• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اصلاحات انبیا (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جامعه بشری همواره برای اینکه بتواند به حیات مادی و معنوی خود ادامه بدهد نیازمند میزان ومعیاری است تا کم وکاستها را مشخص و برای رفع آنها راه حلی ارائه دهد، خداوند متعال برای رفع این نیاز بشر انبیا علیهم السلام را مبعوث کرده تا به واسطه آنان که از منبع سرشار وحی الهی برخوردارند، جامعه بشری را اصلاح کند و توحید و یکتا پرستی و عدالت را فراگیر کند و امت واحده را تحقق بخشد.





۱.۱ - نیاز جامعه به بعثت انبیا

جامعه بشری، برای حل اختلافات نیازمند بعثت پیامبران است: «کان الناس امة وحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتـب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه...» مردم (در آغاز) یک دسته بودند، (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت، تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند... .

۱.۲ - منبع انبیا برای اصلاح جامعه

برنامه‌های پیامبران برای اصلاح جامعه، برگرفته از منبع وحی می باشد: «کان الناس امة وحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتـب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه...» مردم (در آغاز) یک دسته بودند، (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت، تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند... .

۱.۳ - نیاز جامعه به وحی و انبیا

جامعه بشری جهت اقامه عدل ، به وحی و انبیا نیازمند است: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینـت وانزلنا معهم الکتـب والمیزان لیقوم الناس بالقسط...» ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسائی حق و قوانین عادلانه) نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند... .

۱.۴ - جامعه برخوردار از اصلاحات انبیا

جامعه با ایمان، برخوردار از آثار اصلاحات انبیا: «کان الناس امة وحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتـب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه... فهدی الله الذین امنوا...» مردم (در آغاز) یک دسته بودند، (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت، تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند (افراد با ایمان، در آن اختلاف نکردند،) . خداوند، آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (اما افراد بیایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند) ... .

۱.۵ - نیاز انسانهای با ایمان به اصلاحات انبیا

حل اختلاف انسان‌های با ایمان، در گرو پیروی از برنامه اصلاحات انبیا: «کان الناس امة وحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتـب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه وما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاءتهم البینـت بغیا بینهم فهدی الله الذین ءامنوا لما اختلفوا فیه من الحق باذنه...» مردم (در آغاز) یک دسته بودند، (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت، تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند... (افراد با ایمان، در آن اختلاف نکردند،). خداوند، آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (اما افراد بیایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند) ... .




۲.۱ - رفع اختلافات اجتماعی مؤمان

رفع اختلافات اجتماعی مؤمنان، از آثار اصلاحات اجتماعی انبیا: «کان الناس امة وحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتـب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه...» مردم (در آغاز) یک دسته بودند، (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت، تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند... .

۲.۲ - مخالفان اصلاحات اجتماعی انبیا

روشن شدن ماهیت تجاوزپیشه و ستمگر بودن انسان‌های مخالف اصلاحات انبیا پس از اقدام آنان به اصلاحات اجتماعی: «کان الناس امة وحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتـب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه وما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاءتهم البینـت بغیا بینهم...» مردم (در آغاز) یک دسته بودند، (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت، تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند... (افراد با ایمان، در آن اختلاف نکردند،) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانه‌های روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند... .( برداشت، از فقره «و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاءتهم البینـت» استفاده می‌شود. با این توضیح که اختلاف و ضدیت آشکار انسان‌های یاد شده با برنامه اصلاحی انبیا، ماهیت واقعی آنان را آشکار می‌سازد.)




۳.۱ - رفع شرک

رفع شرک و حاکم کردن توحید بر اندیشه انسان‌ها، اصلی‌ترین برنامه اصلاحات فرهنگی انبیا می باشد: «ما کان لبشر ان یؤتیه الله الکتـب والحکم والنبوة ثم یقول للناس کونوا عبادا لی من دون الله... • ولایامرکم ان تتخذوا الملـئکة والنبیین اربابا ایامرکم بالکفر بعد اذ انتم مسلمون». برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگوید: غیر از خدا، مرا پرستش کنید!. .. • و نه اینکه به شما دستور دهد که فرشتگان و پیامبران را، پروردگار خود انتخاب کنید. آیا شما را، پس از آنکه مسلمان شدید، به کفر دعوت می‌کند؟!
«ینزل الملـئکة بالروح من امره علی من یشآء من عباده ان انذروا انه لا الـه الا انا فاتقون» . فرشتگانرا با روح الهی به فرمانش بر هر کس از بندگانش بخواهد نازل میکند (و به آنها دستور میدهد) که مردم را انذار کنید (و بگوئید) معبودی جز من نیست بنابر این از مخالفت (دستور) من بپرهیزید. «ولقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطغوت...» ما در هر امتی رسولی فرستادیم که خدای یکتا را بپرستید، و از طاغوت اجتناب کنید... . «ومآ ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحی الیه انه لا الـه الا انا فاعبدون» ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که معبودی جز من نیست بنابراین تنها مرا پرستش کنید. «اذ جاءتهم الرسل من بین ایدیهم ومن خلفهم الاتعبدوا الا الله...» در آن هنگام که رسولان آنها از پیش رو و پشت سر (و از هر سو) به سراغشان آمدند و آنها را به پرستش خدای یگانه دعوت کردند... .

۳.۲ - رفع آداب و رسوم جاهلی

زدودن آداب و رسوم جاهلی آبا و اجدادی در زندگی مردم و حاکم کردن معارف الهی به جای آن، از رسالت‌های پیامبران الهی به شمار می رود: «قالت رسلهم افی الله شک فاطر السمـوت والارض یدعوکم لیغفر لکم من ذنوبکم و یؤخرکم الی اجل مسمی قالوا ان انتم الا بشر مثلنا تریدون ان تصدونا عما کان یعبد ءابآؤنا...» رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است؟! خدائی که آسمانها و زمین را آفریده؟! او که شما را دعوت می‌کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقرری شما را باقی گذارد، آنها گفتند (ما اینها را نمیفهمیم همین اندازه میدانیم) شما انسانهائی همانند ما هستید و میخواهید ما را از آنچه پدرانمان می‌پرستیدند باز دارید... .
«وکذلک ما ارسلنا من قبلک فی قریة من نذیر الا قال مترفوها انا وجدنا ءاباءنا علی امة و انا علی ءاثـرهم مقتدون• قـل اولو جئتکم باهدی مما وجدتم علیه ءاباءکم...» همین گونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو پیامبری انذارکننده نفرستادیم مگر اینکه ثروتمندان مست و مغرور گفتند ما پدران خود را بر مذهبی یافتیم و به آثار آنها اقتدا می‌کنیم. (پیامبرشان) گفت: آیا اگر من آئینی هدایت بخش تر از آنچه پدرانتان را بر آن یافتید آورده باشم (باز هم انکار می‌کنید؟!)... .




۴.۱ - خو گرفتن مردم به جاهلیت

خو گرفتن مردم به عقاید و رسوم گذشتگان، از موانع اصلاحات فرهنگی انبیا در قرآن بیان شده است: «قالت رسلهم افی الله شک فاطر السمـوت والارض یدعوکم لیغفر لکم من ذنوبکم و یؤخرکم الی اجل مسمی قالوا ان انتم الا بشر مثلنا تریدون ان تصدونا عما کان یعبد ءابآؤنا... »رسولان آنها گفتند آیا در خدا شک است؟! خدائی که آسمانها و زمین را آفریده؟! او که شما را دعوت می‌کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقرری شما را باقی گذارد، آنها گفتند (ما اینها را نمیفهمیم همین اندازه میدانیم) شما انسانهائی همانند ما هستید و میخواهید ما را از آنچه پدرانمان می‌پرستیدند باز دارید... .
«وقال الذین کفروا لرسلهم لنخرجنکم من ارضنآ او لتعودن فی ملتنا...» کسانی که کافر شدند به پیامبران خود گفتند ما قطعا شما را از سرزمین خود اخراج خواهیم کرد، مگر اینکه به آئین ما بازگردید... .
«وکذلک ما ارسلنا من قبلک فی قریة من نذیر الا قال مترفوها انا وجدنا ءاباءنا علی امة و انا علی ءاثـرهم مقتدون• قـل اولو جئتکم باهدی مما وجدتم علیه ءاباءکم...» همین گونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو پیامبری انذار کننده نفرستادیم مگر اینکه ثروتمندان مست و مغرور گفتند ما پدران خود را بر مذهبی یافتیم و به آثار آنها اقتدا می‌کنیم. (پیامبرشان) گفت: آیا اگر من آئینی هدایت بخش تر از آنچه پدرانتان را بر آن یافتید آورده باشم (باز هم انکار می‌کنید؟!)گفتند (آری) ما به آنچه شما به آن مبعوث شده‌اید کافریم! .


۱. بقره/سوره۲، آیه۲۱۳.    
۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۱۸۵- ۱۸۶.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۹۴.    
۴. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۱، ص۲۴۴.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۵.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۲۱۳.    
۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۱۸۵- ۱۸۶.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۹۴.    
۹. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۱، ص۲۴۴.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۵.    
۱۱. حدید/سوره۵۷، آیه۲۵.    
۱۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۳۰۱.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۳۷۰.    
۱۴. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۷، ص۱۱۹.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۴۰۱.    
۱۶. بقره/سوره۲، آیه۲۱۳.    
۱۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۱۸۵- ۱۸۶.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۹۴.    
۱۹. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۱، ص۲۴۴.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۵.    
۲۱. بقره/سوره۲، آیه۲۱۳.    
۲۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۱۸۵- ۱۸۶.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۹۴.    
۲۴. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۱، ص۲۴۴.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۵.    
۲۶. بقره/سوره۲، آیه۲۱۳.    
۲۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۱۸۵- ۱۸۶.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۹۴.    
۲۹. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۱، ص۲۴۴.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۵.    
۳۱. بقره/سوره۲، آیه۲۱۳.    
۳۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۱۸۵- ۱۸۶.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۹۴.    
۳۴. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۱، ص۲۴۴.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۵.    
۳۶. آل عمران/سوره۳، آیه۷۹.    
۳۷. آل عمران/سوره۳، آیه۸۰.    
۳۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۳، ص۴۳۲.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۶۳۱.    
۴۰. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج ۱، ص۳۵۰.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۲۹.    
۴۲. نحل/سوره۱۶، آیه۲.    
۴۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ص۳۰۲.    
۴۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۱۵۲.    
۴۵. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۳، ص۱۲۷.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۳۷.    
۴۷. نحل/سوره۱۶، آیه۳۶.    
۴۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ص۳۵۳.    
۴۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۲۱.    
۵۰. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۳، ص۱۳۴.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۵۵.    
۵۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۵.    
۵۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۴، ص۳۸۳.    
۵۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۸۷.    
۵۵. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۳، ص۳۳۵.    
۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۸۱.    
۵۷. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۴.    
۵۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۷، ص۵۷۰.    
۵۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۲۳۵.    
۶۰. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۶، ص۳۳۰.    
۶۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۲.    
۶۲. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۰.    
۶۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ص۳۴.    
۶۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۲۸۷.    
۶۵. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۳، ص۸۱.    
۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۶۰.    
۶۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۳.    
۶۸. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۴.    
۶۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۱۳۸.    
۷۰. شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۳۸.    
۷۱. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۶، ص۳۸۸.    
۷۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۷۵.    
۷۳. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۰.    
۷۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ص۳۴.    
۷۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۰، ص۲۸۷.    
۷۶. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۳، ص۸۱.    
۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۶۰.    
۷۸. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۳.    
۷۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ص۴۵.    
۸۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۰۰.    
۸۱. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۳، ص۸۳.    
۸۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۶۶.    
۸۳. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۳.    
۸۴. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۴.    
۸۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۱۳۸.    
۸۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۳۸.    
۸۷. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۶، ص۳۸۸.    
۸۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۷۵.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۴۲، برگرفته از مقاله «اصلاحات انبیا ».    


رده‌های این صفحه : اصلاح | انبیاء | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار