• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعجاز عدم اختلاف در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عدم اختلاف در اعجاز قرآن یعنی اثبات وحیانی‌ بودن قرآن بر اثر نبود اختلاف و تناقض در‌آن است.




قرآن کریم برای اثبات الهی بودن خود به عدم اختلاف و تناقض در درون خود تصریح دارد و می‌فرماید: اگر این کتاب از ناحیه غیر خدا می‌بود مردم در آن ناسازگاری و ناهمگونی بسیاری می‌یافتند: «اَفَلا یَتَدَبَّرونَ القُرءانَ ولَو کانَ مِن عِندِ غَیرِ اللّهِ لَوَجَدوا فیهِ اختِلفًا‌کَثیرا» قرآن، نداشتن هرگونه کجی، انحراف و تناقض را از اوصاف خود می‌داند:
[۲] تفسیر قرطبی، ج‌۱۵، ص‌۱۶۴.
«قُرءانًا عَرَبیًّا غَیرَ ذی عِوَج» و خداوند را به جهت نزول چنین کتابی ستایش می‌کند: «اَلحَمدُ‌لِلّهِ الَّذی اَنزَلَ عَلی عَبدِهِ الکِتبَ ولَم‌یَجعَل لَهُ عِوَجا».


گرچه بحث اعجاز به ویژه اعجاز عدم اختلاف، از قرن سوم آغاز‌شده؛ لیکن ریشه آن به زمان نزول قرآن و دعوت آن به تحدّی باز می‌گردد.


دانشمندان علوم قرآنی و مفسران قرآن در اعجاز عدم اختلاف و تناقض بر یک نظر نیستند؛

۳.۱ - گره اول

گروهی درباره معجزه‌ بودن و نبودن آن اظهار نظر نکرده‌اند؛
[۵] جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۲۴۵.
مثلا زرکشی در البرهان این بحث را مستقل از بحث «معرفة اعجازالقرآن» تحت عنوان «معرفة الموهم والمختلف» ذکر کرده و به اندک موارد اختلاف‌نما پاسخ داده است.
[۶] البرهان فی علوم‌القرآن، ج‌۲، ص‌۱۷۶.


۳.۲ - گره دوم

گروه دوم از مفسران، بر عدم اختلاف و تناقض در قرآن تأکید میورزند؛ امّا آن را از وجوه اعجاز نمی‌شمارند، از جمله شیخ طوسی و طبرسی که معتقدند این احتمال وجود دارد که در سخن برخی عالمان نیز تناقض یافت نشود.
[۷] مجمع‌البیان، ج۳، ص‌۱۲۶.
فخر‌رازی نیز اعجاز مورد تحدّی خداوند را در عدم تناقض و اختلاف نمی‌داند، زیرا خداوند به هر‌یک از سوره‌های قرآن تحدّی کرده و بسیاری از انسانها نیز می‌توانند در حدّ سوره‌ای کوتاه سخنی خالی از تناقض بگویند.
[۹] نهایة الایجاز، ص‌۵۷.
ابن‌حمزه علوی افزون بر این، گفته است: معجزه باید امری ضروری و بدیهی باشد، درحالی‌که به تصریح خود قرآن، درک این شاخه از اعجاز نیازمند تدبر است. صدرالمتألهین و زرقانی نیز عدم اختلاف را از وجوه اعجاز قرآن نمی‌دانند، زیرا کلمات فصحا و بلغا نیز در بسیاری از موارد، از تناقض و اختلاف تهی است.
[۱۱] تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۱۲۸.


۳.۳ - گره سوم

گروه سوم عدم اختلاف و تناقض در قرآن را از وجوه اعجاز قرآن به شمار آورده موافقان بیشتری را ‌به ویژه در میان مفسّران متأخّر و معاصر‌ به خود جلب کرده‌اند؛ ابوهاشم جبائی نبود ناسازگاری در قرآن را دلیلی بر اعجاز آن دانسته است.
[۱۳] المغنی، ص‌۳۲۸.
باقلانی این وجه را مطرح کرده و به تفصیل از آن سخن گفته است. قاضی عبدالجبار معتزلی فصلی را به این بحث اختصاص داده و از قول ابوالهذیل نقل می‌کند که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با همین وجه عدم اختلاف با عرب تحدّی کرده است؛
[۱۵] المغنی، ص‌۳۸۷.
همچنین زمخشری و قطب‌الدین راوندی و سیوطی این وجه را از وجوه اعجاز شمرده‌اند. از معاصران نیز مفسرانی، چون عبداللّه شبّر، محمد عبده، صدر بلاغی، علامه طباطبایی، سیدابوالقاسم خوئی، و سید محمد باقر صدر این نظر را پذیرفته و از آن دفاع‌کرده‌اند.


