ایمان و تأیید خدا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از جلوههای
ایمان و اثرات آن
تقویت و تأیید
مؤمنان میباشد. اثر این تأیید و تقویت
سعادت انسان میباشد.
تایید الهی، در پرتو
ایمان به
خدا میباشد:
«لا تجد قومـا یؤمنون بالله والیوم الاخر یوادون من حاد الله ورسوله... اولـئک کتب فی قلوبهم الایمـن وایدهم بروح منه...؛
هیچ قومی را که ایمان به خدا و
روز رستاخیز دارند نمییابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند ... آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را
تقویت فرموده ...»
در این
آیه به پاداشهای بزرگ این گروه که قلبشان به طور کامل در
اختیار عشق خدا است پرداخته، و پنج موضوع را که بعضی به صورت
امداد و
توفیق است، و بعضی به صورت نتیجه و سرانجام کار بیان میکند:
در بیان قسمت اول و دوم میفرماید: آنها کسانی هستند که خدا خط ایمان را بر صفحه قلوبشان نوشته، و با روحی از ناحیه خودش آنان را تقویت فرموده است (اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه). بدیهی است این امداد و
لطف الهی هرگز با اصل
آزادی اراده و
اختیار انسان منافات ندارد، چرا که گامهای نخستین یعنی: ترک محبت دشمنان خدا، از سوی خود آنان برداشته شده، سپس امدادهای الهی به صورت استقرار ایمان که از آن تعبیر به کتابت و نوشتن شده به سراغ آنان میآید. آیا این روح الهی که خداوند
مؤمنان را با آن تایید میکند تقویت پایههای ایمان است یا دلائل عقلی یا قرآن و یا
فرشته بزرگ خدا که
روح نام دارد؟ احتمالات و تفسیرهای مختلفی ذکر شده ولی جمع میان همه اینها نیز امکان پذیر است خلاصه این روح یک نوع حیات معنوی جدید است که خداوند بر مؤمنان افاضه میکند.
و ایدهم بروح منه، کلمه تایید به معنای تقویت است. و
ضمیر فاعل در جمله: ایدهم، به الله بر میگردد، و همچنین ضمیر در منه. و کلمه: من، ابتدائیه است. و معنای جمله این است که: خدای تعالی این گونه انسانها را به روحی از خود تقویت نمود. و بعضی گفتهاند: ضمیر به ایمان بر میگردد، و معنای جمله این است که: خدای تعالی آنان را به روحی از جنس ایمان تقویت کرد، و دلهایشان را با آن روح زنده ساخت. این معنا هم عیبی ندارد.
نکتهای که در اینجا هست این است که روح به طوری که از معنای آن به
ذهن تبادر میکند عبارت است از مبدا
حیات، که
قدرت و
شعور از آن ناشی میشود. بنابراین، اگر عبارت: و ایدهم بروح منه، را بر ظاهرش باقی بگذاریم، این معنا را افاده میکند که در
مؤمنین به غیر از روح
بشریت که در
مؤمن و
کافر هست، روحی دیگر وجود دارد که از آن حیاتی دیگر ناشی میشود، و قدرتی و شعوری جدید میآورد، و به همین معنا است که آیه: اومن کان میتا فاحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها
به آن اشاره نموده. و نیز آیه شریفه زیر به آن اشاره نموده، میفرماید: من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة.
و حیات طیبی که در آیه است ملازم با اثر طیب است. اثر حیات (که قدرت و شعور است) در زندگی طیب، طیب خواهد بود، و وقتی قدرت و شعور طیب شد، آثاری که متفرع بر آن است یعنی اعمالی که از صاحب چنین حیاتی سر میزند، همه طیب و
صالح خواهد بود، و این قدرت و شعور طیب، همان است که در آیه
سوره انعام که چند سطر پیش گذشت از آن تعبیر به
نور کرد، و همچنین آیه: یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و آمنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نورا تمشون به.
و این حیات، زندگی خاصی است کریم که آثاری خاص و ملازم با
سعادت ابدی انسان دارد. حیاتی است وراء حیاتی که مشترک بین مؤمن و کافر است، و آثارش هم مشترک بین هر دو طایفه است. پس این زندگی مبدئی خاص دارد، و آن روح ایمانی است که آیه شریفه آن را روحی سوای روح مشترک بین مؤمن و کافر میداند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تأیید خدا».