بالکان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بالْکان، شبه جزیرهای در جنوب
اروپا میباشد.
بالْکان، شبه جزیرهای در جنوب
اروپا میباشد.
نام بالکان به رشته کوههایی اطلاق میشد که در نوشتههای مؤلفان باستان و سدههای میانه به صورت هایموس آمده است. استرابن از وجود کوههای هایموس در نزدیکی
دریای سیاه (پونتوس) یاد کرده است.
پلینی به منطقهای با نام هایمونیا اشاره کرده، و آن را با سرزمین
یونان یکی دانسته است.
در
زبان ترکی این نام به صورت بالقان و بلقان آمده که به معنای رشته کوه است. ترکان منطقه ناهموار را بالقانلیق مینامند.
خلیل اینالجیک نوشته است که واژه بالک (بالق) به مفهوم گِل و لجن نیز آمده که پسوند (ان) بدان افزوده شده است.
بالق به
زبان برخی از مردم ارغو (ساکنان نواحی میان طراز و بلاساغون) به معنای گِل بوده است.
بارتولد از کوهی به نام بلخان در شرق
دریای خزر یاد کرده که گویا از واژه پارسی بالاخانه پدید آمده است. بعدها ترکمانان آن را در اروپا نیز به مفهوم کوه به کار گرفتند. بدینسان، نام بالکان برای کوه و نیز برای شبه جزیره واقع در جنوب اروپا از اینجا پدید آمده است (بارتولد، ج۳، ص۳۵۹)
بلغارها و صربها بالکان
غربی را استارا پلانینا مینامیدند که به معنای کوه قدیمی و کهن است. این نام در میان اقوام اسلاو نیز رواج داشته است. نام بالکان در اطلس بزرگی که در ۱۱۷۰ق/۱۷۵۷م از سوی روبر دو وگوندی تهیه شد، آمده است
ترکان عثمانی پس از نفوذ در قاره اروپا و
تصرف منطقه بالکان آن را روم ایلی نامیدند
شبه جزیره بالکان در ۳۶ و ۳۰ تا ۴۷ و ۳۰ عرض شمالی و ۱۵ و ۲۰ تا ۲۹ و ۴۰ طول شرقی واقع شده است.
دریای مرمره، تنگه بسفر و داردانل این شبه جزیره را از آسیای صغیر جدا میکند.
دریاهای اژه، مرمره و سیاه در شرق شبه جزیره بالکان واقعند
بدینسان، بلغارستان، بخش بزرگی از یوگسلاوی سابق، آلبانی، یونان، جنوب رومانی، بخش اروپایی
ترکیه و نیز بخشی از زمینهای شمال شرق ایتالیا در شبه جزیره بالکان قرار دارند.
سواحل بالکان مضرس، مرتفع و دارای شیب است. در
غرب و جنوب آن خلیجهای کوچکی وجود دارد که در مجاورت آنها جزایر بسیاری با مساحت ۵۰۰، ۲۱کم۲ دیده میشوند. بیشتر نواحیبالکان کوهستانی و ادامه چین خوردگیهای آلپی است. بلندترین نقطه آن قله موسالا در رشته کوه ریلا ۹۲۵، ۲متر بلندی دارد.
آب و هوای نواحی شمالی و مرکزی بالکان معتدل، و دیگر نواحی آن مدیترانهای است
میانگین دما در نواحی شمالی حدود ۲۲ و در جنوب ۲۵ در ماه ژوئیه است که در زمستانها به ۲- و در مناطق کوهستانی به ۵ - میرسد.
میانگین بارش سالانه در مناطق کوهستانی
غرب ۰۰۰، ۱تا ۵۰۰، ۱میلیمتر و در سواحل جنوبی بیش از ۵ هزار میلیمتر است.
مهمترین رودهای شبه جزیره بالکان ماریتسا، مُراوا و رودهای مرزی دانوب و ساوا هستند که بیشترشان سیلابی و بعضی چون دانوب و ساوا قابل کشتیرانی است.
در منطقه کوهستانیریلا، یخچالها و دریاچههای بسیاری وجود دارد که بزرگترین آنها اسکوتاری، اُهرید و پرسپاست.
بالکان از دیدگاه تنوع رستنیها، غنیترین بخش منطقه مدیترانه است که در آن بیش از ۵۰۰، ۶نوع گیاه، شناخته شده است. حدود ۲۷% گیاهان این منطقه بومی است. در این شبه جزیره انواع مختلف جانوران پستاندار، خزندگان و پرندگان وجود دارد.
مردم ساکن شبه جزیره بالکان، شامل بلغارها، یونانیان، آلبانیاییها، رومانیاییها، یوگسلاویاییها و ترکان منطقه
تراکیه هستند
از عهد باستان در جنوب این شبه جزیره، یونانیان که با نام هلن
شهرت داشتند، سکنی گزیدند. بعدها این گروه،
مقدونیه و
تراکیه را تصرف کردند. در شمال شرق شبه جزیره بالکان، اسکیتها (سکاهای
غربی) و در شمال
غرب کِلتها (سلتها) سکنی داشتند.
بالکان یکی از سرزمینهایی بود که اقوام متعدد از شمال و نیز از سواحل جنوبی
دریای مدیترانه بدانجا کوچ کردند.
پیش از تأسیس امپراتوری روم شرقی (بیزانس)، مدتی این سرزمین در تصرف رومیان بود. رود دانوب مرز شمالی متصرفات روم محسوب میشد. رومیان خط دفاعی خود را در ساحل رود دانوب به امتداد دیوارهای مشهور به دیار ترایانوس (تراژان)، میان چرناودا، کنستانزا و دوبروجا پدید آوردند.
در عهد یوستی نیانوس اول (ژوستی نین) و بازیلیوس دوم، امپراتوران روم شرقی، مرز امپراتوری در شمال به رودهای دانوب و دراوا رسید
(بالکان در معرض هجوم و مهاجرت هونها، گُتها، بلغارها، اسلاوها، بجناکها (پچنکها)، کومانها، قپچاقها و دیگر اقوام قرار گرفت.
در نیمه نخست
سده ۶م هونها به منطقه بالکان رسیدند و با گذر از رود دانوب به اروپا روی آوردند. آنها از خلیج ایونی تا حوالی بیزانس را به باد یغما گرفتند
در
زمستان ۵۵۹م آوارها به شبه جزیره بالکان روی آوردند و ضمن گذر از آبهای منجمد رود دانوب به ۳ گروه بخش شدند:
گروه نخست راه مقدونیه و اِلادا را در پیش گرفتند و تاترموپیل پیش تاختند؛
گروه دوم استحکامات خِرسون و
تراکیه را تهدید کردند؛
و گروه سوم به کنستانتینوپولیس روی آوردند
هجوم آوارها مایه ضعف امپراتوری روم شرقی، و مهاجرت اسلاوها به بالکان شد.
در حدود سال ۶۰ق/۶۸۰م بلغارها به اراضی مسیر سفلای رود دانوب روی آوردند، در آنجا مستقر شدند و رفته رفته دولت نیرومندی را در شبه جزیره بالکان تأسیس کردند که رقیب امپراتوری روم شرقی شد.
