انقلاب سفید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم (۶ بهمن سال ۱۳۴۱ش)، رفراندمی بود که توسط
محمدرضا شاه پهلوی به بهانه ایجاد اصلاحاتی با هدف تحول در ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران، در شش بهمن سال ۱۳۴۱ هجری شمسی برگزار شد و آنرا انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم نام نهاد. اساس انقلاب سفید، اصلاحاتی در شش اصل بود.
این همهپرسی که از طرف
آمریکا و توسط محمدرضا شاه در
ایران برگزار شد با مخالفت شدید علما و
امام خمینی روبرو گردید و امام طی سخنرانی و اعلامیهای مردم را از اشکالات این طرح آگاه نمود و این حرکت امام آغازی برای مبارزه با حکومت پهلوی شد.
دولت
علی امینی،
اصلاحات ارضی را در سال ۱۳۴۰ ش. اجرا کرد، اما اجرای آن، منافع و خواستههای شاه را تامین نمیکرد و او را به حاشیه تحولات میراند، از اینرو شاه به طور مستقیم، وارد عمل شد و اصلاحات مورد نظر آمریکا را اجرا کرد. شاه، چند ماه پس از سقوط امینی، طرح خود را در قالب لوایح ششگانه و با عنوان «انقلاب سفید» و یا «انقلاب شاه و مردم» اعلام کرد.
اصول ششگانه انقلاب سفید، طرح و برنامهای ریشهدار و عمیق بود که با هدف تحول در ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران در زمان رضاشاه پایهگذاری شد. وی که ماموریت تغییر ساختار ایران را در ابعاد مختلف، وظیفه خود میپنداشت، ضربات سنگینی بر نهاد مذهب وارد کرد.
برنامه اصلاحی انقلاب سفید، نخستین گام عمده شاه در جدال برای تثبیت قدرت خویش بود.
"کندی" از
حزب دموکرات در همین سال (۱۳۴۰) به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شده بود. وی قصد داشت در کشورهای دوست آمریکا که در آنها
دیکتاتوری، حاکم بود، اصلاحاتی انجام دهد. به همین منظور، علی امینی، سفیر سابق ایران در آمریکا با دستور کندی به جای
شریف امامی به نخستوزیری منصوب شد، تا اصلاحات مورد نظر آمریکا را انجام دهد،
اما بعدها شاه که افزایش قدرت و نفوذ امینی و حمایت آمریکا از او را به ضرر خود میدید، تصمیم گرفت خود، نقش امینی را برای آمریکا بازی کند؛ به همین دلیل در فروردین ۱۳۴۱ طی مسافرتی به آمریکا، نظرشان را به سوی خود جلب کرد و انقلاب سفید در همین مسافرت طراحی شد.
شاه در ظاهر، تامین رفاه اجتماعی را یکی از هدفهای اصلی خود اعلام و چنین وانمود کرد که رژیمش برای مردم ایران؛
فرهنگ،
بهداشت، رفاه و
امنیت به ارمغان آورده است.
انقلاب سفید، شاه را رهبری مقتدر، نیکخواه، مترّقی و روشنفکر به جهانیان معرفی میکرد. همچنین، کشاورزان سادهدل و حقشناس را برای چند سال به پشتیبانی از وی برمیانگیخت و مالکان و محافظهکاران منتقد را از سر راه برمیداشت و قشرهای متوسط جامعه، بازاریان، کسبه بهویژه پیشوایان مذهبی، و نیروهای مخالف رژیم را سر جایشان مینشاند.
سرانجام شاه با افزودن مواد دیگری به طرح اصلاحات ارضیِ امینی، چهره اصلاحطلبانهای به خود گرفت. سپس وی طرح انقلاب سفید را که بعدها به انقلاب شاه و ملت مشهور شد، در روز ۱۹ دی ۱۳۴۱ اعلام داشت
که شش اصل داشت:
۱. الغای رژیم ارباب و رعیتی با تصویب اصلاحات ارضی بر اساس لایحه اصلاحی قانون اصلاحات ارضی، مصوب ۱۹ دی ماه ۱۳۴۰ و ملحقات آن؛
۲. تصویب لایحه قانون ملیکردن جنگلها در سراسر کشور؛
۳. تصویب لایحه قانونی فروش سهام کارگران در منافع کارگاههای تولیدی و صنعتی؛
۴. لایحه اصلاحی قانون انتخابات؛
۵. لایحه ایجاد
سپاه دانش برای تسهیلِ اجرای قانون تعلیمات عمومی و اجباری.
البته طی پانزده سال بعد، چند اصل دیگر از جمله تشکیل سپاه بهداشت، ملیشدن مراتع و... به فهرست این اصلاحات افزوده شد.
طرح انقلاب سفید و به رفراندوم گذاشتن آن در تاریخ ششم بهمن به مردم ابلاغ شد. علما و روحانیان برای روشن شدن مسئله، نمایندهای (حاج آقا
روحالله کمالوند از علمای
خرم آباد) را نزد شاه فرستادند و مخالفت خود را با لوایح ششگانه و رفراندوم آن به اطلاع شاه رساندند، اما او که بقای سلطنت خود را به اجرای آن، وابسته میدانست، به مخالفت علما و روحانیان توجهی نکرد.
امام خمینی (
رحمةاللهعلیه) پس از اعلام انقلاب سفید، مخالفت شدید خود را با آن و همچنین با رفراندوم اعلام کرد و فرمود:
به نظر اینجانب، این رفراندوم که به لحاظ رفع برخی از اشکالات به اسم تصویب ملی خوانده شده، رای جامعه روحانیت اسلام و اکثریت قاطع ملت ایران است، در صورتی که تهدید و تطمیع در کار نباشد و ملت بفهمد که چه میکند. اینجانب عجالتاً از بعضی جنبههای شرعی آن... و از بعضی اشکالات اساسی قانونی آن برای مصالحی صرفنظر میکنم، فقط به پارهای اشکالات اشاره مینمایم.
۱. در قوانین ایران، رفراندوم پیشبینی نشده و تاکنون سابقه نداشته است؛
۲. معلوم نیست چه مقامی صلاحیت دارد رفراندوم نماید و این امری است که باید قانون معین کند؛
۳. در ممالکی که رفراندوم، قانونی است، باید به قدری به ملت مهلت داده شود که یک یک مواد آن مورد نظر و بحث قرار گیرد و در جراید و وسایل تبلیغاتی، آراء موافق و مخالف منعکس شود و به مردم برسد؛
۴. رایدهندگان باید معلوماتشان بهاندازهای باشد که بفهمند به چه رای میدهند؛ بنابراین اکثریت قاطع، حق رای دادن در این مورد را ندارند، و فقط بعضی اهالی شهرستانها که قوه تشخیص دارند صلاحیت رای دادن دارند که آنان هم بیچون و چرا مخالف هستند؛
۵. باید رای دادن در محیط آزاد باشد و هیچگونه فشار و زور و تهدید و تطمیع انجام شود، و در ایران، این امر عملی نیست که اکثریت مردم را سازمانهای دولتی در تمام نقاط و اطراف کشور ارعاب کرده و در فشار و مضیقه قرار داده و میدهند.
بعد از بیانیه و اعلامیه امام خمینی اتفاقاتی روی داد که از قرار زیر است.
اعلامیه امام خمینی به سرعت در
تهران و شهرستانها پخش شد و مردم و روحانیان تظاهرات کردند.
موضع برخی از علما در مقابل اقدام رژیم، موضعی روشن و مشخص بود. آنان مخالفت خود را به وضوح اعلام میکردند. آیتالله حکیم در پاسخ به سؤالی درباره اصلاحات ارضی، اعلام داشت: «شک و تردیدی در حرمت اغتصابِ املاک مردم نیست.»
روحانیان تهران عصر ۴ بهمن در منزل آیتالله غروری اجتماع کردند تا تصمیم جدیدی در مقابله با رفراندوم بگیرند. ماموران
ساواک هنگامِ مذاکره، به منزل هجوم آوردند و هر کس را که توانستند به زندان فرستادند. این عمل، بیش از پیش، چهره انقلاب سفید را نمودار ساخت.
در همین روز، قوای انتظامی به دانشگاه تهران هم حمله کردند تا تظاهرات دانشجویان علیه این رفراندوم را متوقف کند. ساواک هم بیکار نبود. این سازمان، مقالهای خبری به روزنامههای عصر داد و اجتماع مردم و روحانیان و تعطیل بازار را به آن دلیل دانست که موقوفات، مشمول اصلاحات ارضی میشود و اضافه کرد که عدهای از کارگران و کشاورزان اطراف تهران و فرهنگیان به مقامهای رسمی مراجعه و تقاضا کردهاند اجازه داده شود شخصاً با مخالفان مقابله کنند، ولی مقامات انتظامی به ایشان اطلاع دادهاند که حفظ نظم بر عهده دولت است.
شاه کوشید با مسافرت نمایشی خود به
قم، نظر مردم و علما را جذب کند، اما با خیابانهای خالی شهر روبهرو شد که این وضعیت بر خشم او از مردم و علمای قم افزود. او در سخنرانیاش سعی کرد علما را وابسته به
جمال عبدالناصر معرفی کند و ذهنها را به خارج از مرزها سوق دهد.
سرانجام در ۶ بهمن ۱۳۴۱ رفراندوم انقلاب سفید شاه با تمام مخالفتها، تظاهرات و تحریمها، با حضور نیروهای نظامی و انتظامی انجام شد.
کسانی چون کندی، بیدرنگ، بعد از اعلام نتایج جعلی رفراندوم ـ که از پیروزی طرح شاه حکایت داشت برایش پیامهای تبریک فرستادند.
پس از اعلام نتایج و پیام تشویقآمیز کندی، سرکوب حرکتهای مخالف با شدت بیشتری از سرگرفته شد و صدها نفر از روحانیان، بازاریان و طرفداران جبهه ملی، دستگیر و بازداشت شدند.
ضرورت اصلاحات در ایران از مدتها پیش احساس میشد، اما این اصلاحات تنها برای جلوگیری از انفجارهای اجتماعی نبود، بلکه برای کشورهای صنعتی بهویژه آمریکا نیز بایستی یک بازار مصرف ایجاد میشد، بنابراین برای رژیم شاه و آمریکا انقلاب سفید ایران دو ضرورت در برداشت: نخست، ضرورت سیاسی - اجتماعی از نظر وضع داخلی ایران و دوم ضرورت اقتصادی برای خود آمریکا.
طرح اصلاحات، منشا و خاستگاه خارجی داشت. نتیجه آن کاهشِ سطح تولید کشاورزی جهان سوم و نیاز به واردات محصولات کشاورزی از کشورهای دیگر بهویژه ایالات متحده بود. این فرایند نه تنها به تخریب ساختار اقتصاد داخلی کشورهای جهان سوم میانجامید، بلکه وابستگی این کشورها به آمریکا را در همه ابعاد تشدید میکرد.
طرح اصلاحات، هنگامی ارائه شد که
جهان، شاهد رشد انقلابات و جنبشهای مردمی بود. قیام جمال عبدالناصر،
انقلاب کوبا، انقلاب مردم الجزایر و
ویتنام و... دولتهای وابسته به آمریکا برای جلب نظر مردم و تقویت رژیم خویش با تشویق آمریکا به چنین اصلاحاتی روی آوردند تا اوضاع را تحت کنترل خود بگیرند.
شاه در ظاهر، تامین رفاه اجتماعی را یکی از هدفهای اصلی خود اعلام، و وانمود کرد که رژیم او برای مردم ایران، فرهنگ، بهداشت، رفاه و امنیت به ارمغان آورده است.
به این ترتیب با تغییر پایگاه طبقاتی شاه و ایجاد طبقه سرمایهدار وابسته صنعتی و قشر متوسط شهری و کشانیدن سرمایهداری به روستاها از طریق نابودی طبقه محافظهکار و سنتی زمیندار، قدرت شخصی و استبدادی شاه کاملاً تقویت، تحکیم و تثبیت میشد.
برندگان واقعی انقلاب سفید، نه کارگران و روستاییان و نه توده کارکنان دولت، بلکه کارفرمایان بلندپایه اداری، زمینداران، زمینخواران، پیمانکاران و کارخانهداران معینی بودند که ثروتهای کلانی به چنگ آوردند.
اصول ظاهری انقلاب سفید و نیات باطنی آنها، نه تنها نیازها و انتظارات آنها را برآورده نساخت، بلکه نتایج این برنامه اوضاع اقتصادی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنها را نیز وخیمتر کرد
و اسبابِ خیزش سیاسی- اجتماعی مردم ایران را فراهم آورد. گسترش امواج مخالفت و مبارزه مردم به رهبری روحانیت بهویژه شخص امام خمینی (
رحمةاللهعلیه) و وقوع
قیام ۱۵ خرداد ۴۲ پیامد عینی و مهمّ آن ماجراست، بنابراین انقلاب سفید برای رژیم شاه یک شکست محسوب میشود، زیرا رژیم وی به اهداف خود نرسید. در مقابل، نیروهای مخالف شاه با استفاده از فرصت، مرحله جدیدی از مبارزه علیه
خاندان پهلوی را آغاز کردند که در نهایت به پیروزی منجر شد.
(۱) کدی، نیکیآر، ریشههای انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، انتشارات قلم، ۱۳۶۹ ش.
(۲) مدنی، سید جلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۲ش، چاپ دوم.
(۳) سولیوان، ویلیام و رپارسونز، آنتونی، خاطرات دوسفید، اسراری از سقوط شاه و نقش آمریکا و انگلیس در انقلاب اسلامی، ترجمه محمود طلوعی، تهران، انتشارات علم، ۱۳۷۲ش.
(۴) خمینی، روحالله، صحیفه امام.
(۵) مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۶) افراسیابی، بهرام، ایران و تاریخ (از کودتا تا انقلاب)، تهران، انتشارات زرین، ۱۳۶۴ش، چاپ اول.
(۷) امینی، علیرضا، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوران پهلوی، تهران، صدای معاصر، ۱۳۸۱ش، چاپ اول.
(۸) کیانوری، نورالدین، خاطرات کیانوری، به کوشش موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه، انتشارات اطلاعات، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۹) مصور
رحمانی، غلامرضا، کهنه
سرباز، موسسه خدماتی فرهنگی رسا، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۱۰) سوداگر، محمدرضا، رشد روابط سرمایهداری در ایران، تهران، انتشارات شعلهاندیشه، ۱۳۶۹ش.
(۱۱) خلجی، عباس، اصلاحات آمریکا، ۱۳۳۹-۱۳۴۲ و قیام ۱۵ خرداد، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱ش، چاپ اول.
(۱۲) زونیس، ماروین، شکست ماهانه، ملاحظاتی درباره سقوط شاه، ترجمه اسماعیل زند و بتول سعیدی، تهران، نشر نو، ۱۳۷۱ش.
(۱۳)نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی ۲۵ ساله ایران (از کودتا تا انقلاب)، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۱ش، چاپ سوم.
(۱۴) روحانی، حمید، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، تهران، انتشارات راه امام، ۱۳۶۰ش، چاپ یازدهم.
(۱۵) کشمیری، محمد، پدیدههای انقلاب شاه و ملت، اسفند ماه ۱۳۵۵ شاهنشاهی (۱۳۴۳ش).
(۱۶) پهلوی، محمدرضا، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، پاسخ به تاریخ، تهران، چاپخانه رخ، ۱۳۷۱ش، چاپ اول.
(۱۷) همایون، کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، انتشارات پاپیروس، ۱۳۶۸ش.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «انقلاب سفید»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۷/۲۴.