• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اصحاب ایکه در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: اصحاب ایکه.

اَصحاب اَیْکَه، ساکنان بیشه‌زاری که بر اثر کم‌ فروشی و در پی تکذیب شعیب (علیه‌السلام) با عذاب الهی نابود شدند.



این عنوان به‌ صورت ترکیب اضافی «اصحاب الایکه» ۴ بار در آیات ۷۸ سوره حجر ؛ ۱۷۶ سوره شعراء ؛ ۱۳ سوره ص و ۱۴ سوره ق آمده است.


ایکه به معنای درخت ، و جمع آن «أیْک» به معنای انبوه درختان است. قتاده، ایکه را بیشه‌ای دانسته که بیش‌تر درختان آن «دَوْم» است که آن را «مُقْل» نیز گویند. دَوْم نوعی درخت خرما و مُقْل میوه یا صمغ آن است.
[۹] لغت نامه، ج‌۷، ص‌۹۹۲۱.
[۱۰] لغت نامه، ج‌۱۳، ص‌۱۸۸۵۵.
انبوهی از درختان اراک یا خرما، درختان بسیار درهم پیچیده، درخت یا درختی که شاخه‌هایش در‌هم پیچیده معانی دیگری است که برای ایکه بیان شده است. در این میان نظری هم بر خلاف موارد پیشگفته، ایکه را نام قریه و شهر دانسته است.


قرآن کریم اصحاب ایکه را امت شعیب معرفی‌ می‌کند.


نامیدن آنان به اصحاب ایکه یا از آن رو بوده است که در منطقه‌ای پر آب و درخت با میوه فراوان زندگی می‌کردند
[۱۵] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج‌۱۴، ص‌۶۴.
یا از آن رو که ایکه (درختی) را می‌پرستیدند.


اگر به روایت ترتیب نزولی که زرکشی در البرهان آورده است اعتماد کنیم برای نخستین بار در سوره ق و در کنار قوم نوح، اصحاب رسّ ، ثمود ، عاد ، فرعون ، اخوان لوط و قوم تُبَّع ، از اصحاب ایکه نیز یاد شده و بدون آن‌که هیچ معرفی از آنان ارائه شود، تنها بر این نکته تأکید شده که آنان پیامبر خود را تکذیب کردند و مستحق وعید الهی شدند: «کَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نوح واَصحبُ الرَّسِّ وثَمود وعادٌ وفِرعَونُ واِخونُ لوط واَصحبُ الاَیکَةِ وقَومُ تُبَّع کُلٌّ کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وعید»


سپس برای بار دوم در سوره ص‌ با همان تعریف مبهم و مختصر و در کنار همان گروههای یاد شده از آنان نیز نام برده شده و افزون بر آن، در این‌ سوره می‌گوید: آنان به تعجیل از خدا می‌خواستند که پیش از رسیدن روز حساب عذابشان کند: «کَذَّبَت قَبلَهُم قَومُ نوح وعادٌ وفِرعَونُ ذو الاَوتاد وثَمودُ وقَومُ لوط واَصحبُ لَیکَةِ اُولئِکَ الاَحزاب اِن کُلٌّ اِلاّ کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقاب وقالوا رَبَّنا عَجِّل لَنا قِطَّنا قَبلَ یَومِ الحِساب».


روشن‌ترین معرفی از اصحاب ایکه در سوره‌شعراء آمده که به فاصله ۹ سوره پس از سوره‌ ص نازل شده است. در این سوره اصحاب‌ ایکه، قوم شعیب معرفی شده‌اند که پیش‌از شعیب، دیگر فرستادگان الهی را تکذیب‌کرده بودند: «کَذَّبَ اَصحبُ لَیکَةِ المُرسَلین» شعیب آنان رابه ترس از خدا فرا می‌خواند: «اِذ‌قالَ لَهُم شُعَیبٌ اَلا‌تَتَّقون» و با معرفی خود به‌ عنوان پیامبر امین و درستکار برای آنان، از ایشان می‌خواست تقوای الهی را رعایت کرده و از او اطاعت کنند: «اِنّی لَکُم رَسولٌ اَمین فَاتَّقُوا اللّهَ واَطیعون» اعلام‌می‌داشت که در برابر هدایتشان مزدش بر‌عهده پروردگار جهانیان است و از آنان مزدی نمی‌خواهد: «وما اَسَلُکُم عَلَیهِ مِن اَجر اِلاّ عَلی رَبِّ العلَمین».


