اعترافات اهل مدین (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کافران اهل مدین، اعتراف داشتند که
حضرت شعیب علیه السلام، شخصیتی
بردبار و رشید، بود، و خویشان و خاندان او از عزت و احترامی در نزد آنان برخورداری بودند.
به اعتراف کافران اهل مدین حضرت شعیب علیه السلام، شخصیتی بردبار و رشید، بود:
والی مدین اخاهم شعیبا... «و بسوی «
مدین» برادرشان شعیب را (فرستادیم). ....»
قالوا یـشعیب... انک لانت الحلیم الرشید. «گفتند: «ای شعیب! آیا نمازت به تو دستور می دهد که آنچه را پدرانمان می پرستیدند، ترک کنیم یا آنچه را می خواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟! تو که مرد بردبار و فهمیده ای هستی!»
آن قسمت جمله" ا صلاتک تامرک... انک لانت الحلیم الرشید" که دعوت شعیب را زیر سر
نماز او دانسته و اینکه نسبت
امر و
نهی را تنها به نماز دادند و نه به کسی دیگر اساسش بر
استهزاء و
تمسخر بود اما آن قسمتش که او را مردی حلیم و رشید خواندند، چون از اینکه در جمله" انک لانت الحلیم الرشید" مطلب را از سه راه تاکید کردند:
یکی بوسیله حرف" ان" و یکی بوسیله حرف" لام" و یکی از این راه که خبر" ان" را جمله اسمیه آوردند، به دست میآید که خواستهاند به وجه قوی تری
حلم و رشد را برای آن جناب اثبات کنند تا ملامت و انکار عمل او و یا به عبارتی دیگر زشتی عمل او نمودارتر گردد زیرا عمل سفیهانه از هر کسی بد است ولی از کسی که حلیم و رشید است بدتر است و شخصی که دارای حلم و رشد است و هیچ شکی در حلم و رشد او نیست هرگز نباید به چنین عمل سفیهانهای دست بزند و علیه حریت و استقلال فکری و عقیدتی مردم
قیام نماید.
اهل مدین اعتراف داشتند که خویشان و خاندان شعیب علیهالسّلام از عزت و احترامی در نزد آنان برخورداری بودند:
والی مدین اخاهم شعیبا... «و بسوی «مدین» برادرشان شعیب را (فرستادیم). ....»
قالوا یـشعیب ما نفقه کثیرا مما تقول وانا لنرلـک فینا ضعیفا ولولا رهطک لرجمنـک ومآ انت علینا بعزیز «گفتند: «ای شعیب! بسیاری از آنچه را می گویی، ما نمی فهمیم! و ما تو را در میان خود، ضعیف می یابیم و اگر (بخاطر) قبیله کوچکت نبود، تو را سنگسار می کردیم و تو در برابر ما قدرتی نداری»
قال یـقوم ارهطی اعز علیکم من الله... «گفت: «ای قوم! آیا قبیله کوچک من، نزد شما عزیزتر از
خداوند است؟! در حالی که (فرمان) او را پشت سر انداخته اید! پروردگارم به آنچه انجام می دهید، احاطه دارد (و آگاه است)!»
گمان مکن اگر ما حساب تو را نمی رسیم به خاطر ترس از
قدرت تو است، " اگر ملاحظه قوم و قبیله ات و احترامی که برای آنها قائل هستیم نبود ترا به بدترین صورتی به
قتل می رساندیم یعنی ترا سنگباران می کردیم"! (و لو لا رهطک لرجمناک).
جالب اینکه آنها از قبیله شعیب به عنوان" رهط" یاد کردند، که در لغت
عرب به یک جمعیت کم از سه تا هفت یا ده و یا حد اکثر به گفته بعضی به چهل نفر اطلاق می شود، اشاره به اینکه گروه قبیله تو نیز در نظر ما قدرت ندارند، بلکه ملاحظات دیگر است که ما را از این کار باز می دارد و این درست به آن میماند که ما به دیگری می گوئیم اگر ملاحظه این چهار نفر
قوم و فامیل تو نبود حق تو را در دستت می گذاشتیم، در حالی که واقعا فامیل و
قبیله او چهار نفر نیست بلکه منظور بیان این نکته است که آنها اهمیتی از نظر قدرت ندارند.
ای قوم! آیا این چند نفر قوم و قبیله من نزد شما" از خداوند عزیزترند"؟ (قال یا قوم ا رهطی اعز علیکم من الله). شما که به خاطر
فامیل من که به گفته خودتان چند نفری بیش نیستند به من
آزار نمی رسانید چرا به خاطر"
خدا" سخنانم را نمی پذیرید؟ آیا چند نفر در برابر عظمت
پروردگار به حساب می آیند؟.
کافران حضزت شعیب را تهدید کردند که: " و لو لا رهطک لرجمناک" یعنی اگر ملاحظه این عده قلیل از بستگانت نبود تو را بطور یقین
سنگسار می کردیم، ولی ما ملاحظه جانب این چند نفر خویشان تو را می کنیم و متعرض تو نمی شویم. و اگر بستگان او را رهط (یعنی عدهای کم) خواندند برای این بوده که اشاره کرده باشند به اینکه اگر روزی بخواهند او را به قتل برسانند هیچ باکی از بستگان او ندارند و اگر تا کنون دست به چنین کاری نزده اند در حقیقت نوعی
احترام به
بستگان او کرده اند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۴۳۶، برگرفته از مقاله «اعترافات اهل مدین».