اعتکاف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اعتکاف، به توقف سه روز یا بیشتر در
مسجد به
قصد قربت و
عبادت با شرایط خاص را گویند. اعتکاف از عبادات مستحب میباشد که به واسطه
نذر،
عهد،
قسم و مانند اینها
واجب میشود. اعتکاف وقت معیّنی ندارد و در هر زمانی در طول سال که روزه صحیح است، اعتکاف هم صحیح است و بهترین وقت آن،
ماه رمضان و افضل دهه آخر ماه رمضان است.
از ارکان اعتکاف، ماندن در مسجد و
روزه میباشد و دارای شرایط و احکامی است که در کتب فقهی بیان شده و در
فقه دارای بابی مستقل به نام باب اعتکاف است.
مراسم اعتکاف در
ایام البیض ماه رجب در
کشور ایران همهساله برگزار میشود.
اعتکاف، مصدر باب افتعال از ریشه «ع- ک- ف» به معنای محبوسکردن و رویآوردن به چیزی است.
راغب گوید: اعتکاف به معنای رویآوردن و ملازمت با چیزی، همراه با تعظیم آن است.
به توقّف سه روز یا بیشتر در مسجد به قصد قربت و با شرایط مخصوص، اعتکاف، و به شخص به جاآورنده اعتکاف، معتکف گویند.
واژه اعتکاف در
قرآن نیامده، ولی مشتقات ماده «عکف» از ثلاثی مجرد بهصورت
اسم فاعل ۷ بار و در شکل
اسم مفعول و
مضارع هر کدام یک بار آمده است.
از برخی
آیات قرآن بر میآید که این عبادت در
ادیان توحیدی پیشین نیز مطرح بوده و
پیامبران الهی و موحدان گاه برای
راز و نیاز با
خداوند، مدتی از زندگی و جامعه دوری میگزیدند و به
مسجدالحرام یا معابد دیگر پناه میبردند و مدتی خود را برای عبادت با خدا و راز و نیاز با او محبوس میکردند.
از جمله آیه ۱۲۵
بقره است که خداوند در آن به
حضرت ابراهیم و فرزندش
حضرت اسماعیل، فرمان میدهد تا مسجدالحرام را برای طوافکنندگان و معتکفان پاکیزه گردانند: «
وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ؛
»
از این آیه، افزون بر اینکه استفاده میشود سنت اعتکاف در شریعت حضرت ابراهیم (علیهالسلام) بوده، اهمیت فوقالعاده این عبادت در شریعت آن حضرت و دیگر ادیان توحیدی که نشئت گرفته از شریعت ابراهیم (علیهالسلام) است نیز فهمیده میشود، زیرا خداوند از سویی دو پیامبر خود را مأمور کرده است تا مقدمات این عبادت را فراهم سازند و از سوی دیگر، خانه خود را که بهترین مکان در روی زمین است، جایگاه این عبادت قرار داده است.
شاید بتوان اقامت و عبادت
مریم (علیهاالسلام) در
مسجدالاقصی را نیز از مصادیق اعتکاف برشمرد، زیرا مادر آن حضرت نذر کرد که مریم را وقف عبادت خدا کند.
«
اذ قالَتِ امرَاتُ عِمرنَ رَبّ انّی نَذَرتُ لَکَ ما فی بَطنی مُحَرَّرًا...؛
» و پس از بلوغ، سرپرست او (زکریا) (علیهالسلام) برای وی جایگاهی در مسجدالاقصی آماده کرد، تا به عبادت بپردازد.
سپس مریم در مسجد اقامت گزید و به عبادت پرداخت
که از نزد خدا با طعامهای بهشتی پذیرایی میشد: «
کُلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکَرِیا المِحرابَ وَجَدَ عِندَها رِزقًا قالَ یمَریَمُ انّی لَکِ هذا قالَت هُوَ مِن عِندِ اللَّهِ؛
»
از برخی آیات استفاده میشود که توقف نزد بتها و عبادت آنها، در آیینهای بتپرستی نیز رواج داشته است. در آیه ۵۲
سوره انبیاء حضرت ابراهیم،
آزر و قومش را به سبب عبادت بتها و ملازمت با آنها نکوهش کرده است: «
اذ قالَ لِابیهِ وقَومِهِ ما هذِهِ التَّماثیلُ الَّتی أنتُم لَها عکِفون.» در معنای «عاکفون» گفتهاند که بتپرستان در بتکدهها ملازم بتها بودند و آنها را عبادت میکردند.
آیه ۱۳۸
سوره اعراف گزارش کرده که
بنیاسرائیل پس از عبور از دریا با بتپرستانی مواجه شدند که سر بر آستان بتان خود داشتند: «
وجوَزنا بِبَنی اسرءیلَ البَحرَ فَاتَوا عَلی قَومٍ یَعکُفونَ عَلی اصنامٍ لَهُم...» همچنین در آیه ۹۱
سوره طه داستان بنیاسرائیل آمده است که پس از رفتن
موسی (علیهالسلام) به
کوه طور، در اطراف گوساله سامری وقوف کرده و به پرستش پرداختند: «
قالوا لَن نَبرَحَ عَلَیهِ عکِفینَ حَتّی یَرجِعَ الَینا موسی؛
»
در
اسلام نیز همچون شرایع پیشین، سنت اعتکاف وجود داشته و
مسلمانان به این عبادت ترغیب و تشویق شدهاند.
از آیه ۱۸۷ بقره
که در آن به برخی احکام اعتکاف اشاره شده است: «
وَلا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عاكِفُونَ فِي الْمَساجِدِ.» نیز آیه ۱۲۵ بقره
مشروعیت این عمل در اسلام استفاده میشود.
همچنین از روایاتی که به جاآوردن این عمل را به
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) مستند میکند و مزد و پاداش فراوانی برای آن برشمرده است نیز جواز، بلکه استحباب آن در اسلام استفاده میشود؛ از جمله در روایتی آمده که پیامبر پس از ورود به
مدینه، ابتدا در دهه نخست ماه رمضان و سپس در دهه دوم و در سال دیگر در دهه سوم، در مسجد اعتکاف کردند و از آن پس پیوسته در سومین دهه ماه رمضان، معتکف میشدند.
اعتکاف به نظر فقهای اسلامی در همه ایام سال به جز روزهایی که در آن روزه
حرام شده جایز است.
با فضیلتترین زمان برای اعتکاف، ماه مبارک رمضان به ویژه دهه آخر آن است.
اعتکاف در اصل شرع،
مستحب است، امّا به وسیلۀ نذر، عهد، قسم و شرط ضمن عقد لازم مانند
اجاره و مانند آن، واجب میشود.
افزون بر شرایط عامه تکلیف و نیت
برای معتکف، اعتکاف شرایط و احکام دیگری نیز دارد، از جمله:
فقهای امامیه، با استناد به روایات، روزه (اعم از واجب و مستحب) را از شرایط اعتکاف میدانند.
برخی اعتکاف پیامبر در ماه رمضان را دلیل دیگری بر این امر دانستهاند.
به نظر بعضی ظاهر آیه ۱۸۷ بقره
نیز اشعار به این امر دارد، زیرا مخاطبان نهی از آمیزش، در این آیه روزهداران هستند: «
ثُمَّ اتِمّوا الصّیامَ الَی الَّیلِ و لاتُبشِروهُنَّ و انتُم عکِفونَ فِی المَساجد.»
بنابراین آیه، اعتکاف تنها برای روزهداران جایز است و جواز آن برای غیر روزهداران نیازمند دلیل است.
البته گروهی از فقهای اهل سنت اعتکاف را بدون روزه نیز جایز میدانند.
حداقل اعتکاف به نظر
امامیه سه روز
و به نظر برخی از علمای اهل سنت یک شبانهروز است. برخی دیگر با استناد به اطلاق آیه ۱۸۷ بقره
مدت زمانی کوتاه را که وقوف بر آن صدق کند، کافی دانستهاند.
