اماکن محترم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اماكن
محترم که در
قرآن کریم ذکر شدهاند عبارتند از:
حرم، داراى احترام و قداستى خاص نزد
اعراب:
۱. «واقتلوهم حيث ثقفتموهم وأخرجوهم مّن حيث أخرجوكم والفتنة أشدّ من القتل ولاتقتلوهم عند المسجد الحرام حتّى يقتلوكم فيه فإن قتلوكم فاقتلوهم كذلك جزاء الكفرين• الشَّهر الحرام بالشَّهر الحرام والحرمت قصاص فمن اعتدى عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم واتّقوا اللّه واعلموا أنّ اللّه مع المتّقين؛
و آنها را (بتپرستاني كه از هيچ گونه جنايتي ابا ندارند) هر كجا يافتيد، به قتل برسانيد! و از آنجا كه شما را بيرون ساختند (مكه)، آنها را بيرون كنيد و فتنه (و بت پرستي) از كشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نكنيد! مگر اينكه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پيكار كردند، آنها را به قتل برسانيد! چنين است جزاي كافران! ماه حرام، در برابر ماه حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شكستند، و در آن با شما جنگيدند، شما نيز حق داريد
مقابله به مثل كنيد). و تمام حرامها، (قابل)
قصاص است. و (به طور كلي) هر كس به شما تجاوز كرد، همانند آن بر او
تعدی كنيد! و از خدا به پرهيزيد (و زياده روي ننماييد)! و بدانيد خدا با
پرهیزکاران است!»
امام صادق علیهالسلام در اشاره به آيه فوق فرمود: اين مقابله به مثل (فمن اعتدى عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم) و اجراى
حد بر متجاوز به صورت ذليلانه، به دليل شكسته شدن حرمت حرم است.
۲. «وقالوا إن نّتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا أولم نمكّن لّهم حرما ءامنا ...؛
آنها گفتند: ما اگر هدايت را همراه تو پذيرا شويم ما را از سرزمينمان ميربايند! آيا ما حرم امني در اختيار آنها قرار نداديم....»
۳. «أولم يروا أنّا جعلنا حرما ءامنا ويتخطّف النّاس من حولهم ...؛
آيا نديدند كه ما حرم امني براي آنها قرار داديم در حالي كه مردم را در اطراف آنها (در بيرون اين حرم) ميربايند؟....»
صومعه، از اماكن محترم:
«... ولولا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض لّهدّمت
صومع وبيع وصلوت ومسجد يذكر فيها اسم اللّه كثيرا ...؛
... و اگر خداوند بعضي از آنها را بوسيله بعضي ديگر دفع نكند ديرها و
صومعه ها و معابد يهود و نصارا و مساجدي كه نام خدا در آن بسيار برده ميشود ويران ميگردد ....»
«صوامع»، جمع «
صومعة» و به معناى
دیرها محل
عبادت مسیحیان است.
سرزمين
طوی (در دامنه
کوه طور)، داراى قداست و احترام خاصّ:
۱. «إنّى أنا ربّك فاخلع نعليك إنّك بالواد المقدّس طوى؛
من پروردگار توام! كفشهايت را بيرون آر كه تو در سرزمين مقدس طوي هستي.»
۲. «فلمّا أتيها نودى من شطى الواد الأيمن فى البقعة المبركة ...؛
هنگامي كه به سراغ آتش آمد ناگهان از ساحل راست وادي در آن سرزمين بلند و پر بركت از ميان يك درخت ندا داده شد....»
۳. «إذ ناده ربّه بالواد المقدّس طوى؛
در آن هنگام كه پروردگارش او را در سرزمين مقدس طوي صدا زد و گفت:»
کعبه، داراى حرمتى ويژه در پيشگاه خداوند:
۱. «وإذ جعلنا البيت مثابة لّلنّاس وأمنا ... وعهدنا إلى إبرهيم وإسمعيل أن طهّرا بيتى للطّائِفين والعكفين والرّكّع السّجود؛
(و بخاطر بياوريد) هنگامي را كه خانه كعبه را محل بازگشت و مركز امن و امان براي مردم قرار داديم... و ما به
ابراهیم و
اسماعیل امر كرديم كه
خانه مرا براي
طواف كنندگان و مجاوران و
رکوع كنندگان و
سجده كنندگان پاك و پاكيزه كنيد.»
