انذار مشرکان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از مخاطبان انذارهای قرآن و انذارهای پیامبر صلیاللهعلیهوآله،
مشرکان بودند . در این مقاله
آیات مرتبط با
انذار مشرکان معرفی میشوند.
انذار مشركان كفران كننده نعمتهاى الهى، از سوى
خداوند:
۱. «ليكفروا بمآ ءاتينهم فتمتّعوا فسوف تعلمون؛
(بگذار) نعمتهائي را كه به آنها داده ايم كفران كنند و چند روزي (از اين متاع دنيا) بهره گيرند، اما بزودي خواهيد دانست (سرانجام كارتان به كجا خواهد كشيد.»
۲. «فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه مخلصين له الدّين فلمّا نجَّهم إلى البرّ إذا هم يشركون ليكفروا بما ءاتينهم وليتمتّعوا فسوف يعلمون؛
هنگامي كه سوار بر كشتي شوند خدا را با اخلاص ميخوانند (و غير او را فراموش ميكنند) اما هنگامي كه خدا آنها را به خشكي رسانيد و نجات داد باز مشرك ميشوند! (بگذار) آياتي را كه به آنها داده ايم انكار كنند و از لذات زودگذر زندگي بهره گيرند اما به زودي خواهند فهميد!»
۳. «وإذا مسّ النّاس ضرٌّ دعوا ربّهم مّنيبين إليه ثمّ إذا أذاقهم مّنه رحمة إذا فريق مّنهم بربّهم يشركون• ليكفروا بما ءاتينهم فتمتّعوا فسوف تعلمون؛
هنگامي كه ضرر و ناراحتي به مردم برسد پروردگار خود را ميخوانند و به سوي او باز ميگردند اما هنگامي كه رحمتي از خودش به آنها بچشاند گروهي از آنان نسبت به پروردگارشان مشرك ميشوند. (بگذار) نعمتهائي را كه ما به آنها داده ايم كفران كنند و (از نعمتهاي زودگذر دنيا هر چه ميتوانيد) بهره گيريد اما به زودي خواهيد دانست (كه نتيجه كفران و كامجوئيهاي بيحساب شما چه بوده است).»
انذار
هود علیهالسلام به مشركان قوم خويش، از نزول
عذاب الهى بر آنان:
«وإلى عاد أخاهم هودا قال يقوم ...• أوعجبتم أن جآءكم ذكر مّن رّبّكم على رجل مّنكم لينذركم ...• قال قد وقع عليكم مّن رّبّكم رجس وغضب أتجدلوننى فى أسمآء سمّيتموهآ أنتم وءابآؤكم ...؛
و به سوي قوم عاد برادرشان هود را فرستاديم، گفت اي قوم من! ... يا تعجب كرده ايد كه دستور آگاه كننده پروردگارتان به وسيله مردي از ميان شما به شما برسد تا (از مجازات الهي) بيمتان دهد ... گفت: پليدي و غضب پروردگار شما را فرا گرفته، آيا با من در مورد نامه ائي مجادله ميكنيد (كه به عنوان معبود و خدا) شما و پدرانتان (بر بتها) گذارده ايد ....»
انذارهاى پيامبر صلیاللهعلیهوآله به مشركان صدر
اسلام:
۱. «إنّ الّذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون؛
كساني كه كافر شدند براي آنها تفاوت نميكند كه آنان را (از
عذاب خداوند) بترساني يا نترساني، ايمان نخواهند آورد.»
۲. «... قل اللّه شهيد بينى و بينكم وأوحى إلىّ هذا القرءان لأنذركم به ...؛
بگو بالاترين گواهي، گواهي كيست؟ بگو خداوند گواه ميان من و شما است و (بهترين دليل آن اين است كه) اين قرآن را بر من وحي كرده تا شما و تمام كساني را كه اين قرآن به آنها ميرسد انذار كنم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم) ....»
۳. «أولم يتفكّروا ما بصاحبهم مّن جنّة إن هو إلّانذير مّبين؛
آيا آنها فكر نكردند كه همنشينشان (پيامبر) هيچگونه آثاري از جنون ندارد (پس چگونه چنين نسبت ناروائي به او ميدهند؟) او فقط بيم دهنده آشكاري است (كه مردم را متوجه مسئوليتهايشان ميسازد)»
۴. «أكان للنّاس عجبا أن أوحينآ إلى رجل مّنهم أن أنذر النّاس ... قال الكفرون إنّ هذا لسحر مّبين؛
آيا اين براي مردم موجب شگفتي است كه به يكي از آنها وحي فرستاديم كه مردم را انذار كن ... (اما) كافران گفتند اين ساحر آشكاري است.»
۵. «وينذر الّذين قالوا اتّخذ اللّه ولدا؛
و (نيز) آنها را كه گفتند خداوند فرزندي (براي خود) انتخاب كرده انذار كند.»
۶. «فاختلف الأحزاب من بينهم فويل لّلّذين كفروا من مّشهد يوم عظيم وأنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر وهم فى غفلة وهم لايؤمنون؛
ولي (بعد از او) گروهها از ميان پيروان او اختلاف كردند، واي به حال كافران از مشاهده روز بزرگ (رستاخيز). آنها را از روز حسرت (روز رستاخيز كه براي همه مايه تاسف است) بترسان، روزي كه همه چيز پايان مييابد در حالي كه آنها در غفلتند و ايمان نميآورند.»
۷. «قل كلٌّ مّتربّص فتربّصوا فستعلمون من أصحب الصّرط السّوىّ و من اهتدى؛
بگو همه (ما و شما) در انتظاريم (ما در انتظار
وعده پيروزي بر شما هستيم و شما در انتظار شكست ما) حال چنين است انتظار بكشيد اما به زودي ميدانيد چه كسي از اصحاب صراط مستقيم است و چه كسي هدايت يافته است.»
۸. «إذا رءاك الّذين كفروا إن يتّخذونك إلّاهزوا أهذا الّذى يذكر ءالهتكم وهم بذكر الرّحمن هم كفرون• قل إنّمآ أنذركم بالوحى ولايسمع الصّمّ الدّعآء إذا ما ينذرون؛
هنگامي كه كافران تو را ميبينند كاري جز استهزا كردن ندارند (و ميگويند) آيا اين همان كسي است كه سخن از خدايان شما ميگويد؟ در حالي كه خودشان ذكر خداوند رحمن را انكار ميكنند. بگو من تنها بوسيله وحي شما را انذار ميكنم ولي آنها كه گوشهايشان كر است هنگامي كه انذار ميشوند سخنان را نميشنوند!»
۹. «فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء وإن أدرى أقريب أم بعيد مّا توعدون؛
اگر (با اين همه) رويگردان شوند بگو من به همه شما يكسان (از
عذاب الهي) اعلام خطر ميكنم، و نميدانم آيا
وعده (
عذاب خدا) به شما نزديك است يا دور؟!»
۱۰. «وإذا تتلى عليهم ءايتنا بيّنت تعرف فى وجوه الّذين كفروا المنكر ... قل أفأنبّئكم بشرّ مّن ذلكم النّار
وعدها اللّه الّذين كفروا وبئس المصير؛
و هنگامي كه آيات روشن ما بر آنها خوانده ميشود در چهره كافران آثار انكار مشاهده ميكني،... بگو: آيا شما را به بدتر از اين خبر دهم ؟ همان آتش سوزنده (دوزخ) است كه خدا به كافران
وعده داده، و بدترين جايگاه است!»
۱۱. «وقال الّذين كفروا أءذا كنّا تربا وءاباؤنا أئِنّا لمخرجون• قل عسى أن يكون ردف لكم بعض الّذى تستعجلون؛
كافران گفتند: آيا هنگامي كه ما و پدرانمان خاك شديم باز هم از دل خاك بيرون ميآئيم. بگو شايد پاره اي از آنچه را عجله ميكنيد نزديك و در كنار شما باشد!»
۱۲. «وما كنت بجانب الطّور إذ نادينا ولكن رّحمة مّن رّبّك لتنذر قوما مّا أتهم مّن نّذير مّن قبلك ...؛
تو در طرف طور نبودي زماني كه ما ندا داديم، ولي اين رحمتي از سوي پروردگار تو بود (كه اين اخبار را در اختيارت نهاد) تا به وسيله آن قومي را انذار كني كه قبل از تو هيچ انذار كننده اي براي آنها نيامده ....»
۱۳. «وقالوا لولا أنزل عليه ءايت مّن رّبّه قل إنّما الأيت عند اللّه وإنّما أنا نذير مّبين؛
گفتند: چرا معجزاتي از سوي پروردگارش بر او نازل نشده ؟ بگو معجزات همه نزد خداست (و به فرمان او نازل ميشود، نه به ميل من و شما) من تنها انذار كننده آشكاري هستم.»
۱۴. «أم يقولون افتره بل هو الحقّ من رّبّك لتنذر قوما مّا أتهم مّن نّذير مّن قبلك ...؛
ولي آنها ميگويند (محمد) آن را به دروغ به خدا بسته است، اما (بايد بدانند) اين سخن حقي است از سوي پروردگارت تا گروهي را انذار كني كه قبل از تو هيچ انذار كننده اي براي آنها نيامده است....»
۱۵. «وما ءاتينهم مّن كتب يدرسونها وما أرسلنا إليهم قبلك من نّذير• قل إنّما أعظكم بوحدة ... ما بصاحبكم مّن جنّة إن هو إلّانذير لّكم بين يدى
عذاب شديد؛
ما (قبلا) چيزي از كتب آسماني را به آنها نداده ايم كه آن را بخوانند (و به اتكاي آن سخنان تو را تكذيب كنند) و قبل از تو هيچ پيامبري (نيز) براي آنها نفرست. بگو: تنها شما را به يك چيز اندرز ميدهم ... اين دوست و همنشين شما (محمد) هيچگونه
جنون ندارد، او فقط بيم دهنده شما در برابر
عذاب شديد (الهي) است.»
۱۶. «وأقسموا باللّه جهد أيمنهم لئن جاءهم نذير لّيكوننّ أهدى من إحدى الأمم فلمّا جاءهم نذير مّا زادهم إلّانفورا؛
آنها با نهايت تاكيد سوگند خوردند كه اگر پيامبري انذار كننده به سراغ آنها بيايد هدايت يافته ترين امتها خواهند بود، اما هنگامي كه پيامبري براي آنها آمد جز فرار و فاصله گرفتن (از حق) چيزي بر آنها نيفزود!»
۱۷. «لتنذر قوما مّا أنذر ءاباؤهم فهم غفلون• وسواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون؛
تا قومي را انذار كني كه پدران آنها انذار نشدند و لذا آنها غافلند. براي آنها يكسان است، چه انذارشان كني يا نكني، ايمان نميآورند.»
۱۸. «فكفروا به فسوف يعلمون• وأبصرهم فسوف يبصرون• أفبعذابنا يستعجلون• فإذا نزل بساحتهم فساء صباح المنذرين• وتولّ عنهم حتّى حين• وأبصر فسوف يبصرون؛
(اما هنگامي كه اين كتاب بزرگ آسماني بر آنها نازل شد) آنها به آن كافر شدند ولي بزودي نتيجه كار خود را خواهند دانست. و وضع آنها را بنگر (چه بيمحتوا است) اما به زودي آنها (محصول اعمال خود را) ميبينند. آيا آنها براي
عذاب ما عجله ميكنند؟! اما هنگامي كه
عذاب ما در صحن خانه هاشان فرود آيد صبحگاهان بدي خواهند داشت. از آنها روي بگردان تا زمان معيني. و وضع كارشان را ببين، آنها نيز به زودي (محصول اعمال خود را) ميبينند.»
۱۹. «وعجبوا أن جاءهم مّنذر مّنهم وقال الكفرون هذا سحر كذّاب؛
آنها تعجب كردند كه چرا پيامبر انذار كننده اي از ميان آنها برخاسته، و كافران گفتند: اين ساحر دروغگوئي است!»
۲۰. «وكذلك أوحينا إليك قرءانا عربيّا لّتنذر أمّ القرى ومن حولها وتنذر يوم الجمع لا ريب فيه ...؛
و اينگونه قرآني عربي (فصيح و گويا) بر تو وحي كرديم، تا ام القري و كساني را كه اطراف آن هستند انذار كني، و آنها را از روزي كه همه خلائق دور آن روز جمع ميشوند و شك و ترديد در آن نيست بترساني ....»
۲۱. «بل عجبوا أن جاءهم مّنذر مّنهم فقال الكفرون هذا شىء عجيب؛
آنها تعجب كردند كه پيامبري انذارگر از ميان خودشان آمده، و كافران گفتند: اين چيز عجيب است!»
۲۲. «ففرّوا إلى اللّه إنّى لكم مّنه نذير مّبين• ولاتجعلوا مع اللّه إلها ءاخر إنّى لكم مّنه نذير مّبين؛
پس به سوي خدا بگريزيد كه من از سوي او براي شما بيم دهنده آشكاري هستم. و با خدا معبود ديگري قرار ندهيد كه من براي شما از سوي او بيم دهنده آشكاري هستم.»
۲۳. «هذا نذير مّن النّذر الأولى؛
اين (پيامبر) بيم دهنده اي از بيم دهنده گان پيشين است.»
پيامبر صلیاللهعلیهوآله مأمور به بيان سرگذشت
نوح علیهالسلام و قومش براى هشدار به مشركان
مکّه:
«واتلعليهم نبأ نوح إذ قال لقومه ... فأجمعوا أمركم وشركآءكم ثمّ لايكن أمركم عليكم غمّة ثمّ اقضوا إلىّ ولاتنظرون• فكذّبوه فنجّينه ومن مّعه فى الفلك وجعلنهم خلئف وأغرقنا الّذين كذّبوا بايتنا فانظر كيف كان عقبة المنذرين؛
بخوان بر آنها سرگذشت نوح را، آن هنگام كه به قوم خود گفت... فكر خود و قدرت معبودهايتان را جمع كنيد و هيچ چيز بر شما مستور نماند سپس به حيات من پايان دهيد (و لحظه اي) مهلتم ندهيد! (اما توانائي نداريد). اما آنها او را تكذيب كردند و ما او و كساني را كه با او در كشتي بودند نجات داديم، آنها را جانشين (و وارث كافران) قرار داديم و كساني را كه آيات ما را تكذيب كردند غرق نموديم پس ببين عاقبت كار آنها كه انذار شدند (و به انذار الهي اهميت ندادند) چگونه بود؟!»
«نبأ» خبرى است كه براى شنونده، فايدهاى بزرگ داشته باشد.
مشركان صدراسلام، مورد اخطار
خداوند:
۱. «فإن كذّبوك فقل رّبّكم ذورحمة وسعة ولايردّ بأسه عن القوم المجرمين؛
اگر ترا تكذيب كنند (و اين حقايق را نپذيرند) به آنها بگو پروردگار شما رحمت وسيعي دارد، اما در عين حال مجازات او از مجرمان دفع شدني نيست (راه بازگشت به سوي شما باز است و فورا شما را مجازات نميكند ولي اگر به كارهاي خلاف ادامه داديد، كيفر شما حتمي است)»
۲. «هل ينظرون إلّاأن تأتيهم الملئكة أو يأتى ربّك أو يأتى بعض ءايت ربّك ... قل انتظروا إنّا منتظرون؛
آيا جز اين انتظار دارند كه فرشتگان مرگ به سراغشان بيايند، يا خداوند (خودش) به سوي آنها بيايد (چه انتظار محالي؟!) يا پاره اي از آيات پروردگار (و نشانه هاي رستاخيز) ... بگو (اكنون كه شما چنين انتظارات غلطي داريد) انتظار بكشيد ما هم انتظار (كيفر شما را) ميكشيم!»
