• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعتقاد به مهدی موعود

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



‌اعتقاد به مهدی موعود از عقاید مسلم نزد همه مسلمانان است. همه مسلمانان بر آن‌اند که شخصی که «مهدی» لقب دارد و با حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همنام است، در آخرالزمان ظهور خواهد کرد، و دین اسلام را رواج داده، و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد



همه مسلمانان بر آن‌اند که شخصی که «مهدی» لقب دارد و با حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همنام است، در آخرالزمان ظهور خواهد کرد، و دین اسلام را رواج داده، و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد زیرا احادیث متواتری در این باره از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت شده است، به گونه‌ای که کمتر مسئله‌ای را می‌توان یافت که احادیث مربوط به آن در این حد از تواتر باشد. و اعتبار حدیث متواتر مورد قبول همه علمای اسلام و حجیت و اعتبار حدیث متواتر خدشه ناپذیر است، و هیچ گونه شک و تردید را بر نمی‌تابد.
برخی از محققان اهل سنت، در نقد کلام ابن خلدون که در احادیث مربوط به مهدی موعود شک و تردید نموده، گفته است: مسئله، مسئله یک حدیث و دو حدیث نیست، بلکه احادیث مربوط به مهدی موعود مجموعه‌ای از احادیث و آثار، و حدود هشتاد روایت می‌باشد که صدها راوی یا بیشتر آن‌ها را نقل کرده‌اند. با این حال، چگونه می‌توان این مجموعه بزرگ از احادیث را رد کرد؟! اگر چنین کار جایز باشد، اساس شریعت هم قابل تردید خواهد بود.
[۱] سبحانی تبریزی، جعفر، تلخیص الالهیات، ص۵۶۷، به نقل از کتاب بین یدی الساعه، ص۱۲۳ و ۱۲۵، تالیف دکتر عبدالباقی.
[۲] عبدالباقی، احمد محمد سلامة، بین یدی الساعه، ص۱۲۳.
[۳] عبدالباقی، احمد محمد سلامة، بین یدی الساعه، ص۱۲۵.



گذشته از کتاب‌های معتبر حدیث و تاریخ و علمای اهل سنت که احادیث مربوط به مهدی موعود را نقل کرده‌اند، عده‌ای دیگر از علمای اهل سنت، کتابهای مستقلی در این موضوع تالیف کرده‌اند که فهرست نام برخی از آنان را به همراه کتاب یا کتابهایی که در این زمینه نگاشته‌اند، یادآور می‌شویم:
الف. ابونعیم اصفهانی (م ۴۳۰هـ. ق) کتابهای «مناقب المهدی»، «نعت المهدی» و «الاربعین حدیثا فی المهدی».
ب. جلال الدین سیوطی، دو کتاب «العرف الوردی فی اخبار المهدی» و «علامات المهدی».
ج. ابن حجر عسقلانی، کتاب «القول المختصر فی علامات مهدی».
د. ملاعلی متقی هندی، مؤلف کتاب «کنز العمال»، «تلخیص البیان فی اخبار مهدی آخرالزمان».
هـ. ملاعلی قاری هندی، کتاب «المشرب الوردی فی اخبار المهدی».
و. حافظ ابوعبدالله گنجی شافعی، کتاب «البیان فی اخبار صاحبالزمان».
ز. شیخ یوسف بن یحیی بن علی مقدسی شافعی، کتاب «عقد الدرر فی اخبار المهدی المنتظر».
ح. شیخ مرعی بن یوسف مقدسی، کتابهای «فوائد الفکر فی الامام المنتظر» و «مرآة الفکر فی المهدی المنتظر».
ط. حماد بن یعقوب رواحبی، کتاب «اخبار المهدی».
ی. شیخ جمال الدین دمشقی، کتاب «عقد الورد فی اخبار الامام المنتظر».
کتابهای دیگر که این کتاب گنجایش ذکر آن‌ها را ندارد.


وجود امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) مورد اتفاق همة شیعیان است، ولی اهل سنت در این مورد دو دسته‌اند:
۱. گروهی از آنان که اکثریت را تشکیل می‌دهند، بر آنند که امام زمان فعلا موجود نیست و قبل از قیامت به دنیا خواهد آمد.
۲. جمعی دیگر در این مسئله با شیعه هم عقیده‌اند.
اختلاف نظر دیگری که در مورد امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) وجود دارد، این است که از نظر شیعه و عده‌ای از علمای اهل سنت، آن حضرت از فرزندان امام حسین (علیه‌السّلام) است، ولی عده‌ای دیگر از علمای اهل سنت او را از فرزندان امام حسن (علیه‌السّلام) دانسته‌اند.
منشا این اختلاف آن است که در منابع حدیث اهل سنت در این باره دو حدیث نقل شده است، ولی حدیثی که او را از اولاد امام حسین (علیه‌السّلام) می‌داند، مشهورتر است. با این حال، برخی از علمای شیعه و اهل سنت، وجوهی را برای توجیه حدیث دیگر نقل کرده‌اند.

به طور کلی از دو طریق می‌توان وجود امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) را اثبات کرد:

۴.۱ - طریق عقلی

دلیل عقلی بر لزوم وجود امام معصوم، بر وجود امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) دلالت می‌کند؛ زیرا دلیل عقلی مزبور اختصاص به زمان ویژه‌ای ندارد، بلکه از زمان رحلت پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تا قیامت را شامل می‌شود، چرا که مفاد آن بیانگر این است که تا وقتی تکلیف هست و مکلفانی هستند که از خطا و اشتباه مصون نیستند، باید امام و پیشوایی معصوم وجود داشته باشد.
به عبارت دیگر: آفرینش بدون وجود انسان کامل، تفسیر صحیح و خردپسندی ندارد، و به منزله کالبد بدون روح است. و انسان کامل به مثابه قلب و روح آدمیان و گهواره حیات انسان، یعنی زمین است. از این رو، در روایات آمده است: اگر حجت خدا وجود نداشته باشد، زمین، اهل خود را در کام خود فرو می‌کشد. (لو بقیت الارض بغیر امام، لساخت، ( امام صادق علیه‌السّلام) )
امام علی (علیه‌السّلام) نیز فرمودند: «زمین هرگز از حجت خدا خالی نخواهد ماند. و حجت الهی یا ظاهر است و مشهور، و یا خائف است و مستور، تا حجتها و بینات الهی باطل نگردد.» (لو ان الامام رفع من الارض ساعة لماجت باهلها کما یموج البحر باهله ( امام باقر (علیه‌السّلام) )

۴.۲ - طریق نقلی

سه راه قابل تقریر است:

۴.۲.۱ - روایای نبوی

این طریق خود از چنان که در گذشته یادآور شدیم، در روایات نبوی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) امامان دوازده گانه به روشنی و به نام معرفی شده‌اند، که آخرین آنان هم نام با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ملقب به مهدی و حجت و قائم و فرزند بلاواسطه امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) است، پیش از این، دو نمونه از این روایات را نقل کردیم.
روشن است که این روایات بر وجود حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) دلالت می‌کنند.

۴.۲.۲ - شواهد تاریخی

گزارشهایی که ولادت آن حضرت و ایام کودکی او را نقل کرده، و از کسانی یاد کرده‌اند که در منزل امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) فرزندش مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) را ملاقات نموده‌اند، در کتابهای شیعه، امری مسلم و بدیهی است. به نقل پاره‌ای از اقوال علمای اهل سنت در این زمینه بسنده می‌کنیم:
۱. ابن صباغ مالکی می‌گوید: «ابو محمد الحسن (امام عسکری (علیه‌السّلام)) فرزندی به نام حجت و قائم منتظر را بر جای گذاشت. او ولادت فرزندش را پوشیده و امر او را مستور می‌داشت، چرا که شرایط زمان او بسیار سخت بود و از جانب سلطان بر او بیمناک بود».
۲. خواجه محمد پارسا در کتاب «فصل الخطاب» نگاشته است: «یکی از ائمه اهل بیت، ابومحمدحسن عسکری است که در روز جمعه ششم ربیع الاول سال ۲۳۱ هجری به دنیا آمد، و شش سال پس از پدرش زنده ماند، و فرزندی جز ابوالقاسم که قائم و حجت و مهدی و صاحب الزمان نامیده می‌شود، باقی نگذاشت، تولد او نیمة ماه شعبان سال ۲۵۵ هجری اتفاق افتاد و مادرش‌ام ولدی بود که «نرجس» نامیده می‌شد. او به هنگام شهادت پدرش، پنج سال داشت و تاکنون مخفی است». سپس حکایت حکیمه، عمه امام حسن عسکری را در شرح ولادت امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) نقل کرده است.
۳. ابن حجر هیثمی شافعی، در کتاب «الصواعق المحرقه» نوشته است: «از ابومحمدحسن عسکری، غیر از ابوالقاسم الحجة فرزندی باقی نماند. او در وقت وفات پدرش پنج ساله بود، لکن خدا حکمت را به او آموخت. دلیل این که او «القائم المنتظر» نامیده می‌شود، این است که مستور و غایب است.»
۴. حافظ سلیمان حنفی می‌گوید: «خبر معلوم نزد محققان و موثقان این است که ولادت قائم (علیه‌السّلام) در شب پانزدهم ماه شعبان سال ۲۵۵ در شهر سامرا واقع شده است».

۴.۲.۳ - حکایت‌های ملاقات با امام زمان

اولا: در زمان غیبت صغری، نمایندگان چهارگانه امام (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) به محضر آن حضرت شرفیاب می‌شدند.
ثانیا: در طول غیبت آن حضرت شمار زیادی از خواص شیعه به درک محضر شریف او توفیق یافته‌اند، هر چند بسیاری از آنان در لحظة ملاقات از این حقیقت غفلت داشته و پس از آن، از طریق شواهد روشن به آن واقع گردیده‌اند. شرح این ملاقات‌ها در کتابهای تاریخ و عقاید بیان شده است. (به کتابهای، کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق، کتاب الغیبة شیخ طوسی، بحارالانوار علامه مجلسی، ج۵۲،
[۱۱] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۲.
النجم الثاقب میرزا حسین نوری طبرسی، منتهی الآمال شیخ عباس قمی و کتب دیگر رجوع شود.)

زمان غیبت امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) از بدو ولادت او آغاز شد، و زمانی که پدر بزرگوارش امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) در قید حیات بود، عده‌ای از شیعیان در مواقع مختلف به دیدار او نائل آمدند تا مبادا در وجود او دچار شک و تردید شوند، ولی پس از وفات امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)، امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) همان گونه که از چشم دشمنانش غایب بود، از چشم شیعیان ـ به جز نواب اربعه و بعضی از خواص شیعه ـ از چشم عموم شیعیان غایب گردید. این مدت را که حدود هفتاد سال به طول انجامید (۲۶۰ـ۳۲۹) غیبت صغری می‌نامند.
از آن پس، غیبت کبری آغاز شده و تاکنون ادامه یافته و پایان آن معلوم نیست. در این زمان، نیابت خاصه پایان یافته و دوران نیابت عامه است، یعنی فقهای عادل و پرهیزگار نواب عام امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) در امر رهبری جامعه و بیان احکام الهی می‌باشند.


نایبان خاص امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) در دوره غیبت صغری عبارتند از:
۱. عثمان بن سعید
او قبل از این سمت، وکالت و نیابت از جانب امام هادی و امام حسن عسکری (علیهما السلام) را نیز برعهده داشت و بسیار مورد احترام و اعتماد آن بزرگواران بود، تا آن جا که در حق او فرموده‌اند: «هرچه او بگوید مورد قبول ماست».
۲. محمدبن عثمان، فرزند نایب نخست
وی نیز وکالت و نیابت امام عسکری (علیه‌السّلام) را برعهده داشت، و توسط آن حضرت به وکالت و نیابت خاص امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) برگزیده شد. و در سال ۳۰۴ هـ. ق وفات نمود.
۳. حسین بن روح نوبختی
وی فردی جلیل القدر بود و به فرمان امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) و توسط محمدبن عثمان به نیابت خاصه از جانب ولی عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) برگزیده شد، و در سال ۳۲۶هـ. ق از دنیا رفت: مدت سفارت و نیابت او ۲۳ سال بود.
ابوسهل نوبختی که از متکلمان برجسته شیعه است، درباره صلابت و استواری او گفته است: «اگر دشمنان بدن او را با مقراض قطعه قطعه می‌کردند، هرگز آنان را از مکان امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) آگاه نمی‌ساخت».
۴. علی بن محمد سمری
او از برجستگان و خواص شیعه بود و به امر حضرت ولی عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) و توسط حسین بن روح به نیابت خاصه منصوب گردید. مدت نیابت او سه سال بود و در سال ۳۲۹ هـ. ق به سرای باقی شتافت.
چند روز قبل از مرگ وی، از ناحیه مقدس ولی عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) توقیعی صادر شد که در آن، از وفات علی بن محمد سمری پس از شش روز خبر داده شده و یادآوری شده بود که پس از مرگ وی دوره نیابت فاصله پایان می‌پذیرد، و غیبت کبری شروع خواهد شد و تا روزی که خدا بخواهد ادامه خواهد یافت. روایات درباره غیبت کبری و طول غیبت امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) بسیار است.
شیخ صدوق در روایتی از امام علی (علیه‌السّلام) نقل کرده است که فرمود: «برای قائم ما غیبت طولانی است، در آن ایام شیعه سراسیمه او را می‌جویند، ولی وی را نمی‌یابند. هر کس در آن زمان بر ایمان خود استوار بماند و از طولانی شدن غیبت دلگیر و بی تاب نگردد، روز قیامت با من خواهد بود».

