امام حسین از نگاه شرقشناسان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شخصیت امام حسین (علیهالسّلام) نه تنها در میان
شیعیان و
مسلمانان شناخته شده است و دارای جایگاه والایی میباشد، بله
مستشرقین نیز این عظمت و شخصیت بینظیر
امام را درک کرده و درباره حضرت سخنانی ارائه کردهاند.
از میان نگاه «تاریخیگری» و نگاه «پدیدارشناسانه»
شرق شناسان آنچه برای
شیعیان دارای اهمیت و ویژگی است، روش تحقیقی پدیدارشناسی است. روشی که ادموند هوسرل پایه گذارش بود و مستشرقینی چون کربن و شیمل و دیگران در آثارشان از آن پیروی کردند. شیوه و روشی که یک مستشرق فارغ از هر
دین و آیینی که دارد، نوعی شیفتگی و دلدادگی در اثرش نسبت به موضوعی که به آن میپردازد، برایش حاصل میگردد و
اندیشه خود را به آن نزدیک میکند. در این مقاله «
امام حسین (علیهالسّلام) از نگاه
شرق شناسان» سعی گردیده تا نگاه پدیدارشناسی در آثار
شرق شناسان دنبال و ذکر شود. تلاش دانش پژوهان و اساتید اسلامی باید آن باشد که دین پژوهان غربی را به نگاه پدیدارشناسی نزدیکتر کنند. از نگاه ما در تقسیمات ذکر شده برای
شرق شناسان، فقط این گروه لایق عنوان «
شرق شناسان راستین» هستند.
از جمله کسانی که سعی کرده با این نگاه درباره واقعه
کربلا کاوش کند و خود را به اعتقادات شیعی نزدیک نماید، ادوارد گرانویل براون (۱۹۲۶ـ۱۸۶۲م)،(EDWARD GRANVILLE BROWNE) خاورشناس و متخصص در
ادبیات فارسی و نویسنده کتاب بزرگ و جامع «تاریخ ادبیات فارسی» است.
او به سال ۱۸۶۲م. در خانوادهای که در پزشکی و الهیات و نیز بازرگانی و امور لشکری
شهرت داشت، در ایالت «گلاسترشر» در
انگلستان به
دنیا آمد. براون در مدرسه «گلنالموند» و مدرسه «ایتون» به تحصیل پرداخت. وی به اصرار پدرش درسال ۱۸۷۹م. به قصد تحصیل در پزشکی وارد دانشگاه کمبریج شد و در سال ۱۸۸۲م. رتبه دوم را در علوم طبیعی حایز گردید. ولی از آنجایی که به ادبیات فارسی علاقه زیادی داشت در سال ۱۸۸۷یا ۱۸۸۸م. به
ایران سفر کرد. واقع نگری وی نسبت به
اسلام و [[|مسلمانان]] از برخی آثار او مشهود است. درباره براون، در میان ایرانیان حرف بسیار است، بعضی او را
جاسوس انگلیس میدانند و بعضی او را
صوفی. چنانکه در زندگینامه او آمده از سوی حاج پیرزاده از پیشوایان نامدار
طریقت در سال ۱۸۸۷م. لقب «مظهر علی» به وی داده شد. و در مکاتبات فارسی خود با این لقب امضا میکرد. به هر حال براون پس از ۶۴ سال
عمر در پنجم ژانویه ۱۹۲۶م. در لندن درگذشت. از آثار وی میتوان به: «یک سال در میان ایرنیان»، «تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت» و «تاریخ طب عربی» را نام برد. وی درباره واقعه کربلا چنین میگوید: «آیا قلبی پیدا میشود که وقتی درباره کربلا سخن میشنود، آغشته با
حزن و الم نگردد؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمیتوانند پاکی روحی را که در این
جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند.»
از دیگر
شرق شناسانی که امام حسین (علیهالسّلام) را ستود، رینولد آلین نیکلسون (۱۹۴۵ـ۱۸۶۸م.) (REYNOLD ALLEYNE NICHOLSON) انگلیسی است. او میگوید: «(امام) حسین (علیهالسّلام) به خود
تردید راه نداد و با گروه معدودی که تعدادی
زن و بچه نیز جزو آنها بودند و روی هم دویست نفر نمیشدند، به سوی شمال برگشت و در کنار
فرات، در کربلا
خیمه زد. در این وضع ناامید کننده او شرایطی را پیشنهاد کرد، اگر
شمر ذی الجوشن که برای همیشه به رسوا و
ملعون معروف شد،
عبیدالله را ترغیب به این محاصره بلاشرط نمیکرد، شاید این امکان بود که پیشنهاد او مورد قبول واقع شود. و (امام) حسین (علیهالسّلام) یارانش را (تنی چند از
مردان و پسران) علیه سپاه محاصره کننده برانگیخت. ذکر همه جزئیات این حادثه دلخراش توام با
غم و رنج هم، به سختی میتواند صحنههای آن فاجعه را بازگو کند.... .
