• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انجمن حجتیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



انجمن حجتیه از گروه‌های فعال معاصر در حوزۀ مهدویت با دیدگاه‌های ویژه است.



یکی از گروه‌هایی که در بیش از نیم قرن گذشته در بحث‌های مهدویت به نوعی در کانون توجه بوده‌اند انجمن حجتیه است. سابقۀ شکل گیری این گروه به جریانهای دهۀ ۱۳۲۰ ش تا میانه‌های دهۀ ۳۰ در جامعۀ ایران برمی گردد.

۱.۱ - عوامل شکل گیری

خطر عمده در حوزۀ دین    
در این دوره، دو خطر عمده در حوزۀ دین پدید آمد:
نخست: حزب توده
این گروه، مرام مارکسیسم را میان جوانان نشر می‌داد و متدینان، ملی‌ها و رژیم پهلوی همه با آن درگیر بودند.
دوم: بهائیت
در این بخش، فقط متدینان روی آن حساسیت داشتند و پس از شهریور ۱۳۲۰ ش متوجه نفوذ آن، در دستگاه اداری پهلوی شده، به مبارزه با آن پرداختند. طبعا از نگاه متدینان، خطر بهائیان نه فقط کمتر از حزب توده نبود، بلکه پس از سرکوبی حزب توده در سال‌های ۳۲-۳۶ جدی تر هم شده بود.
[۱] رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، ص۳۶۸.

برابر خطر دوم، عالمان و مراجع تقلید به مبارزاتی جدی دست زدند.



از میانۀ دهۀ ۳۰ یک تشکل مذهبی ویژه با هدف مبارزه با بهائیت تهران و سپس دیگر شهرها پدید آمد. انجمن خیریۀ حجتیۀ مهدویه به سال ۱۳۳۲ ش با تلاش شیخ محمود ذاکرزاده تولایی، معروف به شیخ محمود حلبی (۱۲۷۹-۱۳۷۶ ش) با همکاری جمع زیادی از متدینان که تحت عنوان هیئت مدیره، امور انجمن را اداره می‌کردند، فعالیت خود را آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ، به فعالیت فرهنگی بر ضد این فرقه اشتغال داشت و تلاش می‌کرد افزون بر جمع آوری اطلاعات، به تربیت نیرو برای مقابله با بهائیان و تبلیغات آنان بپردازد. از آن جا که کار عمدۀ آقای حلبی پس از شهریور بیست، کارهای تبلیغی در قالب منبر بود و در این کار، مهارت و شهرت خاصی به دست آورده بود، همراه جمعی از فعالان مذهبی مشهد و نیز انجمن‌ها و هیات‌های مذهبی، به طور منظم با بهائیان درگیر شدند.



اساسنامۀ انجمن حاوی اصولی بود که چهارچوب فعالیت آن را مشخص می‌کرد: تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن، تشکیل کنفرانس‌ها و سمینارهای علمی و دینی در نقاط گوناگون کشور با رعایت مقررات عمومی، چاپ و پخش جزوات و نشریه‌های علمی و دینی با رعایت مقررات مطبوعاتی کشور، تاسیس کلاس‌های تعلیم و تدریس اخلاق و معارف اسلامی با رعایت مقررات عمومی، ایجاد کتابخانه و قرائتخانه و اماکن ورزشی با رعایت قوانین مربوطه، انجام امور خیریه عمومی و مساعدت فرهنگی مؤسسات اسلامی و برقراری تماس با مجامع بین المللی با نظر مقامات ذی صلاحیت و... در تبصرۀ دوم این اساس نامه تاکید شده بود که «انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسؤلیت هرنوع دخالتی را که در زمینه‌های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد، بر عهده نخواهد داشت.» این، همان تبصره‌ای بود که انقلابیون پیش و پس از انقلاب، از آن ناراحت بودند.