در سده ۷م با ورود اسلاوها به منطقه بالکان، دگرگونیهایی در این شبه جزیره روی داد
بلغارها از ۲۵۰ق/۸۶۴م به آیین
مسیح روی آوردند.
ابوعبید بکری به نقل از
ابراهیم بن یعقوب اسرائیلی طرطوشی (ه م) از ترجمه
انجیل به زبان اسلاوی به فرمان ملک بلغار خبر داده، و آنان را
نصارا نامیده است،
ولی از نوشته
ادریسی چنین برمیآید که بلغارهای منطقه بالکان که در همسایگی روم شرقی میزیستهاند، مسیحی و
مسلمان بودهاند. وی از وجود مسلمانان و
مسجدجامع آنان در سرزمینب لغار خبر داده است.
ابن خردادبه که آگاهیهای خود را از مسلم بن ابیمسلم جَرمی به دست آورده است. ضمن شرح اعمال روم (بیزانس) از ۳ ناحیه طافلا (تفله)، تراقیه (
تراکیه) و مقدونیه یاد کرده، و این ۳ سرزمین را بلاد الصقالبه (سرزمین اسلاوها) در شمال ارض بُرجان (بلغار) نامیده است.
در حدود العالم رود دانوب «رود بلغری»
و کوههای بالکان «کوه بلغری» نامیده شده است.
در سده ۵ق/۱۱م پس از سقوط خانات خزر، کوچ غُزان (اغوزها) از طریقِ ولگا به سوی جنوب
روسیه آغاز گردید. در مآخذ بیزانسی این دوره از غزان با نام اوز، و در رویداد نامههای روسیه با نام ترک یاد شده است. غزان با خویشاوندان بجناک خود به پیکار دست زدند. بجناکها ناگزیر به شبه جزیره بالکان کوچ کردند، متعاقب آنان، غزان نیز روانه بالکان شدند. این حوادث مصادف با زمانی بود که گروه دیگری از غزان به همراه سلجوقها متوجه سرزمین بیزانس در آسیای شرقی شده بودند (بارتولد، ج۶، ص۹۱)
به نظر میرسد که
اسلام نخستین بار در ۶۶۲ق/۱۲۶۴م به کوشش یکی از عارفان آناتولی با نام ساری صالتق به شبه جزیره بالکان راه یافته باشد
در آغاز نیروهای عثمانی بیشتر به تاخت و تاز و غارت در نواحی مفتوحه توجه داشتند و در حملات خود به بالکان، دژها و استحکامات آن سرزمین را ویران میکردند و پس از غارت و چپاول به فرمانروایان مسیحی وا میگذاردند. ویرانی استحکامات صرفاً جنبه نظامی داشت. آنها گاه در بعضی از دژها، پادگانهایی را از خود باقی میگذاردند، زیرا بیم آن میرفت که اهالی مناطق متصرفی، برضد آنان سر به شورش بردارند؛ از اینرو، میکوشیدند تا در اراضی مفتوحه متحدانی از میان اشراف و فئودالها جست و جو کنند، زیرا هنوز تسلط کامل بر آسیای صغیر برای آنان میسر نشده بود. آنها در پیکار با بقایای دولت بیزانس، گروههایی از مسیحیان اراضی بالکان را در صفوف لشکریان خود جای میدادند.
در سده ۸ق/۱۴م و در اوایل سده ۹ق/۱۵م گروهی از فئودالها و اشراف حاکم بر نواحی مختلف بالکان وابستگی خود را به
سلطان عثمانی پذیرفته بودند. یکی از شرایط وابستگی، مشارکت در لشکرکشیهای ترکان بود. گروههایی از صربها و بلغارها نیز در لشکرکشیهای ترکان شرکت داشتند. پس از انهدام دولتهای بالکان، نمایندگان اشراف و فئودالهای محلی به خدمت ترکان درآمدند و توانستند در شرایط جدید موقعیت پیشین را حفظ کنند. ترکان نیز دشمنی با مسیحیان را نادیده گرفتند.
در سالهای ۷۵۵-۷۵۷ق/۱۳۵۴-۱۳۵۶م سلیمان پاشا
تراکیه را تصرف کرد و متعاقب آن گروه بزرگی از ترکمانان را به
تراکیه فرستادند و آن سرزمین را به صورت قلمرو ترک درآوردند.
مهاجرت گروههای بزرگی از ترکان در سده ۸ق/۱۴م به ترکی شدن
تراکیه و بلغارستان شرقی انجامید
سیاست دولت عثمانی در سده ۸ق/۱۴م سبب شد که مسیحیان منطقه بالکان تا مدتی
دین خود را حفظ کنند. این نکته در مآخذ عثمانی
قرن ۹ق/۱۵م آمده است
ترکان گروه مسیحیان وابسته به لشکر عثمانی را «سپاه مسیحی» مینامیدند. این سپاهیان در سراسر شبه جزیره بالکان حضور داشتند. ترکان به مقیاسی وسیع از سپاهیان وابسته به اشراف و فئودالهای حاکم بر سرزمینهای مختلف بالکان بهره میجستند. آنان سازمانهای نظامی موجود در بالکان را که پیش از حمله به این مناطق وجود داشت، همچنان باقی گذاردند، چنانکه نامهای محلی خود مؤید این واقعیت است
پیوستن اهالی مسیحی بالکان به سازمان نظامی عثمانی، با نفوذ سپاه عثمانی در اراضی متصرفی بالکان، رابطهای مستقیم داشت. سپاه مسیحی در بسیاری از گروههای جنگی عثمانی در قرن ۹ق/۱۵م آماده خدمت بود.
در سدههای بعد این سپاهیان
اسلام آوردند. سپاهیانی که اسلام را میپذیرفتند از امتیازهایی برخوردار میشدند
عثمانیها در آغاز با
اهل کتاب، یعنی
مسیحیان و
یهودیان با مدارا رفتار میکردند. در نتیجه شماری از مسیحیان برای بهرهگیری از مزایای دین رسمی، به اسلام گرویدند.
ابتدا دولتهای کوچک بالکان در اختلافهای میان خود به دولت عثمانی تکیه میکردند و آن را به چشم دولتی فرعی مینگریستند؛ اما سلاطین عثمانی با گذشت زمان و احراز قدرت، فرمانروای متحدان پیشین خود شدند. هنگامی که دولتهای کوچک بالکان درصدد تشکیل جبهه مشترک برآمدند و کوشیدند تا از مسیحیان
غرب یاری بخواهند، کار از کار گذشته بود، زیرا دولت عثمانی از اواخر قرن ۸ق/۱۴م
سیاست تازهای را آغاز کرده بود.
به تدریج همه مسیحیان بالکان میبایست مسلمان شوند، تا نیروی جنگی عثمانی استحکام پذیرد
مراداول که با
مرگ زودرس برادرش سلیمان، جای او را گرفته بود، دامنه متصرفات عثمانی را گسترش داد و منطقه اطراف رود ماریتسا را تصرف کرد و انبوهی از ترکمانان را به سرزمینهای مفتوحه بالکان فرستاد تا از این رهگذر سلطه خود را بر آن نواحی اعمال کند. این حوادث در فاصله سالهای ۷۶۶- ۷۶۸ق/۱۳۶۵-۱۳۶۷م روی داد.
