• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اقتصاد اسلامی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اقتصاد اسلامی، مجموعه‌ای از گزاره‌های دینی است که به عنوان بستر و زیربنای نظام اقتصادی تلقی شده و غایاتی که دین در زمینه اقتصاد برای انسان ترسیم کرده است.
[۱] هادوی، مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص ۴۵.
و فعالیت‌های فردی و اجتماعی مربوط به تولید، توزیع و مصرف را اقتصاد گویند. در این میان دین مبین اسلام دیدگاه خاص و ویژه‌ای به مقوله اقتصاد دارد که از آن تعبیر به اقتصاد اسلامی می‌شود.

فهرست مندرجات

۱ - معنای واژه اقتصاد
۲ - کاربرد مشتقات قصد در قرآن
۳ - معنای لاتینی واژه اقتصاد
۴ - تعریف مکتب اقتصادی
۵ - مکتب اقتصادی اسلام
       ۵.۱ - تأثیر جهان‌بینی بر نظام اقتصادی
       ۵.۲ - تأثیر اخلاق بر نظام اقتصادی
۶ - آیات اقتصادی قرآن کریم
       ۶.۱ - احیای زمین به دست خدا
       ۶.۲ - توزیع ثروت
       ۶.۳ - تبلیغ رفتارهای اخلاقی
       ۶.۴ - قوانین فعالیت‌های اقتصادی
۷ - جهان‌بینی اقتصادی اسلامی
       ۷.۱ - حاکمیت مطلق خداوند
       ۷.۲ - محور آفرینش بودن انسان
              ۷.۲.۱ - کرامت انسان
              ۷.۲.۲ - فراوانی منابع طبیعی
              ۷.۲.۳ - ظلم و کفر
              ۷.۲.۴ - روزی دهنده بندگان
              ۷.۲.۵ - وظیفه آبادانی زمین
       ۷.۳ - بهره‌گیری از نعمت‌ها
              ۷.۳.۱ - شرط بهره‌مندی
              ۷.۳.۲ - وسیله آزمایش
۸ - سرمایه‌داری در غرب
۹ - راه پیشرفت جامعه
۱۰ - وجه تمایز اقتصاد لیبرال با اقتصاد اسلامی
۱۱ - فهرست منابع
۱۲ - پانویس
۱۳ - منبع


واژه « اقتصاد » از ماده «قـصـد» به معنای تصمیم‌گیری و اراده به انجام کاری بوده
[۲] مصطفوی، حسن، التحقیق، ج ۹، ص ۲۶۹، «قصد».
و در معانی مرتبط دیگری چون عدل و میانه‌روی، حد وسط میان اسراف و تقتیر، استقامت و پایداری در مسیر نیز به‌ کار رفته است.
[۵] مصطفوی، حسن، التحقیق، ج ۹، ص ۲۶۹.



مشتقات ریشه «قصد» در قرآن در معنای لغوی آن به‌ کار رفته و ناظر به مفهوم جدید «اقتصاد» نیست، چنان‌که آیات : «... مِنهُم اُمَّةٌ مُقتَصِدَةٌ وکَثیرٌ مِنهُم ساءَ ما یَعمَلون» به معنای معتدل در عمل ، «...فَلَمّا نَجّهُم اِلَی البَرِّ فَمِنهُم مُقتَصِدٌ...» به معنای متمایل به طریق مستقیم یا میانه‌رو در ظلم و کفر
[۱۰] زمخشری، محمود بن محمد، الکشاف، ج ۳، ص ۵۰۳.
، «...فَمِنهُم ظالِمٌ لِنَفسِهِ و مِنهُم مُقتَصِدٌ ومِنهُم سابِقٌ بِالخَیرتِ...» به معنای میانه‌رو یا درآمیزنده عمل صالح و ناپسند
[۱۳] زمخشری، محمود بن محمد، الکشاف، ج ۳، ص ۶۱۲.
، «لَو کانَ عَرَضًا قَریبًا وسَفَرًا قاصِدًا لاَتَّبَعوکَ...» به معنای مسیری آسان و نزدیک و «واقصِد فی مَشیِکَ واغضُض مِن صَوتِکَ...» به معنای اعتدال در مشی یا راه رفتن همراه با طمأنینه آمده است.


معادل لاتینی واژه «اقتصاد» در معنای رایج کنونی، (Economy) بوده که آن را برگرفته از دو واژه یونانی کهن (Oikos) به معنای خانه و (Nemein) به معنای اراده کردن دانسته‌اند
[۱۹] لوييس فه ير، خودآموز اقتصاد، ص ۸.
و اکنون یکی از رشته‌های علوم اجتماعی به شمار می‌رود که در رابطه با رفتارهای گوناگون انسانی در زمینه فعالیت‌های اقتصادی و تفسیر واقعیات ظاهری مرتبط با این فعالیت‌ها بحث می‌کند
[۲۰] إصلاحي، عبد العظيم، مبادئ النظام الاقتصادی الاسلامی، ص ۱۳.
و به بررسی رفتارهای مالی و غیر مالی بشری در زمینه تولید کالاها و خدمات از منابع کمیاب و توزیع آن‌ها بین افراد و گروه‌های جامعه برای مصرف در زمان حال یا آینده می‌پردازد.
[۲۱] تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، ج ۱، ص ۳۶.
[۲۲] اقتصاد، ج ۱، ص ۶.



« مکتب اقتصادی » بر خلاف « علم اقتصاد » که متصدی تفسیر واقع است، حکایت از روش و هنجاری اجتماعی دارد
[۲۳] صدر، سید محمدباقر، اقتصادنا، ص ۳۶۳.
و به مجموعه‌ای از مبانی و اهدافی گفته می‌شود که جامعه ترجیح می‌دهد بر مبنای آن زندگی اقتصادی خویش را اداره کرده و مشکلات عملی خود را حل کند.
[۲۴] صدر، سید محمدباقر، اقتصادنا، ص۳۶۲ـ۳۶۳.
[۲۵] هادوی، مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص ۳۱.



مکتب اقتصادی اسلام مجموعه‌ای از گزاره‌های دینی است که به عنوان بستر و زیربنای نظام اقتصادی تلقی شده و غایاتی که دین در زمینه اقتصاد برای انسان ترسیم کرده است.
[۲۶] هادوی، مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص ۴۵.


۵.۱ - تأثیر جهان‌بینی بر نظام اقتصادی

چون مفاهیمی مانند ثروت و رفاه و دیگر مفاهیم اقتصادی به انسان و تفسیری که از او ارائه می‌شود و جای‌گاه او در نظام آفرینش پیوند دارد، جهان‌بینی اسلامی بر نظام اقتصادی اسلام تأثیر گذار است.

۵.۲ - تأثیر اخلاق بر نظام اقتصادی

در این میان نقش گسترده و تعیین کننده اخلاق در اهداف و جهت‌گیری‌های اقتصادی جامعه و مقررات و قواعد مرتبط با آن‌ها، مکتب اقتصادی اسلام را متمایز ساخته است.
[۲۷] إصلاحي، عبد العظيم، مبادئ النظام الاقتصادی الاسلامی، ص ۵۱.
[۲۸] حسني، محمد نصر، قضایا اشکالیة فی الفکر الاسلامی، ص ۳۰۴.

اسلام به عامل روحی و اخلاقی در خلال روشی که برای رسیدن به هدف خود بر می‌گزیند، توجه فراوانی کرده و همان‌گونه که نظام زکات را ابزاری در راستای تأمین اجتماعی قرار داده آن را فریضه‌ای شرعی نیز می‌داند که در جهت وصول به قرب الهی و کسب پاداش اخروی قرار دارد؛
[۲۹] حسني، محمد نصر، قضایا اشکالیة فی الفکر الاسلامی، ص ۳۱۰ـ۳۱۱.
هم‌چنین لزوم هم‌بستگی اجتماعی میان مسلمانان و هم‌یاری متقابل بین ایشان، رقابت در حداکثر سازی سود و منفعت مادی را کم‌رنگ می‌سازد.
اقتصاد اسلامی با گزاره‌های اخلاقی و ارزشی خود سعی در تغییر واقع و نه کشف آن دارد، ازاین‌رو علم اقتصاد در جامعه اسلامی ممکن است الگوهای متفاوتی نسبت به جوامع غیر اسلامی بیابد.
[۳۰] صدر، سید محمدباقر، اقتصادنا، ص ۳۱۱ـ۳۱۵.
[۳۱] هادوی، مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلامی، ص ۴۹ـ۵۰.





۶.۱ - احیای زمین به دست خدا

آیاتی که از زمین و احیای آن به دست خداوند، منابع و ثروت‌های طبیعی، زیبایی و سرسبزی زمین، تسخیر آن به نفع بشر، امکان تغییر و تصرف در آن و تفویض آبادانیش به انسان‌ها سخن گفته است.
آیات فراوانی نیز با توجه به نظریه استخلاف و رفع همه نیازمندی‌های انسانی از زمین به فراوانی منابع طبیعی اشاره دارد.

۶.۲ - توزیع ثروت

آیاتی که به توزیع ثروت اشاره دارد؛ همچون آیات خمس، زکات، انفال، فیء، میراث و آیاتی که مسلمانان را به صدقه و انفاق تشویق کرده و از حق نیازمندان در اموال ثروتمندان سخن گفته است.

۶.۳ - تبلیغ رفتارهای اخلاقی

آیاتی که رفتارهای اخلاقی و انسان دوستانه‌ای هم‌چون همبستگی و پیوند اجتماعی، تعاون و هم‌یاری، احسان و نیکوکاری، ترجیح دیگران بر خود و تقدیم پاداش اخروی بر نفع مادی را تبلیغ می‌کند.

۶.۴ - قوانین فعالیت‌های اقتصادی

آیاتی که محدودیت‌هایی را در فعالیت‌های اقتصادی ترسیم می‌کند؛ هم‌چون رباخواری، رشوهگیری، ثروت‌اندوزی، تجمل‌گرایی، رفاه‌زدگی، اسراف و تبذیر و درآمدهای حرام و هم‌چنین آیاتی که به نزول عذاب بر ثروتمندان و مرفهان سرکش اشاره دارد.


فلسفه اقتصادی اسلام مشتمل بر نوع نگرش اسلام به خدا، جهان و انسان از زاویه‌ای مرتبط با اقتصاد و معیشت فرد و جامعه است
[۷۱] مهدوی، هادی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص ۴۵.
که از آیات فراوانی قابل برداشت است.

۷.۱ - حاکمیت مطلق خداوند

در موارد زیادی از آیات قرآنی از حاکمیت خداوند بر زمین و آسمان‌ها سخن رفته: «اَلَم تَعلَم اَنَّ اللّهَ لَهُ مُلکُ السَّموتِ و الاَرضِ و ما لَکُم مِن دونِ اللّهِ مِن ولِیّ و لا نَصیر» و مالک حقیقی، خداوند معرفی شده است.
[۷۳] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج ۱۱، ص ۵۰۰.
: «و ءاتوهُم مِن مالِ اللّهِ الَّذی ءاتکُم»
امر به انفاق از آن‌چه خداوند انسان‌ها را در آن جانشین خود قرار داده نیز مبین این سخن است که خداوند مالک حقیقی زمین و آسمان‌ها بوده و انسان‌ها نماینده خداوند بر روی زمین و مجری اوامر وی هستند: «و اَنفِقوا مِمّا جَعَلَکُم مُستَخلَفینَ فیهِ».
مفسران، مفهوم خلافت و جانشینی را در این آیه و نیز آیه ۳۰ بقره : ۲ به مطابقت کامل خلیفه و مستخلف عنه در همه شئون وجودی و آثار و احکام دانسته‌اند و گاه به عنوان یکی از مقوّمات اقتصاد اسلامی از آن یاد شده است.
[۷۸] محمد هاشم، اسماعیل، النظریة الاقتصادیة الاسلامیه، ص ۱۷.


۷.۲ - محور آفرینش بودن انسان

در آیات فراوانی نیز انسان محور آفرینش زمین معرفی شده است: «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُم ما فِی الاَرضِ جَمیعًا» تا با بهره‌گیری از منابع آن، حیات کریمانه‌ای برای خویش فراهم آورد.

۷.۲.۱ - کرامت انسان

کرامت و ارزش والای انسانی نیز که در آیه ۷۰ اسراء ۱۷ بدان اشاره شده، نقطه تمایز نظر اسلام را درباره انسان با سایر مکتب‌ها آشکار می‌سازد.
[۸۱] درآمدی بر اقتصاد اسلامی، ص‌۳۸‌۳۹.

خداوند در جهت حفظ کرامت انسانی همه نیازمندی‌های وی را اعم از خوراک، پوشاک، مسکن، حمل و نقل، زیبایی و... در زمین و بهره‌گیری از منابع آن قرار داده است: «...اَنّا نَسوقُ الماءَ اِلَی الاَرضِ الجُرُزِ فَنُخرِجُ بِهِ زَرعًا تَأکُلُ مِنهُ اَنعمُهُم و اَنفُسُهُم»، «...و بَوَّاَکُم فِی الاَرضِ تَتَّخِذونَ مِن سُهولِها قُصورًا و تَنحِتونَ الجِبالَ بُیوتًا»، «و الخَیلَ و البِغالَ و الحَمیرَ لِتَرکَبوها و زینَةً و یَخلُقُ ما لا تَعلَمون»، «و هُوَ الَّذی سَخَّرَ البَحرَ لِتَأکُلوا مِنهُ لَحمًا طَرِیًّا و تَستَخرِجوا مِنهُ حِلیَةً تَلبَسونَها».

۷.۲.۲ - فراوانی منابع طبیعی

فراوانی منابع طبیعی که خداوند آن‌ها را برای رفع نیازهای بشر در جهت تحقق حیاتی کریمانه آفریده است از دیگر موضوعات مورد توجه مفسران و اقتصاددانان مسلمان است: «الَّذی خَلَقَ السَّموتِ و الاَرضَ و اَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَخرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرتِ رِزقًا لَکُم و سَخَّرَ لَکُمُ الفُلکَ لِتَجرِیَ فِی البَحرِ بِاَمرِهِ و سَخَّرَ لَکُمُ الاَنهر و سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمسَ و القَمَرَ دائِبَینِ و سَخَّرَ لَکُمُ الَّیلَ و النَّهار وءاتکُم مِن کُلِّ ما سَاَلتُموهُ و اِن تَعُدّوا نِعمَتَ اللّهِ لا تُحصوها اِنَّ الاِنسنَ لَظَلومٌ کَفّار».
برخی در تفسیر این آیات بیان داشته‌اند که خداوند هر آن‌چه را که انسان‌ها بدان نیاز داشته‌اند به آن‌ها ارزانی داشته، هر چند آن را طلب نکرده یا بدان آگاهی نداشته‌اند.
[۸۷] زمخشری، محمود بن محمد، الکشاف، ج ۲، ص ۵۵۷.

برخی نیز با اشاره به معنای تسخیر گفته‌اند که خداوند جهان را به‌گونه‌ای هماهنگ با نیازهای بشری آفریده است.

۷.۲.۳ - ظلم و کفر

در انتهای این آیات نیز به دو نوع انحراف ( ظلم و کفر) اشاره شده است.
برخی اقتصاددانان مسلمان در تفسیر این آیه، ظلم را عبارت از توزیع نادرست نعمت‌های الهی و عدم بهره‌مندی همگان دانسته و کفران نعمت را به کوتاهی افراد در بهره‌برداری از نعمت‌های الهی و کوشش نکردن در کشف و ابداع مربوط دانسته‌اند.
[۸۹] صدر، محمدباقر، صورة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی، ص ۱۲ـ۱۳.

این دو عبارت در کنار بیان وظیفه انسان در قبال زمین و جامعه انسانی به عامل کم‌یابی منابع طبیعی اشاره داشته، فقر را در جامعه اسلامی با توجه به فراوانی منابع طبیعی از این دو عامل متأثر می‌داند.
[۹۰] صدر، سید محمدباقر، اقتصادنا، ص ۶۳۸.


۷.۲.۴ - روزی دهنده بندگان

چنان‌که در آیاتی دیگر پدران و مادران از کشتن فرزندان خود به سبب ترس از فقر نهی شده‌اند، زیرا خداوند خود عهده‌دار روزی آنان شده «و لا تَقتُلوا اَولدَکُم خَشیَةَ اِملق نَحنُ نَرزُقُهُم و اِیّاکُم اِنَّ قَتلَهُم کانَ خِطًا کَبیرا» و‌ به‌طور کلی روزی هر جنبنده‌ای را بر روی زمین تضمین کرده است: «و ما مِن دابَّة فِی‌الاَرضِ اِلاّ عَلَی اللّهِ رِزقُها» هم‌چنین زمین را به‌گونه‌ای قابل تصرف و تغییر آفریده:
[۹۳] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۴۹۰.
«هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الاَرضَ ذَلُولاً» و هرگونه وسیله معیشتیِ مورد نیاز انسان‌ها را در آن قرار داده است
[۹۵] ماوردی، علی بن محمد، تفسیر ماوردی، ج ۲، ص ۲۰۲.
: «ولَقَد مَکَّنّکُم فِی الأَرضِ و جَعَلنا لَکُم فیها مَعیِشَ قَلیلاً ما تَشکُرون».

۷.۲.۵ - وظیفه آبادانی زمین

وظیفه آبادانی زمین در راستای اصل خلافت به انسان‌ها تفویض شده است: «هُوَ اَنشَاَکُم مِنَ الاَرضِ و استَعمَرَکُم فیها».
مفسران در ذیل آیه از کشاورزی، صنعت و خانه‌سازی بشر نام برده‌اند
[۹۸] زمخشری، محمود بن محمد، الکشاف، ج۲، ص۴۰۷.
[۱۰۰] محمد رشيد، رضا، تفسیر‌المنار، ج ۱۲، ص ۱۲۱.
و واژه « استعمار» را به معنای واگذاری آبادانی زمین دانسته‌اند.
[۱۰۱] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص ۵۸۶، «عمر».


۷.۳ - بهره‌گیری از نعمت‌ها

کاوش بر روی زمین و بهره‌گیری از نعمت‌های الهی: «فَامشوا فی مَناکِبِها و کُلوا مِن رِزقِهِ» نیز در دیگر آیات با عنوان «ابتغاء فضل اللّه» مورد سفارش قرآن قرار گرفته است: «و ما یَستَوِی البَحرانِ هذا عَذبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ و هذا مِلحٌ اُجاجٌ و مِن کُلّ تَأکُلونَ لَحمًا طَریًّا و تَستَخرِجونَ حِلیَةً تَلبَسونَها و تَرَی الفُلکَ فیهِ مَواخِرَ لِتَبتَغوا مِن فَضلِهِ ولَعَلَّکُم تَشکُرون».
مفسران در ذیل آیه به بیان برخی مصادیق بهره‌گیری از نعمت‌های الهی پرداخته‌اند؛
[۱۰۴] زمخشری، محمود بن محمد، الکشاف، ج۳، ص۶۰۴ ۶۰۵.
[۱۰۵] قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۲۱۴.
اما نکته قابل توجه این است که مفهوم «ابتغاء فضل الله» که در آیات ۱۴ نحل : ۱۶ ۷۳ قصص : ۲۸ ۴۶ روم : ۳۰ ۱۰ جمعه : ۶۲ ۲۰ مزمّل : ۷۳ و... نیز به‌کار رفته، تنها در معنای تجارت و داد و ستد خلاصه نمی‌شود و به سعی در زمین و بررسی و شناخت منابع و معادن آن و بهره‌برداری کامل از آن تأکید دارد؛
[۱۱۱] زیدان، عبدالفتاح قعدان، منهج الاقتصاد فی القرآن، ص ۶۴.
هم‌چنین از آیه «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَنفِقوا مِن طَیِّبتِ ما کَسَبتُم» وجوب انفاق برداشت شده است
[۱۱۳] جصاص، احمد بن علی، احکام‌القرآن، ج ۱، ص۶۲۴.
[۱۱۴] مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة‌البیان، ص۲۵۳.
که در راستای آن، تجارت و تولید اهمیت می‌یابد.

۷.۳.۱ - شرط بهره‌مندی

قرار گرفتن این آیات در کنار آیات دیگری که دنیا را بازیچه و سرگرمی، بهره اندک، وسیله‌ای برای فزون‌طلبی و فخر فروشی و... می‌داند، بیان‌گر این نکته است که بهره‌گیری از دنیا و منابع آن در صورتی که موجب فراموشی آخرت و شیفتگی و اطمینان به دنیا نگردد، مطلوب است: «اِنَّ الَّذینَ لا یَرجونَ لِقاءَنا و رَضوا بِالحَیوةِ الدُّنیا و اطمَاَنّوا بِها و الَّذینَ هُم عَن ءایتِنا غفِلون اُولئِکَ مَأوهُمُ النّارُ بِما کانوا یَکسِبون».
قرآن بهره‌مندی از منابع زمین و رشد ثروت‌ها را در راستای تکامل وجودی انسان‌ها مطلوب می‌داند: «و ابتَغِ فیما ءاتکَ اللّهُ الدّارَ الأخِرَةَ و لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا» و ثروتی که انسان را از یاد خداوند باز دارد و زمام امور وی را در دست گیرد پسندیده نمی‌داند:
[۱۲۵] صدر، سیدمحمدباقر، اقتصادنا، ص ۶۳۴ـ۶۳۵.
«و الَّذینَ یَکنِزونَ الذَّهَبَ و الفِضَّةَ و لا یُنفِقونَها فی سَبیلِ اللّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذاب اَلیم یَومَ یُحمی عَلَیها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکوی بِها جِباهُهُم و جُنوبُهُم و ظُهورُهُم هذا ما کَنَزتُم لاَِنفُسِکُم فَذوقوا ما کُنتُم تَکنِزونَ».

۷.۳.۲ - وسیله آزمایش

هم‌چنین مال و ثروت دنیوی باعث بی‌نیازی انسان‌ها در آخرت نمی‌شود: «ما اَغنی عَنّی مالِیَه»، بر همین اساس بهره‌مندی از زمین و ثروت‌های آن وسیله‌ای برای آزمایش انسان‌ها نیز هست: «فَاَمَّا الاِنسنُ اِذا مَا ابتَلهُ رَبُّهُ فَاَکرَمَهُ و نَعَّمَهُ» در آیات فراوانی نیز از نزول عذاب بر انسان‌هایی سخن رفته که پس از بهره‌مندی از نعمت‌های فراوان الهی مغرور شده و طغیان کرده‌اند: «و کَم اَهلَکنا مِن قَریَة بَطِرَت مَعیشَتَها» «بطر» به طغیان و سرکشی در استفاده نادرست از نعمت‌های خداوند معنا شده است؛
[۱۳۰] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص۱۲۹.
هم‌چنین رفاه‌زدگی و مستی و غرور ناشی از فراوانی نعمت با عنوان «ترف» در آیاتی چند از قرآن موجب عقوبت انسان‌ها شمرده شده است.


امروزه در غالب کشورهای در حال توسعه‌، غرب و نظام اقتصادی سرمایه داری به عنوان شاه کلید پیشرفت و توسعه یافتگی محسوب می‌گردد. شاخصه و ملاک اصلی توسعه یافتگی امروز‌، در غرب تعیین می‌شود و به سایر کشورها نیز تسری می‌یابد. در واقع گفتمان غالب بر جهان امروز گفتمان پیشرفت بر اساس راه‌های توصیه‌ای غرب است. غرب سمبل پیشرفت در تمام زمینه‌هاست و سایر جوامع نیز باید تمامی تلاش خود را برای رسیدن به این سطح از پیشرفت انجام دهند. با این حال باید به این نکته توجه داشت که بنیان‌های نظام سرمایه‌داری در غرب که شالوده توزیع ثروت و قدرت را تعیین می‌کند بر اساس منفعت‌گرایی افراد در جامع شکل گرفته است. اصول اقتصادی این نظام نیز بر پایه ربا‌، مشاغل کاذب و ایجاد ذائقه‌های مصنوعی در جوامع برای کسب هرچه بیشتر درآمد تدوین یافته است. در خقیقت فلسفه اومانیستی غرب حوزه اقتصاد را نیز تحت تاثیر قرار داده است. البته برخی از صاحب‌نظران بر این باورند که اساس منفعتطلبی تمدن غرب از حوزه اقتصاد آغاز شده است!
با این حال بحث اصلی ما از اینجا آغاز می‌گردد که آیا سرمایه‌داری لیبرال پاسخی واقعی به نیاز‌های اقتصادی جوامع سنتی و بخصوص کشورمان هست؟ آیا نظامی که مبتنی بر نفسانیت انسان است در یک جامعه والانگر و اسلامی قابلیت پیاده شدن را داراست؟


غالب اندیشمندان بر این باورند که راه پیشرفت جامعه از درون افکار‌، آرمان‌ها و عقاید همان جامعه نضج می‌گیرد. در واقع قطار پیشرفت در هر جامعه حرکت اولیه خود را باید از ایستگاه‌های داخلی آغاز کند. با این حساب پاسخ درست و واقع بینانه‌ای که به نیاز‌های اقتصادی جامعه ما داده می‌شود نمی‌تواند یک کپی‌برداری صرف از فرهنگ توسعه اقتصادی درغرب باشد. بسیاری از پژوهشگران و متخصصان در زمینه توسعه بر این باورند که دستیابی به پیشرفت و توسعه در یک کشور یک پدیده درون اجتماعی است. حتی در بحث نسخه‌های توسعه‌ای غرب نیز به وضوح این نکته آشکار می‌گردد که جوامع هر کدام به انحای مختلف باید به مبانی توسعه غرب دست یابند. ضمن آنکه الگوی توسعه بر مبنای اومانیسم امروز به بن‌بست رسیده است. آنان که معتقدند ایران باید الگوی غربی توسعه را مد نظر قرار دهد از خود پرسیده‌اند که نهایت الگوی غربی چیست؟! آیا انتهای پیشرفت غربی وضعیت اروپای کنونی نیست؟ طی چند سال اخیر مقالات متعددی از سوی اندیشمندان غربی مبنی بر به انتها رسیدن تمدن غرب منتشر شده است. امروز غرب با بحران‌های جدی در بحث اقتصادی و اجتماعی رو‌به‌روست. از این‌رو دیگر ماهیت الگوی توسعه غربی کلااز هم پاشیده است چرا‌که این الگو تجربه خویش را با شکست پس داده است.
از سوی دیگر جامعه سنتی و اسلامی ما خود دارای یک سری اهداف‌، آرمان‌ها و بن مایه‌های فکری است که می‌بایست تمامی فعالیت‌های توسعه‌ای آن در چارچوب این مفاهیم انجام بگیرند. البته در داخل پرانتز بگوییم که منظور ما از عدم تقلید از غرب به منزله استفاده نکردن از فنون و تکنیک‌های روز اقتصاد دنیا نیست بلکه موضوع بر سر فلسفه وجودی و جوهره علم اقتصاد است که می‌بایست در داخل کشور و با استفاده از قابلیتهای بومی تدوین گردد.


شاید یکی از مهمترین وجه تمایزات اقتصاد لیبرال با اقتصاد اسلامی در موضوع عدالت اقتصادی پیش آید. در واقع مفهومی که از عدالت در دین شریف اسلام برگرفته می‌شود با تعریف عدالت در جامعه لذت‌گرا و منفعتطلب که اساس بنیان خود رادر تامین فرصت برای کسب هرچه بیشتر سود افراد قرار داده است بسیار متفاوت است. در فرهنگ اقتصادی اسلام پیرامون واژه عدالت مفاهیم گسترده‌ای مطرح می‌شود.
در توسعه عدالت اسلامی علی‌رغم مسائلی مانند ایجاد فرصت‌های برابر برای رشد اقتصادی افراد مفاهیم والای اخلاقی نیز مطرح می‌گردد. نقش یک فرد در سیستم اقتصاد اسلامی همواره با توجه به موضوعاتی مانند زکات‌، خمس‌، وقف‌، اطعام ایتام و حتی ولایت‌پذیری تعریف می‌شود. توجه به این تمایزات اساسی ما را به این نکته می‌رساند که جامعه اسلامی برای تحقق آرمان‌ها و بایدهای متعالی خویش می‌بایست از یک نظام اقتصادی پویا که ازدرون مفاهیم ارزشمند اسلامی بالا آمده است بهره گیرد. در واقع توسعه اقتصادی باید همراه بامبانی فرهنگ سیاسی و اجتماعی و دینی هر جامعه باشد. امری که در سالهای اخیر توجه بسیاری از صاحب‌نظران را به خود جلب کرده است. تدوین تئوری یک نظام جامع اقتصادی که توانایی پاسخگویی به نیازهای اقتصادی ایران پهناور را با در نظر گرفتن ظرفیتهای بومی و ملی داشته باشد.


الاحکام السلطانیه والولایات الدینیه؛ احکام‌القرآن، جصاص؛ الاعتصام؛ اقتصاد؛ اقتصاد اسلامی (فصلنامه)؛ اقتصاد سیاسی بین الملل (تلاش برای کسب قدرت و ثروت)؛ اقتصادنا؛ الام؛ انفال و آثار آن در اسلام؛ انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیضاوی؛ پیام‌های اقتصادی قرآن؛ تاج العروس من جواهر القاموس؛ تاریخ عقاید اقتصادی از آغاز تا پایان سوسیالیسم؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تطور الفکر السیاسی الشیعی من الشوری الی ولایة الفقیه؛ تعاون؛ تعاون در اسلام و جامعه صنعتی؛ تفسیر العیاشی؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر المنار؛ تفسیر من وحی القرآن؛ تفسیر نمونه؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام؛ حاشیة المکاسب؛ الحدائق الناضرة فی احکام العترة‌الطاهره؛ الخراج و النظم المالیة للدولة الاسلامیه؛ خودآموز اقتصاد؛ در آمدی بر اقتصاد اسلامی؛ الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور؛ الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه؛ زاد المسیر فی علم التفسیر؛ زبدة البیان فی براهین احکام القرآن؛ شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام؛ الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه؛ صحیح البخاری؛ صورة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی؛ العمل والضمان الاجتماعی فی الاسلام؛ فقه القرآن، راوندی؛ قضایا اشکالیة فی الفکر الاسلامی المعاصر؛ الکافی فی‌الفقه؛ کتاب المکاسب؛ الکشاف؛ لسان العرب؛ اللمعة الدمشقیه؛ مبادی النظام الاقتصادی الاسلامی و بعض تطبیقاته؛ المبسوط فی فقه الامامیه؛ مجمع‌البحرین؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ مختلف الشیعة فی احکام الشریعه؛ مصباح الفقیه؛ معجم الفروق اللغویه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المقنعه؛ مکتب و نظام اقتصادی اسلام؛ من لا یحضره الفقیه؛ منهج الاقتصاد فی القرآن؛ الموسوعة الذهبیة للعلوم الاسلامیه؛ الموسوعة العربیة العالمیه؛ المهذب؛ میزان الحکمه؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النظریة الاقتصادیة الاسلامیه؛ نظری به نظام اقتصادی اسلام؛ النکت والعیون، ماوردی؛ النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی؛ وسائل الشیعه.


۱. هادوی، مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص ۴۵.
۲. مصطفوی، حسن، التحقیق، ج ۹، ص ۲۶۹، «قصد».
۳. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۲، ص۵۲۴-۵۲۵.    
۴. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۳، ص۳۵۳.    
۵. مصطفوی، حسن، التحقیق، ج ۹، ص ۲۶۹.
۶. مائده/سوره۵، آیه۶۶.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۳۷۹.    
۸. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۲.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۸، ص ۹۵.    
۱۰. زمخشری، محمود بن محمد، الکشاف، ج ۳، ص ۵۰۳.
۱۱. فاطر/سوره۳۵، آیه۳۲.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۸، ص ۲۴۵.    
۱۳. زمخشری، محمود بن محمد، الکشاف، ج ۳، ص ۶۱۲.
۱۴. توبه/سوره۹، آیه۴۲.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵ ص۶۰.    
۱۶. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۹.    
۱۷. مجمع البحرین، ج ۳، ص ۵۰۸، «قصد».    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۸، ص ۸۸.    
۱۹. لوييس فه ير، خودآموز اقتصاد، ص ۸.
۲۰. إصلاحي، عبد العظيم، مبادئ النظام الاقتصادی الاسلامی، ص ۱۳.
۲۱. تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، ج ۱، ص ۳۶.
۲۲. اقتصاد، ج ۱، ص ۶.
۲۳. صدر، سید محمدباقر، اقتصادنا، ص ۳۶۳.
۲۴. صدر، سید محمدباقر، اقتصادنا، ص۳۶۲ـ۳۶۳.
۲۵. هادوی، مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص ۳۱.
۲۶. هادوی، مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص ۴۵.
۲۷. إصلاحي، عبد العظيم، مبادئ النظام الاقتصادی الاسلامی، ص ۵۱.
۲۸. حسني، محمد نصر، قضایا اشکالیة فی الفکر الاسلامی، ص ۳۰۴.
۲۹. حسني، محمد نصر، قضایا اشکالیة فی الفکر الاسلامی، ص ۳۱۰ـ۳۱۱.
۳۰. صدر، سید محمدباقر، اقتصادنا، ص ۳۱۱ـ۳۱۵.
۳۱. هادوی، مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلامی، ص ۴۹ـ۵۰.
۳۲. روم/سوره۳۰، آیه۱۹.    
۳۳. فصّلت/سوره۴۱، آیه۳۹.    
۳۴. رعد/سوره۱۳، آیه۳۴.    
۳۵. فصّلت/سوره۴۱، آیه۱۰.    
۳۶. کهف/سوره۱۸، آیه۷.    
۳۷. حجّ/سوره۲۲، آیه۶۳.    
۳۸. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۱۳.    
۳۹. حجّ/سوره۲۲، آیه۶۵.    
۴۰. ملک/سوره۶۷، آیه۱۵.    
۴۱. هود/سوره۱۱، آیه۶۱.    
۴۲. بقره/سوره۲، آیه۲۲.    
۴۳. انعام/سوره۶، آیه۱۴۱.    
۴۴. نحل/سوره۱۶، آیه۱۴.    
۴۵. نحل/سوره۱۶، آیه۸۰.    
۴۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۰.    
۴۷. حجر/سوره۱۵، آیه۲۰.    
۴۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۰.    
۴۹. انفال/سوره۸، آیه۴۱.    
۵۰. بقره/سوره۲، آیه۱۱۰.    
۵۱. انفال/سوره۸، آیه۱.    
۵۲. حشر/سوره۵۹، آیه۷.    
۵۳. نساء/سوره۴، آیه۷.    
۵۴. نساء/سوره۴، آیه۱۱۱۲.    
۵۵. نساء/سوره۴، آیه۳۲.    
۵۶. معارج/سوره۷۰، آیه۲۴۲۵.    
۵۷. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۰.    
۵۸. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۵۹. نحل/سوره۱۶، آیه۹۰.    
۶۰. قصص/سوره۲۸، آیه۷۷.    
۶۱. حشر/سوره۵۹، آیه۹.    
۶۲. توبه/سوره۹، آیه۹۹.    
۶۳. بقره/سوره۲، آیه۲۷۵.    
۶۴. بقره/سوره۲، آیه۱۸۸.    
۶۵. توبه/سوره۹، آیه۳۴.    
۶۶. قصص/سوره۲۸، آیه۵۸.    
۶۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۶.    
۶۸. اعراف/سوره۷، آیه۳۱.    
۶۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۷.    
۷۰. نساء/سوره۴، آیه۲۹.    
۷۱. مهدوی، هادی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص ۴۵.
۷۲. بقره/سوره۲، آیه۱۰۷.    
۷۳. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج ۱۱، ص ۵۰۰.
۷۴. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۷۵. حدید/سوره۵۷، آیه۷.    
۷۶. بقرة/سوره۲، آیه۳۰.    
۷۷. طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج ۱، ص ۱۱۵.    
۷۸. محمد هاشم، اسماعیل، النظریة الاقتصادیة الاسلامیه، ص ۱۷.
۷۹. بقره/سوره۲، آیه۲۹.    
۸۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۰.    
۸۱. درآمدی بر اقتصاد اسلامی، ص‌۳۸‌۳۹.
۸۲. سجده/سوره۳۲، آیه۲۷.    
۸۳. اعراف/سوره۷، آیه۷۴.    
۸۴. نحل/سوره۱۶، آیه۸.    
۸۵. نحل/سوره۱۶، آیه۱۴.    
۸۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۲۳۴.    
۸۷. زمخشری، محمود بن محمد، الکشاف، ج ۲، ص ۵۵۷.
۸۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۱۲، ص ۵۹۶۰.    
۸۹. صدر، محمدباقر، صورة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی، ص ۱۲ـ۱۳.
۹۰. صدر، سید محمدباقر، اقتصادنا، ص ۶۳۸.
۹۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۱.    
۹۲. هود/سوره۱۱، آیه۶.    
۹۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۴۹۰.
۹۴. ملک/سوره۶۷، آیه۱۵.    
۹۵. ماوردی، علی بن محمد، تفسیر ماوردی، ج ۲، ص ۲۰۲.
۹۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۰.    
۹۷. هود/سوره۱۱، آیه۶۱.    
۹۸. زمخشری، محمود بن محمد، الکشاف، ج۲، ص۴۰۷.
۹۹. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر، ج۱۸، ص۱۷.    
۱۰۰. محمد رشيد، رضا، تفسیر‌المنار، ج ۱۲، ص ۱۲۱.
۱۰۱. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص ۵۸۶، «عمر».
۱۰۲. ملک/سوره۶۷، آیه۱۵.    
۱۰۳. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۲.    
۱۰۴. زمخشری، محمود بن محمد، الکشاف، ج۳، ص۶۰۴ ۶۰۵.
۱۰۵. قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص ۲۱۴.
۱۰۶. نحل/سوره۱۶، آیه۱۴.    
۱۰۷. قصص/سوره۲۸، آیه۷۳.    
۱۰۸. روم/سوره۳۰، آیه۴۶.    
۱۰۹. جمعه/سوره۶۲، آیه۱۰.    
۱۱۰. مزمل/سوره۷۳، آیه۲۰.    
۱۱۱. زیدان، عبدالفتاح قعدان، منهج الاقتصاد فی القرآن، ص ۶۴.
۱۱۲. بقره/سوره۲، آیه۲۶۷.    
۱۱۳. جصاص، احمد بن علی، احکام‌القرآن، ج ۱، ص۶۲۴.
۱۱۴. مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة‌البیان، ص۲۵۳.
۱۱۵. انعام/سوره۶، آیه۳۲.    
۱۱۶. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۴.    
۱۱۷. محمد/سوره۴۷، آیه۳۶.    
۱۱۸. حدید/سوره۵۷، آیه۲۰.    
۱۱۹. نساء/سوره۴، آیه۷۷.    
۱۲۰. توبه/سوره۹، آیه۳۸.    
۱۲۱. نحل/سوره۱۶، آیه۱۱۷.    
۱۲۲. حدید/سوره۵۷، آیه۲۰.    
۱۲۳. یونس/سوره۱۰، آیه۷۸.    
۱۲۴. قصص/سوره۲۸، آیه۷۷.    
۱۲۵. صدر، سیدمحمدباقر، اقتصادنا، ص ۶۳۴ـ۶۳۵.
۱۲۶. توبه/سوره۹، آیه۳۴۳۵.    
۱۲۷. حاقّه/سوره۶۹، آیه۲۸.    
۱۲۸. فجر/سوره۸۹، آیه۱۵.    
۱۲۹. قصص/سوره۲۸، آیه۵۸.    
۱۳۰. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ص۱۲۹.
۱۳۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۱، ص۶۸، «بطر».    
۱۳۲. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۲، ص ۳۰، «ترف».    
۱۳۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۶.    
۱۳۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۴.    
۱۳۵. سبأ/سوره۳۴، آیه۳۴.    
۱۳۶. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۳.    



دانشنامه موضوعی قرآن.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شاخصه‌های اقتصاد اسلامی»، تاریخ بازیابی ۹۵/۱۰/۱۹.    






جعبه ابزار