از مجموع سخن لغویان و با توجه به موارد استعمال کلمه، می‌توان معنای جامع اختلاف را جمع نشدن چیزی با چیز دیگر دانست. علت این جمع نشدن گاهی تناقض آن دو چیز و گاهی ضدیت یا تفاوت بین آن دو یا وجود تردد و اضطراب و تشتت و پراکندگی با هر منشائی است که مانع تجمع شده است.
[۱۹] مفردات، ص۲۹۴.
[۲۰] المصباح، ص‌۱۷۸‌-‌۱۷۹.
[۲۱] بصائر ذوی التمییز، ج‌۲، ص‌۵۲۶.

چون اختلاف دارای انواعی است، مفسران در تفسیر «عدم اختلاف»، آرای گوناگونی دارند؛
[۲۲] مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۲۶.
[۲۳] روح المعانی، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۱۳۷.
[۲۴] تفسیر ماوردی، ج‌۱، ص‌۵۱۰‌-‌۵۱۱.
جمعی اختلاف را به معنای تناقض حق و باطل گرفته‌اند و عدم اختلاف در قرآن را به معنای نبودن باطل در آن.
[۲۵] جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۲۴۵.
گروهی دیگر آن را به معنای تفاوت در بلاغت گرفته و معتقدند قرآن در درجات بلاغت متفاوت نیست.
[۲۸] زادالمسیر، ج۲، ص۱۴۵.
[۲۹] روح المعانی، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۱۳۷.
[۳۰] روض‌الجنان، ج۶، ص۳۴.
ابومسلم و برخی دیگر نیز این دیدگاه را پذیرفته‌اند.
[۳۳] التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۹۷.
بعضی نبودن اختلاف در قرآن را در خصوص اخبار غیبی آن دانسته‌اند.
[۳۴] روح المعانی، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۱۳۶.
[۳۵] تفسیر قاسمی، ج‌۵، ص‌۳۲۱.
[۳۶] فتح القدیر، ج‌۱، ص‌۴۹۱.
ابن‌عباس و گروهی دیگر آن را به نبودن تناقض
[۳۷] المحرر الوجیز، ج‌۴، ص‌۱۸۷.
[۳۹] مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۲۶.
یا اضطراب و تضاد معنا کرده‌اند. جمعی نبود اختلاف در قرآن را در همه جهات فوق دانسته،
[۴۲] مواهب‌الرحمن، ج‌۹، ص‌۷۷‌-‌۷۸.
نفی اختلاف در آن را نفی هر نوع ناهماهنگی، تفاوت، تردد، تضاد، تناقض، تشتت و اضطراب می‌دانند و ساحت قرآن را از هرگونه اختلاف منزّه و پاک و مبرّا می‌شمرند.
[۴۷] تفسیر موضوعی، ج‌۱، ص‌۱۳۸‌-‌۱۴۳.

این نفی اختلاف، با همه معانی متصور و مصادیق پیدا و پنهان، همه حوزه‌های درونی و برونی قرآن را شامل می‌شود که قرآن نه در درون خود اختلافی را برمی‌تابد و نه با بیرون خود در حوزه‌های مختلف علم و عقل و واقعیت در اختلاف است.


سیر در قرآن این حقیقت را آشکار می‌کند که معانی آن با هم تعارض و تدافع ندارند
[۴۸] اعجاز القرآن، خطیب، ص‌۱۸۱‌- ۱۸۲.
[۴۹] روان جاوید، ج‌۲، ص‌۹۰.
[۵۰] البرهان، ج‌۲، ص‌۱۷۷‌- ۱۷۸.
و از هرگونه اضطراب و تشتت درونی در سلامت‌اند. همه آنچه را قرآن بدان می‌پردازد و از زمین و زمان و آسمان و‌... می‌گوید، به منزله دانه‌های تسبیحی است که آن‌ها را به نظم کشانده باشند.
قرآن با حقایق بیرون خود نیز همخوان و همساز است و با علم و عقل اصطکاکی ندارد؛ همچنین با واقعیت نیز در تناقض و تضاد نیست؛ بدین معنا که واقعیت خارجی چیزی باشد و قرآن چیز دیگری را که قابل جمع با آن نباشد ارائه دهد. قرآن نظرات و آرایی را به یهود و نصارا نسبت نمی‌دهد که خود آن‌ها آن نظرات را نپذیرند و چنین نیست که آن‌ها را به جهت نظرات و آرایی تقبیح کند که قابل دفاع باشد.
[۵۱] راهی به رهائی، ص‌۴۹۸.
البته در این زمینه شبهاتی مطرح شده که محققان به خوبی به آن‌ها پاسخ داده‌اند.
[۵۲] الهدی الی دین المصطفی. ج‌۲، ص‌۵‌-‌۲۹۵.
[۵۳] اظهار الحق. ج‌۱، ص‌۳۳‌-‌۷۰.

قرآن با علم و ره‌آوردهای علمی نیز در تناقض و اختلاف نیست، زیرا تاکنون نظریه قطعی علمی ارائه نشده که با قرآن در تعارض باشد یا قرآن نظریه‌ای قطعی را ارائه داده باشد که با علم منافی باشد.
قرآن با عقل نیز اختلافی ندارد
[۵۴] تسنیم، ج‌۱، ص‌۱۶۳.
و چنین نیست که آنچه را عقل ادراک و ارزشگذاری می‌کند، قرآن آن را نفی کند یا عقل، نافی مطالب قرآنی باشد؛ مانند این‌که در جایی نبوت پیامبری را ثابت کرده باشد و در جای دیگر چیزی منافی با نبوت به او نسبت بدهد، بنابراین، قرآن هرگونه اختلاف و حتی تفاوت را که اندک مرتبه اختلاف است برنمی‌تابد و به بیان خودش مجموعه‌ای به‌هم تنیده است که معانی معطوف به هم دارد و همه در القای هدایت و تبیین، همانند هم هستند
[۵۵] اعجاز علمی قرآن، ص‌۱۰.
: «کتبًا متشبهًا مثانی...». اگر در برخی آیات آن اجمالی باشد، آیات دیگر آن را شرح می‌دهند
[۵۸] تفسیر موضوعی، ج‌۱، ص‌۷۱.
[۵۹] تفسیر موضوعی، ج‌۱، ص۱۳۹.
[۶۰] تسنیم، ج‌۱، ص‌۶۷.
و به تعبیر امیرالمؤمنین، علی (علیه‌السلام): «ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه علی بعض و لا یختلف فی‌الله و‌لایخالف بصاحبه عن‌الله = بعضی از قرآن از بعض دیگر سخن می‌گوید، و برخی بر برخی دیگر گواهی می‌دهد. آیاتش در شناساندن خدا اختلافی‌نداشته، و کسی را که همراهش شد از خدا جدا‌ نمی‌سازد».
[۶۱] نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳.



برای اثبات این وجه از اعجاز قرآن سه‌مقدمه زیر را باید به عنوان مبنا در نظر گرفت:

۶.۱ - مبنای اول

جغرافیا و جامعه‌ای که قرآن در آن نازل‌شده، زیرا جزیرة العرب و مردم ساکن در آن، هنگام نزول قرآن از هرگونه فرهنگ و تمدّن دور‌بودند.
[۶۲] الوجیز، ص‌۴۶.
[۶۳] هل محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، ص‌۳۲‌-‌۳۸.
علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: خداوند پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را در میان مردمی نادان که به بدترین نحو زندگی می‌کردند و قتل و غارت و فساد و فحشا در میانشان رواج داشت برانگیخت.
[۶۴] نهج البلاغه، خطبه ۲۶.
حال چگونه می‌توان قرآن را با آن همه برجستگی، برآمده از چنین جامعه‌ای دانست؟

۶.۲ - مبنای دوم

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) انسانی امّی بود و ۴۰ سال در چنین جامعه‌ای رشد کرد و تاریخ زندگی وی بسیار روشن بود؛ در تمام این مدت احتمالاً تنها دو سفر کوتاه تجاری به شام داشت.
[۶۵] فروغ ابدیت، ج‌۱، ص۱۹۱.
[۶۶] فروغ ابدیت، ج‌۱، ص‌۱۷۲.
قرآن همین مطلب را شاهد وحیانی بودن خود می‌داند:
[۶۷] تفسیر قاسمی، ج‌۹، ص‌۱۵‌-‌۱۶.
[۶۸] الفرقان والقرآن، ص‌۲۸۸.
[۶۹] تفسیر المنار، ج‌۱۱، ص‌۳۲۰.
«فَقَد لَبِثتُ فیکُم عُمُرًا».

