• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

باء (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: ب.


باء (به فتح باء) از واژگان قرآن کریم حرف دوم از الفبای عربی، فارسی و حرف جرّ است.
اهل لغت از برای آن چهارده معنی گفته‌اند.
تعدیه، تأکید، مصاحبت و ظرفیت از جمله معانی باء هستند که در آیات قرآن کاربرد دارند.

فهرست مندرجات

۱ - معنای باء
۲ - کاربردها
       ۲.۱ - بِاللَّغْوِ (آیه ۷۲ سوره فرقان)
       ۲.۲ - بِسَمْعِهِمْ‌ (آیه ۲۰ سوره بقره)
       ۲.۳ - بِالْحَسَنَةِ (آیه ۱۶۰ سوره انعام)
       ۲.۴ - بِالْبَیِّناتِ‌ (آیه ۹۲ سوره بقره)
       ۲.۵ - بِاللَّهِ‌ (آیه ۶ سوره نساء)
       ۲.۶ - بِاللَّهِ‌ (آیه ۴۵ سوره نساء)
       ۲.۷ - بِنَفْسِکَ‌ (آیه ۱۴ سوره اسراء)
       ۲.۸ - بِاللَّهِ‌ (آیه ۴۳ سوره رعد)
       ۲.۹ - بِنَفْسِکَ‌ (آیه ۱۴ سوره اسراء)
       ۲.۱۰ - بِاَیْدِیکُمْ‌ (آیه ۱۹۵ سوره بقره)
       ۲.۱۱ - بِذُنُوبِهِمْ (آیه ۶ سوره انعام)
       ۲.۱۲ - بِالدُّهْنِ‌ (آیه ۲۰ سوره مؤمنون)
       ۲.۱۳ - بِسَلامٍ‌ (آیه ۴۸ سوره هود)
       ۲.۱۴ - بِسَلامٍ (آیه ۴۶ سوره حجر)
       ۲.۱۵ - بِسَحَرٍ (آیه ۳۴ سوره قمر)
       ۲.۱۶ - بِها (آیه ۶ سوره انسان)
       ۲.۱۷ - بِها (آیه ۵-۶ سوره انسان)
       ۲.۱۸ - بِهَا (آیه ۲۲-۲۸ سوره مطففین)
۳ - کاربرد در نهج البلاغه
       ۳.۱ - خطبه ۹۰
       ۳.۲ - خطبه ۱۴۴
۴ - پانویس
۵ - منبع


باء حرف دوم از الفبای عربی و فارسی و حرف جرّ است.
اهل لغت از براى آن چهارده معنى گفته‌اند. در اين‌جا بعضى از آن‌ها كه مناسب اين كتاب است نقل می‌شود.
بعضی معانی باء عبارتند از؛ تعدیه، تأکید که آن را زائد گویند، باء مع (مصاحبت) و ظرفيّت‌ است.


به مواردی از باء که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - بِاللَّغْوِ (آیه ۷۲ سوره فرقان)

(وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً)
(و هنگامى كه با لغو و بيهودگى برخورد كنند، بزرگوارانه از آن مى‌گذرند.)


۲.۲ - بِسَمْعِهِمْ‌ (آیه ۲۰ سوره بقره)

(وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ‌ بِسَمْعِهِمْ‌ وَ اَبْصارِهِمْ)
(و اگر خدا مى‌خواست، گوش و چشم آن‌ها را از بين مى‌برد.)


۲.۳ - بِالْحَسَنَةِ (آیه ۱۶۰ سوره انعام)

(مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ اَمْثالِها)
(هر كس كار نيكى به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد.)
در این آیات و امثال آن‌ها چنان‌که می‌بینیم «باء» برای تعدیه فعل آمده است.


۲.۴ - بِالْبَیِّناتِ‌ (آیه ۹۲ سوره بقره)

(وَ لَقَدْ جاءَکُمْ مُوسی‌ بِالْبَیِّناتِ‌)
(و نيز موسی آن همه دلايل روشن براى شما آورد.)

ممکن است بعضی‌ها در آیاتی نظیر آیه‌ی فوق و غیره، «باء» را به معنی مع و مصاحبت بگیرند یعنی: موسی با بیّنات آمد! ولی معنای تعدیه بهتر و دل‌چسب است. یعنی: «موسی بیّنات را آورد.»


۲.۵ - بِاللَّهِ‌ (آیه ۶ سوره نساء)

(وَ کَفی‌ بِاللَّهِ‌ حَسِیباً)
(اگر چه خداوند براى محاسبه كافى است.)
باء تأكيد و آن را زائده گويند: ظاهرا زائد به معنى بى‌فایده نيست بلكه از اين جهت كه در تغيير معنى كلام مثل تعديه و غيره نيست، آن را زائد گفته‌اند وگرنه مطلب را تأكيد می‌كند و بى‌فایده نيست. در كلماتي كه بعد از مادّه «کفی» واقع‌اند «باء» را زائد گفته‌اند مثل‌ آیه‌ی فوق و آیه‌ی ۴۵ سوره نساء و آیه‌ی ۱۴ سوره اسراء و غیره.


۲.۶ - بِاللَّهِ‌ (آیه ۴۵ سوره نساء)

(وَ کَفی‌ بِاللَّهِ‌ وَلِیًّا وَ کَفی‌ بِاللَّهِ‌ نَصِیراً)
(و كافى است كه خدا ولىّ شما باشد و كافى است كه خدا ياور شما باشد.)


۲.۷ - بِنَفْسِکَ‌ (آیه ۱۴ سوره اسراء)

(کَفی‌ بِنَفْسِکَ‌ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً)
(كافى است‌ كه امروز، خود حسابرس خويش باشى.)
در بیست و هفت محلّ از قرآن که فعل کفی به‌ صورت ماضی آمده، ما بعد همه باء است جز آیه‌: (وَ کَفَی اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتالَ)
(و خداوند (در اين ميدان) مؤمنان را از جنگ بى‌نياز ساخت و پيروزى را نصيبشان كرد؛)
در صحاح و اقرب الموارد و مجمع‌ البیان «باء» را بعد از کفی‌ زائد گفته‌اند.
بیضاوی ذیل آیه ۴۵ سوره نساء گوید: باء برای تاکید اتصال به فاعل کفی اضافه می‌شود.
ولی از انصاف نباید گذشت اگر باء در این‌ گونه موارد زائد می‌بود لازم بود که در (کَفَی اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتالَ) نیز جایز باشد که بگوییم: «کَفی‌ بِاللَّهِ‌ الْمُؤْمِنینَ الْقِتال» و این جایز نیست و معنی درست درنمی‌آید. ما در این‌جا قول راغب و زجّاج را اختیار می‌کنیم که گفته‌اند: کفی در مواردی که بعد از آن باء آمده به معنای «اکتف» است‌.


۲.۸ - بِاللَّهِ‌ (آیه ۴۳ سوره رعد)

(کَفی‌ بِاللَّهِ‌ شَهِیداً)
«کفایت کن و بس کن به خدا در گواهی‌»


۲.۷ - بِنَفْسِکَ‌ (آیه ۱۴ سوره اسراء)

(اقْرَاْ کِتابَکَ کَفی‌ بِنَفْسِکَ‌ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً)
(نامه اعمال خود را بخوان، كافى است‌ كه امروز، خود حسابرس خويش باشى.)
«بخوان کتاب خود را و بس کن به نفس خود در حسابگری بر خود» در این صورت باء برای تعدیه است و اتفاقاً معنای آیات کاملاً درست و دل‌چسب در می‌آید. وانگهی باء در صورتی بعد از «کفی» می‌آید که مابعد آن منصوبی در معنای حال باشد (مثل‌: (حَسِیباً• ...، شَهِیداً• ...، وَلِیًّا...، نَصِیراً) در آیات گذشته) چنان‌که راغب گفته است پس صحیح این است که کفی در این‌گونه موارد در جای «اکتف» است؛ چنان‌که فعل تعجّب «احسن بزید» در جای «ما احسن» واقع است و معنایش این است: اکتف باللَّه شهیداً.
طبرسی در ذیل آیه ۴۵ سوره نساء فرموده است: درباره دخول باء به لفظ اللَّه دو قول است یکی تاکید اتصال، دوّمی به قول زجّاج: (کَفی‌ بِاللَّهِ‌ وَلِیًّا) در معنی اکتفوا باللَّه است یعنی بس کنید به خدا در ولایت. پس این که گفته‌اند: باء در فاعل زائد آید مثل (کفی باللَّه) که باللَّه فاعل کفی و باء در آن زائد است صحّت ندارد، باء در این‌گونه موارد زائد نیست بلکه برای تعدیه است.


۲.۱۰ - بِاَیْدِیکُمْ‌ (آیه ۱۹۵ سوره بقره)

(لا تُلْقُوا بِاَیْدِیکُمْ‌ اِلَی التَّهْلُکَةِ)
(خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد.)
نیز گفته‌اند باء در مفعول زائد می‌آید مثل‌ آیه‌ی فوق.
(بِاَیْدِیکُمْ) را مفعول‌ (لا تُلْقُوا) و باء آن را زائد گفته‌اند چنان‌که اقرب الموارد، طبرسی و بیضاوی تصریح کرده‌اند.
راغب گوید: صحیح آن است که معنای آیه (لا تُلْقُوا انْفُسَکُمْ بِاَیْدیکُمْ الَی التَّهْلُکَةِ)
(خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد.) باشد مفعول حذف شده به جهت دلالت بر عموم، زیرا نه هلاکت خویشتن جایز است و نه دیگران و اگر «انفسکم» ذکر می‌شد دلالت بر عموم نمی‌کرد.
طبرسی این قول را از دیگران نقل کرده و گوید: گفته‌اند آیه در معنی (لا تُهْلِکُوا انْفُسَکُمْ بِاَیْدیکُمْ) است و دخول باء برای دلالت به این معنی می‌باشد.
این سخن کاملا صحیح است و باء زائد نیست نظیر آیه‌ی ۶ سوره انعام باء در این‌جا به معنی سبب و علّت است هم‌چنین در آیه ما نحن فیه یعنی به سبب کارهایی که با دست خود انجام می‌دهید خودتان را به مهلکه نیاندازید.


۲.۱۱ - بِذُنُوبِهِمْ (آیه ۶ سوره انعام)

(فَاَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ)
(آنان را به سبب گناهانشان نابود كرديم.)


۲.۱۲ - بِالدُّهْنِ‌ (آیه ۲۰ سوره مؤمنون)

(وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَیْناءَ تَنْبُتُ‌ بِالدُّهْنِ‌ وَ صِبْغٍ لِلْآکِلِینَ)
(و نيز درختى را كه از طور سینا مى‌رويد درخت زيتون‌ و از آن روغن و «نان خورش» براى خورندگان فراهم مى‌گردد آفريديم.)
کلمه‌ (تَنْبُتُ) را هم از باب نصر ینصر و هم از باب افعال خوانده‌اند در صورت اوّل باء در (بِالدُّهْنِ) به معنی مع و مصاحبت است یعنی میوه و ثمره آن با روغن می‌روید و شاید برای تعدیه باشد و در صورت دوّم برای تعدیه است یعنی: روغن را می‌رویاند بنابر آن‌که فعل را لازم بگیریم چنان‌که در «انبت البقل» بقل را فاعل «انبت» و آن را لازم گفته‌اند.
و در هر دو صورت باء زائد نیست مراد از درخت طور سیناء درخت زیتون و مراد از صبغ خورش طعام است چون روغن زیتون را هم در روغن مالی بدن مصرف می‌کنند و هم در خورش و «شجرة» عطف به آیه سابق است و حاصل معنای آیه این است: و به وجود آورد برای شما درختی را که در طور سیناء است و میوه‌اش با روغن و خورش خورندگان می‌روید.


۲.۱۳ - بِسَلامٍ‌ (آیه ۴۸ سوره هود)

(قِیلَ یا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ‌ مِنَّا وَ بَرَکاتٍ)
(اى نوح! با سلامت و بركاتى از ناحيه ما بر تو و بر تمام امّت‌هايى كه با تواند، فرود آى.)
مع به معنای مصاحبت است.


۲.۱۴ - بِسَلامٍ (آیه ۴۶ سوره حجر)

(ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِینَ)
«ای نوح با سلام و برکات پیاده شو، به سلامت داخل بهشت شوید.»


۲.۱۵ - بِسَحَرٍ (آیه ۳۴ سوره قمر)

(اِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّیْناهُمْ‌ بِسَحَرٍ)
«مگر آل لوط که وقت سحر نجاتشان دادیم.»
«باء» برای ظرفیّت آمده است.


۲.۱۶ - بِها (آیه ۶ سوره انسان)

(عَیْناً یَشْرَبُ‌ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً)
(از چشمه‌اى كه بندگان خاصّ خدا از آن مى‌نوشند و از هر جا بخواهند آن را جارى مى‌سازند.)
بعضی‌ها باء را در (بِها) به معنی «من» گفته‌اند یعنی «یشرب منها عباد اللَّه» طبرسی‌ (بِها) را مفعول‌ (یَشْرَبُ) و باءِ را زائد گرفته و از فرّاء نقل کرده «شربها و شرب بها» در معنی یکی است. ناگفته نماند نظیر این آیه در سوره دیگر آمده ما ابتدا هر دو را نقل می‌کنیم بعد نظر خود را اظهار می‌داریم‌.


۲.۱۷ - بِها (آیه ۵-۶ سوره انسان)

(اِنَّ الْاَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَاْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً عَیْناً یَشْرَبُ‌ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً)
(به یقین ابرار و نيكان از جامى مى‌نوشند كه با عطر خوشى آميخته است از چشمه‌اى كه بندگان خاصّ خدا از آن مى‌نوشند و از هر جا بخواهند آن را جارى مى‌سازند.)


۲.۱۸ - بِهَا (آیه ۲۲-۲۸ سوره مطففین)

(اِنَّ الْاَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ‌... یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ خِتامُهُ مِسْکٌ‌... وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ عَیْناً یَشْرَبُ‌ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ)
(مسلّماً نيكان در بهشت پرنعمتند... آن‌ها از شراب طهور دست نخورده و مهر شده‌اى سيراب مى‌شوند. مُهرى كه بر آن نهاده شده از مشک است... همان چشمه‌اى كه مقرّبان از آن مى‌نوشند.)
در آیات اوّل‌ (عَیْناً) راجع به «کافور» است یعنی آن کافور از چشمه‌ای است که بندگان خدا می‌آشامند، پس ابرار اصحاب یمین از شرابی می‌آشامند که آمیخته به کافور است ولی عباد اللَّه (مقرّبین) از خود آن چشمه که مقداری از آن به شراب ابرار آمیخته است، می‌نوشند در آیات دوّم‌ (عَیْناً) راجع به‌ (تَسْنِیمٍ) است اگر آن مثل کافور نوشیدنی باشد، معنی همان است که در آیات اوّل گفته شد و اگر نام چشمه باشد در این صورت‌ (عَیْناً) بیان آن است یعنی تسنیم چشمه‌ای است که مقرّبون می‌نوشند. در این آیات نیز مال ابرار شرابی است آمیخته به شراب چشمه‌ای که مخصوص مقرّبین می‌باشد و مقرّبین در آیات دوّم همان‌ «عِبادُ اللَّهِ» ‌هستند که در آیات اوّل واقع‌اند و ابرار در هر دو یکی‌اند. با مراجعه به سوره واقعه که اهل قیامت را به سه دسته سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال تقسیم کرده می‌دانیم که مراد از «ابرار» اصحاب یمین و از عباداللَّه و مقرّبین همان سابقون‌اند و شراب ابرار آمیخته از چشمه‌ای‌ است که به مقرّبین اختصاص دارد.
در هر دو آیه‌ (بِها) برای تعدیه است زیرا از فرّاء نقل شد که فعل: شرب هم به نفسه و هم با باء متعدی می‌شود.



به مواردی که در نهج البلاغه به کار رفته است، اشاره می شود:

۳.۱ - خطبه ۹۰

امام علی (صلوات‌الله‌علیه) می‌فرماید: «قَدْ ذَاقُوا حَلَاوَةَ مَعْرِفَتِهِ وَ شَرِبُوا بِالْکَاْسِ‌ الرَّوِیَّةِ مِنْ مَحَبَّتِهِ»
(شيرينى معرفتش را چشيده، و از جام محبّتش سيراب شده‌اند.)


۳.۲ - خطبه ۱۴۴

امام علی (صلوات‌الله‌علیه) می‌فرماید: «وَ تَرَکُوا صَافِیاً وَ شَرِبُوا آجِناً»
( آب گوارا و صاف (لذّت آخرت) را رها كردند و آب‌هاى پرلجن و متعفّن (هوسراني‌هاى دنيا) را نوشيدند.)
چنان‌که ملاحظه می‌شود: شرب به نفسه و با باء هر دو آمده است. درباره حرف باء مطالب ديگرى نيز هست طالبين به كتب ادب مراجعه كنند.



