بادِیَ اَلرَّأْیِ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بادِیَ اَلرَّأْیِ:(الَّذينَ هُمْ أَراذِلُنا بادِيَ الرَّأْيِ) «بادِیَ اَلرَّأْیِ» اين تركيب اگر به صورت: «بادئ
الرّأى» (با همزه و فتحۀ حرف ياء در بادى) باشد به معنى «ناپخته
رأى و
پاک ضمير (سادهلوح)» است و اگر بدون همزۀ حرف (ى) باشد (به شكلى كه در آيه آمده) يعنى كسى كه چيزى اظهار مىكند ولى در آن،
تفکّر و
اندیشه نمىكند.
نخستين گروهى كه
دعوت پيامبران را لبيک مىگفتند همان گروه محروم و
فقیر و كم درآمد بودند كه در نظر مستكبران كه مقياس شخصيت را تنها زر و زور مىدانستند، افرادى پست و حقير به شمار مىآمدند.
و اينكه آنها را به عنوان «بادى
الراى» (ظاهربين و بىمطالعه و كسى كه با يک نظر عاشق و خواهان چيزى ميشود) ناميدند در حقيقت به خاطر آن بود كه
لجاجت و تعصبهاى ناروايى را كه ديگران داشتند، آنها نداشتند.
به موردی از کاربرد «بادِیَ
اَلرَّأْیِ» در قرآن، اشاره میشود:
(فَقالَ الْمَلأُ الَّذينَ كَفَرواْ مِن قِوْمِهِ ما نَراكَ إِلاّ بَشَرًا مِّثْلَنا وَ ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلاّ الَّذينَ هُمْ أَراذِلُنا بادِيَ الرَّأْيِ وَ ما نَرَى لَكُمْ عَلَيْنا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كاذِبينَ ) «اشراف
کافر قومش در پاسخ او گفتند: ما تو را جز بشرى همچون خودمان نمىبينيم؛ و كسانى را كه از تو پيروى كردهاند، جز افراد پست سادهلوح، مشاهده نمىكنيم؛ و براى شما فضيلتى نسبت به خود نمىبينيم؛ بلكه گمان مىكنيم كه شما دروغگو هستيد.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
در جمله «بادى
الرأى» دو احتمال هست:
• احتمال اول اينكه
قید باشد براى جمله «هم أراذلنا»، كه در اين صورت معناى دو جمله چنين مىشود که ما به جز افراد پستى كه رذالتشان در ظاهر نظر يا در اول نظر پيدا است نمىبينيم كسى تو را پيروى كرده باشد.
• احتمال دوم اينكه قيد باشد براى جمله «اتبعك» كه در اين صورت معناى جمله چنين مىشود که پيروى كسانى كه تو را در ظاهر
رأى يا در اولين برخورد پيروى كردند، بدون اينكه در كار خود تعمق و تفكرى كرده باشند. بوده است كه اگر دعوت تو را مورد بررسى قرار داده بودند هرگز پيرويت نمىكردند. و بنا بر اين احتمال بايد جمله «اتبعوك» ى ديگرى در تقدير گرفت و گفت: «و ما نراك اتبعك الا الذين هم اراذلنا اتبعوك بادى
الرأى».
و گرنه اگر كلمه «اتبعوك» تكرار نشود معناى آيه مختل مىشود.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «بادی الرأی»، ج۱، ص ۱۷۸.