بنی امیه، سرکش و مستبد بودند، قوانین اسلامی را نادیده انگاشتند و
مسلمین را خوار نمودند.... . و چون
تاریخ را بررسی کنیم، گوید: «دین بر ضد فرمان فرمایی تشریفاتی
قیام کرد و
حکومت دینی در مقابل امپراتوری ایستادگی نمود. بنابر این، تاریخ از روی انصاف حکم میکند که خون (امام) حسین (علیهالسّلام) به گردن بنی امیه است.»
نیکلسون در هشتم آگوست ۱۸۶۸م. در «کیگلی» به
دنیا آمد. پس از فرا گرفتن
زبان یونانی و
لاتین در دانشگاه، به زبانهای فارسی و عربی روی آورد. در ۱۹۰۱م. استاد
زبان فارسی شد و سالها در دانشگاه کمبریج
تدریس کرد. در ۱۹۲۶م. جانشین ادوارد براون در کرسی
زبان عربی «توماس ادامز» شد. وی سرانجام در ۲۷ آگوست ۱۹۴۵م. در «شستر» در گذشت. از آثار وی ترجمه و شرح «
مثنوی معنوی» و «تاریخ ادبیات عرب» و مقالات متعدد در «دایرة المعارف دین و اخلاق» و «
دایرة المعارف اسلامی» اشاره کرد.
آنتوان بارا (ANTOVAN BARA) (معاصر ـ ۱۹۴۳م.) نویسنده
مسیحی و
عرب زبان و آگاه به
تاریخ اسلام است در سال ۱۹۴۳ م. در
سوریه متولد گشت. او در سال ۱۹۷۸م. کتاب «
امام حسین (علیهالسّلام) در اندیشه مسیحیت» را منتشر کرد. وی به برخی
شرق شناسان که واقعه دردناک
کربلا را فقط یک درگیری نظامی که بدون
تدبیر، تبدیل به قیام شده و بعد الهی آن را لحاظ نمیکنند، خرده میگیرد و علت آن را «مسیحی غربی» آن عده از
شرق شناسان میداند و علت این که خود، بعد الهی را در واقعه کربلا لحاظ میکند، مسیحی عربی بودن خود میداند. و در خطاب به
مسلمانان میگوید: «علت
غفلت مسلمانان در معرفی چهرههای خود (
امامان) چه بوده است؟ و چرا بررسی وافی و منصفانه نکردهاند؟ آن را معرفی ننمودهاند؟»
از جمله آثار او میتوان به: «چهارویژگی انقلاب حسین (علیهالسّلام)»، «من یک مسیحی شیعه گرا هستم» و «امام حسین در اندیشه مسیحیت» را نام برد. او با لحنی نزدیک به
شیعه میگوید: «پس از دو سال مطالعهی
سیره سیدالشهداء بهتر دیدم که افکار و دیدگاههای خود را مرتب کنم تا از آن به بعد بر اساس آنچه به دست آوردم و در پرتو افکار و الهاماتی که با عنایت خداوند کسب کردم، یک سال را نیز در تالیف کتاب سپری کنم. اینک وقتی آن را بازخوانی میکنم،
اطمینان مییابم که من در خلال تهیه آن تحت تاثیر الهاماتی قرار داشتهام که بدون آن هرگز نمیتوانم این کار را به پایان ببرم به همین خاطر
خدا را سپاس میگویم و
یقین دارم که مشمول عنایت گل خشبوی
پیامبر، سربریده از روی
ستم و
شهید راه
حق در دل سرزمین کربلا (امام) حسین (علیهالسّلام) خواهم بود.»
سپس مینویسد: «هیچ حماسه انسانی، چه در گذشته و چه در حال، به اندازه حماسه شهادت طلبانه کربلا موجب همدردی و درس آموزی نشده است. انقلابی بود در حد بزرگترین حادثه درونی
امت اسلام که وجود آن نقطه عطف مؤثری در مسیر اندیشه اسلامی به حساب میآمد. اگر این حادثه نبود اسلام
آئین بی خاصیتی میگشت که در کاسه ظاهری سر قرار داشت، نه عقیدهای محکم که در درون سینهها جای گیرد و وجدان هر مسلمانی را لبریز نماید. بی گمان زلزلهای بود و چه زلزلهای، تمامی ارکان امت اسلامی را لرزاند. چشمها را باز کرد و دلها را متوجه سیطره
گناه و
شرارت ناشی از زورمداری و آمادگی دست پروردگان ستم بر کشت نهال
فساد در سرزمین دلها نمود. تا در پس پردهای دروغین ارزشهای دینی را نابود نکنند و حقوق کسانش را نادیده نگیرند و پرتوهای درخشان جوهره سحر انگیزش را خاموش ننمایند. و بر این اساس انقلاب (امام) حسین (علیهالسّلام) در تاریخ
انسانیت از آغاز تا ابد «برترین»، «سرآمد» و «یگانه» و «بی نظیر» است. و به جاودانگی انسانی که به خاطر آن قیام کرده، جاودانه و همیشگی خواهد بود.»