۶.۳ - مبنای سوم

قانون تحول و تکامل بر جهان مادّه حاکم و انسان نیز که جزئی از این نظام است همواره مشمول آن است و افعالش هر لحظه از نقصان به کمال و از ضعف به قوّت می‌گراید.
[۷۲] پیام قرآن، ج۸، ص۳۰۸-۳۰۹.
قرآن مجموعه‌ای کامل از معارف، فضایل اخلاقی، قوانین اجتماعی و‌... است
[۷۳] تفسیر المنار، ج‌۵، ص‌۲۸۸.
[۷۴] الوجیز، ص‌۴۵.
که طیّ ۲۳ سال در‌حالات و شرایط و مکانهای مختلف ( مکه، مدینه، حضر، سفر، جنگ، صلح و‌...) نازل شده‌است. با‌وجود این، هیچ‌گونه اختلافی در آن مشاهده نمی‌شود که بهترین گواه بر وحیانی بودن آن‌است.
[۷۵] تفسیر المنار، ج‌۵، ص‌۲۸۹.
[۷۶] قرآن شناسی، ص‌۱۶۰.
[۷۷] اعجازالقرآن، خطیب، ص‌۱۸۳.
افزون بر این، تألیفات بشری در همان آغاز یا پس از گذشت اندک زمانی، تناقضات آن آشکار می‌شود؛ ولی قرآن پس از گذشت قرنها بدون هیچ‌گونه اختلاف و تناقض خودنمایی می‌کند.
[۷۸] تفسیر المنار، ج‌۵، ص‌۲۸۹.

ادّعای برخی بر وجود تناقض در پاره‌ای از آیات، ناشی از سوء نیّت
[۷۹] قرآن‌شناسی، ص‌۱۶۲.
یا نگاه سطحی به آیات قرآن یا آشنا نبودن با ادبیات عرب و زبان قرآن است،
[۸۱] الاسلام و شبهات المستشرقین، ص‌۲۴۷.
[۸۲] الاسلام و شبهات المستشرقین، ص۲۵۱.
[۸۳] دائرة‌المعارف قرآن، ج‌۱، ص‌۱۶۱.
[۸۴] المغنی، ص‌۳۸۹.
زیرا همه موارد ادّعایی از قبیل حقیقت و مجاز، تشبیه و کنایه، استعاره ، عام و خاص، مطلق‌و‌مقیّد، مجمل و مبیّن، ناسخ و منسوخ و‌... است که با تدبر برطرف می‌شود. (‌=>‌موهم و مختلف در قرآن) شاید به همین سبب خداوند بعد از امر به تدبّر می‌فرماید: اگر قرآن از طرف غیر‌خدا بود در آن اختلاف فراوان می‌یافتند.
[۸۵] المغنی، ص‌۳۹۰‌-‌۳۹۶.
[۸۶] البرهان، ج‌۲، ص‌۱۸۹.
[۸۷] روان‌جاوید، ج‌۲، ص‌۹۰.

ناتوانی عربهای معاصر نزول که با زبان قرآن به خوبی آشنا بودند و به شدت با آن مبارزه می‌کردند، دلیل روشنی بر بطلان این ادعاست.
[۸۸] المغنی، ص‌۳۸۷.

تنها چیزی که از آن زمان گزارش شده و بعدها نیز مخالفان دیگر اسلام به ویژه خاورشناسان آن را پی گرفته‌اند
[۸۹] الاسلام و شبهات المستشرقین، ص‌۲۵۰‌-‌۲۵۱.
، طرح مسئله ناسخ و منسوخ در قرآن به عنوان تناقض است،
[۹۰] اسباب‌النزول، ص‌۳۵‌-‌۳۶.
درحالی‌که در جای خود ثابت شده که نسخ، همان تغییر حکم به سبب دگرگون شدن شرایط و مصالح است
[۹۱] کنزالدقائق، ج‌۳، ص‌۴۸۴.
که در کتابهای آسمانی دیگر نیز سابقه داشته است.
[۹۲] البیان، ص‌۲۸۱.
[۹۳] اظهار الحق، ج‌۱، ص‌۶۹.



از دیرباز جمعی با اغراض گوناگون با طرح مواردی درصدد القای شبهه وجود اختلاف در قرآن بودند که پیشینه آن به قدمت قرآن باز می‌گردد؛ مثلا شخصی به امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) گفت: اگر در قرآن اختلاف و تناقض نبود من به دین شما می‌گرویدم! آن حضرت سخنان وی را شنید و به آن‌ها پاسخ داد و در پایان فرمود: این پاسخها اندکی از بسیار است، زیرا نه رغبتی در افراد هست و نه تحملی. آنگاه آن شخص ایمان آورد و از حضرت تشکر کرد که او را از شرک نجات داده است.
[۹۴] الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۵۶۱‌-‌۶۰۹
از ابن‌عباس نیز مشابه این رخداد گزارش شده است. نقل است که فیلسوف معروف عرب، حنین‌ بن‌ اسحاق کندی تصمیم گرفت کتابی در این زمینه بنگارد که با پاسخ کوتاه و قاطع امام عسکری (علیه‌السلام) از آن منصرف شد.
[۹۶] دائرة‌المعارف قرآن، ج‌۱، ص‌۱۶۲‌-‌۱۶۳.

القای این شبهات بسیاری را بر آن داشت تا در این زمینه کتابهای مستقلی بنگارند که می‌توان به کتاب تأویل‌ مشکل‌القرآن ابن‌قتیبه اشاره کرد. وی در این کتاب موارد اختلاف نما را طرح کرده و به پاسخ آن‌ها پرداخته است. پس از او قاضی عبدالجبار معتزلی، فصلی از کتاب المغنی خود را با عنوان: «فی بطلان طعنهم فی القرآن» به این موضوع اختصاص داده است.
فخر رازی در فصل سوم نهایة‌الایجاز به سخنان قائلان به تناقض در قرآن پاسخ می‌دهد. در عصر حاضر نیز کتابهای بسیاری با عنوانهای مختلف در این موضوع و در پاسخ به شبهات مستشرقان نگاشته شده است، افزون بر اینها اغلب مفسران در ذیل آیات، با طرح موارد اختلاف‌نما و تناقض‌گونه به پاسخ آن‌ها پرداخته‌اند، از جمله موارد اختلاف نما که از آن به اختلاف درونی یاد می‌شود، آیات مربوط به آفرینش آسمان و زمین است که این آیات سه‌گونه بیان دارند:

۷.۱ - آیات اول

آیاتی که آفرینش آسمانها و زمین را در ۶‌دوره ترسیم می‌کند: «رَبَّکُمُ‌الّلهُ الَّذی خَلَقَ السَّموتِ والاَرضَ فی سِتَّةِ‌اَیّام»

۷.۲ - آیات دوم

آیاتی که در زمره این ۶ روز به آفرینش آنچه بین آسمانها و زمین است نیز اشاره دارد: «الّلهُ‌اَلَّذی خَلَقَ السَّموتِ والاَرضَ وما بَینَهُما فی سِتَّةِ اَیّام»، «و‌لَقَد خَلَقنَا السَّموتِ والاَرضَ وما بَینَهُما فی سِتَّةِ اَیّام»

۷.۳ - آیات سوم

آیاتی که بیان متفاوتی با دو دسته آیات فوق دارد: «قُل اَئِنَّکُم لَتَکفُرونَ بِالَّذی خَلَقَ الاَرضَ فی یَومَینِ... و قَدَّرَ فیها اَقوتَها فی اَربَعَةِ اَیّام... فَقَضهُنَّ سَبعَ سَموات فی یَومَین».

۷.۳.۱ - شبهه ایجاد شده

شبهه این است که در دو دسته از آیات برای آفرینش ۶ دوره مطرح شده و از آیات سوره فصّلت، بر می‌آید که آفرینش آن‌ها در ۸ دوره بوده است. مفسران به این شبهه پاسخهای متعددی داده‌اند؛
[۱۰۷] تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۷۲.
مشهور، معتقدند چهار روزی که در آیه ۱۰ فصّلت به آن اشاره شده است: «اَربَعَةَ اَیّام»، شامل دو روز آفرینش زمین نیز می‌شود، بنابراین، مقصود آیه این است که خداوند زمین را در دو روز آفرید و پس از آن با آفرینش کوهها و تقدیر ارزاق این زمان به ۴ روز رسید، بنابراین، مجموعه آفرینش زمین و آسمانها در ۶ روز انجام گرفته
[۱۱۰] شبهات و ردود، ص‌۲۵۹.
[۱۱۱] معانی‌القرآن، ج۴، ص‌۳۸۰.
است و از آن جهت «فی یومین» گفته نشد تا اشاره باشد به این‌که دو دوره آفرینش کوهها و تقدیر ارزاق با دو دوره آفرینش زمین به هم متصل بوده است.
[۱۱۲] تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۷۲.