شاید بتوان از ظاهر آیات بعد استفاده کرد که بزرگ‌ترین انحراف اصحاب ایکه کم‌فروشی بوده است، ازاین‌رو شعیب (علیه‌السلام) ضمن دعوت آن‌ها به کامل دادن پیمانه ، آنان را از کم فروشی نهی می‌کرد: «اَوفُوا الکَیلَ ولا تَکونوا مِنَ المُخسِرین»

۸.۱ - نهی از فساد در زمین

از آنان می‌خواست که با ترازوی درست و کفه‌های برابر وزن کنند و از ارزش اموال مردم نکاهند که چنین کاری فساد است و آنان نباید با کم‌فروشی در زمین فساد‌ کنند: «وزِنوا بِالقِسطاسِ المُستَقیم ولا‌تَبخَسُوا النّاسَ اَشیاءَهُم ولا تَعثَوا فِی الاَرضِ مُفسِدین».

۸.۲ - دیدگاه مفسران

برخی از مفسران فساد مورد اشاره این آیه را به راهزنی ، غارت اموال، نابود کردن زراعت ، و احیاناً قتل ، تفسیر کرده، این اعمال را نیز از جمله انحرافها و کارهای ناروای اصحاب ایکه برشمرده‌اند.


اصحاب ایکه در برابر دعوت شعیب ایستادگی و او را جادو شده معرفی کردند و با برابر دانستن شعیب با خودشان، او را در ادعای رسالتش از جانب خدا دروغگو شمردند: «قالوا اِنَّما اَنتَ مِنَ المُسَحَّرین وما اَنتَ اِلاّ بَشَرٌ مِثلُنا واِن نَظُنُّکَ لَمِنَ الکذِبین» و ناباورانه و با استهزا
[۳۰] کشف الاسرار، ج‌۷، ص‌۱۴۸.
به او پیشنهاد دادند که اگر در ادعایش راستگوست پاره آسمان بر سر آنان فرود‌ آورد: «فَاَسقِط عَلَینا کِسَفًا مِنَ السَّماءِ اِن کُنتَ مِنَ الصّدِقین» اما شعیب با واگذاردن امر آنان به خداوند و این‌که خداوند به فرجام آنان داناست، به آنان فرمود: خدا به آنچه می‌کنید داناتر است؛ یعنی اختیار عذاب به دست من نیست: «قالَ رَبّی اَعلَمُ بِما تَعمَلون»


اصحاب ایکه شعیب را تکذیب کردند و در پی تکذیب آنان، عذاب روزِ سایبان یا ابر ، آنان را فرو گرفت: «فَکَذَّبوهُ فَاَخَذَهُم عَذابُ یَومِ‌الظُّلَّةِ». روز نزول عذاب بر اصحاب ایکه به «روز بزرگ» وصف شده است: «اِنَّهُ کانَ عَذابَ یَوم عَظیم».

۱۰.۱ - کیفیت عذاب

درباره کیفیت عذاب اصحاب ایکه روایاتی نقل شده که یادآور شباهت عذاب این قوم با اصحاب مدین است. گفته شده: پس از آن‌که شعیب را تکذیب کردند و ناباورانه از او خواستند تا پاره‌ای از آسمان یا ابر بر آنان بیفکند، خداوند ۷ شبانه روز گرمای شدیدی را بر آن‌ها مسلط و باد را ساکن گرداند، به‌گونه‌ای که نفس کشیدن بر آنان دشوار شد و آرامش را از آنان گرفت. پناه بردن به درون خانه‌ها و سردابها و استفاده از آب و سایه نیز برای خنک شدن بر آنان سودی نبخشید، آنگاه پس از ۷ روز خداوند ابری (ظُلّه) به سوی آنان فرستاد. اصحاب ایکه به سوی سایه آن ابر رو آوردند. ناگهان از آن ابر آتش بارید ( صاعقه آنان را فرا‌گرفت) و همه آنان را نابود کرد.

۱۰.۲ - تعبیرهای مبالغه‌آمیز

در برخی نقلها تعبیرهای مبالغه‌آمیزی در باره عذاب نازل شده بر اصحاب ایکه، دیده می‌شود که می‌توان آن را تعبیرهایی مَجاز به شمار آورد؛ مانند این‌که خورشید آنان را به سان ملخی که در ظرف پخته شود، سوزاند، خداوند دری از دوزخ بر روی آنان گشود، آنگاه که اصحاب ایکه زیر آن ابر گرد آمدند، چون کوهی بر سر آنان فرود آمد و بر اثر آتشی که از ابر بر آنان بارید همگی خاکستر شدند.

