امام حسین از نگاه اندیشمندان غیراسلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) و قیام خونینی که برپا نمود، از چنان عظمت و شکوهی در
تاریخ برخوردار است که نه تنها
مسلمانان و
شیعیان، بلکه توجه بسیاری از اندیشمندان و شخصیتهای غیر اسلامی را نیز به خود معطوف داشته است. شخصیت والا و
ایثار و از
خودگذشتگی بیمانند آن حضرت (علیهالسلام)، آنان را چنان شیفته و مجذوب خود کرده که در برابر عظمت و درخشش وجودی آن حضرت (علیهالسلام) سر تعظیم فرود آورده، خواسته یا ناخواسته زبان به
تحسین او گشوده، در
تمجید و ستایش مقام شامخ آن بزرگوار در سخنان و آثار خود سخنها گفتهاند. در این مقاله سعی شده به مواردی از این سخنان اشاره شود:
این دانشمند بزرگ مسیحی پس از تمجید و ستایش شکوه و عظمت
روز عاشورا چنین میگوید: «
حسین (علیهالسلام) برای شرف و ناموس و اجرای احکام
اسلام و از بین بردن
ظلم و
ستم و جلوگیری از حیف و میل
مسلمین و حمایت از
مستضعفین و
بینوایان و به خاطر
خدا از جان و مال و
فرزند گذشت؛ اما زیر بار
استعمار نرفت؛ پس بیایید ما نیز شیوه او را سرمشق خود قرار داده، از زیردست استعمارگران خلاصی یابیم و
مرگ با
عزت را بر زندگی با
ذلت ترجیح دهیم؛ زیرا مرگ با عزت بهتر از زندگی همراه با ذلت است».
مسیو ماربین ـ دانشمند و محقق آلمانی ـ درباره
امام حسین (علیهالسلام) و قیام جاودانهاش، همچنین علل
قیام آن حضرت (علیهالسلام) و نتایج آن به طور مفصل سخن رانده است که خلاصه آن چنین است:
«
حسین بن علی (علیهالسلام) ـ نوه
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، که از دختر محبوبش
فاطمه (سلاماللهعلیها) متولد شده تنها کسی است که در چهارده قرن پیش در برابر
حکومت جور و ظلم قد علم کرد. در فرزند
علی (علیهالسلام)، همه
اخلاق و صفاتی که در دوران حکومت
عرب پسندیده و قابل احترام بود، مشاهده میشد. حسین (علیهالسلام)
شجاعت و دلاوری را از پدر خود به
ارث برده بود و به احکام و دستورات
اسلام تسلطی کامل داشت... .
موضوعی را که نمیتوان نادیده گرفت این است که حسین (علیهالسلام) اولین شخص سیاستمداری بود که تا به امروز، احدی سیاستی به مؤثری
سیاست او اتخاذ نکرده است. زمانی که
بنیامیه ـ دشمن کینهتوز
اسلام ـ در مقام هتک حرمت به اسلام برآمدند، حسین (علیهالسلام) سکوت را جایز ندانسته، به طور جدی و علنی علیه بنی
امیه و حکومت وقت
قیام کرد و
آل ابیسفیان و یزیدیان را به رسوایی و نابودی کشانید. او علناً و آشکاراً میگفت: من در راه
حق و جهت امر به معروف قیام خواهم کرد و کمترین تردیدی ندارم که در این راه کشته خواهم شد. من قیام خواهم کرد اگرچه جان خود و عزیزانم را در این راه از دست بدهم. او به گفتهاش
عمل کرد؛ عملی که هیچگاه در دنیا سابقه نداشته و نخواهد داشت که شرحش از حد ایجاز ما خارج است.
تاریخ عاشورا کاملاً نشان میدهد که هیچیک از
شهیدان کربلا عمداً خود را به کشتن ندادهاند؛ بلکه هر یک از کشتهشدگان مورد هجوم و تاختوتاز سپاه دشمن قرار گرفته، مظلومانه از پای درآمدهاند و هریک از این
شهدا به اندازه مظلومیتشان بر عظمت و بزرگی اسلام افزودهاند؛ ولی
شهادت حسین (علیهالسلام) از همه مهمتر و از روی
دانش و
بصیرت و سیاست انجام گرفت و این شهادت و شهامت در تاریخ بشریت نظیر نداشته است..... چندی نگذشت که حکومت ظلم و جور
معاویه و جانشینان او از میان رفت و در کمتر از یک قرن،
قدرت از بنی
امیه سلب گردید. خارج شدن قدرت از دست بنی
امیه به گونهای انجام شد که امروز نام و نشانی از آنان نمودار نیست و اگر در متن کتابهای تاریخی نامی از این
قوم ذکر شده در تعقیب آن هزاران
نفرین و
ناسزا نوشته شده و این نیست مگر به واسطه قیام حسین (علیهالسلام) و یاران باوفای او».
این مورخ شهیر آمریکایی در تمجید و ستایش از
شخصیت و قیام سید و سالار شهیدان (علیهالسلام) مینویسد: «برای
[
امام
]
حسین (علیهالسلام) ممکن بود که زندگی خود را با
تسلیم شدن به
اراده یزید نجات بخشد، لیکن مسئولیت پیشوایی و
نهضت نجاتبخش اسلام اجازه نمیداد که او یزید را به عنوان
خلافت بشناسد؛ لذا خود را برای هر ناراحتی و فداکاری برای رها ساختن اسلام از چنگال بنی
امیه آماده ساخت. در زیر
آفتاب سوزان و روی ریگهای تفتیده
عربستان، روح حسین (علیهالسلام) فناناپذیر است. ای رهبر نمونه شجاعت و ای شهسوار من ای حسین (علیهالسلام)».
این اندیشمند غیر
مسلمان در ستایش و تمجید
اباعبدالله الحسین (علیهالسلام ) و قیام خونینش میگوید: «در طی قرون، افراد بشر همیشه جرئت و پر دلی و عظمت
روح و بزرگی
قلب و شهامت روانی را دوست داشتهاند و در اثر همین صفات است که
آزادی و
عدالت، هرگز به نیروی ظلم و
فساد تسلیم نمیشود. این است شهامت و این است عظمت امام حسین (علیهالسلام)؛ و من مسرورم که در چنین روزی با کسانی که این
فداکاری عظیم را از دل و جان ستایش میکنند شرکت کردهام، هر چند که هزار و سیصد سال از آن
تاریخ گذشته باشد».
پروفسور
ادوارد گرانویل براون مشهور به
ادوارد براون، پزشک و مستشرق بزرگ انگلیسی و استادیار
زبان فارسی در دانشگاه کمبریج از قیام با عظمت
کربلا چنین یاد میکند: «آیا اقلیتی پیدا میشود که حدیث کربلا را بشنود؛ اما آشفته و محزون نگردد، حتی غیر
مسلمانان نیز نمیتوانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت، انکار کنند».
این
مورخ مشهور نیز مینویسد: «در طی قرون گذشته و در سرزمینهای مختلف،
بشریت صحنههای حزنآوری به عظمت قیام حسینی که موجب بیداری قلب خونسردترین خوانندگان خواهد شد، به خود ندیده است».
تامداس توندون (
تاملاس توندون) (اندیشمند
هندو) در توصیف [امام حسین|امام حسین (علیهالسلام)]] و قیام شجاعانهاش مینویسد: «شهادت امام حسین (علیهالسلام) از همان زمان که طفلی بیش نبودم در من تأثیر عمیق و حزنآوری داشت. من اهمیت داشتن این خاطره بزرگ تاریخی را میدانم. فداکاریهایی مانند شهادت امام حسین (علیهالسلام)، سطح
فرهنگ بشر را ارتقا میبخشد و خاطره آن شایسته است بماند و یادآوری گردد».
مهاتما گاندی رهبر بزرگ مردم
هندوستان در توصیف عظمت و شکوه شخصیت و قیام اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) چنین سخن به میان آورده است: «من زندگی امام حسین (علیهالسلام) ـ آن
شهید بزرگ اسلام ـ را به دقت خواندهام و به صفحات کربلا توجه کافی نمودهام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین (علیهالسلام) پیروی کند».
او مینویسد: «بهترین درسی که از
تراژدی کربلا میگیریم، این است که
حسین (علیهالسلام) و یارانش
ایمان استوار به خدا داشتند. آنها با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که
حق با
باطل روبهرو میشود، اهمیت ندارد و پیروزی حسین (علیهالسلام) با وجود اقلیتی که داشت، باعث شگفتی من است».
چارلز دیکنز نویسنده مشهور انگلیسی در توصیف و ستایش قیام مقدس اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) چنین میگوید: «اگر منظور امام حسین (علیهالسلام)
جنگ در راه خواستههای دنیایی خود بود، من نمیفهمم چرا او خواهران و
زنان و اطفالش را به همراه برده بود؛ پس
عقل چنین حکم میکند که او فقط به خاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد».
او نیز در ستایش از مقام رفیع و با عظمت اباعبدالله (علیهالسلام) چنین نوشته است: «درس امام حسین (علیهالسلام) و هر
پهلوان شهید دیگری این است که در
دنیا، اصول ابدی
عدالت و
ترحم و
محبت وجود دارد که تغییرناپذیرند و همچنین میرساند که هرگاه بدی مقاومت کند و بشر در راه آن پافشاری نماید آن اصول (عدالت و ترحم و محبت) همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند
[
در نتیجه قیام علیه ظلم و بیعدالتی نیز
استمرار خواهد یافت
]
».
او پس از ذکر
مصائب امام حسین (علیهالسلام) و
حضرت مسیح (علیهالسلام)، به مقایسه مصیبتهای این دو بزرگوار پرداخته، بعد مینویسد: «مصائبی که بر
مسیح (علیهالسلام) وارد شد، نسبت به مصائبی که بر حسین (علیهالسلام) وارد شد، مانند پرکاهی است در برابر کوهی بزرگ».
این دانشمند مسیحی سوریتبار در کتابش ـ الحسین (علیهالسلام) فی الفکر المسیحی ـ ضمن پرداختن به اسباب و علل قیام
سیدالشهداء (علیهالسلام) بارها از شخصیت عظیم و دستنیافتنی سید و
سالار شهیدان (علیهالسلام) سخن به میان آورده است. در قسمتی از این
کتاب، او ضمن برشمردن اوصافی از شخصیت والای امام حسین (علیهالسلام) چنین مینویسد:
حسین (علیهالسلام) راه رهایی را برای میلیونها
مسلمان روشن کرد، مسیر حرکت و گام برداشتن را به آنان شناساند و آنان را از افتادن در گودال ضلالت و سقوط در دام
گناه و خفت برحذر داشت. با پرتو نور همیشه درخشان خود، راه حق را پیش
چشم آنان
آشکار کرد و نشانههای
ترس و تنهایی را از این راه زدود و از آن پس انسانهای
مؤمن، با بهرهگیری از
نور شمعی که او با سوختن خود در سرزمین کربلا برافروخت و تا آنگاه که
خداوند اراده کند، پرفروغ خواهد ماند، از این راه عبور خواهند کرد.
حسین (علیهالسلام) در برابر سست شدن عقیده و ضعف
معنویت و
دین، به
دفاع از آن پرداخت؛ زیرا حصار اعتقادات پس از یک دوره قوت و
اقتدار به ضعف و سستی مبتلا شده بود او با گفتار و کردار به مظاهر
گناه و سستی حمله برد و در برابر شیطانزادگان و عهدشکنان، مخالفین
سنت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و آنان که
حرام خدا را
حلال کرده و به
گناه و
عداوت با
بندگان خدا رفتار میکردند، صبری بیمثال پیشه کرد؛ ازاینرو او با مقاومت در برابر ستیزی که با اعتقاداتش کرد، زره مقاوم اسلام گردید؛ اگر او نبود اسلام در روند
حیات خود عقیدهای استوار و ریشهدار در ضمیر
وجدان مسلمانان نمیشد؛ زیرا پیش از این
اسلام به مذهبی سرگشته و متحیر تبدیل شده بود که رفتار حاکمان عوامل
حکومت و ستایشگران درباره آن را به سوی مذهبی ساده و احمقانه پیش میبردند.
سوختن ظاهری حسین (علیهالسلام) در سرزمین کربلا مرحله نخست شعلهای درونی و ابدی بود که همچون زندگی در برابر
مرگ و درخشندگی در برابر سوختن تداعی میشد و با شهادتی که
تاریخ نظیر آن را به خود ندیده، قیامش گوهر
ادیان الهی شد که همواره در مواضع
احساس و
شعور انسان فریاد برمیآورد و با فریادی آرامناپذیر مواضع عقیده و
ایمان را هوشیار میکند. او به منزله حقیقتی به تمام معنا در جانها رسوخ کرده بود ... .
حسین (علیهالسلام) ما، گوهر حقیقتی ادیان الهی است و ضمیر
محبت،
حمیت و
عشق است که در خود حقایق آینده را دارد... چه کسی این سخن را آشکارا سر داده است که: من تنها برای
اصلاح امت جدم خروج کردم... میخواهم
امر به معروف و نهی از منکر کنم... این حسین سیدالشهدا (علیهالسلام) است که در میدان حق واقع شده است و قیامش نمونه مجسم و گوهر همه ادیان برای همه
تاریخ شده است. او برای اصلاح امت جدش قیام کرده است، بهترین امتی که با سه
شعار ایمان، امر و نهی برای مبارزه به پا خاسته است ایمان به
خداوند یگانه، امر به معروف و نهی از منکر همان اصول اخلاقی سهگانهای هستند که در
تورات و
انجیل و
قرآن آمدهاند.
مسئله نخست
حق در همه
ادیان مشترک است و با وجود همه حجابهای ـ از جنس
بدعت ـ به وضوح هویداست؛ و
حقیقت همه ادیان چیزی جز بیداری مستمر و
تذکر پیاپی این مسئله نیست. حسین (علیهالسلام) آنگاه که به سوی
کربلا رفت، این حقیقت را ایجاد کرد تا عاشورای اعتقادات باشد و حقیقت جاننثاریاش ضمیر متحول و نوشونده ادیان الهی در محبت به خداوند و
عمل به تعالیم او را در گذر زمان پایدار سازد.
آیا
آزادی و ازخودگذشتگی اعلام یک
سنت پسندیده الهی نیست که آن را از طریق مبانی قیام حسین (علیهالسلام) شناختیم و این خود جوهره نصایح و وصایای بزرگ انجیل است؟ پس حسین (علیهالسلام) اصلاحطلب و مصلح
وجدان و ضمیری است ... حقیقت همه ادیان برای همیشه
تاریخ ... صدای آرام و برخاسته از عمق تاریخ وی
فریاد و غوغای زندگی را پشت سرگذاشت. ندای او از درون انسانیتی برمیخیزد که با پرتو شعله سوزناک مظلومیت در میان گرفته شده است تا از این طریق انسانیت را به همان
نعمت پاکی برساند که
ضلالت و بطلان به دنبال زدودنش از پیش پای اوست...».
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «امام حسین(ع) در اندیشه جمعی از اندیشمندان غیر اسلامی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۲۳.