شرط دیگر، انجام دادن این عبادت در مسجد است. همه علمای اسلامی به جز
حنفیان که اعتکاف زن را در خانهاش جایز دانستهاند
بر این شرط اتفاق نظر دارند.
مستند امامیه در این شرط روایات است؛ اما گروهی از علمای اهل سنت آن را از جمله «
... و انتُم عکِفونَ فِی المَساجد؛ » استفاده کردهاند.
در ردّ این استناد گفته شده که آیه فقط بر حرمت مباشرت با زنان در حال اعتکاف در مسجد، دلالت دارد؛ نه بر شرطیت مسجد در اعتکاف.
در اینکه مقصود از مسجد چه مسجدی است، بین علمای اسلامی اختلاف است؛ از ظاهر جمله «
... و انتُم عکِفونَ فِی المَسجِد...؛
» جواز اعتکاف در هر مسجدی استفاده میشود،
زیرا «المساجد» عام و شامل همه مساجد است، ولی امامیه با استناد به روایات، عموم آیه را به مساجد چهارگانه، یعنی
مسجدالحرام،
مسجدالنبی،
مسجد کوفه و
مسجد بصره و مسجد جامع هر شهر
تخصیص زدهاند.
نظر گروهی از
اهل سنت نیز همین است؛
ولی عدهای از فقهای فریقین، بر مساجد فوق، مساجدی دیگر افزودهاند.
شایان ذکر است که حضور در مسجد و خارج نشدن از آن در مدت اعتکاف، جز برای کارهای ضروری و رفع
حاجت، لازم است.
اجتناب از مباشرت با زنان شرط دیگر اعتکاف میباشد.
قرآن مباشرت با زنان را بر معتکف ممنوع کرده است: «
و لا تُبشِروهُنَّ وانتُم عکِفونَ فِیالمَساجد؛
» افزون بر آیه فوق، مستفیض نیز بر این امر دلالت دارد.
به نظر علمای امامیه آیه و روایات پیشگفته شمول داشته و هرگونه لمس، تقبیل و تماس شهوتآمیز را نیز در بر میگیرد،
هرچند برخی از امامیه و جمعی از اهل سنت، انصراف آیه را به
آمیزش دانسته و سرایت آن به مقدمات مذکور را بعید میدانند،
بلکه رد کردهاند؛
همچنین از اینکه در آیه مورد بحث، قرآن مباشرت با زنان در شبهای ماه رمضان را برای روزهداران روا شمرده: «فالنَ بشِروهُنَّ» و سپس معتکفان را از این عمل منع کرده است: «
و لا تُبشِروهُنَّ وانتُم عکِفونَ فِیالمَساجد؛
» به دست میآید که آمیزش در شبهای اعتکاف نیز بر معتکف حرام است.
فقهای فریقین نیز بر همین رأی هستند.
عقل، اسلام، قصد قربت، اذن مولا برای مملوک و اذن شوهر برای زن و اذن پدر و مادر برای فرزند در صورت اذیّتشدن پدر و مادر، از دیگر شرایط صحت اعتکاف است.
همچنین بر شرطبودن ایمان در صحّت همه عبادتها از جمله اعتکاف، ادّعای اجماع شده است.
اعتکاف دارای احکام گوناگونی است که به آنها اشاره میشود.
روزه از شرائط اصلی اعتکاف است که اعتکاف بدون آن صحیح نمیباشد. در روزه اعتکاف، قصد اعتکاف شرط نیست، بلکه روزه ماه رمضان یا روزه نذری و مانند آن نیز کفایت میکند.
در صورت صحیح نبودن روزه- به جهت زمان مانند اعیاد
قربان و
فطر و یا به جهت شخص مانند
حائض،
نفساء، بیمار و مسافر - اعتکاف نیز صحیح نیست.
