بتشبع
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَتْشَبَع (بَتْشَبَوع)، همسر
داود از
انبیای بنیاسرائیل و مادر
سلیمان بود.
نام او در
عهد عتیق به صورت بَثِ شِبَعِ دختر اَلِیعام
و بَثْشُوع دختر عَمّیئیل
آمده است و شارحان
تلمود پدرش را با
الیعام پسر
اَخیتوفَل جیلونی، یکی از ۳۷ تن نزدیکان
داود،
یکی دانستهاند. اغلب تفاسیر و تواریخ
اسلامیاورا، بدون ذکرنام، در ابتدا همسر
اوریا ذکرکردهاند.
در عهد عتیق، چگونگی آشنایی بتشبع و
داود بتفصیل آمده است.
داود بر سبیل اتفاق بتشبع را، که همسر اوریا از جنگاوران
داود بود، دید و فرمان داد تا او را به
کاخش ببرند. سپس از فرمانده اوریا خواست تا او را به
جنگی سخت و بیبازگشت روانه کند. اوریا در جریان
محاصره شهر رَبَّه کشته شد و
داود، بتشبع را به همسری گرفت.
در عهد عتیق از
سرزنش ناثانِ نبی نسبت به
داود به سبب این عمل سخن رفته است. این
روایت را
یهودیان و
مسیحیان امروز نیز تأیید میکنند.
برخی از
مفسران عهد عتیق،
داود را از ارتکاب به
گناه (
زنا) بری میدانند و بر این عقیدهاند که تنها پیش از زمان موعود
ازدواج کرد؛ زیرا مرسوم آن روزگار بود
سربازانی که به جنگ میرفتند،
طلاقنامههایی به زنان خود میدادند که پس از مرگشان معتبر میشد.
این حکایت در بسیاری از روایات
اهل سنت نیز آمده است. البته در این
روایات به هیچ رو صحبت از زنا نیست بلکه
داود، با انگیزه ازدواج با بتشبع، دستور داد همسرش را به جبهه جنگ بفرستند؛ و چون او کشته شد، با بتشبع ازدواج کرد. این روایت را به واسطه
انس بن مالک (متوفی ۹۳) به
پیامبر صلیاللّه
علیهوآله
وسلّم نسبت دادهاند و از
ابن عباس (متوفی ۶۸)،
سدی (متوفی ۱۲۷)،
حسن بصری (متوفی ۱۱۰)،
وَهْب بن مُنَبَّه (متوفی ۱۱۶) و دیگران نیز روایت کردهاند.
گروهی از مفسران اهل سنت، آیات ۲۱ تا ۲۵ از
سوره ص را ناظر به
نکوهش داود به سبب این عمل دانستهاند. بنابر مضمون این
آیات، هنگامیکه
داود به
نماز ایستاده بود، دو نفر از
دیوار بالا رفتند و بر او در
محراب وارد شدند و درباره اختلافی که با یکدیگر داشتند،
داوری عادلانه خواستند. یکی از آن دو گفت که ما دو برادریم و برادر من ۹۹
میش دارد و من یک میش، و از من میخواهد که آن را هم به او واگذارم.
داود این خواسته برادر را
ستم دانست و سپس دریافت که به
آزمایش الهی مبتلا شده است. پس، از
پروردگارش آمرزش خواست،
خدا نیز
خطای او را بخشید. به نظر این مفسران، آن دو تن،
فرشتگانی بودند که دعوایی ساختگی مطرح کرده بودند تا
داود را به خطایی که در حق
اوریا کرده بود، و با داشتنِ همسران متعدد همسر دیگری گرفته بود، متوجه کنند.
اما بسیاری دیگر از مفسران و
متکلمان اهل سنت، این حکایت را
دروغ و ساخته و پرداخته
حَشویّه میدانند و آیات یاد شده را به گونهای دیگر تبیین میکنند.
ابن حزم آن را ساخته
یهود میداند و معتقد است که این آیات درباره
تنازع دو
انسان (نه دو
فرشته) بر سر
گوسفندان است، و
استغفار حضرت داود علیه السّلام را در این
آیه، راجع به این موضوع نمیداند.
فخررازی بر این نظر بوده است که حتی حشویّه نیز، که هرگونه روایتی را میپذیرند،
حاضر به قبول چنین نسبتی به خودشان نیستند. بنابراین، چگونه ممکن است چنین نسبتی به
داود پیامبر داده شده باشد، در حالی که
خداوند او را در آیات قبل و بعد به بیست
صفت پسندیده ستوده است. او در
تفسیر این آیات میگوید گروهی که قصد کشتن
داود را داشتند، برای رسوا نشدن خود این
داستان را ساختند و
داود خواست آنان را
مجازات کند، اما منصرف شد و از این قصدش
توبه کرد.
عضدالدین ایجی و
جرجانی نیز با او همعقیدهاند و جرجانی اضافه میکند که شاید استغفار
داود برای آمرزش گناه متعرضان بوده باشد.
البته آن گروه از علمای اهل سنت که این آیات را راجع به همان روایت
داود و همسر اوریا میدانند، چون معتقدند که خطای
داود از نوع
گناه صغیره بوده است و در ارتکاب
گناهان صغیره برای
پیامبران اشکالی نیست، آیات مذکور را به چندگونه تفسیرکردهاند که این اقوال در کتابها دسته بندی شده است.
در
تفاسیر سنّی و
شیعی، از
امیرالمؤمنین علی علیه
السلام نقل شده است که هر کس این ماجرا را به گونهای نقل کند که قصه پردازان میگویند، او را ۱۶۰ ضربه
تازیانه خواهد زد؛ هشتاد ضربه برای
قَذْف و هشتاد ضربه برای اینکه این قذف در حق یکی از پیامبران صورت گرفته است.
از
امام صادق علیه السّلام نیز علاوه براین مضمون،
روایات دیگری رسیده است.
از جمله،
قمی روایتی از آن
حضرت، مطابق با روایات اهل سنت، نقل میکند،
لاکن علمای
شیعه آن را بر
تقیه حمل کردهاند.
امام رضا علیه السّلام نیز این حکایت را تکذیب کرده و ماجرای
ازدواج داود و بتشبع را به این صورت یاد کرده است که در آن روزگار مرسوم بود سربازانی که در
جبهه جنگ کشته میشدند، همسرانشان حق ازدواج نداشتند، و چون
خداوند ازدواج
داود را با همسر اوریا پس از اتمام
عدّه مباح کرد، این ازدواج بر مردم گران آمد.
به عقیده بسیاری از
مفسران و
متکلمان شیعه، این حکایت با تفصیلی که نقل شده، مخالف
عصمت پیامبران است و مردود شمرده میشود.
همچنین آنان معتقدند که آیات یاد شده به این نکته اشاره دارد که
داود عمل
مستحبی را
ترک کرده بوده است؛ زیرا از آداب
قضاوت این است که قبل از دفاعِ طرف مقابل،
حکم نشود.
(۱) قرآن.
(۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
(۳) ابن بابویه، امالی الصدوق، چاپ حسین اعلمی، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۴) ابن حزم، الفصل فی الملل والاهواء والنحل، چاپ محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیرة، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۵) حسین بن علی ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان و روح الجَنان، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷.
(۶) محمدبن یوسف ابوحیان، تفسیرالبحرالمحیط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۷) عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ ش.
(۸) مسعود بن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، قم ۱۳۷۰ ش.
(۹) علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۵، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
(۱۰) نعمت الله بن عبدالله جزایری، النورالمبین فی قصص الانبیاء والمرسلین، قم ۱۳۷۲ ش.
(۱۱) احمد بن علی جَصّاص، کتاب احکام القرآن، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۲) عبد علی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، چاپ سیدهاشم رسولی محلاتی، چاپ افست قم ۱۳۸۳ ـ ۱۳۸۵.
(۱۳) زندگی ابدی، ۱۹۸۷.
(۱۴) عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدّرالمنثور فی التفسیربالمأثور، بیروت.
(۱۵) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، چاپهاشم رسولی محلاتی و فضل اللّه یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۶) محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، بیروت ۱۴۰۷.
(۱۷) محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۴۰۰.
(۱۸) محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت.
(۱۹) عبدالرحمن بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، بیروت.
(۲۰) علی بن حسین علم الهدی، تنزیه الانبیاء، تبریز ۱۲۹۰.
(۲۱) مقداد بن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، چاپ محمد علی قاضی، تبریز، ۱۳۹۶.
(۲۲) محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، قاهره، چاپ افست تهران.
(۲۳) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
(۲۴) سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
(۲۵) علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، چاپ موسوی جزایری، قم ۱۴۰۴.
(۲۶) فتح الله بن شکرالله کاشانی، منهج الصادقین، چاپ علی اکبر غفاری، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۸۵).
(۲۷) محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۸) احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت.
(۲۹) کتاب مقدس، عهد عتیق.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بتشبع»، شماره۴۷۸.