امر الهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امر الهی، فرمان تشریعی
خدا ، شأن (ایجاد)
الهی است.
امر در
لغت به دو صورت بهکار رفته است:
۱. امری که جمع آن «اوامر» است. این امر
ضد نهی و به معنای طلب
و
فرمان بوده و به صورت
مصدر و اسم مصدر کاربرد دارد.
۲. امری که جمع آن «امور» است. این امر همواره اسم مصدر است و برای آن معناهایی مانند شأن،
حال،
حادثه و شیء
ذکر شده است. برخی گفتهاند: بعید نیست معنای اصلی امر معنای نخست بوده و سپس در معنای دوم بهکار رفته باشد.
برخی نیز معنای واحد در مادّه «ا م ر» را،
طلب و
تکلیف همراه با
استعلا دانستهاند.
امر الهی دارای دو معناست: ۱. فرمان تشریعی خداوند. ۲.
امر تکوینی و شأن الهی.
هرگاه خداوند خواستار
تحقق چیزی باشد، اگر آن را به صورت فرمان به بندگان خود اعلام کند تا آنان با
اراده خویش آن را محقق سازند، این فرمان، امر تشریعی خداست و اگر مستقیماً آن را ایجاد کند و اراده بندگان دخالتی در تحقق آن نداشته باشد، این ایجاد، امر تکوینی الهی است.
واژه امر و مشتقات آن در آیات فراوانی به خداوند نسبت داده شده است و مضمون آن نیز از آیاتی پرشمار که مشتمل بر این واژه و مشتقات آن نیست استفاده میشود. این آیات گاهی با واژههایی دیگر مانند «
حکم » و «
قضاء » و گاهی با صیغه و هیئت امر، به امر الهی پرداختهاند. یکی از اسمای الهی که در برخی از دعاها وارد شده «آمر» است؛ مانند: «یا آمر» «یا آمراً بکلّ خیر» «یا آمراً بالطّاعة» و در دعایی صفت «ذی القدرة والأمر» به خداوند نسبت داده شده است.
در روایاتی نیز به امر الهی اشاره شده است.
فرمان تشریعی خداوند به عمل اختیاری برخی از موجودات مختار مانند
انسان و
جنّ تعلق گرفته و بدین معناست که خداوند خواستار تحقق آن عمل است.
احکام دینی (واجبات و مستحبات) که در آیات قرآن بیان شده، از مصادیق امر الهی است: «ذلِکَ اَمرُ اللّهِ اَنزَلَهُ اِلَیکُم»،
چنانکه دین نیز امر خداوند است: «حَتّی جاءَ الحَقُّ وظَهَرَ اَمرُ اللّهِ»
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) از طرف خداوند مأمور شد تا فرمانهای الهی را به انسانها برساند: «فَاصدَع بِما تُؤمَرُ»
قرآن بهصورتهایی گوناگون بر اجرای فرمان الهی تأکید کرده و انسانها را از مخالفت با آن برحذر داشته است. براساس آیهای اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر درگیر شوند و یکی از آندو متجاوز باشد، مؤمنان دیگر وظیفه دارند با گروه متجاوز بجنگند تا به فرمان الهی باز گردد: «فَاِن بَغَت اِحدهُما عَلَی الاُخری فَقتِلوا الَّتی تَبغی حَتّی تَفیءَ اِلی اَمرِ اللّهِ»
در آیات دیگری خداوند کسانی را که با فرمان او مخالفت کنند از اینکه فتنهای دامنگیرشان شود یا عذابی دردناک به آنها برسد برحذر داشته است: «فَلیَحذَرِ الَّذینَ یُخالِفونَ عَن اَمرِهِ اَن تُصیبَهُم فِتنَةٌ اَویُصیبَهُم عَذابٌ اَلیم»
و برای عبرت آیندگان، سرگذشت گروهی از گذشتگان را بیان کرده که از فرمان الهی سرپیچی کرده و به
عذاب او گرفتار شدند: «وکَاَیِّن مِن قَریَة عَتَت عَن اَمرِ رَبِّها و رُسُلِهِ فَحاسَبنها حِسابًا شَدیدًا وعَذَّبنها عَذابًا نُکرا... فاتَّقُوا اللّهَ یاُولِی الاَلببِ الَّذینَ ءامَنوا»،
«فَعَقَروا النّاقَةَ و عَتَوا عَن اَمرِ رَبِّهِم... فَاَخَذَتهُمُ الرَّجفَةُ»،
«فَعَتَوا عَن اَمرِ رَبِّهِم فَاَخَذَتهُمُ الصّعِقَةُ»
انسانی که با وجود نعمتهای گوناگون الهی، باز هم فرمان خداوند را مبنی بر
خضوع برای ربوبیّت الهی یا
شکر نعمت او یا تأمّل در دلایل قدرت و
وحدانیت خدا ، نادیده گرفته و به
کفر و
معصیت رو آورد، مورد
سرزنش قرآن است: «کَلاّ لَمّا یَقضِ ما اَمَرَه»
در مورد امر تشریعی بهطور کلی مباحث گوناگونی وجود دارد که در علوم مختلف به ویژه علم اصول فقه، به قصد تبیین اوامر تشریعی خداوند به آن توجه ویژهای شده است؛ مانند:
۱. برای بیان امر تشریعی، گاهی از مادّه امر (ا م ر) استفاده میشود و گاهی از صیغه و هیئت امر (مانند وزن اِفعل).
بیشتر اوامر تشریعی الهی که از طریق
قرآن و
سنت به ما رسیده به صورت
هیئت امر است.
۲. اوامر الهی اگر بدون
قرینه باشد بر وجوب دلالت میکند و تنها در صورت وجود قرینه به معنای استحباب یا جواز است.
برخی برای اثبات این مطلب به آیه ۱۲
سوره اعراف استدلال کردهاند: «قالَ ما مَنَعَکَ اَلاّ تَسجُدَ اِذ اَمَرتُکَ» در این آیه خداوند
ابلیس را
سرزنش کرده و علّت آن را سرپیچی از فرمان الهی دانسته است و اگر امر بر وجوب دلالت نمیکرد، سرپیچی از آن مستلزم
سرزنش نمیبود؛
همچنین فرمان الهی در صورتی که قرینهای نداشته باشد، بر
وجوب عینی (در مقابل کفایی) تعیینی (در برابر تخییری) و نفسی (در مقابل غیری) دلالت میکند.
۳. اگر خداوند از عملی در شرایطی نهی و سپس به همان عمل در شرایط دیگری امر کند، آن امر بر
جواز و
اباحه دلالت میکند
، چنانکه در آیه ۲۲۲
سوره بقره از
آمیزش با همسر در حال
حیض نهی کرده: «ولا تَقرَبوهُنَّ حَتّی یَطهُرنَ» و پس از آن، به آمیزش با آنان بعد از پاک شدن امر کرده است: «فَاِذا تَطَهَّرنَ فَأتوهُنَّ»؛ همچنین اگر مخاطب توهم کند که عملی ممنوع است و خداوند به آن عمل فرمان دهد، آن فرمان نیز بر جواز دلالت میکند،
چنانکه خداوند به همه انسانها فرمان داده از آنچه حلال و پاکیزه است بخورند و معنای این امر، اباحه است،
زیرا مشرکان برخی از رزقهای
حلال خدا را
حرام میدانستند: «یاَیُّهَا النّاسُ کُلوامِمّا فِی الاَرضِ حَللاً طَیِّبًا»
البته برخی از اصولیان این دو مطلب را نپذیرفتهاند.
۴. امر تشریعی خدا گاهی ارشادی است و گاهی مولوی. امر ارشادی فرمان دادن به چیزی است که عقل
انسان نیز به آن حکم میکند و دستور
شارع ، ارشاد به حکم عقل و تأکید آن است؛ مانند امر به اطاعت از خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله): «واَطیعوا اللّهَ واَطیعوا الرَّسولَ»
ولی امر مولوی امری تأسیسی است که شارع به عنوان مولا آن را انشا کرده است.
امر ارشادی در
واجب یا
مستحب بودن، تابع حکم
عقل است.