شبهای دوم و سوم از سه روز اعتکاف، جزء مدّت اعتکاف است و به قول مشهور، شب اول جزء آن نیست. از اینرو، مدّت اعتکاف از
طلوع فجر روز اول تا غروب روز سوم است.
ناتمام گذاشتن اعتکاف واجب، در صورتی که وقتش معیّن باشد، جایز نیست، امّا در این که ناتمام گذاشتن چنین اعتکافی، در صورتی که وقتش معیّن نباشد، و نیز ناتمام گذاشتن اعتکاف مستحب، به طور مطلق جایز است یا به طور مطلق جایز نیست و یا در دو روز اول جایز است و پس از آن جایز نیست، اختلاف است؛ هر چند قول اخیر، مشهور است.
خروج از مسجد به هنگام ضرورت- مانند
تخلّی،
غسل جنابت و
استحاضه و دیگر غسلهای واجب - و نیز انجام اموری مانند برطرفکردن
حاجت مؤمنان،
تشییع جنازه و
عیادت بیمار جایز است.
در صورت خروج از مسجد، نمازخواندن جز در
مکّه، و نیز زیر سایهنشستن جایز نیست.
آمیزش با همسر، و به قول مشهور، لمس کردن و بوسیدن او با شهوت، بوییدن عطر، گل و گیاهان خوشبو به قول مشهور،
مجادله با دیگران در امور دنیوی و دینی به قصد فضلفروشی و غلبه، و خرید و فروش، در شب و روز، بر معتکف حرام است.
اسباب مختلفی باعث بطلان اعتکاف میشود که به آنها اشاره میشود.
آنچه روزه را باطل میکند، اعتکاف را نیز باطل میکند.
همچنین آمیزش در شب، موجب بطلان اعتکاف است.
در بطلان آن به سبب ارتکاب دیگر
محرّمات یاد شده، اختلاف است.
بطلان اعتکاف آثاری از قبیل قضا و در برخی موارد
کفاره که به آنها اشاره میشود.
اگر اعتکاف باطل شده،
واجب معیّن باشد،
قضای آن، و اگر غیر معیّن باشد، اعاده آن واجب است. همچنین اگر اعتکاف مستحب باشد و پس از گذشت دو روز باطل شود، بنابر قول به وجوب اعتکاف مستحبی بعد از گذشت دو روز،
قضای آن واجب است.
باطلکردن اعتکاف واجب به وسیله آمیزش، حتی در شب، موجب ثبوت کفّاره است و آن، به قول مشهور، کفّاره روزه ماه رمضان یعنی آزادکردن
برده یا دو ماه روزهگرفتن و یا اطعام شصت فقیر است. در ثبوت کفّاره به سبب ارتکاب دیگر محرّمات یاد شده، اختلاف است.
اگر اعتکاف در روزه ماه رمضان یا
قضای روزه ماه رمضان پس از زوال به سبب جماعکردن باطل شود، دو کفّاره ثابت میگردد، یکی برای باطلکردن اعتکاف و دیگری برای باطلکردن روزه.
اعتکاف عبارت است از ماندن در
مسجد به قصد اینکه با آن بندگی
خدا نماید، و لازم نیست نیّت
عبادت دیگری غیر از ماندن در مسجد به آن ضمیمه شود، اگرچه احوط (استحبابی) است. و اعتکاف در اصل شرع اسلام
مستحب است و گاهی انجام آن به خاطر
نذر یا عهد یا قسم یا
اجاره و مانند آن واجب میشود. و در هر زمانی که
روزه گرفتن صحیح باشد، اعتکاف نیز صحیح است. و بافضیلتترین اوقات آن
ماه رمضان است و برترین ایام ماه رمضان دهه آخر آن است.
برای صحیح بودن اعتکاف چند چیز شرط است:
بنابراین اعتکاف از شخص
دیوانه - اگرچه دیوانه ادواری در زمان دیوانگی - و از شخص
مست و مانند او از کسانی که فاقد عقل میباشند، صحیح نیست.
