برائت از مشرکین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برائت از مشرکین، تعبیری قرآنی به مفهوم بیزاری و اجتناب از
مشرکین و دشمنان
مسلمانان و قطع پیوند با آنهاست. توسّعاً به فعالیتهایی که در بُعد سیاسی
حج به صورت اجتماعی انجام می گیرد نیز اطلاق می شود. مراسم برائت از مشرکان، به مراسم بیزاری جستن از دشمنان
اسلام در ایام حج را میگویند.
در کتب
لغت «
برائت» را به معنای بیزاری و اجتناب، و گسستن پیوند و ارتباط دانستهاند.
برائت از ریشه «ب ـ ر ـ ء» به این معانی آمده است: رها شدن،
بیزاری جستن،
دور شدن شخص از چیزی که از همراهی با آن بیزار است،
اخطار و ترساندن،
پاک شدن از عیب و آلودگی.
برائت و
تبری در برابر
ولایت و
تولی، دو مورد از
فروع دین مسلمانان به شمار میروند.
در اصطلاح دینی، برائت به بیزاری از دشمنان
خداوند اطلاق میگردد.
تعبیر «برائت از مشرکان» امروز به مجموع کوششهایی اطلاق میشود که در بعد سیاسی حج به صورت اجتماعی و در قالب مراسم برائت از مشرکان در
مکه انجام میگیرد.
در قرآن و سنت
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دشمنی با دشمنان خدا و مسلمانان، همواره کنار دوستی با دوستان او آمده است.
در
آیات مختلف قرآن گذشته از نکوهش شدید «
شرک » و
مشرکان، و بیان عاقبت شوم آنها، تأکید بر ضرورت گسستن پیوند از مشرکان و توصیه جدّی به مقابله با آنان
و به برائت
انبیا از مشرکان و اعلان بیزاری آنها از «شرک» و «موضوع له شرک» تصریح شده است.
بیشترین توجه قرآن به موضوع برائت، به ابلاغ
آیات برائت از مشرکان در روزگار پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در موسم حج سال نهم ق. مربوط میشود.
نزول آیات آغازین
سوره توبه در این سال که جنگهای مسلمانان با
کافران و دشمنان به پایان رسیده بود و مردم مناطق
طائف،
حجاز،
تهامه،
نجد و بسیاری از قبائل جنوب شبه جزیره به
اسلام گرویده بودند، افزون بر روشن کردن شالوده معنوی دولت اسلامی و بیان ایده و عقیده توحیدی آن و رویارویی با کسانی که به ستیز با این رویکرد برمی خاستند،
میتواند در مسیر حفظ
وحدت و یکپارچگی مسلمانان و پاسداری از تازه مسلمانان در برابر تبلیغات مشرکان و ستمگران تحلیل شود.
پیمانشکنیهای گوناگون مشرکان از دیگر عوامل نزول آیات برائت بود. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیش از
فتح مکه به ویژه
غزوه تبوک، با شماری از قبایل عرب از جمله
بنیمدلج،
بنینضیر،
بنیقریظه،
بنیقینقاع،
بنیعادیاء،
ایله و نیز طایفههای
خزاعه،
قریشو
مسیحیان نجرانپیمانهای صلح و ترک نبرد بست؛ اما بسیاری از آنان پیمان خویش را نقض کردند.
افزون بر این، منافقانی از جمله
جد بن قیس و قبایلی چون
مزینه،
جهینه،
اشجع،
غفارو
اسلم که در
جامعه اسلامی میزیستند و متعهد به اطاعت از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودند، در نبرد تبوک از همراهی مسلمانان سر باز زدند و برای نرفتن به نبرد عذر آوردند و با یاری نرساندن به لشکر مسلمانان، پیمان خویش درباره کمک به رسول خدا در برابر دشمنان و کافران را نقض کردند.
پیش از سال نهم ق. در موارد گوناگون، خداوند مسلمانان را از گرایش و اعتماد به مشرکان،
یهودیان و
مسیحیان و بستن پیمان همکاری با آنان پرهیز داده و در آیات گوناگون
قرآن کریم، بر ضرورت روی گردانی از مشرکان و بیان سرنوشت شوم آنها تاکید نموده بود.
با این حال، وضعیت سیاسی و اجتماعی شبه جزیره و ارتباط مسلمانان و مشرکان در پی فتح مکه چنان گشت که اعلان برائت از سوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امری ناگزیر و ضروری به شمار آمد تا از اعتماد بیجای مسلمانان به مشرکان و کافران پیمانشکن پیشگیری شود و زمینه گسترش و پایداری اسلام فراهم آید.
به نظر برخی
مفسران، حج سال نهم را از آنرو «حج اکبر» می نامند که عزت کامل مسلمانان و ذلّت مشرکان در آن سال ظاهر شد.
بسیاری از محدّثان و
مفسران با استناد به روایات گوناگون، حج اکبر را روز
عید قربان میدانند.
در عید قربان سال دهم (
حجةالوداع) نیز
رسول اکرم (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) این مطلب را تأیید فرمود و این عنوان برای روز عید قربان به کار گرفته شد.
در ابلاغ «برائت از مشرکین »،
حضرت علی (علیهالسلام)، در بعد از ظهر دهم ذیحجه در سرزمین
منی، با شمشیر برهنه، به خطبه ایستاد و پس از تلاوت آیات نخست سوره برائت، چهار حکم الحاقی رسول اکرم را ابلاغ کرد.
مضمون «اذان برائت » - با توجه به تعبیر «اَنَّ اللّه بَریٌ مِنَ المشرکین و رسولُهُ» و مفاد آیات تفصیلیِ بعدی سوره توبه درباره مشرکان،
ذمیّان مشرک و کافر،
زراندوزان
و
منافقان - اشاره به آن دارد که این اعلامیه را نباید مقابله مقطعیِ رسول اکرم (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) با رفتار مشرکان پیمان شکن دانست، بلکه این مضمون و نحوه ابلاغ، بیان کننده یک اصل اسلامی و همیشگی است که خداوند آن را مقرر کرده تا روش سیاسی اسلام و مسلمانان را در مقابل مخالفانِ اصل
توحید و ناقضان حقوق انسانی و مشروع مسلمانان، روشن سازد.
در واقع، اعلان برائت، در ردیف آیاتی است که در آنها برخورد عمومی جامعه اسلامی با کافران و مشرکان بیان شده و «
ولایت»،
«
رکون»،
«
تولّی»،
«
سبیل»
و «
حُبّ»
نسبت به آنها نفی و با اذان برائت، جنبه سلبی و بیرونی
توحید تبیین و تبلیغ شده است.
تفکیک خطوط اعتقادی و عملی مسلمانان از مشرکان و کافران و منافقان و
اهل کتاب، بویژه پس از پیوستن
طلقا و طوایف نومسلمان
ثقیف و
هوازن به صفوف مسلمانان که ایمانشان به استواری
مهاجرین و
انصار نبود و القای روحیه
تولی و تبری کاملاً از آیات
سوره برائت مستفاد میشود. از همین وجهه نظر نیز تداوم موضوع در سالهای بعد و برای همیشه ضروری میشود.
شیوههای اعلام برائت میتواند به گونههای مختلف و مناسب، در قالب رعایت اصول دیگر اسلام و شرایط زمان انجام شود، اما آنچه به عنوان رکن، در اجرای آن باید ملحوظ شود، اصلِ معنا و مفهوم اعتقادی و سیاسیِ طرد بت و
بتپرستی، و اعلان انزجار از مشرکان و دشمنان اسلام و محکوم کردن سیاستهای خصمانه و توطئه گرانه و مشی ستمگرانه و تجاوز|تجاوز کارانه آنهاست.
بر همین پایه است که برقراری مناسبات با غیر مسلمانانی که چنین روشی را ندارند، منع نشده است.
با توجه به محتوای برائت، و نیز ارزش تأسی به پیامبر (صلیالله علیهوآله) در انتخاب زمان و مکان اعلان برائت، مناسبت
حکم و
موضوع ایجاب میکند که بهترین و کارآمدترین شکل اعلان برائت از مشرکان، در
حرم و در ایام حج انجام گیرد.
از آیه سوم سوره توبه نیز میتوان چنین استنباط کرد که اعلان برائت با اعمال و
مناسک حج منافات ندارد، بلکه رابطه میان آن دو، در هدف و ماهیت و نتایج ایجاب میکند که برای تکمیل آثار و برکات هر یک از آنها، این دو عمل عبادی و سیاسی همراه یکدیگر انجام پذیرند؛ زیرا حج، در مفهوم جامع خود بسیاری از شعائر توحیدی را دربر میگیرد و عبادتی اجتماعی ـ سیاسی به شمار میرود، و صرفاً حرکتی فردی نیست.
بر اثر عوامل یاد شده، در ذیحجه سال نهم ق. که سال برائت نامیده شد، در پی پایان یافتن نبرد تبوک
و به گفته برخی، در اول شوال همان سال، آیات آغازین سوره توبه نازل شد: «براءة من الله ورسوله الی الذین عاهدتم من المـشرکین... ان الله بریء من المشرکین ورسوله...»
و برائت از مشرکان پیمانشکن را اعلام نمود.
بر پایه گزارش منابع، در پی نزول آیات یاد شده، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آیات برائت را به
ابوبکر سپرد تا به
مکه برود و بر حاجیان بخواند؛ اما دیری نگذشت که
جبرئیل نازل شد و دستور داد آیات یاد شده را تنها خود پیامبر یا فردی از اهل وی ابلاغ کند.
از این رو،
حضرت علی (علیهالسّلام) آیات را در
ذوالحلیفه از ابوبکر گرفت
و در روز حج اکبر (۱۰ ذی حجه) برای مردم خواند.
بر پایه ابلاغیه برائت، ورود مشرکان به
مسجدالحرام و حجگزاردن آنان ممنوع شد. نیز
طواف با بدن برهنه که از بدعتهای ناپسند شماری از قبایل عرب و قریش بود،
ممنوع گشت.
به آنان که با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیمانی نداشتند، چهار ماه مهلت داده شد
تا یا اسلام بیاورند و یا از سرزمین وحی بیرون روند.
افزون بر آیات برائت، به آیات و روایتهای دیگر نیز برای اثبات جواز ابراز برائت از دشمنان خدا و
کافران میتوان استناد کرد.
بر پایه آیات قرآن، برائت از مشرکان سیره
پیامبران الهی بوده است. مبارزه با
شرک و مظاهر بتپرستی و برائت از آنها، از روزگار
حضرت نوح (علیهالسّلام) آغاز شد و بعدها
حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) آن را ادامه داد.
ابراهیم (علیهالسّلام) هنگامی که دانست عمویش
آزر دشمن خدا است، از او بیزاری و تبری جست: «فلما تبین له انه عدو لله تبرا منه...».
رفتار ابراهیم (علیهالسّلام) در تبری جستن از دشمنان خدا، گر چه پیوند خویشاوندی نزدیکی میان آنان باشد، به الگویی برای مسلمانان تبدیل شد.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز سنت پیامبران پیشین را تکمیل نمود. ایشان به مبارزه با کافران و بتپرستان پرداخت. در پی
فتح مکه، خانه خدا را از وجود بتها پاک کرد و در حج سال نهم ق. برائت از آنان را به همگان اعلان نمود.
شماری از دانشوران، الگوپذیری و پیروی از سیره پیامبران الهی را مقتضای
ایمان به آنان دانسته، تاکید میکنند همان گونه که مسلمانان در «تولی» مانند مناسک حج از ایشان پیروی میکنند، در «تبری» نیز باید به ایشان اقتدا کرده، از مشرکان برائت جویند.
در آیاتی دیگر،
خداوند مسلمانان را از تکیهکردن به ستمگران «و لا ترکنوا الی الذین ظلموا...»،
و تولی،
مودت و محبت
یهودیان و مسیحیان پرهیز میدهد: «یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض...».
همچنین به سبب احتمال پدید آمدن کشش روحی میان مسلمانان و اهل کتاب و در نتیجه اثرپذیری از اخلاق آنان در پیروی از
هوای نفس، مسلمانان از دوستی با آنان نهی شدهاند:
«و من یتولهم منکم فانه منهم».
نیز قرآن شتم و دشنام به ظالمان را روا شمرده است: «لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم».
حکم این آیه مطلق است و
زمان و
مکان ندارد. با توجه به ستمهایی که مستکبران بر
مسلمانان روا میداشتند، این آیه را نیز میتوان دلیلی بر جواز برائت از مشرکان دانست. در آیه ۲۹
فتح پیروان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با ویژگی تولی با مسلمانان و تبری از دشمنان وصف شدهاند:
«محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم...». آوردهاند که شدت برائت و بیزاری آنان از مشرکان و دشمنان خدا به اندازهای بود که حتی از تماس با بدن و لباس آنان پرهیز داشتند.
نمونههای بهرهگیری سیاسی و اجتماعی از موقعیت
بیتالله الحرام و
حج که حرم امن الهی بشمار رفته و همگان در آن مصون هستند، در سنت رسول اکرم و
ائمه اطهار (علیهمالسلام) و مسلمانان متعدد است و ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
در سال هفتم هجرت، پیامبر اکرم بر اساس توافقنامه
حدیبیه، همراه دو هزار تن از مسلمانان، برای مناسک عمره (
عمرة القضاء) به مکه رفتند و از نحوه آرایش شکوهمند مسلمانان به هنگام طواف و شعارهای آنان ـ از جمله اشعار
عبدالله بن رواحه ـ برای نمایش قدرت مسلمانان در برابر مشرکان بهره بردند
شخص رسول اکرم، پس از طواف و
سعی، بوضوح شکست مشرکان و نابودی آنها را از خدا مسئلت کرد.
در سال نهم، با ابلاغ برائت، صفوف مسلمانان از کفار و مشرکان کاملاً متمایز شد.
در سال دهم،
حجةالوداع، با تأثیرات عمیق در مسائل اعتقادی، احکام و اجتماعیاتِ اسلامی برگزار شد و حج مظهر عظمت اسلام و مسلمین و استعلای آن بر کفار و مشرکین معرفی گردید، چنانکه خطبههای
منا و
عرفه و
غدیرخم رسول اکرم (صلیاللّهعلیهوآلهوسلّم) متضمن مسائل مهم و اساسی جهان اسلام بود
در سال ۵۸،
امام حسین (علیهالسلام) در مراسم حج، بسیاری از
صحابه و
مؤمنین و
انصار برجسته را در منی گرد آورد و از طغیانگری
معاویه و ستمهای او سخن گفت و از ایشان خواست که هنگام بازگشت از حج، پیام او را به مردم دیگر ابلاغ کنند تا از دین حق دفاع شود؛ و همگان را بر صدق گفتار خود گواه گرفت.
در سال ۶۰، امام حسین (علیهالسلام) با استفاده از موقعیت حج، به افشای چهره حکومتِ
یزید بن معاویه پرداخت، و چون شنید که عوامل حکومتی قصد جانش را دارند، برای حفظ حرمت حج و حرم، در روز هشتم ذیحجه با اظهار وضع پر مخاطره خود همراه خانواده و تعدادی از یاران به سمت
عراق حرکت کرد.
عبدالملک، خلیفه اموی، در موسم حج، با
امام سجاد (علیهالسلام) مواجه شد. امام در نشستی، مواضع پدر خویش و
فساد حکومت وقت را مطرح کرد.
زمانی که
هشام بن عبدالملک عظمت امام سجاد (علیهالسلام) را در مراسم حج دید و به تغافل از بردن نام ایشان خودداری کرد،
فرزدق شاعر نامدار، در معرفی بلیغ امام سجاد (علیه السلام)، قصیده معروف و پر محتوای خود را سرود و به رغم مخاطرات معمول، از موقعیت حساس حج برای معرفی مقام
ولایت بهره برد.
دعاهای پرمحتوا و جامع حضرت امام سجاد (علیهالسلام) در عرفه و منی
در روایت
حبابة الوالبیه و
ابیبصیر آمده است که امام سجاد (علیهالسلام) در ایام حج مشکلات مردم را حل میفرمود و در یکی از آن روزها
امام باقر (علیهالسلام) را به عنوان ولیّ خدا پس از خود، معرفی کرد.
تشکیل جلسات بحث علمی و سیاسی با شرکت و نظارت امام باقر (علیهالسلام) در جوار
حرم و
کعبه و تحذیرات صریح ایشان در عدم متابعت از ظالمین و فاسقین.
از همین قبیل است برخورد علمی و سیاسی امام باقر (علیهالسلام) با هشام بن عبدالملک و
نافع مولی ابنعمر، در مراسم حج.
معرفی کردن
امام جعفر صادق،
امام موسی کاظم (علیهماالسلام) را به ولایت در راه مکه.
مباحثات امام جعفر صادق (علیهالسلام) با زنادقه در موسم حج و در کنار کعبه
و مجادلات علمی ایشان با
معتزله.
ماجرای طالبیان در زمان
هادی، خلیفه عباسی، که در آن حسین بن علی بن حسن و یارانش عازم مکه شدند و تا زمان حج در آنجا ماندند
تا ندای مظلومیت خود را در مقابل ستمگری خلیفه سر دهند، اما در
روز ترویه بر اثر حمله سپاهیان هادی در
فخّ، نزدیکی مکه، به شهادت رسیدند.
اعتقاد اسلامی مبنی بر آغاز شدنِ
قیام مهدی موعود (عجلاللهتعالیفرجه) از کنار کعبه و بیعت مردم با ایشان در میان رکن و مقام.
روایات، ارتباط حج با ولایت و رهبری،
اجتناب مؤکد از تعطیلی و ترک آن و لو به اهتمام حکومت
را بیان میدارد.
حج فریضهای است با جنبههای گوناگون توحیدی، و آمیزهای است از عبادات و اجتماعیات؛ حتی برخی
مفسران، منافع یاد شده در آیه ۳۲
سوره حج را اعم از منافع معنوی و مادی، مانند سیاست، ولایت، تعاون و همبستگی، رفاه عمومی، تدبیر و توسعه تجارت، و رفع دیگر حوایج میدانند.
که به حسب شرایط و احوال جوامع اسلامی و نیازهای روز، تغییر میکند.
غفلتهای تاریخی در مقاطع مختلف، باعث نقصان توجه به مقصود اصلی و ماهیت ذاتی حج شده است، همچنانکه پس از بنای کعبه و آغاز
حج ابراهیمی نیز بتدریج خرافات و اوهام بر حج اصیل تأثیر نهاد و آن را به صورت حج جاهلی درآورد.
و با بعثت پیامبر اکرم، بار دیگر زنگار شرک و خرافه از آن زدوده شد.
قرآن در تقابلی میان
خداوند با کافران، دشمنی آنان با خدا،
پیامبران و
فرشتگان به ویژه
جبرئیل و
میکائیل را سبب دشمنی خداوند با آنها میشمارد: «من کان عدوا لله و ملائکته و رسله و جبریل و میکال فان الله عدو للکافرین»
افزون بر آیات قرآن، بر پایه روایتهای
شیعه،
دین چیزی جز حب و بغض در راه خدا نیست.
امامان شیعه بارها به اهمیت موضوع برائت از دشمنان خدا کنار دوستی با اولیای او پرداختهاند
تا جایی که در شماری از دعاها و زیارتهای رسیده از ایشان، این کار سبب نزدیکی بهخداوند دانسته شده است: «... انی اتقرب الی الله... بموالاتک... و بالبرائة ممن... قاتلک....»
از آیات قرآن میتوان دریافت که حکم برائت، همه دشمنان خدا اعم از کافران، مشرکان،
منافقان،
یهودیان و مسیحیان را شامل میشود.
مشرکان با انکار خدا و رسولانش؛
یهودیان با تکذیب رسول خدا و دشمنی با جبرئیل؛
مسیحیان با تکذیب رسول خدا و
حضرت مسیح (علیهالسّلام) را پسر خدا دانستن؛
و منافقان با دشمنی با رسول خدا و تکذیب وی
مصادیقی از دشمنان خدا و رسولش شمرده شدهاند. شماری از روایتها نیز این برداشت را تایید میکنند.
میتوان گفت سخن گفتن از مشرکان به صورت مطلق،
ذمیان مشرک و کافر،
زراندوزان
و منافقان
در سوره توبه، تایید میکند که برائت به رویارویی با مشرکان پیمان شکن اختصاص ندارد؛ برائت حالتی نفسانی است و به تناسب اوضاع و احوال، به صورتهای گوناگون انجام میپذیرد؛ از جمله بغض قلبی، تغییر چهره، ابراز با کلمات و یا کناره گرفتن از شخص مورد تبری: «و اذ اعتزلتموهم و ما یعبدون الا الله...»
و اجتناب از آنان: «... و اجتنبوا الطاغوت...»
و نبرد و قتال با آنان.
مهاجرت از محل تسلط کافران و دشمنان خدا نیز نوعی
برائت عملی شمرده میشود و به همین رو است که خداوند هر گونه تعهد درباره مؤمنانی را که از سرزمین کافران هجرت نکردهاند، جز یاری آنان در دینداری، از دوش دیگر مؤمنان برمی دارد.
به گفته دانشوران اسلامی، برائت به معنای بیزاری قلبی و اجتناب از نزدیکی با آنان، همه دشمنان خداوند و کافران را در بر میگیرد. ابراز برائت و لعن و رویارویی عملی تنها درباره کافران و مستکبرانی است که به عهد و پیمان خود پایبند نباشند و دشمنی خود با خدا و مسلمانان را نشان دهند.
به همین رو است که
قرآن کریم علت قتال و دشمنی با این افراد را پایبند نبودن به پیمانشان با مسلمانان معرفی میکند، نه
کفر آنان: «و ان نکثوا ایمانهم من بعد عهدهم و طعنوا فی دینکم فقاتلوا ائمة الکفر انهم لا ایمان لهم لعلهم ینتهون».
از این رو، ابراز برائت از کسانی را که به پیمان خویش پایبند نیستند، بر همه مسلمانان و هم پیمانانشان واجب شمردهاند.
خطاب عمومی به مسلمانان و اعلان برائت از مشرکان کنار
کعبه «و اذان من الله و رسوله الی الناس...»
نیز نشانگر این است که مفهوم برائت در این آیات، از بیزاری که تنها حالتی قلبی است، فراتر رفته و مستلزم کنارهگیری از کافران و مشرکان و منزوی ساختن آنان است.
تعابیر قرآنی «قیاما للناس»،
«مثابة للناس و امنا»،
«وضع للناس»،
«مبارکا وهدی للعالمین»
را که به ماهیت و نقش اجتماعی حج و خانه خدا اشاره میکند،
میتوان با توجه به تغییر مصداقهای آن و به تناسب احوال جوامع اسلامی و نیازهای روز، بر برائت از مشرکان به منزله یکی از نمودهای کارکرد اجتماعی حج تطبیق کرد. نیز تعابیر روایی مانند جهاد ضعیفان و قلمداد شدن حج از عوامل تقویت دین
را میتوان اشاره به بعد سیاسی حج و موضوع برائت از مشرکان دانست.
برائت از شرک و نمودهای آن در مسیر هدف کلی
توحید، گذشته از مبانی قرآنی، میان پیامبران گذشته به ویژه
ابراهیم (علیهالسّلام) پیشینه داشته و در روزگار
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز در مناسکی همچون
رمی جمرات ادامه یافته است.
از این رو، پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در دوره
مکه از فرصت
حج برای گسترش اسلام و طرد شرک بهره میگرفتند.
آیه ۳ توبه
برائت را به ویژه در ایام حج و سرزمین حرم مورد تاکید قرار داده است.
در گزارشهای دیگر آمده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مواردی همچون خطبههای
منا و
عرفه و نیز
غدیرخم در «
حجةالوداع» با تاکید بر ابعاد سیاسی حج، به ابراز برائت از مشرکان پرداخت.
در برابر، برخی به پشتوانه ادلهای با برگزاری مراسم برائت از مشرکان مخالفت کردهاند:
ا. برائت از مشرکان به روزگار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اختصاص داشته است و در این دوران مصداق ندارد.
ب. این مراسم از مصداقهای جدال در حج به شمار میرود که در آیه «و لا جدال فی الحج»
از آن نهی شده است.
ج. سیره پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مراسم حج جز
تلبیه و
نیایش نبوده است.
د. شعاردادن بر ضد دشمنان و فریاد زدن با اهداف حج سازگار نیست و معصیت به شمار میرود.
میتوان گفت که این ایرادها وارد نیستند؛ زیرا افزون بر این که اعلان بیزاری از مشرکان و مفسدان، در قرآن و سیره پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امامان معصوم ریشه دارد، عمومیت برائت در قرآن و سنت، مانع از تخصیص آن به دوره تاریخی مشخص است و برای پیشگیری از بازگشت
کفر و
شرک در شکلهای گوناگون آن و نیز حفظ وحدت و یکپارچگی مسلمانان باید برائت متناسب با هر روزگار ادامه یابد.
همچنین مفهوم برائت با جدال به معنای ستیز با طرف مقابل و دفع او با دلیل یا شبه دلیل،
از نظر مصداق و احکام متفاوت است. شماری از منابع روایی
و
تفسیری نیز جدال ممنوع را به گونههایی دیگر
تفسیر کردهاند که هیچ یک شامل برائت از مشرکان نمیشود.
برخی نیز بر آنند که گرچه پیمانشکنی و دشمنی مشرکان با مسلمانان و برائت از مشرکان مکه و
حجاز در آغاز اسلام به شبه جزیره محدود میشد، با گسترش اسلام و فراگیر شدن ستم و دشمنیهای مستکبران در برابر مسلمانان سراسر جهان، برائت از آنان نیز از لحاظ زمان و مکان گسترش مییابد.
احیای سنت برائت از مشرکان و تبیین مبانی آن در دوران کنونی به
امام خمینی باز میگردد. وی اصلیترین مبنای برائت از مشرکان را دو آموزه تولی و تبری میداند
و با گسترش بخشیدن به مفهوم قرآنی آن در سوره توبه، شکستن بتهای کعبه به فرمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را نوعی برائت از مشرکان میشمارد و بر این باور است که عنصر اصلی آن، طرد بتپرستی و اعلان انزجار از مشرکان و دشمنان اسلام و محکوم کردن سیاستهای توطئه گرانه و ستمکارانه آنها است
و مسلمانان باید بتهای جدید امروز را بشناسند و بشکنند.
بر این اساس، برائت را به زمان و مکان ویژه محدود ندانسته، بر تکرار سالانه آن تاکید میکند.
نتیجه دیگر گسترش معنایی برائت در دیدگاه وی آن است که هر گونه دفاع از مسلمانان در برابر مستکبران را نیز گونهای برائت از مشرکان میشمرد.
از دید بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، توجه حاجیان به جنبههای سیاسی و اجتماعی حج سبب کوتاهی دست ستمگران میشود و زمینه دستیابی به آزادی حقیقی را فراهم میسازد.
بر پایه همین دیدگاه، وی حج را بدون برائت از مشرکان ناقص و بی ارزش شمرده است.
به باور او، آیین برائت، کعبه را به پایگاه همیشگی توحید و اعلان انزجار از شرک و
ظلم بدل ساخته
و برخی اعمال حج مانند سنگ زدن به تندیس شیطان در همین مسیر تشریع شده است.
افزون بر این، اعلان برائت در هر هنگام شیوهها و برنامههای متناسب خود را میطلبد
و اجرای آن به شکل راهپیمایی از شیوههای امروزین آن است.
برائت از مظاهر شرک همراه با همایش مسلمانان کنار بیتالله میتواند ثمراتی مانند تحکیم برادری، رفع اختلاف امت اسلامی، اظهار شکوه اسلام و ذلت کافران را در پی داشته باشد.
وی حج اجتماعی و برائت از مشرکان را به یک روش خاص محدود نکرد، بلکه دغدغه اصلی و تأکید عمده او بر محتوای عمیق حج و استفاده از آن با اتکا بر توحید ناب و اجتناب از تمامی مظاهر شرک و تعلق و
توکل به غیر خدا بود، که میتواند منشأ حرکات و برکات بسیاری در جوامع اسلامی و همسویی و تلاش آنان برای احیای میراث و تمدن اسلامی شود.
از نظر ایشان، مسلمانان باید در حج به صِرف صورت قناعت نکنند و از چنین کنگره عظیمی که امکان برپاییش برای هیچ مقام و دولتی ممکن نیست مگر اراده خدا، به نفع اسلام و مسلمین استفاده شود.
موارد این استفاده را در قیام به قسط برای ادامه بتشکنیهای انبیاء حق،
به هم پیوستن مسلمانان جهان و تحکیم وحدت آنها در مقابل طاغوتها
و بررسی مشکلات مسلمانان و مشورت برای حل و فصل آنها
میتوان سراغ گرفت.
امام خمینی با توجه به ابعاد سیاسی اسلام، در نخستین
عید قربان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در پیامی به حاجیان، ضرورت رویارویی با آثار
طاغوت و بازگشت به اسلام واقعی را یادآور شد.
در سالهای بعد نیز با تاکید بر وجود مصادیق جدید دشمنان اسلام، شناساندن ایشان و بیزاری جستن از آنها
را در حج، برای بی اثر ساختن توطئه هایشان لازم شمرد.
وی همواره خطاب به سرپرستان حاجیان، بر بهره گیری از ظرفیت حج برای پاکسازی آن از طاغوت و بازگشت به اسلام راستین تاکید مینمود.
مراسم برائت از مشرکان در نخستین حجگزاری ایرانیان پس از پیروزی انقلاب به سال ۵۸، با راهپیمایی آرام در
مدینه برگزار شد و به تدریج به شکل راهپیمایی اعتراضی درآمد.
شماری فراوان از حاجیان ایرانی و غیر ایرانی، با هماهنگی دولت سعودی در مکانهایی گرد آمده، با سردادن شعارهایی، بیزاری خود را از شرک و طاغوتهای زمان اعلان و مسلمانان را به اتحاد و برادری دعوت میکردند.
در پی نزدیکی دولت
عربستان سعودی به آمریکا، برگزاری این مراسم با وجود هماهنگی دولتهای
ایران و عربستان، با دشواریها و محدودیتهایی روبه رو شد.
بدعت آمیز دانستن آیین برائت از سوی پیروان
محمد بن عبدالوهاب نیز مانعی دیگر بر سر راه برائت از مشرکان شمرده شده است.
در پی همین محدودیتها، در راهپیمایی وحدت به سال ۱۳۶۰ش. در مدینه، نیروهای سعودی به حاجیان ایرانی حمله ور شدند.
در این سال، ملک
خالد بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی، در نامهای به امام خمینی، نظر دانشوران
حجاز درباره فردی بودن حج را اعلام کرد و برپایی تظاهرات در ایام حج را بدعت و مزاحمتی برای دیگر حاجیان برشمرد.
امام خمینی در پاسخ، ضمن دعوت کشورهای اسلامی به اتحاد،
نفاق و اختلاف را منشا همه گرفتاریهای مسلمانان دانست و با اشاره به نقش تاریخی
حرمین شریفین به عنوان مرکز عبادی سیاسی مسلمانان، جرم شناختن آیین برائت از مشرکان در مکه را نتیجه کجفهمیها، غرضورزیها و تبلیغات گسترده ابرقدرتها دانست.
از سال ۱۳۶۲ش. برگزاری آیین برائت از مشرکان بر دامنه کشمکشها افزود؛ ولی در بیشتر موارد، مشکلات با مذاکره و پیگیری دو طرف حل و فصل میشد.
این روال تا ۱۳۶۶ ش ادامه داشت، اما در این سال، پس از برگزاری تظاهرات آرام و با شکوه وحدت در مدینه، مقرر شده بود که مراسم برائت از مشرکین ـ پس از توافق و هماهنگیِ مقامات ایرانی و مسئولان سعودی در مورد محل برگزاری مراسم و مبدأ و مقصد راهپیمایان و زمان شروع و خاتمه مراسم ـ در بعد از ظهر ششم ذیحجه ۱۴۰۷/ ۱۰ مرداد ۱۳۶۷ در مکه برگزار شود،
اما پس از پایان مراسم و به دنبال حرکت مردم به سوی
مسجدالحرام برای ادای فریضه مغرب، نیروهای امنیتی و پلیس و گارد سلطنتی سعودی به سوی مردم (بویژه زنان و معلولان و جانبازان ) هجوم بردند با گازهای خفهکننده و تیراندازی مستقیم و ایجاد رعب و وحشت، و با قصد کشتار و نه متفرق کردن مردم
به آنان حمله کردند.
درنتیجه این حمله و هجوم، بیش از پانصد تن از حجاج بیدفاع و هراسان ایرانی و غیر ایرانی کشته و حدود هفتصد تن زخمی شدند.
بر پایه اطلاعیه رسمی وزارت امور خارجه ایران، در این حملات ۳۶۶ تن شهید، اسیر و مفقود شدند و بعدها آمار کشته شدگان به ۴۰۰ تن رسید.
این رویداد که سبب شد تا این روز به جمعه خونین مکه شهرت یابد، واکنش بسیار سخت امام خمینی را در پی داشت.
پس از این حادثه، روابط ایران و عربستان و نیز اعزام حاجیان ایرانی به مدت چهار سال قطع شد.
میان سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۶ ش درباره اجتماعی بودن حج و فتاوی علمای حجاز و نظریات و فتاوی امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، بحثهای گوناگونی پیش آمد که در آن دولت سعودی (پاسخ امام خمینی به نامه ملک خالد بن عبدالعزیز در ۱۸/۷/۶۰،
و برخی روحانیون حجاز، حج را برخلاف سنت
انبیا و
رسول اکرم (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) و
ائمه (علیهمالسّلام) و حتی نظر علمای معاصر
مراسم و مناسکی صرفاً فردی خواندند و توجه به مسائل اجتماعی و برپایی تظاهرات در حج را مزاحم حاجیان و حتی
بدعت معرفی کردند و مشمول آیاتی چون «... ولاجدال فی الحج »،
یا اجتناب از
سبّ و
لعن دشمنان حق
دانستند و آن را انحراف از دین و جسارت به مکه و کعبه مطرح کردند.
دولت سعودی بر این معنی تأکید داشت که از رسول اکرم (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) در مراسم حج جز
تلبیه و
دعا و نیایش روایتی وارد نشده و شعار دادن بر ضد دشمنان و فریاد زدن مغایر اهداف حج و معصیت است.
پس از حادثه ذیحجه ۱۴۰۷/ مرداد ۱۳۶۶، با توجه به عظمت واقعه و میزان تلفات مردم عادی و بیدفاع (بیشتر زنان و جانبازان ) و همچنین سوابق مراسم برائت از مشرکین که به آرامی برگزار شده بود، مرتکبین حادثه خود را مجبور به توضیح دیدند.
و حجاج را به اخلالگری و ایجاد آشوب متهم کردند در بیانیه رسمی وزارت کشور سعودی در هشتم ذیحجه، جزئیات بیشتری شامل آمار تلفات (۴۰۲ کشته که ۲۷۵ تن آنان ایرانی ـ نیمی از کشتهشدگان زنان ـ بودهاند و ۶۴۹ زخمی) همراه اتهام اخلال در مراسم حج، هجوم آنها به طرف
مسجدالحرام با چوب و سنگ و چاقو، درگیری مأموران امنیتی با حجاج و زیر دست و پا ماندن تعداد بسیاری از مردم، و ادعای عدم تیراندازی به زوّار حرم با تأکید بر مقابله شدید با هر نوع هرج و مرج مطرح شد.
به رغم پوشش خبری یک سویه حادثه و پخش تصاویر و فیلمهایی از تظاهرات و شروع و خاتمه آن، از جزئیات نحوه قتل عام حجاج تصویر و فیلم در اختیار هیچ کشوری قرار نگرفت. همچنین دولت سعودی از پذیرش هیئت تحقیق اعزامی دولت جمهوری اسلامی ایران جلوگیری نمود و تا مدتها از تحویل اجساد حجاج ایرانی و انتقال مجروحان نیز خودداری میکرد.
اطلاعات حجاج و علمای کشورهای مختلف که در مراسم حج شرکت داشتند، در افشای جزئیات ماجرا مؤثر شد. عدهای از علمای برجسته
لبنان در بازگشت از حج، و با ذکر مشروعیت مراسم برائت در حج، حمله نیروهای مسلح به تظاهرات آرام مردم و تیراندازی به سوی حجاج و کشتار مردم بیدفاع، و شکستن حرمتِ حرم را محکوم کردند.
همچنین جزئیات بیشتری از برگزاری آرام تظاهرات و مراسم حجاج ایرانی و تعداد دقیق شهدای ایرانی (جمع شهدای ایرانی: ۳۲۵ نفر ـ ۲۰۳ زن و ۱۲۲ مرد؛
توافقهای قبلی مقامات ایرانی و سعودی برای انجام مراسم و توافق بر سر مبدأ و مقصد آن، آمادگی کامل پلیس و ارتش سعودی برای سرکوب مردم از قبل، به رگبار بسته شدن حجاج و تعرّض به حقوق انسانی و مشروع آنها، علل و زمینههای سیاسی این ماجرا و ارتباط آن با منافع امریکا و اسرائیل در منطقه و واداشتن ایران به صلح با
عراق در جنگ هشت ساله عراق با ایران (معروف به «جنگ تحمیلی» (آغاز ۱۳۵۸ ش) طی مقالات، مصاحبهها، سخنرانیها، راهپیماییها و برپایی مراسم بزرگداشت شهدای فاجعه در کشورهای مسلمان و حتی غربی و همراه با ابراز همدردی علمای جهان اسلام مطرح و منعکس شد.
چندی بعد رئیس جمهور ایران، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به حادثه مکه اشاره و آن را از مصادیق جنایات بینالمللی معرفی کرد.
کمی پس از کشتار مکه، دو کنفرانس بین المللی و چندین کنفرانس کوچک در اقصی نقاط جهان برای بررسی حادثه ششم ذیحجه ۱۴۰۷ و وضعیت
حرمین شریفین تشکیل شد.
اولین کنگره در آذر ۱۳۶۶ (۲۳ تا ۲۷ نوامبر ۱۹۸۷) با عنوان «قداست و امنیت حرم» با حضور علمای
اهل سنت و
تشیع از ۴۳ کشور در تهران تشکیل شد که پس از بحث و بررسی مسائل مختلف حج و واقعه ششم ذیحجه ۱۴۰۷ در کمیسیونهای چهارگانه آن، قطعنامهای در ۱۲ ماده تصویب، و طی آن اعلام شد:
با بررسی اسناد منتشره، حجاج شرکتکننده در مراسم برائت از مشرکین، اعم از ایرانی و غیرایرانی ابتدا محاصره شده و سپس با گلوله و گاز سمّی به شهادت رسیدهاند.
کنگره، روز ششم ذیحجه هر سال را روز برائت از مشرکین اعلام داشت و تأکید کرد که باید علمای صالح جهان، حرمین شریفین را اداره کنند.
کنفرانس بین المللی دیگری در لندن، از ششم تا نهم ژانویه ۱۹۸۸ تشکیل یافت و در آن با حضور پانصد تن از علما و صاحبنظران جهان اسلام از چهل کشور دنیا، مسئله آینده حرمین و فاجعه مکه بررسی شد. در قطعنامه پایانی قتل عام حجاج در ششم ذیحجه محکوم، و با تأکید بر وقوع آن به خواست آمریکا، بر این نظر تأکید شد که حرمین، میراث مشترک تمامی مسلمانان بوده است و اداره حرمین باید زیرنظر شورای عالی علمای صالح جهان اسلام باشد.
این سمینار (ششم ذیحجه ) را روز اعلام برائت از مشرکین نامید.
شکسته شدن حرمت و نقض امنیت حرم، علاوه بر واقعه ششم ذیحجه ۱۴۰۷، دارای سوابق و نمونههای دیگری است که زمینه نگرانی مسلمانان برای اداره حرمین و امنیت آن و استفاده واقعی از مراسم حج را فراهم ساخته است و این به رغم آن است که در
قرآن و
روایات و نظرات فقهی، درباره رعایت حرمت و امنیت حرم و حجاج بیتالله الحرام تأکید بسیار شده است.
از جمله حمله سپاهیان
یزید بن معاویه به
مکه و تخریب خانه
کعبه هجوم سپاهیان
عبدالملک بن مروان به مکه؛
فتنه قرامطه در مکه؛
کشتن حجاج و علمای
شیعه در مکه در عصر صفوی در دوران رقابت
دولت عثمانی با آن سلسله به بهانههای واهی؛
حمله وهابیان به مکه و
مدینه و غارت و تخریب این دو شهر در ۱۸۰۲؛
وقعة الجلالیه در ۱۴۰۱ حمله لشکری یاغی از ترکان عثمانی، مستقر در یمن به مکه؛
سرکوب قیام حرم در ۱۳۵۸ ش / نوامبر ۱۹۷۹ و قتل عام گروه اخوان و زنان و فرزندان آنها در
مسجدالحرام.
همچنین نظریات منحرفانه
وهابیّت، (مذهب رسمی
آلسعود) و طرد آن از سوی علمای اسلام
و فاجعه تونل منی در ۱۳۶۷ ش که به کشته شدن تعداد بسیاری از حجاج انجامید؛
حضور وسیع نیروهای مسلح در مکه و اطراف مسجدالحرام، به رغم حرمت حمل سلاح در حرم،
نحوه حاکمیت حرم که منحصراً در اختیار حکومت سعودی قرار دارد و جهان اسلام از حضور و مشارکت در آن برخوردار نیست؛
و بویژه حضور و استقرار نیروهای اجنبی و غیرمسلمان در شبه جزیره عربستان در نزدیکی مکه در سالهای اخیر که برخلاف
نصّ صریح رسول اکرم (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) بوده و اتفاق
فرق اسلامی است
ولی از سوی هیئت علمای وهابی حجاز مورد تأیید قرار گرفته است
و همچنین تفوق دادن قوانین و مقررات داخلی دولت عربستان که بر مقررات اسلامی حج با سیطره مقررات اسلامی حج و حرم امن بر کلیه مقررات عرفی و حتی قوانینِ کشور میزبان، منافات دارد.
بر اساس همین سوابق و نگرانیهای ناشی از آن بود که در کنفرانسهای
تهران و
لندن (هر دو در ۱۹۸۷ م ) طرحی به عنوان اداره حرمین شریفین توسط علمای برگزیده کشورهای اسلامی مطرح شد.
مراسم برائت از مشرکین پس از توقف در سالهای ۱۳۶۷ ش / ۱۳۶۹ ش و علیرغم تضییقات و تحریمها، از ۱۳۷۰ ش مجدداً، در مکه انجام شد: در ۱۳۷۰ ش، ششم ذیحجه ۱۴۱۱، در مقابل بعثه
آیتالله خامنهای ۱۳۷۱ ش، ششم ذیحجه ۱۴۱۲ در اطراف بعثه آیت الله خامنهای.
و از ۱۳۷۲ ش / ۱۴۱۳ به بعد، به رغم توافق سال ۱۳۷۰ با دولت سعودی برای برگزاری مراسم برائت، به علت تضییقات و اجتناب از خونریزی، در منا و
عرفات.
با رحلت
امام خمینی، آیتالله خامنهای از آغاز رهبری خویش، بر مواضع بنیانگذار انقلاب اسلامی درباره ابعاد سیاسی حج، از جمله اعلان برائت از مشرکان، تاکید ورزید و آن را فرصتی برای رویارویی با نقشههای
استکبار و
صهیونیسم برشمرد.
با وجود از سرگیری روابط ایران و عربستان به سال ۱۳۷۰ش. و اعزام حاجیان، پیشگیری سعودیها از برگزاری مراسم برائت در این دوره نیز ادامه یافت و برپایی آن در این سالها با دشواریهایی مواجه شد. به سال ۱۳۷۰ش. این مراسم در مقابل بعثه جمهوری اسلامی در مکه
برگزار گشت.
به سال ۱۳۷۱ش. برابر با ششم ذیحجه ۱۴۱۲ ق. این مراسم مانند سال پیش با شکوه فراوان انجام شد.
از سال ۱۳۷۲ش. به سبب مخالفت سخت عربستان و تجهیز نیروی نظامی در محل برگزاری مراسم،
برگزاری راهپیمایی برائت از مشرکان در مکه حذف و با موافقت رهبر انقلاب، این مراسم ابتدا در منا
و سالهای بعد در عرفات
برگزار شد.
از آن پس، آیین برائت همه ساله با پیام رهبر جمهوری اسلامی ایران و با حضور شخصیتهای دینی و سیاسی و اندیشمندان کشورهای اسلامی در عرفات برگزار میگردد.
در سالهای اخیر، این مراسم صبح
روز عرفه در بعثه رهبر جمهوری اسلامی ایران، در صحرای عرفات، با شعارهایی همچون «مرگ بر اسرائیل»، «مرگ بر آمریکا»، «یا ایها المسلمون اتحدوا اتحدوا»، و «تفرقه و اختلاف پیروی از شیطان است» از سوی حاجیان ایرانی و غیر ایرانی در پی تلاوت آیاتی از
قرآن کریم آغاز میشود و در ادامه، سرپرست حاجیان ایرانی، پیام رهبر جمهوری اسلامی ایران را به دو
زبان فارسی و
عربی میخواند. در پایان نیز قطعنامهای خوانده میشود و زائران پس از هر بند، تکبیرگویان آن را تایید میکنند.
(۱) آن سوی حج خونین، سید حسن میردامادی، تهران، مرکز تحقیقات و نشر حج، ۱۳۶۷ش.
(۲) ابعاد سیاسی و اجتماعی حج، محمد تقی رهبر، تهران، مشعر، ۱۳۷۷ش.
(۳) الاحتجاج، ابومنصور الطبرسی (م. ۵۲۰ق.)، به کوشش سید محمد باقر، دار النعمان، ۱۳۸۶ق.
(۴) احقاق الحق، نورالله الحسینی الشوشتری (م. ۱۰۱۹ق.)، تعلیقات شهاب الدین نجفی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۶ق.
(۵) احکام القرآن، الجصاص (م. ۳۷۰ق.)، به کوشش قمحاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۶) ارشاد الاذهان الی
تفسیر القرآن، محمد سبزواری (م. ۱۴۰۹ق.)، بیروت، دار التعارف، ۱۴۱۹ق.
(۷) اسد الغابه، ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی.
(۸) اعلام الوری، الطبرسی (م. ۵۴۸ق.)، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۷ق.
(۹) امتاع الاسماع، المقریزی (م. ۸۴۵ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
(۱۰) انساب الاشراف، البلاذری (م. ۲۷۹ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
(۱۱) با کاروان ابراهیم در سال ۷۱، جعفریان و خسروی، مشعر، ۱۳۷۱ش.
(۱۲) با کاروان عشق در سال ۷۲، رسول جعفریان، تهران، مشعر، ۱۳۷۲ش.
(۱۳) بحار الانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۱۴) البدایة و النهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
(۱۵) البرائة من المشرکین بین المعنی الشرعی و التاویلات الشیعی، عبدالرحمن بن عبدالله آل علی، دار اضواء المجتمع.
(۱۶) البرهان فی
تفسیر القرآن، البحرانی (م. ۱۱۰۷ق.)، قم، البعثه، ۱۴۱۵ق.
(۱۷) بیان السعاده، الجنابذی (م. ۱۳۲۷ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۸ق.
(۱۸) تاج العروس، الزبیدی (م. ۱۲۰۵ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
(۱۹) تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۲۰) التبیان، الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۲۱) التحقیق، المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش. تسنیم، جوادی آملی، قم، اسراء، ۱۳۷۸ش.
(۲۲)
تفسیر ابنابیحاتم (
تفسیر القرآن العظیم)، ابن ابی حاتم (م. ۳۲۷ق.)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، ۱۴۱۹ق.
(۲۳)
تفسیر ابنکثیر (
تفسیر القرآن العظیم)، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.)، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
(۲۴)
تفسیر العیاشی،
العیاشی (م. ۳۲۰ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
(۲۵)
التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
(۲۶)
التفسیر المنسوب الی الامام العسکری علیه السلام، به کوشش ابطحی، قم، مدرسه امام مهدی، ۱۴۰۹ق.
(۲۷)
تفسیر فرات الکوفی، الفرات الکوفی (م. ۳۰۷ق.) ، به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش.
(۲۸)
تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، القرطبی (م. ۶۷۱ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۲۹)
تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
(۳۰) تهذیب الاحکام، الطوسی (م. ۴۶۰ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
(۳۱) جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۳۲) جوامع الجامع، الطبرسی (م. ۵۴۸ق.)، به کوشش گرجی، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۳۳) چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، روح الله رمضانی، ترجمه، علیرضا طیب، تهران، نشر نی، ۱۳۸۰ش.
(۳۴) حج۲۵، رضا مختاری، تهران، مشعر، ۱۳۸۴ش.
(۳۵) حج۲۷ گزارشی از حج گزاری ۱۴۲۷ق./ ۱۳۸۵ش. ، حسن مهدویان.
(۳۶) حج۲۹، حجت الله بیات و سید حسین اسحاقی، تهران، مشعر، ۱۳۸۸ش.
(۳۷) الخصال، الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ق.
(۳۸) در راه برپایی حج ابراهیمی، عباسعلی عمید زنجانی، وزارت ارشاد.
(۳۹) روابط بین الملل در اسلام، جوادی آملی، به کوشش سعید بندعلی، اسراء، ۱۳۸۸ش.
(۴۰) الروض الانف، السهیلی (م. ۵۸۱ق.)، به کوشش عبدالرحمن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ق.
(۴۱) زاد المسیر، ابن جوزی (م. ۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالرحمن، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
(۴۲) السنن الکبری، البیهقی (م. ۴۵۸ق.)، بیروت، دار الفکر.
(۴۳) السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۲۱۳/۲۱۸ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح، ۱۳۸۳ق.
(۴۴) سیره ابناسحق (السیر و المغازی)، ابناسحق (م. ۱۵۱ق.)، به کوشش محمد حمید الله، معهد الدراسات و الابحاث.
(۴۵) سیمای حج در سال۷۰، سرهنگی، گیویان، بهبودی.
(۴۶) الصحاح، الجوهری (م. ۳۹۳ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
(۴۷) الصحیفة السجادیه، علی بن الحسین علیه السلام، قم، الهادی، ۱۴۱۸ق.
(۴۸) صحیفه امام، مجموعه سخنرانی امام خمینی قدس سره.
(۴۹) صحیفه حج، سخنان امام خمینی قدس سره و آیتالله خامنهای، مرکز تحقیقات حج.
(۵۰) الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر.
(۵۱) عربستان سعودی، رقیه سادات عظیمی، وزارت امور خارجه، ۱۳۷۵ش.
(۵۲) علل الشرائع، الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
(۵۳) العین، خلیل (م. ۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
(۵۴) فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.)، بیروت، دار المعرفه.
(۵۵) فتوح البلدان، البلاذری (م. ۲۷۹ق.)، بیروت، دار الهلال، ۱۹۸۸م.
(۵۶) قاموس قرآن، علی اکبر قرشی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
(۵۷) کامل الزیارات، ابن قولویه القمی (م. ۳۶۸ق.)، نجف، مرتضویه، ۱۳۵۶ق.
(۵۸) کتاب سلیم بن قیس، الهلالی (م. ۷۶ق.)، قم، الهادی، ۱۴۱۵ق.
(۵۹) الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
(۶۰) الکامل فی ضعفاء الرجال، عبدالله بن عدی (م. ۳۶۵ق.)، به کوشش غزاوی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۶۱) الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ق.)، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ق.
(۶۲) گل واژههای حج و عمره، علیرضا بصیری، تهران، مشعر، ۱۳۸۷ش.
(۶۳) لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
(۶۴) مبانی دینی و سیاسی برائت از مشرکین، جواد ورعی، مشعر، ۱۳۷۹ش.
(۶۵) مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ق.)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۶۶) مروری بر روابط ایران و عربستان در دو دهه اخیر، بهرام اخوان کاظمی، معاونت پژوهشی سازمان تبلیغات، ۱۳۷۳ش.
(۶۷) المزار الکبیر، محمد بن المشهدی (م. ۶۱۰ق.)، به کوشش القیومی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۹ق.
