اطعام (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اطعام،
سیره پیامبران و اولياى الهى بوده و از مصاديق
انفاق و
احسان است.
اطعام مصدر
باب افعال و از ریشه «طـعـم» به معنای طعام (
غذا) دادن است.
در اینکه مراد از
طعام چیست،
لغویان بر یک نظر نیستند؛ برخی گفتهاند: هر چیزی است که چیده و جمعآوری شود، اعمّ از
حبوبات و
میوهها، و بعضی طعام را خصوص
خرماو جمعی فقط
گندم میدانند.
ولی به نظر میرسد همه این موارد مصداق طعام باشد و همانگونه که
ابنمنظور و
راغب گفتهاند: طعام عبارت است از هر چیز
خوردنی، بنابراین، اطعام یعنی خوراندن و طعام دادن از آنچه ذکر شد.
واژه طعم و
مشتقات آن ۴۸ بار در
قرآن کریم آمده که ۱۶ بار آن اطعام از باب اِفعال است؛ «انما نطعمکم لوجه اللـه لا نر ید منکم جزاء ولا شکور ا» «(و میگویند: ) ما شما را بخاطر خدا اطعام میکنیم، و هیچ
پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم! »
همچنین واژه طَعام در ۵ مورد از جمله در آیه «ولا یَحُضُّ عَلی طَعامِ المِسکین»
به معنای اطعام دانسته شده است.
در برخی
آیات از اطعامکنندگان ستایش
و از کسانی که اطعام نمیکنند یا دیگران را به اطعام
تشویق نمیکنند،
نکوهش شده است.
در پارهای از
آیات، اطعام از کارهای
پروردگار شمرده شده است: «...و هُوَ یُطعِمُ و لایُطعَمُ».
در
حقیقت اسناد اطعام به انسانها چیزی جز اسناد اطعام به
خدا نیست، زیرا اصل وجود آنان و آنچه اطعام میکنند از آنِ خداوند است
، ازاینرو «مُطعِم» یکی از
اسما و
صفات الهی شمرده شده است. اطعام از مصاديق انفاق و احسان است. اسلام براى حفظ حرمت انسان ها و ايجاد تعادل اقتصادى در جامعه، صاحبان ثروت را ملزم كرده كه بخشى از اموال خود را براى تأمين هزينه زندگى و رفع گرسنگى نيازمندان اختصاص دهند: «وفى اَمولِهِم حَقٌّ لِلسّائِلِ والمَحروم».
اخلاص در اطعام به نیازمندان، مورد
ستایش خداوند است: «ان الابر ار یشر بون من کاس کان مزاجها کافور ا» «به
یقین ابرار (و نیکان) از جامی مینوشند که با عطر خوشی آمیخته است، »
«ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا ویتیما واسیر ا» «و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» میدهند! »
اطعام در صورتی ارزشمند است که صرفاً برای
رضای خدا انجام شود و هیچ انگیزهای جز خشنودی
پروردگار در آن نباشد: «انما نطعمکم لوجه اللـه لا نر ید منکم جزاء ولا شکور ا» «(و میگویند: ) ما شما را بخاطر خدا اطعام میکنیم، و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم! »
طبعاً در چنین اطعامی که برای خدا و منزّه از هرگونه
منّت و
اذیّت و
ریاکاری است همه، به ویژه نیازمندان شرکت داده میشوند؛ امّا چنانچه در اطعام اغراض دیگری دنبال شود، بسیاری از نیازمندان، به ویژه انسانهای
عفیفالنفس و خویشتندار، محروم میمانند.
طعام دهنده، هم باید اطعام را دوست داشته باشد و هم از آنچه
دوست میدارد به دیگران بخوراند
: «ویُطعِمونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ...»
، «لَن تَنالوا البِرَّ حَتّی تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ».
البته اطعام محبوب چنانچه مورد نیاز خود
انسان نیز باشد
فضیلت بیشتر و پاداشهای ویژهای دارد، چنان که از
آیات ۸
سوره انسان:«...ویُؤثِرونَ عَلی اَنفُسِهِم و لَو کانَ بِهِم خَصاصَةٌ...» استفاده میشود.
سزاوار است در اطعام
نیازمندان، آنان که احتیاج بیشتری دارند در اولویت باشند و به هنگام
سختی و قحطی، بیشتر مورد توجّه قرار گیرند، چنان که آیات ۸ سوره انسان
بر اطعام نیازمندان در روزهای سخت زندگی و گرسنگی تأکید میکند: «اَو اِطعـمٌ فی یَوم ذی مَسغَبَه یَتیمـًا ذا مَقرَبَه اَو مِسکینـًا ذا مَترَبَه». بر پایه
روایتی از
پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)هر کس گرسنهای را در روز
قحطی اطعام کند
خداوند او را از دَرِ مخصوص وارد
بهشت میکند
؛ نیز اطعام
مسلمانان در روز سختی، از اسباب
مغفرت شمرده شده است.
قرآن در مواردى به
وجوب اطعام مساكين به عنوان
کفاره برخى گناهان يا جايگزين كردن برخى از اعمال، اشاره كرده است.
الف) بر كسانى كه زنانشان را
ظهار مىكنند و سپس پشيمان مىشوند، پيش از آن كه با همسرشان همبستر شوند در صورتى كه
قدرت بر
آزاد کردن برده يا دو ماه
روزه پى در پى ندارند،
واجب است ۶۰ مسكين را طعام دهند: «...فَتَحريرُ رَقَبَة... فَمَن لَميَجِد فَصيامُ شَهرَينِ مُتَتابِعَينِ ... فَمَن لَم يَستَطِع فَاِطعَامُسِتّينَ مِسكينـًا ذلِكَ لِتُؤمِنوا بِاللّهِ و رَسولِهِ و تِلكَ حُدودُ اللّهِ و لِلكـفِرينَ عَذابٌ اَليم».
ب) اطعام به ۱۰
مسکین براى شكستن
سوگند از روى قصد، واجب است: «لايُؤاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغوِ فى اَيمنِكُم ولكِن يُؤاخِذُكُم بِماعَقَّدتُمُ الاَيمنَ فَكَفّرَتُهُ اِطعامُ عَشَرَةِ مَسكينَ مِن اَوسَطِ ما تُطعِمونَ اَهليكُم...».
برخى جمله «مِن اَوسَطِ ما تُطعِمونَ» را اشاره به
کیفیت غذا دانسته و گفتهاند: اين طعام نبايد پايينتر از خوراك خانوادهاش باشد.
بعضى ديگر آن را توضيح كمّى دانسته و گفتهاند: مقصود يك
مدّ طعام است، زيرا اين مقدار حدّ متوسط خوراك افراداست.
ج) كسى كه در حال
احرام و از روى
عمد صید مىكند، بايد تعدادى از مساكين را اطعام كند: «ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَقتُلوا الصَّيدَ و اَنتُم حُرُمٌ و مَن قَتَلَهُ مِنكُم مُتَعَمِّدًا فَجَزاءٌ مِثلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحكُمُ بِهِ ذَوا عَدل مِنكُم هَديـًا بلِغَ الكَعبَةِ اَو كَفّـرَةٌ طَعامُ مَسكينَ...».
بر اساس
آیه مقدار طعام مساكين بستگى به نوع
شکار دارد.
مفسران و
فقها در ترتيب يا
تخییر كفارات ياد شده در آيه بر يك نظر نيستند
برخى از ظاهر آيه (كلمه أو)
تخییر را استفاده كردهاند
و برخى ظهور كلمه «أو» را بر تخيير انكار كرده و ترتيب يا تخيير را به
روایات ارجاعدادهاند.
د) شخصى كه به موجب پيرى يا تشنگى طاقت فرسا توان
روزهداری را از دست داده، نيز
زن باردارى كه زايمانش نزديك است و زن شيرده كمشير، مىبايست به جاى هر روز روزه ماه
رمضان، مسكينى را اطعام كنند و اگر بيش از آن اطعام كنند، بهتر خواهد بود.
«و عَلَى الَّذينَ يُطيقونَهُ فِديَةٌ طَعامُ مِسكين فَمَن تَطَوَّعَ خَيرًا فَهُوَ خَيرٌ لَهُ».
هـ) اطعام ۱۰ يا ۶ مسكين به عوض تراشيدن موى سر، قبل از
قربانی لازم است: «و لاتَحلِقوا رُءوسَكُم حَتّى يَبلُغَ الهَدىُ مَحِلَّهُ فَمَن كانَ مِنكُم مَريضـًا اَو بِهِ اَذىً مِن رَأسِهِ فَفِديَةٌ مِن صِيام اَو صَدَقَة اَو نُسُك...».
مراد از «
صدقه» اطعام ۱۰ مسكين و به قولى ۶ مسكين است.
اطعام در مواردى خود مستقلاً مورد توجه بوده است:
الف)
وجوب اطعام از
گوشت قربانی حج به بينوايان: «فَكُلوا مِنها و اَطعِموا البائِسَ الفَقير»
،«...فَكُلوا مِنها و اَطعِموا القانِعَ والمُعتَرَّ...»
فقیر «قانع» كسى است كه سؤال نمىكند و به آنچه داده مىشود
قناعت مى ورزد. فقير «معترّ» كسى است كه به آنچه داده مىشود معترض است و از گدايىكردن هراسى ندارد.
شايد بتوان از تقديم «قانع» بر «معترّ» در آيه اولويت و تقدم اطعام فقير قانع بر فقير معترّ را استفاده كرد.
ب) زكات مال و
زکات فطره نيز از مصاديق اطعام واجب به شمار مىآيد. افزون بر آيات زيادى كه لفظ
زکات در آنها بهكار رفته، شمارى از آيات با لفظ «طَعام» و «نُطعم» به موضوع زكات پرداخته است؛ مانند: «و لايَحُضُّ عَلى طَعامِ المِسكين»
؛
، «ولاتَحضّونَ عَلى طَعامِ المِسكين»
، «ولَمنَكُ نُطعِمُ المِسكين»
برخى واژه طعام را در اين آيات به معناى «اِطعام» دانسته و برخى آن را مضافاليه كلمه محذوف يا مقدّر «اطعام» يا «بذل»
مىدانند ولى به هر صورت اضافه طعام به مسكين بيان كننده اين است كه طعام، حق مسكين و گويا در واقع وى مالك آن است.التفسيرالكبير، ج۳۲، ص۱۱۳؛ روحالمعانى، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۳۵؛
آیه ۱۹
سوره ذاریات «و فى اَمولِهِم حَقٌّ لِلسّائِلِ و المَحروم» نيز گوياى همين مطلب است، ازاينرو در پرداخت آن به مسكين جاى هيچگونه منّتى نيست.
از برخى روايات استفاده مىشود كه علت وجوب
زکات در اموال توانگران فراهم شدن غذاى فقراست.
شايد از همين روست كه بيشترين مواردى كه زكات در آن واجب شده مانند گندم، جو، كشمش، خرما، شتر، گاو و گوسفند كاربردى جز طعام ندارد و زكات فطره را نيز بايد از خوراك معمول خانواده و اهل شهر پرداخت.
ج) اطعام كسانى كه
نفقه آنها بر
انسان واجب است؛ مانند
وجوب نفقه
مادر بر
پدر:«و عَلَى المَولودِ لَهُ رِزقُهُنَّ و كِسوَتُهُنَّ بِالمَعروفِ لاتُكَلَّفُ نَفسٌاِلاّ وُسعَها...»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۳۷، برگرفته از مقاله «اطعام».