• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امرؤالقیس بن حابس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



امرئ القیس بن حابس، از بزرگان و شعرای قبیله کِنْدَه و صحابی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌باشد.



نسب وی به قبیله کنده از قبایل معروف قحطانی در یمن می‌رسد.
[۱] تاریخ المدینه، ج۲، ص۵۴۷.
زادگاه او را شهر «تِریم» حضرموت در جنوب جزیرة العرب دانسته‌اند. وی غیر از امرئ القیس کِنْدی شاعر مشهور عرب و صاحب یکی از معلّقات سبعه است. گویند:وی همراه قبیله خود از یمن به « ریاض » کوچ کرد.


با ظهور اسلام و گسترش آن، همراه هیئتی از کنده به حضور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) رسید و اسلام آورد.


او پس از رحلت رسول خدا بر خلاف قوم خود که مرتد شدند، بر اسلام خود پایدار ماند و قومش را انذار کرد و در نکوهش آن‌ها اشعاری سرود.
[۹] الرده، ص۲۵۳-۲۵۶
[۱۱] تاریخ مدینه، ج۲، ص۵۴۷.
نیز به اشعث بن قیس بزرگ کنده در مورد مخالفت با حکومت مدینه و خودداری از پرداخت زکات هشدار داد و او را از قدرت دستگاه خلافت ترساند؛ اما اشعث مغرورانه نصیحت امرئ القیس را نپذیرفت.
وی همچنین با نوشتن نامه‌ای به ابوبکر، او را از ارتداد قبیله کنده آگاه ساخت. در جنگهای ارتداد شرکت داشت. مطابق گزارش‌هایی او در فتح «نُجیر» یمن عموی مرتدش را کشت
[۱۶] الاستیعاب، ج۱، ص۱۹۴
و در یکی از این نبردها سِمَت فرماندهی داشت.
[۱۹] تاریخ‌طبری، ج۲، ص۳۳۶
از حضور او در جنگ « یَرْموک » و فتوحات شام نیز گزارش‌هایی رسیده است.
براساس برخی اخبار، او پس از این فتوحات، در « بیسان » سکنا گزید؛ اما با بروز طاعون «عَمَواس» (از توابع شام بین رمله و بیت المقدس
[۲۲] معجم ما استعجم، ج۳، ص۲۲۷.
در سال ۱۸ هجری نزد قبیله‌اش که در این زمان به کوفه مهاجرت کرده بودند، بازگشت و تا پایان عمر در آن شهر اقامت گزید.


از تاریخ درگذشت او اطلاعی نیست؛ اما گزارشهایی از زنده بودن او در دوران خلافت عثمان (۲۳ ۳۵ ق.) حکایت دارد. برخی وی را از راویان حدیث پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) برشمرده‌اند.


مفسران در ذیل آیاتی بدین شرح از امرئ القیس سخن به میان آورده‌اند:

۵.۱ - آیه اول

در ذیل آیات ۹۵-۹۷ نحل/۱۶ از ابن‌عباس روایت شده است که یکی از اهالی حضرموت به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) عرض کرد: همسایه من امرئ القیس بخشی از زمین مرا تصاحب کرده و مردم گواه صدق من هستند؛ ولی چون او بیش از من مردم را گرامی می‌دارد آنان حاضر به حمایت از من نیستند. امرئ القیس نخست همه چیز را انکار کرد و چون شاکی شاهدی نداشت حضرت از امرئ القیس خواست تا برای اثبات دعوی خود سوگند یاد کند.
هنگامی که او برای ادای سوگند برخاست پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) او را از قسم دروغ برحذر داشت و او از سوگند امتناع ورزید. خداوند با فرو فرستادن آیات «ولا تَشتَروا بِعَهدِ اللّهِ ثَمَنًا قَلیلاً اِنَّما عِندَ اللّهِ هُوَ خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم تَعلَمون • ما عِندَکُم یَنفَدُ وما عِندَاللّهِ باق ولَنَجزِیَنَّ الَّذینَ صَبَروا اَجرَهُم بِاَحسَنِ ما کانوا یَعمَلون» مسلمانان را از فروش عهد و پیمان الهی به بهای اندک باز داشت.
[۲۹] اسباب‌النزول، ص۵۰
[۳۰] مجمع‌البیان، ج۶، ص۴۹۷.

امرئالقیس پس از شنیدن این آیات با اظهار این‌که آنچه نزد من است سرانجام فانی شدنی است اعتراف کرد که حق با شاکی است و چون مقدار زمین او را نمی‌داند هر مقدار که می‌خواهد برگیرد و در ازای بهره‌ای که در این مدت از زمین او برده است معادل آن را هم خواهد پرداخت. در این هنگام آیه ۹۷ همین سوره نازل گشت:«مَن عَمِلَ صلِحًا مِن ذَکَر اَو اُنثی و هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَةً ولَنَجزِیَنَّهُم اَجرَهُم بِاَحسَنِ ما کانوا یَعمَلون» و به هر زن و مرد مؤمنی که کار نیک کند وعده حیات پاکیزه و پاداش نیکو داد.
[۳۲] مجمع‌البیان، ج۶، ص۵۹۲-۵۹۳
[۳۳] زادالمسیر، ج۴، ص۳۵۶.
[۳۴] زادالمسیر، ج۴، ص۳۵۶.


۵.۲ - آیه دوم

«اِنَّ الَّذینَ یَشتَرونَ بِعَهدِ اللّهِ واَیمنِهِم ثَمَنًا قَلیلاً اُولئِکَ لا خَلقَ لَهُم فِی الأخِرَةِ ولا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ و لا یَنظُرُ اِلَیهِم یَومَ القِیمَةِ ولا یُزَکّیهِم ولَهُم عَذابٌ اَلِیم = آنان‌که عهد الهی و سوگندهای خود را به بهایی اندک می‌فروشند، در آخرت بی‌نصیب هستند و خداوند با آنان سخن نمی‌گوید و نظر (رحمت)ندارد و تزکیه شان نمی‌کند و آنان را عذابی دردناک است.».
جمعی از مفسران در ذیل این آیه با اشاره به نزاع یاد شده در شأن نزول پیشین آورده‌اند:هنگامی که امرئالقیس خواست سوگند یاد کند از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) پرسید:آیا اگر سوگند یاد کنم زمین از آنِ من خواهد شد؟ حضرت پاسخ داد:کسی که برای پایمال کردن حق برادرش سوگند دروغ یاد کند خداوند را غضبناک ملاقات خواهد کرد.
او پرسید:کسی که می‌داند حق با اوست، ولی از حق خود بگذرد چه پاداشی دارد؟ فرمود:پاداشش بهشت است. امرئالقیس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را شاهد گرفت که از حق خود دست برداشته است. در این هنگام آیه فوق نازل گردید.
[۳۶] جامع‌البیان، مج ۳، ج۳، ص۴۳۶.
بنا به قول دیگری وی پس از نزول آیه ترسید و با خودداری از سوگند، زمین را رها کرد.
[۳۷] روض‌الجنان، ج۴، ص۳۹۷.


۵.۳ - آیه سوم

مقاتل نزول آیه «ولا تَأکُلوا اَمولَکُم بَینَکُم بِالبطِل...» را درباره نزاع امرئالقیس با عبداللّه‌ابن‌اَشْوَع حَضْرَمی در مورد قطعه زمینی دانسته که برای رفع خصومت نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آمدند و هنگامی که امرئ القیس خواست برای اثبات مالکیت خود سوگند یاد کند آیه فوق نازل شد و او از سوگند امتناع ورزید.
[۴۰] اسباب النزول، ص۵۰.



اسباب النزول، واحدی
(۱) الاستیعاب فی معرفة الاصحاب.
(۲) اسدالغابة فی معرفة الصحابه.
(۳) الاصابة فی تمییز الصحابه.
(۴) الاعلام.
(۵) الاکمال فی رفع الارتیاب عن المؤتلف والمختلف فی‌الاسماء والکنی والانساب.
(۶) تاریخ الامم والملوک، طبری.
(۷) تاریخ المدینه دمشق.
(۸) تاریخ المدینة المنوره.
(۹) تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم.
(۱۰) جامع البیان عن تأویل آی القرآن.
(۱۱) جمهرة انساب‌العرب.
(۱۲) رجال الطوسی.
(۱۳) روض الجنان و روح‌الجنان.
(۱۴) زادالمسیر فی علم التفسیر.
(۱۵) کتاب الرده.
(۱۶) مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن.
(۱۷) المحبر.
(۱۸) معجم ما استعجم.


۱. تاریخ المدینه، ج۲، ص۵۴۷.
۲. جمهرة‌انساب‌العرب، ص۴۲۸-۴۲۹.    
۳. اسدالغابه، ج۱، ص۲۷۶.    
۴. الاعلام، ج۲، ص۱۲.    
۵. تاریخ دمشق، ج۹، ص۲۵۰.    
۶. اسدالغابه، ج۱، ص۲۷۶.    
۷. الاکمال، ج۶، ص۱۷.    
۸. تاریخ دمشق، ج۹، ص۲۴۹.    
۹. الرده، ص۲۵۳-۲۵۶
۱۰. المحبر، ص۱۸۶.    
۱۱. تاریخ مدینه، ج۲، ص۵۴۷.
۱۲. الاصابه، ج۱، ص۲۶۳.    
۱۳. المحبر، ص۱۸۶ ۱۸۷.    
۱۴. تاریخ دمشق، ج۹، ص۲۴۹-۲۵۰.    
۱۵. تاریخ دمشق، ج۹، ص۲۵۰ -۲۵۱.    
۱۶. الاستیعاب، ج۱، ص۱۹۴
۱۷. جمهرة انساب العرب، ص۴۲۹.    
۱۸. الاصابه، ج۱، ص۲۶۳.    
۱۹. تاریخ‌طبری، ج۲، ص۳۳۶
۲۰. الاصابه، ج۱، ص۲۶۳.    
۲۱. تاریخ دمشق، ج۹، ص۲۴۶.    
۲۲. معجم ما استعجم، ج۳، ص۲۲۷.
۲۳. تاریخ دمشق، ج۹، ص۲۵۰.    
۲۴. اسدالغابه، ج۱، ص۲۷۶.    
۲۵. تاریخ دمشق، ج۹، ص۲۵۲.    
۲۶. رجال الطوسی، جص۲۶.    
۲۷. الاصابه، ج۱، ص۲۶۲.    
۲۸. نحل/سوره۱۶، آیه۹۵ ۹۶.    
۲۹. اسباب‌النزول، ص۵۰
۳۰. مجمع‌البیان، ج۶، ص۴۹۷.
۳۱. نحل/سوره۱۶، آیه۹۷.    
۳۲. مجمع‌البیان، ج۶، ص۵۹۲-۵۹۳
۳۳. زادالمسیر، ج۴، ص۳۵۶.
۳۴. زادالمسیر، ج۴، ص۳۵۶.
۳۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۷۷.    
۳۶. جامع‌البیان، مج ۳، ج۳، ص۴۳۶.
۳۷. روض‌الجنان، ج۴، ص۳۹۷.
۳۸. بقره/سوره۲، آیه۱۸۸.    
۳۹. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱، ص۳۲۱.    
۴۰. اسباب النزول، ص۵۰.



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «امرئ القیس بن حابس».    




جعبه ابزار