۱۰.۳ - نقلها و اظهار نظرها

ابن‌کثیر اصحاب مدین و ایکه را یک امت دانسته، با توجه به آیه ۹۱ سوره اعراف که عذاب اصحاب مدین را رَجفه ( زمین لرزه ) و آیه‌۹۴ سوره هود که عذاب آنان را صیحه (بانگ شدید) بیان کرده، درباره چگونگی عذاب می‌گوید: پس از پناه بردن مردم به سایه ابر، شعله‌های آتش بر آنان فرو بارید و زمین به لرزه درآمد و صیحه‌ای از آسمان برخاست و همه اصحاب ایکه را که در زیر ابر جای گرفته بودند نابود کرد. برخلاف این نقلها و اظهار نظرها، در روایتی از ابن‌عباس در بیان نوع عذاب اصحاب ایکه با احتیاط برخورده شده است. او گفته است: هرکس درباره چگونگی عذاب « یوم الظله » سخنی گفت او را تکذیب کن. شاید به این سبب که کسی از آنان نجات نیافت، تا چگونگی عذاب را شرح‌دهد.
[۵۳] کشف الاسرار، ج‌۷، ص‌۱۴۹.



آخرین آیاتی که درباره اصحاب ایکه نازل شده آیات ۷۸‌-۷۹ سوره حجر است: «واِن کانَ اَصحبُ الاَیکَةِ لَظلِمین فانتَقَمنا مِنهُم واِنَّهُما لَبِاِمام مُبین= و راستی اصحاب ایکه ستمگر بودند، پس، از آنان انتقام گرفتیم و آن دو (سرزمین اصحاب ایکه و قوم لوط) بر سر راهی آشکار است». از ذیل این دو آیه برمی‌آید که آثار سرزمین اصحاب ایکه تا زمان نزول قرآن باقی و در کنار بزرگراه عمومی در معرض دید کاروانهای تجارتی مکیان بوده است.

۱۱.۱ - نظر مفسران

در میان مفسران اتفاق نظر است که سرزمین اصحاب ایکه میان مدینه و شام قرار داشته است. برخی آن را نزدیک مدین و برخی دیگر آن را مابین ساحل دریای‌سرخ و مدین دانسته‌اند. یاقوت حموی گفته است: به اعتقاد اهل تبوک ، ایکه همان تبوک است که آخرین غزوه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در آن‌جا واقع شد؛ ولی این نظر در کتب تفسیر دیده نشده است، بنابراین، ایکه باید همان مدین باشد که مجاور تبوک بوده است.


آیا اصحاب ایکه همان اصحاب مدین‌اند؟ یکی از پرسشهای جدی درباره اصحاب ایکه آن است که باتوجه به این‌که پیامبر هر دو قوم در قرآن کریم حضرت شعیب (علیه‌السلام) معرفی شده است، آیا آنان یک قوم و ملت بودند که قرآن کریم از آنان با دو عنوان یاد کرده یا آن‌که دو قوم و گروه مستقل بودند، با پیامبری مشترک و با اعمالی مشابه و فرجامی تقریباً نزدیک به هم؟ به نظر بیش‌تر مفسران اصحاب ایکه غیر از اهل مدین بوده‌اند و شعیبِ پیامبر ابتدا به سوی قوم خودش (اصحاب مدین) مبعوث شد و پس از نابودی آنان رسالت هدایت اصحاب ایکه را بر عهده گرفت؛
[۵۸] مع الانبیاء، ص‌۲۰۳.


۱۲.۱ - سخن قتاده

اما مستند این نظر مفسران ظاهراً سخن قتاده است که گفته: حضرت شعیب (علیه‌السلام) به سوی دو امت مبعوث شد: قوم خودش و اصحاب ایکه، و هر یک از آن دو قوم با عذابی ویژه نابود شد؛ در کنار ظاهر آیات که از این دو قوم یاد کرده است. نیز عبدالله‌ بن‌ عمرو از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل کرده است که اهل مدین و اصحاب ایکه دو امت بودند که خداوند شعیب را به سوی آنان فرستاد.

۱۲.۲ - نظر ابن‌کثیر

در برابر این نظریه، گروهی از مفسران از جمله ابن عباس معتقدند که اصحاب ایکه همان اهل مدین‌اند. ابن کثیر ضمن غریب شمردن‌ روایت عبدالله‌ بن‌ عمرو و تضعیف برخی از روایاتش آن را از اسرائیلیات دانسته و می‌گوید: عمده‌ترین دلیل نظر اول دو چیز است: ۱. خداوند در آیه «واِلی مَدیَنَ اَخاهُم شُعَیبًا» شعیب را برادر اهل مدین خوانده؛ ولی شعیب برادر اصحاب ایکه خوانده نشده است. ۲. کیفر اصحاب ایکه را عذاب « یوم الظُلّه » معرفی کرده؛ اما عذاب اهل مدین «رَجْفه» و «صَیْحه» بیان شده است، آنگاه در رد این دو دلیل می‌نویسد: با توجه به این‌که توصیف اهل مدین به اصحاب ایکه بر اثر پرستش درخت ایکه بود، مناسب نبود شعیب را برادر آنان معرفی کند؛ همچنین تعدد عذاب نیز نشان تعدد امت نیست وگرنه خود اهل مدین نیز باید دو امت شمرده شوند، زیرا در سوره اعراف عذاب آنان «رَجْفه» اما در هود «صَیْحه» معرفی شده است. ابن‌کثیر می‌افزاید که اشتراک اهل مدین و اصحاب‌ ایکه در صفت کم فروشی شاهدی بر این است که آنان یک امت بودند و با چند‌گونه عذاب نابود شدند. به این سخن ابن‌کثیر باید افزود که ذکر اصحاب ایکه در کنار قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود و لوط در دو سوره ص‌ و ق، بدون آن‌که در اینجا نامی از اهل مدین برده شود، و در مقابل، ذکر اهل مدین در کنار همین پیامبران در دو سوره اعراف و هود، بدون آن‌که از اصحاب ایکه یاد شود، شاهدی بر یکی بودن اهل مدین و اصحاب ایکه است.


«الأیْکَه» در سوره‌های حجر و ق به همین شکل و در سوره‌های شعراء و ص‌ به شکل «لَئیْکَه» کتابت شده و همه قاریان در هر ۴ مورد «اَلأیْکه» قرائت کرده‌اند، مگر قاریان شام و حجاز که در مورد اخیر «لَیْکه» قرائت کرده‌اند، ازاین‌رو برخی بین اَیْکه و لَیْکه فرق گذاشته و لَیْکه را نام شهر دانسته و اَیْکه را درخت یا بیشه؛ ولی ظاهراً قرائت «لَیْکَه» خطایی است که بر اثر رسم الخط مصحف پدید آمده است و در قرآن موارد متعددی برخلاف قانون خط نوشته شده است، افزون بر اینکه «لَیْکَه» اسمی ناشناخته است.

۱۳.۱ - نظر ابن‌منظور

ابن منظور درباره واژه لَیْکه می‌گوید: اصل‌ آن الاَیْکه بوده که ابتدا همزه آن در تلفظ حذف شده و به‌صورت «اَلْیکه» درآمده و چون همزه اول آن نیز هنگام وصل به کلمه قبل تلفظ نمی‌شده هر دو همزه را در کتابت انداخته و مطابق با تلفظ کتابت کرده‌اند.


انوار التنزیل و اسرار التأویل؛ بحارالانوار؛ البرهان فی علوم القرآن؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التفسیر الکبیر؛ التیسیر فی القراءات السبع؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روض‌الجنان و روح الجنان؛ قصص‌الانبیاء، ابن‌کثیر؛ الکشاف؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ لسان‌العرب؛ لغت نامه؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مع‌الانبیاء فی القرآن الکریم؛ معجم‌البلدان؛ معجم مقاییس‌اللغه؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النشر فی القراءات‌العشر.


۱. حجر/سوره۱۵، آیه۷۸.    
۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۶.    
۳. ص/سوره۳۸، آیه۱۳.    
۴. ق/سوره۵۰، آیه۱۴.    
۵. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج‌۱۲، ص۵۶۶.    
۶. ابن فارس، احمد بن فارس، مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۶۵.    
۷. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج‌۱۰، ص۳۹۴، «ایک».    
۸. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج‌۱۳، ص‌۱۳۵.    
۹. لغت نامه، ج‌۷، ص‌۹۹۲۱.
۱۰. لغت نامه، ج‌۱۳، ص‌۱۸۸۵۵.
۱۱. ابن فارس، احمد بن فارس، مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۱۶۵، «ایک».    
۱۲. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج‌۶، ص‌۳۴۹.    
۱۳. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج‌۶، ص‌۳۵۰.    
۱۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۶‌-۱۷۷.    
۱۵. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج‌۱۴، ص‌۶۴.
۱۶. دمشقی، اسماعیل بن کثیر، قصص الانبیاء، ص‌۲۸۸.    
۱۷. زرکشی، محمد بن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، ج‌۱، ص‌۱۹۳.    
۱۸. ق/سوره۵۰، آیه۱۲‌-۱۴.    
۱۹. ص/سوره۳۸، آیه۱۲‌-۱۶.    
۲۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۶.    
۲۱. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۷.    
۲۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۸‌-۱۷۹.    
۲۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۸۰.    
۲۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۸۱.    
۲۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۵، ص‌۳۱۲.    
۲۶. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۸۲-۱۸۳.    
۲۷. زمخشری، محمد بن عمر، الکشاف، ج‌۳، ص‌۳۳۲.    
۲۸. بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل واسرار التاویل، ج‌۳، ص‌۲۶۳.    
۲۹. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۸۵‌-۱۸۶.    
۳۰. کشف الاسرار، ج‌۷، ص‌۱۴۸.
۳۱. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۸۷.    
۳۲. زمخشری، محمد بن عمر، الکشاف، ج‌۳، ص‌۳۳۳.    
۳۳. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر‌ الکبیر، ج‌۲۴، ص‌۵۲۸.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۰.    
۳۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۳۱۳.    
۳۶. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۸۸.    
۳۷. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۸۹.    
۳۸. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۸۹.    
۳۹. زمخشری، محمد بن عمر، الکشاف، ج‌۳، ص‌۳۳۴.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۳۵۰.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۳۵۰.    
۴۲. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان، ج‌۱۴، ص‌۳۵۲.    
۴۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۳۱۳.    
۴۴. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدر المنثور، ج‌۶، ص‌۳۲۰.    
۴۵. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج‌۱۳، ص‌۱۳۷.    
۴۶. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج‌۱۳، ص‌۱۳۷.    
۴۷. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج‌۱۳، ص‌۱۳۷.    
۴۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج‌۱۲، ص‌۳۸۳.    
۴۹. اعراف/سوره۷، آیه۹۱.    
۵۰. هود/سوره۱۱، آیه۹۴.    
۵۱. دمشقی، اسماعیل بن کثیر، قصص الانبیاء، ص‌۲۸۹.    
۵۲. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج‌۱۹، ص‌۳۹۴.    
۵۳. کشف الاسرار، ج‌۷، ص‌۱۴۹.
۵۴. حجر/سوره۱۵، آیه۷۸‌-۷۹.    
۵۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۵، ص‌۳۱۲.    
۵۶. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدر المنثور، ج‌۶، ص‌۳۱۸.    
۵۷. معجم‌البلدان، ج‌۱، ص‌۲۹۱.    
۵۸. مع الانبیاء، ص‌۲۰۳.
۵۹. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج‌۱۲، ص۵۶۶.    
۶۰. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدر المنثور، ج‌۵، ص‌۹۲.    
۶۱. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدر المنثور، ج‌۵، ص‌۹۱.    
۶۲. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج‌۱۹، ص‌۳۹۰.    
۶۳. اعراف/سوره۷، آیه۸۵.    
۶۴. دمشقی، اسماعیل بن کثیر، قصص الانبیاء، ص‌۲۸۹.    
۶۵. دمشقی، اسماعیل بن کثیر، قصص الانبیاء، ص‌۲۸۸.    
۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج‌۷، ص‌۳۴۹.    
۶۷. دانی، ابوعمرو، التیسیر فی القراءات السبع، ص‌۱۶۶.    
۶۸. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج‌۱۳، ص‌۱۳۴.    
۶۹. زمخشری، محمد بن عمر، الکشاف، ج‌۳، ص‌۳۳۲.    
۷۰. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج‌۱۰، ص۳۹۵، «ایک».    



دائرة‌المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «اَصحاب اَیْکَه».    




جعبه ابزار