اصحاب رایات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زنان بدکاره دارای
پرچم را اصحاب رایات گویند.
به روزگار
جاهلیت و هم پس از
ظهور اسلام در
حجاز و به ویژه در
مکه و
مدینه شمار زیادی کنیزان و زنان بدکاره از
مشرکان و
اهل کتاب بودند که از راه
فحشا برای خود یا اربابانشان
کسب درآمد میکردند.
برخی از آنان برای شناسایی خود
و راهنمایی تازه واردان پرچمی سرخ رنگ
بر سردر خانه خود که «مواخیر»
(جمع میخوار به معنای فاحشه خانه) نام داشت، برمیافراشتند که بدین جهت
اصحاب یا صواحبِ رایات، متعالمات، معلنات،
متعالنات،
مستعلنات
و قَلیقیات یا قلقیات
(از قلقی به معنای گردنبند آراسته به لؤلؤ که این زنان به گردن میآویختند و یا از قلق به معنای رفت و آمد زیاد)
نام گرفتند.
برخی از این پرچمداران، کنیزانی بودند که توانگران مکه
و مدینه
برای کسب درآمد بیشتر، آنها را به
زنا وامیداشتند و دخترانی را که از این راه زاده میشدند «ولائد»
(جمع ولیده) نامیده و به همین عمل مجبور میکردند. کنیزانی که بدین کار وادار میشدند بسیار بودند. نام شماری از آنان بدین قرار است: اممهزول، کنیز سائب
بنابیسائب مخزومی، امعُلیط یا غُلیظ، کنیز صفوان
بنامیّه؛ حَنَّه قبطیَّه، کنیز عاص
بنوائل؛ مُزْنه یا مریّه، کنیز مالک
بنعمیله؛ جَلاله یا حَلاله، کنیز سُهَیل
بن
عمرو؛ ام سُوید، کنیز عمروبنعثمان مخزومی؛ شَریفه یا سریفه؛ کنیز زمعة
بناسود؛ فرسه، قرینه یا قریبه، کنیز هشام
بنربیعه؛ فَرْتَنا، قرینه یا قریبا، کنیز هلال
بنأنس.
در مکه زنان بدکاره غیر کنیز هم بودند که نام شماری از پرچمداران آنان چنین است: ساره، حنتمه، رباب،
صفیه مادر طلحه، دوحه، حمامه مادر
ابوسفیان، عقیله، ماریةالهموم، امعبدالله، امغانم، امابی
الجهم یا رمیثاء، ماریه بنت ابیماریة، نابغه مادر
عمرو بن عاص، ممتعه مادر بزرگ عبدالرحمن
بنعوف، کریمه مادر ذر برادر طلحة
بن عبیدالله
وعَناق.
در مدینه نیز کنیزان، کنیززادگان (ولائد) و زنان بدکاره از
اهل کتاب و
مشرکان بسیار بودند
که نام ۵ تن از پرچمداران آنان به دست آمد: نُسیکه، امیه،
مُسیکة، امیمة
و معاذة.
سه نفر اخیر که کنیزان عبدالله
بنابی بودند بعدها
اسلام آورده
و از بدکارگی رهایی یافتند. بسیاری از این
زنان از همین راه
ثروت هنگفتی به دست آوردهبودند.
انتساب فرزندان زاده شده از این راه به مردان به دو روش انجام میشد: ۱. اگر شمار
مردان بیشاز ۱۰ تن بود
کودک با نظر
قیافه شناس به یکی از آنان نسبت داده میشد. ۲. اگر شمار آنان کمتر از ۱۰ تن بود،
زن به دلخواه خود فرزند را بهیکی از آنان نسبت میداد؛ چنانکه نابغه فرزند خود
عمرو را با آنکه به
ابوسفیانبنحرب شبیهبود، به عاص
بنوائل که دست و دل بازتر بود نسبتداد.
به نقلی پس از
مهاجرت مسلمانان به
مدینه، شماری از آنان در نهایت فقر و تنگدستی بودند و بدینجهت برخی بر آن شدند تا به رسم جاهلی و برای رهایی از
فقر با زنان ثروتمند بدنام همسر شوند و پس از بی نیازی آنان را رها سازند، ازاینرو از
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
اجازه خواستند که
آیه ۳
نور نازل شد و با بیان اینکه تنها مردان بدکاره با زنان زشت کار
ازدواج میکنند، آنان را از این عمل بازداشت:
«الزّانی لا یَنکِحُ اِلاّ زانِیَةً اَو مُشرِکَةً والزّانِیَةُ لا یَنکِحُها اِلاّ زان اَو مُشرِکٌ وحُرِّمَ ذلِکَ عَلَی المُؤمِنین». بنابر روایتی از سعید
بن مسیب آیه در شأن زنان زناکار مدینه
و به نظر قمی
در شأن زنان مکه نازل شده است؛ اما بنابه روایاتی از
امام باقر و
امام صادق (علیهما السلام)
و نیزاز
ابن عباس ، مجاهد
و عکرمه،
در شأن زنان زناکار
مشرک روزگار آغازین
اسلام (اعمّ از مکه و مدینه) فرود آمده است.
اسباب النزول، واحدی؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب؛ التبیان فی تفسیرالقرآن؛ تفسیر التحریر و التنویر؛ تفسیر القمی؛ تفسیر مبهمات القرآن؛ جامعالبیان عن تأویل آی القرآن؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ السنن الکبری؛ الکافی؛ کشف الاسرار و عدة الاسرار؛ مثالب العرب؛ المفصل فی تاریخالعرب قبلالاسلام.
دائرة المعارف قرآن کریم برگرفته از مقاله«اصحاب رایات».