• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علی امینی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



علی امینی در سال ۱۲۸۴ش. در تهران به دنیا آمد. وی مشاغل بسیاری را بر عهده گرفت، از جمله، وزارت دارائی، معاونت نخست‌وزیر در کابینه قوام، ریاست هیات اقتصادی ایران و آمریکا، نمایندگی تهران در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی، تصدی وزارت اقتصاد ملی در کابینه منصور و مصدق، تصدی وزارت دارایی پس از کودتای ۱۳۳۲ در کابینه سپهبد زاهدی، تصدی ریاست هیات مذاکره کننده با نمایندگان کنسرسیوم (آمریکا، انگلیس و فرانسه) برای انعقاد قرارداد کنسرسیوم نفت با مستر پیچ، تصدی وزارت دادگستری در کابینه علاء و مسوولیت سفارت ایران در آمریکا، او با حمایت آمریکا به مقام نخست‌وزیری انتخاب شد و اصلاحات اراضی از جمله اقدامات اوست.



وقتی "میرزا علی‌خان امین‌الدوله" از طرف "مظفرالدین شاه" به صدارت منصوب شد، اول کاری که کرد دختر شاه "فخرالدوله" را برای پسرش "محسن‌خان امین‌الملک" خواستگاری کرد. شاه که به صدر اعظم خود علاقمند بود با این وصلت موافقت کرد، ثمره این ازدواج هفت پسر و یک دختر بود که چهارمین آنها "علی امینی" نخست وزیر سابق ایران می‌باشد.
[۱] جعفرنیا، مهدی، زندگی سیاسی امینی، تهران، پاسارگاد، بی‌تا، ص۱۵.

دکتر علی امینی در سال ۱۲۸۴ش. در تهران به دنیا آمد. در شش سالگی به دبستان «رشدیه» رفت. تحصیلات متوسطه‌اش را در دبیرستان «دارالفنون» به پایان رسانید و برای تحصیلات عالیه در ۱۳۰۵ش. رهسپار پاریس شد. امینی در رشته حقوق و اقتصاد درس خواند و موفق به اخذ درجه دکترای اقتصاد از دانشگاه پاریس شد و دو ماه بعد از آمدن به ایران به استخدام وزارت دادگستری درآمد.
[۲] امینی به روایت ساواک، سازمان اسناد و مدارک انقلاب، ص۱۴.



امینی در کابینه "قوام‌السلطنه" با سمت معاونت سیاسی شروع به کار کرد. در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی به عنوان کاندیدای تهران به مجلس راه یافت. او این دوره را بدون تاثیر سپری کرد. در فروردین ۱۳۲۹ش. در کابینه "منصور" وزیر اقتصاد شد که به علت اختلاف سلیقه مجبور به استعفا گردید. در کابینه "دکتر مصدق" نیز مجدداً به وزارت اقتصاد منصوب شد؛ اما باز به همان دلیل قبلی دکتر مصدق او را کنار گذاشت. پس از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ش. و روی کار آمدن "سپهبد زاهدی" وزیر دارایی شد و از طرف آمریکایی‌ها مسؤولیت قراردادهای نفتی را به عهده گرفت.
[۳] جعفرنیا، مهدی، زندگی سیاسی امینی، تهران، پاسارگاد، بی‌تا، ص۷۲.



در زندگی سیاسی دکتر امینی آلوده‌ترین برگی که او را برای همیشه بد نام کرد و مُهر وابستگی به قدرت‌های خارجی را بر پیشانی‌اش حک کرد، نقش وی در انعقاد قرارداد «امینی‌ـ‌پیچ» یا قرارداد «کنسرسیوم» است.
با پیروزی کودتای انگلیسی ‌ـ‌ آمریکایی علی امینی با حمایت آمریکایی‌ها به عنوان وزیر دارایی دولت زاهدی انتخاب شد. امینی وظیفه داشت، منافع کمپانی‌های عظیم نفتی آمریکایی را تامین کند. آمریکا که در رقابت جدی با شرکت‌های نفتی انگلیس و تلاش جاه‌طلبانه برای شکستن انحصار شرکت‌های اروپایی بود، اکنون می‌خواست به پاس نقش خود در کودتا سهم درخوری از نفت را داشته باشد. تقسیم این میراث هشت ماه به درازا کشید. آمریکایی‌ها به کمک زاهدی که اکنون توسط آنها تطمیع شده و امینی وزیر او که برای آوردنش تلاش مجدانه‌ای کرده بودند، موفق شدند، منافع خود را در حد توان تامین کنند. با مذاکرات میان شرکت‌های آمریکایی و انگلیسی و دیگر کشورها، انگلیسی‌ها حاضر شدند، ۶۰درصد سهام نفت ایران را از دست بدهند و بقیه هم به نسبت میان شرکت‌های آمریکایی و فرانسوی تقسیم شود.
[۴] علی امینی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، ۱۳۷۹، ج۲، ص۱۷.

قرارداد نفت میان دکتر امینی و "هوارد پیچ" آمریکایی در ۲۹شهریور ۱۳۳۳منعقد شد و علی‌رغم مخالفت نیروهای مبارز ضد استعمار به رهبری "آیت‌الله کاشانی" در ۶ آبان همان سال به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
[۵] مدنی، جلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۶۱، صص۳۱۳ـ۳۱۶.
در این زمان ۲۴میلیارد بشکه نفت صادر می‌شد که مصرف کنندگان غربی بهای ناچیزی برای این ماده گران‌بها می‌پرداختند.
[۶] بیل، جیمز، مصدق نفت ناسیونالیسم، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، نشر نو، ۱۳۶۸، ص۴۶۵.



تجربیات سیاسی در دهه‌های اخیر در کشورهای تحت سلطه نشان می‌دهد که قدرت‌های بزرگ تنها به یک دست نشانده در کشورها اکتفا نمی‌کنند و با در نظر گرفتن تمام جوانب به دنبال یافتن مهره‌های مناسب دیگر نیز هستند که در صورت سرپیچی و یا مناسب نبودن شرایط، دست نشانده اصلی را کنار گذاشته و گزینه مناسب از نظر خود را سریعاً جایگزین کنند، امینی برای آمریکایی‌ها در حکم مهره‌ای موازی برای شاه بود.
[۷] فردوست، حسین، ظهور و سقوط پهلوی، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۱، ص۲۶۵.
امینی در مدت تصدی سفارت ایران در آمریکا بیش از پیش به آنها نزدیک شد؛ طبق اسناد ساواک "آلن دالس" که در راس سازمان سیا قرار داشت، با امینی دارای سابقه دیرین آشنایی بود.
[۸] مرکز بررسی اسناد تاریخی، پیشین، ص۲۲.

در سال‌های ۱۳۳۶ش. که "محمدرضا پهلوی" در بدترین دوران روابط خود با آمریکا قرار داشت و "منوچهر اقبال" نخست وزیر که متمایل و مورد حمایت انگلیسی‌ها بود، نیز نمی‌توانست رضایت کامل آمریکایی‌ها را جلب کند.
امینی می‌توانست، اهرمی نیرومند برای فشار به محمدرضا باشد. "اسدالله علم" نیز به عنوان یک رقیب، شرایطی دال بر بی‌کفایتی اقبال را فراهم آورد. با تمام نقشه‌های آمریکا و تحریکات داخلی و خارجی، شاه که باطناً مخالف امینی بود، موفق شد، موافقت آمریکایی‌ها و همکاری انگلیسی‌ها را برای ادامه کار اقبال و در واقع راحتی خیال خود جلب کند.
[۹] عاقلی، باقر، نخست وزیران ایران، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴، ص۸۹۸.



دولت آمریکا با روی کار آمدن "کندی" یکی از نزدیکان امینی دو دلی و تردید را کنار گذاشت و با قاطعیت به محمدرضا اعلام کرد که هرچه سریع‌تر شرایط صدارت علی امینی را فراهم کند و الا خود را در سراشیبی سقوط خواهد دید. سرانجام امینی علی‌رغم میل باطنی شاه در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۴۰ش. دوره ۵/۱ساله صدارت امینی یکی از پرهیاهوترین مقاطع تاریخ معاصر ایران آغاز شد. او در این دوران به اقدامات نمایشی فراوان دست زد تا شاید به قول خودش همان کاری را بکند که مردم می‌خواستند. شاید جنجالی‌ترین این اقدامات بازداشت کوتاه مدت عده‌ای از رجال پهلوی به جرم فساد مالی بود.
[۱۰] جعفرنیا، مهدی، زندگی سیاسی امینی، تهران، پاسارگاد، بی‌تا، ص۲۹۹.



آمریکایی‌ها که به ناگهان به فکر اصلاحات و انقلاب اجتماعی در کشورهای وابسته به خود افتاده بودند، برنامه خود را با عنوان اصلاحات ارضی و با شعار زمین برای دهقان، رفاه و آسایش برای کارگران، در این کشورها شروع کردند. در ایران نیز آنها برای قبولاندن این طرح که به نام «انقلاب سفید» مطرح شد، از طریق علی امینی بر شاه فشار آوردند، تصمیم دولت امینی یا آمریکایی‌ها به منظور اجرای اصلاحات و محدود کردن مالکیت و تقسیم آن بین کشاورزان، به منظور حمایت از حقوق کشاورزان و کارگران با اعتراضات زیادی در میان گروه‌های مختلف مواجه شد؛ اما آمریکایی‌ها با توفیق در روی کار آوردن امینی موفق به تصویب قانون اصلاحات ارضی شدند. به دنبال آن "پاولز" (مشاور کندی) به ایران آمد و طی ملاقات با امینی تصریح کرد: این دولت انجام یک انقلاب سفید (پاولز در بدو ورود به ایران نخستین بار عبارت انقلاب سفید را به کار برد) را از نظر مصلحت مردم ضروری تشخیص داده و در پی اجرای کامل آن می‌باشد.
[۱۱] مرکز بررسی اسناد تاریخی، پیشین، ص۳۲.

اولین اقدامی که امینی برای اصلاحات ارضی به عمل آورد، مصاحبه مطبوعاتی بود. امینی صریحاً اعلام کرد که اصلاح روابط مالک و زارع مقدم بر هر مساله‌ای است. سرانجام طرح اصلاحی آن در ۳۸ ماده به تصویب هیئت وزرا رسید و پس از امضای شاه برای اجرا به دولت ابلاغ شد. طبق این طرح هیچ مالکی نمی‌توانست، بیش از یک دهم کل زمین را داشته باشد و بقیه املاک مالکان بر اساس مالیات پرداخت شده از طرف وزارت کشاورزی خریداری و بین زارعین هر ملک تقسیم می‌شد.
[۱۲] عاقلی، باقر، نخست وزیران ایران، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴، ص۹۰۹.
امینی خود می‌گوید: «ما باید کاری بکنیم که زمین مال خود زارع باشد که به این ترتیب ما بتوانیم یک مقدار خرده مالک اضافه کنیم که این روی زمین بند شود. »
[۱۳] امینی، علی، خاطرات علی امینی، بی‌جا، دانشگاه‌هاروارد، بی‌تا، ص۱۰۲.

همانطور که گفتیم تدریجاً گروه‌های مختلف با آن به مخالفت پرداختند و تظاهرات دانش‌آموزان در بهمن ۴۰ و به دنبال آن اعتراضات دانشجویان و زد و خورد آنان با نیروهای دولتی از آن جمله بود و خسارت بسیار به تاسیسات دانشگاه و مرکز اتمی و آزمایشگاه‌ها از پیامدهای آن بود. در این میان عده زیادی از سران جبهه ملی نیز بازداشت شدند.
[۱۴] عاقلی، باقر، نخست وزیران ایران، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴، ص۹۰۲.



دولت امینی که به دلیل داشتن پشتوانه و حمایت خارجی یکی ازقوی‌ترین و پر سر و صداترین حکومت‌ها در بیست سال قبل از خود بود. ظاهراً بر سر مشکل بودجه مستعفی و کنار رفت؛ ولی کسانی که از نزدیک در جریان اوضاع بودند، عقیده داشتند، مشکل بودجه به تنهایی برای برکناری امینی کافی نبود، دولتی که با قدرت و هیمنه نقشه‌های مخالفان را خنثی می‌کرد، نمی‌بایست در راه مشکلی که بیشتر دولت‌ها با آن مواجهند از پای در می‌آمد. دکتر امینی از طرفی به واسطه اظهارات و اقدامات خود در زمان تصدی مقام سفارت ایران در آمریکا نزد مقامات عالیه (شاه و مشاورین) موقعیت خوبی نداشت و حتی مورد سوء ظن و بدبینی شاه قرار گرفته بود. برای یافتن علل سقوط دولت امینی باید کمی به عقب یعنی قبل از صدارت برگردیم.
مردم دکتر امینی را به عنوان عاقد قرارداد کنسرسیوم و حامی کمپانی‌های بزرگ نفتی می‌شناختند؛ به همین دلیل زمینه مساعدی برای افکار عمومی هم وجود نداشت. دکتر امینی در این موقعیت نامناسب سعی کرد با دست و پا کردن دوستانی از مطبوعات و رجال خوشنام همچون "سید جعفر بهبهانی" و "ارسلان خلعتبری" که شیفته عقاید اصلاح‌طلبانه او شده بودند و از طرفی از اوضاع کشور سخت ناراضی بودند، موقعیت خود را بهبود بخشد و بالاخره به آرزوی دیرینه‌اش که نخست وزیری بود، رسید.
[۱۵] مرکز بررسی اسناد تاریخی، پیشین، ص۲۷.

امینی با برکناری "شریف امامی" در جریان تقلبش در انتخابات مجلس ۱۳۳۹ش.، با کمک آمریکایی‌ها در میان شگفتی و حیرت مردم که حتی انتظار نمایندگی او را نداشتند، ناگهان به نخست وزیری رسید. او که صدارت خود را مدیون دوستان و مطبوعات بود، به محض رسیدن به صدارت یاران خود را فراموش کرد و تنها به قدرت آمریکایی‌ها تکیه کرد.
[۱۶] جعفرنیا، مهدی، زندگی سیاسی امینی، تهران، پاسارگاد، بی‌تا، ص۸۹۹.

دومین اشتباه امینی منحل کردن مجلس سنا و مجلس شورای ملی بود. اشتباه دیگر او شدت عمل او در برابر مخالفان بدون اتکا به یک قدرت واقعی و قابل اطمینان داخلی بود.
[۱۷] جعفرنیا، مهدی، زندگی سیاسی امینی، تهران، پاسارگاد، بی‌تا، ص۹۰۰.



دکتر امینی به تدریج به این نکته رسید که در حال فرو رفتن در گرداب مشکلات است. او که در آغاز با خوش‌بینی و امیدواری روی کار آمده بود، در اثر کارهای بی‌رویه و سخنان بی‌منطق به تدریج دوستانش را از دست داد تا دشمنان امکان پیدا کنند که با حربه خود علیه او وارد مبارزه شوند. مثلاً سران گروه جبهه ملی که "حجازی سنجابی" و "شاپور بختیار" از برجستگان آن بودند که بعد از دستگیری به دلیل نداشتن مدرک کافی آنها را آزاد کرد. مردم کوچه بازار نیز که به وعده‌های او دلخوش بودند، از او قطع امید کردند، حتی کندی که نقش حامی را برای امینی داشت، از او دست کشید. امینی همه اینها را می‌دانست؛ اما هرگز راضی نمی‌شد، پس از تنها ۱۴ ماه نخست وزیری دست از آن بکشد و همچنان از آینده صحبت می‌کرد. او در آخرین مصاحبه‌اش مخالفان را با چماق و تبعید و اعدام تهدید کرد. دکتر امینی همان که سال‌ها قبل از قانون آزادی و حق و حقوق مردم صحبت می‌کرد و دولت‌ها را به سبب فشاری که به مردم و مطبوعات می‌آورند، مورد حمله قرار می‌داد در آخرین مصاحبه‌اش نشان داد که تا چه‌اندازه تعادل خود را از دست داده: «چماق برای همین مردم است، باید چماق توی سر اشخاص زد که حرف حساب سرشان نمی‌شود و از صبح تا شام علیه دولت اعلامیه پخش می‌کنند. »
[۱۸] طلوعی، محمود، رجال عصر پهلوی، تهران، علم، ۱۳۷۴، ص۴۱

امینی بالاخره تحت فشارهای گوناگون و مخالفت‌های شاه مجبور به استعفا شد.


۱. جعفرنیا، مهدی، زندگی سیاسی امینی، تهران، پاسارگاد، بی‌تا، ص۱۵.
۲. امینی به روایت ساواک، سازمان اسناد و مدارک انقلاب، ص۱۴.
۳. جعفرنیا، مهدی، زندگی سیاسی امینی، تهران، پاسارگاد، بی‌تا، ص۷۲.
۴. علی امینی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، ۱۳۷۹، ج۲، ص۱۷.
۵. مدنی، جلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۶۱، صص۳۱۳ـ۳۱۶.
۶. بیل، جیمز، مصدق نفت ناسیونالیسم، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، نشر نو، ۱۳۶۸، ص۴۶۵.
۷. فردوست، حسین، ظهور و سقوط پهلوی، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۱، ص۲۶۵.
۸. مرکز بررسی اسناد تاریخی، پیشین، ص۲۲.
۹. عاقلی، باقر، نخست وزیران ایران، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴، ص۸۹۸.
۱۰. جعفرنیا، مهدی، زندگی سیاسی امینی، تهران، پاسارگاد، بی‌تا، ص۲۹۹.
۱۱. مرکز بررسی اسناد تاریخی، پیشین، ص۳۲.
۱۲. عاقلی، باقر، نخست وزیران ایران، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴، ص۹۰۹.
۱۳. امینی، علی، خاطرات علی امینی، بی‌جا، دانشگاه‌هاروارد، بی‌تا، ص۱۰۲.
۱۴. عاقلی، باقر، نخست وزیران ایران، تهران، جاویدان، ۱۳۷۴، ص۹۰۲.
۱۵. مرکز بررسی اسناد تاریخی، پیشین، ص۲۷.
۱۶. جعفرنیا، مهدی، زندگی سیاسی امینی، تهران، پاسارگاد، بی‌تا، ص۸۹۹.
۱۷. جعفرنیا، مهدی، زندگی سیاسی امینی، تهران، پاسارگاد، بی‌تا، ص۹۰۰.
۱۸. طلوعی، محمود، رجال عصر پهلوی، تهران، علم، ۱۳۷۴، ص۴۱




برگرفته از سایت پژوهه مقاله «علی امینی» تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۸/۴    






جعبه ابزار