۷.۳.۲ - جواب شبه

برخی در پاسخ این اشکال گفته‌اند: «اَربَعَةَ اَیّام» و حتی «یَومَین» در آیه «فَقَضهُنَّ سَبعَ سَموات فی یَومَینِ» غیر از «سِتَّةَ اَیّام» است که در سایر آیه‌ها آمده است. شاهد بر مدعا تغییر اسلوبی است که در آیه‌ها صورت گرفته است، زیرا در سوره فصّلت واژگان «جَعَل»، بارَکَ»، «قَدَّر» و «قَضی» و در سایر سوره‌ها لفظ «خَلَق» آمده‌است. از مجموع آیات چنین بر می‌آید که خداوند زمین را در دو روز و آسمان را در دو روز دیگر و آنچه بین آن دو هست را نیز در دو روز آفرید و این ۴ روز در سوره فصّلت چیزی غیر از آن ۶ روز است.
این قول از جهت دقتی که در حکمت خداوند شده، یعنی تغییر در اسلوب بیان و به‌کارگیری هر کلمه‌ای در جایگاه خاص خود، و دقتی که در تفاوت معانی کلمه‌های «خَلَق»، «جَعَل» و «قَدَّر»... شده، مناسب‌ترین پاسخی است که براساس شواهد قرآنی می‌توان ارائه کرد؛ اما آنچه در جمع‌بندی این قول آمده که آسمان در دو روز آفریده شده، قرآن صراحتی بر آن ندارد و آنچه در آیه «فَقَضهُنَّ سَبعَ سَموات فی یَومَینِ» آمده ناظر به قضا و حکم و تدبیر و تقدیر حق است؛ نه آفرینش آن، زیرا قضا و تقدیر و تسویه بعد از خلق است، چنان‌که در آیه ۲ فرقان «ولَم‌یَکُن لَهُ شَریکٌ فِی‌المُلکِ وخَلَقَ کُلَّ شَیء فَقَدَّرَهُ تَقدیرا» و سایر آیات و در کلام امیرمؤمنان (علیه‌السلام) در خطبه ‌۹۱ بر این ترتیب تصریح دارد و می‌فرمایند: «قدّرما خلق فأحکم تقدیره» و بی‌شک قضا مرحله‌ای پس از تقدیر است، چون قضا حُکم بر قدر و اندازه‌هاست.
علامه طباطبایی نیز «اَربَعَةَ اَیام» را غیر از «سِتَّةَ اَیّام» گرفته و این دو را ناظر به یکدیگر نمی‌داند. علامه با تفسیر «اَربَعَةَ اَیّام» به ۴ فصل سال، می‌گوید قرائنی تأیید می‌کند که مراد از تقدیر اقوات زمین در ۴ روز، تقدیر آن در ۴ فصل است که بر حسب ظاهر حس، در پی میل شمالی و جنوبی خورشید پدید می‌آید.
ایشان به هیچ‌یک از قراین یاد شده اشاره‌ای ندارد. البته در یک فرض می‌توان از این نظر دفاع‌کرد که «فی‌اَربَعَةَ اَیّام» حال از اقوات باشد؛ نه قید برای «قَدَّر»؛ یعنی خداوند در زمین اقوات را درحالی‌که در ۴ فصل هستند، تقدیر کرد. اگر متعلق به «قَدَّر» باشد مناسب بود که «یقدر» (به‌ صیغه مضارع) آورده می‌شد.
حاصل این‌که میان این آیات در آفرینش آسمان و زمین اختلاف و تهافتی نیست و با دقت در متن آیه‌ها و توجه به جایگاه کلمه‌ها روشن‌می‌شود که این خلقت در ۶ روز (دوره) انجام شده و اقوات زمین در ۴ دوره دیگر تقدیر شده است.


الاحتجاج؛ اسباب النزول، واحدی؛ الاسلام و شبهات المستشرقین؛ اظهار الحق؛ اعجازالقرآن، باقلانی؛ اعجازالقرآن فی دراسة کاشفة لخصائص البلاغة العربیة و معاییرها، خطیب؛ انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیضاوی؛ بحارالانوار؛ البرهان فی علوم القرآن؛ بصائر ذوی التمییز؛ پیام قرآن؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر التحریر و التنویر؛ التفسیر الحدیث؛ تفسیرالقرآن العظیم؛ ابن‌کثیر؛ تفسیر القرآن الکریم؛ صدرالمتالهین؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب؛ تفسیر المنار؛ التفسیر المنیر فی‌العقیدة و الشریعة و المنهج؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ جلوه‌هایی از اعجاز علمی قرآن؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ثعالبی؛ الخرائج والجرائح؛ دائرة المعارف قرآن کریم؛ راهی به رهائی؛ روان جاوید در تفسیر قرآن مجید؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ روض‌الجنان و روح الجنان؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ شبهات و ردود؛ الطراز لاسرار البلاغة و علوم حقائق الاعجاز؛ فتح القدیر؛ الفرقان و القرآن؛ فروغ ابدیت؛ قرآن شناسی؛ الکشاف؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ محاسن التأویل، قاسمی؛ المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز؛ المصباح المنیر؛ معانی القرآن و اعرابه؛ معترک الاقران فی اعجاز القرآن؛ المغنی فی ابواب التوحید و العدل؛ مناهل العرفان فی علوم القرآن؛ مواهب‌الرحمن فی تفسیر القرآن، سبزواری؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النکت و العیون، ماوردی؛ نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز؛ نهج البلاغه؛ الوجیز فی معرفة الکتاب العزیز؛ الهدی الی دین المصطفی؛ هل محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) عبقری مصلح او نبی مرسل.


۱. نساء/سوره۴، آیه۸۲.    
۲. تفسیر قرطبی، ج‌۱۵، ص‌۱۶۴.
۳. زمر/سوره۳۹، آیه۲۸.    
۴. کهف/سوره۱۸، آیه۱.    
۵. جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۲۴۵.
۶. البرهان فی علوم‌القرآن، ج‌۲، ص‌۱۷۶.
۷. مجمع‌البیان، ج۳، ص‌۱۲۶.
۸. التبیان، ج‌۳، ص‌۲۷۱.    
۹. نهایة الایجاز، ص‌۵۷.
۱۰. الطراز، ج‌۳، ص‌۲۲۱.    
۱۱. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۲، ص‌۱۲۸.
۱۲. مناهل‌العرفان، ج‌۲، ص‌۶۳۴‌-‌۶۳۵.    
۱۳. المغنی، ص‌۳۲۸.
۱۴. اعجاز القرآن، باقلانی، ص‌۶۰‌-‌۶۲.    
۱۵. المغنی، ص‌۳۸۷.
۱۶. الکشاف، ج‌۱، ص‌۵۴۰.    
۱۷. الخرائج والجرائح، ج‌۳، ص‌۹۷۱.    
۱۸. معترک‌الاقران، ج‌۱، ص‌۷۳.    
۱۹. مفردات، ص۲۹۴.
۲۰. المصباح، ص‌۱۷۸‌-‌۱۷۹.
۲۱. بصائر ذوی التمییز، ج‌۲، ص‌۵۲۶.
۲۲. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۲۶.
۲۳. روح المعانی، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۱۳۷.
۲۴. تفسیر ماوردی، ج‌۱، ص‌۵۱۰‌-‌۵۱۱.
۲۵. جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۲۴۵.
۲۶. التبیان، ج‌۳، ص‌۲۷۱.    
۲۷. المنیر، ج‌۵، ص‌۱۷۱.    
۲۸. زادالمسیر، ج۲، ص۱۴۵.
۲۹. روح المعانی، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۱۳۷.
۳۰. روض‌الجنان، ج۶، ص۳۴.
۳۱. اعجاز القرآن، باقلانی، ص‌۶۰‌-‌۶۲.    
۳۲. الکشاف، ج‌۱، ص‌۵۴۰.    
۳۳. التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۹۷.
۳۴. روح المعانی، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۱۳۶.
۳۵. تفسیر قاسمی، ج‌۵، ص‌۳۲۱.
۳۶. فتح القدیر، ج‌۱، ص‌۴۹۱.
۳۷. المحرر الوجیز، ج‌۴، ص‌۱۸۷.
۳۸. تفسیر ثعالبی، ج‌۱، ص‌۳۷۰.    
۳۹. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۲۶.
۴۰. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۱، ص‌۵۴۲.    
۴۱. التحریر والتنویر، ج‌۵، ص‌۱۳۸.    
۴۲. مواهب‌الرحمن، ج‌۹، ص‌۷۷‌-‌۷۸.
۴۳. التفسیر الحدیث، ج‌۸، ص‌۱۷۸.    
۴۴. المیزان، ج‌۱، ص‌۶۶.    
۴۵. المیزان، ج۱، ص۶۶.    
۴۶. المنیر، ج‌۵، ص۱۷۳‌-‌۱۷۴.    
۴۷. تفسیر موضوعی، ج‌۱، ص‌۱۳۸‌-‌۱۴۳.
۴۸. اعجاز القرآن، خطیب، ص‌۱۸۱‌- ۱۸۲.
۴۹. روان جاوید، ج‌۲، ص‌۹۰.
۵۰. البرهان، ج‌۲، ص‌۱۷۷‌- ۱۷۸.
۵۱. راهی به رهائی، ص‌۴۹۸.
۵۲. الهدی الی دین المصطفی. ج‌۲، ص‌۵‌-‌۲۹۵.
۵۳. اظهار الحق. ج‌۱، ص‌۳۳‌-‌۷۰.
۵۴. تسنیم، ج‌۱، ص‌۱۶۳.
۵۵. اعجاز علمی قرآن، ص‌۱۰.
۵۶. زمر/سوره۳۹، آیه۲۳.    
۵۷. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۲.    
۵۸. تفسیر موضوعی، ج‌۱، ص‌۷۱.
۵۹. تفسیر موضوعی، ج‌۱، ص۱۳۹.
۶۰. تسنیم، ج‌۱، ص‌۶۷.
۶۱. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳.
۶۲. الوجیز، ص‌۴۶.
۶۳. هل محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، ص‌۳۲‌-‌۳۸.
۶۴. نهج البلاغه، خطبه ۲۶.
۶۵. فروغ ابدیت، ج‌۱، ص۱۹۱.
۶۶. فروغ ابدیت، ج‌۱، ص‌۱۷۲.
۶۷. تفسیر قاسمی، ج‌۹، ص‌۱۵‌-‌۱۶.
۶۸. الفرقان والقرآن، ص‌۲۸۸.
۶۹. تفسیر المنار، ج‌۱۱، ص‌۳۲۰.
۷۰. یونس/سوره۱۰، آیه۱۶.    
۷۱. المیزان، ج۵، ص۱۹.    
۷۲. پیام قرآن، ج۸، ص۳۰۸-۳۰۹.
۷۳. تفسیر المنار، ج‌۵، ص‌۲۸۸.
۷۴. الوجیز، ص‌۴۵.
۷۵. تفسیر المنار، ج‌۵، ص‌۲۸۹.
۷۶. قرآن شناسی، ص‌۱۶۰.
۷۷. اعجازالقرآن، خطیب، ص‌۱۸۳.
۷۸. تفسیر المنار، ج‌۵، ص‌۲۸۹.
۷۹. قرآن‌شناسی، ص‌۱۶۲.
۸۰. المیزان، ج‌۱، ص‌۶۷.    
۸۱. الاسلام و شبهات المستشرقین، ص‌۲۴۷.
۸۲. الاسلام و شبهات المستشرقین، ص۲۵۱.
۸۳. دائرة‌المعارف قرآن، ج‌۱، ص‌۱۶۱.
۸۴. المغنی، ص‌۳۸۹.
۸۵. المغنی، ص‌۳۹۰‌-‌۳۹۶.
۸۶. البرهان، ج‌۲، ص‌۱۸۹.
۸۷. روان‌جاوید، ج‌۲، ص‌۹۰.
۸۸. المغنی، ص‌۳۸۷.
۸۹. الاسلام و شبهات المستشرقین، ص‌۲۵۰‌-‌۲۵۱.
۹۰. اسباب‌النزول، ص‌۳۵‌-‌۳۶.
۹۱. کنزالدقائق، ج‌۳، ص‌۴۸۴.
۹۲. البیان، ص‌۲۸۱.
۹۳. اظهار الحق، ج‌۱، ص‌۶۹.
۹۴. الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۵۶۱‌-‌۶۰۹
۹۵. معترک الاقران، ج‌۱، ص‌۷۳‌-‌۷۶.    
۹۶. دائرة‌المعارف قرآن، ج‌۱، ص‌۱۶۲‌-‌۱۶۳.
۹۷. یونس/سوره۱۰، آیه۳.    
۹۸. اعراف/سوره۷، آیه۵۴.    
۹۹. هود/سوره۱۱، آیه۷.    
۱۰۰. حدید /سوره۵۷، آیه۴.    
۱۰۱. سجده/سوره۳۲، آیه۴.    
۱۰۲. فرقان/سوره۲۵، آیه۵۹.    
۱۰۳. ق /سوره۵۰، آیه۳۸.    
۱۰۴. فصلت/سوره۴۱، آیه۹‌۱۲.    
۱۰۵. بحارالانوار، ج‌۵۴، ص‌۶۰.    
۱۰۶. بحارالانوار، ج‌۵۴، ص۳۰۹‌-‌۳۱۱.    
۱۰۷. تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۷۲.
۱۰۸. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۰.    
۱۰۹. التحریر والتنویر، ج‌۲۴، ص‌۲۴۴.    
۱۱۰. شبهات و ردود، ص‌۲۵۹.
۱۱۱. معانی‌القرآن، ج۴، ص‌۳۸۰.
۱۱۲. تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۷۲.
۱۱۳. بحارالانوار، ج‌۵۴، ص‌۳۱۰.    
۱۱۴. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۲.    
۱۱۵. فرقان/سوره۲۵، آیه۲.    
۱۱۶. المیزان، ج‌۱۷، ص‌۳۶۴.    



دائرةالمعارف قرآن کریم برگرفته از مقاله اعجاز عدم اختلاف در قرآن.    



جعبه ابزار