امیة بن ابیالصلت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اُمَیَّةِ بْنِ اَبِی الصَّلْت (د ۸ یا ۹ق/۶۲۹ یا ۶۳۰م)،
فرزند عبدالله ابن ربیعه از
تیره قسی، از
قبیله بزرگ ثقیف،
شاعر و شخصیت پیچیده و مسألهساز
دوران جاهلی و صدر
اسلام میباشد.
مادرش رقیه دختر عبدشمس ابن عبدمناف بود،
همسرش ام حبیب نام داشت و
دختر ابوالعاص بود
و ۴
پسر داشت که از همه معروفتر، قاسم است، خانواده او همه
شعر میسرودند، پدرش ابوالصلت نامآور بود، از فرزندش قاسم نیز دو
بیت در
الحیوان جاحظ آمده است، خواهرش فارعه از آن باب
مشهور است که گویند اخبار او را برای حضرت
پیامبر (
ص) نقل میکرده است.
امیه را تودهای شعر است که با همه اشعار جاهلی تفاوت دارد، در این اشعار برخی از
داستانهای خاص
قرآن کریم - با الفاظی گاه عین الفاظ قرآن - آمده است؛ از سوی دیگر، مسلّم است که امیه عاقبت به
اسلام نگروید و حتی برای کافرانی که در
بدر به
قتل رسیده بودند،
مرثیه سرود، حال درباره اینگونه عبارات و الفاظ چگونه باید اندیشید؟
بحثهای خاورشناسان، اساساً با اظهار نظر کلمان هوار آغاز شد که
کتاب البدء و التاریخ مقدسی را به فرانسه ترجمه کرده بود، مجموعه بزرگی از اشعار امیه که در این کتاب گرد آمده، و بیشتر شامل اشعار دینی و اسطورهای اوست، سخت نظر هوار را به خود جلب کرده است، وی بحث خود را با گسترش
مسیحیت در
شبه جزیره عربستان آغاز میکند؛ سپس به بیان
زندگینامه امیه (
ص و جعل شعر در آغاز
دوره اسلامی (
ص میپردازد و سرانجام به این بحث میرسد که در قرآن کریم
تقلید از شعر امیه دیده میشود، وی نخست به بررسی
داستان صالح (ع) و قوم
ثمود میپردازد که به قول نولدکه (
ص داستانی منحصراً قرآنی است و در آثار کهن عرب یا کتب آسمانی اشارتی از آن به چشم نمیخورد، همین
داستان را امیه
نیز آورده است.
حال اگر همه مضامین و بیشتر الفاظ و ترکیبهای شعر منسوب به امیه، عیناً شبیه به قرآن باشد، ناگزیر باید پنداشت که
شعر، جعلی است و پس از
اسلام ساخته شده است، اما هوار میگوید: چون در آن روایات، نامها و الفاظی خاص یافت شود که در
قرآن نیست، دیگر نمیتوان آنها را تقلید از قرآن تلقی کرد، بلکه باید باور داشت که شعرها واقعی است و پیش از نزول قرآن وجود داشته است.
استدلال هوار را کسی جز پاور۱ باور نکرد، دو سال پس از آن شولتس در یادنامه نولدکه، پس از بحث درباره امیه و تفکرات دینی او، نظریه هوار را چنین تعدیل کرد که البته همه این اشعار را از آن امیه نمیتوان دانست، اما انبوهی از آنها که به آیات الهی شبیهند، خواه جعلی، خواه واقعی از منابع کهن اقتباس شدهاند.
سرانجام در ۱۹۲۳- ۱۹۲۵م تور آندره موضوع امیه را در کتاب «ریشههای اسلام و مسیحیت» در پژوهشی موشکافانه بررسی کرد و نظریه هوار را به کلی ناصحیح خواند و استدلالهای او را رد کرد و محور اصلی نظریه هوار را که «پیشتر بودن اطلاعات داده شده در شعر امیه نسبت به قرآن کریم» دلیل عمده اصالت شعرش میداند، به شدت موردانتقاد قرار داد.
حجاج بن یوسف گفته است:
آنانکه شعر امیه را میشناختند، درگذشتند و بدینسان، سخن او نیز نابود شد، این سخن بدان معنی است که آن مقدار شعر عامیانه که تا آن روز به نام امیه ساخته شده بوده، موردقبول حجاج نبوده، یا اصلاً اشعار فراوانی هنوز جعل نشده بوده است، بلاشر از این گفتارها و اشعار مذهبی امیه چنین نتیجه میگیرد که «این آثار نه از نظر مضمون و نه از نظر اسلوب، به هیچ وجه بازگو کننده آن آثار مذهبی جاهلی - که وجود آن برای ما چون رازی گشته است - نمیتواند بود».
پژوهشگران عرب عموماً به سادگی از کنار مسأله امیه گذشتهاند و بیشتر به اثبات جعلی بودن،
یا اصیل بودن شعر جاهلی و از جمله شعر امیه
پرداختهاند. با اینهمه،
جوادعلی مفصلاً به موضوع پرداخته، برپایه عقاید خاورشناسان، موضوع را مطرح کرده، خود - مانند آندره - به جعلی بودن شعر امیه اعتقاد مییابد، ناشر دیوان امیه،
بهجت عبدالغفور حدیثی، برخلاف جواد علی، بیشتر اشعار امیه را صحیح میداند، مگر آنهایی را که عیناً شبیه قرآن است. چنانکه وی، هم رثای مشرکان کشته شده در بدر را اصیل میپندارد،
و هم
مدح حضرت رسول (
ص) را.
شیوه قدما، از آغاز تا قرنهای اخیر اندکی شگفت مینماید، راست است که گاه شعر او را قابل استشهاد ندیدهاند
و بخشی از اشعار منسوب به او را
، از آن دیگران پنداشتهاند، اما کسی از اینهمه معانی و الفاظ قرآنی که ظاهراً اصیل، و متعلق به عصر جاهلی هستند، دل نگران نگشته است، حتی شخصیتی چون جاحظ با اطمینان خاطر به شعر او استشهاد میکند.
پنداری ایشان بخشهایی از «دین ابراهیم» را همچنان زنده میانگاشتند و طبیعی مینمود که کسی چون امیه، از راه کتابهای آسمانی یا روایات معروف میان مردم به گوشههایی از آنها پی ببرد و در شعر و گفتار خود باز نماید، و آنگاه
وحی الهی نازل گردد و بر آنها صحه گذارد، نیز گویی این حالت را درباره الفاظ نیز صادق دانستهاند، زیرا هیچگاه از تکرار الفاظ الهی در شعر منسوب به امیه در شگفت نشدهاند.
در این میان، تنها
ابن داوود اصفهانی (د ۲۹۷ق) درباره اشعار او، اظهار دل نگرانی میکند، وی در آغاز اشاره میکند
که امیه، با آنکه
اسلام نیاورده، بیش از همه در
عظمت خداوند سخن گفته است، آنگاه میافزاید:
«برخی از ملحدان، شعر امیه را طعنی بر اسلام میپندارند و میگویند که شعر او، خاستگاه برخی از آیات قرآن است، ایشان اگر فهم داشتند،
شرم میکردند، زیرا امیه، با آنکه در
دوره جاهلی میزیست، اسلام را درک کرد و
پیامبر (
ص) را مدح گفت»، از گفتار ابن داوود درمییابیم که او نیز مانند دیگر دانشمندان آن زمان، به هیچ وجه اعتقادی به جعلی بودن اشعار امیه ندارد.
روایات و اشعار امیه بر دو نوع کاملاً متمایز تقسیم میشوند:
اشعار مدحی او که شیوه جاهلی - بدوی در آنها پدیدار است، وی به خصوص
عبدالله بن جُدعان را که از اشراف و ثروتمندان
مکه بود، مدح گفت و از او
صله طلبید
«
جمهره » او نیز که
ابوزید قرشی در
جمهرة الاشعار آورده، حال و هوای جاهلی دارد و آکنده از مضامین
فخر به شیوه اعراب است
اما این قطعه، هم از نظر
وزن و
قافیه و هم از نظر مضامین، سخت به معلقه
عمرو بن کلثوم شبیه است، از اینرو، میتوان در اصالت آن تردید کرد.
همچنین قصیدهای که در
مدح حضرت پیامبر (
ص) است
، بیگمان جعلی است و بهرغم تأیید برخی از نویسندگان گذشته،
معقول نمینماید که سراینده مرثیهای برای کشته شدگان
قریش در
بدر،
پیامبر اسلام را نیز بدینگونه مدح گفته باشد، در هیچ یک از کتابهای بزرگ ادب نیز نمیتوان آن را یافت، ظاهراً کهنترین
منبع الزهرة ابن داوود است
که در آن از ۲۵
بیت، ۹ بیت آمده، سپس در قرن ۱۱ق
عبدالقادر بغدادی بقیه آنها را نقل کرده است.
چنانکه گذشت امیه مرثیهای در رثای کافران مقتول در
غزوه بدر (۲ق) سروده است
و در ابیات پایانی آن
قریشیان را به کینخواهی و باز ستاندن خون بهای آنان تشویق میکند، باقی ماندن این
قصیده که ظاهراً دست شعرسازان عصر اسلامی کمتر در آن اثر داشته، خود بسی شگفت است، حال آنکه بارها تأکید شده است که حضرت رسول (
ص) مردمان را از
روایت آن نهی میفرمودهاند.
روایات و اشعار «دینی» او که بخشی از حوادث زندگیش را نیز دربر دارد، در فضایی چنان افسانهآمیز غرق است که تنها در زمینه حکایات نیمه ادبی میتوان آنها را بررسی کرد، اما کتابهای ادبی عربی عنایت خاصی به این
داستانها داشتهاند، این روایات با خبر یافتن از ظهور
پیامبری تازه آغاز میگردد، امیه یک یا دو بار (روایات در هم آمیخته میشود) همراه
ابوسفیان به
شام رفت، در راه پیوسته
تورات و
انجیل را میخواند، با راهبان به گفت و گو مینشست و به کارهای شگفت میپرداخت. سرانجام، راهبان از ظهور
پیامبری نو اطلاع دادند. او که طمع در
پیامبری داشت، در پی کشف آن اوصاف در خود برآمد، اما هیچ یک در او پدیدار نبود، به همین سبب، سخت خشمناک و غمزده شد و برخی گفتهاند که
آیه ۱۷۵
سوره اعراف (۷) درباره او نازل شده است،
این افسانهها که در نخستین آثار نسبتاً کوتاه است،
شاخ و برگهای بس فراوان مییابند، مثلاً
ابن کثیر در
قرن ۷ق، گسترشی شگفت به
داستانها داده، و به شیوه قصهسرایان عرب، روایات را درهم آمیخته، و به آنها انسجامی زیبا و داستانی (و گاهغیرمنطقی) دادهاست.
همه پیشگویان، خبر از ظهور
پیامبری میدادند که امیه نبود، او که زبردستترین
شاعر طائف بود،
کتابهای دینی پیشینیان را نیک خوانده بود،
جامههای خشن بر تن میکرد و از بادهنوشی و
بتپرستی روی برتافته بود و زهد میورزید،
این حرمان را برنمیتافت و ناچار از سر
حسد نسبت به آنکه رسالت یافته بود،
کفر میورزید.
بنابر روایتی، وی مدت ۸ سال در
بحرین میزیست، تا اینکه خبر
بعثت حضرت محمد (
ص) را شنید، آنگاه به
مکه شتافت و خواست با
پیامبر (
ص) به
محاجه پردازد، اما چون
سوره یس را از زبان آن حضرت (
ص) شنید، سخت پریشان احوال شد.
پایان
زندگی امیه نیز پر از
افسانه است، معروفترین
داستان، ماجرای دو پرنده است که بر سقف
خانه او فرود میآیند، سقف شکاف برمیدارد، دو پرنده با یکدیگر سخن میگویند، یکی بر سینه امیه که بیهوش افتاده بود، مینشیند، آنگاه امیه هشیار میشود و ندای پرندگان را پاسخ میگوید، چند بیت میسراید و سپس جان میسپارد.
قصیدهای در
مدح سیف بن ذی یزن و آزادزادگان ایرانی (بنی الاحرار) میشناسیم که گاه به ابوالصلت و گاه به فرزندش امیه نسبت دادهاند، این
قصیده از حال و هوای جاهلی تهی نیست و منابع کهن فراوانی به آن اشاره کردهاند؛ با اینهمه، شعری را که چنین از ایرانیان تمجید میکند، به آسانی میتوان ساخته دست شعوبیان ایران دوست پنداشت.
از امیه دیوانی بر جای نمانده، اما به وجود اشعار مفصل او اشاره شده است،
در قرن ۱۱ق
عبدالقادر بغدادی ادعا میکند که دیوان او را به شرح
ابن حبیب دیده است و روایتی نیز از آن نقل میکند.
در عصر حاضر، نخستین کسی که شعر او را گردآوری کرد (۱۸۹۰م)، شیخو بود (نزدیک به ۵۰۰ بیت)
پس از او، در ۱۹۱۱م، شولتس دیوان او را با ۷۲
قطعه (نزدیک به ۴۰۰ بیت) در لایپزیگ به چاپ رساند
سپس در ۱۹۳۴م بشیر یموت، اصل شولتس را با برخی اضافات در بیروت منتشر کرد، اما او بیشتر اشعار را، به سبب آنکه شبیه به مضامین قرآن است و لاجرم نمیتوانسته پیش از آن وجود داشته باشد، جعلی میداند
سرانجام در ۱۹۷۵م، بهجت عبدالغفور حدیثی مجدداً به جمعآوری دیوان امیه پرداخت و توانست ۱۹۹ قطعه (از قصاید بزرگ گرفته تا تک بیت و نیم بیت) شامل ۸۵۷ بیت فراهم آورد (چ بغداد). فهرست منابع شعری او
که فهرست بلاشر (را تکمیل میکند، به روشنی اهمیت امیه را نزد ادیبان و مفسران باز مینماید.
(۱) ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲) ابن داوود، محمد، الزهرة، به کوشش ابراهیم طوقان و دیگران، بیروت، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
(۳) ابن سلام جمحی، محمد، طبقات فحول الشعراء، به کوشش محمود محمدشاکر، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
(۴) ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق.
(۵) ابن عساکر، علی، التاریخ الکبیر، به کوشش عبدالقادر بدران، دمشق، ۱۳۳۱ق.
(۶) ابن قتیبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، بیروت، ۱۹۶۴م.
(۷) ابن قتیبه، عبدالله، عیون الاخبار، به کوشش یوسف علی طویل، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۸) ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۹) ابن کثیر، اسماعیل، البدایة و النهایة، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۱۰) ابوحیان توحیدی، البصائر و الذخائر، به کوشش ابراهیم کیلانی، دمشق، ۱۹۴۶م.
(۱۱) ابوزید قرشی، محمد، جمهرة اشعار العرب، بیروت، دارصادر.
(۱۲) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، ۱۹۶۳م.
(۱۳) اسد، ناصرالدین، مصادر الشعر الجاهلی، قاهره، ۱۹۵۶م.
(۱۴) امیة بن ابی الصلت، «دیوان».
(۱۵) بغدادی، عبدالقادر، خزانةالادب، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۱م.
(۱۶) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.
(۱۷) جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
(۱۸) جاحظ، عمرو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام هارون، بیروت، ۱۹۵۰م.
(۱۹) حدیثی، بهجت عبدالغفور، امیة بن ابی الصلت، حیاته و شعره، بغداد، ۱۹۷۵م.
(۲۰) حسین، طه، من تاریخ الادب العربی، بیروت، ۱۹۸۱م.
(۲۱) شیخو، لویس، شعراء النصرانیة، بیروت، ۱۹۲۶م.
(۲۳) علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، ۱۹۷۶م.
(۲۴) مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس، ۱۸۷۷م.
(۲۵) یموت، بشیر، مقدمه بر دیوان امیة بن ابی الصلت، بیروت، ۱۹۳۴م.
(۲۶) طبری، تفسیر.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «امیة بن ابیالصلت»، شماره۴۰۱۲.