۳. «فاصدع بما تؤمر وأعرض عن المشركين• الّذين يجعلون مع اللّه إلها ءاخر فسوف يعلمون؛
آشكار آنچه را ماموريت داري بيان كن و از مشركان روي گردان (و به آنها اعتنا نكن) آنها كه با خدا معبود ديگري قرار دادند اما به زودي ميفهمند.»
۴. «ألم تر أنّآ أرسلنا الشّيطين على الكفرين تؤزّهم أزًّا• فلاتعجل عليهم إنّما نعدّ لهم عدًّا؛
آيا نديدي كه ما شياطين را به سوي كافران فرستاديم تا آنها را شديدا تحريك كنند. بنابراين در باره آنها عجله مكن ما آنها (و اعمالشان) را دقيقا شماره خواهيم كرد.»
۵. «فذرهم فى غمرتهم حتّى حين؛
آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا زماني كه مرگشان فرا رسد. (يا گرفتار
عذاب الهي شوند).»
۶. «قل رّبّ إمّا ترينّى ما يوعدون؛
بگو پروردگارا! اگر بخشي از عذابهائي را كه به آنها
وعده داده شده به من نشان دهي.»
۷. «فكفروا به فسوف يعلمون• وأبصرهم فسوف يبصرون• أفبعذابنا يستعجلون• فإذا نزل بساحتهم فساء صباح المنذرين• وتولّ عنهم حتّى حين• وأبصر فسوف يبصرون؛
(اما هنگامي كه اين كتاب بزرگ آسماني بر آنها نازل شد) آنها به آن كافر شدند ولي بزودي نتيجه كار خود را خواهند دانست. و وضع آنها را بنگر (چه بيمحتوا است) اما به زودي آنها (محصول اعمال خود را) ميبينند. آيا آنها براي
عذاب ما عجله ميكنند؟! اما هنگامي كه
عذاب ما در صحن خانه هاشان فرود آيد صبحگاهان بدي خواهند داشت. از آنها روي بگردان تا زمان معيني. و وضع كارشان را ببين، آنها نيز به زودي (محصول اعمال خود را) ميبينند.»
انذار خداوند به مشركان صدر اسلام، درباره گرفتار شدن به
عذاب:
۱. «قل أرءيتكم إن أتيكم
عذاب اللّه بغتة أو جهرة هل يهلك إلّاالقوم الظلمون؛
بگو فكر كرده ايد اگر
عذاب خدا ناگهاني (و پنهاني) يا آشكارا به سراغ شما بيايد آيا جز جمعيت ستمكار هلاك ميشوند؟»
۲. «وإمَّا نرينَّك بعض الَّذى نعدهم ...؛
و اگر ما پاره اي از مجازاتهائي را كه به آنان
وعده داده ايم (در حال حياتت) به تو نشان دهيم ....» مرجع ضمير در «نعدهم» مشركاناند.
۳. «فذرهم حتّى يلقوا يومهم الّذى فيه يصعقون؛
حال كه چنين است آنها را رها كن تا روز مرگ خود را ملاقات كنند.»
پيامبر صلیاللهعلیهوآله، موظّف به انذار مشركان به وسيله
قرآن:
۱. «... قل اللّه شهيد بينى وبينكم وأوحى إلىّ هذا القرءان لأنذركم به ... وإنّنى برىء مّمّا تشركون؛
... بگو خداوند گواه ميان من و شما است و (بهترين دليل آن اين است كه) اين قرآن را بر من وحي كرده تا شما و تمام كساني را كه اين قرآن به آنها ميرسد انذار كنم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم) ... و من از آنچه براي او شريك قرار دادهايد بيزارم.»
۲. «الحمد للّه الّذى أنزل على عبده الكتب ...• قيّما لّينذر بأسا شديدا مّن لّدنه ...• وينذر الّذين قالوا اتّخذ اللّه ولدا؛
حمد مخصوص خدائي است كه اين كتاب (آسماني) را بر بنده (برگزيده اش) نازل كرد ... كتابي كه ثابت و مستقيم و نگاهبان كتب ديگر است، تا (بدكاران را) از
عذاب شديد او بترساند، ... و (نيز) آنها را كه گفتند خداوند فرزندي (براي خود) انتخاب كرده انذار كند.»
۳. «قل إنّمآ أنذركم بالوحى ...؛
بگو من تنها بوسيله وحي شما را انذار ميكنم ....»
انذار مشركان
لجوج و روىگردان از
توحید از وظايف پيامبراكرم صلیاللهعلیهوآله:
«فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء وإن أدرى أقريب أم بعيد مّا توعدون؛
اگر (با اين همه) رويگردان شوند بگو من به همه شما يكسان (از
عذاب الهي) اعلام خطر ميكنم، و نميدانم آيا
وعده (
عذاب خدا) به شما نزديك است يا دور؟!»
پيامبر صلیاللهعلیهوآله، وظيفهدار انذار مشركان از
عذاب روز بزرگ:
«ألّاتعبدوا إلّااللَّه إنَّنى لكم مّنه نذير وبشير• وأن استغفروا ربّكم ثمّ توبوا إليه يمتّعكم مّتعا حسنا إلى أجل مّسمًّى ويؤت كلّ ذى فضل فضله وإن تولّوا فإنّى أخاف عليكم
عذاب يوم كبير؛
(دعوت من اين است) كه جز الله را نپرستيد، من از سوي او براي شما بيم دهنده و بشارت دهنده ام. و اينكه از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد، سپس به سوي او باز گرديد تا بطرز نيكوئي شما را تا مدت معين (از مواهب زندگي اين جهان) بهره مند سازد، و به هر صاحب فضيلتي بمقدار فضيلتش ببخشد، و اگر (از اين فرمان) روي گردان شويد من بر شما از
عذاب روز بزرگي بيمناكم.»
انذار خداوند به مشركان صدر اسلام، از گرفتار شدن به
عذاب استیصال:
۱. «بل كذّبوا بما لم يحيطوا بعلمه ولمّا يأتهم تأويله كذلك كذّب الّذين من قبلهم فانظر كيف كان عقبة الظلمين؛
(آنها از روي علم و دانش قرآن را انكار نميكنند) بلكه آنها چيزي را تكذيب كردند كه آگاهي از آن نداشتند، و هنوز واقعيتش بر آنان روشن نشده است اينچنين پيشينيان آنها نيز تكذيب كردند پس بنگر عاقبت كار ظالمان چگونه بود؟!»
۲. «وما يؤمن أكثرهم باللّه إلّاوهم مّشركون• أفأمنوا أن تأتيهم غشية مّن
عذاب اللَّه أو تأتيهم السَّاعة بغتة وهم لايشعرون• ومآ أرسلنا من قبلك إلّارجالًا نّوحى إليهم مّن أهل القرى أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان عقبة الّذين من قبلهم ...؛
و اكثر آنها كه مدعي ايمان به خدا هستند مشركند. آيا از اين ايمن هستند كه
عذاب فراگيري از ناحيه خدا به سراغ آنها بيايد يا ساعت رستاخيز ناگهان فرا رسد در حالي كه آنها متوجه نيستند؟! و ما نفرستاديم پيش از تو جز مرداني از اهل شهرها كه وحي به آنها ميكرديم، آيا (مخالفان دعوت تو) سير در زمين نكردند تا ببينند عاقبت كساني كه پيش از آنها بودند چه شد؟ ....»
۳. «قد مكر الّذين من قبلهم فأتى اللّه بنينهم مّن القواعد فخرّ عليهم السّقف من فوقهم وأتهم
العذاب من حيث لايشعرون• ثمّ يوم القيمة يخزيهم ويقول أين شركآءى الّذين كنتم تشقّون فيهم ...؛
كساني كه قبل از ايشان بودند (نيز) از اين توطئه ها داشتند، ولي خداوند به سراغ شالوده (زندگي) آنها رفت و آنرا از اساس ويران كرد، و سقف بر سرشان از بالا فرو ريخت، و
عذاب (الهي) از آنجايي كه نميدانستند به سراغشان آمد! سپس روز قيامت خدا آنها را رسوا ميسازد، و ميگويد شريكاني كه شما براي من ساختيد، و بخاطر آنها با ديگران دشمني ميكرديد كجا هستند؟ ....»
۴. «هل ينظرون إلّاأن تأتيهم الملئكة أو يأتى أمر ربّك كذلك فعل الَّذين من قبلهم وما ظلمهم اللَّه ولكن كانوا أنفسهم يظلمون• فأصابهم سيّات ما عملوا وحاق بهم مّا كانوا به يستهزءون• ولقد بعثنا فى كلّ أمّة رّسولًا أن اعبدوا اللّه واجتنبوا الطَّغوت فمنهم مّن هدى اللّه ومنهم مّن حقّت عليه الضّللة فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان عقبة المكذّبين؛
آيا آنها جز اين انتظاري دارند كه فرشتگان (قبض ارواح) به سراغشان بيايند يا فرمان پروردگارت (دائر بمجازاتشان) فرا رسد (آنگاه توبه كنند، كه توبه آنها در آن زمان بياثر است ؟ آري) آنها كه پيش از ايشان بودند نيز چنين كردند، خداوند به آنها ستم نكرد، ولي آنان به خويشتن ستم نمودند. و سرانجام سيئات اعمالشان به آنها رسيد و آنچه را استهزا ميكردند (از
وعده هاي
عذاب) بر آنها وارد شد. ما در هر امتي رسولي فرستاديم كه خداي يكتا را بپرستيد، و از طاغوت اجتناب كنيد خداوند گروهي را هدايت كرد، و گروهي ضلالت و گمراهي دامانشانرا گرفت پس در روي زمين سير كنيد و ببينيد عاقبت تكذيب كنندگان چگونه بود؟»
۵. «قل ادعوا الّذين زعمتم مّن دونه ... وإن مّن قرية إلّانحن مهلكوها قبل يوم القيمة أو معذّبوها
عذابا شديدا كان ذلك فى الكتب مسطورا؛
بگو كساني را كه غير از خدا (معبود خود) ميپنداريد بخوانيد، ... هر شهر و آبادي را پيش از روز قيامت هلاك ميكنيم يا (اگر گناهكارند) به
عذاب شديدي گرفتارشان خواهيم ساخت، اين در كتاب الهي (لوح محفوظ) ثبت است.»
پيامبر صلیاللهعلیهوآله، مأمور به انذار مشركان، از گرفتار شدن به انواع
عذابهای الهی:
«قل هو القادر على أن يبعث عليكم
عذابا مّن فوقكم أومن تحت أرجلكم أو يلبسكم شيعا ويذيق بعضكم بأس بعض ...• لّكلّ نبإ مّستقرٌّ وسوف تعلمون؛
بگو او قادر است كه
عذابي از طرف فوق يا از زير پاي شما بر شما بفرستد يا به صورت دسته هاي پراكنده شما را با هم بياميزد، و طعم جنگ (و ناراحتي) را به هر يك از شما به وسيله ديگري بچشاند ... هر خبري (كه خداوند به شما داده سرانجام) قرار گاهي دارد (و در
موعد خود انجام ميگيرد) و به زودي خواهيد دانست.»
اخطار خداوند به مشركان صدراسلام، از فرا رسيدن
قیامت در حال
غفلت آنان:
«وما يؤمن أكثرهم باللّه إلّاوهم مّشركون• أفأمنوا أن تأتيهم غشية مّن
عذاب اللَّه أو تأتيهم السَّاعة بغتة وهم لايشعرون• قل هذه سبيلى أدعوا إلى اللّه على بصيرة أنا ومن اتّبعنى وسبحن اللّه ومآ أنا من المشركين؛
و اكثر آنها كه مدعي ايمان به خدا هستند مشركند. آيا از اين ايمن هستند كه
عذاب فراگيري از ناحيه خدا به سراغ آنها بيايد يا ساعت رستاخيز ناگهان فرا رسد در حالي كه آنها متوجه نيستند؟! بگو اين راه من است كه من و پيروانم با بصيرت كامل همه مردم را به سوي خدا دعوت ميكنيم، منزه است خدا، و من از مشركان نيستم.»
••• هشدار الهى به مشركان
مکّه از گرفتار شدن به
عذاب دردناك قيامت، همچون امّتهاى پيشين:
«تاللّه لقد أرسلنآ إلى أمم مّن قبلك فزيّن لهم الشّيطن أعملهم فهو وليّهم اليوم ولهم
عذاب أليم؛
بخدا سوگند، پيامبراني به سوي امتهاي پيش از تو فرستاديم اما شيطان اعمالشانرا در نظرشان زينت داد، و امروز او ولي و سرپرستشان است، و مجازات دردناك براي آنها است.»
••• هشدار
خداوند به مشركان صدر اسلام از گرفتار شدن به
عذاب استيصال همچون اقوام گذشته:
۱. «إلهكم إله وحد فالّذين لايؤمنون بالأخرة قلوبهم مّنكرة وهم مّستكبرون• قد مكر الّذين من قبلهم فأتى اللّه بنينهم مّن القواعد فخرّ عليهم السّقف من فوقهم وأتهم
العذاب من حيث لايشعرون؛
معبود شما خداوند يگانه است، اما آنها كه به آخرت ايمان ندارند دلهايشان حق را انكار ميكند، و مستكبرند. كساني كه قبل از ايشان بودند (نيز) از اين توطئه ها داشتند، ولي خداوند به سراغ شالوده (زندگي) آنها رفت و آنرا از اساس ويران كرد، و سقف بر سرشان از بالا فرو ريخت، و
عذاب (الهي) از آنجايي كه نميدانستند به سراغشان آمد!»
۲. «هل ينظرون إلّاأن تأتيهم الملئكة أو يأتى أمر ربّك كذلك فعل الَّذين من قبلهم وما ظلمهم اللَّه ولكن كانوا أنفسهم يظلمون؛
آيا آنها جز اين انتظاري دارند كه فرشتگان (قبض ارواح) به سراغشان بيايند يا فرمان پروردگارت (دائر بمجازاتشان) فرا رسد (آنگاه توبه كنند، كه توبه آنها در آن زمان بياثر است ؟ آري) آنها كه پيش از ايشان بودند نيز چنين كردند، خداوند به آنها ستم نكرد، ولي آنان به خويشتن ستم نمودند.»
۳. «وإذا تتلى عليهم ءايتنا بيّنت قال الّذين كفروا للّذين ءامنوا أىّ الفريقين خير مّقاما وأحسن نديًّا• وكم أهلكنا قبلهم مّن قرن هم أحسن أثثا ورءيا؛
و هنگامي كه آيات روشن ما بر آنها خوانده ميشود كافران به مؤ منان ميگويند كداميك از دو گروه (ما و شما) جايگاهش بهتر و جلسات انس و مشورتش زيباتر و بخشش او بيشتر است؟! اقوام بسياري را پيش از آنها نابود كرديم كه هم مال و ثروتشان از اينها بهتر بود و هم ظاهرشان آراسته تر!»
۴. «فإنّما يسّرنه بلسانك لتبشّر به المتّقين وتنذر به قوما لّدًّا• وكم أهلكنا قبلهم مّن قرن ...؛
ما قرآن را بر زبان تو آسان ساختيم تا پرهيزكاران را بوسيله آن بشارت دهي و دشمنان سرسخت را انذار كني. چه بسيار اقوام (بيايمان و گنهكاري) را قبل از آنها هلاك كرديم ....»
۵. «أفلم يهد لهم كم أهلكنا قبلهم مّن القرون يمشون فى مسكنهم ...؛
آيا براي هدايت آنها كافي نيست كه بسياري از پيشينيان را (كه طغيان و فساد كردند) هلاك كرديم و اينها در مساكن (ويران شده) آنان رفت و آمد دارند ....»
۶. «وإن يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم قوم نوح
وعاد وثمود• ... فأمليت للكفرين ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير• فكأيّن مّن قرية أهلكنها وهى ظالمة فهى خاوية على عروشها وبئر مّعطّلة وقصر مّشيد• أفلم يسيروا فى الأرض فتكون لهم قلوب يعقلون بها أو ءاذان يسمعون بها ...؛
اگر ترا تكذيب كنند (امر تازه اي نيست) پيش از آنها
قوم نوح و
عاد و
ثمود (پيامبرانشان را) تكذيب كردند. ... اما من به آنها مهلت دادم سپس آنها را گرفتم، ديدي چگونه عمل آنها را شديداانكار كردم ؟ (و چگونه به آنها پاسخ گفتم). چه بسيار از شهرها و آباديها كه آنها را نابود و هلاك كرديم در حالي كه ستمگر بودند به گونه اي كه بر سقفهاي خود فرو ريختند (نخست سقفها ويران گشت و بعد ديوارها به روي سقفها!) و چه بسيار
چاه پر
آب كه بيصاحب ماند و چه بسيار قصرهاي محكم و مرتفع! آيا آنها سير در زمين نكردند تا دلهائي داشته باشند كه با آن حقيقت را درك كنند يا گوشهاي شنوائي كه نداي حق را بشنوند ....»
۷. «ومكروا مكرا ومكرنا مكرا وهم لايشعرون• فانظر كيف كان عقبة مكرهم أنّا دمّرنهم وقومهم أجمعين؛
آنها نقشه مهمي كشيدند و ما هم نقشه مهمي در حالي كه آنها خبر نداشتند. بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد؟ كه ما آنها و قومشان را همگي نابود كرديم!»
۸. «استكبارا فى الأرض ومكر السّيّى ولايحيق المكر السّيّئ إلّابأهله فهل ينظرون إلّاسنّت الأوّلين فلن تجد لسنّت اللّه تبديلا ولن تجد لسنّت اللّه تحويلا؛
اينها همه به خاطر آن بود كه استكبار در زمين جستند و حيله گريهاي سوء داشتند، اما اين حيله گريهاي سوء تنها دامان صاحبانشان را ميگيرد، آيا آنها چيزي جز سنت پيشينيان (و
عذابهاي دردناك آنها) را انتظار دارند؟ هرگز براي سنت خدا تبديلي نخواهي يافت، و هرگز براي سنت الهي تغييري نمييابي!»
۹. «أولم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان عقبة الّذين كانوا من قبلهم كانوا هم أشدّ منهم قوّة وءاثارا فى الأرض فأخذهم اللّه بذنوبهم وما كان لهم مّن اللّه من واق؛
آيا آنها روي زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كساني كه پيش از آنان بودند چگونه بود؟ آنها از نظر قدرت و ايجاد آثار مهمي در زمين از اينها برتر بودند، ولي خداوند آنها را به گناهانشان گرفت، و در برابر
عذاب او مدافعي نداشتند.»
۱۰. «بل عجبوا أن جاءهم مّنذر مّنهم فقال الكفرون هذا شىء عجيب• بل كذّبوا بالحقّ لمّا جاءهم فهم فى أمر مّريج• كذّبت قبلهم قوم نوح و أصحب الرّسّ و ثمود؛
آنها تعجب كردند كه پيامبري انذارگر از ميان خودشان آمده، و كافران گفتند: اين چيز عجيب است! آنها حق را هنگامي كه به سراغشان آمد تكذيب كردند لذا پيوسته در كار پراكنده خود متحيرند! پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس (قومي كه در يمامه زندگي ميكردند و پيامبري بنام حنظله داشتند) و قوم ثمود (پيامبرانشان را) تكذيب كردند.»
۱۱. «أفرءيت الّذى تولّى• وأعطى قليلا وأكدى• وأنّه أهلك عادا الأولى• وثمودا فما أبقى• وقوم نوح مّن قبل إنّهم كانوا هم أظلم وأطغى• والمؤتفكة أهوى• فغشَّها ما غشّى• فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى• هذا نذير مّن النّذر الأولى؛
آيا آن كس را كه از اسلام (يا انفاق) روي گردان شد مشاهده كردي؟! و كمي عطا كرد و از بيشتر امساك نمود. (و آيا به انسان نرسيده است كه در كتب انبياي پيشين آمده) كه خداوند قوم «عاد نخستين» را هلاك كرد؟ و همچنين قوم ثمود را، و كسي از آنها را باقي نگذارد. و نيز قوم نوح را پيش از آنها، چرا كه آنها از همه ظالمتر و طغيانگرتر بودند. و نيز شهرهاي زير و رو شده (قوم لوط) را بر زمين كوبيد. سپس آنها را با
عذاب سنگين پوشانيد! (بگو) در كداميك از نعمتهاي پروردگارت ترديد داري؟! اين (پيامبر) بيم دهنده اي از بيم دهنده گان پيشين است.»
اثر نبخشيدن
انذارهای پیامبر صلیاللهعلیهوآله بر مشركان و
کافران صدر اسلام:
۱. «إنّ الّذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لمتنذرهم لايؤمنون؛
كساني كه كافر شدند براي آنها تفاوت نميكند كه آنان را (از
عذاب خداوند) بترساني يا نترساني، ايمان نخواهند آورد.»
۲. «وسواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون؛
براي آنها يكسان است، چه انذارشان كني يا نكني، ايمان نميآورند.»
۳. «اقتربت السّاعة وانشقّ القمر• وإن يروا ءاية يعرضوا ويقولوا سحر مّستمرٌّ• ولقد جاءهم مّن الأنباء ما فيه مزدجر• حكمة بلغة فما تغن النّذر؛
قيامت نزديك شد و ماه از هم شكافت. و هر گاه نشانه و معجزهاي را ببينند اعراض كرده ميگويند: اين سحري است مستمر! به اندازه كافي براي انزجار از بديها اخبار (انبيا و امتهاي پيشين) به آنها رسيده است. اين آيات، حكمت بالغه الهي است اما انذارها (براي افراد لجوج) مفيد نيست.»
هشدار خداوند به كافران مكّه و مانعان
ذکر خدا در
مساجد، از
ذلّت دنيايى و
عذاب آخرتى:
«ومن أظلم ممّن مّنع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه ... لهم فى الدّنيا خزى ولهم فى الأخرة
عذاب عظيم؛
چه كسي ستمكارتر از كساني است كه از بردن نام خدا در مساجد او جلوگيري ميكنند ... بهره آنها در دنيا رسوائي و در سراي ديگر
عذاب عظيم است.»
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله، موظّف به بيم دادن
کافران و مشركان زمان خود:
۱. «وهذا كتب أنزلنه مبارك مّصدّق الّذى بين يديه ولتنذر أمّ القرى ومن حولها ...؛
و اين كتابي است كه آنرا نازل كرديم، كتابي است پر بركت كه آنچه را پيش از آن آمده تصديق ميكند، (آنرا فرستاديم تا مردم را به پاداشهاي الهي بشارت دهي) و براي اينكه (مردم) ام القري (مكه) و آنها كه گرد آن هستند بترساني ....»
۲. «أكان للنّاس عجبا أن أوحينآ إلى رجل مّنهم أن أنذر النّاس ... قال الكفرون إنّ هذا لسحر مّبين؛
آيا اين براي مردم موجب شگفتي است كه به يكي از آنها وحي فرستاديم كه مردم را انذار كن ... (اما) كافران گفتند اين ساحر آشكاري است.»
۳. «وأنذرهم يوم الحسرة ... وهم لايؤمنون؛
آنها را از روز حسرت (روز رستاخيز كه براي همه مايه تاسف است) بترسان، روزي كه همه چيز پايان مييابد در حالي كه آنها در غفلتند و ايمان نميآورند.»
۴. «فإنّما يسّرنه بلسانك لتبشّر به المتّقين وتنذر به قوما لّدًّا؛
ما قرآن را بر زبان تو آسان ساختيم تا پرهيزكاران را بوسيله آن بشارت دهي و دشمنان سرسخت را انذار كني.»
۵. «قل إنّمآ أنذركم بالوحى ولايسمع الصّمّ الدّعآء إذا ما ينذرون؛
بگو من تنها بوسيله وحي شما را انذار ميكنم ولي آنها كه گوشهايشان كر است هنگامي كه انذار ميشوند سخنان را نميشنوند!»
۶. «... قل أفأنبّئكم بشرّ مّن ذلكم النّار
وعدها اللّه الّذين كفروا وبئس المصير؛
... بگو: آيا شما را به بدتر از اين خبر دهم ؟ همان آتش سوزنده (دوزخ) است كه خدا به كافران
وعده داده، و بدترين جايگاه است!»
۷. «لتنذر قوما مّا أنذر ءاباؤهم فهم غفلون• لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون؛
تا قومي را انذار كني كه پدران آنها انذار نشدند و لذا آنها غافلند. فرمان (الهي) در باره اكثر آنها تحقق يافته، به همين جهت ايمان نميآورند.»
قرآن، كتابى انذاردهنده به كافران و مشركان مكّه، درباره نزديكى
قیامت:
«هذا نذير مّن النّذر الأولى• أزفت الأزفة• ليس لها من دون اللّه كاشفة• أفمن هذا الحديث تعجبون؛
اين (پيامبر) بيم دهنده اي از بيم دهنده گان پيشين است. آنچه بايد نزديك شود نزديك شده است (و قيامت فرا ميرسد). و هيچكس جز خدا نميتواند شدائد آنرا برطرف سازد. آيا از اين سخن تعجب ميكنيد؟»
مقصود از «النّذير» مىتواند پيامبراكرم صلیاللهعلیهوآله و يا قرآن باشد.
پيامبر صلیاللهعلیهوآله موظّف به
انذار کافران و مشركان از
توانایی خدا بر
عذاب نابودكننده آنان:
«قل هو القادر على أن يبعث عليكم
عذابا مّن فوقكم أومن تحت أرجلكم ...؛
بگو او قادر است كه
عذابي از طرف فوق يا از زير پاي شما بر شما بفرستد ....»
هشدار خداوند به مشركان ظالم از گرفتار شدن به
عذاب خواركننده هنگام
احتضار:
«ومن أظلم ممّن افترى ... ولو ترى إذ الظَّلمون فى غمرت الموت والملئكة باسطوا أيديهم أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون
عذاب الهون ...؛
چه كسي ستمكارتر است از كسي كه دروغي به خدا ببندد يا بگويد وحي بمن فرستاده شده در حالي كه وحي به او نشده باشد، و كسي كه بگويد من هم همانند آنچه خدا نازل كرده نازل ميكنم، و اگر ببيني هنگامي كه (اين) ظالمان در شدايد مرگ فرو رفته اند و فرشتگان دستها را گشوده به آنان ميگويند جان خود را خارج سازيد امروز مجازات خوار كنندهاي خواهيد ديد....»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۱۵۹، برگرفته از مقاله «انذار مشرکان».