آنتوان بارا در فصل اول از کتاب خود «امام حسین در اندیشه مسیحیت» بخشی را میگشاید با نام اطلاع (امام) حسین (علیهالسّلام) از شهادت خود، در آنجا میگوید: «برخی از
اهل بیت و یاران آن حضرت از
ترس حیله گری کوفیان تلاش کردند که آن حضرت را از
سفر منصرف کنند و یا حرکتش را به تاخیر اندازند. ولی او بر اساس آنچه برایش مقدر و بر قلبش
الهام شده بود در برابر آنان
مقاومت میکرد.
عشق دیدار پدرانش، نور درخشانی را بر پیشانی او منعکس ساخته بود و هر کس به پیشانی نورانی آن حضرت
نگاه میکرد، چنین گمان میکرد که تنها
جسم آن حضرت است که بر روی
زمین باقیست و عشق به شهادت
روح و
فکر او را به سوی آن مکانی به پرواز درآورده که خداوند لحظاتی بعد جایگاه بهشتیاش را به او مینمایاند. از این رو در پاسخ ابن
زبیر فرمود: «پدرم برای من نقل کرد که گوسفندی در
مکه است که با کشته شدن آن
حرمت مکه شکسته میشود و من دوست ندارم که آن
گوسفند باشم. اگر حتی به اندازه یک وجب بیرون از مکه کشته شوم، بهتر است از این که در آنجا به
قتل برسم. به
خداوند سوگند اگر هر کجا پنهان شوم، آنان مرا بیرون خواهند کشید تا نیاز خود را برآورند.»
از جمله
شرق پژوهانی که به اندازه
فهم خود به اعتقادات شیعه پرداخته، مایکل آلن کوک (Michael allen cook) (معاصر ـ ۱۹۴۰ م.) مورخ و اسلام
شناس غربی است. او در سال ۱۹۴۰م. در انگلستان دیده به
جهان گشود در دانشگاه «کمبریج» به آموختن تاریخ انگلستان و اروپا پرداخت و علاوه بر زبانهای رسمی اروپایی و عربی زبانهای فارسی و ترکی را نیز فرار گرفت. چند سالی در مدرسه «مطالعات
شرقی و آفریقایی» لندن سرگرم تحقیق و تدریس تاریخ اسلام بود. در سال ۱۹۸۶ م. به قصد تدریس در دانشگاه «پرینستون»
آمریکا، انگلستان را ترک کرد. بیشتر کتابهای او مربوط به شکلگیری تمدن اسلامی و نقش
دین در روند تکوینی آن بوده است. کوک کتابهای دیگری در زمینه
تفسیر،
فقه،
حدیث و تاریخ اسلام به رشته تحریر در آورده است. ولی تنها کتاب او که به
زبان فارسی ترجمه شده «
امر به معروف و نهی از منکر در اندیشههای اسلامی» است. همچنین مقالهای با نام «مخالفان نگارش
حدیث در صدر اسلام» از او به فارسی ترجمه شده است. دانشجویان
شرق شناس خارجی از مذاهب و ملیتهای متفاوت پایان نامه دوره دکترای خود را در رشتههای مختلف اسلام
شناسی با راهنمایی او نوشته و روش دستیابی به منابع اصیل اسلامی را از او آموختهاند. از جمله کتابهای او میتوان به: «اسلام: یک نکته»، «عقیده اسلام آغازین»، «معاد
شناسی و تاریخ گذاری حدیثها» و «ظهور تمدن اسلامی» را نام برد. وی وقتی به شرط پنجم از شرایط
امر به معروف در مکتب
معتزلیان (نداشتن خطر برای خود) میرسد، میگوید: «اگر تحمل رنج برای او به منظور اعزار دین است، شایسته است اقدام به این کار کند. در غیر این صورت، لازم نیست. از این رو ما باید شرایط (امام) حسین بن علی (علیهالسّلام) را که بر امر به معروف و نهی از منکر اصرار ورزید تا به شهادت رسید، درک کنیم»
در فصل یازدهم تحت عنوان «امر به معروف در مکتب
امامیه» میگوید: «همان گونه که میدانیم (امام) حسین بن علی (علیهالسّلام) شخصیتی است که
نهی از منکر و قیام معصومانه در سرشت اوست؛ زائران مرقد این شهید گواهی میدهند که او امر به معروف و نهی از منکر میکرد.»
