• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اغتنام عمر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اغتنام عمر، از مباحث علم اخلاق بوده و به معنای بهرهبرداری صحیح از فرصت‌ها می‌باشد. توجه به این موضوع برای استفاده بهینه عمر و رسیدن به سعادت دنیا و آخرت در این مدت محدود و غیر قابل تکرار، امری حیاتی است. دنیا مزرعه آخرت است؛ یعنی هر چه کاشته شود برداشت می‌شود و لذا برای برداشت مناسب در قیامت و مورد سوال قرار گرفتن از نحوه استفاده از فرصت عمر، باید تمام توجه را به زندگی و گذران عمر سپرده شود. در این مقاله به آثار، راهکارها، موانع و لحظات و مراحل ویژه عمر اشاره شده است.

فهرست مندرجات

۱ - مقدمه
۲ - معنای لغوی
۳ - معنای اصطلاحی
۴ - جایگاه
       ۴.۱ - فرصت کوتاه و بی‌تکرار
       ۴.۲ - مورد سؤال در قیامت
       ۴.۳ - رکن سعادت و موفقیت
       ۴.۴ - مزرعه برداشت آخرت
۵ - آثار و فوائد
       ۵.۱ - رشد و پیشرفت
       ۵.۲ - مسرّت و رضایت
       ۵.۳ - نظم و انضباط
       ۵.۴ - رسیدن به اهداف متعالی
۶ - علل و راهکار
       ۶.۱ - آینده‌نگر‌ی
       ۶.۲ - عبرت‌گیری
       ۶.۳ - زمان‌شناسی
       ۶.۴ - تعجیل در امور خیر
       ۶.۵ - تعقل نمودن
۷ - موانع
       ۷.۱ - آمال و آرزو
       ۷.۲ - تاسف بر گذشته
       ۷.۳ - تنبلی و سستی
       ۷.۴ - تقلید و تبعیت کور کورانه
       ۷.۵ - عدم برنامه‌ریزی و مشغولیت‌های نابجا
۸ - لحظات و مراحل ویژه عمر
       ۸.۱ - ایّام جوانی
       ۸.۲ - زمان‌های عبادت
              ۸.۲.۱ - اوقات سحر
              ۸.۲.۲ - شب‌های قدر
              ۸.۲.۳ - ایّام حج
              ۸.۲.۴ - ازمنه دعا
              ۸.۲.۵ - زمان کار
       ۸.۳ - اختصاص زمان برای خانواده
۹ - پرسش و پاسخ
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع


بهره‌گیری صحیح و در راستای سعادت و کمال از نعمت بی‌بدیل عمر که در آموزه‌ها و تعالیم دینی از آن تحت عنوان «اغتنام عمر» یاد می‌شود، یکی از ارکان موفقیت انسان در دنیا و آخرت به شمار می‌رود و همواره مورد تاکید می‌باشد؛ چرا که از طرفی محدوده‌ی عمر انسانی مدتی کوتاه و بی‌تکرار بوده و از طرفی هم رسیدن به سعادت بدون در نظر گرفتن آن میسر نمی‌باشد. بنابراین مومن خواهان تکامل، می‌بایست تا با آماده نمودن بسترهای این فضیلت اخلاقی، اعم از آینده‌نگری آگاهانه، عبرت‌گیری از امور، بالا بردن اطلاعات در مورد زمان‌شناسی و تعقل نمودن در کنارِ دوری جستنِ از موانعی همچون آمال و آرزو، تاسف بر گذشته، تسویف در امور، تبعیت نابجا و بهرهبرداری از اوقات مخصوصی همچون ایام جوانی، اوقات سحر، اوقات خاص دعا و لیالی قدر، خود را از آثار و فوائد این فضیلت اخلاقی که رشد و پیشرفت، مسرّت و خوشحالی و همچنین نظم و انضباط بخشی از آن هستند، بهره‌مند سازد.


واژۀ «اغتنام» ماخوذ از «غُنم» و به معنای «دستاورد»، «بهرهبرداری»، «افزایش‌بها» و «ارزش قائل شدن» آمده است که عموماً در رابطه‌ی با بهره‌مند شدن صحیح و بجا از یک چیز به کار گرفته می‌شود و در کنار واژگانی همچون «عمر» که دلالت بر معنای بقا و امتداد زمان دارد، به معنای بهرهبرداری صحیح از فرصت‌ها می‌باشد.


علمای علم اخلاق در تعریف این فضیلت اخلاقی گفته‌اند: «فرصت عمر، گران‌بهاترین امانتی است که خداوند به انسان هدیه داده تا با بهره‌گیری از آن به کمال انسانی رسد و به مقام خلیفه الهی نایل شود؛ لذا برای دست‌یابی به هدف بزرگ زندگی باید لحظه‌ها را درک کرد و به عبارتی فرصت را غنیمت شمرد. حال اگر کسی از این موهبت الهی به درستی بهره گیرد، مفهوم اغتنام عمر که چیزی جز این نیست، محقق می‌گردد و الا سرمایه حیاتی خود را به هدر داده و چیزی جز تضییع عمر، نصیب او نخواهد شد».
[۳] . نراقی، احمد بن محمدمهدی، معراج السعاده، ص۹۳.



فرصت عمر و زندگی از جمله موهبت‌های الهی است که خداوند متعال از روی لطف و رحمت خود در اختیار بندگانش قرار داده تا با استفاده از این نعمت بی‌بدیل به اهداف والای خلقت خود برسند. از منظر تعالیم و آموزه‌های وحیانی مکتب اسلام، توجه و بهره‌گیری از این فرصت باید به نحوی باشد که حتی قسمتی از آن نیز بر اثر سهل‌انگاری و بی‌توجهی، مورد غفلت قرار نگیرد؛ چنانچه امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «اِنتهزوُا فُرَصَ الخیرِ فاِنَّها تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب؛ فرصت‌های نیک را غنیمت بشمارید؛ به درستی که فرصت‌ها مانند گذر کردن ابر می‌گذرند».
بنابراین بزرگترین هنر زندگی، استفاده از فرصت‌های بی‌نظیری است که بر ما می‌گذرد و برای دست‌یابی به این هدف بزرگ زندگی باید لحظه‌ها را درک کرد. آری، این همان کیمیای سعادتی است که انسان‌های موفق و پیروز و مردان بزرگ تاریخ به آن دست یافته‌اند.
این فضیلت اخلاقی از شاخصه‌ها و ویژگی‌هایی برخوردار است که جهات اهمیت آن را تشکیل می‌دهند و عبارتند از:

