اَصْحاب سَبْت (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَصْحاب سَبْت از
واژگان قرآن کریم است و قومى از
یهود بودند، در كنار دريا سكنى داشتند و
روز شنبه را محترم نشمرده و در آن دست از كار نكشيدند و نصيحت نيكوكاران را وقعى ننهادند تا به عذاب خداوند گرفتار گشتند.
اَصْحاب سَبْت قومى از يهود بودند، در كنار دريا سكنى داشتند و روز شنبه را محترم نشمرده و در آن دست از كار نكشيدند و نصيحت
نیکوکاران را وقعى ننهادند تا به عذاب خداوند گرفتار گشتند.
قرآن مجيد در
سوره اعراف آیه ۱۶۳ به بعد وضع آنها را چنين نقل میكند: «بپرس از يهود از شهری كه در كنار دريا و مشرف به آن بود آنگاه كه در سبت تجاوز میكردند ماهیهايشان در روز سبت و تعطيل به روى آب میآمدند و آشكار میشدند و روزی كه تعطيل نكرده بودند چنين نمیآمدند ما بدين وسيله آنها را در اثر فسقشان امتحان میكرديم مردمی كه در مقابل ترک احترام سبت
ساكت بودند به مردمی كه
نهی از منکر میكردند گفتند: قومى را كه خدا هلاكشان خواهد كرد و يا به عذاب سختى دچارشان خواهد نمود چرا
موعظه میكنيد؟
گفتند:
اعتذاری است پيش خدا و شايد هم از اين عمل پرهيز كنند.
بالاخره نصيحت ناصحان قبول نيافتاد تا آنها را كه نهى از منكر میكردند نجات داديم و ستمگران را به عذاب سختى گرفتار نموديم و چون در كار حرام تجاوز كردند گفتيم
بوزینگان شويد و از رحمت خدا مطرود گرديد.»
عين آيات چنين است
(وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتِيهِمْ كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ • وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ • فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ • فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ) از اين آيات به دست میآيد كه: آنها در روز سبت تجاوز كرده و دست از كار نكشيدهاند. و نيز فقط آنها كه نهى از منكر میكردند نجات يافتهاند متجاوزين و تاركين نهى از منكر همه هلاک شدهاند. و ايضا در آيات دو جور عذاب ذكر شده يكى
أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ و دوّمى ميمون شدن. به نظر میآيد اوّلى راجع به تاركين نهى از منكر و دوّمى به صيدكنندگان است.
در
مجمع گويد: هر دو فرقه هلاک شدند و فرقه نهى از منكر نجات يافتند اين از
ابا عبداللّه (علیهالسّلام) نقل شده است.
عیاشی نظير آن را از
حضرت باقر (علیهالسّلام) نقل كرده است
و نيز از عكرمه نقل میكند كه به محضر ابن عباس وارد شدم مقابلش
قرآنى بود اين آيه را
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ میخواند و میگريست آنگاه گفت: میدانم كه خدا صيادان
ماهی را هلاک كرد و فرقه نهى از منكر را نجات داد ولى نميدانم با آنها كه نهى نكردند و خود نيز مرتكب نشدند چه كرد.
الميزان از عكرمه روايت كرده كه به ابن عباس گفتم فدايت شوم نمیبينى كه فرقه
ساكت فعل صيادان را
مکروه داشته و به فرقه ديگر گفتند: چرا اينها را موعظه میكنيد خدا هلاكشان خواهد كرد. ابن عباس گفت به من دو تا لباس ضخيم دادند. يعنى قول مرا درباره نجات آن دسته پذيرفت و به من دو خلعت داد.
آنگاه الميزان گويد عكرمه اشتباه كرده ساكتان هر چند صيد نكردهاند ليكن به گناه بزرگتر كه ترک نهى از منكر باشد مرتكب شدهاند و فرقه ناهيه با قول
مَعْذِرَةً إِلى رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ آنها را هشدار دادهاند و اين میرساند كه يأس از تأثير موعظه نبوده تا نهى از منكر ساقط شود ... ايضا فرموده
أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ نجات را فقط به فرقه ناهيه منحصر كرده هيچ مانعى نيست كه
الَّذِينَ ظَلَمُوا به فرقه
ساكت هم شامل باشد.
ايراد الميزان به ابن عباس نيز وارد است وانگهى به نظر ما «
الَّذِينَ ظَلَمُوا» فقط فرقه
ساكت است و يا لا اقل شامل آنها نيز میباشد زيرا كه «
كُونُوا قِرَدَةً» قطعا مال صيادان است الميزان از
کافی از
حضرت صادق علیهالسّلام نقل كرده آنها سه صنفاند صنفى نجات يافتند و صنفى مسخ و صنفى هلاک شدند.
عياشى در تفسير خود از
امام باقر (علیهالسّلام) قصه اصحاب سبت را كه
اهل ايله بودند از
قوم ثمود نقل كرده و در آن هست كه آنها واقعا
مسخ شده و به صورت ميمونها در آمدند و مثل ميمون صدا میكردند.
الميزان نيز آنرا از
تفسیر قمی و عياشى نقل میكند.
بعضى از مفسران
شیعه و
اهل سنت خود را به فشار میاندازند كه اينگونه آيات را طور ديگر تفسير نمايند مثلا در شكافتن دريا براى موسى جزر و مدّ را عنوان كرده و در اينجا گفتهاند كه باطن آنها مثل بوزينه شد و اخلاقشان يكپارچه تقليد و بىارادگى شد و استقلال فكر را از دست دادند. چنانكه بوزينهها چنيناند.
ولى خوب نيست آيه را از ظاهر آن بر گردانيم جائی كه
قرآن از تكلّم
عیسی در حين
ولادت و تولد او بدون
پدر و خنک شدن
آتش بر ابراهيم
و اژدها شدن
عصای موسی و آمدن تخت
ملکه سباء از مسافت دور
و ... خبر میدهد چرا آيه را به ظاهر آن حمل نكنيم و از قدرت خدا چه بعدى دارد؟
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سبت»، ج۳، ص۲۰۹.