البدیع فی علم العربیة (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«البدیع فی علم العربیة»، اثر مبارک بن محمد شیبانی جزری
ابیالسعادات مجدالدین بن اثیر است.
«البدیع فی علم العربیة»، اثر مبارک بن محمد شیبانی جزری
ابیالسعادات مجدالدین بن اثیر، کتابی است در علم نحو که به
زبان عربی و حدودا در نیمه دوم قرن ششم هجری، نوشته شده است.
تحقیق و تحصیح کتاب، توسط صالح العاید و فتحی
علی الدین، صورت گرفته است.
آنچه نشانگر اهمیت و ارزش
کتاب میباشد، آن است که آثار پس از آن، در موارد زیادی از آن نقل کرده و به آن احاله دادهاند؛ از جمله: ابوحیان نحوی در «التذییل و التکمیل» و
سیوطی در «همع الهوامع».
کتاب با مقدمهای مفصل از محققین آغاز و مطالب در دو قطب و هر قطب در بیست باب و یک خاتمه، در چهار جلد، ارائه گردیده است.
نویسنده، در ترتیب و تنظیم مطالب، از کتاب ابن دهان، با عنوان «بغیة الراغب فی تهذیب الفصول النحویة» سود برده است.
بسیاری از مورخین و زندگینامهنویسان، به این کتاب اشاره کرده و آن را از جمله آثار
ابن اثیر دانستهاند. یاقوت حموی و قفطی، از آن با عنوان «البدیع فی النحو»، و سیوطی و ابن خلکان تحت عنوان «البدیع فی شرح الفصول فی النحو ابن دهان»، یاد کردهاند، اما سبکی، ابن تغری بردی و ابن شعار موصلی، نام آن را «البدیع فی علم الإعراب» دانستهاند.
از جمله مصادری که نویسنده در تألیف اثر خویش از آنها بهره برده و بدانها تصریح نموده است، عبارتند از آثار و کتب بزرگانی همچون (به ترتیب میزان استفاده):
سیبویه (با یکصد و بیست و یک نص منقول)، ابوالحسن أخفش (هشتاد رأی)، ابن سراج (هفتاد و چهار رأی)، خلیل بن احمد (چهل و هفت رأی)، ابوالعباس مبرد (پنجاه و دو رأی)، ابوعلی
فارسی (سی و چهار رأی)، ابوعثمان مازنی ( بیست و دو رأی)، ابوزکریا فراء ( هجده رأی)، کسائی (هفده رأی)، یونس بن حبیب (چهارده رأی)، زجاج (سیزده رأی)، سیرافی (یازده رأی)، ابوعمرو بن علاء (ده رأی)، جرمی و ابن دهان (هرکدام هفت رأی)، ابوالخطاب اخفش اکبر (چهار رأی)، ابوزید و ثعلب (هرکدام سه رأی)، عیسی بن عمر و رمانی (هرکدام دو رأی) و...
مقدمه محققین، به بررسی دوران زندگانی ابن اثیر و آثار او و نیز بیان روش تحقیق و تصحیح کتاب، اختصاص یافته است.
نویسنده، معتقد است که
علم لغت عربی، بر دو قسم میباشد:
۱.
معرفت ذات کلمه، بناء آن و تغییرات حروف آن؛ ۲. شناخت حالاتی که از حرکات و سکون بر آن عارض میگردد.
به اعتقادی وی هریک از این اقسام، به علت تبیین ضرورت افهام، داخل بر دیگری بوده و امکان
ذکر و بررسی یکی بدون دیگری، وجود نخواهد داشت و لذا وی مطالب کتاب را در دو قطب زیر، تنظیم نموده است:
۱. معرفت حرکات و سکون (عوارض کلمه).
۲. معرفت ذات کلمه و حروف آن.
وی مباحث مربوط به احکام کلمه را متقدم بر مباحث ذات کلمه کرده است؛ در صورتی که محقق معتقد است مقتضای
حکمت، عکس این مطلب میباشد، زیرا معرفت ذات، قبل از معرفت صفات میباشد. این در حالی است که خود نویسنده، در بیان علت این تقدیم و تأخیر، به دو استدلال زیر، تمسک جسته است:
۱. نیاز ضروری به معرفت دوم؛ زیرا انسان به علت ضرورت تکلم، ابتدا محتاج به فراگیری اجمالی کلمات برای رفع حوایج خود میباشد.
۲. معرفت ذات کلمه، مشتمل بر فراگیری امور دشواری همچون علم تصریف، تصغیر، نسبت و... میباشد که فراگیری آن برای مبتدئین، دشوار مینماید و معرفت حرکات و سکون، آسانتر به نظر میرسد.
اهم مسائلی که نویسنده در اثر خویش، سعی بر رعایت آنها داشته است، عبارتند از:
نویسنده در این امر، دنبالهرو استاد خود، ابن دهان، در اثر وی با عنوان «الغرة فی شرح لمع ابن جنی» بوده است.
هرچند، آنچنانکه گفته شد، نویسنده، دنبالهرو کتاب« الغرة» بوده است، اما در مورد ابواب، بدان اکتفا نکرده و ابواب زیر را به کتاب افزوده است: باب ابنیة کلامه،
مصادر،
تصریف و
ادغام.
نویسنده در بیان و بررسی علل نحویه، در مواردی که به نظر میرسد، مکان چنین بحثی باشد، اجتناب نموده است، از جمله در تعلیل:
- محل
اعراب بودن حرف آخر هر کلمه؛
- اینکه غالب، بناء بر سکون است؛
- نکره بودن تمیز؛
- منصوب بودن تمیز؛
- تثنیه و جمع نبودن مصدر؛
- تعدی عاملی که متعدی نمیگردد به ظروف غیر زمانی و...
- اینکه
عمل «ما» مانند عمل «لیس» میباشد؛
- اهمال« ما» در صورت فقدان شروط؛
- جمود« نعم» و «بئس».
اکتفاء به قول ائمه نحو و تعلیقات آسان و اتخاذ اقوال مشهور که نشان از تواضع و صحت اعتراف به حق نویسنده در مسائلی میباشد که عالمی پیرامون آن، نظر درست داده است.
نویسنده در نقل نصوص و اقوال علما، از سه روش زیر استفاده نموده است:
نقل مطابق؛ یعنی نص مورد نظر، از لحاظ لفظ و معنی، مطابق با
مصدر آن ذکر گردیده است که بیشتر موارد، چنین میباشند.
نقل معنی و تصرف در لفظ که معنای برخی از اقوال ذکر گردیده است، بدون التزام به نص قائل.
اختصار و اقتصار بر غرض گوینده؛ یعنی تعلیلات مدارک قول مورد نظر، نقل نگردیده و فقط اصل مطلب، بیان شده است.
قطب اول که در آن، به بررسی احکام کلمه پرداخته شده است، مشتمل بر ابواب زیر میباشد:
معرفت
الفاظ عامه، معرب، مبنی، اعراب، بناء، مبتدا، خبر، فاعل، فعل مجهول، مفاعیل، مشبه بالمفعول، مجرورات، توابع، نداء، عوامل، کم، نون تأکید، التقاء ساکنین، وقف و حکایت.
با تأمل در ابواب این قسمت، این نکته به ذهن میرسد که باب وقف، متعلق به ذات کلمه میباشد، نه احکام آن و لذا شایسته مینمود که نویسنده، آن را در قطب دوم ذکر نماید.
قطب دوم که به بررسی ذات کلمه اختصاص یافته، ابواب زیر را در خود جای داده است:
نکره و معرفه، مذکر و مؤنث، مقصور و ممدود، تثنیه، جمع، تصغیر، نسب، استفهام، موصول و صله، اسباب منع صرف، عدد، همزات، اماله، کتابت و هجاء، خطاب، ابنیه کلمه، مصادر و مشتقات آنها، تصریف، ادغام و جائزات الشعر.
به نظر میرسد که باب بیستم، تحت عنوان «جائزات الشعر» نیز شایسته بود تا در قطب اول، ذکر گردد؛ زیرا متعلق به احکام کلمه میباشد، نه ذات آن.
در خاتمه، به شرح برخی از کلمات لغوی، پرداخته شده است.
از جمله مصادر اصلی مورد استفاده نویسنده، عبارتند از:
۱. کتاب استادش ابن دهان که در مقدمه (الغرة فی شرح اللمع) و ابواب زیر، استفاده شایانی از آن شده است: نکره و معرفه، مقصور و ممدود، تصغیر، نسب، استفهام، موصول و صله، غیر منصرف، عدد، اماله، کتابت و هجاء و...
۲. «التکملة»
ابی
علی فارسی که اثر آن در ابواب: همزات، تثنیه، جمع مکسر و ابنیه افعال و مصادر، بهخوبی مشهود است.
۳. «سر صناعة الاعراب» ابن جنی که در باب تصریف و جزء اول کتاب از آن استفاده شده است.
۴. «الاصول فی النحو» ابن سراج.
۵. «المفصل» زمخشری، در باب ادغام، مخارج و صفات حروف و ابنیه و معانی افعال.
۶. شرح سیرافی، در باب اادغام و فصل
اعتلال در باب تصریف.
شواهدی که نویسنده در کتاب استفاده کرده است، عبارتند از:
تعداد آنها، به هفتصد و هشتاد آیه میرسد که برخی تکراری بوده و نویسنده در مواضع تکرار، از ذکر تمام آیه خودداری نموده است. در مواردی نیز، به دو یا چند
آیه برای یک مسئله، استشهاد شده است.
در این مورد، از کتبی همچون« جامع الاصول»، «الشافی فی شرح مسند الشافعی» و «النهایة فی غریب الحدیث و الاثر» استفاده گردیده است.
در این زمینه، از کلمات قصار و مثالهای معروف
عرب استفاده نموده است، از جمله: «تسمع بالمعیدی خیر من أن تراه»، «مکره أخاک لا بطل»، «الیوم خمر و غداً أمر» و...
حدودا هفتصد و چهل و هفت مرتبه، به
اشعار استشهاد شده است. در مواردی، نویسنده اهتمام زیادی به توثیق شواهد شعریه نسبت به قائلین آنها نداشته است.
با تمام ویژگیها و محسنات، کتاب دارای برخی اشکلات میباشد که از جمله عبارتند از:
اضطراب در نقل، بهواسطه تقدیم و تأخیر در قول واحد یا اجماع.
نویسنده در برخی موارد، اقدام به تغییر نصوص، بدون تغییر معنای آن کرده است، اما در مواردی، از جمله در نقل قولی از سیبویه، تغییری صورت گرفته که موجب ابهام گردیده است. در صفحه ۳۳۳، چنین آمده است: «قال سیبویه: و من العرب، من یقول فی ناب: نویب، فیجیء بالواو؛ لان هذه الألف یکثر ابدالها من الواوات، قال: و هو غلط منه» که معلوم نیست غلط، منسوب به سیبویه و نص او میباشد یا قول عرب.
عدم دقت در نقل بعضی از آرا؛ از جمله اینکه نویسنده در نقل قول
سیبویه، گفته است: «قال سیبویه: لولا اطباق صارت الطاء تاءً و الظاءُ ثاءً و الصادُ سیناً و عُدِم الضادُ؛ لانها منفردة فی مخرجا» که در این نقل قول، تغییر، تقدیم و تأخیر صورت گرفته است؛ زیرا قول سیبویه، چنین است:« و لولا الاطباق لصارت الطاء دالاً و الصاد سیناً و الظاء ذالاً و لخرجت الضاد من الکلام؛ لانه لیس شیء من موضعها غیرها».
خطا در نسبت بعضی از آراء: از جمله اینکه در نقل آراء در مورد «انت»، در صفحه ۱۳۵، نویسنده به متابعت از ابن دهان، چنین نوشته است: «و قال الفراء: التاء هی الاسم و ان عماد لها»؛ درصورتیکه این رای ابن کیسان و بعضی از کوفیون بوده و فراء معتقد است که کل کلمه «انت»، یک اسم میباشد.
همچنین در صفحه ۱۴۳ و ۱۴۴، آمده است: «و منهم من یکسر الکاف مع الجمع اذا انکسر ما قبلها حملا
علی هاء (به)، کقوله:
«و ان قال مولاهم
علی جل حادث من الدهر ردوا فضل احلامِکِم رودا»
.
قال سیبویه: و هی لغة قوم من ربیعة». این در حالی است که این
لغت قوم بنی ربیعه نیست، بلکه قول بکر بن وائل میباشد و نویسنده این مطلب را، به تبعیت از ابن دهان،
ذکر کرده است.
با این حال، میتوان چنین ادعا نمود که اثر حاضر، از جمله بهترین کتب نحوی از لحاظ تبویب، ترتیب، تنظیم و وسعت آراء و شواهد نحوی میباشد. ترتیب آن، نه بر منوال «کتاب الجمل» زجاجی و نه به ترتیب «کتاب الفصول النحویة» ابن دهان میباشد، بلکه به روشی
بدیع و جدید است؛ بدین گونه که مطالب، به دو قطب اصلی تقسیم شده که هر قطب، دارای چندین باب میباشد. نویسنده در تنظیم هر باب، جمع مسائل نحوی در موضوع واحد و عرضه آنها بنا بر هیئت احکام، بسیار دقت نموده و این روش وی، اسلوبی منحصربهفرد است که در کتب نحوی سابق از آن، اتفاق نیفتاده است.
فهرست
آیات،
احادیث، اقوال و امثال عرب،
اشعار، اعلام، مصادر و مراجع و مطالب کتاب، در انتهای جلد چهارم آمده است.
پاورقیها توسط مصححین نوشته شده و در آنها، به ذکر منابع و توضیحات بیشتر پیرامون برخی کلمات و عبارات متن، پرداخته شده است.
نرمافزار ادبيات عرب، مرکز تحقيقات کامپيوتري علوم اسلامي.