از آن جا که چنین غیبت طولانی بدون مقدمه و آمادگی قبلی چه بسا شیعه را دچار شک و تردید در وجود امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) می‌ساخت، ائمة طاهرین (علیهم‌السّلام) اولا: پیش از آن، را خاطر نشان کرده‌اند تا شیعیان قبل از وقوع چنین حادثه عظیمی از آن آگاه باشند.
ثانیا: از زمان امام هادی و عسکری (علیهما السلام) عملا مسئلة غیبت امام معصوم به آزمایش گذاشته شد. چنان که مسعودی در کتاب «اثبات الوصیه» می‌نویسد: «روایت شده است که امام ابوالحسن هادی (علیه‌السّلام) از شیعیان خود، به جز خواص شیعه ـ پنهان می‌شد، و امام عسکری (علیه‌السّلام) حتی با خواص شیعه نیز از پشت پرده سخن می‌گفت مگر در اوقاتی که ملاقات‌های عمومی بود. فلسفه این کار آن بود که شیعه را با غیبت امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) آشنا سازد».
از این جا می‌توان به فلسفه غیبت صغری نیز پی برد. که همانا آماده ساختن شیعه برای غیبت طولانی امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) بوده است.
[۱۶] صدر، سید صدرالدین، المهدی، ص۱۸۳ـ۱۸۱.



درباره چگونگی غیبت امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) دو نظریه مطرح است:
۱. امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) در میان مردم حضور دارد، ولی آنان جسم او را نمی‌بینند، این نظریه از برخی احادیث نیز استفاده می‌شود. چنان که ریان بن صلت روایت می‌کند که امام رضا (علیه‌السّلام) فرمود:
«لا یری جسمه و لا یسمی باسمه»
جسم او دیده نمی‌شود، و نام او برده نمی‌شود.
هم چنین از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت شده که فرمود:
«یغیب عنکم شخصه و لا یحل لکم تسمیته»
جسم او از شما پنهان می‌شود و ذکر نام او برای شما جایز نیست.
و در حدیث دیگر فرموده است:
«یفقد الناس امامهم فیشهد الموسم فیراهم و لا یرونه»
مردم امام خود را نمی‌یابند. با این حال، او در مراسم حج شرکت می‌کند و مردم را می‌بیند، ولی آنان او را نمی‌بینند.
بنابراین نظریه، در مواردی که امام مصلحت می‌بیند، به اذن خداوند افرادی می‌تواند وجود امام (علیه‌السّلام) را مشاهده کنند.
۲. امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) در میان مردم حضور دارد و به صورت عادی زندگی می‌کند، ولی آنان او را نمی‌شناسند، اگر چه وجود او را می‌بینند، این نظریه نیز از برخی روایات استفاده می‌شود.
شیخ طوسی (رحمة‌الله‌علیه) از محمدبن عثمان دومین نایب خاص امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) روایت کرده که او گفته است: به خدا سوگند صاحب این امر (ولی عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) ) در موسن (ایام حج) در هر سال حاضر می‌شود و مردم را می‌بیند و آنان را می‌شناسد، و مردم نیز او را می‌بینند، ولی نمی‌شناسند. این وجه در توقیعی از امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) نیز بیان شده است.
[۱۸] محمد بن حسن، طوسی، کتاب الغیبه، ص۲۲۲.

از محمدبن عثمان درباره علت تحریم بردن نام امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) سؤال شد، در پاسخ گفت: هرگاه نام او برده شود، دشمنان به جستجوی او برمی آیند.
[۱۹] محمد بن حسن، طوسی، کتاب الغیبه، ص۲۱۹.
اگر مردم وجود امام را نبینند، بردن نام او دشمنان را بر وجود او آگاه نمی‌سازد، ولی اگر او را ببینند، در این صورت ذکر نام او سبب شناسایی او خواهد شد.
[۲۰] صدر، سید محمد، تاریخ الغیبه، ص۳۶ـ۳۱.

به نظر می‌رسد میان این دو نظریه چندان منافاتی وجود ندارد، و نیز ممکن است با توجه به شرایط و مصالح مختلف، غیبت امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) به هر دو صورت تحقق پذیرفته باشد و نیز تحقق پذیرد.


در روایات امید به آینده‌ روشن و تلاش و پویایی اصلاح نفس و اخلاق و شکوفاسازی‌اندیشه‌ها، از آثار و نتایج اعتقاد به‌اندیشه مهدویت شمرده شده‌ است.‌اندیشمندان اسلامی بر این باورند که اعتقاد به مهدی موعود (علیه‌السلام) که زنده و حاضر است، نشاط‌انگیز، محرک و امیدبخش است و همین امید است که محیط ظلم و ستم، معتقدان به آن را پایدار و ثابت نگه می‌دارد و علت بقا و حیات اسلام همین عقیده است که از روح امامت و پیروی از آن نشئت می‌گیرد. امام‌ خمینی نیز آثاری برای اعتقاد به مهدویت ذکر کرده‌ است از جمله:
۱- تحرک و پویایی در جامعه
۲- فراهم کردن مقدمات ظهور
۳- تسلیم نبودن در برابر قدرت‌های استکباری
۴- باور به کمک کردن آن حضرت به ضعیفان و بازماندگان
۵- پناه بردن به امام عصر (علیه‌السلام) در هنگام سختی‌ها و دشواری‌ها
۶- رعایت محضر امام مهدی (علیه‌السلام) و مواظبت در اعمال، باتوجه‌به علم امام زمان (علیه‌السلام) به اعمال شیعیان و عرضه شدن اعمال آنان در هر هفته به امام معصوم.
امام‌ خمینی در سخنان خود به برخی وظایف منتظران اشاره کرده‌ است؛ مانند خدامحوری در همه امور و ناظر دانستن حق‌تعالی در همه احوال و تخلف نکردن از دستورات اسلام، زمینه‌سازی برای ظهور و مبارزه با ظلم، برقراری حکومت اسلامی و تقویت وحدت و پرهیز از تفرقه. امام‌ خمینی همچنین بر ایجاد آمادگی و انتظار حقیقی و زمینه‌سازی برای ظهور حضرت مهدی (علیه‌السلام) در عصر غیبت که با عمل به تکلیف و مبارزه با فساد و بی‌عدالتی‌ها حاصل می‌شود، تاکید کرده‌ است وظیفه فعلی و شرعی منتظران را اظهار ناخرسندی از وضع موجود و حکم مستبد زمان و لزوم اجرای احکام اسلامی به دست مسلمانان می‌داند و این مبارزه نه‌تنها وظیفه مردم بلکه وظیفه تک‌تک مسلمانان می‌داند؛ ازاین‌رو ایشان وظیفه‌ ایمانی عالمان مسلمان را فراهم‌سازی مقدمات ظهور آن حضرت با استقرار حکومتی دینی می‌داند.
[۲۵] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص۶۴۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



۱. سبحانی تبریزی، جعفر، تلخیص الالهیات، ص۵۶۷، به نقل از کتاب بین یدی الساعه، ص۱۲۳ و ۱۲۵، تالیف دکتر عبدالباقی.
۲. عبدالباقی، احمد محمد سلامة، بین یدی الساعه، ص۱۲۳.
۳. عبدالباقی، احمد محمد سلامة، بین یدی الساعه، ص۱۲۵.
۴. طبرسی نوری، حسین، نجم الثاقب، ج۱، ص۲۴۷،باب چهارم     .
۵. طبرسی نوری، حسین، نجم الثاقب، ج۱، ص۳۵۲.باب چهارم     .
۶. کلینی، یعقوب، اصول کافی، ج۱،ص۱۷۹، باب ان الارض لا تخلو.    
۷. ابن صباغ، مالکی، الفصول المهمة،ج۲، ص۱۰۹۱.     .
۸. قندوزی حنفی، شیخ مسلم، ینابیع المودة،ج۳، ص۳۰۴.     .
۹. قندوزی حنفی، شیخ مسلم، ینابیع المودة، ج۳، ص۳۰۵.     .
۱۰. قندوزی حنفی، شیخ مسلم، ینابیع المودة، ج۳، ص۳۰۶.     .
۱۱. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۲.
۱۲. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۴۴.    
۱۳. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۴۷.    
۱۴. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۵۹.    
۱۵. صافی، لطف الله، متنخب الاثر،ج۲، ص۲۳۶، باب ۲۷     .
۱۶. صدر، سید صدرالدین، المهدی، ص۱۸۳ـ۱۸۱.
۱۷. محمد بن حسن، طوسی، کتاب الغیبه، ص۱۶۱.     .
۱۸. محمد بن حسن، طوسی، کتاب الغیبه، ص۲۲۲.
۱۹. محمد بن حسن، طوسی، کتاب الغیبه، ص۲۱۹.
۲۰. صدر، سید محمد، تاریخ الغیبه، ص۳۶ـ۳۱.
۲۱. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۱۸، ص۲۶۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۲۲. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۲۱، ص۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۲۳. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۲۷۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۴. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۷۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۲۵. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص۶۴۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اعتقاد به مهدی موعود»، تاریخ بازیابی۹۵/۲/۹.    
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار