اسکولاستیک
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسکولاستیک یعنی
حاکمیت تفکر مدرسی یا گرایش به تفکر مدرسی است. نقش رشد چمشگیر اسکولاستیک در دوره تسلط
کلیسا بر جامعه اروپایی شکل دادن به نظام اقتصادی در
قرون وسطی بود.
واژه Scholastic از ریشه لاتین Schola بهمعنی مَدرَس است. در
قرون وسطی،
علم و
حکمت تنها در مدارس و کلیساها تدریس میشد؛ بنابراین مجموعه علم و حکمت، منتسب به مدرسه (مدرسی) و بهنام اسکولاستیک معروف شد و طرفداران این مکتب نیز مَدرَسیّون یا رواقیّون
لقب یافتند. این مکتب، از قرن نهم میلادی بهوجود آمد و تا قرن پانزدهم رواج داشت.
رواقیّون کمتر میکوشیدند، تا مثل پدران روحانی و پدران اولیه
کلیسا، مناسبات اقتصادی را بهطور خالص درک کنند؛ زیرا برای آنان موضوع عمده، چگونگی انطباق و توافق رفتار اقتصادی با اخلاق
مسیحیّت بود.
آنان به دنبال کشف قانونمندیهای اقتصادی نبودند؛ بلکه به استناد اخلاق مسیحی، در تقلّای یافتن قواعد و ضوابط رفتاری، برای زندگی اقتصادی بودند. اندیشه اقتصادی آنها بر دو مسئله استوار بود: "قیمت عادلانه"و "ممنوعیت
ربا". پایه و زیربنای این اندیشهها نیز آموزشهای پدران اولیّه کلیسا و مخصوصا
فلسفه ارسطو بود.
هدف این مکتب، بسط و شرح تعالیم
حضرت مسیح، بهکمک
فلاسفه یونان است. بروز اندیشه مدرسی، به
نظر عدّهای از نویسندگان، اوّلین آزمون حضور
دین در صحنه اجتماعی شمرده میشود.
نقش مکتب اسکولاستیک در شکل دادن به نظام اقتصادی در قرون وسطی را نباید نادیده گرفت. دستمزد عادلانه که نه بر اساس شرایط بازار
کار، بلکه با توجه به اصول اخلاقی اسکولاستیک، میباید تامینکننده زندگی متعارف مزدبگیران باشد، در کنار سایر تعلیمات این مکتب موجب شد که رژیم اقتصادی در نظام افرازمندی، چنان شکل بگیرد، که تا پایان دوران حاکمیّت این مکتب، تضاد طبقاتی میان صاحب
کار و دستیار (کارگر) وجود نداشته باشد.
دو ویژگی را برای این مکتب میتوان برشمرد:
۱. اندیشه
ارسطو بهخوبی شناخته شد و آموزههای ارسطویی بهعنوان عالیترین مرجع فکری مدرسیها مورد توجّه قرار گرفت.
۲. مکتب مدرسی، توجه خاص به استدلال قیاسی و احتجاج
نظری داشت.
توماس آکویناس (Thomas Aquinas)؛ آکویناس بزرگترین فیلسوف قرون وسطی است؛ که در تمامی مدارس حکمت، سرآمد بود. او اهل ایتالیا بود و مدتی نزد آلبرت بزرگ، ملقّب به ارسطوی قرون وسطی، به فراگیری فلسفه ارسطویی مشغول شد. وی آنقدر ارسطو را تجلیل کرده بود، که بعدها
کاتولیکها مثل یک
پیامبر به ارسطو اهمیت میدادند. وی مدتی بهعنوان استاد دانشگاه پاریس به تدریس
فلسفه و اخلاقیّات پرداخت.
تعلیمات آکویناس، تلفیقی از فلسفه ارسطو با اصول مسیحیّت است. او در زمینه
مالکیّت،
ربح،
قیمت،
سود و مزد، مباحثی در کتاب "سیستم خداشناسی"خود ارائه کرده است. همچنین وی معتقد بود، که بین اشیاء مصرفی و غیر مصرفی تفاوت وجود دارد؛ بههمین جهت مطالبه قیمت استفاده از کالاهای غیرمصرفی (
نظیر خانه و زمین) را مشروع میداند؛ ولی در کالاهای مصرفی نه. او ربح را مغایر با
اخلاق و
عدالت میداند.
از مالکیّتی که منطبق با ضوابط اخلاقی است، دفاع میکند و میگوید:
خدا زمین را برای همه انسانها خلق کرده و کسی حق ندارد از این بابت حقّی را از دیگران سلب کند و
اغنیا بعد از رفع نیازمندیهای خود و خانواده خود، باید
ثروت اضافی را بین دیگران تقسیم کنند. او از قیمت و سود عادلانه در
داد و ستد دفاع میکند و مزدی که با آن، حداقل معاش کارگر تامین گردد را مورد تاکید قرار میدهد.
محورهای نزدیکی اندیشه توماس با قوانون کلیسا را میتوان در موارد زیر دانست:
۱.
پول نازاست؛ یعنی مولّد ثروت نیست (همان دلیل ارسطو).
۲. بین اشیای مصرفی و غیرمصرفی تفکیک قائل بود.
۳. منع رباخواری؛ چون بهره، بهای زمان است و زمان نیز متعلق به خداست پس وامدهنده حق گرفتن
بهره را ندارد.
آنتونین فلورانس (Antonin Von Fluorenz: ۱۳۸۹-۱۴۸۹)؛ جزء الهیّون نادری است، که بهطور مفصل به موضوع شناخت "اقتصاد"پرداخته است. یکی از مسائل اصلی مورد بحث وی درباره حقایق و رخدادهای اقتصادی، مسئله قیمت عادلانه است. او همچنین در باب
سرمایه، مطالعاتی کرد و تئوریهای مربوط به سرمایه را گسترش داد.
راجر بیکن (Roger Bacon: ۱۲۱۴-۱۲۹۴)؛ از فلاسفهای بود، که در امور پژوهشی،
ارزش قابل توجّهی برای تجربه قائل بود و
منطق را ابزار بیهودهای میدانست. او
عقیده داشت،
نادانی چهار علت دارد:
اطاعت از رهبری و مرجع ضعیف، تاثیرپذیری از عادات، وجود عقاید مردان نادان و پنهان کردن نادانی از راه تظاهر به خردمندی.
ویلیام اوکامی (William of Ockham: ۱۲۹۰-۱۳۵۰)؛ از فلاسفه مدرسیها در قرون وسطی بهشمار میرود. او اعتبار زیادی میان مدرسیان دارد. بیان مشهوری دارد که به "تیغ اوکامی" مشهور شده است. او میگوید: «کاری که با کمتر میشود کرد، بیهوده است با بیشتر انجام شود.» از این جمله، پیام صرفهجوییگرایانه، قابل استنباط است. پویایی فکر او بهگونهای است که در عین قرار گرفتن در بین متفکران مدرسی، طرفداران اصالت تسمیه قرن پانزدهم نیز وی را بنیانگذار تسمیهگرایی میدانند.
جان وای کلیف (John Wycliffe: ۱۳۲۰-۱۳۸۴)؛ آخرین فیلسوف مدرسیها است. بهعقیده وی، آنچه
حق حاکمیت است و مالکیت ایجاد میکند، درستکاری است. از
نظر وی، اصولا انباشت
مال و ثروت نشانه
گناه است، زیرا مسیح و
حواریون مالی نداشتند. از اینرو روحانی واقعی نباید ثروتمند باشد. وی سرانجام در رسالهای ادعا کرد که پادشاه، نماینده خداست و روحانیون تابع وی هستند. این اندیشه و پس از آن افکار لوتر، شورشهای مردمی متعاقب آنها و فشار بیشتر بر
فقرا، زمینه سقوط اندیشه کلیسا و
حکومت دینی را فراهم ساخت و دروازه روشنگری و
رنسانس گشوده شد.
از جمله دیگر نمایندگان این مکتب میتوان به
آلبرتوس ماگنوس (Albertus Magnus: ۱۱۹۳/۱۲۰۶-۱۲۸۰) نیز اشاره کرد.
۱. قیمت عادلانه؛ قیمتی که در قالب
بازار آزاد و بهدور از انحصار، فشار و
احتکار و با وجود رعایت انصاف از سوی فروشنده و خریدار تعیین شده، هزینه تولید را بپوشاند و در عین حال دربردارنده سودی باشد، که زندگی متعارف تولیدکننده و فروشنده را تامین میکند.
در پشت قیمت عادلانه دو توجیه وجود داشت: یکی این اصل معروف مسیحیت، که «نسبت به دیگران چنان باش که تمایل داری آنها نسبت به تو چنان باشند، و دیگری اندیشه ارسطو در مورد التزام به معادله عادلانه؛ بهگونهای که هیچکس در بازار، مغبون نشود.»
۲. توجه به مسئله کمیابی در
اقتصاد؛ از
نظر آنان، منابع اقتصادی کمیاب، باید بهگونهای به
کار روند که گناه به حداقل برسد و خدمات صدقهرسانی و کارهای خیر حداکثر گردد. بههمین دلیل، عدهای عقیده دارند که بعضی از تئوریهای اقتصادی، ریشه در عقاید قرون وسطی دارند.
۳. ممنوعیّت ربا؛ از
نظر اسکولاستیکها، هر نوع مبلغ مازادی که علاوهبر اصل پول قرض دادهشده دریافت شود، ربا و ممنوع است؛ از اینرو گرفتن هرنوع بهره بهجز دیرکرد، ربا محسوب میشد.
۴. گرایش هنجاری به اقتصاد؛ یکی از ویژگیهای اقتصادی این مکتب، گرایش هنجاری در مقابل گرایش فرضیهای یا اثباتی اقتصاد است. البته در قالب این فکر، ادعای قوانین
جهان شمول اقتصادی مطرح نبود. اقتصاد مدرسی توسط اقتصاددانان حرفهای تدوین نشده؛ بلکه در نتیجه دیدگاههای متکلّمین و صاحب
نظران الهیات و اخلاق تدوین شده بود. در عین حال بین اندیشه اقتصادی مدرسیها و قرون وسطی با اقتصاد جدید نقاط مشترکی نیز وجود دارد.
۵. رقابت؛ رقابت از واژههایی است که در قرن ۱۷ وارد عقاید اقتصادی شد و ظاهرا مدرسیها با آن آشنا نبودهاند. اما آنها با انحصار و مشتقّات آن آشنا بوده، آنرا به
کار برده و ممنوع میدانستهاند.
۶. بهطور کلی، عناوین قیمت، عرضه و تقاضا،
نظریه ارزش کار، حتی برخی از ابعاد
نظریه مقداری پول، مطلوبیت و دخالتهای اقتصادی دولت، از جمله موارد مطرح اقتصاد مدرن است؛ که در قرون وسطی و در قالب اندیشه مدرسی موجود بوده و یا بحثهای ابتدایی آن آغاز شده است.
یکی از عوامل سرعت بخشیدن به شکلگیری نظام سرمایهداری، کنار گذاشتن آموزههای این مکتب، در مورد بهره بود. این مکتب، علاوهبر آن که گرفتن بهره را بهعنوان منفعت بردن از نیاز دیگران و پدیدهای مغایر اصول اخلاقی، سخت نکوهش و
تحریم میکرد، معتقد بود که بهره، ناشی از اختلاف زمان و زمان،
هدیه خداست؛ بنابراین کسب سود از این هدیه خدا، بهلحاظ اخلاقی محکوم است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اسکولاستیک»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۰/۱۹.