بن عبدالله آل علی، البرائة من المشرکین، ص۲۳۲-۲۵۱.
۲۶۱. عبدالرحمن بن عبدالله آل علی، البرائة من المشرکین، ص۲۳۲-۲۵۱.
۲۶۲. عمید زنجانی، عباسعلی، در راه برپایی حج ابراهیمی، ص۱۶۶.
۲۶۳. کفوی، ابوالبقاء، الکلیات، ص۳۵۳، «جدل».    
۲۶۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۳۳۸.    
۲۶۵. صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۸.    
۲۶۶. بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۲۷.    
۲۶۷. ابن‌ابی‌حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر ابن‌ابی‌حاتم، ج۱، ص۳۴۸-۳۴۹.    
۲۶۸. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۲، ص۱۶۴.    
۲۶۹. ابن‌کثیر، محمد، تفسیر ابن‌کثیر، ج۱، ص۴۰۷.    
۲۷۰. مهدویان، حسن، حج۲۷، ص۸۵.
۲۷۱. حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، میقات حج، ش۲۵، ص۳۵، ۳۸-۴۰، «مبانی دینی برائت از مشرکین».
۲۷۲. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۱۱.
۲۷۳. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۱۴-۳۱۵.    
۲۷۴. مرکز تحقیقات حج، صحیفه حج، ج۱، ص۱۸۴.
۲۷۵. مرکز تحقیقات حج، صحیفه حج، ج۱، ص۱۹۷-۱۹۹.
۲۷۶. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۲۰، ص۹۴.    
۲۷۷. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۱۷-۳۱۸.    
۲۷۸. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۱۵، ص۱۶۸-۱۶۹.    
۲۷۹. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۲.    
۲۸۰. ورعی، جواد، مبانی دینی و سیاسی برائت از مشرکان، ص۸۶.
۲۸۱. محمدتقی، رهبر، ابعاد سیاسی و اجتماعی حج، ص۱۱۱.
۲۸۲. مرکز تحقیقات حج، صحیفه حج، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹.
۲۸۳. مرکز تحقیقات حج، صحیفه حج، ج۱، ص۱۸۴، ۱۹۷، ۱۹۹.
۲۸۴. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۶.
۲۸۵. حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، میقات حج، «برائت از مشرکان از دیدگاه امام خمینی»، ش۳۰، ص۲۲۷-۲۲۸.
۲۸۶. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، ج۹، ص۲۲۵.    
۲۸۷. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۸.    
۲۸۸. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، ج۱۹، ص۲۰۰.    
۲۸۹. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، ج۱۵، ص۱۲۳.    
۲۹۰. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۱۰، ص۱۵۸.    
۲۹۱. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۱۸، ص۸۶-۸۹.    
۲۹۲. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۱۹، ص۳۳۳-۳۴۵.    
۲۹۳. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۱۳، ص۲۰۷-۲۱۱.    
۲۹۴. حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، میقات حج، «امارت حج و زعامت حجاج»، ش۳۰، ص۹۸.
۲۹۵. رمضانی، روح‌الله، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ترجمه، علیرضا طیب، ص۸۸-۸۹.
۲۹۶. اخوان کاظمی، بهرام، مروری بر روابط ایران و عربستان در دو دهه اخیر، ص۳۴.
۲۹۷. روزنامه جمهوری اسلامی، سال سوم، ش۶۸۲.
۲۹۸. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۱۵، ص۲۹۰.    
۲۹۹. میردامادی، سیدحسن، آن سوی حج خونین، ص۴۷۶.
۳۰۰. قحطانی، فهد، مجزرة مکه، ص۴۴۳ـ۴۴۶.
۳۰۱. بنگاش، ظفر، کشتار مکه و آینده حرمین.
۳۰۲. میردامادی، سیدحسن، آن سوی حج خونین.
۳۰۳. صراع الاجنحة فی العائلة السعودیة.
۳۰۴. صاحب، تقی، الوجه الاخر لاحداث مکة الدامیه.
۳۰۵. مکتب المندوب الامام فی الحج.
۳۰۶. روزنامه کیهان، ۱۲/۵/۱۳۶۶.
۳۰۷. بصیری، علیرضا، گل واژه‌های حج و عمره، ص۱۱۲.
۳۰۸. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۴۹-۳۵۰.    
۳۰۹. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۹۱.    
۳۱۰. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۲۱، ص۷۴.    
۳۱۱. روزنامه کیهان، ۲۶/۵/۱۳۶۶.
۳۱۲. سادات عظیمی، رقیه، عربستان سعودی، ص۱۲۶.
۳۱۳. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، ج۱۵، ص۱۸۶.    
۳۱۴. شلتوت، محمود، الاسلام عقیدة و شریعة، ص۱۳۰ـ۱۳۷.
۳۱۵. قحطانی، فهد، مجزرة مکه، ص۲۷۷-۲۸۵.
۳۱۶. بقره/سوره۲، آیه۱۹۷.    
۳۱۷. انعام/سوره۶، آیه۱۰۸.    
۳۱۸. هیئة الکبار العلماء، ش۲۳، ص۳۸۹ـ۳۹۴.
۳۱۹. مملکته العربیة السعودیه، وزارة الداخله، جزوه امنیت و سلامت حج، ص۶ـ۷.
۳۲۰. قحطانی، فهد، مجزرة مکه، ص۶۵ـ۷۷.
۳۲۱. میردامادی، سیدحسن، جنایت وهابیّت، ص۶۴۱.
۳۲۲. قحطانی، فهد، مجزرة مکه، ص۲۳۱ـ۲۳۵.
۳۲۳. قحطانی، فهد، مجزرة مکه، ص۱۴۱ـ۱۵۵.
۳۲۴. میردامادی، سیدحسن، جنایت وهابیّت، ص۶۷۹ـ۶۹۱.
۳۲۵. قحطانی، فهد، مجزرة مکه، ص۳۰۱ـ۳۳۸.
۳۲۶. قحطانی، فهد، مجزرة مکه، ص۴۰۱ـ۴۱۴.
۳۲۷. قحطانی، فهد، مجزرة مکه، ص۴۳۹ـ۴۴۴.
۳۲۸. صاحب، تقی، الوجه الاخر لاحداث مکة الدامیه، ص۲۳ـ۳۴.
۳۲۹. بنگاش، ظفر، کشتار مکه و آینده حرمین، ص۵۰ـ۵۵.
۳۳۰. میردامادی، سیدحسن، جنایت وهابیّت، ص۵۷۰ـ۶۲۰.
۳۳۱. میردامادی، سیدحسن، آن سوی حج خونین، ص۳۰۲ـ۳۲۱.
۳۳۲. عبدالکریم ابونصر، الصدمه، المستقبل، ص۱۷.
۳۳۳. میردامادی، سیدحسن، آن سوی حج خونین، ص۵۳۴.
۳۳۴. بنگاش، ظفر، کشتار مکه و آینده حرمین، ص۱۰۰ـ۱۰۱.
۳۳۵. میردامادی، سیدحسن، جنایت وهابیّت، ص۵۱۷-۵۱۹.
۳۳۶. خسروشاهی، سیدهادی، نهضت‌های اسلامی و انقلاب اسلامی ایران، ص۹۷-۱۱۸.
۳۳۷. خسروشاهی، سیدهادی، نهضت‌های اسلامی و انقلاب اسلامی ایران، ص۱۱۹-۱۲۲.
۳۳۸. بنگاش، ظفر، کشتار مکه و آینده حرمین، ص۱۰۱ـ۱۰۸.
۳۳۹. جوادی آملی، عبدالله، خصوصیت فقهی محدودة کعبه، ص۱۷ـ۳۳.
۳۴۰. خامنه‌ای، سیدمحمد، حج از دیدگاه حقوق بین الملل، ص۱۷۵-۲۱۲.