انجمن در هرشهری، دفتری داشت که تحت عنوان بیت -بیت امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) -شناخته می‌شد. این بیت، مسؤلی داشت و زیر نظر وی سه گروه تدریس، تحقیق و ارشاد فعالیت می‌کردند. گروه نخست به آموزش نیروها در سه مرحلۀ ابتدائی، متوسط و عالی می‌پرداختند. گروه دوم در پی یافتن افرادی از مسلمانان بودند که تحت تاثیر بهائی‌ها، به این آیین گرویده بودند و گروه سوم، کار ارشاد این افراد را با شیوه‌های خاص خود دنبال می‌کردند. سخنرانی‌های عمومی نیز در محافلی که بیشتر منازل بود، برگزار شده و از سخنرانان معروف استفاده می‌شد. به طور معمول، در سال روز تولد امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) نیز جشن‌هایی برگزار می‌شد. بیشتر افرادی که از بهائیت برمی گشتند، توبه نامه و تبرانامه‌ای می‌نوشتند که متن بسیاری از آن‌ها در یک مجموعه، در کتابخانۀ آستان قدس نگهداری می‌شود. این جلسات بیشتر توسط سخنرانانی اداره می‌شد که خود انجمن تربیت کرده بود.
نکتۀ قابل توجه آن که این افراد غیر روحانی بودند. انجمن در این باره استدلال‌های ویژه خود را داشت. این نیروها از مدارس برگزیده می‌شدند و در این میان مدرسۀ علوی جایگاه خاص خود را داشت. این مدرسه به همان اندازه که خاستگاه بسیاری از نیروهای مذهبی بود که در انقلاب اسلامی فعالانه شرکت کردند، فرصتی برای انجمن بود تا از میان آنان کسانی را برای کارهای فکری و تبلیغی خود گزینش کند.
[۲] رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، ص۳۷۳.




این انجمن پیش از انقلاب، با فرستادن نامه‌هایی برای برخی مراجع و بزرگان از جمله رهبر فقید انقلاب که در آن اهمیت مبارزۀ با بهائیت را گوشزد کرده، فعالیت‌های خود را در این زمینه شرح می‌دادند، تاییدیه‌هایی برای خود می‌گرفتند که امروزه نیز بدان‌ها استناد می‌کنند.


۵.۱ - بهائیت، دشمن اصلی


همواره مؤسس انجمن تاکید می‌کرد:
امروز امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)از کسی جز این خدمت را نمی‌پذیرد و چیزی جز این انتظار ندارد. به خدا قسم! امروز تکلیف شرعی و دینی همۀ ما آن است که با بهائیت مبارزه کنیم.
[۳] نشریه «چشم انداز ایران»، سال اول، ش ۲.


۵.۲ - جدایی دین از سیاست


در تبصرۀ ۲ از ماده دوم اساسنامۀ انجمن، تصریح شده است: انجمن به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد کرد و مسئولیت هرنوع دخالتی را که در زمینه‌های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد، به عهده نخواهد گرفت. (برخی بر این باورند که این سیاست برای نفوذ در برخی دستگاه‌ها از جمله ارتش جهت مقابله با بهایی‌ها بود. و اگر چنانچه به این جدایی تظاهر نمی‌کردند بی درنگ از همه فعالیت‌ها محروم می‌شدند.)
بر این اساس چنانچه فردی از اعضای انجمن به طرف مسائل سیاسی کشیده می‌شد، بی درنگ عذر او را می‌خواستند. به زعم آنان اسلام یگانه دین عبادت است و دخالت در سیاست، زیبندۀ پیشوایان دینی نیست.
[۴] روزنامه کیهان، ۱۰ شهریور ۱۳۸۱، ص۲.


۵.۳ - ناموفق بودن قیام‌های پیش از ظهور


آنان با استفاده از برخی روایات، صاحب پرچم‌های قیام پیش از ظهور را گمراه می‌دانستند و تشکیل حکومت و بسط عدل را در جهت انسداد باب مهدویت می‌شمردند.
[۵] روزنامه کیهان، ۱۰ شهریور ۱۳۸۱، ص۲.

در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، که قیام خونینی آغاز گشت و حاصل آن، هزاران شهید بود، رهبر انجمن، با اعتراض شدید، امام را مورد مؤاخذه قرار می‌دهد که چه کسی مسئول این همه خون‌های به هدر رفته است؟ وی طی یک سخنرانی در مدرسۀ مروی، امام را مسئول ریختن خون جوانان در ۱۵ خرداد دانست.
[۶] سید ضیاء الدین علیا نسب، جریان شناسی انجمن حجتیه، ص۲۴، به نقل از روزنامه صبح آزادگان، ۲۷/۱۱/۱۳۶۰، قسمت سوم مصاحبه با مهندس طیب.


۵.۴ - بی معنا بودن جهاد در دوران غیبت


شیخ حلبی در این باره می‌گوید:
(شیعه می‌گوید:) در عصر غیبت امام زمان (علیه‌السّلام) جهاد نیست. چرا؟ چون حاکم اسلامی که باید معصوم باشد، مصداق پیدا نکرده است. وظیفه داریم فقط دین خود را حفظ کنیم. تکالیف شرعی مان را انجام دهیم و به شبهات منکران پاسخ دهیم و دیگر هیچ.
[۷] نشریه «پگاه»، ش ۷۱، ۴ آبان ۱۳۸۱.

ناگفته نماند برخی از آنچه در دهه‌های اخیر به انجمن یاد شده نسبت داده می‌شود و در مواردی برای مقابلۀ با آن‌ها بدان استناد می‌شود، به هیچ وجه به همۀ افراد در همۀ رده‌ها قابل انطباق نیست. اگر چه برخی باورها و نسبت‌ها به برخی عوام از این گروه درست می‌نماید، به تحصیل کردگان و فرهیختگان از این مجموعه نسبت‌های نادرستی است. چنان چه برخی نسبت‌ها از جمله باور آن‌ها به انجام فساد و گناه برای نزدیک کردن ظهور، محل تامل است. و کسی نیز به روشنی ادعا نکرده که این مجموعه، مردم را به فساد و ستم سفارش کرده‌اند.
سخنرانی‌های موجود از مؤسس انجمن گواه بر این مدعاست.
از جمله تقابل انجمن حجتیه با‌اندیشه‌های امام‌ خمینی عبارت‌اند از:
۱- تقابل اصلی امام‌ خمینی با انجمن در اسلام عوامانه و سطحی و‌اندیشه جدایی دین از سیاست بود این گروه در زمان غیبت معصوم (علیه‌السلام) ورود به عرصه سیاست را غلط و موجب لطمه به دین می‌پنداشتند، درحالی‌که امام‌ خمینی دین و سیاست را در پیوند با یکدیگر معنا می‌کرد. ایشان با یادآوری این نکته که برخی می‌گویند وظیفه آنان سنگین‌تر از امام‌ زمان (علیه‌السلام) نیست و اصلاح امور را تنها وظیفه آن حضرت می‌دانند، افزوده‌ است همه مردم موظف به احیای دین و دفاع از مظلوم‌اند. ایشان اصل جدایی دین و متدینان از سیاست و جامعه را دیدگاهی استعماری و حامیان این‌گونه طرز تفکر را منحرف و ساده‌لوح می‌شمرد.
۲- انجمن باتوجه‌به برخی از روایات تشکیل حکومت را مخصوص امام معصوم (علیه‌السلام) می‌دانست و اقدام به تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت را نامشروع و از مصادیق برافراشتن پرچم گمراهی می‌شمرد. امام‌ خمینی روایات مورد استناد این گروه را ضعیف و غیرقابل‌مقاومت در برابر دلایل استوار ضرورت مبارزه با ستم می‌دانست و معتقد بود که مردم وظیفه دارند برای اجرای احکام، حکومت اسلامی تشکیل دهند و تشکیل حکومت و نظام، دائمی است و ویژه وقت ظهور نیست. افزون بر این از نگاه ایشان نظریه مشروع نبودن حکومت در دوره غیبت از نظر عقل و قرآن نیز باطل است. امام‌ خمینی این نوع تفکر را موجب هرج‌ومرج در جامعه می‌دانست.
۳- امام‌ خمینی عقیده کسانی را که وجود مشروب‌فروشی‌ها، فسادها و حکومت ظالمان را برای ظهور امام‌ زمان (علیه‌السلام) راهگشا می‌دانستند عوامانه و انحرافی و باطل می‌دانست و معتقد بود که باید در زمان غیبت تلاش کرد و در اجرای احکام اسلام و مبارزه با فساد و گناهکاران کوشید و حقایق را منتشر کرد.
۴- انجمن معتقد بود باتوجه‌به تجربه تاریخی، انقلاب بدون وابستگی به غرب و شرق شکست می‌خورد؛ ولی امام‌ خمینی در مبارزه همواره بر سیاست نه غربی و نه شرقی تاکید می‌کرد و همواره نوید پیروزی می‌داد و معتقد بود با اتکا به نیروی ایمان می‌توان بر همه قدرت‌ها پیروز شد.
۵- انجمن حجتیه تقیه را راهبرد مطلق و برای همه زمان‌ها و همه شرایط می‌دید و حتی در صورت به‌خطرافتادن دین و نابودی شعائر اسلامی نیز راه سازش با حاکمان را ارائه می‌داد؛ ولی امام‌ خمینی تقیه را محدود به شرایط ویژه می‌دانست. ایشان کاربرد تقیه را در فروع دین می‌دانست نه اصول و کیان اسلام و در شرایطی که دین در خطر قرار گیرد، آن را حرام می‌شمرد.
[۱۵] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۳۲۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.




از دیدگاه‌های کلی این گروه که به برخی از آن‌ها اشاره شد، به خوبی به دست می‌آید کسانی که بر آن مبانی پافشاری داشتند، هرگز با انقلاب اسلامی رابطه‌ای برقرار نکردند؛ چه این که این قیام شیعی را بر خلاف دیدگاه خود می‌دانستند. یکی از تئوری پردازان و مؤثران در شکل گیری انقلاب شکوهمند اسلامی در این باره می‌گوید:
آنان مبارزه را ممنوع کرده و معتقد بودند این مبارزه به جایی نمی‌رسد.
مسئولان انجمن اعلام کردند: هر کس مایل به شرکت در فعالیت‌های سیاسی و تظاهرات باشد، باید از انجمن کناره گیری کند. در این ایام، بسیاری از اعضا که عمدتا مقلد امام خمینی؛ بودند، افزون بر شرکت در فعالیت‌های ضد رژیم، برخوردهای فکری با انجمن را آغاز کردند و برخی با عنوان سازمان «عباد صالح» انشعاب یافتند.
[۱۶] جریان شناسی انجمن حجتیه، به نقل از: علی اکبر هاشمی رفسنجانی: روزنامه عروه الوثقی، ۲۲ مهرماه ۱۳۶۱.

آیت الله خزعلی در این باره می‌گوید:
چون مسالۀ بهائیت امری خیلی مهم برای مسلمین بود آن‌ها (انجمن) سعی کردند در انقلاب شرکت نکرده و به این مهم نپردازند؛ چون فکر نمی‌کردند انقلاب پیروز شود. اجازۀ فعالیت به افراد انجمن داده نمی‌شد و علت آن هم این بود که افراد اگر بخواهند کار سیاسی بکنند، سازماندهی انجمن پاشیده شده و نمی‌تواند دیگر با بهائیت مبارزه کند.
[۱۷] همان، ص۲۴، به نقل از: در شناخت حزب قاعدین، ص۵۸.


۶.۱ - نیروهای انجمن پی از انقلاب


بنابراین نیروهای تربیت شده در انجمن در سطوح گوناگون، پس از انقلاب به سه دسته تقسیم شدند:
برخی مانند آقای پرورش، دکتر صادقی استاد دانشگاه الهیات مشهد، عبد الکریمی استاد دانشگاه مشهد، مهندس مصحف و بسیاری دیگر به انقلاب پیوستند. از میان اینان، جوانانی نیز بودند که دست کم چند سالی انجمن را تجربه کرده و به صف انقلابیون پیوسته بودند. برخی مانند آقای طیب که مسئولیت برگزاری مراسم سخنرانی‌ها را در تهران بر عهده داشت، نه فقط به انقلابیون پیوست، بلکه به نوعی برابر انجمن هم قرار گرفتند.
دستۀ دوم در برابر انقلاب بی تفاوت ماندند. و دستۀ سوم، به انتقاد از آن پرداخته به صف مخالفان-از نوع دیندار-پیوستند.

۶.۲ - احساس خطر از همراهی با انقلاب

انجمن، چند ماه پیش از انقلاب، یعنی در شهریور ۵۷ مواضع خود را در ارتباط با سیاست تغییر داده، شروع به همراهی با انقلاب کرد. پس از انقلاب از سوی برخی از رهبران انقلابی، انجمن به عنوان یک عنصر خطرناک معرفی شده و برای جلوگیری از نفوذ آن در مراکز، تبلیغات گستردهی بر ضد آنان آغاز شد. این اعتراضات که غالبا در پوشش دفاع از انقلاب صورت می‌گرفت، به مرور به حذف شمار زیادی از چهره‌های مذهبی با سابقه منجر شد. طبعا برخی از سوابق برخوردهای منفی رهبران انجمن با جریان انقلاب به عنوان یک تجربه برای موضع گیری بر ضد آنان مورد استفاده قرار گرفت؛ برای نمونه امام خمینی که روزگاری آقای حلبی را تایید می‌کرد، در سال‌های پیش از انقلاب به تدریج به حرکت انجمن بدبین شده و حمایت خود را قطع کرد.
[۱۸] رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، ص۳۷۴.

با این همه، جهت گیری انجمن پس از انقلاب به تدریج به سمت هواداری از آن پیش می‌رفت. آقای حلبی از مشهد کاندیدای مجلس خبرگان قانون اساسی شد و ۳۰۷۳۷۴ رای آورد؛ اما برگزیده نشد. نوع هواداری انجمن از نشریه انتظار که انجمن پس از پیروزی انقلاب آن را انتشار می‌داد، به دست می‌آمد؛ اما مخالفت با آن، در سال شصت اوج گرفت و برخی از جریانهای افراطی درون انقلاب، به ویژه نیروهای سازمان مجاهدین انقلاب با هرنیتی که بود، درست در وقتی که امکان بهره گیری از بیشتر از نیروهای مذهبی می‌رفت، یک جبهۀ داخلی بر ضد نیروهای متهم به وابستگی به انجمن گشوده و دشواری‌هایی را پدید آوردند.
برخی از این نیروهای چپ افراطی که آن زمان در محور این فعالیت قرار داشتند، بعدها به فرو غلطیدن به دامن تفریط از آن اقدام‌ها اظهار پشیمانی کردند؛ از آن جمله انتشار کتابی با عنوان «در شناخت حزب قاعدین» از «عماد الدین باقی» در سال ۱۳۶۲ بود که ضربه سختی بر انجمن وارد کرد.
این کتاب پیش از آن به صورت بخش بخش در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، زمانی که کتاب در تیراژ بالغ بر هشتاد و هشت هزار نسخه به چاپ رسید، ضربه‌ای سهمگین بر انجمن وارد آمد. پس از اشاره غیرمستقیم رهبر انقلاب به انجمن که بدون تصریح به اسم انجمن صورت گرفته و ضمن آن از ایشان خواسته شده بود اعوجاجات خود را کنار بگذارند،


انجمن در سال ۱۳۶۲ ش، به طور رسمی تعطیلی خود را اعلام کرده و ضمن آن توضیح داد که چون خود را مصداق سخنان رهبر انقلاب نمی‌داند انجمن را تعطیل می‌کند.
انجمن در شوال ۱۴۰۳ ق ضمن بیانیه‌ای با اعلام این مطلب افزود:
بر اساس عقیدۀ دینی و تکلیف شرعی خود، تبعیت از مقام معظم رهبری و مرجعیت و حفظ وحدت و یکپارچگی امت و رعایت مصالح عالیه مملکت و ممانعت از سوءاستفاده دستگاه‌های تبلیغاتی بیگانه و دفع غرض ورزی دشمنان اسلام ... اعلام می‌داریم که از این تاریخ، تمام جلسات انجمن تعطیل می‌باشد و هیچ کس مجاز نیست تحت عنوان این انجمن کوچک‌ترین فعالیتی کند.
[۱۹] روزنامه «اطلاعات»، ۲۲ تیرماه ۱۳۶۲ ش.

به نظر می‌رسد انجمن به جز کارهای تبلیغی و برگزاری برخی جلسات ضد کمونیستی و مارکسیستی ، به نقد جدی عقاید بهایی هم می‌پرداخت؛ گرچه این مساله ممکن بود در قالب کمک به دیگر نویسندگان باشد که نمونه آن آقای محمد باقر نجفی در کتاب بهائیان است که از آقای حلبی به دلیل در اختیار نهادن برخی اسناد تشکر کرده است. همین طور خود آقای حلبی هم گویا به نقد «ایقان» مشغول بوده و مرحوم محیط طباطبایی در مقاله‌ای گفته است: آقای حاجی شیخ محمود حلبی... ۱۵۴ غلط ادبی از متن ایقان بیرون آورده و در کتاب پژوهش جامع دربارة ایقان تالیف خود به تفصیل یاد کرده است.
[۲۰] مجله «گوهر»، سال ششم، شماره ۶۱، فروردین ۱۳۵۷ ش.

یادآوری آن لازم است که طبعا در این سال‌ها مبارزه با بهائیت منحصر به انجمن حجتیه نبود. در اطلاعیه‌هایی که گاه از سوی مراجع انتشار می‌یافت، با نفوذ اقتصادی بهائیان مبارزه می‌شد. در سال‌های پس از انقلاب همچنان موضوع انجمن حجتیه مطرح بوده و تا کنون که نزدیک به ۲۴ سال از انقلاب می‌گذرد، هرازچندی، برخی جناح‌ها باز هم از نفوذ انجمن حجتیه سخن می‌گویند.
[۲۱] رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، ص۳۷۷-۳۷۸.



بهائیت ، انتظار .


۱. رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، ص۳۶۸.
۲. رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، ص۳۷۳.
۳. نشریه «چشم انداز ایران»، سال اول، ش ۲.
۴. روزنامه کیهان، ۱۰ شهریور ۱۳۸۱، ص۲.
۵. روزنامه کیهان، ۱۰ شهریور ۱۳۸۱، ص۲.
۶. سید ضیاء الدین علیا نسب، جریان شناسی انجمن حجتیه، ص۲۴، به نقل از روزنامه صبح آزادگان، ۲۷/۱۱/۱۳۶۰، قسمت سوم مصاحبه با مهندس طیب.
۷. نشریه «پگاه»، ش ۷۱، ۴ آبان ۱۳۸۱.
۸. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۳، ص۳۳۹-۳۴۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۹. خمینی، روح‌الله، ولایت فقیه، ص۳۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۰. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۸، ص۱۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۱۱. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۴-۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۱۲. خمینی، روح‌الله، ولایت فقیه، ص۳۸-۴۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۳. خمینی، روح‌الله، ولایت فقیه، ص۶۴-۶۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۴. خمینی، روح‌الله، ولایت فقیه، ص۹۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۵. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۳۲۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۶. جریان شناسی انجمن حجتیه، به نقل از: علی اکبر هاشمی رفسنجانی: روزنامه عروه الوثقی، ۲۲ مهرماه ۱۳۶۱.
۱۷. همان، ص۲۴، به نقل از: در شناخت حزب قاعدین، ص۵۸.
۱۸. رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، ص۳۷۴.
۱۹. روزنامه «اطلاعات»، ۲۲ تیرماه ۱۳۶۲ ش.
۲۰. مجله «گوهر»، سال ششم، شماره ۶۱، فروردین ۱۳۵۷ ش.
۲۱. رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، ص۳۷۷-۳۷۸.



فرهنگ نامه مهدویت، خدامراد سلیمیان، مقاله "انجمن حجتیه، ص۸۶-۹۳ "    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار