الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جوهرالنَّضید فی شرح منطقالتجرید، کتابی در منطق به عربی، تألیف
علامه حلی ، در شرحِ بخش
منطق کتاب تجرید
خواجهنصیرالدین طوسی میباشد.
منطق تجرید یک دوره کامل و بسیار مختصر در منطق است و علامه حلّی بهسبب همین اختصار ــ که موجب دشواری در فهم عبارات آن شده ــ و نیز به جهت احتوای کتاب بر مباحث ارزنده، به شرح آن پرداخته است.
منطق تجرید و شرح آن (الجوهرالنّضید) مشتمل بر نُه فصل است: ۱) در باره مدخل منطق، شامل مباحثی از قبیل دلالت الفاظ، اقسام حمل و
کلیات خمس ؛ ۲) در باره مقولات، که در آن از اقسام تقدم و تأخر نیز بحث میشود؛ ۳) در باره قضایا، شامل مباحثی در باره اجزای قضیه، اقسام آن، مناط صدق در قضایا، تلازم شرطیات، جهات قضایا، تناقض و عکس؛ ۴) در باره
قیاس ، که از مباحثی همچون اقسام قیاس، اشکال چهارگانه
قیاس اقترانی ، شرایط انتاج آن،
قیاس اقترانی شرطی ،
قیاس استثنایی و لواحق آن بحث میکند؛ ۵)
برهان وحد ، که در آن اقسام «مطالب» (پرسشهای سه گانه ما، هل و لِمَ)، مبادی برهان، شرایط مقدمات برهان، احوال علوم، اقسام
حد و مشارکت حد و برهان مطرح میشود؛ ۶)
جدل ، شامل مباحثی چون مبادی جدل، مادّه و صورت و مواضع آن؛ ۷)
مغالطه ، که در آن مواد مغالطه و اسباب آن بیان میشود؛ ۸) در باره
خطابه ؛ ۹)
شعر .
الجوهرالنّضید به سبک «قال» و «اقول» نگاشته شده و دارای ویژگیهای شروح انتقادی، تحلیلی و توضیحی است. نویسنده آن از اقوال بزرگان فن
منطق ، همانند
ارسطو و
ابنسینا ،
استفاده کرده و در برخی موارد
خواننده را به کتاب
الاسرارالخفیه (اثر دیگری از علامه حلّی) ارجاع داده است.
خواجهنصیرالدین طوسی منطق تجرید را مطابق با ساختار بخش منطق
کتاب شفاء ابنسینا و به روش ارسطویی نگاشته و از اینرو، در آن به بحث در باره مقولات پرداخته و دلیل این کار را نیاز منطقی به بحث مقولات در مباحث حدود و اکتساب آن دانسته است.
علامه حلّی نیز، به تبعیت از او، در الجوهرالنّضید
مقولات را شرح کرده و از
صناعات خمس به تفصیل سخن گفته و
حد و
رسم را در بخش فن برهان مطرح کرده است، در حالی که در آثار منطقی دیگرش (مانند بخش منطق الاسرار الخفیه، و القواعدالجَلیه)، به پیروی از روش
ابوعلیسینا در
منطق اشارات ، بحث مقولات را از مباحث فلسفی دانسته و آن را از منطق به
فلسفه منتقل کرده است
. وی از صناعات خمس تنها به طرح برهان و مغالطه اکتفا کرده و پس از طرح کلیات خمس، حد و رسم را از فن برهان به مبحث تصورات منتقل کرده است.
بن ابراین، باب معرِّف (مباحث مربوط به تعریف) را قبل از باب حجت (مباحث مربوط به استدلال) آورده است
.
ایجاز ، اشتمال بر تمامی بخشها و ابواب منطق، و اجتناب از طرح آرای گوناگون بهطور گسترده، موجب گردید که منطق تجرید، به منزله متن آموزشی مناسب، مورد توجه قرار گیرد، چنانکه متأخران در کتابهای آموزشی خود دقیقاً مطالبی را از آن نقل کردهاند.
وجود نسخههای متعدد الجوهرالنّضید
و نیز چاپهای مکرر آن.
نشان میدهد که این کتاب یکی از رایجترین متون درسی منطق بوده و حکیمان متأخر و مدرسان معاصر نیز از آن استقبال شایانی کردهاند.
الجوهرالنّضید از جهاتی با دیگر آثار منطقی علامه حلّی (مستقل یا غیرمستقل) متفاوت است، از جمله اینکه چون تفصیل زیاد و اجمال بیش از حد ندارد، از دیگر آثار منطقی علامه حلّی ممتاز و متمایز است.
علامه حلّی در الجوهرالنّضید مباحثی مانند نسبتهای چهارگانه بین مفاهیم، کلی طبیعی، کلی منطقی و کلیعقلی، قضایای سهگانه (
خارجیه ،
ذهنیه ،
حقیقیه ) و تحلیل ساختار معنایی قضیه (تحقیق محصورات) را مطرح نکرده، اما در القواعدالجَلیه
و الاسرار الخَفیه
آنها را آورده است. همچنین مباحثی همچون مقولات و تناقض در شرطیات را در الجوهرالنّضید
مطرح کرده، اما در سایر آثار منطقیاش آنها را ذکر نکرده است.
در منطق تجرید از ماهیت منطق و موضوع آن بحث نشده،
اما شارح در الجوهرالنّضید
بهطور مختصر به بیان آن پرداخته است. علامه حلّی در این اثر برخلاف نظر خواجه، به این موارد قائل است:۱) قضایای طبیعیه در زمره قضایای مهمله نیستند. خواجه نصیرالدینطوسی چون قضایای طبیعیه را مستقل از
قضایای مهمله ندانسته، در منطق تجرید از آنها نامی نبرده است. علامه حلّی
علاوه بر قضیه طبیعیه در باره قضیه عامه نیز سخن گفته است و طرح آن از نوآوریهای وی به شمار میآید. گفتنی است آنچه را که کاتبی قزوینی، متکلم و منطقدان (متوفی ۴۹۳)،
قضیه طبیعیه تلقی کرده، علامه حلّی
قضیه عامه دانسته است. ۲) در
قضایای شخصیه تضاد قابل تحقق است.
۳) نفی اخذ علل در حدود.
۴) نتایج قیاس مشتمل بر دو مقدمه منفصله مانعه الجمع است.
۵) دلالت لفظ بر معنا
تابع اراده و قصد گوینده نیست
۶) نفی شرطِ تعلقِ ایجاب و سلب، به لزوم و شرطِ صدقِ مقدّم، در سالبه اتفاقیه، در تلازم شرطیات
۷) نحوه ترتیب مطالب (پرسشهای ما، هل، لِمَ).
علامه حلّی در الجوهرالنّضید همچنین بر خلاف آرای منطقی برخی از اندیشمندان
نظریاتی دارد که برخی از آنها عبارتاند از:اعم بودن سالبه نسبت به موجبه معدوله، اعتباری است نه بر حسب موضوع
؛ با این بیان که تفاوت
قضیه موجبه و
سالبه در باب موضوع و اخصیت موجبه از سالبه بدینسبب است که در سالبه میتوانیم از موضوع غیرثابت از آن جهت که غیرثابت است، امری را سلب کنیم، اما قضیه موجبه ــ اگرچه میتواند موضوع ثابت داشته باشد ــ نمیتوان بر موضوع ثابت یا غیرثابت از آن جهت که غیرثابت است حکمی نمود بلکه از آن جهت که ثابت است ــ اگرچه این ثبوت ذهنی باشد ــ حکمپذیر است. بنابراین، اعمّیت سالبه به اعتبار حیثیت است نه به اعتبار وجود یا عدم موضوع. ۲) همه شرایط هشت گانه تناقض، متعلق به موضوع و محمول است و ارجاع برخی شروط به موضوع و اختصاص بعضی دیگر به محمولْ باطل است.
علامه حلّی
همانند خواجهنصیر طوسی و ابنسینا
از ذکر لفظ «کوتاه» در تعریف حد ( گفتار کوتاه دالّ بر ماهیت شیء) انتقاد و آن را حذف کرده است و بر خلاف بوعلی،
برای رفع ابهام از واژه «دالّ» و ارائه تعریفی مانع برای حد، قید بالذات را به تعریف حد افزوده است. ۳) موضوع منطق
معقولات ثانیه است.