۳۴۱. جوادی آملی، عبدالله، قداست و امنیت حرم، ص۵۸۸-۵۹۲.
۳۴۲. خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، ج۲۰، ص۱۳۴.    
۳۴۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۴۲۷.    
۳۴۴. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۹۹.    
۳۴۵. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۳۱۴۳۱۵.    
۳۴۶. فتنه قرامطه در مکه، ص۷۱-۸۷.
۳۴۷. ابن‌مسکویه، علی بن محمد، تجارب الامم، ج۱، ص۲۰۱.    
۳۴۸. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۲۰۷-۲۰۸.    
۳۴۹. جعفریان، رسول، حجاج شیعی در دوره صفوی.
۳۵۰. بنگاش، ظفر، کشتار مکه و آینده حرمین، ص۵۷.
۳۵۱. عجری، محمد بن حسن، اعلام الاعلام، ص۱.
۳۵۲. بنگاش، ظفر، کشتار مکه و آینده حرمین، ص۹۵-۹۶.
۳۵۳. رضوی، مرتضی، صفحة عن آل سعود الوهّابیین و آراء علماء السنّة فی الوهّابیّة، ص۱۱۳ـ۱۳۶.
۳۵۴. امین، سیدمحسن، کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب.
۳۵۵. خامنه‌ای، سیدمحمد، حج از دیدگاه حقوق بین الملل، ص۲۵۳.
۳۵۶. ناصف، علی، التاج الجامع الاصول فی احادیث الرسول (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم)، ج۲، ص۱۷۲.
۳۵۷. خامنه‌ای، سیدمحمد، حج از دیدگاه حقوق بین الملل، ص۲۱۵-۲۵۰.
۳۵۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۴، ص۶۶.
۳۵۹. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۷.
۳۶۰. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۲.
۳۶۱. هیئة الکبار العلماء، ص۳۴۹-۳۵۰.
۳۶۲. خامنه‌ای، سیدمحمد، حج از دیدگاه حقوق بین الملل، ص۲۱۰.
۳۶۳. سرهنگی، مرتضی و هدایت‌الله بهبودی و عبدالله گیویان، سیمای حج در سال ۷۰، ص۲۱۲-۲۲۲.
۳۶۴. جعفريان، رسول، محمدعلي خسروي، با کاروان ابراهیم در سال ۷۱، ص۱۱۳-۱۴۵.
۳۶۵. مهدوی راد، محمدعلی و رسول جعفریان، با کاروان عشق، ص۱۴۳-۱۶۷.
۳۶۶. مرکز تحقیقات حج، صحیفه حج، ج۲، ص۱۷۲-۱۷۳، ۲۰۳.
۳۶۷. سرهنگی، مرتضی و هدایت‌الله بهبودی و عبدالله گیویان، سیمای حج در سال ۷۰، ص۱۹۰.
۳۶۸. روزنامه کیهان، ۳۰/۳/۱۳۷۰.
۳۶۹. جعفریان رسول و خسروی، با کاروان ابراهیم، ص۱۱۳-۱۴۵.
۳۷۰. اخوان کاظمی، بهرام، مروری بر روابط ایران و عربستان، ص۹۵، ۹۷.
۳۷۱. جعفریان، رسول، با کاروان عشق، ص۱۷۱-۱۷۳.
۳۷۲. مرکز تحقیقات حج، صحیفه حج، ج۲، ص۲۳۰.
۳۷۳. حج۲۷، مهدویان، حسن، ص۳۲۴.
۳۷۴. حج۲۵، مختاری، رضا، ص۲۹۴-۳۰۱.
۳۷۵. بیات حجت‌الله و سیدحسین اسحاقی، حج۲۹، ص۱۶۲-۱۷۲.





حوزه نمایندگی ولی فقه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «برائت از مشرکان».    
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله برائت از مشرکین، ص۸۸۶.    



رده‌های این صفحه : حج | فقه




جعبه ابزار