انفاق منافقان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از صفات
منافقان که در
آیات قرآن به آن اشاره شده، «انفاق» است.
کراهت منافقان، از
انفاق در راه خدا:
«وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ ... وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ؛
هيچ چيز مانع قبول انفاقهاى آنها نشد، جز اينكه آنها ... و انفاق نمىكنند مگر با كراهت.»
منافقان، مردمى داراى خصلت
بخل و امتناع از انفاق:
«الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ ... وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ ...؛
مردان منافق و زنان منافق، ... و دستهايشان را از انفاق و بخشش مىبندند....»
مقبول نبودن انفاق
منافقان، در نزد خداوند:
«قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ ...؛
بگو: انفاق كنيد؛ خواه از روى ميل باشد يا اكراه، هرگز از شما پذيرفته نمىشود....»
علت عدم قبول انفاق منافقان عبارتند از:
کفر به خدا و
پیامبر صلیاللهعلیهوآله از عوامل عدم قبول انفاق منافقان:
«قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ ... • وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسالى وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ؛
بگو: انفاق كنيد؛ خواه از روى ميل باشد يا اكراه، هرگز از شما پذيرفته نمىشود؛ ... هيچ چيز مانع قبول انفاقهاى آنها نشد، جز اينكه آنها به خدا و پيامبرش كافر شدهاند، و نماز به جا نمىآورند جز با كسالت، و انفاق نمىكنند مگر با كراهت.»
فسق منافقان، از عوامل عدم پذيرش انفاق آنها:
«قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْماً فاسِقِينَ؛
بگو: انفاق كنيد؛ خواه از روى ميل باشد يا اكراه، هرگز از شما پذيرفته نمىشود؛ چرا كه شما گروه فاسقى بودهايد.»
كسالت و كاهلى در
نماز، از عوامل عدم قبول انفاق منافقان:
«وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسالى وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ؛
هيچ چيز مانع قبول انفاقهاى آنها نشد، جز اينكه آنها به خدا و پيامبرش كافر شدهاند، و نماز به جا نمىآورند جز با كسالت، و انفاق نمىكنند مگر با كراهت.»
دعوت منافقان از يكديگر بر ترک انفاق به اطرافيان پیامبر صلىاللهعليهوآله:
«هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا ... وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ؛
آنها كسانى هستند كه مىگويند: به افرادى كه نزد پيامبر خدا هستند انفاق نكنيد تا پراكنده شوند. ... ولى منافقان نمىفهمند.»
پراكندن
مؤمنان از اطراف پيامبر صلىاللهعليهوآله، هدف منافقان، از ترك انفاق خود به آنان:
«هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا ... وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ؛
آنها كسانى هستند كه مىگويند: «به افرادى كه نزد پيامبر خدا هستند انفاق نكنيد تا پراكنده شوند. ... ولى منافقان نمىفهمند.»
كراهت و بى ميلى در انفاق منافقان، از عوامل بى ارزشى انفاق آنان:
«وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسالى وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ؛
هيچ چيز مانع قبول انفاقهاى آنها نشد، جز اينكه آنها به خدا و پيامبرش كافر شدهاند، و نماز به جا نمىآورند جز با كسالت، و انفاق نمىكنند مگر با كراهت.»
غرامت پنداشتن انفاق مال، از سوى بعضى
بادیهنشینان منافق:
«الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ ... • وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً ...؛
باديهنشينان عرب، كفر و نفاقشان شديدتر است؛ و به ناآگاهى از حدود احكامى كه خدا بر پيامبرش نازل كرده، سزاوارترند؛ ... گروهى از اين اعراب باديهنشين، چيزى را كه (در راه خدا) انفاق مىكنند، غرامت محسوب مىدارند.....»
مذمّت خداوند از منافقان، به جهت انفاق بدون ميل و رغبت آنان:
«... وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ؛
... و انفاق نمىكنند مگر با كراهت.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۲۷۲، برگرفته از مقاله «انفاق منافقان».