ابراهیم بن محمد بیهقی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بِیْهَقی، ابراهیم بن محمد (د سدۀ ۳یا ابتدای سدۀ ۴ق/۹یا۱۰م)، ادیب ایرانی عربی نویس بود.
از نامش
حدس میزنیم که از
بیهق برخاسته است. از احوال او مطلقاً هیچکس سخن نگفته، و تنها کتابی که میتواند خبری از او به دست دهد، همانا تنها تالیفی است (المحاسن و المساوی) که از او برجای مانده است. فریدریش شوالی و به ژریس
به بررسی این اثر همت گماردهاند؛ اما نتایجی که به دست آمده، اندک است. ژریس میکوشد لااقل محدودۀ زمانی زندگی او را تعیین کند تا بتواند در روند پیدایش و تحول آن نوعی ادبی که «شایست و نشایست» خوانده شده، جای مناسبی برای کتاب
المحاسن و المساوی پیدا کند. پیش از این، بروکلمان نوشته بود که او به حلقۀ ادیبان
ابن معتز وابسته بوده است
. اما در کتاب مذکور چیزی در تایید این سخن یافت نمیشود. در عوض در کتاب دو نکته به تعیین زمان نگارش آن کمک کرده است: بیهقی یکبار در پایان داستانی که دربارۀ انگشتری گرانبهایی نقل شده است، مینویسد: آن انگشتری هم اکنون در اختیار
خلفیه مقتدر (حک ۲۹۵-۳۲۰ق/۹۰۸-۹۳۲م) است.
در جای دیگر نیز مینویسد: «این دو بیت را نوشته بر کفِ اتاقی که ابنمعتز در آن کشته شد (۲۹۶ق) ـ و به خط خود اوـ یافتیم».
شاید همین روایت بروکلمان را برآن داشته است که بیهقی را وابسته به حلقۀ ادیبان ابن معتز بپندارد.
از فصلهای نخستین کتاب،
مذهب مؤلف نیز آشکار میگردد.
راست است که او بنا بر سنت عامۀ نویسندگان، از مناقب
حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آغاز کرده، و جانشینان وی،
ابوبکر،
عمر و
عثمان نیز پرداخته است، اما اگر سهم عثمان از یک صفحه هم تجاوز نمیکند،
در عوض فصلهایی به فضایل
امام علی (علیهالسّلام) و
امام حسن و
امام حسین (علیهالسّلام)،
و بابهایی به «مَساوی» دشمنان ایشان و خاصه قاتلان امام حسین (علیهالسّلام)
اختصاص داده است. با این همه، باب «محاسن کسانی که از اهانت به صحابۀ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خودداری کردهاند»،
نشان از آن دارد که او جانب اعتدال را فرو نمینهاده، و شاید به آیین
شیعیان زیدیه بوده است.
آنچه نام بیهقی را ماندگار ساخته، البته کتاب المحاسن و المساوی اوست که در زمینۀ نوع ادبی «زشت و زیبا» یا «شایسته و نشایست» نخستین تالیف به شمار میآید.
برخی از دانشمندان مانند اینوسترانزف، معتقدند که کتاب المحاسن منسوب به
عمر بن فرخان در
حقیقت تقلیدی از کتابهای عهد ساسانی، معروف به شایست نشایست بوده است.
ژریس که این نظر را رد کرده،
ظاهراً راه صواب را برگزیده است، زیرا نسخهای از این نوع کتاب و با همین عنوان به زبان پهلوی در دست است که اساساً به آیینهای دینی و مناسک و قوانین
دین پرداخته، و آن را تقابل نیکی و بدی که مورد نظر نوشتههای عربی است، در آن دیده نمیشود. از آن گذشته، عنوانِ شایست نشایست، طی سدۀ اخیر به آن داده شده است و پیش از آن، کتاب را روایت میخواندند که باز عنوانی ساختگی است.
تقابل شایست و نشایست در این کتاب و دیگر آثار مشابه پیوست یکنواخت نیست. گاه تنها «محاسن»، مثلاً مناقب امام علی (علیهالسّلام)، و گاه منحصراً «مساوی»، مانند زشتیهای قاتلان امام حسین (علیهالسّلام) است، گاه به شیوۀ جاحظ، فوائد و مضار یک موضوع (مثلاً بخل) در آنِ واحد بررسی میشود و گاه مفهوم
متضاد آن (مثلاً بخل≠ بخشندگی) آورده میشود.
لزوم همنشینی
خیر و
شر که موجب تعادل هستی انسان میگردد، در اندیشههای جاحظ متبلور است. ظاهراً همین اندیشه، مبنای کار بیهقی را تشکیل داده است. از همین جاست که میبینیم وی گاه لفظ به لفظ، قطعاتی از نوشتههای جاحظ را نقل کرده است.
کتاب محاسن نیز مانند دیگر آفرینندۀ آن، گمنام بود و تنها یک نسخۀ خطی از آن باقیمانده است. با این همه، ژریس ملاحظه کرده که نویسندۀ المحاسن و الاضداد منسوب به
جاحظ، به نحو گستردهای از بیهقی بهره برده است.
این نوع ادبی اندکی بعد، بار فلسفی ـ اخلاقی را فرو نهاد و در فضای زبانشناختی صنعتگرای لفظپرداز که از ویژگیهای منشیان بود و از نیمۀ سدۀ ۴ق به بعد سراسر
ادبیات عرب را فراگرفت، در چارچوب ادب محصور گردید. ثعالبی دو اثر در این زمینه باقی گذاشته است: الظرائف و اللطائف فی الاضداد و یواقیت فی بعض المواقیت فی مدح کل شیء و ذمه.
(۱) ابراهیم، محمدابوالفضل، مقدمه بر المحاسن و المساوی.
(۲) ابنندیم، الفهرست.
(۳) بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
(۴) تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۵) قفطی، علی، اخبار العلماء، به کوشش محمدامین خانجی، قاهره، ۱۳۲۶ق.
(۶) محمدی، محمد، الادب الفارسی، بیروت، ۱۹۶۷م.
(۷) مزداپور، کتایون، مقدمه بر شایست ناشایست، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۸) EI۲.
(۹) GAL، S.
(۱۰) Gériès، I، Un Genre littéraire arabe: al-Mahâsin wa-l-Masâwî، Paris، ۱۹۷۷.
(۱۱) Iranica.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابراهیم بن محمد بیهقی»، شماره۵۴۲۴.