است.
کند، اُذُن گویند.
ها.
است.
کند، اُذُن گویند.
و اطاعت کردن آمده است.
و از همين ماده، إذن به معنى علم استعمال شده در صورتی كه متعدى با باء باشد. مانند
و اطاعت و إذن به معنى علم، آن است كه اوّلى با لام و الى و دوّمى با باء متعدّى میشود براى مزيد توضيح به «إذن» بر وزن علم رجوع شود.
جمع اُذُن، آذان است.
به کسی که به هر سخن
گوش دهد و باور کند اذن گویند.
در
مجمع البیان میگوید: این تسمیه شخص است به اسم عضو مخصوص برای
مبالغه، همچنانکه به
جاسوس میگویند: عین. گویا وجودش یکپارچه
چشم است.
ناگفته نماند مراد از «اُذُن» در
آیه صرف شنیدن و
گوش دادن نیست بلکه منظور عمده باور کردن است، مراد
منافقان آن بود که حضرت بسیار زود باور است، آنچه میشنود تصدیق میکند چنانکه «
یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ» مؤید آن است.
در
تفسیر المنار نقل شده: عدهای از منافقان که از آنجمله
جلاس بن سوید،
مخشی بن حمیر و
ودیعة بن ثابت بود، جمع شدند و خواستند در غیاب
حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از او بد گویی کنند، بعضی گفتند: این کار را نکنید میترسیم که به او خبر دهند و درباره شما بدگوئی کند، بعضی گفتند: محمد یکپارچه
گوش است اگر به او خبر دادند،
قسم میخوریم تصدیقمان میکند. در نتیجه آیه فوق نازل شد.
مخفی نماند:
کفّار با این کلمه قصد اهانت داشتند، ولی قرآن آن را به صورت
مدح آورده و میگوید: پیغمبر زیاد
گوش میدهد و باور میکند امّا نه به هر کس بلکه به
وحی خدا و سخن
مؤمنان گوش میدهد و باور میکند و این
گوش دادن و باور کردن به
خیر و
صلاح شماست که شما را راهنمائی میکند.