۴.۱ - فرصت کوتاه و بی‌تکرار

اصولاً هیچ انسانی دو مرتبه به دنیا نمی‌آید تا در یک بار امور جهان را آزمایش کند و در بار دیگر تجربیات خود را به کار بندد. عمر انسان فرصتی است که تنها یک بار و آن هم به طور محدود در اختیار او قرار می‌گیرد؛ بنابراین، با توجه به لحظه‌های محدود زندگی که هر یک پس از دیگری و به سرعت سپری می‌شوند، باید آنها را غنیمت شمرد و به ناچار از تک تک لحظه‌ها و فرصت‌های خود به بهترین وجه استفاده کرد؛ چنانچه امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) در توصیه‌ای خطاب به مؤمنین می‌فرماید: «ایُّها النّاسُ! الآنَ الآنَ مِن قَبلِ النَّدَمِ، و مِن قَبلِ «ان تَقولَ نَفسٌ یا حَسرَتی عَلی ما فَرَّطتُ فی جَنبِ اللّه؛
[۵] حلّی، وَرّام بن ابی فراس، تنبیه الخواطر، ج۲، ص۸۹.
‌ ای مردم! اینک، اینک زمان را دریابید، پیش از آنکه پشیمان شوید و پیش از آنکه هر کسی بگوید: ‌ای دریغا! که در کار خدا کوتاهی کردم». در نتیجه عاقل‌ترین مردم کسانی هستند که همواره از موقعیت‌های موجود استفاده می‌کنند و هیچ فرصتی را به راحتی از کف نمی‌دهند.
حکایت: توصیف حضرت نوح (علیه‌السلام) از عمر ۲۳۰۰ ساله
امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که: حضرت نوح (علیه‌السلام)، دو هزار و سیصد سال زندگی کرد. شهرها را بنا کرد و فرزندانش را در آن سکونت داد، سپس ملک الموت نزد او آمد و در حالی که زیر آفتاب بود، گفت: السلام علیک یا نوح! سلام او را جواب داد و گفت: ‌ای فرشته مرگ! برای چه آمده‌ای؟ گفت: آمده‌ام تا جانت را بگیرم. گفت: صبر کن تا از زیر آفتاب به سایه روم، آن‌گاه جا به جا شد. نوح گفت: ‌ای فرشته مرگ! تمام آن چه از دنیا بر من گذشت، مانند این جا به جا شدنم بود.
[۶] . اسماعیلی یزدی، عباس، ینابیع الحکمه، ص۷۹.


۴.۲ - مورد سؤال در قیامت

با توجه به آموزه‌های دینی، یکی از ضروریات مذهب تشیع، اعتقاد به پرسش و پاسخ از اعمال و رفتار انسانی در روز قیامت است که عملکرد انسان را مورد ارزیابی و ارزش‌گذاری قرار می‌دهد. یکی از این سؤالات که طبق برخی از روایات، اولین سؤال در قیامت هم به حساب می‌آید، سؤال از نحوه استفاده از فرصت عمر می‌باشد؛ چنانچه در حدیثی از نبی مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) می‌خوانیم:
اِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ لَمْ تَزَلْ قَدَمَا عَبْدٍ حَتَّی یُسْاَلَ عَنْ اَرْبَعٍ: عَنْ عُمُرِهِ فِیمَ اَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِیمَ اَبْلَاهُ وَ عَمَّا اکْتَسَبَهُ مِنْ اَیْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فِیمَ اَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا اَهْلَ الْبَیْتِ؛ هرگاه روز قیامت بیاید، بنده قدم از قدم بر ندارد، مگر اینکه از او درباره چهار چیز پرسیده می‌شود؛ از عمرش که در چه راه نابود کرده است، از جوانیش که در چه راه فرسوده نموده، از کسبش که از کجا به دست آورده و در چه راهی مصرف کرده است و از دوستی ما اهل بیت.

۴.۳ - رکن سعادت و موفقیت

استفاده از فرصت‌های مناسب و بهرهبرداری از شرایط مساعد، پایه اساسی موفقیت و پیروزی بشر در همه شئونات مادی و معنوی به شمار می‌رود؛ از این‌رو باید بکوشیم تا از فرصت‌های موجود، نهایت استفاده را ببریم و سعی کنیم خویشتن را در مسیر فیض الهی قرار دهیم تا به سعادت آرمانی و موفقیت در هدف دست بیابیم.
امام علی (علیه‌السلام) با توصیه به این بُعد از فضیلت مذکور، می‌فرماید: «انَّ اوقاتَکَ اجزاءُ عُمرِکَ، فَلا تُنفِدْ لَکَ وَقتاً الاّ فیما یُنجیکَ؛ اوقات تو از اجزاء عمر توست؛ پس، هیچ وقتی از اوقات خود را جز در آنچه موجب رستگاری تو می‌شود، به پایان مبر». آدمی باید با جهان‌بینی صحیح، شیوه‌ای را انتخاب کند که منجر به سعادت دنیا و آخرت او شود و راهی را بپیماید که موجب افسوس و حسرت او نگردد تا از حلاوت و شیرینی این موفقیت و پیروزی بهره‌مند شود.

۴.۴ - مزرعه برداشت آخرت

از آنجایی که سرای آخرت، سرای تجسم اعمالی می‌باشد که انسان در دنیا انجام داده است، فرصت عمر که در اختیار همگان قرار داده شده به عنوان مزرعه‌ای است برای کاشت و برداشت در آخرت که هر کس از عمر خود در راه کاشت بذر احسان و نیکی بهره گیرد، در قیامت مزرعه‌ای پر محصول و هر کس بذر رذالت و بدی بکارد، در آن دنیا مطابق با کِشته خویش جزا داده خواهد شد. بنابراین انسان باید تمام تلاش خود را برای کاشت این مزرعه به جهت برداشت از آن در روزی که جز عمل به کمک انسان نمی‌آید، به کار بگیرد.
امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) با تشبیهی زیبا در این رابطه می‌فرماید: «انَّ عُمرَکَ مَهرُ سَعادَتِکَ ان انفَذتَهُ فی طاعَةِ رَبِّکَ؛ عمر تو مهریه خوشبختی توست، به شرط اینکه آن را در راه طاعت پروردگارت بگذرانی». آری انسان در تجارت‌خانه دنیا، باید به گونه‌ای عمل کند که سرمایه عمر خویش را از کف ندهد و با عنایت به این مساله که همواره در محضر خداست، خود را برای جهان دیگر آماده سازد.


بهره‌گیری صحیح از فرصت حیات که نعمتی بدون تکرار و بی‌بدیل محسوب می‌شود، می‌تواند زندگی دنیوی شخص را به قله آرامش و زندگی اُخروی او را به سر منزل آسایش در سایه عرش الهی برساند و انسان را از فوائد و موهبت‌های متعددی از قبیل موارد زیر بهره‌مند سازد:

۵.۱ - رشد و پیشرفت

فرصت عمر، چیزی غیر از همین لحظه‌های گذرا نیست و بهره‌گیری صحیح از این لحظه‌ها، مایه رشد و غفلت از آن، خسارت است؛ لذا برای پیشرفت خود باید لحظاتی را که در آن به سر می‌بریم، دریابیم و از آن در راستای رقم زدن آینده‌ای توام با موفقیت و پیروزی بهره بگیریم. امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) با ترسیم تاثیر اغتنام عمر در رشد و پیشرفت، می‌فرماید:
یا بنَ آدمَ، انّکَ لم تَزَلْ فی هَدمِ عُمرِکَ مُنذُ سَقَطتَ مِن بَطنِ اُمِّکَ، فَخُذْ مِمّا فی یَدَیکَ لِما بَینَ یَدَیکَ؛ فانّ المؤمنَ یَتَزوَّدُ و الکافِرَ یَتَمتَّعُ؛ ‌ای فرزند آدم! تو از همان زمان که از شکم مادرت افتاده‌ای، پیوسته در راه ویران کردن (خانه) عمرت قدم بر می‌داری. پس، از آنچه در دست داری، برای آنچه در پیش داری، بهره برگیر؛ زیرا که مؤمن توشه بر می‌دارد و کافر خوش می‌گذراند.

۵.۲ - مسرّت و رضایت

همان‌طوری که می‌دانیم، از دست دادن فرصت‌ها موجب غصه و ناراحتی خواهد بود و طبق فرمایش امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام): «اِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ؛ از دست دادن فرصت، مایه غم و‌اندوه است». اما در مقابل اگر انسان فرصت عزیز عمر خویشتن را غنیمت دانسته و از آن در راستای رسیدن به اهداف عالیه انسانی بهره بگیرد، مسرّت و خوشحالی را به دنبال خواهد داشت؛ لذا امام علی (علیه‌السلام) در جای دیگری نسبت به استفاده از فرصت برای جلوگیری از بروز غم و غصه می‌فرماید: «بادِرِ الفُرصَةَ قَبلَ ان تکونَ غُصّةً؛ فرصت را غنیمت شمار پیش از آنکه‌اندوهی گلوگیر شود».
آری مؤمن بهره‌مند از اوقات عمر، در شادی و غافل از این نعمت بی‌نظیر، در افسوس از دست دادن آن به سر خواهد برد.
حکایت: گنجینه لذت و شادی!!!
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) می‌فرماید: روز قیامت به بندگان خدا، به تعداد ساعات شبانه روزی عمرش، بیست و چهار گنجینه در یک ردیف باز می‌گردد. برخی شادی‌آفرین و بعضی وحشت‌انگیز و برخی دیگر حسرت‌آور. اول درب گنجینه‌ای را برایش باز می‌کنند که درون آن را پر از نور می‌بینید، چنان شادی و خوشحالی به او دست می‌دهد که اگر شادی او را میان اهل جهنم قسمت کنند، از خوشحالی درد آتش دوزخ را فراموش می‌کند. این گنجینه، همان ساعاتی است که در آن به عبادت و کارهای نیک پرداخته است. سپس درب گنجینه دومی را بر او باز می‌کنند، که بسیار تاریک، ظلمانی، بدبو و وحشتناک است. با مشاهده آن، چنان ترس و وحشت او را فرا می‌گیرد که اگر آن هول و هراس را بین اهل بهشت تقسیم کنند، نعمت‌های آن، برایشان ناگوار می‌گردد. این گنجینه، همان ساعاتی می‌باشد که در آن مرتکب گناه و معصیت شده است.
پس از آن گنجینه دیگری را برایش می‌گشایند، که خالی است و در آن نه چیزی است که از آن شاد شود و نه چیزی هست که از آن غمگین گردد و این همان ساعاتی می‌باشد که در آن خواب بوده، یا در غفلت به سر برده و یا کارهای مباحی را انجام داده است. از تهی بودن آن گنجینه بسیار حسرت می‌خورد و پشیمان می‌شود که چرا سهل‌انگاری کرده و چنین فرصت‌هایی را از دست داده است، در صورتی که می‌توانست این گنجینه را نیز پر از اعمال نیک و نور کند و همین حسرت و پشیمانی بر او بس است و از این‌رو خداوند روز قیامت را، روز حسرت نامیده است.

۵.۳ - نظم و انضباط

غالباً افرادی که برای بهرهبرداری صحیح و همه جانبه از فرصت عمر خود، دارای برنامه‌ریزی و همت هستند، با پیگیری و اجرای برنامه‌هایشان از فضیلت نظم و انضباط نیز بهره‌مند می‌گردند؛ چنانچه در احوالات بزرگان و علمای دینی این مساله به چشم می‌خورد. به عنوان نمونه در احوالات امام خمینی (قدس سره) نقل شده است که آنچنان بر نظم و انضباط متکی بود که چه در ایران و چه در دوران تبعید در فرانسه، افراد ساعتشان را با رفت و آمدهای ایشان تنظیم می‌کردند و این نظم و انضباط نبود، مگر به جهت توجه و آگاهی آن مرد بزرگ از گوهر بی‌بدیل عمر که با برنامه‌ریزی دقیق به بهرهبرداری صحیح از آن می‌پرداخت.

۵.۴ - رسیدن به اهداف متعالی

انسانی که تمام تلاش خود را برای بهره‌گیری هر چه بهتر و بیشتر از فرصت کوتاه زندگی به کار می‌گیرد، در صورت بر طرف نمودن موانع یقیناً به اهداف عالیه سعادت و هدایت که از اغراض اصلی خلقت انسان به شمار می‌روند، خواهد رسید و الا چیزی به جز خسران و حسرت در انتظارش نخواهد بود؛ چنان‌که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) می‌فرماید: «مَنِ اسْتَوَی یَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُون‌؛ هر کس که دو روزش مساوی باشد (یعنی از لحاظ عمل و ذخیره یک کار مفید یا خُلق کریم یا علم سودمند، چیزی نیافزوده باشد) زیان کرده است».
به این دلیل که به قدر یک روز سرمایه از کف داده و در عوض چیزی به دست نیاورده است.


از آنجایی که دست‌یابی به بسیاری از صفات اخلاقی، جز از طریق شناخت عوامل تشکیل‌دهنده آنان و به کارگیری آن عوامل در راستای بهره‌مندی از آن صفات اخلاقی میسر نمی‌باشد، در این قسمت به بیان اهم عوامل در شکل‌گیری فضیلت «اغتنام عمر» می‌پردازیم:

۶.۱ - آینده‌نگر‌ی

فردی که با توجه به آینده زندگی می‌کند، می‌داند که اجزای زمان با هم ارتباط ناگسستنی دارند و آینده چیزی نیست جز آنچه اکنون انجام می‌دهد؛ از این‌رو، در استفاده از تمام فرصت‌ها برای دســترسی به اهداف آینده‌اش می‌کوشد. به همین خاطر نظر داشتن به آینده و در نظر گرفتن رخدادهای احتمالی آن، از جمله عوامل مهم در حیطه بهرهبرداری از فرصت حیاتی عمر به حساب می‌آید؛ چنانچه امام علی (علیه‌السلام) اعقل الناس را شخص دوراندیش معرفی کرده و می‌فرماید: «اَعْقَلُ النّاسِ اَنْظَرُهُمْ فِی الْعَواقِبِ؛ عاقل‌ترین مردم کسی است که بیشتر در عاقبت کارهایش بیاندیشد». البته باید به آینده به گونه‌ای نظر داشته باشیم که امروز را از دست ندهیم و لحظه‌ها را غنیمت شمریم که قافله عمر بس سریع می‌گذرد.

۶.۲ - عبرت‌گیری

به طور کلی همه ادیان الهی و مکاتب تربیتی، پیروان خود را به درس‌آموزی از سرگذشت پیشینیان و مقایسه موقعیت خود با آنان دعوت می‌کنند. در این بین مکتب وحیانی اسلام نیز به طور گسترده مسلمانان را به سیر در آفاق و انفس، توام با تفکر و‌ اندیشه در سرگذشت دیگران و همچنین سرگذشت خویشتن و خطاهای موجود در آن فراخوانده و شکی نیست که این فراخوانی به دلیل تاثیر چشم‌گیری است که عبرت بر عمل و رفتار انسانی در راستای بهره‌مندی هر چه بیشتر و بهتر از عمر دارد؛ چنانچه امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «لَوِ اعتَبَرتَ بِما اضَعتَ مِن ماضی عُمرِکَ لَحَفِظتَ ما بَقِیَ؛ اگر از ضایع کردن عمر گذشته‌ات عبرت گیری، بی‌گمان از ضایع شدن باقیمانده آن جلوگیری کرده‌ای».
حکایت: سیره علوی در دعوت به عبرت‌پذیری
شخصی محضر امام زین العابدین (علیه‌السلام) رسید و از وضع زندگیش شکایت نمود. امام (علیه‌السلام) فرمود: بیچاره فرزند آدم! هر روز گرفتار سه مصیبت است که از هیچکدام آنها پند و عبرت نمی‌گیرد که اگر عبرت بگیرد، دنیا و مشکلات آن برایش آسان می‌شود. مصیبت اول اینکه، هر روز از عمرش کاسته می‌شود. اگر زیان در اموال وی پیش بیاید غمگین می‌گردد، با اینکه سرمایه ممکن است بار دیگر باز گردد، ولی عمر قابل برگشت نیست. دوم: هر روز، روزی خود را می‌خورد، اگر حلال باشد، باید حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد، باید بر آن کیفر ببیند. سپس فرمود: سومی مهمتر از این است. گفته شد، آن چیست؟ امام (علیه‌السلام) فرمود: هر روز را که به پایان می‌رساند یک قدم به آخرت نزدیک می‌شود، اما نمی‌داند که به سوی بهشت می‌رود یا به طرف جهنم.

۶.۳ - زمان‌شناسی

بسیاری از افرادی که از عمر خود به نحو احسن استفاده نمی‌کنند، که متاسفانه اغلب هم همینطور است، از قدر و منزلت فرصت حیات غافل بوده و به اصطلاح شناختی از زمان و ماهیت آن ندارند. انسانی که بداند سرمایه موجود و پرارزش عمر، تنها همان لحظات نقدی است که اکنون در اختیار دارد و تکراری در این متاع گران‌بها نیست، می‌کوشد تا از آن به نحو شایسته برای آخرت خود بهرهبرداری کند؛ اما در مقابل انسانی که به حیات خود آنچنان امیدوار است که گویی حیات جاودانه خواهد داشت، انسانی غافل از حقیقت زمان بوده و چوب دوران، روزی او را فلک خواهد کرد که دیگر راهی برای جبران نبوده و پشیمانی سودی نخواهد داشت.
بنابراین زمان، مغرور می‌سازد و می‌گذرد؛ اما زمان‌شناسان بیدار، آن را به بند می‌کشند و از نیروی آن، در راه اهداف خویش بهره می‌گیرند

۶.۴ - تعجیل در امور خیر

از آنجایی که فرصت‌ها همچون ابر و باد در حال گذر هستند، انسان می‌تواند با تعجیل[شتاب] در بهره‌مندی از فرصت‌های نیک عمر، بار سفر ابدی و بی‌وقفه خود را ببندد؛ چرا که بسیاری از کارها به ویژه کارهای مهم نیازمند به مقدماتی است که گاه از اختیار انسان بیرون‌اند و عقل حکم می‌کند هنگامی که بر اثر پیشامدهایی آن اسباب فراهم گردید، هرچه زودتر از آنها استفاده کرد و به مقصد رسید؛ زیرا فرصتی که از دست رفت، هرگز باز نمی‌گردد.
جوانیِ انسان، فراغت، نشاط کار، صحت و سلامت همه از فرصت‌هایی هستند که به سرعت می‌گذرند و هرگز باز نمی‌گردند؛ چنان‌که امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرماید: «بادِرْ بانتِهازِ البُغیَةِ عِندَ امکانِ الفُرصَةِ؛ چون فرصت پیش آمد، به سوی هدف خود بشتاب».
حکایت: تاثیر مفسر از یخ فروش!!
فخر رازی یکی از علما و مفسرین معروف اهل تسنن می‌گوید: یکی از بزرگان و وارستگان را دیدم که می‌گفت: شخصی را دیدم یخ می‌فروخت و مکرر فریاد می‌زد: «ارحموا من یذوب راس ماله؛ به کسی که سرمایه‌اش ذوب می‌شود رحم کنید». پیش خود گفتم که این است معنای سخن خداوند در سوره عصر که می‌فرماید: (وَالْعَصْرِ• اِنَّ الْاِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ): سوگند به عصر که انسان در کاستی و زیان است. آری انسانی که از عمرش، روز به روز می‌کاهد و در برابر آن، کسب فضائل نمی‌نماید، مانند یخی است که آب می‌شود و هیچ می‌گردد.
[۲۰] اشتهاردی، محمد مهدی، داستان دوستان، ج۱، ص۲۸.


۶.۵ - تعقل نمودن

یکی دیگر از عوامل شکل‌گیری فضیلت غنیمت شمردن عمر، تعقل در فرصت‌های پیش‌رو، اعمال انجام شده و اعمال باقیمانده می‌باشد؛ اگر انسان با خود بیاندیشد که در مدت زمان سپری شده از عمرش چه کرده و چه مقدار فرصت برای جبران مافات و انجام اعمال و رفتار نیک پیش‌رو دارد، یقیناً از فرصت خود به صورت بهتری استفاده خواهد کرد. بید آبادی (قدس سره) در این رابطه می‌گوید:

اگر آدمی شصت سال عمر کند، نصف آن را زنگی شب به غارت برد و ربع آن در طفولیت به جهالت و ثلث و ربع دیگر پایمال حرص و طول امل و شغل و کسب رزق و فکر عیال شود و ده سال باقی به پیری و همّ و غم و اَلَم بر باد رود و حیف از این عمر که یک سر به بطالت برود. ‌ای عزیز! در طفلی هی‌هی و پستی و در جوانی مستی و در پیری سستی، پس خدا را کی پرستی؟.
[۲۱] بید آبادی، محمد بن‌ محمدرفیع، حُسن دل، ص۴۷.

همچنین تفکر در تاریخ گذشتگان از جمله امم گذشته و پادشاهانی که سالیان سال حکومت کردند در کنار‌اندیشیدن به رابطه مرگ و حیات نیز راهگشا خواهد بود.


در مقابل عوامل زمینه‌ساز برای ایجاد و بهرهبرداری از فرصت، موانعی نیز بر سر راه وجود دارد که غفلت از آنان زمینه‌های بهره‌مندی از این موهبت الهی را از انسان سلب خواهد کرد؛ لذا شناخت و پیشگیری از وقوع این موانع، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که برخی موارد آن عبارتند از:

۷.۱ - آمال و آرزو

یکی از مسائل مهمی که سبب هدر رفتن وقت و سوخت شدن زمان می‌شود، توجه به آمال و آرزوهای رؤیایی است که بسیاری از انسان‌ها در فضای آن قرار می‌گیرند. آنان از این آرزوها برای خود کاخ‌های مجلل و افسانه‌ها می‌سازند و غرق در مشاهده جمال و زیبایی‌ها و دل فریبی‌های آن می‌شوند و این تخیلات موهوم و افسانه‌ای سبب می‌شود تا از واقع‌بینی و مشاهده حقیقت زندگی غافل شوند و فرصت موجود را که سرشار از موقعیت‌های مساعد و خوش‌بختی و سعادت است، بی‌نتیجه از دست بدهند؛ از همین‌رو نبی مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) با بیان نگرانی خود از این موضوع، فرموده است:
اِنَّما اَخْشی عَلَیْکُمْ اِثْنَیْنِ: طُولَ الاْمَلِ وَ اتِّباعَ الْهَوی، اَمّا طُولُ الاَمَلِ فَیُنْسِی الاْخِرَهَ وَ اَمّا اِتِّباعُ الْهَوی فَاِنَّهُ یَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ؛ همانا بر شما از دو چیز می‌ترسم: درازی آرزو و پیروی هوای نفس. امّا درازی آرزو سبب فراموشی آخرت شود و امّا پیروی از هوای نفس، آدمی را از حقّ باز دارد.

۷.۲ - تاسف بر گذشته

عامل دیگر برای از دست دادن فرصت‌ها، چشم دوختن به گذشته و تاسف بر لحظه‌های از دست رفته است که فرصت جاودانه عمر را از بین می‌برد؛ اما برخی از مردم به گذشته‌ها چشم دوخته‌اند و بر آن تاسف می‌خورند و چنان مایوس و دل شکسته می‌شوند که از سعی و کوشش برای پیمودن ادامه مسیر زندگی باز می‌مانند و فرصت‌های گران‌بهای عمر را یکی پس از دیگری از دست می‌دهند.
این در حالی است که در منابع دینی و متون روایی مؤکداً از اندیشیدن در زمان ماضی نهی شده است. به عنوان نمونه در حدیثی از امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) آمده است که: «انَّ ماضی یَومِکَ مُنتَقِلٌ و باقِیَهُ حدیث مُتَّهَمٌ، فَاغتَنِمْ وَقتَکَ بِالعَمَلِ؛ گذشته عمر تو رفته و باقیمانده آن محل تردید است. پس زمانی را که در آن به سر می‌بری برای کار و عمل غنیمت شمار». چه زیبا سروده است سعدی شیرین سخن که:
مکن عمر ضایع به افسوس و حیف • • • • • که فرصت عزیز است و الوقت ضیف

۷.۳ - تنبلی و سستی

همچنین یکی دیگر از عواملی که باعث از دست رفتن زمان می‌شود، روحیه تنبلی و نظم‌ناپذیری بعضی افراد است که برنامه‌های خود را با کوچکترین مشکل یا حتی بدون دلیل به عقب می‌اندازند و همواره کار امروزشان را به فردا می‌افکنند[تسویف] و به سادگی گوهر گران‌بهای فرصت را از دست می‌دهند. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) در یکی از سفارشات خود خطاب به اباذر می‌فرماید:
یا اباذَرٍّ، ایّاکَ و التَّسویفَ بِامَلِکَ، فانَّکَ بِیَومِکَ و لَستَ بما بَعدَهُ، فان یَکُن غَدٌ لکَ فَکُن فی الغَدِ کما کُنتَ فی الیَومِ، و ان لم یَکُن غَدٌ لکَ لَم تَندَمْ علی ما فَرَّطتَ فی الیَومِ؛ ای ابوذر! مبادا که بر اثر آرزو، کار امروز را به فردا افکنی؛ زیرا که تو در امروز به سر می‌بری نه در فردا. اگر فردایی برای تو بود، در فردا نیز چنان باش که امروز بوده‌ای و اگر فردایی در کار نبود، به خاطر کوتاهی کردن در کار امروزت پشیمان نشوی.

۷.۴ - تقلید و تبعیت کور کورانه

انسان بر اساس طبیعت و سرشت اجتماعی خود، همواره در معرض الگوپذیری و تقلید و تبعیت از همنوعان خود در عرصه‌های مختلف می‌باشد. مساله‌ای که اگر به طور صحیح، بجا و بدون تعصب صورت بگیرد، رشد و تعالی را به همراه خواهد داشت و اگر با تعصب و نابخردی همراه گردد، تضییع عمر، افسوس و پشیمانی را برای شخص به ارمغان خواهد آورد. چه بسیار جوانانی که به جای الگو قرار دادن شخصیت‌های دینی و ملی، در تمامی عرصه‌های زندگی خود وقشان را صرف تقلید و تبعیت از افراد و افکاری می‌کنند که حاصلی جز تباهی عمر و فرصت‌سوزی به دنبال نخواهد داشت؛ از همین‌رو امام صادق (علیه‌السلام) خطاب به یکی از اصحاب خود می‌فرماید: «لا تَکونَنَّ امَّعةً، تقولُ: انا مَع الناسِ و انا کَواحِدٍ مِن الناسِ؛ هرگز همرنگ جماعت نباش که بگویی: من تابع مردم هستم و من هم مثل بقیه مردم».

۷.۵ - عدم برنامه‌ریزی و مشغولیت‌های نابجا

انسان با توجه به فرصت کوتاهی که برای زندگی نمودن در این کره خاکی داشته و باید توشه‌ای کافی و وافی برای آخرت خود فراهم سازد، اگر گرفتار مشغولیت‌های بی مورد و یا سرگرمی‌های کم ارزش بشود و در این بین برنامه‌ای هم برای نحوه مدیریت زمان محدود خود نداشته باشد، نتیجه‌ای جز زیان دنیوی و اخروی در انتظارش نخواهد بود؛ از همین رو عدم برنامه ریزی مناسب و مشغولیت به کارهای نابجا و کم ثمره از دیگر موانع بهره گیری صحیح از عمر به حساب می‌آید.


لحظات ویژه‌ای در عمر آدمی هستند که در زمان‌های خاص و ارزشمندی از زندگی به وجود می‌آیند و انسان باید به طور مضاعف به آنها توجه نموده و از این فرصت‌ها در جهت پیشرفت خود و جامعه گام بردارد. برخی از این اوقات ویژه عبارتند از:

۸.۱ - ایّام جوانی

دوران جوانی، یکی از مهمترین و بهترین دوره‌های زندگی آدمی است که در رشد و تکامل مادی و معنوی او نقشی تعیین‌کننده دارد. این دوره حساس که به بهار عمر انسان تشبیه شده است، با لحظه‌های پر از شور و هیجان و جلوه‌های شیرین زندگی همراه است و اگر چه در مقایسه با طول عمر آدمی کوتاه می‌باشد، ولی از نظر اسلام بـه انـدازه‌ای مـهـمّ، ارزنده و ممتاز قلمداد شده که گفته می‌شود در روز قیامت این نعمت به طور خاص مورد پرسش قرار می‌گیرد؛ لذا پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) در همین راستا می‌فرماید: «بادِرْ بِاربَعٍ قَبلَ اربَعٍ بِشَبابِکَ قَبلَ هَرَمِکَ...؛ چهار چیز را پیش از چهار چیز غنیمت شمار: جوانیت را پیش از پیری خود».
این مقدار از اهمیت بدین خاطر است که مجموعه قوای جسمانی نسل جوان، بهترین وسیله برای کار و فعالیت به شمار می‌رود. آنان می‌توانند در نبرد زندگی به سخت‌ترین کارها دست بزنند و با نیروی جوانی بر همه مشکلات پیروز شوند. البته باید توجه داشت علت اینکه برخی از جوانان قدر جوانی خود را نمی‌دانند و آن را به بطالت می‌گذرانند، ناآگاهی ایشان است که با آگاه نمودن و معرفی الگو برای آنها می‌توان به اصلاحشان پرداخت.

۸.۲ - زمان‌های عبادت

طبق تعالیم و آموزه‌های اسلامی، بالاترین مقام انسان، مقام عبودیت و توفیق بندگی حضرت حق است، زمان های وجود دارد که اوج این بندگی را می توان نشان داد.

۸.۲.۱ - اوقات سحر

شیرین‌ترین مرحله عبادت، مرحله دعا، ایجاد ارتباط بنده با خدا، توفیق تضرع، توبه، اظهار خضوع و خشوع، اعلان تقدیس و تسبیح و تحمید حق در دل شب به هنگام سحر زمانی که غوغای زندگی مادی فرو می‌نشیند و روح و جسم انسان آرامش می‌یابد است که سبب رسیدن انسان به مرحله کمال و تحصیل نورانیت و بصیرت قلب و وصول به معدن عظمت و دریدن حجاب‌های ظلمت می‌گردد؛ از این‌رو اوقات سحر یکی از ویژه‌ترین لحظات عمر انسانی محسوب می‌شود که میزان سعادت انسانی در گروی نحوه بهره‌مندی از آن است. در حدیثی از اما صادق آمده است که:
وَ لَا تَغْفُلْ عَنِ الِاسْتِغْفَارِ بِالْاَسْحَارِ فَاِنَّ لِلْقَانِتِینَ فِیهِ اَشْوَاقاً؛ و از استغفار و توجه هنگام سحر غافل مباش؛ زیرا اصحاب خضوع و بندگان خاشع خداوند متعال علاقه زیاد و شوق بسیاری در آن هنگام از خود نشان داده و اشراقاتی در می‌یابند.
حکایت: رمز توفیقات محمد باقر مجلسی (رحمه الله)!!!
ملا محمد تقی مجلسی (رحمه الله) نقل کرده است که: در شبی از شب‌ها و پس از نماز شب، تهجد و گریه و زاری به درگاه قادر متعال، خود را در حالتی دیدم که دانستم هر چه از درگاه احدیت مسئلت کنم، به اجابت مقرون و عنایت خواهد شد. فکر کردم که چه از خدا بخواهم، امری دنیوی یا اُخروی؟ ناگاه صدای گریه فرزندم محمد باقر از گهواره بلند شد. گفتم: الهی به حق محمد و آل محمد (علیهم‌السلام) این طفل را مُرَوّج دین و ناشر احکام سید المرسلین (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) قرار بده و او را به توفیقات بی‌نهایت خود موفق کن!. پس، مسلم است، این آثار خارق العاده که از آن بزرگوار[محمد باقر] به دست ما رسیده است، امکان ندارد مگر از دعای چنین بزرگواری [محمد تقی] که در لحظه‌ای به اجابت مقرون شده و مستجاب گردید.
[۲۸] مهدی مهریزی، هادی ربّانی، شناخت‌نامۀ علامه مجلسی، ص۷۱.


۸.۲.۲ - شب‌های قدر

این شب‌ها که از آنها به عنوان «لیلة‌ القدر» یاد می‌شود، در اسلام از اهمیت و فضیلت بالایی برخوردار هستند. شب‌هایی که زندگی مؤمن در آن سراسر رنگ خدا می‌گیرد و فرصتی است که روزه‌دار، بر آن می‌ایستد و بر همه ما سوای حق پشت می‌کند و در خلوت پر راز شب با عبودیت محض در پیشگاه خدا همه چیز و حتی خود را به فراموشی می‌سپارد، از هر چه زمینی است می‌برد و با آسمان پیوند می‌خورد، مجرد می‌شود و به عبادت خدای یکتا می‌پردازد و در واقع پرده اسباب و قوانین و نوامیس جهان به یک‌سو می‌رود و مؤمن تنها خدا را می‌بیند که کارگزار همه هستی است و با گوش جان کلام خدا را می‌شنود و با دل در می‌یابد که کائنات چون گویی با چوگان امر الهی متحرکند و این امر او و اراده اوست که سیطره بر همه چیز گسترانده است؛ لذا قدر دانستن چنین اوقات محترمی به واقع رمز دست‌یابی به سعادت و رستگاری می‌باشد.
امام صادق (علیه‌السلام) در بیان اهمیت این لیالی، می‌فرماید: «رَاْسُ السَّنَةِ لَیْلَةُ الْقَدْرِ یُکْتَبُ فِیهَا مَا یَکُونُ مِنَ السَّنَةِ اِلَی السَّنَةِ؛ آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته می‌شود».


۸.۲.۳ - ایّام حج

یکی از مهمترین و بی‌نظیرترین واجبات الهی، مساله حج و احکام مربوط به آن است که از بیشترین احکام فقهی برخوردار بوده و طبق آموزه‌های اسلامی جایگزینی برای آن وجود ندارد. ایامی که انسان با انقطاع از دنیا و مادیات، رخت دلبستگی به اغیار را از تن درآورده، جامه مطهر بر تن کرده و خود را برای کسب معنویات و رنگ و بوی خدایی گرفتن آماده می‌سازد؛ از همین‌رو خداوند متعال خطاب به نبی بزرگوار خود (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) می‌فرماید: (وَ اَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَاْتُوکَ رِجالاً وَ عَلی‌ کُلِّ ضامِرٍ یَاْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ): و در میان مردم به حجّ (خانۀ خدا) اعلان عمومی کن تا (در نتیجه دعوتت تا روز قیامت، مردم) پیاده و سوار بر شتران لاغری که از هر راه دور و درازی روانه شده‌اند، به سوی تو روی آورند.
پس حج پیمان و عهدی است میان خداوند و بندگان او که به هر طریقی که شده، باید از عهده آن برآیند و به هیچ وجه از انسان‌های مستطیع ساقط نمی‌شود و اگر خودش معذور شد باید نائب بگیرد، به طوری که این عهد و میثاق با مرگ هم ساقط‌ شدنی نیست و از جمله ازمنه‌ای است که انسان باید کمال بهرهبرداری را از آن ببرد.

۸.۲.۴ - ازمنه دعا

دعا در فرهنگ اسلامی از جایگاه بسیار والایی برخوردار بوده و از آن به عنوان «سلاح مؤمن» و یکی از بهترین راه‌های تکامل، رسیدن به اهداف متعالی و ارتباط با خداوند متعال یاد شده است؛ از همین‌رو در منابع دینی و متون روایی از برخی از ازمنه همانند: هنگام اذان، هنگام باران، روز جمعه، روز عرفه و نیمه شعبان و همچنین برخی از امکنه همانند: مکه، مسجد النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم)، حرم امام حسین (علیه‌السلام) و عرفات به عنوان فرصت‌هایی طلایی برای استجابت دعا یاد شده است که از حساس‌ترین قسمت‌های عمر انسان تلقی شده و هر شخص خداجویی باید بکوشد تا با بهره‌گیری از این ازمنه و امکنه در طریق سیر الی الله، خود را به سر منزل مقصود رسانده و از عمر خود در راستای هدف کلی و متعالی آن بهره بگیرد؛ چنانچه امام صادق (علیه‌السلام) در تبیین اهمیت آن می‌فرماید:
عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَاِنَّکُمْ لَا تَقَرَّبُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَا تَتْرُکُوا صَغِیرَةً لِصِغَرِهَا اَنْ تَدْعُوا بِهَا اِنَّ صَاحِبَ الصِّغَارِ هُوَ صَاحِبُ الْکِبَارِ؛ شما را سفارش می‌کنم به دعا کردن؛ زیرا با هیچ چیز همانند دعا به خدا نزدیک نمی‌شوید و دعا کردن برای هیچ امر کوچکی را، به خاطر کوچک بودنش رها نکنید؛ زیرا حاجت‌های کوچک نیز به دست همان کسی است که حاجت‌های بزرگ به دست اوست.

۸.۲.۵ - زمان کار

با توجه به این مطلب که انجام هر کاری زمان مخصوص به خود را دارد و اگر در آن زمان به نسبت به انجامش کوتاهی شود، دیگر فرصتی برای جبران آن نخواهد بود، یکی از مهمترین لحظات عمر هر انسانی زمان تلاش برای کار و کسب روزی حلال است؛ زیرا اهمیت کار در مکتب اسلام به حدی است که بعد از وجوب نماز که ستون دین اسلام است به وجوب آن اشاره شده، چنانچه امام صادق (علیه‌السلام) از رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) روایت می‌کند که آن حضرت فرمود: «طلب الکسب فریضة بعد الفریضة؛ پس از نماز واجب، کار کردن و داشتن کسب و کار واجب است».
حکایت: تحسین جوان مشغول به کار توسط پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم)

روزی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) با جمعی از اصحاب در محلی حضور داشتند. چشمان یاران پیامبر به جوانی نیرومند و زیبا‌ اندام افتاد که در اول صبح به کار اشتغال داشت. به آن حضرت عرض کردند: یا رسول الله! اگر این جوان نیرومند، نیرو و انرژی خود را در راه خدا مصرف می‌کرد، چقدر شایسته مدح و تمجید بود. حضرت فرمود: این سخن را نگویید؛ یا این جوان برای تامین معاش و بی‌نیازی از دیگران کار می‌کند، یا هدف او پذیرایی از پدر و مادر ناتوان خود است، و یا مقصود او سر و سامان دادن به خانواده و فرزندانش می‌باشد. در همه این حالات، انگیزه او مقدس و کار او در راه خداست.

۸.۳ - اختصاص زمان برای خانواده

خانواده به عنوان کوچکترین اجتماع و مهترین محل که وظیفه خطیر پرورش فرزندان و تحویل نیروی انسانی سالم به جامعه اسلامی، از جایگاه ویژه‌ای در منابع دینی و متون روایی برخودار است؛ از همین‌رو اختصاص فرصت مناسب برای رسیدگی به امور مربوط به خانواده یکی از ویژه و حساس‌ترین اوقات زندگی هر انسانی است که باید اهتمام لازم را نسبت به آن داشته باشد.
بنابراین برای اصلاح، تقویت وپیشرفت همه جانبه در هر زمینه‌ای که باشد (خواه در مسائل سیاسی باشد یا اقتصادی و یا نظامی و غیره) باید از تقویت واحدهای کوچک‌تر آن با اختصاص زمان لازم به آنها شروع کرد؛ چرا که تمامی اجتماعات بزرگ درشکل‌گیری و ادامه حیات وابسته به واحد‌های کوچکتر هستند؛ همانند اجتماع اسلامی که از واحدهای کوچکی به نام «خانواده اسلامی» شکل گرفته و با ارتباط این خانواده‌ها با یکدیگر تکامل پیدا می‌کند.


۱. چگونه می‌توانیم فرصت عمر خود را به عمری ارزشمند و گران‌بها تبدیل کنیم؟
پاسخ: مهمترین چیزی که به زندگی و عمر آدمی ارزش خاص می‌دهد و حتی ملاک سنجش ارزش عبادت و پرستش انسان است، انتخاب و گزینش آگاهانه راهی است که به قرب خداوند و خدایی شدن انسان می‌انجامد. خصوصیتی که در کتب فلسفه اخلاق با واژه «اختیار» تعریف می‌شود. اختیار ویژگی خاصی است که آدمی را از سایر پدیده‌ها ممتاز می‌سازد و فصل مقوم انسانیت انسان است؛ بنابراین ارزش وقت انسان به نوع و کیفیت انتخاب‌های او بستگی دارد، چون علم و آگاهی انسان دارای مراتب است، اختیار انسان و به دنبال آن ارزش وقت و لحظه‌های عمر او نیز مراتب دارد.
انسان‌های خود ساخته‌ای که از درجات بالاتری از اختیار، یعنی آگاهی و آزادی، برخوردارند و آگاهانه خدا را برگزیده‌اند، عمر با ارزش‌تری نیز دارند و کسانی که اختیارشان ضعیف است، ارزش عمرشان پایین می‌باشد؛ لذا اگر بخواهیم ارزش عمر و لحظات آن را افزایش دهیم، چاره‌ای جز تلاش در جهت معرفت خداوند و خودسازی که زمینه آزادی انسان از هوای نفس و شیطان را فراهم می‌آورد، نیست.
۲. چه ارتباطی بین «یوم الحسره» نامیدن قیامت با اغتنام و بهرهبرداری از عمر وجود دارد؟
پاسخ: یکی از اسامی قیامت، «روزحسرت» است و بیشترین حسرتی که انسان در آن روز بدان دچار می‌شود، نسبت به لحظات غفلت از خداوند می‌باشد. وقتی که می‌بیند چه بهره‌هایی که می‌توانست در دنیا از عمرش ببرد و نبرده و چه کارها که می‌توانست انجام دهد و نداده و چه نیکی‌هایی که می‌توانست برای آخرتش ذخیره کند و نکرده، چیزی جز افسوس و آه برایش باقی نمی‌ماند.
دنـیـا مـحـلّ کـار، کـوشـش و عـمـل و تقرب به خداوند اسـت و آخـرت، جـای بـهـرهبـرداری از عمل دنیا؛ لذا باید کاری کرد که در آخرت دچار حسرت نشد؛ چرا که در روز قیامت بسیاری حسرت فرصت‌های سوخته و عمر تباه شده خود را خواهند خورد. حسرت اینکه سرمایه عمر را از کف داده و چیزی برای حیات ابدی خویش تدارک ندیده‌اند، اما دیگر فرصتی برای جبران در اختیار نخواهند داشت.


۱. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۵، ص۱۵۶.    
۲. ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغه، ج۴، ص۱۴۰.    
۳. . نراقی، احمد بن محمدمهدی، معراج السعاده، ص۹۳.
۴. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد،غررالحکم، ج۱، ص۱۵۲.    
۵. حلّی، وَرّام بن ابی فراس، تنبیه الخواطر، ج۲، ص۸۹.
۶. . اسماعیلی یزدی، عباس، ینابیع الحکمه، ص۷۹.
۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۶۰.    
۸. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ج۱، ص۲۴۳.    
۹. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ج۱، ص۲۲۲.    
۱۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۱۶.    
۱۱. امام علی(علیه‌السلام)، به جمع آوری سیّد رضیّ، نهج البلاغه، حکمت ۱۱۸.    
۱۲. امام علی(علیه‌السلام)، به جمع آوری سیّد رضیّ، نهج البلاغه، نامۀ ۳۱.    
۱۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸، ص۳۴۴.    
۱۴. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۷۶    
۱۵. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ج۱، ص۲۱۷    
۱۶. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ج۱، ص۵۶۸    
۱۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۶۰    
۱۸. ابن شعبه حرانی، حسن‌ بن علی‌ بن حسین‌، تحف العقول، ص۲۸۶.    
۱۹. عصر/سوره۱۰۳، آیه۱، ۲    
۲۰. اشتهاردی، محمد مهدی، داستان دوستان، ج۱، ص۲۸.
۲۱. بید آبادی، محمد بن‌ محمدرفیع، حُسن دل، ص۴۷.
۲۲. شیخ مفید، محمد، امالی، ص۹۳.    
۲۳. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ج۱، ص۲۲۴.    
۲۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۷، ص۷۷.    
۲۵. شیخ صدوق، محمد، معانی الاخبار، ج۱، ص۲۶۶.    
۲۶. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۸، ص۱۲۵.    
۲۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۳، ص۱۸۹.    
۲۸. مهدی مهریزی، هادی ربّانی، شناخت‌نامۀ علامه مجلسی، ص۷۱.
۲۹. شیخ طوسی، محمد، تهذیب الاحکام:ج۴، ص۳۳۲.    
۳۰. حج/سوره۲۲، آیه۲۷.    
۳۱. کلینی، محمد، اصول کافی، ج۴، ص۲۹۹.    
۳۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۷.    
۳۳. فیض کاشانی، محمدمحسن، المحجّة البیضاء، ج۳، ص۱۴۰    



سایت مجمع جهانی صادقین، برگرفته از مقاله «اغتنام عمر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۹/۲۰.    


رده‌های این صفحه : عمر | فضائل اخلاقی | مباحث اخلاقی




جعبه ابزار