ضُحیٰ (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ضُحیٰ (به ضم ضاد) از
واژگان قرآن کریم به معنای انتشار نور آفتاب و گسترش شعاع آن است.
این واژه در چند آیه از
قرآن کریم در موضوعات مختلف به کار رفته است.
از مشتقات این کلمه
لا تَضْحی ( به فتح تاء و سکون ضاء) به معنای سوزش آفتاب نبینی، است.
ضُحی انتشار نور آفتاب و گسترش شعاع آن است.
چنانکه
راغب اصفهانی و دیگران گفتهاند.
در
الصحاح و
اقرب الموارد گفته
ضحوه بعد از طلوع خورشید و پس از آن ضحی است.
در
مجمع البیان فرموده: اصل آن ظهور است
«ضَحَا الشَّمْسُ یَضْحُو ضَحْواً» یعنی
خورشید آشکار شد.
قربانی را از آن جهت
اضحیه گویند که در روز عید وقت گسترش نور آفتاب
ذبح میشود.
جمع آن
اضاحی است.
بعضی ضحیّه و ضحایا گفتهاند.
به مواردی از
ضُحیٰ که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها) «
قسم به آفتاب و قسم به گسترش شعاع آن.»
(اَنْ یَاْتِیَهُمْ بَاْسُنا ضُحًی وَ هُمْ یَلْعَبُونَ) (
عذاب ما هنگام روز به سراغشان بيايد در حالىكه سرگرم بازى هستند.)
در این آیه وقت را ضحی گفته به مناسبت گسترش نور خورشید؛ یعنی عذاب ما آنها را در وقت گسترش روز آنگاه که مشغول کاراند دریابد.
(قالَ مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ الزِّینَةِ وَ اَنْ یُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًی) (
موسی گفت: «وعدهگاهتان روز عيد است؛ به شرط اينكه همه مردم، هنگامى كه روز، بالا مىآيد، جمع شوند.»)
در این آیه هم وقت را ضحی گفته به مناسبت گسترش نور خورشید؛ گفت وقت وعده شما روز زینت است که مردم در نیمروز یا وقت چاشت مجتمع شوند.
(وَ الضُّحی • وَ اللَّیْلِ اِذا سَجی) (سوگند به روز در آن هنگام كه آفتاب برآيد و گسترده شود.)
در این آیه نیز وقت را ضحی گفته به مناسبت گسترش نور خورشید؛ مقصود از ضحی روز است به قرینه (وَ اللَّیْلِ).
(وَ اَنَّکَ لا تَظْمَؤُا فِیها وَ لا تَضْحی) «ای
آدم تو در آن
بهشت عطشان نمیشوی و سوزش آفتاب نبینی.»
غرض از
(لا تَضْحی) آن است که حرارت خورشید نمیبینی. در مجمع البیان و اقرب الموارد آمده:
«ضَحَی الرَّجُلُ یَضْحَی ضُحًی: اذا برز للشمس» يعنى اى آدم تو در آن بهشت عطشان نميشوى و سوزش آفتاب نبينى.
گفتهاند: علت جمع این دو کلمه آن است که تشنگی بیشتر از حرارت و حرارت از آفتاب است. مانند آیه ما قبل:
(اِنَّ لَکَ اَلَّا تَجُوعَ فِیها وَ لا تَعْری) (زيرا تو در بهشت در آسايشى و گرسنه و برهنه نخواهى شد.)
گرسنگی عریانی شکم است مثل عریانی تن.
(لَمْ یَلْبَثُوا اِلَّا عَشِیَّةً اَوْ ضُحاها) «توقف نکردهاند مگر به قدر آخر روز یا اول آن عشیه.»
عشیه آخر روز و ضحی اول روز و انتشار نور خورشید است و ضمیر
(ضُحاها) به
(عَشِیَّةً) راجع است. نظیر آیه:
(وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ کَاَنْ لَمْ یَلْبَثُوا اِلَّا ساعَةً مِنَ النَّهارِ) (به ياد آور روزى را كه
خداوند آنها را جمع خواهد كرد؛ آنچنان كه احساس مىكنند گويى جز ساعتى از روز، در
دنیا توقّف نكردند.)
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ضحی»، ج۴، ص۱۷۴-۱۷۵.