(۶۸) معانی القرآن، الفراء (م. ۲۰۷ق.)، به کوشش نجاتی و نجار، مصر، دار الکتب المصریه.
(۶۹) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۷۰) معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م. ۳۹۵ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
(۷۱) المغازی، الواقدی (م. ۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
(۷۲) مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ق.)، نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق.
(۷۳) من لا یحضره الفقیه، الصدوق (م. ۳۸۱ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
(۷۴) مناقب اهل البیت (علیهمالسلام)، حیدر علی الشیروانی (م. قرن۱۲ق.)، به کوشش الحسون، منشورات الاسلامیه، ۱۴۱۴ق.
(۷۵) مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب (م. ۵۸۸ق.)، به کوشش گروهی از اساتید نجف، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق.
(۷۶) المیزان، الطباطبائی (م. ۱۴۰۲ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
(۷۷) میقات حج (فصلنامه)، تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت.
(۷۸) وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق.)، به کوشش ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۷۹) روح المعانی، محمد بن عبدالله آلوسی، بیروت.
(۸۰) الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
(۸۱) عیون اخبار الرضا، ابن بابویه، چاپ مهدی حسینی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ ش.
(۸۲) ابنحنبل، مسند احمد بن حنبل، استانبول، ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۸۳) ابنشعبه، تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه احمد جنتی عطائی، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۵۴ ش).
(۸۴) ابنعربی، احکام القرآن، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت.
(۸۵) ابن ماجه، سنن ابن ماجه، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۳۷۳/۱۹۵۳.
(۸۶) سلیمان بن اُشعت ابوداود، سنن ابیداود، مصر، ۱۳۷۱/۱۹۵۲.
(۸۷) عبدالکریم ابونصر، الصدمه، المستقبل، سال ۲۱، ش ۵۴۶، (۸ اوت ۱۹۸۷).
(۸۸) امن الحرمین الشریفین و تحدید عدد الحجیج، بحوث و فتاوی اسلامیة فی قضایا معاصره، باشراف جادالحق علی جادالحق، قاهره، ۱۹۹۲.
(۸۹) محسن امین، کشف الارتیاب در اتباع محمدبن عبدالوهاب، ترجمه علی اکبر تهرانی، ( تهران ۱۳۳۵ ش ).
(۹۰) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۱، بیروت، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۹۱) محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح بخاری، استانبول، ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۹۲) ظفر بنگاش، کشتار مکه و آینده حرمین، ترجمه هادی دبستانی، تهران، ۱۳۶۸ ش.
(۹۳) منصوربن یونس بهوتی حنبلی، اعلام الاعلام، بیروت ۱۴۰۹.
(۹۴) صاحب تقی، الوجه الاخر لاحداث مکة الدامیه، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۹۵) یعقوب جعفری، فتنه قرامطه در مکه، میقات حج، ش۵، (پاییز ۱۳۷۲).
(۹۶) رسول جعفریان، حجاج شیعی در دوره صفوی، میقات حج، ش۴، (تابستان ۱۳۷۲).
(۹۷) عبدالله جوادی آملی، خصوصیت فقهی محدوده کعبه، میقات حج، ش۵، (پاییز ۱۳۷۲).
(۹۸) عبدالله جوادی آملی، قداست و امنیت حرم، تهران، ۱۳۶۷ ش.
(۹۹) محمدبن حسن حر عاملی، اثبات الهداة بالفصوص والمعجزات، چاپ هاشم رسولی، ج۷، با شرح و ترجمه فارسی احمد جنتی، تهران، ۱۳۵۷ ش.
(۱۰۰) تاریخ الاسلام، حسن ابراهیم حسن، بیروت ۱۹۶۴ـ۱۹۶۷.
(۱۰۱) الحملة الاعلامیة تستسلم امام تسرب الحائق، العالم، سال۴، ش ۱۸۴، (۱۵ اوت ۱۹۸۷).
(۱۰۲) کتاب
تفسیر نورالثقلین، عبدعلی بن جمعه حویزی، چاپ هاشم رسولی محلاتی، چاپ افست قم ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵.
(۱۰۳) حج از دیدگاه حقوق بین الملل، محمد خامنهای، تهران، ۱۳۷۱ ش.
(۱۰۴) صحیفه نور، روحالله خمینی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۱۰۵) سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
(۱۰۶) لسان التنزیل، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۰۷) محمدباقر بن محمد تقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۰۸) احمد بن محمد مسکویه، کتاب تجارب الامم، ج ۱، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
(۱۰۹) المعجم الوسیط، قاهره ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۱۱۰) عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسین علیهالسلام و حدیث کربلا نجف ۱۳۷۶.
(۱۱۱) مکتب المندوب الامام فی الحج، نظرة علی مذبحة الحرم، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۱۲) مملکته العربیة السعودیة، وزارة الداخلة، جزوه امنیت و سلامت حج، ریاض ۱۴۰۶.
(۱۱۳) محمدعلی مهدوی راد و رسول جعفریان، با کاروان عشق، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۱۱۴) حسن میردامادی، جنایت وهابیت، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۱۵) منصور علی ناصف، التاج الجامع الاصول فی احادیث الرسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۱۱۶) حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، تهران ۱۳۱۹، چاپ افست، ۱۳۸۳.
(۱۱۷) هیئة الکبار العلماء، «قرار هیئة الکبار العلماء»، مجلة البحوث.
(۱۱۸) محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، بیروت ۱۴۱۱.
(۱۱۹) محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج ۲، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷.
(۱۲۰) سلیم بن قیس عامری، کتاب سلیم بن قیس الکوفی، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۱۲۱) محمد عبده،
تفسیر القرآن الحکیم المشتهر باسم تفسیرالمنار، تالیف محمدرشید رضا، ج ۱۰، مصر ۱۳۶۸.
(۱۲۲) امام علی بن ابیطالب (علیهالسلام)، نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، تهران ۱۳۵۱ ش.
(۱۲۳) امام علی بن حسین(علیهالسلام)، صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۱۲۴) محمد بن عمر فخر رازی،
التفسیر الکبیر، قاهره، چاپ افست تهران.
(۱۲۵) فهد قحطانی، صراع الاجنحة فی العائلة السعودیه، لندن ۱۹۸۸.
(۱۲۶) فهد قحطانی، مجزرة مکه: قصة المَذبَحة السعودیة للحجاج، لندن ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۲۷) احمد بن داود دینوری، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ ش.
(۱۲۸) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۲ ش).
(۱۲۹) مرتضی رضوی، صفحة عن آل سعود الوهّابیین و آراء علماء السنّة فی الوهّابیّة، استانبول، ۱۹۸۶.
(۱۳۰) وهبه مصطفی زحیلی، «
تفسیر المنیر فی العقیدة و الشریفة والمنهج»، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۱۳۱) عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، بیروت.
(۱۳۲) عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی، الدرالمنثور فی
التفسیر بالماثور، قم ۱۴۰۴.
(۱۳۳) سعید شعبان، «البرائة من المشرکین فی الحج و سواه »، سلسله ابحاث و تحقیقات حول الحج، ش ۷ (۱۴۰۸).
(۱۳۴) محمود شلتوت، الاسلام عقیدة و شریعه، قاهره ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۳۵) محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۱۳۶)حکیم صدیقی، نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی ایران، ترجمه هادی خسروشاهی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۱۳۷) محمد حسین طباطبائی، المیزان فی
تفسیر القرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
(۱۳۸) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی
تفسیر القرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
حوزه نمایندگی ولی فقه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «برائت از مشرکان». دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله برائت از مشرکین، ص۸۸۶. ردههای این صفحه :
حج |
فقه