امتحان بنیاسرائیل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آزمونهای
الهی درباره
بنی اسرائیل در
قرآن کریم ، به
امتحان های بزرگ و روشن توصیف شده و تاکید شده که
گمان مصونیت از
امتحان و
عذاب بصیرت دینی را در ایشان نابود کرد.
قرآن از گرفتار شدن
بنی اسرائیل به
امتحان بزرگ یاد می کند و تعبیر «بلاء من ر بکم عظیم»در سه آیه عینا تکرار شده است؛ نکته مهم این است یکى از معانى بلاء آزمایش است و در این جا همین معنا مورد نظر است. در این آیات
قرآن، این آزمایش را سخت و عظیم، توصیف می کند.
:
۱. «واذ نجیناکم من آل فر عون یسومونکم سوء العذاب یذبحون ابناءکم ویستحیون نساءکم وفی ذلکم بلاء من ر بکم عظیم: و (نیز به یاد آورید) آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهایی بخشیدیم؛ که همواره شما را به بدترین صورت آزار میدادند:
پسران شما را سر میبریدند؛ و
زنان شما را (برای
کنیزی )
زنده نگه میداشتند. و در اینها،
آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود.»
۲. «واذ انجیناکم من آل فر عون یسومونکم سوء العذاب یقتلون ابناءکم ویستحیون نساءکم وفی ذلکم بلاء من ر بکم عظیم:» (به خاطر بیاورید) زمانی را که از (چنگال) فرعونیان نجاتتان بخشیدیم! آنها که پیوسته شما را
شکنجه میدادند، پسرانتان را میکشتند، و زنانتان را (برای خدمتگاری) زنده میگذاشتند؛ و در این، آزمایش بزرگی از سوی خدا برای شما بود.»
۳. «واذ قال موسی لقومه اذکر وا نعمة اللـه علیکم اذ انجاکم من آل فر عون یسومونکم سوء العذاب ویذبحون ابناءکم ویستحیون نساءکم وفی ذلکم بلاء من ر بکم عظیم: و (به خاطر بیاور) هنگامی را که موسی به قومش گفت: «نعمت خدا را بر خود به یاد داشته باشید، زمانی که شما را از (چنگال)
آل فرعون رهایی بخشید! همانها که شما را به بدترین وجهی
عذاب میکردند؛ پسرانتان را سر میبریدند، و زنانتان را (برای خدمتگاری) زنده میگذاشتند؛ و در این، آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود! » »
قرآن آنچه را فرعونيان
با بنى اسرائيل مى كردند، بلا و آزمايشى از جانب خدا و در عين حال عذاب مى شمارد، اما نه عذابى از جانب خداى
سبحان .
آزمونهای
الهی درباره بنی اسرائیل، روشن و خالی از ابهام: «ولقد نجینا بنی اسر ائیل من العذاب المهین: ما بنی اسرائیل را از عذاب
ذلت بار رهایی بخشیدیم؛ »
«وآتیناهم من الآیات ما فیه بلاء مبین: و آیاتی (از
قدرت خویش) را به آنها دادیم که آزمایش آشکاری در آن بود (ولی آنان
کفران کردند و
مجازات شدند)! »
کلمه بلاء به معناى آزمایش و
امتحان است ، و معناى آیه این است که : ما از آیات و معجزات نمونه هایى به بنى اسرائیل دادیم که در آنها
امتحانى روشن بود. و خلاصه معجزاتى براى آنان آوردیم که نمونه اش در هیچ امتى نبود، و به همین جهت امت بنى اسرائیل آزمایشى روشن شدند.
خداوند در این آیه مى فرماید: ما آیات و نشانه هائى از عظمت و قدرت خویش به آنان دادیم که در آن آزمایش آشکارى بود و آتیناهم من الایات ما فیه بلاء مبین ).گاه در بیابان ((سینا)) و در وادى ((تیه )) ابرها را بر سر آنها سایه افکن ساختیم ، گاه مائده مخصوص ((من و سلوى )) را بر آنها نازل کردیم ، گاه از دل سنگ سخت چشمه آب براى آنها جارى نمودیم ، و گاه نعمتهاى معنوى و مادى دیگرى نصیبشان کردیم .اما همه اینها براى آزمایش و
امتحان بود، زیرا خداوند گروهى را
با مصیبت آزمایش مى کند و گروهى را
با نعمت.
پندار مصونیت از
امتحان و عذاب
الهی، نابودکننده حق شنوی و بصیرت دینی بنی اسرائیل: «لقد اخذنا میثاق بنی اسر ائیل وار سلنا الیهم ر سلا
کلما جاءهم ر سول بما لا تهوی انفسهم فر یقا کذبوا وفر یقا یقتلون : ما از بنی اسرائیل
پیمان گرفتیم؛ و رسولانی به سوی آنها فرستادیم؛ (ولی) هر
زمان پیامبری حکمی بر خلاف هوسها و دلخواه آنها میآورد، عدهای را
تکذیب میکردند؛ و عدهای را میکشتند.»
«وحسبوا الا تکون فتنة فعموا وصموا ثم تاب اللـه علیهم ثم عموا وصموا کثیر منهم واللـه بصیر بما یعملون: گمان کردند مجازاتی در کار نخواهد بود! از این رو (از دیدن حقایق و شنیدن سخنان حق،)
نابینا و کر شدند؛ سپس (
بیدار گشتند، و) خداوند
توبه آنها را پذیرفت، دیگربار (در
خواب غفلت فرو رفتند، و) بسیاری از آنها
کور و
کر شدند؛ و خداوند، به آنچه انجام میدهند، بیناست.»
فتنه به معناى
امتحانى است که شخص بیخبر را مغرور سازد، و به معنى مطلق
شر و بلا هم هست و عمى در اینجا عبارتست از نداشتن چشم حق بین ، و تمیز ندادن میان
خیر و
شر و صمم به معناى کرى است ، و مراد از آن در اینجا نشنیدن پند و موعظه و بى اعتنائى به
نصیحت است ، و این عمى و صمم (کورى و کرى ) هر دو معلولند براى هم ان پندار غلطشان که
خیال مى کردند فتنه و
امتحانى در کار نیست ، و ظاهر
سیاق آیه اینست که ((حسبان )) هم که علت کرى و کوریشان بود، خود
معلول علتى دیگر است ، و آن اینست که آنها براى خود
فضیلت و کرامتى مى پنداشتند، و آن فضیلت این بود که مى گفتند ما از شاخه هاى شجره
یعقوب هستیم ، و مى گفتند ما پسران خدا و دوستان اوییم ، و چون چنین فضائلى را دارا هستیم پس عذابى براى ما نیست ، اگر چه به هر عمل زشت و معصیتى آلوده باشیم ، بنابراین معناى آیه (و خدا داناتر است ) چنین مى شود: اهل کتاب به خاطر عقیده هائى که درباره خود داشتند و خیال مى کرده اند که صرف یهودى بودن ایشان را از فتنه و بلا نگاه مى دارد از این رو به همین پندار غلط کور و کر شدند، و کارشان بجائى رسید که دیگر نمى توانستند حق را ببینند، و یا از شنیدن مطالب حق و نافع انبیا و دعوتشان بسوى حق برخوردار شوند.
در آیات فوق کذبوا به صورت
ماضی و یقتلون به صورت
مضارع آمده است ، ممکن است علت آن علاوه بر ملاحظه تناسب لفظى آخر آیات قبل و بعد، که همگى به صورت مضارع آمده است ، این باشد که به حکم
دلالت فعل مضارع بر استمرار، مى خواهد ادامه این روح را در آنها بیان کند که تکذیب و قتل پیامبران یک حادثه اتفاقى در زندگى آنها نبود، بلکه به صورت یک برنامه و مکتب درآمده بود. در
آیه بعد اشاره به
غرور نابجاى آنها در برابر اینهمه طغیان و جنایات کرده مى فرماید:
با این حال آنها
گمان مى کردند که بلا و مجازاتى دامانشان را نخواهد گرفت و همانطور که در آیات دیگر تصریح شده ، خود را یک نژاد برتر مى پنداشتند و به عنوان فرزندان خدا از خود یاد میکردند!(و حسبوا ان لا تکون فتنة ).سرانجام این غرور خطرناک و خود برتربینى همانند پرده اى بر
چشم و
گوش آنها افتاد و به خاطر آن از دیدن آیات خدا نابینا و از شنیدن
کلمات حق ، کر شدند! (فعموا و صموا)اما به هنگامى که نمونه هائى از مجازاتهاى
الهى و سرانجام شوم اعمال خود را مشاهده کردند، پشیمان گشتند و
توبه کردند و متوجه شدند که تهدیدهاى
الهى جدى است و آنها هرگز یک نژاد برتر نیستند، خداوند نیز توبه آنها را پذیرفت (ثم تاب الله علیهم ).ولى این بیدارى و
ندامت و پشیمانى دیرى نپائید باز طغیان و سرکشى و پشت پا زدن به
حق و
عدالت شروع شد، و دیگر
با پرده هاى
غفلت که از آثار فرو رفتن در گناه است بر چشم و گوش آنها افکنده شد و باز از دیدن آیات حق نابینا و از شنیدن سخنان حق کر شدند و این حالت ، بسیارى از آنها را فرا گفت (ثم عموا و صموا کثیر منهم ).
امتحان شدن بنی اسرائیل
با شکنجه فرعونیان و رهایی از آن شکنجهها:
۱. «واذ نجیناکم من آل فر عون یسومونکم سوء العذاب یذبحون ابناءکم ویستحیون نساءکم وفی ذلکم بلاء من ر بکم عظیم: و (نیز به یاد آورید) آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهایی بخشیدیم؛ که همواره شما را به بدترین صورت
آزار میدادند: پسران شما را سر میبریدند؛ و زنان شما را (برای کنیزی) زنده نگه میداشتند. و در اینها، آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود.»
۲. «واذ انجیناکم من آل فر عون یسومونکم سوء العذاب یقتلون ابناءکم ویستحیون نساءکم وفی ذلکم بلاء من ر بکم عظیم:» (به خاطر بیاورید) زمانی را که از (چنگال) فرعونیان نجاتتان بخشیدیم! آنها که پیوسته شما را شکنجه میدادند، پسرانتان را میکشتند، و زنانتان را (برای خدمتگاری)
زنده میگذاشتند؛ و در این، آزمایش بزرگی از سوی خدا برای شما بود.»
۳. «واذ قال موسی لقومه اذکر وا نعمة اللـه علیکم اذ انجاکم من آل فر عون یسومونکم سوء العذاب ویذبحون ابناءکم ویستحیون نساءکم وفی ذلکم بلاء من ر بکم عظیم: و (به خاطر بیاور) هنگامی را که موسی به قومش گفت: «
نعمت خدا را بر خود به یاد داشته باشید، زمانی که شما را از (چنگال) آل فرعون رهایی بخشید! همانها که شما را به بدترین وجهی
عذاب میکردند؛ پسرانتان را سر میبریدند، و زنانتان را (برای خدمتگاری) زنده میگذاشتند؛ و در این، آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود! » »
برداشت، بر این مبتنی است که مشارالیه «ذلکم» موارد ذکر شده در
آیه از شکنجه و
قتل و... فرعونیان باشد. یسومونکم از ماده سوم بر وزن صوم در اصل به معنى دنبال چیزى رفتن و جستجوى آن نمودن است ، و به معنى تحمیل کارى بر دیگرى نمودن نیز آمده است بنابراین جمله یسومونکم سوء العذاب مفهومش این است که آنها بدترین شکنجه ها و عذابها را بر شما
بنی اسرائیل تحمیل مى کردند.
چنانکه
راغب در مفردات مى گوید دنبال چیزى رفتن است و به طورى که از قاموس استفاده مى شود یک نوع معنى استمرار و ادامه نیز در آن افتاده ، بنابراین معنى یسومونکم سوء العذاب این است که آنها به طور مستمر به دنبال مجازاتهاى دردناک و شکنجه دادن شما بودند.
قرآن مخصوصا براى مجسم ساختن عذاب فرعونیان نسبت به بنى اسرائیل تعبیر به یسومون کرده (یسومون فعل
مضارع است و از آنجا که فعل مضارع معمولا معنى دوام و استمرار را مى بخشد، در مى یابیم که بنى اسرائیل به طور مداوم تحت شکنجه فرعونیان بوده اند).
امتحان بنی اسرائیل،
با کشته شدن پسرانشان و
بردگی و
استثمار زنانشان به دست فرعونیان:
۱. «واذ نجیناکم من آل فر عون یسومونکم سوء العذاب یذبحون ابناءکم ویستحیون نساءکم وفی ذلکم بلاء من ر بکم عظیم: و (نیز به یاد آورید) آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهایی بخشیدیم؛ که همواره شما را به بدترین صورت آزار میدادند: پسران شما را سر میبریدند؛ و زنان شما را (برای کنیزی) زنده نگه میداشتند. و در اینها، آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود.»
۲. «واذ انجیناکم من آل فر عون یسومونکم سوء العذاب یقتلون ابناءکم ویستحیون نساءکم وفی ذلکم بلاء من ر بکم عظیم:» (به خاطر بیاورید) زمانی را که از (چنگال) فرعونیان نجاتتان بخشیدیم! آنها که پیوسته شما را شکنجه میدادند، پسرانتان را میکشتند، و زنانتان را (برای خدمتگاری) زنده میگذاشتند؛ و در این، آزمایش بزرگی از سوی خدا برای شما بود.»
۳. «واذ قال موسی لقومه اذکر وا نعمة اللـه علیکم اذ انجاکم من آل فر عون یسومونکم سوء العذاب ویذبحون ابناءکم ویستحیون نساءکم وفی ذلکم بلاء من ر بکم عظیم: و (به خاطر بیاور) هنگامی را که موسی به قومش گفت: «نعمت خدا را بر خود به یاد داشته باشید، زمانی که شما را از (چنگال) آل فرعون رهایی بخشید! همانها که شما را به بدترین وجهی عذاب میکردند؛ پسرانتان را سر میبریدند، و زنانتان را (برای خدمتگاری) زنده میگذاشتند؛ و در این،
آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود! » »
این احتمال در تفسیر وجود دارد که بلاء در اینجا به معنى مجازات باشد، زیرا بنى اسرائیل پیش از آن ، قدرت و نعمت فراوان داشتند، و کفران کردند، و خدا آنها را مجازات کرد به نحوی که
با چشم خود مى دیدند که پسران بیگناهشان را سر مى برند، و از سوى دیگر دخترانشان را به کنیزى مى بردند، و از این گذشته خودشان نیز دائما تحت شکنجه بودند، بردگان و خدمتگزاران و کارگران قبطیان و دار و دسته فرعون محسوب مى شدند.
امتحان بنی اسرائیل شرکت کننده در
سپاه طالوت با نهر آب: «الم تر الی الملا من بنی اسر ائیل من بعد موسی اذ قالوا لنبی لهم ابعث لنا ملکا نقاتل فی سبیل اللـه قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الا تقاتلوا قالوا وما لنا الا نقاتل فی سبیل اللـه وقد اخر جنا من دیار نا وابنائنا فلما کتب علیهم القتال تولوا الا قلیلا منهم واللـه علیم بالظالمین: آیا مشاهده نکردی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی، که به
پیامبر خود گفتند: «زمامدار (و فرماندهی) برای ما انتخاب کن! تا (زیر فرمان او) در راه خدا پیکار کنیم. پیامبر آنها گفت: «شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود، (سرپیچی کنید، و) در راه خدا،
جهاد و پیکار نکنید! » گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانهها و فرزندانمان رانده شدهایم، (و شهرهای ما به وسیله
دشمن اشغال، و فرزندان ما
اسیر شدهاند)؟! » اما هنگامی که دستور پیکار به آنها داده شد، جز عده کمی از آنان، همه سرپیچی کردند. و
خداوند از ستمکاران، آگاه است.»
«فلما فصل طالوت بالجنود قال ان اللـه مبتلیکم بنهر فمن شر ب منه فلیس منی ومن لم یطعمه فانه منی الا من اغتر ف غر فة بیده فشر بوا منه الا قلیلا منهم فلما جاوزه هو والذین آمنوا معه قالوا لا طاقة لنا الیوم بجالوت وجنوده قال الذین یظنون انهم ملاقو اللـه کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیر ة باذن اللـه واللـه مع الصابر ین: و هنگامی که طالوت (به فرماندهی لشکر بنی اسرائیل منصوب شد، و) سپاهیان را
با خود بیرون برد، به آنها گفت: «خداوند، شما را به وسیله یک نهر آب، آزمایش میکند؛ آنها (که به هنگام
تشنگی) از آن بنوشند، از من نیستند؛ و آنها که جز یک پیمانه
با دست خود، بیشتر از آن نخورند، از من هستند» جز عده کمی، همگی از آن آب نوشیدند. سپس هنگامی که او، و افرادی که
با او ایمان آورده بودند، (و از بوته آزمایش، سالم به در آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از کمی نفرات خود، ناراحت شدند؛ و عدهای) گفتند: «امروز، ما توانایی مقابله
با (
جالوت) و سپاهیان او را نداریم.» اما آنها که میدانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به
روز رستاخیز،
ایمان داشتند) گفتند: «چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند! » و خداوند،
با صابران و استقامت کنندگان) است.»
اگر در آیه مورد بحث ،
کلمه را به صیغه جمع جنود آورده ، براى این بوده که بفهماند
جمعیت بنى اسرائیل کثرت قابل ملاحظه اى داشتند،
با اینکه به حکم جملات بعدى همین آیه ، مؤ منین واقعى آنان ، بعد از عبور از نهر اندک بودند، (و این ملاکى دست مى دهد که در سختیها همیشه پایدار مى مانند) و نظیر این نکته در آیه بعد هم که مى فرماید: ((و لما برزوا لجالوت و جنوده ))، از
کلمه جنود استفاده مى شود.
در اینجا لشکریان طالوت در برابر آزمون بزرگى قرار گرفتند، و آن مساله مقاومت شدید در برابر
تشنگی بود، و چنین آزمونى براى لشکر طالوت - مخصوصا
با سابقه بدى که براى بنى اسرائیل در بعضى جنگها داشتند - ضرورت داشت ، چرا که پیروزى هر جمعیتى ، بستگى به مقدار
انضباط و قدرت
ایمان و استقامت در مقابل دشمن و اطاعت از دستور
رهبر و فرمانده دارد. طالوت مى خواست بداند انبوه لشکر تا چه اندازه ، فرمان او را اطاعت مى کنند، به ویژه اینکه آنها
با تردید و دودلى و حتى اعتراض ، رهبرى او را پذیرفته بودند، گر چه در ظاهر
تسلیم شده بودند ولى شاید هنوز در
باطن،
شک و تردید بر دلهاى آنها حکومت مى کرد، به همین دلیل مامور مى شود که آنها را
امتحان کند، تا روشن شود، آیا این سربازان که مى خواهند در برابر
شمشیر آتشبار دشمن بایستند، توانائى تحمل مقدارى تشنگى را دارند یا نه ؟ولى اکثریت آنها از بوته این
امتحان سالم بیرون نیامدند، چنانکه
قرآن مى گوید: آنها همگى جز عده کمى از آنها، از آن آب نوشیدند (فشربوا منه الا قلیلا منهم ).
آزمایش بنی اسرائیل
با حاکمیت یافتن بر قلمرو فرعونیان: «قالوا اوذینا من قبل ان تاتینا ومن بعد ما جئتنا قال عسی ر بکم ان یهلک عدوکم ویستخلفکم فی الار ض فینظر کیف تعملون: گفتند: «پیش از آنکه به سوی ما بیایی آزار دیدیم، (هم اکنون) پس از آمدنت نیز آزار میبینیم! (کی این آزارها سر خواهد آمد؟) » گفت: «امید است پروردگارتان دشمن شما را
هلاک کند، و شما را در
زمین جانشین (آنها) سازد، و بنگرد چگونه عمل میکنید! » »
یعنى پس از پیروزى ، دوران آزمایش بنی اسرائیل شروع خواهد شد، آزمایش ملتى فاقد همه چیز که در پرتو
هدایت الهى همه چیز را پیدا کرده است . این تعبیر ضمنا اشعارى به این دارد که در آینده از بوته این آزمایش خوب بیرون نخواهید آمد، و شما هم به هنگام قدرت یافتن همچون دیگران دست به ظلم و فساد خواهید زد.
این آیه حکایت جوابى است که موسى از شکایت بنى اسرائیل داده ، و خاطر آنان را بدین وسیله تسلیت داده و امیدوارشان ساخته است ، در حقیقت تکرار ابن آیه است که فرمود: استعینوا بالله و اصبروا ان الارض لله کانه خواسته است بفرماید: اینکه به شما دستور دادم که در راه رسیدن به هدف از خدا بترسید حرف زنده اى بود که هرگز غیر آن را از من نخواهید شنید، اگر به آن دستور عمل کنید امید این هست که خداوند دشمنان شما را
هلاک کرده و
زمین را بعد از ایشان به شما واگذار کند. آرى ، اگر مى خواهید خداوند شما را جانشین آنان در زمین قرار بدهد باید بدانید که خداوند چنین کارى را بیهوده نمى کند، و شما را بدون هیچ قید و شرطى بر آنان ترجیح نمى دهد، و اگر شما را به آرزویتان برساند براى این است که ببیند رفتار شما چگونه خواهد بود، و این همان معنایى است که آیه شریفه و تلک الایام نداولها بین الناس و لیعلم الله الذین آمنوا و یتخذ منکم شهداء در مقام افاده آن است . و این یکى از آیاتى است که خداوند در آن یهود را که براى خود منصب بلا عزل
الهى قائل بودند تخطئه نموده است . آرى ، توراتى که در دست یهود است یهودیان را داراى کرامتى بدون قید و شرط و آنان را حزب خدا و سرزمین بیت المقدس را سرزمینى دانسته که خداوند به یهود تملیک کرده ، آن هم تملیکى که نه نقل و انتقال بردار است و نه اقاله پذیر.
امتحان بنی اسرائیل
با مردن برگزیدگان آنان در میقات: «واختار موسی قومه سبعین ر جلا لمیقاتنا فلما اخذتهم الر جفة قال ر ب لو شئت اهلکتهم من قبل وایای اتهلکنا بما فعل السفهاء منا ان هی الا فتنتک تضل بها من تشاء وتهدی من تشاء انت ولینا فاغفر لنا وار حمنا وانت خیر الغافر ین: موسی از قوم خود، هفتاد تن از مردان را برای میعادگاه ما برگزید؛ و هنگامی که
زمین لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاک شدند)، گفت: «پروردگارا! اگر میخواستی، میتوانستی آنها و مرا پیش از این نیز هلاک کنی! آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام دادهاند، (مجازات و) هلاک میکنی؟! این، جز آزمایش تو، چیز دیگر نیست؛ که هر کس را بخواهی (و مستحق بدانی)، به وسیله آن گمراه میسازی؛ و هر کس را بخواهی (و شایسته ببینی)، هدایت میکنی! تو ولی مایی، و ما را بیامرز، بر ما
رحم کن، و تو بهترین آمرزندگانی! »
فتنه در
قرآن مجید مکرر به معنى آزمایش و
امتحان آمده است ، چنانکه در آیه ۲۸
سوره انفال انما اموالکم و اولادکم فتنه : ((سرمایه ها و فرزندان شما وسیله آزمایش شما هستند))
و همچنین آیه ۲
سوره عنکبوت و آیه ۱۲۶
سوره توبه و بدون شک بنى اسرائیل در این صحنه
با آزمایش شدیدى روبرو شدند، و خداوند به آنها نشان داد که این تقاضا (تقاضاى رؤ یت او) یک تقاضاى بى مورد و نابجا و محال است .
حضرت موسی (ع) هلاکت آن هفتاد نفر را، هلاکت خودش و همگى قومش شمرده و در حقیقت خواست بگوید: مابقى قومم مردمى نادانند که اعتنائى به کارهایشان نیست و در حقیقت قوم من همینهایند که تو هلاکشان کردى ،
با این طرز بیان خواست تا به
رحمت خداى تعالى
توسل جوید، چون عادت پروردگار براین نبوده که مردمى را
با اعمال زشت سفیهان شان هلاک سازد و اگر در اینجا هلاک ساخته نه از باب
انتقام بوده بلکه از باب
امتحانى بوده که همواره در میان آدمیان جریان دارد، و باعث گمراهى بسیارى از هدایت بسیارى از آنان مى شود، آنگاه اضافه کرد که : از تو در قبال زشتیهاى مردم جز گذشت و پرده پوشى سراغ نداریم ، وقتى امر نفس من و نفوس قوم به دست تو است و تو مى توانى هر وقت که بخواهى ما را هلاک سازى ، و این هلاکت فعلى قومم هم چیز تازه اى در باب امتحانات عمومى تو که باعث ضلالت قومى و هدایت اقوام دیگرى مى شود، نبوده باشد و جز به
مشیت تو منتهى نشود پس تو لاجرم همان مولائى خواهى بود که تدبیر امور ما بدست امر و مشیت تو است ، و کارى از ما در تدبیر امورمان ساخته نیست ، پس تو اى پروردگار! در بین ما به رحمت و مغفرتت حکم کن ، چه یکى از صفات تو خیر الغافرین است ، و براى ما در این دنیا عیشى مامون از عذاب و عیشى که مشمولین سخطت را خیره سازد و به اعجاب در آورد مقدر فرما، و در آخرت مغفرت و بهشت حسنه اى روزیمان کن .
آزمایش بنی اسرائیل
با سختی و آسایش: «وقطعناهم فی الار ض امما منهم الصالحون ومنهم دون ذلک وبلوناهم بالحسنات والسیئات لعلهم یر جعون: و آنها را در زمین بصورت گروههایی، پراکنده ساختیم؛ گروهی از آنها صالح، و گروهی ناصالحند. و آنها را
با نیکیها و بدیها آزمودیم، شاید بازگردند! »
حسنات هر گونه نعمت و رفاه و آسایشى را شامل مى شود همانطور که سیئات هر گونه ناراحتى و شدت را فرا می گیرد.
امتحان شدن بنی اسرائیل در غیاب موسی علیهالسّلام : «قال فانا قد فتنا قومک من بعدک واضلهم السامر ی: فرمود: «ما قوم تو را بعد از تو، آزمودیم و
سامری آنها را گمراه ساخت! » »
و در
تفسیر قمی در ذیل آیه فانا قد فتنا قومک من بعدک از
امام نقل کرده که فرمود: فتنه به معناى آزمایش است ، یعنى ما قوم تو را بعد از تو
امتحان کردیم و سامرى ایشان را گمراه کرد فرمود: یعنى به وسیله گوساله اى که پرستیدند گمراه کرد. و سبب آن این بود که وقتى خداى تعالى به موسى وعده داد که
تورات و الواح را تا سى روز دیگر بر او نازل مى کند، به بنى اسرائیل مژده داد و گفت که براى گرفتن تورات سى روز به
میقات مى روم ، برادر خود
هارون را جانشین خود کرد، سى روز تمام شد و موسى نیامد بنى اسرائیل سر به طغیان نهاده و از فرمان هارون بیرون شدند و خواستند تا او را بکشند، مى گفتند: موسى
دروغ گفته و از ما
فرار کرده ، در این میان
ابلیس به صورت مردى نزد ایشان آمد و گفت : موسى از شما فرار کرده و دیگر تا ابد بر نمى گردد، براى اینکه بدون خدا نمانید زیورهاتان را جمع کنید تا برایتان معبودى بسازم که عبادتش کنید.
امتحان شدن بنی اسرائیل
با آیات و
معجزات الهی: «وآتیناهم من الآیات ما فیه بلاء مبین: و آیاتی (از
قدرت خویش) را به آنها دادیم که آزمایش آشکاری در آن بود (ولی آنان کفران کردند و مجازات شدند)! »
بازگشت ناصالحان بنی اسرائیل به
صلاح از اهداف آزمون آنان و ایجاد سختی و آسایش در زندگی: «وقطعناهم فی الار ض امما منهم الصالحون ومنهم دون ذلک وبلوناهم بالحسنات والسیئات لعلهم یر جعون: و آنها را در زمین بصورت گروههایی، پراکنده ساختیم؛ گروهی از آنها صالح، و گروهی ناصالحند. و آنها را
با نیکیها و بدیها آزمودیم، شاید بازگردند! »
بلاء در اصل به معناى آزمایش کردن است منتهى گاهى بوسیله نعمتهاست که آن را بلاء حسن مى گویند و گاهى بوسیله مصیبتها و مجازاتهاست که به آن بلاء سى ء گفته مى شود، چنانکه درباره بنى اسرائیل مى خوانیم و بلوناهم بالحسنات و السیئات.
گاهى آنها را تشویق کردیم و در رفاه و
نعمت قرار دادیم ، تا حس شکر گزارى در آنها برانگیخته شود و به سوى حق باز آیند، و گاهى به عکس آنها را در شدائد و سختیها و مصائب فرو بردیم ، تا از مرکب
غرور و خود پرستى و
تکبر فرود آیند و به ناتوانى خویش پى برند، شاید بیدار شوند و به سوى خدا بازگردند، و هدف در هر دو حال مساله تربیت و هدایت و بازگشت به سوى حق بوده است .
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۲۸۱، برگرفته از مقاله «امتحان بنیاسرائیل».