خانم پروفسور آنه ماری شیمل (ANNE MARIE SCHIMMEL) در ۷ آوریل ۱۹۲۲م. در شهر «ارفورت» آلمان به
دنیا آمد و از ۱۵ سالگی به تحقیق درباره
اسلام و یادگیری زبانهای زنده
مشرق زمین از جمله عربی، ترکی و فارسی پرداخت. وی در ۱۶ سالگی دیپلم گرفت و در سال ۱۹۴۱م. در سن ۱۹ سالگی به اخذ درجه دکترای رشته تمدن و زبانهای اسلامی از دانشگاه برلین نائل آمد و چند سال بعد نیز دکترای تاریخ مذاهب را دریافت کرد. خانم شیمل علاوه بر حوزه
عرفان به جنبههای دیگر اسلام نیز گرایش داشت، که از جمله آنها میتوان به اسماء اسلامی اشاره کرد. وی کتابی تحت عنوان «از علی تا زهرا» تحریر نمود که در سال ۱۹۸۹م. ابتدا به زبان انگلیسی و در سال ۱۹۹۳م. به زبان آلمانی منتشر شد. این کتاب برای دانشجویان رشتههای اسلام
شناسی یا خاورشناسی دائرة المعارف اسماء اسلامی به شمار میآید. کتابهای او بیش از هفتاد جلد میباشد، برخی از این کتابها عبارتند از: «و محمد پیامبر اوست»، «اسلام و دنیای مدرن» «درآمدی بر اسلام»، «ابعاد عرفانی اسلامی، تاریخ تصوف»، «در شکوه شمس» شیمل در ۸۰ سالگی دیده ازجهان فرو بست. وی در آثار خود
یزید را شایسته
لعن و
نفرین مسلمانان میداند و مسئولیت فاجعه کربلا را متوجه او میکند: «خلیفه دوم اموی (یزید) که مسئول واقعه کربلا در سال ۶۸۰ میلادی بود. که در آن نوه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به همراه اعضای
خانواده خود به
شهادت رسید و از آن پس نام او موضوع
سب و لعن همه مسلمانان
مؤمن حقیقی گردید.»
سر پرسی مولز ورث سایکس(۱۹۴۵ـ ۱۸۶۷م.) (SIR PERCY MOLES WORTH SYKES.) فاجعه غم انگیز کربلا را به مجلسی
تشبیه میکند که بعدها آن مجلس به شهر کربلا و زیارتگاه شیفتگان آن امام همام بدل گردید. او احساس خود را چنین بیان میکند: «در دهم
محرم ۶۱ هجری (۶۸۰م) این مجلس غم انگیز که نمایش آن نزدیک بود؛ در میدانی تشکیل و تنظیم داده شد که در آن میدان، شهر کربلا بعدا برای حفظ این آثار تاریخی گرداگرد مرقد که آن را مشهد یعنی محل شهادت
حسین (علیهالسّلام) مینامیدند، بنا شده و تدریجا آباد گردید. این عده قلیل در حالتی که راه عبورشان را به نهر
آب مسدود کرده بودند، برای این که از پشت سر محفوظ باشند، فقط
خندق ناقص و ناهمواری حفر نموده و آن را با نی و بوتههای گز پوشانیدند. مخصوصا خیام را هم پشت سر، پهلوی هم نصب نموده و با تمام قوا حاضر شدند که برای دفاع از خود تا آخرین دقیقه حیات با دشمن جنگ کنند. حقیقتا آن
شجاعت و دلاوری که این عده قلیل از خود بروز دادند، به درجهای بوده است که در تمام این قرون متمادی هر کسی که آن را شنید، بی اختیار زبان به
تحسین و آفرین گشود.... این یک مشت مردم دلیر غیرتمند، مانند مدافعان ترموپیل، (تنگهای است در تسالی (THESSALIE) بین کوه آنوپه و خلیج مالیاک که قریب یک فرسنگ طول آن است و در این محل لئونیدای پادشاه اسپارت با سیصد تن از سپاهیان خود وچهار یا پنچ هزار نفر یونانی با سپاهیان خشایار شا (پسر داریوش کبیر) مصاف داده بیست هزار نفر از لشکریان
ایران را کشته و خود نیز به
قتل رسید.) نامی بلند غیر قابل زوال برای خود تا ابد باقی گذاشتند.»
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله، «امام حسین از نگاه شرقشناسان».