پیکارهای کوسوو در
غرب، پریشتینا و اسکوپیه در صربستان، اقدام نهایی مراداول برای تصرف بالکان در ۷۹۱ق/۱۳۸۹م بود
این جنگها اگرچه به سود سپاه عثمانی پایان یافته بود، ولی مراداول به زخم خنجر یکی از اصیل زادگان صرب از پای درآمد. وی پیش از مرگ، ایلدرم بایزید را به عنوان جانشین خود معین کرد
بایزید با نظارت مستقیم بر ممالک تابع دولت عثمانی، سیاست تازهای را آغاز نمود. او فرمانروایان ترک را بر اسکوپیه، نیکیپولی و دیگر نواحی مفتوحه گمارد و گروههایی از مهاجران ترک و تاتار را میان مناطق اسکوپیه و نیش سکنی داد. وی از این رهگذر میخواست در بالکان
حکومت واحدی پدید آورد، ولی اختلافهای درون شبه جزیره آناتولی موجب شد که بایزید به آسیای صغیر باز گردد
با بازگشت او، فرمانروایان محلی بالکان از اطاعت سر باز زدند و ضمن اتحاد با دولت مجارستان، ونیزیها و دیگران، اتحادی از مسیحیان برضد دولت عثمانی ترتیب دادند که فرانسویان نیز در آن شرکت داشتند. آنان جنگهای صلیبی را سامان دادند که یکی از پیکارهای عمده آن، نبرد نیکیپولی بوده است. این نبرد در ۷۹۸ق/ ۱۳۹۶م به پیروزی بایزید انجامید
وی پس از این پیروزی در سال بعد با یونانیان پیکار کرد و پس از کسب پیروزی به آناتولی بازگشت
سامان دادن اوضاع آناتولی دیری نپایید که تیمور گورکانی در ۸۰۴ق/۱۴۰۲م در پیکار
آنکارا سپاه بایزید را درهم شکست. چندی بعد بایزید چون دریافت تیمور قصد دارد او را همراه خود به
سمرقند ببرد، با خوردن زهری که در زیر نگین انگشتری داشت، دست به خودکشی زد و در ۱۴
شعبان ۸۰۵ق/ ۹ مارس ۱۴۰۳م درگذشت
.
عثمانیها که با پیروزی تیمور بیشتر متصرفات خود را در آناتولی از دست داده بودند، به شبه جزیره بالکان روی آوردند و به آن سرزمین مهاجرت کردند. در نیمه سده ۹ق/۱۵م لاتینیها از بالکان رانده شدند و بازرگانان محلی، مسلمانان، یهودیان، یونانیان و راگوزاییها جای آنان را گرفتند. با روی کار آمدن دولت عثمانی، دوباره دولت مرکزی نیرومندی در بالکان برقرار شد.
سلطان محمد دوم سیاست وحدت بالکان را با قدرت اجرا کرد.
در ۸۶۴ق/۱۴۵۹م صربستان و مورئا (پلوپونز)، و در ۸۶۷ق/۱۴۶۳م بوسنی به تصرف دولت عثمانی درآمد.
بوگومیلهای بوسنی که گروهی از بقایای پیروان آیین مانی بودند و از زمانهای پیشین به بالکان مهاجرت کرده بودند،
داوطلبانه به اسلام روی آوردند.
پس از بایزید دوم دولت عثمانی به اسلامی کردن بالکان توجه بیشتری معطوف نمود. از سده ۱۱ق/۱۷م عثمانیها در برابر مسیحیان صربستان، آلبانی و بلغارهای ساحل جنوب که مورد حمایت خاندان هابسبورگ و ونیزیها بودند، در زمینههای دینی شدت عمل بیشتری از خود نشان دادند و از اعمال زور خودداری نکردند
در سدههای ۹ و ۱۰ق/۱۵ و ۱۶م گروههای بسیاری از ترکان به شبه جزیره بالکان مهاجرت کردند، به گونهای که شمار آنان در ۹۵۷ق/ ۱۵۵۰م به ۰۰۰، ۲۰۰، ۱نفر رسید. وجود
مساجد و تأسیسات متعدد اسلامی در منطقه بالکان مؤید این نظر است.
از اواخر سده ۱۱ق/۱۷م شمار مسلمانان منطقه بالکان به سبب جنگهای پیدرپی کاستی پذیرفت (ه د، بالکان، جنگها) و شمار مسیحیان فزونی گرفت (دائره المعارف، ج۵، ص۲۹؛ دائره المعارف، ج۵، ص۳۰)
مردم بالکان را از دیدگاه دینی و مذهبی میتوان به ۳ گروه بخش کرد:
گروه
مسیحیان ارتدکس شامل یونانیها، صربها، بلغارها، رومانیاییها، مقدونیاییها و اهالی قراداغ که شمار آنان را حدود ۵۵ میلیون نفر تخمین زدهاند.
گروه دوم مسلمانان که حدود ۱۵% جمعیت شبه جزیره بالکان را تشکیل میدهند و شمار آنان حدود ۹ میلیون نفر است؛ با این تفاوت که شمار مسلمانان منطقه
تراکیه بالکان که اکنون بخشی از کشور ترکیه است، به تنهایی متجاوز از ۱۵ میلیون نفر است. بجز این عده، حدود ۷۰% از مردم آلبانی، ۱۷% از اهالی یوگسلاوی سابق و ۲۶% از مردم بلغارستان مسلمانند. شمار مسلمانان در یونان ۲۵۰ هزار، و در رومانی ۷۰ هزار نفر است که جملگی آنان سنی مذهبند. از اهالی کوسوو ۸۰%، و بوسنی ۴۲% مسلمانند.
عثمانیها حدود چهار سده در بالکان حضور داشتند که پیامد آن، گسترش
دین اسلام در این سرزمین بود. چنین برمی آید که ورود اسلام به این سرزمین از راههای گوناگون صورت گرفته است. گفتهاند بازرگانان ایرانی اسلام را به بالکان راه دادند.
گروه سوم
مسیحیان کاتولیک که شمار آنان را میان ۴ تا ۵ میلیون نفر تخمین زدهاند.
زبانهای اسلاوی، مقدونیایی، یونانی، بلغاری، رومانیایی، ایتالیایی و ترکی را میتوان از جمله زبانهای رایج در شبه جزیره بالکان به شمار آورد (دائره المعارف، ج۵، ص۲۷)
چند سده پیش از دوران فتوحات سپاه عثمانی، مسلمانانی در مجارستان، شمال صربستان و شرق بوسنی سکونت داشتند. شماری از پژوهشگران بر آنند که معمار الازهر و بخشهایی دیگر از
قاهره، شخصی به نام ابوالحسن جوهر بن عبدالله رومی صقلی، والی المعز خلیفه فاطمیان در سده چهارم ق. از مردم اسلاو جنوبی و
شیعه مذهب بوده است.
شهر اسکوپیه، پایتخت مقدونیه امروزی، در تاریخ ۶ ژانویه ۱۳۹۲م. زیر تسلط ترکان عثمانی درآمد و به مرکز مهم نفوذ سپاه عثمانی در سرزمینهای مسیحی بالکان
غربی تبدیل گشت. گزارشهای بر جای مانده از سال ۱۳۹۶م. نشان میدهد که در معدن فلز گلوهویتسی نزدیک شهر نوی پازار در جنوب صربستان امروزی، مسلمانان ساکن بودند و
قاضی داشتند.
نخستین
مسجد در بوسنی، در دهه سی سده پانزدهم م. در اوستیکولینا بنا شد. نیز حاکم شناخته شده اسکوپیه، عیسی بیگ فرزند اسحاق بیگ، با ساخت مسجدی شکوهمند به سال ۱۴۵۷م. با نام مسجد قیصر، یا جامع عتیق مطابق مکتوبات قدیم ترکی،
در ساحل چپ رودخانه میلیاتسکا در پیرامون کاخ یا سرای، شهر سرایوو را پایه نهاد.
ساکنان بومی مناطق گوناگون بالکان، از هنگام ورود عثمانیها، به تدریج به اسلام گرویدند و با وجود وضعیت متفاوت سیاسی و اجتماعی در دورههای گوناگون، با حمایت دولت مرکزی و تحمل آزارهای سخت و حتی رنج
جنگ و مهاجرت جمعی، توانستند بقا و اعتلای نمادهای هویت اسلامی و توحیدی از جمله حجگزاری را تضمین کنند.
در باره
جمعیت مسلمانان در بالکان، آمار رسمی و دقیقی در دست نیست. معمولا بدون شمارش بخش اروپایی ترکیه، این رقم میان هشت و نیم تا یازده میلیون یعنی برابر با یازده تا پانزده در صد کل جمعیت بالکان، یاد میشود.
بر پایه آمارهای پژوهشگران مسلمان، شمار مسلمانان به تفکیک کشورها، بدین سان تخمین زده میشود:
اسلوونی: نوزده هزار تن (۱%)؛
کرواسی: پنجاه و هفت هزار تن (۲۸/۱%)؛
بوسنی و هرزگوین: دو میلیون تن (۵۰%)؛
صربستان (بدون احتساب کوزوو): پانصد هزار تن (۲/۶%)؛
مونته نگرو: دویست هزار تن (۲۰%)؛
مقدونیه: یک میلیون تن (۱%)؛
آلبانی: دو میلیون و پانصد هزار تن (۷۰%)؛
یونان: صد و پنجاه هزار تن (۵/۱%)؛
بلغارستان: یک میلیون و دویست هزار تن؛
رومانی: صد هزار تن (۰. ۴%).
البته در منابع دیگر که مسلمانان نمیپذیرند، ارقام متفاوت و معمولا کمتر از آن چه یاد شد، ارائه گشته است.
سازمان رسمی مسلمانان بالکان، معمولا جمعیتی اسلامی است که در راس آن رئیس العلما یا
مفتی اعظم قرار دارد.
بزرگترین این سازمانها، جمعیت اسلامی
بوسنی و هرزگوین است که مسلمانان اسلوونی، کرواسی و منطقه سنجاک در صربستان را با مفتیهای آن سرزمینها، زیر پوشش دارد و در راس آن، رئیس العلماء بوسنی و هرزگوین است. هماهنگ با اساسنامه جدید این جمعیت از سال ۱۹۹۷م. جمعیتهای اسلامی کرواسی، اسلوونی و سنجاک (در جنوب
غرب صربستان) زیرمجموعه جمعیت اسلامی بوسنی و هرزگوین هستند.
جایگاه شورای عالی جمعیت اسلامی، ریاست العلما و شخص رئیس العلما،
شهر سرایوو است و مفتیهای این جمعیت در شهرهای سرایوو، تراونیک، زنیتسا، بیهاچ، موستار، گوراژده، توزلا، بانیالوکا و نیز شهرهای زاگرب کرواسی، لیوبلیانای اسلوونی و نوی پازار صربستان جای دارند.
دانشکده علوم اسلامی سرایوو، دو دانشکده علوم تربیتی اسلام در بیهاچ و زنیتسا، مدرسه علمیه کهن غازی خسرو بیگ و مدارس علمیه شهرهای تراونیک، توزلا، موستار، چایانگراد، و تسازین از نهادهای اثرگذار اسلامی در این کشورند.
نیز
دراویش نقشبندی،
قادری، رفاعی و
شاذلی در هفده تکیه، شانزده زاویه و بیست و سه مسجد ویژه به
اذکار و
عبادات خود میپردازند.
جمعیت اسلامی مونته نگرو بر پایه اساسنامه مصوب سال ۱۹۹۴م. اقدام میکند و در راس مشیخت این جمعیت اسلامی، رئیس العلماء قرار گرفته که در پایتخت، یعنی شهر پودگوریتسا مستقر است و بر اجرای امور دینی مسلمانان سیزده شهر پودگوریتسا، اولتسینی، بار، اوستروس، دینوش، توزی، روژایه، برانه، پتنییتسا، بیلوپولیه، پلیولیا، پلاو و گوسینیه نظارت میکند. حدود صد مسجد و یک مدرسه علمیه در مونته نگرو وجود دارد.
جمعیت اسلامی کرواسی سیزده مجلس جمعیت اسلامی در شهرهای زاگرب (مقر مفتی)، دوبرونیک، گونیا، لابین، اوسیک، پورچ، پولا، رییکا، سیساک، سلاوونسکی برود، سپلیت، اوماگ و واراژدین دارد. کنار مسجد بزرگ پایتخت به عنوان مرکز اسلامی زاگرب و مدرسه علمیه آن شهر، بیست و چهار نمازخانه دیگر در کرواسی فعال هستند.
جمعیت اسلامی اسلوونی مجالس جمعیت اسلامی را در شهرهای لیوبلیانا، ماریبور، یاسنیتسه، کوپر، تسلیه، ولنیه، کرانی، شکوفیالوکا، پوستوینا، کوچویه، تربوولیه، نوومستو، سژانا، ترژیچ و نواگوریتسا مدیریت میکند. کنار جمعیت اسلامی یاد شده که شعبهای از جمعیت اسلامی بوسنی و هرزگوین به حساب میآید، جمعیت مسلمانان اسلوونی نیز جداگانه از سال ۲۰۰۶م. تلاش میکند.
مقر مشیخت جمعیت اسلامی سنجاک، شهر نوی پازار است که در آن، دانشکده مطالعات اسلامی و مدرسه علمیه غازی عیسی بیگ نیز وجود دارد. صد و بیست مسجد در این منطقه فعال هستند.
به سال ۲۰۰۷م. این جمعیت اسلامی با اساسنامه جدید، به عنوان جمعیت اسلامی صربستان به مرکزیت شهر نوی پازار شناخته شد و شامل چهار بخش زیر است:
مفتیگری سنجاک (با شهرهای نوی پازار، توتین، سینیتسا، روژایه، بیلوپولیه، پریه پولیه، پریبوی، نواواروش، پتنییتسا، برانه، پلاو و گوسینیه)؛
مفتیگری پرشوو (با شهرهای پرشوو، بویانواتس و مدوجا در جنوب شرق صربستان)؛
مفتیگری بلگراد (با شهرهای بلگراد، زمون، نیش، سمدروو، لوزنیتسا، کروپانی و کاستولاتس)؛
و مفتی گری نوی ساد (با شهرهای نوی ساد، بئوچین، سوبوتیتسا و زرنیانین).
جز جمعیت اسلامی یاد شده صربستان به عنوان شعبهای از جمعیت اسلامی بوسنی و هرزگوین، جمعیت اسلامی مستقل صربستان نیز فعالیت میکند. اساسنامه این جمعیت از سال ۱۹۹۴م. مصوب در شهر نیش، مشیخت جمعیت اسلامی صربستان را بدون احتساب کوزوو و سنجاک و به مرکزیت بلگراد تعریف میکند.
این مشیخت متشکل از ۵۲ جماعت و سه مجلس بلگراد، نوی ساد و نیش بود و امور سه مسجد شهرهای بلگراد، نیش و مالی زوورنیک، همراه چندین نمازخانه و مدرسه علمیه بلگراد را اداره میکرد.
به سال ۲۰۰۷م. و با اساسنامه جدید، این مشیخت به سطح ریاست العلماء جمعیت اسلامی صربستان ارتقا یافت و سه مشیخت را دایر کرد: مشیخت صربستانی (شمالی و مرکزی)، مشیخت سنجاک، و مشیخت پرشوو. در راس این جمعیت اسلامی، رئیس العلماء صربستان قرار دارد.
بر حسب برآورد اداره آمار کوزوو، به سال ۲۰۰۶م. دو و یک دهم میلیون تن در کوزوو زندگی میکنند که نود و دو درصد آنها را آلبانیایی تبارها تشکیل میدهند و حدود نود درصد آنها مسلمان هستند.
جمعیت اسلامی کوزوو به سال ۱۹۹۳م. به مرکزیت شهر پریشتینا شکل گرفته است. در راس آن مفتی اعظم قرار دارد که بر تلاشهای اسلامی هشت بخش پریشتینا، گیلان، میترویتسا، پریزرن، پچ، اوروشواتس، پرشوو و جاکویتسا نظارت میکند.
مهمترین نهادهای علمی جمعیت اسلامی کوزوو، مدرسه علمیه علاء الدین شهر پریشتینا و دانشکده
علوم اسلامی در همان شهر هستند. نیز شماری فراوان از دراویش در کوزوو و معمولا در مناطق
غربی آن زندگی میکنند و به نه
طریقت خلوتیه،
قادریه،
رفاعیه،
سعدیه،
شاذلیه،
نقشبندیه،
بکتاشیه،
مولویه و
سنانیه تعلق دارند.
اثر گذارترین سازمان مسلمانان مقدونیه، جمعیت اسلامی است که بر پایه اساسنامه آن از سال ۱۹۹۴م. رئیس العلماء که جایگاهش در شهر اسکوپیه است، در راس آن است و چند
مفتی زیر نظر وی در شهرهای اسکوپیه، تتووو، گوستیوار، کومانووو، کیچوو، ستروگا، اوهرید، شتیب، بیتولی، دبار، پریلپ، رسن و ولس به کار میپردازند. مدرسه علمیه غازی عیسی بیگ، دانشگاه اسلامی روستای قوندوو نزدیک اسکوپیه، ۵۹۰ مسجد و مرکز اسلامی و ۱۰ تکیه، از نهادهای دینی مسلمانان مقدونیه به شمار میآیند.
طریقتهای خلوتیه، قادریه، سنانیه، رفاعیه و نقشبندیه به سال ۱۹۹۲م. جمعیت دینی اسلامی دراویش را با ریاست شیخ العلماء تشکیل دادهاند.
جمعیت اسلامی بوسنی و هرزگوین، مسلمانان اسلوونی، کرواسی و منطقه سنجاک در صربستان را با مفتیهای آن مناطق، زیر پوشش خود دارد و در راس آن رئیس العلماء بوسنی و هرزگوین جای دارد.
در صربستان، جمعیت اسلامی دیگری نیز با مرکزیت شهر بلگراد و زیر نظر رئیس العلماء صربستان تلاش میکند. نیز در راس جمعیت اسلامی مستقل کوزوو، مفتی اعظم قرار دارد. مونته نگرو و مقدونیه نیز رئیس العلماء مستقل دارند.
رهبر مسلمانان رومانی، بلغارستان، آلبانی و یونان نیز مفتیهای اعظم آن کشورها هستند.
دو جامعه مسلمان متمایز در مجارستان وجود دارد. آنان از
اعراب، ترکان، پاکستانیها، ایرانیان و دیگر مهاجران تشکیل یافتهاند.
مسلمانان بالکان در دوره سلطنت عثمانی به مکانهای مقدس در سرزمین وحی رغبت نشان میدادند. سفرهای معنوی برای دستیابی به معلومات جدید و فراگیری معارف اسلامی از دانشوران برجسته اسلامی بود. بیشتر مسافران بالکانی سدههای دور به
حرمین شریفین را جوانان تشکیل میدادند.
نخستین
سفر حج گزارش شده از بالکان
غربی، مربوط به حاج سراج محمد، اهل سرایوو است که به سال ۱۵۵۷م. به سفر معنوی حج رفت. درباره وضع مسیر و تاریخ بازگشت وی، آگاهی در دست نیست. پنجاه و هشت سال بعد، حاج یوسف لیونیاک فرزند محمد، نخستین حاجی آن منطقه (آغاز سفر: ۲۰/۶/۱۶۱۵م. و پایان سفر: ۱/۷/۱۶۱۶م.) گزارش سفر حج خود را به زبان ترکی نوشته است.
آرزوی حاج یوسف، زیارت مکانهای مقدس و مزارهای بزرگان اسلام بود. وی در سفرنامه اش به تفصیل همه شهرها، روستاها، کاروانسراها، و مکانهای مسیرهای رفت و بازگشت و پیمودن ۸۵۷۴ کیلومتر را در جاهایی همچون سرایوو، اسکوپیه،
استانبول،
اسکندریه،
قاهره،
مدینه، و
مکه وصف نموده است.
حاج یوسف احساسات خود در وصف مدینه، مکه، حرم شریف،
مقام ابراهیم، و
کعبه را در سرودههایی بیان کرده است.
وی از سرایوو تا استانبول سوار بر
اسب بود. از سوئز با کشتی به ینبع رسید و از آن جا تا مدینه و از مدینه تا
جحفه با اسب یا
شتر سفر کرد. از جحفه با کشتی به
جده رسید تا مسیرهای جده، مکه، مدینه، قاهره و اسکندریه را طی کند. از اسکندریه تا سالونیک در یونان با کشتی آمد و سرانجام مسیر سالونیک، اسکوپیه تا سرایوو را سوار بر اسب بازگشت.
در این مسیر، در صد و نوزده منزل
شب را به
صبح رساند. این مسیر با تفاوت مختصر، راه همه حاجیان منطقه در طول سلطه عثمانیها بر بالکان بود.
شارح فصوص
ابن عربی، عبدالله بیرامی بوسنوی، صاحب شماری از رسایل عرفان اسلامی و تفاسیر باطنی
قرآن کریم است. وی به
مصر و
سوریه سفر کرد و با دانشوران آن مناطق مراوده داشت. وی در سرزمینهای اسلامی آن روزگار
شهرت داشت و مورد عنایت سردمداران عثمانی بود. در پی بازگشت از سفر حج، دیرزمانی در دمشق، کنار مزار ابن عربی ساکن گشت. سپس به قونیه آمد و تا ۱۶۶۴م. در این شهر ماند. بر پایه گزارشی دیگر، وی در مسیر بازگشت از سفر حج در شهر قونیه درگذشت.
فضل الله بن عیسی بوسنوی، ساکن
دمشق و از فقیهان صاحب نظر، از دیگر دانشوران حج گزار منطقه بالکان بود. او به قصد
زیارت کعبه، پس از ترک بلگراد، به دمشق رفت و در پی بازگشت از سفر حج، در این شهر ساکن شد و سالهای پیاپی مفتی دمشق و مورد احترام حاکمان وقت بود. وی به سال ۱۰۳۹ق./۱۶۲۹م. وفات کرد و نزدیک
قبر بلال حبشی به
خاک سپرده شد.
درباره روابط علمی طلاب و محققان بالکان با دانشوران مجاور حرمین شریفین، آگاهیهای فراوان در دست است. شیخ حسن،
فرزند تورخان بن داود، معروف به شیخ کافی، زاده شده به سال ۱۵۴۴م. در شهر آقحصار (نام قدیمی پروساتس در بوسنی) در مدینه، در محضر امام الحرمین شیخ میر غضنفر بن حسین، استاد سلطان عثمانی و استاد سلطان جلال الدین اکبر هند، کسب فیض نمود.
حسن بن مصطفی بوسنوی نیز در نیمه نخست
سده سیزدهم ق. در مدینه ساکن بود و از شاعران نام آور اسلاو جنوبی به
زبان عربی به حساب میآمد. وی سرودههای فراوان پدر را به زبان عربی همراه خطبههای او در یک دیوان گرد آورده است. نوادگان او در مدینه هنوز بوسنوی نامیده میشوند.
برخی دانشوران بالکان به اندازهای در راه علماندوزی و تحقیق پیشرفت کرده بودند که در شهرهای بسیار مهم جهان اسلام و حتی مکه به منصب
قضاوت گماشته شدند.
برای نمونه، حسن بن سنان بیازیچ به سال ۱۰۵۳ق./۱۶۴۳م. به عنوان قاضی شهر مکه منصوب گشت. وی نیز به سال ۱۰۴۸ق./ ۱۶۳۸م. در
قسطنطنیه و ادیرنه به
تدریس علوم دینی مشغول بود.
احمد افندی بیاضی زاده (م. ۱۰۹۸ق.) نیز در شهر مکه منصب قضاوت را بر عهده داشت. او نخست در ادیرنه و قسطنطنیه به تدریس مشغول بود و سپس در شهرهای
حلب، بروسه، مکه و قسطنطنیه قضاوت مینمود و قاضی عسکرهمه روملی (شبه جزیره بالکان در قلمرو حاکمیت و تصرف عثمانیها) گشت.
وی در اثر شناخته شده خود، موسوم بهاشارات المرام من عبارات الامام دیدگاههای
ابوحنیفه را در مباحث
عقاید، گردآوری و شرح و تدریس نموده است.
علاء الدین علی دادا، اهل شهر موستار در هرزگوین به سال ۱۰۰۱ق. از سوی سلطان مرادخان سوم، به عنوان ناظر بازسازی
مقام ابراهیم در
مسجدالحرام گماشته شد. وی در همان سال رسالهای با نام تمکین المقام فی المسجدالحرام یا الرسالة المقامیة المکیة به رشته تحریر درآورد. او تحصیلات خود را در زادگاهش و سپس در استانبول پیگرفت و در آن شهر به طریقت خلوتیه پیوست. این کتاب به سال ۱۳۱۴ق./۱۸۹۶م. در قاهره در ۲۰۴ صفحه بزرگ چاپ شده است.
بوسنی در پی عقبنشینی عثمانیها، از سال ۱۸۷۸م. رسما با موافقت سلطان عثمانی به تصرف دولت غیر دینی اتریش مجارستان درآمد. این کار با واکنش و مبارزه مسلحانه مسلمانان بر ضد ارتش اتریش مجارستان در شهرهای گوناگون بالکان
غربی رویارو شد. یکی از این مجاهدان، حاج صالح ولایتویچ معروف به حاج لویو بود.
وی که روحانی و
حافظ کل
قرآن بود، با هم رزمان خود، نخست شکستی سخت را به ارتش اتریش مجارستان تحمیل کرد و مهاجمان با اعزام نیروهای فراوان، پس از نبردی طولانی، شهر را به دست گرفتند. حاج لویو که زخمی شده بود، به شرق بوسنی رفت. سپس دستگیر گشت و به زندانی در چک منتقل شد. آن گاه، به مکه رفت و مردم مکه از او به عنوان قهرمانی بزرگ استقبال کردند. حاج لویو در مکه درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد.
تحولات شتابان دهه پایانی سده نوزدهم م. تا پایان جنگهای بالکان و
جنگ جهانی اول در اوایل سده بیستم م. دورهای بسیار تاریک را در تاریخ دینمداری مسلمانان آن منطقه رقم زدند. تودههای متدین و بیشینه دانشوران دین در آن دوره نتوانستند در برابر هجوم همه جانبه معرفتی، اجتماعی، سیاسی و نظامی اروپای مدرن و
سکولار ایستادگی کنند.
در نتیجه، میراث پرافتخار علمی و مردمی سنت توحیدی اسلام در بالکان جای خود را به مدارس دانش تجربی مدرن و نهادهایی داد که خاور شناسان
غربی، روشنفکران مسلمان و نیروهای مذهبی متجدد، اسلام را در آنها بر پایه حوزههای معرفتی پسارنسانس و ایدئولوژیهای غیر توحیدی تفسیر میکردند و ارزشهای الهی
دین را در حد دریافتهای
عقل حسابگر و آزمونهای حسی و تجربی فرومی کاستند.
پیوندهای علمی و سیاسی مسلمانان کشورهای جدید بالکان با مراکز ممالک اسلامی کاملا قطع شد. مکتب خانهها و مدارس علمیه سترگ تعطیل و پایبندی مردم به دستورهای شرعی به تدریج در طول سده بیستم م. و با تفاوتهایی در کشورهای گوناگون منطقه، ممنوع شد.
از شمار نمایندگان و مروجان هویت اصیل دینی و توحیدی در تاریخ معاصر مسلمانان بالکان همواره کاسته میشد. نمادهایی که از اسلام باقی میماندند، تنها میتوانستند زیر چتر سلطه سنگین منظومه معرفتی
سکولاریسم،
ساینتیسم، ملیتگرایی،
لیبرالیسم یا
کمونیسم ادامه زندگانی خود را تضمین کنند.
اعتقاد به حج حتی نزد روشنفکران بعضا افراطی مسلمان در بالکان کم رنگ نشد. برای نمونه، عثمان نوری حاجیچ به انتقادهای تند بر ضد روحانیت و مدارس علمیه و دانش سنتی دینی در اوایل سده بیستم م. میپرداخت و از حامیان تاثیر گذار ترویج تمدن و دانش مدرن
غربی در میان مسلمانان اسلاو جنوبی به شمار میآمد. اما همو در کتابش با نام محمد علیهالسّلام و
قرآن، نگاهی به تاریخ فرهنگ اسلامی که به سال ۱۹۳۱م. در بلگراد به چاپ رسید، حج را کنار
نماز،
زکات و
روزه به عنوان یکی از وظایف و
عبادات اصلی
دین معرفی میکند.
در دوره حکومت اتریش مجارستان بر مناطق مسلماننشین بالکان
غربی، نخستین گروهی که به حج سفر کردند، گروه بیست و پنج نفره حاجیانی بود که به سال ۱۸۸۱م. بیشتر از شهر ویسوکو در بوسنی رهسپار مکه و مدینه شدند. در پی آن، گروهی با پنجاه و چهار تن به سال ۱۸۸۴م. به حج رفت. آنها از بندرترست در ایتالیا، در ساحل شمال شرقی دریای آدریاتیک سوار بر
کشتی شدند و از مسیر اسکندریه، با توجه به بازگشایی کانال سوئز به سال ۱۸۶۹م. به
جده رسیدند.
به سال ۱۸۹۳م. گروهی از حاجیان با خط آهن بوسنی به بندر ترست رسیدند و گروهی دیگر از راه زمینی از راه بلغارستان و ترکیه به حج رفتند. به سال ۱۹۰۳م. یازده حاجی از مسیر بلگراد و استانبول به سوی
عربستان رهسپار شدند. در سال ۱۹۰۸م.
سفر حج در منطقه متوقف شد. در این مدت، حاجیان معمولا دوم یا سوم
شوال حرکت میکردند و یک تا دو ماه پس از پایان مناسک به موطن خود بازمی گشتند. طول مسیر آنان در این دوره ۷۶۰۸ کیلومتر بود.
پس از پایان
جنگ جهانی اول و تشکیل پادشاهی صربها، کرواتها و اسلوونیاییها در بالکان
غربی تا آغاز
جنگ جهانی دوم، تقریبا هیچ گزارشی از شمار و مسیر حاجیان بالکانی در دست نیست. میتوان گفت که در فاصله دو جنگ جهانی، کمتر از پنجاه تن از بالکان
غربی به حج رفتند.
پایان جنگ جهانی دوم در منطقه بالکان
غربی با تشکیل نظام کمونیستی در یوگسلاوی همراه بود.
به سال ۱۹۴۹م. در نخستین سفر رسمی حج در دوره جدید، رئیس العلماء جمعیت اسلامی یوگسلاوی،
ابراهیم افندی فیضی، همراه چهار تن از همکاران خود به حج مشرف شد. این سفر رسمی، به افزایش شمار حاجیان در سالهای بعد یاری کرد و از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۶۰م. حدود صد و هشتاد تن از بوسنی به حج رفتند. تا سال ۱۹۵۴م. حاجیان به صورت فردی و سپس گروهی، به سوی سرزمین وحی رهسپار میشدند. از سال ۱۹۶۶م. شمار حاجیان دیگر بار افزایش یافت. در این دوره، شرکت مسافربری پوتنیک مستقر در بلگراد، با نظارت جمعیت اسلامی، سفر حج را برنامه ریزی و
مدیریت میکرد.
به دلیل جنگهای خاورمیانه، اتوبوسهای این شرکت مسیری طولانی تر را میپیمودند و از شهرهای بلگراد، نیش، صوفیه، ادیرنه،
استانبول، قونیه و از راه
سوریه و شهرهای عراقی
موصل،
بغداد، و
بصره به
کویت،
ریاض،
طائف و مکه میرسیدند. این حاجیان برای پیمودن این مسیر ۱۰۱۸۴ کیلومتری، معمولا پانزدهم یا شانزدهم
ذی قعده حرکت میکردند و پنجاه و چهار روز در سفر بودند. سرانجام از سال ۱۹۶۹م. سفر هوایی حج از فرودگاه بلگراد با هواپیماهای شرکت یات آغاز شد.
نرکز اسماعیل آقیچ، اندیشمند و روشنفکر مسلمان اواخر سده بیستم م. درقاموس اسلام که پنج سال پس از وفات وی به سال ۱۹۹۰م. در سرایوو منتشر شد، حج را بر پایه حدیثی معروفی، واپسین رکن از پایههای پنج گانه اسلام مینامد.
این باور ریشه دار به مسلمانان بالکان یاری کرد تا در پی تحولات دهه پایانی سده بیستم م. و به دنبال خیزش همگانی و گرایش به معنویت در شرق و
غرب، به آسانی به احیای نماد حجگزاری در سطحی گسترده
همت کنند. این یکی از برکات نمادهای عبادی دینداران مسلمان است که به محض اجرای آن عبادات، همه پیامها و نتایج الهی و فردی و اجتماعی به آنان انتقال داده میشود. مسلمانان بالکان و نخبگان علمی ـ دینی آنان، امروز مسیری طولانی و دشوار را برای احیا و تحکیم مبانی معارف توحیدی خود، پیش رو دارند.
یک سال در پی آغاز نبرد بوسنی و هرزگوین به سال ۱۹۹۲م. در وضعیتی بحرانی، کمیته عالی سعودی سفر حج چهار صد و شصت تن را از آن کشور، از راه فرودگاه زاگرب کرواسی سازمان دهی کرد. این برنامه کمیته عالی سعودی تا سال ۱۹۹۶م. به صورت مستقل و از سال ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۹م. با مشارکت اداره حج جمعیت اسلامی بوسنی و هرزگوین ادامه یافت. از سال ۲۰۰۰م. این اداره تنها مدیر اعزام به حج بود و با چند آژانس زیر نظر جمعیت اسلامی، همکاری میکرد.
در چند سال اخیر، جمعیت اسلامی بوسنی و هرزگوین حاجیان را در کاروانهای اتوبوسی و هوایی اعزام میکند. اتوبوسها نه روز، در یک مسیر، در حرکت هستند و حاجیان چهار شب را در هتل میگذرانند. دو شب در استانبول، یک شب در مرسین در جنوب
ترکیه، یک شب در امان
اردن، و دیگر شبها در راه هستند. حاجیان بوسنیایی با کاروانهای اتوبوسی، طولانیترین مسافت زمینی را نسبت به همه حاجیان طی میکنند. حاجیان بالکان
غربی در این مسیر با مشکلات فراوان و زیاده خواهیهای مسؤولان گمرکها رویارو میشوند. مسیر زمینی این حاجیان بدین شرح است: سرایوو، اوراشیه در شمال بوسنی، نیش، سالونیک، استانبول، مرسین،
دمشق، امان،
مدینه، و
مکه.
در چند سال اخیر، سفر هوایی حاجیان جمعیت اسلامی بوسنی و هرزگوین، از جانب شرکت هوایی تونسی «نوول ایر» صورت میپذیرد که مقصد آن، نه فرودگاه جده، بلکه فرودگاه ملک عبدالعزیز مدینه است. از فرودگاه جده تنها در مسیر بازگشت استفاده میشود.
بدین ترتیب، کاروان اتوبوسی که معمولا بیستم
ذی قعده حرکت میکند، مسیر ۹۸۱۸ کیلومتری رفت و برگشت را طی مینماید و پس از سی و چهار تا سی و شش روز به خانه بازمی گردد. حاجیان کاروانهای هواپیمایی بیست و هفتم، بیست و هشتم یا بیست و نهم ذی قعده حرکت میکنند و مسیر هوایی ۷۳۱۴ کیلومتری را میپیمایند و شانزده تا نوزده
روز در سفر میمانند.
مسیر کاروان اتوبوسی حاجیان بوسنی و هرزگوین به سال ۲۰۰۹م.
قیمت سفر هوایی حج اعلام شده از سوی جمعیت اسلامی بوسنی و هرزگوین برای سال ۲۰۱۰م. دو هزار و نهصد و پنجاه یورو و قیمت سفر زمینی، دو هزار و ششصد یورو بوده است.
در همان سال، برنامه حاجیان سفر هوایی، به شرح زیر بود:
۲۸ ذی قعده، عبادات فردی؛
۲۹ ذی قعده، زیارت دسته جمعی
مسجد النبی؛
اول
ذی حجه ، زیارت گروهی
مسجد قبا و
مسجد ذوقبلتین و
احد و
خندق؛
۲ تا ۴ ذی حجه، عبادات فردی؛
۴ ذی حجه، رفتن به
میقات و مکه؛
۵ ذی حجه، انجام
مناسک عمره؛
۶ تا ۸ ذی حجه، عبادات فردی؛
۸ تا ۱۲ ذی حجه، رفتن به
عرفات و
مزدلفه و
منی به همراه
طواف حج در روز دهم؛
۱۳ ذی حجه، عبادات فردی؛
۱۴ ذی حجه،
طواف وداع.
سازماندهی اعزام حاجیان از دیگر کشورهای منطقه بالکان نیز از طریق جمعیتهای اسلامی صورت میپذیرد. در جمهوری صربستان، دو جمعیت اسلامی فعال هستند که هر یک در ضمن اداره حج آن جمعیتها، کاروانهای زمینی و هوایی حج را اداره میکند. به سال ۲۰۱۰م. جمعیت اسلامی صربستان ۲۵۷ تن را اعزام کرد.
نیز مشیخت جمعیت اسلامی صربستان در همان سال حدود ۲۰۰ حاجی را به حرمین شریفین اعزام نمود.
سنت حجگزاری در میان مسلمانان شبه جزیره بالکان در چند سال اخیر رشد و بالندگی چشمگیر داشته است. در این سرزمین، حج در نقش عنصر بنیادین هویتساز حضور دارد.
یک حاجی در بالکان برای دیگر
مسلمانان، معیار و الگوی ارزشهای ناب دینی است. آداب و رسوم حجگزاری در بالکان، سال به سال، اهمیتی بیشتر و نمودی فاخرتر مییابد. میدانهای بزرگ برخی شهرهای این بخش از اروپای جنوب شرقی، در حین مراسم بدرقه و استقبال گروهی حاجیان، لبریز از مسلمانان میشود.
(۱) ابن خردادبه عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۹م.
(۲) ابوعبید بکری عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وان لون و ا فره، تونس، ۱۹۹۲م.
(۳) ادریسی محمد، نزهه المشتاق، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
(۴) حدود العالم، به کوشش مریم میراحمدی و غلامرضا ورهرام، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۵) سامی شمسالدین، قاموس الاعلام، استانبول، ۱۳۰۶ق/۱۸۸۹م.
(۶) شاو، ا ج و ا ک شاو، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ترجمه محمود رمضانزاده، مشهد، ۱۳۷۰ش.
(۷) کاشغری محمود، دیوان لغات الترک، ترجمه محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۸) ناطق ناصح، بحثی درباره زندگی مانی و پیام او، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۹) ، W W، Sochineniya، Moscow، ۱۹۶۶.
(۱۰) BSE ۳.
(۱۱) EI ۲.
(۱۲) Gumilev L N، Drevnie tyurki، Moscow، ۱۹۶۷.
(۱۳) IA.
(۱۴) Inalcik، H، X Ottoman Methods of Conquest n، SI، ۱۹۵۴، vol II.
(۱۵) Kratkaya geograficheskaya entsiklopediya، Moscow، ۱۹۶۰.
(۱۶) Osmanskaya imperiya، Moscow، ۱۹۹۰.
(۱۷) Pliny، Natural History، tr H Rackham، London، ۱۹۴۷.
(۱۸) Procopius، History of the Wars، tr H B Dewing، London، ۱۹۵۴.
(۱۹) Strabo، The Geography، tr H L Jones، London، ۱۹۶۷-۱۹۶۹.
(۲۰) TOrkiye diyanet vakf o Islam ansiklopedisi، Istanbul، ۱۹۹۲.
(۲۱) Uzun ۵ ars o l o، I H، Osmanl o tarihi، Ankara، ۱۹۷۲.
(۲۲) بالکان در آیینه فرهنگ، ابوالحسن خلج منفرد، تهران، الهدی، ۱۳۸۸ش.
(۲۳) دانشنامه دانش گستر، علی رامین و دیگران، تهران، دانش گستر، ۱۳۸۹ش.
(۲۴) دائرة المعارف جهان نوین اسلام، جان ال اسپوزیتو، ترجمه و تحقیق، طارمی و دیگران، تهران، نشر کتاب مرجع، ۱۳۸۸ش.
(۲۵) الوافی بالوفیات، الصفدی (م. ۷۶۴ق.)، به کوشش الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
(۲۶) وفیات الاعیان، ابن خلکان (م. ۶۸۱ق.) ، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر.
(۲۷) Blistavi dragulj – Životopisi učenjaka i pjesnika iz Bosne، Teme iz književne historije (Izabrana djela Mehmeda Handžića؛ knj. ۱)، Ogledalo، Sarajevo، ۱۹۹۹.
(۲۸) Historija Bošnjaka، Imamović، Mustafa، Bošnjačka zajednica kulture Preporod، Sarajevo، ۱۹۹۷.
(۲۹) Institucionalizacija Islamskih zajednica nakon raspada SFR Jugoslavije، Barišić، Srđan، Filozofija i društvo ۲، ۲۰۰۸.
(۳۰) Islam i muslimani u Hrvatskoj، Omerbašić، Ševko، Mešihat Islamske zajednice u Hrvatskoj، Zagreb، ۱۹۹۹.
(۳۱) Islamizacija Bosne i Hercegovine i porijeklo bosanskohercegovačkih muslimana، Teme iz opće i kulturne historije (Izabrana djela Mehmeda Handžića؛ knj. ۲) Ogledalo، Sarajevo، ۱۹۹۹.
(۳۲) Leksikon islama، Smailagić، Nerkez، Svjetlost، Sarajevo، ۱۹۹۰.
(۳۳) Muhamed a. s. i Kur'an. Osvrt na historiju islamske kulture، Hadžić، Osman Nuri، Starješinstvo Islamske zajednice Bosne i Hercegovine، Hrvatske i Slovenije، Sarajevo، ۱۹۸۶.
(۳۴) Muslimani jugoistočne Evrope، Alibašić، Ahmet، Atlas islamskog svijeta، Udruženje ilmijje IZ u BiH، Sarajevo، ۲۰۰۴.
(۳۵) Rad bosanskohercegovačkih muslimana Na književnom polju، Teme iz književne historije (Izabrana djela Mehmeda Handžića؛ knj. ۱) Ogledalo، Sarajevo، ۱۹۹۹.
(۳۶) Tragovi bosanskih hadžija، Koldžo، Dževad.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۴۰۹، برگرفته از مقاله «بالکان». حوزه نمایندگی ولی فقه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «بالکان».