۲. «يأيّها الّذين ءامنوا لاتحلّوا شعئر اللّه ولاالشّهر الحرام ولاالهدى ولاالقلئد ولا ءامّين البيت الحرام ...؛
اي كساني كه ايمان آورده ايد شعاير الهي (و مراسم حج را محترم بشمريد و مخالفت با آنها) را حلال ندانيد و نه ماه حرام را، و نه قربانيهاي بينشان، و نشاندار،....»
۳. «جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيما لّلنّاس ...؛
خداوند، كعبه، بيت الحرام، را وسيله اي براي سامان بخشيدن به كار مردم قرار داده ....»
۴. «رّبّنآ إنّى أسكنت من ذرّيّتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرّم ...؛
پروردگارا من بعضي از فرزندانم را در سرزمين بيآب و علفي در كنار خانه اي كه حرم تو است ساكن ساختم....»
۵. «وإذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت أن لّاتشرك بى شيا وطهّر بيتى للطّائِفين والقائِمين والرّكّع السّجود؛
به خاطر بياور زماني را كه محل خانه كعبه را براي ابراهيم آماده ساختيم (تا اقدام به بناي خانه كند و به او گفتيم) چيزي را شريك من قرار مده، و خانه ام را براي طواف كنندگان و قيام كنندگان و ركوع كنندگان و سجودكنندگان (از آلودگي بتها و از هر گونه آلودگي) پاك گردان.»
کلیساها، از امكنه داراى احترام:
«... ولولا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض لّهدّمت
صومع وبيع وصلوت ومسجد يذكر فيها اسم اللّه كثيرا ...؛
... و اگر خداوند بعضي از آنها را بوسيله بعضي ديگر دفع نكند ديرها و
صومعه ها و معابد يهود و نصارا و مساجدي كه نام خدا در آن بسيار برده ميشود ويران ميگردد....»
«بيع»، جمع «بيعة» و به معناى كليساها است.
کنیسهها، اماكن محترم:
«... ولولا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض لّهدّمت
صومع وبيع وصلوت ومسجد يذكر فيها اسم اللّه كثيرا ...؛
... و اگر خداوند بعضي از آنها را بوسيله بعضي ديگر دفع نكند ديرها و
صومعه ها و
معابد يهود و
نصارا و مساجدي كه نام خدا در آن بسيار برده ميشود ويران ميگردد....»مقصود از «صلوات»، كنيسههاى
یهود است.
لزوم حفظ حرمت
مسجد و جلوگيرى از شكستن قداست آن:
۱. «ومن أظلم ممّن مّنع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه وسعى فى خرابها أولئك ما كان لهم أن يدخلوها إلّاخائِفين ...؛
چه كسي ستمكارتر از كساني است كه از بردن نام خدا در مساجد او جلوگيري ميكنند و سعي در ويراني آنها دارند، شايسته نيست آنان جز با ترس و
وحشت وارد اين كانونهاي عبادت شوند....»
۲. «... ولاتبشروهنّ وأنتم عكفون فى المسجد تلك حدود اللّه فلاتقربوها ...؛
... و در حالي كه در مساجد مشغول اعتكاف هستيد با زنان آميزش نكنيد، اين مرزهاي الهي است....»
۳. «يأيّها الّذين ءامنوا لا تقربوا الصّلوة ... ولاجنبا إلّاعابرى سبيل حتَّى تغتسلوا ...؛
اى كسانى كه ايمان آورده ايد در حال
مستی به
نماز نزديك نشويد ... و -نيز- در حال
جنابت -وارد نماز نشويد- مگر اينكه راهگذر باشيد تا
غسل كنيد....»
۴. «ما كان للمشركين أن يعمروا مسجد اللّه شهدين على أنفسهم بالكفر ...• إنّما يعمر مسجد اللّه من ءامن باللّه واليوم الأخر ...؛
مشركان حق ندارند مساجد خدا را آباد كنند در حالي كه به
کفر خويش گواهي ميدهند... مساجد الهي را تنها كسي آباد ميكند كه ايمان به خدا و
روز قیامت آورده....» نهى از تعمير مسجد از سوى
مشرکان و نيز اضافه «مساجد» به «اللَّه»، از منع تعمير مساجد به دست مشركان حكايت مىكند؛ زيرا بدين ترتيب، حرمت و قداستِ آن مىشكند.
۵. «... ولولا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض لّهدّمت
صومع وبيع وصلوت ومسجد يذكر فيها اسم اللّه كثيرا ...؛
.. و اگر خداوند بعضي از آنها را بوسيله بعضي ديگر دفع نكند ديرها و
صومعه ها و معابد يهود و نصارا و مساجدي كه نام خدا در آن بسيار برده ميشود ويران ميگردد ....»
مسجدالحرام، داراى قداستى والا و احترامى خاص:
۱. «واقتلوهم حيث ثقفتموهم وأخرجوهم مّن حيث أخرجوكم والفتنة أشدّ من القتل ولاتقتلوهم عند المسجد الحرام حتّى يقتلوكم فيه فإن قتلوكم فاقتلوهم كذلك جزاء الكفرين؛
و آنها را (بتپرستاني كه از هيچ گونه جنايتي ابا ندارند) هر كجا يافتيد، به
قتل برسانيد! و از آنجا كه شما را بيرون ساختند (مكه)، آنها را بيرون كنيد و فتنه (و بت پرستي) از كشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)،
جنگ نكنيد! مگر اينكه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پيكار كردند، آنها را به قتل برسانيد! چنين است جزاي
کافران!»
۲. «إنّما أمرت أن أعبد ربّ هذه البلدة الّذى حرّمها وله كلّ شىء وأمرت أن أكون من المسلمين؛
(بگو) من مامورم پروردگار اين شهر (مقدس مكه) را عبادت كنم همان كسي كه اين شهر را حرمت بخشيده و همه چيز از آن اوست و من مامورم كه از مسلمين باشم.»
۳. «وقالوا إن نّتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا أولم نمكّن لّهم حرما ءامنا يجبى إليه ثمرت كلّ شىء رّزقا مّن لّدنّا ولكنّ أكثرهم لايعلمون؛
آنها گفتند: ما اگر هدايت را همراه تو پذيرا شويم ما را از سرزمينمان ميربايند! آيا ما حرم امني در اختيار آنها قرار نداديم كه ثمرات هر چيزي (از هر شهر و دياري) به سوي آن آورده ميشود، ولي اكثر آنها نميدانند!»
۴. «أولم يروا أنّا جعلنا حرما ءامنا ويتخطّف النّاس من حولهم أفبالبطل يؤمنون وبنعمة اللّه يكفرون؛
آيا نديدند كه ما حرم امني براي آنها قرار داديم در حالي كه مردم را در اطراف آنها (در بيرون اين حرم) ميربايند؟ آيا به
باطل ايمان ميآورند و
نعمت خدا را
کفران ميكنند؟»
مسجدالحرام، داراى حرمت ويژه و شايسته
احترام:
۱. «... فولّ وجهك شطر المسجد الحرام ... • ومن حيث خرجت فولّ وجهك شطر المسجد الحرام ...• ومن حيث خرجت فولّ وجهك شطر المسجد الحرام ...؛
... روي خود را به جانب مسجد الحرام كن... از هر جا (و از هر شهر و نقطه اي) خارج شدي (به هنگام نماز) روي خود را به جانب مسجد الحرام كن... و از هر جا خارج شدي روي خود را به جانب مسجد الحرام كن....»از صفت «الحرام» استفاده مىشود كه مسجدالحرام، لازم الاحترام است.
۲. «واقتلوهم حيث ثقفتموهم وأخرجوهم مّن حيث أخرجوكم والفتنة أشدّ من القتل ولاتقتلوهم عند المسجد الحرام ...؛
و آنها را (بتپرستاني كه از هيچ گونه جنايتي ابا ندارند) هر كجا يافتيد، به قتل برسانيد! و از آنجا كه شما را بيرون ساختند (مكه)، آنها را بيرون كنيد و
فتنه (و
بت پرستی) از كشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نكنيد! ....»
۳. «وأتمّوا الحجّ والعمرة للّه ... ذلك لمن لّم يكن أهله حاضرى المسجد الحرام ...؛
و
حج و
عمره را براي خدا به اتمام برسانيد! ...(البته) اين براي كسي است كه خانواده او، نزد مسجدالحرام نباشد....»
۴. «يسلونك عن الشّهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير وصدٌّ عن سبيل اللّه وكفر به والمسجد الحرام ...؛
از تو، درباره جنگ كردن در ماه حرام، سؤ ال ميكنند، بگو:
جنگ در آن، (گناهي) بزرگ است، ولي جلوگيري از راه خدا (و گرايش مردم به آيين حق) و كفر ورزيدن نسبت به او و هتك احترام مسجد الحرام نزد خداوند مهمتر از آن است....»
۵. «... ولايجرمنّكم شنان قوم أن صدّوكم عن المسجد الحرام أن تعتدوا ...؛
... و خصومت به جمعيتي كه شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حديبيه) مانع شدند نبايد شما را وادار به تعدي و تجاوز كند....»
۶. «وما لهم ألّا يعذّبهم اللَّه و هم يصدّون عن المسجد الحرام ...؛
چرا خدا آنها را مجازات نكند با اينكه از (عبادت موحدان در كنار) مسجد الحرام جلوگيري ميكنند....»
۷. «كيف يكون للمشركين عهد عند اللَّه وعند رسوله إلّاالّذين عهدتّم عند المسجد الحرام ...؛
چگونه براي مشركان پيماني نزد خدا و رسول او خواهد بود (در حالي كه آنها همواره آماده شكستن پيمانشان هستند) مگر كساني كه با آنها نزد مسجد الحرام پيمان بستيد (اين گروه كه پيمان خود را محترم شمردند)....»
۸. «أجعلتم سقاية الحآجّ وعمارة المسجد الحرام كمن ءامن باللّه واليوم الأخر ...؛
آيا سيراب كردن حجاج و آباد ساختن مسجد الحرام را همانند (عمل) كسي قرار داديد كه ايمان به خدا و روز قيامت آورده ....»
۹. «يأيّها الّذين ءامنوا إنّما المشركون نجس فلايقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا ...؛
اي كساني كه ايمان آورده ايد مشركان ناپاكند لذا نبايد پس از امسال نزديك مسجد الحرام شوند ....»
۱۰. «سبحن الّذى أسرى بعبده ليلا مّن المسجد الحرام إلى المسجد الأقصا الّذى بركنا حوله ...؛
پاك و منزه است خدائي كه بندهاش را در يك شب از مسجد الحرام به
مسجد اقصی كه گرداگردش را پر
برکت ساختيم برد....»
۱۱. «إنّ الّذين كفروا و يصدّون عن سبيل اللّه و المسجد الحرام الّذى جعلنه للنّاس سواء العكف فيه والباد ...؛
كساني كه كافر شدند و مؤ منان را از راه خدا و از مسجدالحرام، كه آن را براي همه مردم مساوي قرار داديم اعم از كساني كه در آنجا زندگي ميكنند و يا از نقاط دور وارد ميشوند، باز ميدارند....»
۱۲. «هم الّذين كفروا وصدّوكم عن المسجد الحرام والهدى معكوفا أن يبلغ محلّه ...• لّقد صدق اللّه رسوله الرّءيا بالحقّ لتدخلنّ المسجد الحرام إن شاء اللّه ءامنين محلّقين رءوسكم ومقصّرين ...؛
آنها كساني هستند كه كافر شدند و شما را از (زيارت) مسجدالحرام بازداشتند، و از رسيدن قربانيهاي شما به محل قربانگاه مانع گشتند،... خداوند آنچه را به پيامبرش در عالم خواب نشان داد راست بود، به طور قطع همه شما به خواست خدا وارد مسجدالحرام ميشويد در نهايت امنيت، و در حالي كه سرهاي خود را تراشيده، يا ناخنهاي خود را كوتاه كرده....»
مسجدالحرام، داراى احترام ميان
اعراب جاهلى:
«أجعلتم سقاية الحآجّ وعمارة المسجد الحرام كمن ءامن باللّه واليوم الأخر ...؛
آيا سيراب كردن
حجاج و آباد ساختن مسجد الحرام را همانند (عمل) كسي قرار داديد كه ايمان به خدا و روز قيامت آورده ....»
برخی احترام مسجدالحرام را از
واجبات ، و
ستم به آن را از محرّمات خاصّ آن مکان دانستهاند.
برخی، احترام آن را اعمّ از تکوینی و تشریعی دانستهاند که وضع احکام خاصّ، ناظر به احترام تشریعی آن، و احساس امنیّت در آن محدوده، ناشی از محترم بودن تکوینی آن است.
احترام مسجدالحرام را برخی بهسبب تشرّف آن مکان به ذکر الهی دانستهاند؛
از همین رو احترام معابد، کنیسهها، مساجد و مکانهایی که نام خدا در آن یاد میشود را لازم دانستهاند.
بعضی
احترام آن را به جهت انجام دادن
عبادت در آن مکان و نیز اجتماع مسلمانان در آنکه زمینهای برای ایجاد
وحدت امّت اسلامی است میدانند.
سرزمين
مشعر، داراى حرمت ويژه:
«... فإذا أفضتم مّن عرفت فاذكروا اللّه عند المشعر الحرام واذكروه كما هدكم ...؛
... و هنگامي كه از
عرفات كوچ كرديد، خدا را نزد مشعر الحرام ياد كنيد! او را ياد كنيد همان طور كه شما را
هدایت نمود....»
مقام ابراهیم علیهالسلام در مسجدالحرام، مكانى مقدّس و محترم:
«وإذ جعلنا البيت مثابة لّلنّاس وأمنا واتّخذوا من مّقام إبرهيم مصلًّى ...؛
(و بخاطر بياوريد) هنگامي را كه خانه كعبه را محل بازگشت و مركز امن و امان براي مردم قرار داديم (و براي تجديد همين خاطره) از مقام ابراهيم نماز گاهي براي خود انتخاب كنيد....»
مکّه، شهرى داراى حرمت خاص:
۱. «وإذ قال إبرهيم ربّ اجعل هذا بلدا ءامنا ...؛
(و بياد آوريد) هنگامي كه ابراهيم عرض كرد: پروردگارا اين سرزمين را شهر امني قرار ده....»
۲. «إنّ أوّل بيت وضع للنّاس للّذى ببكّة مباركا ...• فيه ءايت بيّنت مّقام إبرهيم ومن دخله كان ءامنا ...؛
نخستين خانه اي كه براي مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد در سرزمين مكه است كه پر بركت است... در آن نشانه هاي روشن، (از جمله) مقام ابراهيم است، و هر كس داخل آن (خانه خدا) شود در
امان خواهد بود....»
۳. «وإذ قال إبرهيم ربّ اجعل هذا البلد ءامنا ...؛
(به ياد آوريد) زماني را كه ابراهيم گفت پروردگارا اين شهر (مكه) را شهر امني قرار ده....»
۴. «إنّما أمرت أن أعبد ربّ هذه البلدة الّذى حرّمها ...؛
(بگو) من مامورم پروردگار اين شهر (مقدس مكه) را عبادت كنم همان كسي كه اين شهر را حرمت بخشيده ....»
۵. «وقالوا إن نّتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا أو لم نمكّن لّهم حرما ءامنا ...؛
آنها گفتند: ما اگر هدايت را همراه تو پذيرا شويم ما را از سرزمينمان ميربايند! آيا ما حرم امني در اختيار آنها قرار نداديم....»
۶. «أولم يروا أنّا جعلنا حرما ءامنا ...؛
آيا نديدند كه ما حرم امني براي آنها قرار داديم ....»
۷. «لا أقسم بهذا البلد وأنت حلّ بهذا البلد؛
قسم به اين شهر مقدس (مكه). شهري كه تو ساكن هستی.»
۸. «وهذا البلد الأمين؛
و قسم به اين شهر اءمن (مكه).»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۳۴۶، برگرفته از مقاله «اماکن محترم». دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «احترام».