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۱۵۴.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۵۹.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۱، ص۴۲.    
۴. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۲.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۶۶.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۳۷.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۴۳.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۲۹.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۸۳.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۲۰.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۸۸.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۵۶.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۸۶.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۵۰.    
۱۶. انعام/سوره۶، آیه۱۶۰.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۵۰.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۵۳۸.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۹۰.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۳۲.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۰۲.    
۲۲. بقره/سوره۲، آیه۹۲.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌،ص۱۴.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۳۵.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۲۲.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۲۶۳.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۱۶.    
۲۸. نساء/سوره۴، آیه۶.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۷۷.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۲۷۷.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۱۷۴.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۳۰.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۷.    
۳۴. نساء/سوره۴، آیه۴۵.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۸۶.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۵۷۸.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۶۴.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۶۷.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۸۴.    
۴۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۴.    
۴۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۸۳.    
۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۷۶.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۵۶.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۰۳.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۲۲.    
۴۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۵.    
۴۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۲۱.    
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۴۳۵.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۹۱.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۷۶.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۰.    
۵۲. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۶، ص۲۲۸۸.    
۵۳. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۵، ص۴۴۱.    
۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۵.    
۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۲۷.    
۵۶. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر البیضاوی، ج۲، ص۱۹۶.    
۵۷. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۵.    
۵۸. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۶۰.    
۵۹. زجاج، ابواسحاق، معانی القرآن و اعرابه، ج۴، ص۲۱۳.    
۶۰. رعد/سوره۱۳، آیه۴۳.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۵۲۶.    
۶۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۳۸۳.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۹۰.    
۶۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۶۲.    
۶۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۴.    
۶۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۸۳.    
۶۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۷۶.    
۶۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۵۶.    
۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۰۳.    
۷۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۲۲.    
۷۱. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۶۰.    
۷۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۶۶.    
۷۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۸۳.    
۷۴. بقره/سوره۲، آیه۱۹۵.    
۷۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۰.    
۷۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۹۳.    
۷۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۶۴.    
۷۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۳۸.    
۷۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۱۶.    
۸۰. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۱، ص۱۳۹.    
۸۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۱۵.    
۸۲. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر البیضاوی، ج۱، ص۴۷۸.    
۸۳. بقره/سوره۲، آیه۱۹۵.    
۸۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۰.    
۸۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۹۳.    
۸۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۶۴.    
۸۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۳۸.    
۸۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۱۶.    
۸۹. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۶۱.    
۹۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۵۱۶.    
۹۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۱۶.    
۹۲. انعام/سوره۶، آیه۶.    
۹۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۲۸.    
۹۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۲۲.    
۹۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۸.    
۹۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۱۶.    
۹۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۲۷.    
۹۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۰.    
۹۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۴۳.    
۱۰۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۲۹.    
۱۰۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۳.    
۱۰۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۴۱.    
۱۰۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۶۵.    
۱۰۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۶۴.    
۱۰۵. هود/سوره۱۱، آیه۴۸.    
۱۰۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۲۷.    
۱۰۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۳۵۸.    
۱۰۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۳۹.    
۱۰۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۷۱.    
۱۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۵۵.    
۱۱۱. حجر/سوره۱۵، آیه۴۶.    
۱۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۷۰.    
۱۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۲۵۱.    
۱۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۷۰.    
۱۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۹۴.    
۱۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۲۰.    
۱۱۷. قمر/سوره۵۴، آیه۳۴.    
۱۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۳۳.    
۱۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۸۱.    
۱۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۴۲.    
۱۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۹۱.    
۱۲۲. انسان/سوره۷۶، آیه۶.    
۱۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۷۹.    
۱۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۲۰۱.    
۱۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۲۵.    
۱۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۱۵۹.    
۱۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۶.    
۱۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۱۵۹.    
۱۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۱.    
۱۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۶.    
۱۳۱. انسان/سوره۷۶، آیه۵-۶.    
۱۳۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۷۹.    
۱۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۲۰۱.    
۱۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۲۵.    
۱۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۱۵۹.    
۱۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۶.    
۱۳۷. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۲- ۲۸.    
۱۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۸۸.    
۱۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۳۹۴.    
۱۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۳۹.    
۱۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۳۷۹.    
۱۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۹۳.    
۱۴۳. سید رضی، محمد، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۱۹۲، خطبه ۹۰.    
۱۴۴. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعه الاستقامه، ص۱۷۰، خطبه ۸۹.    
۱۴۵. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ج۱، ص۱۳۰، خطبه ۹۱.    
۱۴۶. سید رضی، محمد، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۳۱۰، خطبه ۱۴۴.    
۱۴۷. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الإستقامة، ص۳۷، خطبه ۱۴۰.    
۱۴۸. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ج۱، ص۲۰۱، خطبه ۱۴۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «باء»، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۵.    






جعبه ابزار