در
نیت بعد از معیّن کردن اعتکاف علاوه بر
قصد قربت و اخلاص، چیزی معتبر نیست. و
قصد وجه؛ یعنی، قصد وجوب یا استحباب، مانند سایر عبادات، لازم نیست (و رعایت قصد وجه به این صورت است) که در اعتکاف واجب قصد وجوب کند و در اعتکاف مستحب قصد استحباب نماید، اگرچه سومین روز در اعتکاف مستحبی واجب میشود و بهتر است که از آغاز نیّت، ملاحظه وجوب روز سوم را بکند بلکه در روز سوم نیّتش را (به قصد وجوب) تجدید نماید. و وقت نیّت در آغاز اعتکاف، اول
طلوع فجر روز اول است؛ یعنی، تاخیرش از آن جایز نیست، ولی جایز است که در اول شب یا در بین شب، اعتکاف را شروع کند و از همان زمان شروع نیّت اعتکاف میکند، بلکه احتیاط (مستحب) آن است که شب اول را نیز در اعتکاف داخل کند و از اول شب نیّت کند.
پس اعتکاف بدون روزه صحیح نیست و لازم نیست که روزه برای اعتکاف باشد، بلکه روزه غیر اعتکاف هم کفایت میکند، چه
واجب باشد، چه مستحب، خواه برای خودش انجام دهد و خواه از دیگری به عهده گرفته باشد، بدون اینکه فرقی بین اقسام اعتکاف و انواع روزه باشد، حتی صحیح است اعتکافی را که نذر کرده یا برای انجام آن اجیر شده است در ماه رمضان انجام دهد، اگر قرینهای که آن را منصرف به غیر ماه رمضان کند در بین نباشد، بلکه اگر اعتکاف در روزهای معیّنی را نذر کند و روزه نذر هم به گردنش باشد، اگر روزه نذری را در ایام اعتکاف بگیرد، مجزی است و نذرش ادا میشود.
نباید اعتکاف کمتر از سه روز به همراه شبهای ما بین - باشد، اما بیشتر از آن مانعی ندارد و حداکثر ندارد، اگرچه بعد از هر دو روز، سومین روز آن واجب است. پس اگر پنج روز اعتکاف کند، روز ششم واجب است و اگر هشت روز اعتکاف کند، روز نهم بنابر احتیاط (واجب) واجب است و به همین منوال. و روز از طلوع فجر است تا برطرف شدن سرخی طرف مشرق، پس اگر از طلوع فجر (روز اول) تا غروب روز سوم اعتکاف کند کفایت میکند. و داخل کردن شب اول و چهارم، در اعتکاف لازم نیست، اگرچه جایز است. و در اینکه اعتکاف سه روز به طور تلفیق صحیح و کافی باشد - یعنی، از ظهر روز اول شروع کند تا ظهر روز چهارم - تامل و اشکال است.
اعتکاف باید در «
مسجد الحرام،
مسجد النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)،
مسجد کوفه و
مسجد بصره - باشد و در غیر این مساجد محل اشکال است، پس در سایر
مساجد جامع بنابر احتیاط (واجب) باید به قصد رجاء و احتمال مطلوبیّت آورده شود اما در غیر مساجد جامع، مانند
مسجد قبیله یا بازار جایز نیست.»
اذن کسی که اذنش معتبر است، مانند
مستاجر نسبت به اجیر خاص در صورتی که اجاره طوری باشد که مالک منفعت اعتکاف باشد وگرنه اعتبار اذن او معلوم نیست، بلکه در بعضی از موارد معتبر نبودن آن معلوم است. و مانند شوهر نسبت به زن اگر اعتکاف با حق شوهر منافات داشته باشد، اگرچه محل اشکال است، لیکن احتیاط ترک نشود. و مانند
پدر و
مادر نسبت به فرزندشان اگر باعث اذیّت آنان باشد وگرنه اذن آنان معتبر نیست، اگرچه احوط (استحبابی) است.
