اِمْرَأَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِمْرَأَ:
(امْرَأَ سَوْءٍ) اِمْرَأَ: به معنى «مرد،
انسان و آدمى» است.
اين كلمه به شكلهاى:
«امرؤ» (
نساء/ ۱۷۶)
و
«امرئ» (
نور/ ۱۱)
نيز نوشته مىشود.
بيشتر به صورت نكره مىآيد.
حركت «راء» در آن بستگى به اعراب آن دارد، مثلا در
«امرؤ» چون مرفوع است، راء هم به متابعت آن مضموم است و نيز در
«امرئ» چون مجرور است راء هم مكسور است.
توضيح اينكه
«امرأ» و
«امرؤ» هركدام يک بار و
«امرئ» پنج بار در قرآن مجيد ذكر شده است.
به موردی از کاربرد
اِمْرَأَ در
قرآن، اشاره میشود:
(يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ مَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا) (اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود و نه مادرت زن بدكارهاى!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: در مجمع البيان گفته: در خصوص
هارون چهار قول است
اول اينكه: مردى صالح در
بنیاسرائیل بوده كه هر
صالح ديگرى را به او نسبت مىدادند و بنابر اين، مراد از خواهرى هارون، شباهت به او است،
دوم اينكه مريم برادرى پدرى داشته به نام هارون،
سوم اينكه: مراد از او همان هارون برادر موساى كليم است و بنا بر اين مراد از خواهرى با او صرف انتساب است، هم چنان كه مىگويند: برادر بنىتميم،
چهارم اينكه: مردى در آن زمان بوده معروف به زنا و فساد، اين بود خلاصه گفتار مجمع.
كلمه بغى به معناى
زنا كار است و معناى آيه روشن است.
(يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلاَلَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُهَآ إِن لَّمْ يَكُن لَّهَا وَلَدٌ فَإِن كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِن كَانُواْ إِخْوَةً رِّجَالًا وَ نِسَاء فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ أَن تَضِلُّواْ وَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ) (از تو درباره حكم
ارث خواهران و برادران سؤال مىكنند، بگو: «
خداوند، حكم ارث خواهر و برادر را براى شما بيان مىكند: اگر مردى از
دنیا برود، كه فرزندى نداشته باشد و براى او خواهرى باشد، نصف اموالى را كه به جا گذاشته، از آن اوست و اگر خواهرى از دنيا برود و وارث او يك برادر باشد، او تمام مال را از آن خواهر، به ارث مىبرد، در صورتى كه آن خواهر فرزند نداشته باشد و اگر وارث او دو خواهر باشند دو سوّم اموال را مىبرند و اگر وارثان جمعى از برادران و خواهران باشند، سهم هر برادر به اندازه سهم دو خواهر است. خداوند احكام خود را براى شمابيان مىكند تاگمراه نشويد و خداوند بههمه چيز داناست.»)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: در سابق معناى استفتاء و افتاء و معناى كلاله گذشت. و اينكه فرموده:
(لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ) از ظاهرش بر مىآيد كه مراد از ولد اعم از مرد و زن (پسر و دختر) است، چون كلمه ولد وقتى مطلق ذكر شود شامل هر دو طائفه مىشود.
در مجمع البيان گفته: بنا بر اين معناى اين جمله اين است كه كسى از دنيا برود و فرزند و پدر نداشته باشد و اگر پدر را هم در تقدير گرفتيم به دليل اجماع بود، اين بود گفتار صاحب مجمع و اگر يكى از پدر و يا مادر وجود داشته باشد هرگز
آیه شريفه سهم او را ناگفته نمىگذاشت، پس معلوم مىشود فرض آيه شريفه در جايى است كه مرده نه پدرى از خود به جاى گذاشته و نه مادرى.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(إِنَّ الَّذِينَ جَاؤُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّكُم بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ) (به
یقین كسانى كه آن تهمت عظيم را عنوان كردند گروهى متشكّل و توطئهگر از شما بودند؛ امّا گمان نكنيد اين ماجرا به زيان شماست، بلكه خير شما در آن است؛ هر يک از آنها سهم خود را از اين
گناهی كه مرتكب شدند دارند و آنكس از آنان كه بخش مهمّ آن را بر عهده داشت
عذاب عظيمى براى اوست!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: چون اثم عبارت است از آثار سويى كه بعد از گناه براى آدمى باقى مىماند، پس ظاهر جمله اين است كه آنهايى كه اين تهمت را زده بودند به آثار سوء عملشان شناخته مىشوند و از ديگران متمايز مىگردند و در نتيجه به جاى اينكه
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را رسوا كنند خود مفتضح مىشوند. و اما قول مفسرى كه گفته: مراد از خير بودن اين پيشامد براى متهمين، اين است كه خدا به خاطر اين تهمت اجرشان مىدهد، هم چنان كه مرتكبين آن را رسوا مىكند، در صورتى درست است كه خطاب در
آیه متوجه خصوص متهمين باشد و خواننده محترم در نظر دارد كه گفتيم چنين نيست.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «اِمْرَأَ»، ج۴، ص۲۶۸.