اشتقاق (ادبیات فارسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از اصطلاحات بکار رفته در
ادبیات فارسی،
مشتق بوده که در سنّت
دستور زبان فارسی، کلمهای را که از ریشۀ
فعل گرفته شده باشد «مشتقّ» میگویند.
از ریشۀ فعل این صیغهها مشتق میشود:
۱)
اسم مصدر: دانش، بینش، کوشش؛
۲)
مصدر: خواستن، رفتن، نهادن؛
۳)
امر حاضر: بیاموز، بشنو، پوش، خور؛
۴)
ماضی: کوشید، رفت، خواند؛
۵)
مضارع: ریزد، زند، آید؛
۶)
دعا: باد، مباد، کناد، مکناد؛
۷)
اسم فاعل: زننده، رونده، شونده؛
۸)
صفت فاعلی: خندان، گریان، مویان؛
۹)
اسم مفعول: کشته، زده، رفته؛
۱۰)
مصدر مخفّف: گفت، آمد، دوخت؛
۱۱)
حاصل مصدر: گفتار، دیدار، کردار؛
۱۲)
صیغه مبالغه:
الف)
صفت فاعلی: خریدار، خواستار؛
ب)
صفت مفعولی: گرفتار، مردار؛
۱۳)
صفت مشبّهه: دانا، خوانا، توانا.
در زبانشناسی جدید، مشتقّ به کلمهای گفته میشود که با افزوده شدن «وند» به آن ساخته شده باشد. برای بحث دربارۀ اشتقاق در زبانشناسی جدید، باید نخست با تعریف چند اصطلاح آشنا شویم.
تکواژ: کوچکترین واحد تجزیه ناپذیر زبان که محتوایی معنایی یا نقشی دستوری دارد، مانند: «دانش» که از دو تکواژ «دان» و «-ِش» تشکیل شده است.
تکواژ آزاد: تکواژی است که بتوان آن را به تنهایی و به طور مستقلّ به کار بُرد؛ مانند: زن، مرد، کتاب، قلم.
تکواژ وابسته: تکواژی است که کاربرد مستقلّ ندارد و صرفاً همراه با تکواژهای دیگر به کار رود، مانند: «-مند» و «-کده» در «هنرمند» و «دانشکده».
وند: تکواژ وابستهای است که به یک
کلمه میپیوندد و در آن تغییری معنایی یا
نحوی پدید میآورد، مانند: «-مند» و «- کده» در مثالهای بالا و نیز «-ِش» و «-ا» در کلمات «کوشش» و «دانا».
ریشه: عبارت است از هستۀ تجزیه ناپذیر هر کلمه، یعنی عنصری بنیادین که هیچ وندی به آن افزوده نشده باشد، مانند: «دانشمندانه»، که «دان» ریشه است.
پایه: واحدی است که وند به آن افزوده میشود، مانند: «گزارشگر»، که «گزارش» برای پسوند «-گر» پایه است. در خود «گزارش» نیز «گزار» پایهای است برای پسوند «-ِش».
وند از نظر نقشی که بر عهده دارد بر دو نوع است:
با وندهای تصریفی کلمۀ جدید ساخته نمیشود، بلکه صورت تازهای از کلمه به دست میآید، مثلاً
اسم مفرد به جمع تبدیل میشود، مانند:
مرد+ها = مردها
درخت+ان = درختان
وند اشتقاقی اگر به کلمهای بپیوندد، کلمۀ جدیدی میسازد، مانند:
خطر+ناک = خطرناک
دانش+مند = دانشمند
آهن+گر = آهنگر
۱) وند اشتقاقی معمولاً مقولۀ کلمه را تغییر میدهد. این تغییر گاه کلّی است و گاه جزئی.
اگر وند باعث شود که مقولۀ اصلی کلمه تغییر کند، تغییر کلّی است، و اگر تغییر در درون یک مقوله صورت گیرد، تغییر جزئی است، مانند:
کوش+-ِش = کوشش (تغییر کلّی: فعل به
اسم)
غم+-گین = غمگین (تغییر کلّی:
اسم به صفت)
دانش+ -کده = دانشکده (تغییر جزئی:
اسم مصدر به
اسم مکان)
آهن+گر = آهنگر (تغییر جزئی:
اسم جنس به
اسم حرفه)
۲) امّا وند تصریفی مقولۀ کلمه را تغییر نمیدهد، چنانکه وندهای تصریفی «-ها» و «-ان» مقولۀ کلمات «مردها» و «درختان» را تغییر نمیدهد.
۱) وند تصریفی در
قیاس با وند اشتقاقی شمول بیشتر و استثناهای اندکی دارد. مثلاً وندهای تصریفی «-تر» و «-ترین» تقریباً به همۀ صفتها افزوده میشوند و
صفت تفضیلی و عالی میسازند، مانند: بزرگتر، بزرگترین، ماهرتر، ماهرترین.
امّا وند اشتقاقی استثناهای بسیار دارد، مثلاً با افزودن پسوند «-ار» به مادۀ
فعل ماضی میتوان
اسم ساخت، امّا با این فرایند عملاً تنها شمار معدودی واژه ساخته میشود؛ مانند: کردار، گفتار، رفتار، خواستار، خریدار.
۲) وند تصریفی در مقایسه با وند اشتقاقی اغلب دورتر از ریشه قرار میگیرد، چنان که در کلمۀ «دانشمندان»، پسوند تصریفی «-ان» پس از وندهای «-ِش» و «-مند» قرار گرفته است.
وندها از نظر جایگاهی که نسبت به پایۀ خود دارند بر سه نوعاند:
پسوند،
پیشوند،
میانوند، پیشوند قبل از پایه و پسوند بعد از پایه جای میگیرد.
۱) ی (
اسم ساز): درستی، خوبی، درشتی؛
۲) ی (صفت ساز): هنری، شهری، آسمانی؛
۳) ه (
اسم ساز): گیره، تیغه، هفته؛
۴) نده (
اسم/صفتساز): نویسنده، گوینده، آموزنده؛
۵) ک (
اسم مصغّر ساز): شهرک، شلوارک، جوانک؛
۶) گر (
اسم حرفه): آهنگر، شیشهگر، زرگر؛
۷) ِش (
اسم مصدر ساز): کوشش، دانش، پرورش؛
۸) ناک (صفت ساز): ترسناک،اندوهناک، خطرناک؛
۹) مند (صفت ساز): خردمند، دانشمند، شکوهمند؛
۱۰) ین (صفت ساز): زرّین، ننگین، پسین.
۱) نا (صفت ساز): ناامید، نادرست، ناآگاه؛
۲) ب (صفت ساز): بجا، بهوش، بسزا؛
۳) با (صفت ساز): باهوش، باعرضه، باسواد؛
۴) هم (
اسم ساز): همدرس، هم اطاق، همراه.
میانوند در میان ریشه قرار میگیرد، مثلاً در
عربی سه صامت «ک ت ب» را ریشۀ کلمات «کتاب» و «کاتب» به شمار میآورند. بنابراین، مصوّتها، میان این سه صامت جای میگیرند و واژههای جدیدی میسازند.
برای اشتقاق تقسیمبندی به شرح ذیل ذکر شده است:
فرآیندی است که در آن، بیآنکه وندی به کلمه افزوده شود، مقولۀ کلمه تغییر میکند، مثلاً، شماری از مادّهای ماضی افعال، علاوه بر معنی فعلی خود، معنی
مصدری نیز دارند. در دستورهای سنّتی، آنها را
مصدر مرخّم مینامند، مانند کاشت، گفت، پخت، ساخت، بافت.
با حذف عنصری که اهل زبان تصوّر میکنند یک وند است کلمۀ جدیدی ساخته میشود. مثلاً فارسی زبانان به تصوّر اینکه در کلمۀ «قلعی»، «ی» پسوند صفتساز است (مانند «ی» در «مسی» و «کتابی») «ی» را حذف کردهاند و کلمۀ «قلع» را ساختهاند، حال آنکه «قلعی» در عربی
اسم است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «انشقاق»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۰۹.