بنابراین اگر عمداً و با اختیار برای غیر آن جهاتی که بیرون رفتن را تجویز میکند از مسجد بیرون رود، اعتکاف
باطل میشود؛ اگرچه جاهل به حکم باشد، البته اگر از روی فراموشی یا اکراه بیرون رود، باطل نمیشود.
و همچنین است اگر به حکم
ضرورت - عقلی یا شرعی یا عرفی - بیرون رود، مانند اینکه
قضای حاجت - بول یا غائط - کند و یا برای غسل جنابت و مانند اینها خارج شود. و غسل (جنابت) کردن در مسجد الحرام و مسجد النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جایز نیست و بر او واجب است تیمّم کند و برای غسل کردن از مسجد خارج شود. و در سایر مساجد هم اگر لازمه غسل کردن توقف یا آلوده کردن مسجد باشد جایز نیست، وگرنه جایز است، بلکه (در این صورت) غسل کردن در مسجد احوط است، اگرچه بیرون رفتن برای غسل جایز است.
یک اعتکاف باید در یک مسجد انجام گیرد، بنابراین انجام آن در دو مسجد جایز نیست، اگرچه به هم متّصل باشند، مگر آنکه یک مسجد حساب شوند. و اگر تمام کردن آن در محلی که نیّت اعتکاف کرده، به خاطر ترس یا خراب شدن مسجد و مانند آن ممکن نباشد، اعتکاف باطل میشود و تمام کردن آن در مسجد جامع دیگری برای او مجزی نیست.
پشت بامها و سردابها و محرابهای مساجد جزء مساجد است و مادامیکه نداند آنها جزء مسجد نیستند، در حکم مسجد میباشند، بر خلاف چیزهایی که بر مسجد افزوده میشود، مثل راهرو و دهلیز که این چیزها تا وقتی که نداند جزء مسجد است از مسجد حساب نمیشود و از آن جمله است، دو بقعه
مسلم بن عقیل (علیهالسلام) و
هانی رحمهالله که ظاهراً خارج از مسجد کوفه است.
از موارد ضرورت که بیرون رفتن از مسجد را مباح میکند،
اقامه شهادت و
عیادت مریض است، اگر ارتباطش با مریض به حدّی باشد که عیادتش جزء اموری که ضرورت عرفی دارند به حساب آید. و همچنین است
تشییع جنازه و
بدرقه و استقبال
مسافر و مانند آن اگرچه هیچ یک از آنها بر او تعیّن نداشته باشد. و میزان کلّی این موارد هر چیزی است که عقلاً یا شرعاً و یا عرفاً بیرون رفتن از مسجد برای آن لازم باشد، چه از کارهای واجب باشد و چه از کارهای مستحب، چه مربوط به امور دنیا و چه آخرت، چه ترک آن زیانی داشته باشد و چه نداشته باشد، البته احتیاط (واجب) آن است که مراعات کند تا نزدیکترین راه را انتخاب کند و به مقدار ضرورت و نیاز اکتفا نماید و (وقتی از مسجد بیرون رفت) در صورت امکان نباید در سایه بنشیند و احتیاط (واجب) آن است که اصلاً ننشیند مگر اینکه ناچار باشد، بلکه احتیاط (مستحب) آن است که در سایه راه نرود، اگرچه بنابر اقوی جایز است، اما حضور در نماز جماعت جز در مکه معظّمه محل اشکال است.
اگر بیرون ماندن از مسجد در موارد ضرورت، به قدری طول بکشد که صورت اعتکاف محو شود، اعتکاف باطل میشود.
برای صحیح بودن اعتکاف، بلوغ شرط نیست و بنابر اقوی از
بچه ممیّز هم صحیح است.
در دو روز اول اعتکاف مستحبی میتواند از اعتکاف دست بکشد، ولی بعد از تمام شدن دو روز اول، روز سوم واجب است، بلکه بعد از هر دو روز اعتکاف، سومین روز آن - بنابر اقوی در سومین روز اول و سومین روز دوم یعنی روز ششم، و بنابر احتیاط (واجب) در بقیه سومین روزها (مانند روز نهم و دوازدهم) واجب میشود. و اما اعتکافی را که نذر کرده است، اگر معیّن باشد، قطع آن مطلقا (حتی روز اول و دوم) جایز نیست وگرنه در حکم اعتکاف مستحبی است.
شخصی که اعتکاف میکند، میتواند هنگام نیّت کردن شرط کند که اگر برای او عذری پیش آید، حتی در روز سوم بتواند دست از اعتکاف بردارد، اگرچه عذر او عرفی باشد - مانند آنکه همسرش از سفر برگردد - و به کارهای ضروری که باعث مباح شدن کارهای ممنوع میشود اختصاص ندارد، بلکه بستگی به شرط دارد که اگر به طور عموم هر عذری را شرط کند در تمام موارد میتواند بیرون رود و اگر عذر خاصی را شرط کند در خصوص همان مورد میتواند بیرون برود. اما شرط دست برداشتن از اعتکاف بدون هیچ پیشامدی محل اشکال، بلکه ممنوع است. و کسی که اعتکاف را نذر میکند میتواند در
صیغه نذر خود شرط کند که اگر چیزی پیش آید دست از اعتکاف نذری بردارد به این صورت که بگوید: برای خدا بر من است که اعتکاف نمایم به شرط آنکه اگر فلان چیز مثلًا پیش آمد، بتوانم دست از اعتکاف بردارم، پس میتواند (وقتی آن عذر پیدا شد) دست از اعتکاف بردارد، و دست برداشتن از اعتکاف گناه ندارد و مخالفت با نذر نیست و قضا هم ندارد. و احتیاط ترک نشود به اینکه این شرط را در حال شروع اعتکاف هم تکرار کند. و اگر این شرط را قبل از نیّت اعتکاف یا بعد از آن ذکر کند، اعتبار ندارد و اگر این شرط را در وقت نیّت شرط کند و بعد از آن، شرط را ساقط کند، ظاهر آن است که ساقط نمیشود.
بر کسی که اعتکاف میکند، چند چیز حرام است: از جمله آنها است: مباشرت زنها با
جماع و لمس کردن و بوسیدن از روی شهوت، بلکه این کارها اعتکاف را باطل میکند.
و بین مردان و زنان فرقی نیست، بنابراین بر زنی که اعتکاف کرده، نیز این کارها حرام است.
و از جمله آنها است:
استمناء بنابر احتیاط (واجب).
و از جمله آنها است: بوییدن
عطر و گیاهان خوشبو برای لذّت بردن، پس اگر کسی فاقد حسّ بویایی باشد از این حکم خارج است.
و از جمله آنها است:
خرید و فروش. و بنابر احتیاط (واجب) سایر انواع کسب و تجارت را نیز باید ترک کند، مثل صلح، اجاره و غیر آنها. ولی اگر معاملهای انجام دهد، بنابر اقوی صحیح است و اثر بر آن مترتب میشود. و اشتغال به امور دنیوی که برای گذراندن زندگی است، حتی خیّاطی و بافندگی و مانند اینها اشکال ندارد، اگرچه احتیاط (مستحب) ترک آن است. البته در صورتی که ناچار باشد مانعی ندارد، بلکه اگر برای خوردن و نوشیدن نیاز به خرید و فروش باشد و نتواند وکیل بگیرد، بلکه اگر نقل و انتقال بدون خریدوفروش ممکن نباشد در این صورت نیز خریدوفروش مانعی ندارد.