از دیگر مباحثی که اصولیان به آن پرداختهاند این است که آیا امر به چیزی، مقتضی
نهی از ضدّ آن است؟
آیا برای امتثال امری که بدون قرینه است یک بار انجام دادن مأمورٌ به کافی است (دلالت امر بر مرّه یا تکرار) ؟
آیا واجب است امر خالی از قرینه را فوری امتثال کرد (دلالت امر بر
فور یا
تراخی ) ؟
و....
فرمان تشریعی خداوند دارای چند ویژگی است:
۱. فرمان خداوند متناسب با قدرت شخص
مکلّف است: «لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفسًا اِلاّ وُسعَها»
و خداوند کسانی را که
ایمان آورده و کارهای نیکو انجام دهند، به اموری تکلیف میکند که برایشان دشوار نباشد: «و اَمّا مَن ءامَنَ و عَمِلَ صلِحًا فَلَهُ جَزاءً اَلحُسنی و سَنَقولُ لَهُ مِن اَمرِنا یُسرا»
۲. فرمان دادن مخصوص خداوند است و کسی جز او قدرت صدور فرمانی را ندارد: «والاَمرُ یَومَئِذ لِلَّه»
تخصیص این امر به روز قیامت در آیه مذکور، به اعتبار ظهور آن در
قیامت است.
این مطلب از روایتی نیز قابل استفاده است. براساس این روایت
امام باقر (علیهالسلام) فرمان دادن را همواره حتی در دنیا ویژه خداوند دانستهاند.
۳. فرمان تشریعی خداوند تخلّفپذیر است،
زیرا اطاعت کردن از فرمان تشریعی امری اختیاری است و انسان میتواند آن را امتثال یا با آن مخالفت کند.
آیاتی که در آنها فرمانهای تشریعی خداوند آمده دو دسته است:
۱. آیاتی که در آنها واژه امر و مشتقات آن بهکار نرفته است. در این دسته گاهی با واژههای دیگری چون حکم و قضا به فرمانهای تشریعی الهی اشاره شده و بر
انحصار فرمان در خداوند: «اِنِ الحُکمُ اِلاّ لِلّه...»
و فرمان به
پرستش نکردن غیر او: «و قضی ربّک ألاّ تعبدوا إلاّ إیّاه»
و لزوم صبر در برابر فرمان الهی: «فَاصبِر لِحُکمِ رَبِّکَ»
تأکید گشته است و گاهی نیز با صیغه و هیئت امر فرمانهای تشریعی خداوند بیان شده است؛ مانند دستور به برپایی
نماز و پرداخت
زکات ،
انفاق،
تقوا ،
صبر ،
اطاعت از خدا و پیامبر و
اولواالامر ،
عدالت،
ایمان،
وفای به
پیمان ،
بودن با راستگویان،
جهاد،
یاد خدا،
یاری دین خداوند
و
توبه .
شمار اینگونه آیات فراوان است.
۲. آیاتی که در آنها واژه امر یا مشتقات آن بهکار رفته است. در این دسته آیات نیز خداوند به مسائل گوناگونی فرمان داده است:
براساس آیه ۲۸
سوره اعراف یکی از توجیهات مشرکان برای برخی از کارهای ناپسندشان این بود که خداوند به این کار فرمان داده است. قرآن به این توجیه مشرکان چنین پاسخ میدهد که خداوند هیچگاه به عمل ناپسند فرمان نمیدهد: «و اِذا فَعَلوا فحِشَةً قالوا... واللّهُ اَمَرَنا بِها قُل اِنَّ اللّهَ لا یَأمُرُ بِالفَحشاءِ» بسیاری از مفسران مراد از عمل ناپسند در این آیه را،
طواف خانه خدا به صورت
عریان دانستهاند که نزد مشرکان رایج بود.
در عین حال ظاهر آیه مطلق بوده و هر عمل ناپسندی را که به عنوان عبادت انجام شود شامل میگردد.
خداوند پس از بیان این مطلب که هیچگاه به عمل ناپسند فرمان نمیدهد در آیه بعدی این نکته را بیان داشته که پروردگار به
قسط فرمان داده است: «قُل اَمَرَ رَبّی بِالقِسطِ» مراد از قسط عدل
و رعایت
حدّ اعتدال در تمامی امور و پرهیز از دوطرف افراط و تفریط است.
در آیه ۹۰
سوره نحل افزون بر عدل، به احسان و
انفاق به خویشان نیز فرمان داده شده است: «اِنَّ اللّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ والاِحسنِ وایتایِ ذِی القُربی» در تفسیر «قسط»،
«
عدل »، «
احسان »
و «ایتاء ذیالقربی»
نظراتی ارائه شده است. خداوند به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) دستور داده است در دعوت انسانها به
حق و
دین یا در همه مسائل به
عدالت رفتار کند: «واُمِرتُ لاَِعدِلَ بَینَکُم»
خداوند به مؤمنان فرمان داده که برای پروردگار جهانیان
تسلیم شوند: «و اُمِرنا لِنُسلِمَ لِرَبِّ العلَمین»،
چنانکه به پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) دستور داده از تسلیمشوندگان باشد: «واُمِرتُ اَن اَکونَ مِنَ المُسلِمین»،
بلکه به آن حضرت امر شده که اولین
مسلم باشد: «قُل اِنّی اُمِرتُ اَن اَکونَ اَوَّلَ مَن اَسلَم»
اگر مراد از این دو آیه آن باشد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مأمور است نسبت به همه انسانها حتی امّتهای پیشین اولین مسلم باشد، مقصود اول بودن از نظر رتبه خواهد بود.
در آیه دیگری به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمان داده شده از مؤمنان باشد: «واُمِرتُ اَن اَکونَ مِنَ المُؤمِنین»
خداوند برخی از مسلمانان صدر اسلام را که گمان داشتند به
قرآن و کتابهای آسمانی پیشین
ایمان آوردهاند و با اینحال میخواستند برای رفع نزاعشان به
طاغوت مراجعه کنند،
سرزنش کرده است، زیرا به آنها فرمان داده شده بود که به طاغوت
کفر بورزند: «اَلَم تَرَ اِلَی الَّذینَ یَزعُمونَ اَنَّهُم ءامَنوا بِما اُنزِلَ اِلَیکَ وما اُنزِلَ مِن قَبلِکَ یُریدونَ اَن یَتَحاکَموا اِلَی الطّغوتِ وقَد اُمِروا اَن یَکفُروا بِهِ»
طاغوت در لغت به معنای بسیار طغیان کننده
و برحسب
شأن نزول مقصود از آن در این آیه مردی
کاهن یا
یهودی است که منافقی به وی
مراجعه کرده بود.
خداوند به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و مؤمنان فرمان داده که در
صراط مستقیم ثابت قدم بوده و از
افراط و
تفریط بپرهیزند:
«فاستَقِم کَما اُمِرتَ و مَن تابَ مَعَکَ»
خداوند به
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و دیگر انسانها دستور داده است که او را
عبادت کنند و هیچکس را در
عبادت شریک او نکنند: «قُل اِنَّما اُمِرتُ اَن اَعبُدَ اللّهَ ولا اُشرِکَ بِهِ»،
«اَمَرَ اَلاّ تَعبُدوا اِلاّ اِیّاهُ»
در برخی
آیات نیز به عبادت خداوند همراه با
اخلاص فرمان داده شده است: «قُل اِنّی اُمِرتُ اَن اَعبُدَ اللّهَ مُخلِصًا لَهُ الدّین»،
«و ما اُمِروا اِلاّ لِیَعبُدُوا اللّهَ مُخلِصینَ لَهُ الدّین»
خداوند نسبت به اموری فرمان وصل و
پیوند داده و در آیهای کسانی را که به این فرمان الهی عمل میکنند ستوده است: «والَّذینَ یَصِلونَ ما اَمَرَ اللّهُ بِهِ اَن یوصَلَ»
و در دو آیه کسانی را که این دستور را نادیده گرفته و آنچه را که خداوند فرمان به وصل آن داده قطع میکنند،
سرزنش کرده است: «و یَقطَعونَ ما اَمَرَ اللّهُ بِهِ اَن یوصَلَ»
گرچه برخی مراد از این
آیات را
صله رحم و پیوند با خویشاوندان دانستهاند؛
ولی این آیات مطلق بوده و هر چیزی را که خداوند امر به وصل آن کرده شامل میشود؛ مانند پیوند با
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و مؤمنان.
البته از مشهورترین مصداقهای این آیات صله رحم است.
گفته شده: در آیه ۲۷
سوره بقره مراد از کسانی که آنچه را خداوند به وصل آن فرمان داده قطع میکنند، آنهایند که مانع
سلوک راه
حق و پیمودن
صراط توحید میشوند؛ یعنی با طرح شبهههای گمراه کننده عقاید آنان را
فاسد و
معجزات نبوی را
انکار و حقانیت علوم الهی را ردّ میکنند.
خداوند به مؤمنان فرمان داده است که امانتها را به اهلش باز گردانند: «اِنَّ اللّهَ یَأمُرُکُم اَن تُؤَدُّوا الاَمنتِ اِلی اَهلِها»
از
قراین موجود در این
آیه و آیات قبل برمیآید که مراد از امانات اعم از امانات مالی و معنوی است و شامل علوم و معارف الهی نیز میشود که بهرهمندان از آنها باید این معارف را به انسانهایی که اهل آن هستند برسانند.
برخی گفتهاند: مخاطب در آیه فوق حاکمان جامعه اسلامی هستند که باید حقوق مردم را به آنها برسانند.
براساس روایتی از
امام صادق (علیهالسلام) در این آیه به امام معصوم امر شده است که آنچه نزد وی است به امام بعدی واگذارد و به وی
وصیّت کند.
در
روایت دیگری
امام سجاد (علیهالسلام) به اصحاب خویش فرمودهاند: بر شما باد به بازگرداندن
امانت . اگر قاتل پدرم
حسین بن علی شمشیری را که با آن پدرم را کشت نزد من امانت بگذارد آن را به او باز خواهم گرداند.
در
صدر اسلام خداوند به مسلمانان که هنوز از
قدرت کافی برخوردار نبودند، دستور داد در برابر ستمهای مشرکان با
عفو و مدارا برخورد کنند تا فرمان الهی آمده و به آنها اجازه
جهاد دهد: «فَاعفوا واصفَحوا حَتّی یَأتِیَ اللّهُ بِاَمرِه»
گفته شده: این آیه با آیه ۲۹
سوره توبه :
«قتِلُوا الَّذینَ...»
نسخ شده است.
به
ابراهیم (علیهالسلام) درخواب فرمان داده شد که پسرش
اسماعیل (علیهالسلام) را قربانی کند و چون آن حضرت در مورد این فرمان الهی با اسماعیل (علیهالسلام) مشورت کرد، اسماعیل (علیهالسلام) به او گفت: ای پدر! آنچه بدان مأمور شدهای انجام ده: «یاَبَتِ افعَل ما تُؤمَرُ»
خداوند به گروهی از جنیان دستور داده بود که در خدمت
سلیمان (علیهالسلام) بوده و مطیع فرمانهای او باشند
و اگر برخی از آنان از این فرمان الهی سرپیچی میکردند، خداوند آنان را به شدّت
عذاب میکرد: «و مِنَ الجِنِّ مَن یَعمَلُ بَینَ یَدَیهِ بِاِذنِ رَبِّهِ و مَن یَزِغ مِنهُم عَن اَمرِنا نُذِقهُ مِن عَذابِ السَّعیر»
خداوند به
بنیاسرائیل فرمان داد گاوی را
ذبح کنند: «واِذ قالَ موسی لِقَومِهِ اِنَّ اللّهَ یَأمُرُکُم اَن تَذبَحوا بَقَرَة»
و پس از پرسشهای بیمورد بنیاسرائیل،
موسی (علیهالسلام) ضمن پاسخ به آنها، تأکید کرد که آنچه به شما فرمان داده شده انجام دهید: «فَافعَلوا ما تُؤمَرون»
دائرةالمعارف قرآن کریم، مقاله امر الهی.