بارداری همسر عمران (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
همسر
حضرت عمران در
مناجات با خدای خود گفت: خداوندا! آنچه را در
رحم دارم، برای تو
نذر کردم، که
محرر (و آزاد، برای خدمت خانه تو) باشد. از من بپذیر، که تو شنوا و دانایی!.
نذر همسر عمران در دوران بارداری برای خدمت کردن فرزندش در راه خدا چنین می باشد: «اذ قالت امرات عمرن رب انی نذرت لک ما فی بطنی محررا...» (به یاد آورید) هنگامی را که
همسر عمران گفت: خداوندا! آنچه را در رحم دارم، برای تو نذر کردم، که محرر (و آزاد، برای خدمت خانه تو) باشد... .
کلمه نذر به معنای این است که
انسان چیزی بر خود واجب کند که
واجب نباشد، و کلمه
تحریر که مصدر کلمه
اسم مفعول محرر است، به معنای آزاد کردن از قید و
زنجیر است، و به همین جهت آزاد کردن
برده را هم تحریر میگویند، و نیز نوشتن کتاب را هم تحریر میگویند، چون با این عمل مفاهیم و آن معانی که در محفظه
ذهن و فکر زندانی است آزاد میشود، و کلمه
تقبل به معنای قبول کردن چیزی است از روی
رغبت و رضا، مانند تقبل
هدیه و تقبل دعا و امثال آن.
و اینکه فرمود: «قالت امرات عمران رب انی نذرت لک ما فی بطنی»
دلالت دارد بر اینکه این
مناجات را وقتی کرده که به فرزندش حامله بوده است، و حملش از عمران بوده، و این مناجات خالی از
اشاره به این نکته نیست که همسر وی عمران، در آن روزها زنده نبوده، این نکته هم روشن است که تحریر فرزند چه به وسیله پدر باشد یا مادر، تحریر از بردگی نیست و دختر عمران برده نبوده، تا مادرش او را آزاد کند، پس تحریر در این آیه آزاد کردن از قید ولایتی است که والدین بر فرزند خود دارند، و با داشتن آن
ولایت ، او را
تربیت میکنند، و در مقاصد خود به کار میبرند و اطاعتشان بر فرزند واجب است.
پس با تحریر، فرزند از تسلطی که پدر و مادر بر او دارند خارج میشود، دیگر پدر و مادر، او را بخدمت نمیگیرند، و اگر این تحریر به وسیله
نذر و بخاطر خدا انجام شود، معنایش این میشود که این فرزند در ولایت خدا داخل شود، تنها او را بپرستد و
خدمت کند و خدمت خدا کردن به این است که در مسجد و
کلیسا و اماکن مقدسهای که مختص
عبادت خدا است خدمت کند، در حالی که اگر این نذر نبود، فرزند میبایست پدر و مادر خود را خدمت میکرد.
و این آیه دلالت دارد بر اینکه مادر
مریم معتقد بوده به اینکه فرزندی که در شکم دارد پسر است، نه دختر چون مناجاتی که با خدا دارد قاطعانه است و در آن شرط نکرده که اگر فرزندم پسر بود تحریر میکنیم، بلکه بطور قطع گفته : «نذرت لک ما فی بطنی محررا» از اینجا معلوم میشود مطمئن بوده که فرزندش
پسر است. و در حکایتی که خدای تعالی از کلام جازم مادر مریم کرده فهمیده میشود که
اعتقاد او اعتقادی خرافی، و یا ناشی از پارهای نشانههای حدسی، که با تجربه و امثال آن به ذهن زنان میرسد نبوده، چون همه اینها
ظن است، نه
علم و اعتقاد، و ظن کجا و اعتقاد حق کجا، از سوی دیگر کلام خدا عزوجل مشتمل بر
باطل نیست، و اگر هم در جائی باطلی را نام برده دنبالش ابطالش را هم آورده.
از مجموع این مطالب فهمیده میشود: آگاهی مادر مریم از پسر بودن حملش حدسی نبود، چون خدا آنرا بطور جزم از وی
حکایت کرده، و این حکایت خود دلیل بر این است که اعتقاد وی بوجهی منتهی به
وحی بوده، و به همین جهت وقتی فهمید فرزندش دختر است، از فرزند پسر مأیوس نشد، و برای بار دوم با جزم و قطع عرضه داشت : «و انی اعیذها بک و ذریتها من الشیطان الرجیم...» و در آن
اثبات کرد که مریم دارای
ذریه است، با اینکه ظاهرا راهی به چنین علمی نداشته است.
درخواست همسر باردار عمران از پیشگاه خداوند، برای قبولی نذر وی چنین می باشد: «اذ قالت امرات عمرن رب انی نذرت لک ما فی بطنی محررا فتقبل منی انک انت السمیع العلیم» (به یاد آورید) هنگامی را که همسر
عمران گفت: خداوندا! آنچه را در رحم دارم، برای تو نذر کردم، که
محرر (و آزاد، برای خدمت خانه تو) باشد. از من بپذیر، که تو شنوا و دانایی!.
در جمله مورد بحث هر چند
مفعول کلمه «فتقبل منی»
حذف شده، و نگفته که نذر مرا مثلا قبول کن، و یا آنرا و همه اعمال صالحم را، و یا خودم و فرزند محررم را، و لیکن آیه بعدی که میفرماید: «فتقبلها ربها بقبول حسن» خالی از
اشعار و یا دلالت بر آن حذف شده نیست، میفهماند که منظور از آن همان
فرزند محرر است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۹۰، برگرفته از مقاله «بارداری همسر عمران».