التّنبیه و الاشراف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
التنبیه و الاِشراف، کتابی به
عربی در
تاریخ و
جغرافیا از
ابوالحسن علی بن حسین مسعودی (متوفی ۳۴۵) است.
به نوشته مسعودی،
این
کتاب در بر دارنده گزیدهها و کلیاتی است که یادآور (تنبیه) تألیفات پیشین او و منظری (اِشراف) برای آگاهی از اطلاعات آثار قبلی نویسنده است.
التنبیه و الاشراف، که احتمالاً آخرین کتاب
مسعودی است
و تألیف آن در
سال وفات وی به پایان رسیده، حاوی خلاصهای از اطلاعات همه کتابهای او و تحلیل آنهاست.
مسعودی التنبیه و الاشراف را تألیفی مختصر و هفتمین کتاب در سلسله
تألیفات تاریخی خود خوانده است.
وی در ۳۴۴
نگارش این کتاب را آغاز کرد و در همان سال آن را به پایان رساند و
سال بعد، هنگام اقامت در
فُسطاطِ مصر، پس از بازنگریِ کتاب، مطالبی بر آن افزود
که امروزه همین ویراسته اخیر در دست است.
وی در این کتاب از شرح و بسط مطالب و
بحث و
جدل پرهیز کرده و برای توضیحات بیشتر به کتابهای دیگر خود ارجاع داده است؛ مسعودی بیست عنوان از کتابهای خود را در التنبیه و الاشراف یاد کرده است.
آنچه در التنبیه و الاشراف، همانند
مُرُوج الذهب، دیگر اثر برجای مانده مسعودی، جلب توجه میکند، پیوستگی
تاریخ و جغرافیای علمیاست.
مسعودی، باتوجه به تأثیر
جغرافیا و عوامل محیطی در زندگی انسان، این دو
دانش را به گونهای ممتاز و ابتکاری در هم آمیخته است.
در مقدمه التنبیه هدف از تألیف این اثر و شماری از آثار پیشین نویسنده و موضوعات گوناگون آنها ذکر شده است.
سپس فصلهایی به مطالب جغرافیایی اختصاص یافته است که حدود یک پنجم
کتاب را در برمیگیرد.
این فصلها مشتملاند بر اطلاعات عمومی درباره
جغرافیای طبیعی،
نجوم،
هیئت افلاک، تأثیر نجوم (
احکام نجوم)، ترکیب عناصر، تقسیم زمان و ویژگیهای فصول سال، بادهای چهارگانه و جهت وزش و تأثیر آنها، شکل و
مساحت و قسمتهای گوناگون
زمین، ویژگیهای هر ناحیه و تأثیر آن در ساکنان آنجا، وصف اقالیم و تأثیر
آب و هوا، دریاها و اقوام هفت گانه.
مسعودی نظریات معروف
قرن چهارم را خلاصه، و جغرافیای توصیفی را به همان صورت قدیم (بر اساس
هفت اقلیم) عرضه کرده و در باره اقلیم چهارم، که
عراق در آن قرار دارد، مطالب بیشتری آورده است.
در فصل مربوط به اقوام، از هفت قوم بزرگ دوران قدیم یاد کرده است، بدین قرار:
ایرانیان،
کلدانیان (که
عرب و
یهود را جزو آنان آورده)،
اروپاییان (
یونانیان و
رومیان و
صَقلابیان و
فرنگان)،
لیبیاییان و عامه
افریقاییان،
ترکان،
هندیان و
سندیان، و
چینیان که مردم سرزمین
کره را نیز جزو آنان دانسته است.
مسعودی مدتها پیش از آنکه اندیشه
وحدت اقوام سامی به صورت نظریهای علمیدر
اروپا مطرح شود، به آن میاندیشیده، ولی کلمه خاصی برای نامگذاری مجموع آنها نداشته است.
در ضمنِ این مباحث، برخی مطالب جانبی، مانند محل
دریاچه ارومیه و آتشفشانهای
فارس، نیز آمده است.
چهار پنجم کتاب، مشتمل بر تاریخ عمومی جهان، در دو قسمت تنظیم شده است:
تاریخ پیش از اسلام و
تاریخ اسلام تا رویدادهای سال ۳۴۵، مقارن خلافت مطیع عباسی (۳۴۴ـ ۳۶۴).
قسمت نخست طبقه بندی موضوعی دارد و مشتمل است بر مباحثی مانند دودمانهای
پادشاهی قدیم ایران و
یونان و
روم، رویدادهای مهم
مسیحیت، وصف قلمرو روم و ولایات آن، مبادله اسیران میان
مسلمانان و رومیان،
تاریخ اقوام و
پیغمبران و
ملوک، و مطالبی در باره
گاه شماری اقوام.
قسمت تاریخ اسلام آن شامل سیره پیامبر و شرح سالشمار رویدادهای پس از
هجرت (تا سال دهم) است که با نامگذاری ویژه هر سال آغاز میشود.
مسعودی در این قسمت با توجه به اختلاف
روایات، مباحث را جامع و مرتب و در عین حال مختصر تنظیم کرده است.
حوادث سالهای بعد بر اساس توالی دوران
خلفا میآید.
بخش پایانی کتاب، بویژه قسمتِ
خلفایِ عباسیِ معاصرِ مؤلف، بسیار مختصر است و تنها به بیان روز جلوس
خلیفه و وفات و ویژگیها و اوصاف شخصی وی بسنده کرده و حتی رویدادهای مهم را در بر ندارد.
التنبیه و الاشراف از نظر
تاریخ علوم و
ادیان نیز اهمیت دارد و شامل مباحثی در
فلسفه،
نجوم،
پزشکی،
ادیان کهن و
عقاید است.
از برخی
آداب و
رسوم رایج نزد اقوام و
مذاهب نیز سخن گفته است.
التنبیه و الاشراف با وجود حجم اندک (یک پنجم
مروج الذهب)، حوزه علایق علمی مسعودی را نشان میدهد.
مطالب و مواد اصلی التنبیه هرچند در اساس بر گرفته از آثار تاریخی ـ جغرافیایی پیشین مؤلف است، نمیتوان آن را صرفاً خلاصهای از آنها شمرد.
حتی با وجود همسانی با مروج الذهب در طرح کلی و موضوعات اصلی، باید آن را اثری مستقل دانست که از جهاتی مبسوط تر است.
التنبیه متضمن مطالب تازه و تکمیلی است که گزارشهای تاریخی آن، حوادث معاصر مؤلف را در
جهان اسلام و سرزمینهای غیراسلامی در بر میگیرد.
نویسنده در این
کتاب همچنین پارهای از اشتباهات تاریخی و ترتیب زمانی یا خطاهایی خاص در داده ها و داوریها را که در مروج الذهب راه یافته، تصحیح کرده است، از جمله فصل مربوط به امپراتوری
روم شرقی (
بیزانس) و ظهور و گسترش آیین
مسیحیت که نمونهای برجسته در این شیوه اصلاحی و تکمیلی است.
روش تألیف مسعودی تقریر ادیبانه است نه روایت مستند؛ ازینرو، در پارهای موارد از منابع خود یاد نمیکند.
شیوه
نگارش وی آسان و روشن است؛ الفاظ مشکل و
اصطلاحات و اسامی خاص را
تفسیر، و وجه
تسمیه برخی اسامیرا بیان میکند و در باره ساختار زبانها و اشتقاق
لغات و معانی آنها و ویژگی خطهای کهن بحث میکند.
منابع مسعودی در تألیف آثارش عبارتاند از:
مشاهدات وی، که حاصل سفرهای بسیار اوست، مثلاً بر اساس مشاهدات خویش به وصف
اهرام مصر،
مناره اسکندریه،
آثار باستانی و
آتشکده شیز در
آذربایجان و
بیت الذهب (معبدی در
هند) پرداخته
منابع شفاهی، که از طریق دیدار و گفتگو با
علما و شاهدان عینی بدان دست یافته و مطالبی در باره
انساب و
سیره و
تاریخ خلفا را از سخنان
مشایخ و علما نقل کرده است
و نیز منابع مکتوب، یعنی تألیفات نویسندگان پیشین یا معاصرش.
مسعودی برای قضاوت در باره اقوام و
ادیان، علاوه بر فعالیت علمی و
مطالعه منابع مکتوب، به ملاحظات تجربی پرداخته و با دقت و علاقه و بیطرفی از نمایندگان
عقاید مختلف پرسش، با آنان گفتگو
و زمان و محل دیدارهای خود را به دقت ضبط کرده است.
وی در
بغداد،
فلسطین،
اردن و
رقّه با
علما و
دانشمندان یهودی مناظرات بسیار کرده و اطلاعات ارزشمندی در باره
آیین یهود، کتب مقدّس و
طب و
فلسفه گرد آورده،
همچنین در بغداد و
تکریت با
علمای مسیحی در باره
مسائل دینی و فلسفی بحث و گفتگو کرده است.
وی پس از دیدار و مباحثه با روحانیان
زردشتی و رجوع به منابع ایشان، برخی از آرای
ملل و نحل نویسان معاصرش را درباره عقاید زردشتیان تصحیح نموده
و علاوه بر آن در بسیاری از شهرهای ایران با خرم دینان مناظره و در کتاب خود از آنها یاد کرده است.
در میان منابع مکتوب مسعودی شماری از
آثار فلاسفه یونانی و کتب
هیئت و
جغرافیا از دانشمندان یونانی و
مسلمان به چشم میخورد.
مسعودی در فصل مربوط به
ایران در باره ابعاد گوناگون
تاریخ اساطیری،
سیاسی،
دینی و
فرهنگی بحث کرده است.
وی به ترجمههای عربی برخی از منابع ایرانی، مانند خداینامه و آیین نامه و گاهنامه، دسترسی داشته و از آثار دیگر نیز استفاده کرده است؛ چنانکه در ۳۰۳، در
شهر استخر فارس، نزد یکی از خاندانهای اشرافی ایران کتابی بزرگ و مصور در
تاریخ پادشاهان ساسانی دیده بوده که آن را با جزئیات ارزشمندی وصف کرده است.
همچنین به نظر میرسد که با کتابهای مانویان آشنایی داشته و احتمالاً مطالبی از آنها نقل کرده است.
تألیفات مسلم بن ابی مسلم جرمی، بویژه در باره سرزمین و پادشاهان و تشکیلات اداری روم، نیز به احتمال بسیار از منابع وی بوده است.
مأخذ مسعودی در
باب آفرینش و سرگذشت
پیامبران ظاهراً نسخهای معتبر از ترجمه
تورات به
عربی بوده است.
در بخش
تاریخ اسلام نیز از آثار
اخباریان و
مورخان مسلمان بهره برده و نام مؤلف و اثر، یا یکی از آنها، را ذکر کرده است.
مسعودی مطالب منابع مکتوب را دربست نپذیرفته، بلکه آنها را با مشاهدات عینی خویش مقایسه و
نقد کرده و گاه به مناقشه در آرای دیگران پرداخته است.
وی در اواخر زندگی خود در
مصر اقامت گزید و در سفرهای مکرر خویش به
شام، از طریق دیدار با
علما و بازدید از کنیسهها و کتابخانههای مسیحی، به مطالب و منابع تازهای در باره
تاریخ روم و
مسیحیت دست یافت،
به گونهای که حجم اطلاعات مربوط به تاریخ امپراتوری مسیحی روم شرقی و مناسبات آن با خلافت اسلامی، در التنبیه و الاشراف سه برابر مروج الذهب است؛ ازینرو، اشبول وی را تنها مورخ مسلمان و
عرب دانسته که در باره تاریخ روم شرقی پس از اسلام روایتی منظم و مستقل فراهم آورده است.
مسعودی در خلال مباحث کتاب بارها با رها کردن رشته بحث و پرداختن به مطالب
استطرادی در موضوعات گوناگون ــ که گویای اطلاعات و مطالعات وسیع اوست ــ از موضوع اصلی دور شده؛ ازینرو، گاهی مطالب مربوط به یک موضوع در
کتاب پراکنده و بدون نظم و پیوستگی است.
التنبیه و الاشراف از دو سده پیش مورد توجه محققان بوده است.
نخستین بار در ۱۲۲۵/۱۸۱۰ سیلوستر دو ساسی،
مستشرق فرانسوی ، بدان مراجعه کرد و تعلیقاتی بر آن نوشت.
پس از آن در ۱۳۱۲/۱۸۹۴
دخویه ،
خاورشناس هلندی ، متن کامل کتاب را در جلد هشتم از (مجموعه جغرافیدانان عرب) در
لیدن منتشر کرد.
عبداللّه اسماعیل صاوی در ۱۳۵۷/ ۱۹۳۸ کتاب را با ملاحظاتی بر طبع دخویه، در
قاهره به چاپ رساند.
التنبیه و الاشراف را
کارادو و به
زبان فرانسوی (پاریس ۱۸۹۷) و عبداللّه عمادی به زبان اردو (حیدرآباد ۱۹۲۶) نیز ترجمه کردهاند.
این کتاب را ابوالقاسم پاینده، از روی چاپ قاهره و مقابله با چاپ لیدن، ترجمه و در ۱۳۴۹ ش در تهران منتشر کرد.
(۱) فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج ۱، جزء ۲، نفله الی العربیة محمود فهمیحجازی، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) سلیمان سویکت، منهج المسعودی فی کتابة التاریخ، (ریاض) ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
(۳) علیرضا عسگری، «مسعودی و التنبیه و الاشراف»، مقالات و بررسیها، سال ۳۰، دفتر ۶۲ (زمستان ۱۳۷۶).
(۴) جوادعلی، «موارد تاریخ المسعودی»، سومر، ج ۲۰، ش ۱و۲ (۱۹۶۴).
(۵) ایگناتی یولیانوویچ کراچکوفسکی، تاریخ نوشتههای جغرافیایی در جهان اسلامی، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۶) مسعودی، التنبیه و الاشراف.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «التنبیه و الاشراف»، شماره۳۹۲۶.