المحاسن و الأضداد (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از این کتاب در شمار آثار
جاحظ نامی برده نشده است. خود جاحظ که حدود ۳۶ اثر از آثار خود را در مقدمه «
کتاب الحیوان» نام میبرد کوچکترین اشارهای به این کتاب نمیکند.
مصادر قدیمی نیز، جزء کتاب
خزانة بغدادی، از یاد کرد این کتاب خالی است، اما مصادر جدید از این اثر در زمره آثار جاحظ نام میبرند، مثلا کتاب:
ادب الجاحظ نوشته
سندوبی و نیز کتاب
تاریخ الادب العربی،
کارل بروکلمان.
اما مستشرق فرانسوی شارل بیلا معتقد است این کتاب از آثار جاحظ نیست بلکه به او نسبت داده شده است ولی به دلایل این اسناد اشارهای نمیکند. شاید یکی از علل و عواملی که باعث شده این عده «المحاسن و الاضداد» را از جمله آثار جاحظ بدانند. مقدمهای باشد که در کتاب موجود است و جاحظ در این مقدمه اعتراف میکند که وی بعضی از آثار خود را به کسانی چون
ابن مقفع،
خلیل بن احمد و... نسبت میداده است تا اینکه در بین مردم رواج پیدا کنند چرا که بعضی از نویسندگان در زمان وی نسبت به نگاشتههای وی غیرت به خرج میدادند و برخی فصول و معانی و مطالب آنها را
سرقت کرده و به وسیله آنها کتابهایی مینوشتند و به خود منسوب میداشتند. سپس آشکارا کتاب «المحاسن و الاضداد» را به خود نسبت میدهد و مینویسد: «این کتابی است که آن را «المحاسن و الاضداد» نام نهادم که هیچ کس پیش از من به تالیف اثری این چنین دست نیازیده و کسی از من تالیف آن را خواستار نشده است و... -)
اما روشن است که این مقدمه از طرف نویسنده کتاب برای پنهان داشتن واقعیت جعل شده است. در «المحاسن و الاضداد» شواهد بسیاری بر متحول بودن این کتاب به جاحظ یافت میشود از جمله اینکه مؤلف کتاب سخت طرفدار
حجاب و مخالف
بی حجابی است و در این باب (باب حجاب) بر عکس سائر ابواب که بعد از ذکر محاسن چیزی مساوی آن را نیز متذکر میشود، مساوی حجاب را یاد آور نمیشود. در حالیکه جاحظ در رسالهای مستقل به نام «القیان» به موضوع حجاب پرداخته و معتقد است حجاب امری شرعی نیست و شرع بی حجابی زنان را تحریم نکرده است. جاحظ بر این مدعای خویش ادلهای نیز اقامه میکند. گذشته از این تعصبی علوی در این اثر مشهود است که همانندش را در هیچ یک از آثار جاحظ نمیتوان یافت. چنانکه مؤلف در باب «محاسن المفاخرة» از بلندای مرتبه ابو بکر! چشم پوشیده و میگوید که روی جزء اشراف قریش نبوده است. از سوی دیگر مطاعن و مثالب
معاویه و
مروان بن حکم و
عمرو بن عاص و... غیره را بر شمرده و در مقابل به ذکر فضائل علویان پرداخته و بارها آنرا تکرار میکند.
دلیل دیگر بر عدم صحت انتساب کتاب به جاحظ اینست که در این کتاب از
عبدالله بن المعتز بارها یاد میشود و نمونهای از اشعار و اقوال وی ذکر میگردد و حال آنکه عبدالله بن معتز بعد از جاحظ زندگانی نموده و در سال ۹۰۸ هجری، یعنی درست یک روز پس از نشستنش بر اریکه قدرت در
بغداد به قتل رسیده است.
اما به راستی این کتاب اثر کدام نویسنده است؟ ظاهرا این کتاب از نویسندگان معاصر جاحظ نیست.
بلکه نوشته نویسندهای متاخر از جاحظ است. در المکتبة العربیة کتابی موجود است که عنوانش با عنوان «المحاسن و الاضداد» مشابهت دارد و آن کتاب «
المحاسن و المساوی» است اثر
ابراهیم بن محمد بیهقی که معاصر ابن معتز مذکور بوده است.
به عقیده برخی از محققین هر دو کتاب یعنی المحاسن و الاضداد و المحاسن و المساوی در بسیاری از موضوعات و مواد و نصوص با یکدیگر مطابقت دارند هر چند کتاب دوم موضوعات و ابواب جدیدی را نیز در برگرفته است. به عقیده وی مؤلف هر دو کتاب بیهقی است که کتاب اول را نگاشته و برای اینکه در بین مردم با اقبال مواجه شود آنرا به جاحظ نسبت داده است. لذا پس از آنکه از رواج قابل توجهی در بین عموم برخوردار شد با ایجاد اندکی تغییر در آن، آن را با نام «المحاسن و المساوی» منتشر ساخت و این بار آنرا به خود منسوب داشت.
«المحاسن و الاضداد» از اصالت و قوت بی بهره است و مؤلف تنها به جمع آوری اقوال و اشعار و اخباری که به بابهای شصت گانه آن تعلق دارد اکتفا نموده بدون آنکه بر آنها شرح و تعلیقهای بیفزاید و یا رای و سخن تازهای از خود ابداع نماید.
در حالیکه جاحظ همیشه بعد از ذکر اخبار به نقادی آنها میپردازد و از اشعار و اقوال دیگران در تایید آراء اصیل خویش بهره میبرد.
«المحاسن و الاضداد» در
قاهره به سال ۱۳۲۴ هجری به طبع رسیده است. جزء اول این کتاب توسط rehcseR. Oدر
استانبول به سال ۱۹۲۶ م، و جزء دوم در
اشتوتگارت به سال ۱۹۲۲ م منتشر شده است و nikalaBبعضی از داستانهای آنرا به روسی ترجمه کرده است. نگاه کنید به: ۲۴۷، IIIaclsIنسخه موجود در برنامه مقدمه و با تبویب و شرح دکتر
علی بو ملحم توسط انتشارات دار و مکتبة الهلال، بیروت در سال ۲۰۰۲ م به چاپ رسیده است.
(۱) - تاریخ الادب العربی، کارل برو کلمان، ج۳، ص۱۲۷.
(۲) - مقدمه محقق کتاب: دکتر علی بو ملحم.
نرم افزار تراث، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.