وی در اینجا هیچ قیدی برای معقولات ثانیه قائل نشده، در حالیکه ابنسینا
معقولات ثانیه را، مشروط به اینکه ما را از معلوم به مجهول هدایت کنند، موضوع منطق دانسته است. برخی بر نظر علامه حلّی و همفکرانش در این باره اشکال وارد کردهاند.
علامه حلّی
در مباحث فلسفیای که بهتبع بحث مقولات در الجوهرالنّضید مطرح میشود، حرکت در جوهر را انکار کرده است.
الجوهرالنّضید، بر اساس نسخههای متعدد و با توضیحات فارسی محسن بیدارفر، در ۱۳۸۱ و ۱۳۸۴ ش در قم به چاپ رسید
منوچهر صانعی درهبیدی آن را به فارسی ترجمه و در ۱۳۷۰ ش در تهران چاپ کرد.
منابع:
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعه.
(۲) آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلامالشیعه: احیاء الداثر منالقرن العاشر، چاپ علی نقی منزوی، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۳) ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، معالشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطبالدین رازی، تهران ۱۴۰۳.
(۴) ابنسینا، التعلیقات، چاپ عبدالرحمان بدوی، قم ۱۴۰۴.
(۵) ابنسینا، الشفاء، المنطق، ج ۱، الفنالثانی: المقولات، چاپ ابراهیم مدکور و دیگران، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
(۶) ابنسینا، النجاه منالغرق فی بحر الضلالات، چاپ محمد تقی دانشپژوه، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۷) حسن امین، مستدرکات اعیان الشیعه، بیروت ۱۴۰۸ـ ۱۴۱۶/ ۱۹۸۷ـ۱۹۹۶.
(۸) محسن امین، اعیان الشیعه، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۹) بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، چاپ مرتضی مطهری، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۱۰) محمدباقر حجتی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، تهران۱۳۴۵ ش.
(۱۱) احمد حسینی اشکوری، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی حضرت آیه اللّه العظمی مرعشی نجفی، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ ش.
(۱۲) هادی بن مهدی سبزواری، شرحالمنظومه، چاپ حسن حسنزاده آملی، تهران ۱۴۱۶ـ۱۴۲۲.
(۱۳) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، التنقیح فی المنطق، چاپ غلامرضا یاسیپور، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۱۴) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمه المتعالیه فیالاسفار العقلیه الاربعه، بیروت۱۹۸۱.
(۱۵) ابوالفضل عربزاده، فهرست نسخههای خطی کتابخانه آیه اللّه العظمی گلپایگانی، قم ۱۳۷۸ ش؛
(۱۶) حسن بن یوسف علامه حلّی، الاسرار الخفیه فیالعلوم العقلیه، قم ۱۳۷۹ ش.
(۱۷) حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، (قم) ۱۳۶۳ ش.
(۱۸) حسن بن یوسف علامه حلّی، الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۸۴ ش.
(۱۹) حسن بن یوسف علامه حلّی، القواعدالجلیه فی شرح الرساله الشمسیه، چاپ فارس حسون تبریزیان، قم ۱۴۱۷.
(۲۰) محمود فاضل، فهرست نسخههای خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد، ج ۱، مشهد ۱۳۵۵ ش.
(۲۱) علی بن عمر کاتبی قزوینی، الرساله الشمسیه، ضمن القواعد الجلیه فی شرح الرساله الشمسیه از حسن بن یوسف علامه حلّی، همان.
(۲۲) محسن كدیور و محمد نوری، مأخذ شناسیعلوم عقلی: منابع چاپی علوم عقلی از ابتداء تا ۱۳۷۵، تهران ۱۳۷۹ ش؛
(۲۳) حسن ملکشاهی، ترجمه و شرح اشارات و تنبیهات ابنسینا، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش؛
(۲۴) مهدی ولائی، فهرست کتب خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، ج ۱۱، مشهد ۱۳۶۴ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «الجوهرالنضید فی شرح منطقالتجرید»، شماره۵۲۲۶.