الاجتهاد و التقلید (الفصول الغرویة)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب الاجتهاد و التقلید (
الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة) نوشته
محمد حسین بن محمد رحیم (عبد الرحیم) ایوان کیفی ورامینی اصفهانی (متوفای بین ۱۲۵۴ تا ۱۲۶۱ قمری) معروف به
محمد حسین اصفهانی به
زبان عربی و در موضوع
فقه استدلالی می باشد.
کتاب
فصول از دو قسمت تشکیل شده است. تقسیم بندی مطالب کتاب با عنوان «
فصل» میباشد و شاید نام کتاب نیز بر اساس همین تقسیم بندی «
الفصول» نامیده شده است. چنان که تقسیم بندی مطالب در
قوانین الاصول با عنوان «قانون» و در
هدایة المسترشدین با عنوان «هدایة» است.
قسمت اول کتاب شامل مقدمه و مقالۀ اول است.
۱. مقدمه: شامل مباحث
تعریف علم
اصول فقه ،
وضع ،
مجاز و
حقیقت ،
حقیقت شرعی و
متشرعه ،
صحیح و
اعم و
مشتق و تا صفحۀ ۶۲ میباشد.
۲. مقالۀ اول: شامل مباحث
صیغۀ امر ،
مقدمۀ واجب ،
مسالۀ ضد ،
تقسیمات واجب (
موقت و
غیر موقت ،
کفائی و
عینی )،
اجزاء ،
نهی ،
اجتماع امر و نهی ،
مفهوم و
منطوق ،
مفهوم شرط ،
وصف ،
غایت ،
استثناء ،
عام و
خاص ،
مطلق و
مقید ،
مجمل و
مبین و
نسخ ، و تا صفحۀ ۲۳۹ است.
قسمت دوم کتاب: شامل مقالۀ دوم و سوم است .
۱. مقالۀ دوم: شامل مباحث
حجیت قرآن کریم ، حجیت
اجماع ،
خبر واحد و حجیت فعل و
تقریر و
سکوت معصوم علیهالسلام بوده و تا صفحۀ ۳۱۶ میباشد.
۲. مقالۀ سوم: مبحث
ادلۀ عقلی است که شامل
حسن و قبح عقلی ،
برائت ،
استصحاب ،
تقلید ،
مجتهد متجزی و مطلق و
تعادل و
تراجیح است.
اگر چه مؤلف در ابتدای کتاب اینطور آورده است که «رتبته علی مقدمة و مقالات و خاتمة»
ولی در کتاب عنوان خاتمة وجود ندارد، مگر اینکه مبحث تعادل و تراجیح را خاتمۀ کتاب بدانیم.
۱. مؤلف در خطبۀ کتاب مدعی شده که در
علم اصول بین تالیفات و کتابهای
علما و محققین صالح رضوان الله علیهم، کتابی را که بیماریهای
علم اصول را
شفا بدهد پیدا نکرده است، اگر چه تالیفات و کتابهای زیادی نگاشته شده؛ بنابراین تصمیم گرفته کتابی بنویسد که مسائل مهم این
علم را در بر بگیرد و مسائل مهم آن را بیان کند. او در انتها میفرماید: «فاوردت فیه تحقیقات بلغ الیها نظری و ذکرت فیه تنبیهات عثر علیها فکری مما لم یسبقنی الیها احد غیری»
۲. اگر چه مؤلف ادعا میکند قبلا این مطالب را کسی بیان نکرده، اما همچنانکه از عبارتهای ایشان معلوم میشود، این نظریات در بین علمای اصولی رایج بوده، بلکه مشهور هم بوده است. مثل «الحق ان الامر بالشی ء مطلقا تقتضی ایجاب ما لم یتم بدونه من المقدمات الجائزة، وفاقا لاکثر المحققین
و «الحق عندی ما ذهب الیه الاکثرون»
و «فالمختار عندی ما ذهب الیه النافون» و «الحق ان هیئة الامر لا دلالة لها علی مرة و لا تکرار، وفاقا لجماعة من المحققین» و بسیاری از این نمونهها که نشان دهندۀ آن است که این نظریات به وسیلۀ علمای قبل از او مطرح شده است.
۳.
میرزا موسی تبریزی صاحب
اوثق الوسائل فی شرح الرسائل با احاطهای که به منشا نظریات
صاحب فصول داشته، گاهی در مقام توجیه بر آمده است. او در کتابش اینطور آورده: «اقول قد اختار الثانی صاحب الهدایة و
الفصول و سبقهما الشیخ اسد الله التستری و هو لا یقدح فیما ذکره فی
الفصول من انه لم یسبقه الی ما اختاره احد، لانه مع اخیه الفاضل البارع صاحب الهدایة من تلامذة الشیخ المذکور و لا غرو فی نسبة التلمیذ مطالب شیخه الی نفسه کما جری دیدنهم علیه فی امثال هذا الزمان.»
۱. مؤلف در خطبۀ
کتاب علت طرح نظریات صاحب
قوانین و مناقشه در نظریات او را تقاضای یکی از شاگردان محقق و مدقق خود،که احتمالا
شیخ جعفر بن حسین تستری متوفای ۱۳۰۳ قمری، است؛ ذکر کرده و بعد اینطور مینویسد: «فاعذرونی ان اکثرت من الرد و الایراد او صرحت بالضعف و الفساد و لا ترموا علی ذلک بالشنع، فان الحق احق بان یبدی»
که با این عبارت سعی دارد اتهام
اهانت به
صاحب قوانین را از خود دور کند، ولی به نظر میرسد قسمت عمدۀ کتاب در رد نظریات
صاحب معالم و به خصوص صاحب قوانین نگاشته شده باشد و شاید بتوان گفت در واقع،
الفصول الغرویة، رد بر قوانین الاصول است.
۲. از طرف دیگر، در کتاب دیده نشده مؤلف از صاحب قوانین تعریف و تمجید کند و فقط در یک مورد بعد از اینکه از نظریۀ صاحب قوانین تعبیر به «عجایب اوهام» میکند اینطور دارد: «هذا محصل کلامه بعد تنقیحه و تصحیحه و انت خبیر بان الفاضل المذکور بمکانة من متانة النظر فهو اجل من ان یخطر بباله هذه التوهمات الواهیة فضلا من ان یعترف بصحتها و یستند الیها، بل الظاهر منشا توهمه علی ما یستفاد من بیانه»
که اگر چه در ابتدا این توهم را انکار میکند، اما باز هم در عبارتش نسبت توهم را ذکر میکند.
۳. اصولا در کتاب
فصول بسیار زیاد دیده میشود که از عبارتهای مختلفی در تضعیف نظریات صاحب قوانین نظیر «قد توهم فی المقام
تفصیلا رکیکا»
و «من عجائب الاوهام ما سنح للفاضل المعاصر فی المقام»
استفاده شود و به عنوان نمونه در صفحۀ ۱۶۴ از تعابیر «غیر واضح، غیر مفید، غیر سدید، غیر مستقیم، لا یعقل له وجه، غایة السقوط و الضعف، ضعفه اظهر، انها فاسدة فی نفسها» برای نفی نظریات صاحب قوانین استفاده شده و حتی آخرین سطر
کتاب اینطور آمده است «و هذا الجمع فاسد کسابقیه و مثله ما حکی عن بعض الافاضل (صاحب قوانین) من حمل اخبار الارجاع علی غیر المتناقضین»
با توجه به این موارد به نظر میرسد آنچه صاحب
فصول در خطبۀ
کتاب در رابطه با تشنیع و اهانت به صاحب قوانین از خود نفی کرده، صحیح نباشد.
۱. از نکات مثبت کتاب آن است که صاحب
فصول دایرۀ مباحث هر علمی را جدا میکند. مثلا در بحث
مشتق میفرماید «ثم البحث عن المشتق هنا لیس من حیث الاشتقاق و کیفیته فانه موکول الی فن الصرف، و لا من حیث مفاد مبدئه فانه محال الی کتب اللغة، بل البحث عن المشتق هنا فی صدقه و مفاده من حیث الاشتقاق»
۲. در مقابل، از نقاط ضعف کتاب این است که صاحب
فصول نام صاحبان مآخذ و مصادر را حتی به کنایه هم کمتر ذکر میکند و معمولا از تعابیر قوم، جماعة، الاکثر، نافین، مثبتین و نظائر آنها استفاده میکند که به سردرگمی خواننده میانجامد. البته در کتاب به نام
علامه حلی ،
سید مرتضی ،
شیخ طوسی ،
صاحب معالم و
صاحب قوانین تصریح شده، ولی از علمایی نظیر
کاشف الغطاء ،
محقق کرکی ،
ملا محمد امین استرآبادی ، سلطان العلماء
فاضل تونی ،
محقق شیروانی و دیگران کمتر ذکری به میان آمده و حتی از استاد و برادرش
شیخ محمد تقی اصفهانی صاحب
هدایة المسترشدین نیز نامی دیده نمیشود.
۳. از نکات عجیب اینکه صاحب
فصول در مواردی به
اجماع اصولیین برای اثبات نظریاتش استناد میکند. مثلا «و هذا ایضا ضعیف لاطباق کلمة الاصولیین علی عدم وجوب مقدمة الواجب المشروط من حیث کونه مقدمة قبل حصول شرطه فحکمه بوجوبها له حینئذ خرق لاجماعهم»
و یا عبارت «ربما یظهر من عدم تعرض علماء الاصول لذلک اطباقهم علی فساده»
و در سه سطر پائین تر در همان صفحه میگوید «اظهرهما الاول و هو المعروف بین اهل العلم»
و استناد بر اجماع اصولیین
مجمل و غیر مبین به نظر میرسد.
۴. از طرفی، بعضی از مباحث نظیر
تعارض و
حرج و تعدیل در بحث
تسامح در ادلۀ سنن و مکروهات، که از صفحۀ ۳۰۲ تا صفحۀ ۳۱۳ ادامه دارد قبل از اینکه مطلب اصولی باشد به نظر میرسد که جزء
علم درایه باشد.
۵. از دیگر نظریات مصنف بحث از تاریخچۀ کتاب «
فقه الرضا» است که با عبارت «و مما یبعد کونه تالیفه علیهالسّلام عدم اشارة احد من علمائنا السلف الیه» اعتبار آن را رد میکند.
از حواشی بسیار مهم که اعتبار کتاب را از نظر تطبیق با نسخۀ اصلی بالا میبرد چهار حاشیه است که در رد نظر صاحب
فصول نوشته شده است. در انتهای حواشی صفحات ۸۱ و ۹۲ اینطور آورده شده که «للاحقر الشیخ جعفر» و در حواشی صفحات ۲۷۱ و ۲۷۲ اینطور آورده شده «لشیخنا المدقق التستری دام ظله العالی»، که ظاهرا حواشی علامه
شیخ جعفر بن حسین تستری (متوفای ۱۳۰۳ قمری)، از شاگردان صاحب
فصول است که با
شیخ محمد حسن آل یاسین کاظمی (متوفای ۱۳۰۸ قمری) از دیگر شاگردان
صاحب فصول هم بحث بوده است.با توجه به این حواشی به نظر میرسد نسخهای که کتاب از روی آن انتشار یافته مربوط به شیخ جعفر تستری باشد. بنابراین، کتاب در
زمان حیات او با نظرات ایشان به چاپ رسیده است زیرا در حواشی عبارت «دام ظله» وجود دارد.
۱.
الجامع فی الحدیث ، تالیف ابن ولید،
ابی جعفر محمد بن حسن بن احمد ، استاد شیخ صدوق (متوفای ۳۴۳ قمری)
۲.
من لا یحضره الفقیه و
تفسیر صدوق ، تالیف
شیخ صدوق ، ابی جعفر محمد بن علی بن بابویه قمی (متوفای ۳۸۱ قمری)
۳.
الذریعة الی اصول الشریعة ، تالیف
سید مرتضی ، علی بن حسین موسوی (متوفای ۴۳۶ قمری)
۴.
عدة الاصول و تجرید العقائد ، تالیف ابو جعفر
محمد بن حسن بن علی طوسی (متوفای ۴۶۰ قمری)
۵. تفاسیر
مجمع البیان و
جوامع الجامع ، تالیف
ابو علی فضل بن حسن طبرسی (متوفای ۵۴۸ قمری)
۶.
الاحتجاج علی اهل اللحاج ، تالیف
ابو منصور احمد بن علی طبرسی۷.
شرح الشافیة یا
شرح النظام ، تالیف نظام الدین
حسن بن محمد قمی نیشابوری (تا سال ۵۸۰ زنده بوده است)
۸.
معارج الاصول و
المعتبر ، تالیف
محقق حلی ، جعفر بن حسن بن یحیی بن سعید (متوفای ۶۷۶ قمری)
۹.
تهذیب الاصول و
شرح الذریعة ، تالیف
علامه حلی ، حسن بن یوسف بن علی (متوفای ۷۲۶ قمری)
۱۰.
الدروس ،
ذکری الشیعة و
غایة المراد فی شرح الارشاد ، تالیف
شهید اول ، محمد بن جمال الدین مکی (متوفای ۷۸۶ قمری)
۱۱.
المبادی ء الی علم الاصول ، یا غایة البادی فی شرح المبادی، تالیف محقق شریف،
محمد بن علی بن محمد جرجانی ، هم عصر علامۀ حلی
۱۲.
عوالی اللآلی ، تالیف شیخ محمد بن علی معروف به
ابن ابی جمهور احسائی (متوفای ۹۰۱ قمری)
۱۳.
تمهید القواعد و
مسالک الافهام الی شرائع الاسلام، تالیف
شهید ثانی زین الدین بن علی عاملی (متوفای ۹۶۶ قمری)
۱۴.
معالم الدین و ملاذ المجتهدین ، تالیف جمال الدین ابو منصور حسن بن زین الدین شهید ثانی (متوفای ۱۰۱۱ قمری)
۱۵.
الفوائد المدنیة و الفوائد المکیة ، تالیف ملا محمد امین بن محمد شریف اخباری،
محدث استرآبادی (متوفای ۱۰۳۳ قمری)
۱۶. کفایة المقتصد فی الفقه و ذخیرة المعاد، تالیف
محقق سبزواری ، محمد باقر بن محمد مؤمن سبزواری (متوفای ۱۰۹۰ قمری)
۱۷. بحار الانوار، تالیف محمد باقر بن محمد تقی مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ قمری)
۱.
مختصر الاصول حاجبی، تالیف عثمان بن
محمد بن حاجب مالکی (متوفای ۴۶۶ قمری)
۲.
المستصفی فی اصول الفقه ، تالیف زین الدین
محمد بن محمد غزالی شافعی (متوفای ۵۰۵ قمری)
۳.
شرح اشارات شیخ الرئیس و المحصل، تالیف
فخر رازی (متوفای ۶۰۶ قمری)
۴.
تعلیقه بر مختصر الاصول ، تالیف
مسعود بن عمر تفتازانی (متوفای ۷۹۱ قمری)
کتاب حاضر در
سال ۱۲۶۶ هجری قمری در ۴۴۶ صفحه و به وسیلۀ محمود بن غلامرضا قمی نگاشته شده است و ناشر اول انتشارات ملا فضل الله میباشد. به علت اینکه تفاوت زمانی
وفات مؤلف با انتشار کتاب زیاد نمیباشد کتاب از اعتبار خوبی برای تطبیق با نسخۀ اصلی برخوردار است.ناشر دوم کتاب دار احیاء العلوم الاسلامیة و
تاریخ انتشار آن ۱۴۰۴ هجری قمری میباشد که در انتشارات نمونه به چاپ رسیده است.
الفصول الغرویة
محمد حسین اصفهانی
نرم افزار جامع فقه اهل البيت۲، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.