و از جمله آنها است:
مجادله در امر دنیوی یا دینی اگر به خاطر غلبه کردن بر طرف مقابل و اظهار فضیلت باشد، بنابراین اگر به خاطر روشن شدن حق و برگرداندن طرف از اشتباه باشد اشکالی ندارد. و بنابر احتیاط (مستحب) کسی که اعتکاف میکند، باید از چیزهایی که مُحرِم اجتناب میکند اجتناب نماید، لیکن بنابر اقوی اجتناب لازم نیست، مخصوصاً پوشیدن لباس دوخته و برطرف کردن موی بدن و خوردن گوشت شکار و عقد نکاح، که تمام اینها برای او جایز است.
در حرام بودن تمام آنچه شنیدی بر معتکف، بین شب و روز فرقی نیست، مگر افطار کردن.
هر چیزی که روزه را باطل میکند، اعتکاف را هم باطل میکند، چون شرط صحت آن روزه است، پس باطل شدن روزه سبب باطل شدن اعتکاف میشود. و همچنین جماع آن را باطل میکند، هر چند در شب انجام گیرد و همچنین است لمس کردن و
بوسیدن از روی شهوت. و جماع کردن اگرچه از روی
سهو باشد، اعتکاف را باطل میکند و اما در سایر کارهای حرامی که گفته شد بنابر احتیاط (واجب) اگر عمداً یا سهواً مرتکب شود و نیز در مورد لمس کردن و بوسیدن با شهوت که از روی سهو باشند، اگر اعتکاف واجب معیّن باشد باید آن را تمام کند و سپس قضا نماید و اگر واجب معیّن نباشد در صورتی که این محرّمات را روز اول یا دوم انجام دهد باید اعتکاف را از نو شروع کند و اگر در روز سوم انجام دهد آن را تمام کند و بعد از سر بگیرد. و هر وقت اعتکاف را باطل کند، چنانچه واجب معیّن باشد
قضای آن واجب است و لازم نیست فوراً قضا کند، اگرچه احوط (استحبابی) است و اگر واجب غیر معیّن باشد، از سرگرفتن آن واجب است. و همچنین اگر اعتکاف مستحب را بعد از روز دوم باطل کند،
قضای آن واجب است و اما قبل از آن، چیزی بر او نیست، بلکه مشروع بودن
قضای آن محل اشکال است. البته در صورتی باید اعتکاف واجب را قضا کند یا از سر بگیرد که دست برداشتن از آن را - به نحوی که گذشت - شرط نکرده باشد وگرنه قضا و از سرگرفتن لازم نیست.
اگر اعتکاف واجب را به واسطه جماع باطل کند، هرچند در شب باشد، باید
کفّاره بدهد و همچنین است در مورد اعتکاف مستحب بنابر احتیاط (واجب) اگر بدون دست برداشتن از اعتکاف جماع کند و اما اگر با دست برداشتن از اعتکاف جماع کند، بنابر اقوی کفّاره ندارد - چنان که در سایر محرّمات کفّاره واجب نیست - اگرچه احوط (استحبابی) است. و کفّاره اعتکاف مانند کفّاره ماه رمضان است اگرچه احتیاط (مستحب) آن است که مانند کفّاره ظهار ترتیبی باشد.
اگر اعتکاف واجب را با جماع کردن در روز ماه رمضان باطل کند، به گردن او دو کفّاره است و همچنین است در
قضای ماه رمضان وقتی بعد از ظهر باشد و اگر همسر روزهدارش را در ماه رمضان بر جماع اکراه کند، پس اگر همسرش اعتکاف نکرده باشد، به گردن مرد دو کفّاره برای خودش هست: برای اعتکافش و روزهاش، و یک کفّاره هم از طرف همسرش برای روزه همسرش و همچنین است بنابر اقوی اگر همسرش نیز اعتکاف کرده باشد، اگرچه احتیاط (مستحب) ثبوت کفّاره چهارم است، از طرف همسرش برای اعتکاف او. و اما اگر زن راضی باشد به گردن هر یک از آنان، یک کفّاره است، اگر جماع در شب باشد و دو کفّاره است، اگر در روز باشد.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسلام)، ج۱، ص۵۹۸-۶۰۰. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی