اسعار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسعار جمع سعر به معنای
نرخ کالا و
بهای آن میباشد که بر پایه آن عوض جنس خریداری شده (
ثمن) تعیین میشود.
اسعار جمع سعر به معنای نرخ کالا و بهای آن میباشد که بر پایه آن عوض جنس خریداری شده (ثمن) تعیین میشود.
بنابراین سعر خود عوض نیست، بلکه مقدار آن است
و عوضی که در مقابل جنس فروخته شده دریافت میگردد، «ثمن» نامیده میشود.
تسعیر به معنای
قیمت گذاری و تعیین نرخ میباشد.
بر سر این موضوع که قیمت گذاری و تعیین نرخ،
فعل خداوند است یا
بندگان هم میتوانند نرخ گذاری کنند،
اختلاف است.
اهل حدیث و
اشاعره آن را
فعل خداوند میدانند
چرا که خداوند فرموده: (واللّه یَقبض ویبصط) : خداوند تنگی و
گشایش میدهد»
و وقتی از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) خواسته شد که قیمت گذاری کند، فرمود: «انّ اللّه هو المسعِّر القابض الباسط الرازق انّی لأرجو أن القی ربّی ولیس أحدٌ یطلبنی بمظلمة فی دم ولا مال؛ همانا خداوند قیمت گذار است، او تنگ میگیرد و گشایش میدهد و او
روزی ده است، امیدوارم
پروردگارم را ملاقات کنم در حالی که
دادخواهی درباره
خون یا
مالی نداشته باشم».
از دیدگاه
معتزله اگر اسباب
تسعیر، یعنی قیمت گذاری فعل خداوند باشد به او نسبت داده میشود و اگر فعل مردم باشد به آنها مستند میشود و
حاکم میتواند برای
تعدیل قیمتها و جلوگیری از زیاده خواهی
ظالمان و
زیان فقرا، نرخ تعیین کند؛ همان که میتواند مردم را برای حفظ مملکت اسلامی، مجبور به شرکت در
جهاد نماید
و اگر کسی این امر را
انکار کند دیگر جایگاهی برای
امر به معروف و
نصیحت در
دین نمیماند، اما اگر قیمت گذاری برای منافع شخصی باشد باید در مقابل آن ایستاد و آن را نمیتوان به
خداوند نسبت داد و الاّ هر
معصیتی را میتوان مستند به خداوند کرد، در حالی که خداوند از معاصی
نهی کرده و
وعده عذاب داده است.
در برخی از
احادیث امامیه از قیمت گذاری نهی شده است
و در برخی از احادیث گفته شده که خداوند
مَلَکی را
وکیل قیمت گذاری کرده که امور را به
امر الهی اداره میکند
و در
روایتی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل شده که
ارزانی، نشانه
رضایت خداوند و
گرانی، نشانه
غضب الهی است
با توجه به روایات یاد شده و برخی دیگر از روایتها تسعیر، یعنی قیمت گذاری، فعل خداوند است، ولی حاکم میتواند جلوی عاملان و کسانی که با ترفندهای مختلف مثل
احتکار و تلقی
رکبان و
همدستی با دیگران، کالاها را در
انحصار خود درمی آورند بگیرد؛
هم چنانکه
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) محتکران را از احتکار منع کرد.
واژه سعر گاهی متصف به
رُخص و گاهی متصف به
غلاء میشود.
رُخْص به معنای ارزانی است
و در اصطلاح به معنای افت قیمت و بهای یک کالا از حد متعارف خود در زمان و مکانی که نباید این اتفاق میافتاد و فروش آن به نرخی کمتر از نرخ اصلی، می باشد.
و غلاء به معنای گرانی است
و به افزایش بیش از حدّ قیمت یک جنس در زمان و مکان غیر متعارف گفته میشود
به عنوان مثال افت قیمت
یخ در
زمستان یا در مناطق سرد و
برفی، مصداق ارزانی و رُخص نیست و اگر در
تابستان قیمت یخ پایین بیاید آن را
ارزان گویند.
هم چنانکه بالا رفتن قیمت یخ در تابستان و مناطق گرمسیری، گرانی و غلاء نامیده نمیشود.
هر چند در چگونگی استناد برخی از ارزانیها و گرانیها به
انسانها اختلاف وجود دارد، ولی اینکه بعضی از آنها فعل خداوند است همه
متکلمان اتفاق نظر دارند
به همین دلیل این مسئله به
علم کلام که موضوع آن بحث از
افعال الهی است، مربوط میشود.
اهل حدیث و
اشاعره که بنابر مبانی خود، فعل
بندگان را مخلوق خداوند میدانند و معتقدند «لا مؤثر فی الوجود الاّ اللّه»، گرانی و ارزانی را فعل الهی میشمارند
بنابراین، از دیدگاه آنان انسانها نقشی در گرانی و ارزانی کالا ندارند.
معتزله قائل به تفکیک شده و میگویند گرانی و ارزانی گاهی از سوی خداوند است؛ به این صورت که کالایی را کم کرده و نیاز مردم به آن را افزایش میدهد یا آن کالا را زیاد کرده و از نیاز مردم به آن میکاهد و گاهی از سوی مردم است، به عنوان مثال
سلطان مردم را در
خرید و فروش کالایی محدود میکند و یا عوامل دیگر که ناشی از فعل مردم است موجب گرانی یا ارزانی کالا میشود.
بنابراین، می توان گرانی و ارزانی را
هم به خدا نسبت داد
هم به انسان.
از دیدگاه
متکلمان امامیه گرانی و ارزانی به کسی که اسباب آن را فراهم آورده نسبت داده میشود، اگر
سبب آن فعل خداوند باشد به خداوند منتسب میکنیم و اگر علت آن فعل بندگان باشد به آنها نسبت میدهیم
اگر باعث گرانی و ارزانی خداوند باشد به خاطر
مصلحتی یا
تفضلی بوده است و باید بر آن
صبر کرد و عوض آن بر خداوند
واجب است و اگر عامل آن مردم باشند مورد
مدح و یا
ذم قرار میگیرند و
عوض آن برعهده آنها خواهد بود
اما
روایاتی که گرانی و ارزانی را به خداوند نسبت میدهند مانند آن چه از
امام سجاد نقل شده که فرمود: گرانی آن مربوط به من نیست اگر
گران میشود کار خداست و اگر
ارزان میشود باز کار اوست
معانی مختلفی دارد. این روایات یا ناظر به این هستند که بیشتر اسباب گرانی و ارزانی به
قدرت الهی برمی گردد
یا معنایشان این است که خداوند بندگانش را از آن چه اختیار کردهاند،
منصرف نمیکند.
به هر صورت اینکه عامل گرانی و ارزانی کیست به مسئله
جبر و
تفویض مربوط میشود. قائلان به جبر آن را به
خداوند نسبت میدهند و معتقدان به تفویض برخی از آنها را به انسانها مستند میکنند و برخی را فعل خداوند میدانند و چون از دیدگاه
امامیه، جبر و تفویض هر دو
باطل است و قول
صحیح امر بین الامرین میباشد، آنها معتقدند که فعل بندگان در طول
قدرت الهی قرار دارد و بندگان افعال را به
اختیار خود انجام میدهند و این افعال باعث برخی گرانیها و ارزانیها میشود، به همین خاطر به خود آنها نسبت داده میشود
و برخی از آنها از فعل الهی ناشی میشود که به خداوند نسبت داده میشود.
• ارشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، فاضل مقداد (۸۲۶) جمال الدین مقداد بن عبداللّه السیوری الحلی، تصحیح سید مهدی رجائی، مکتبة آیة اللّه المرعشی العام، قم، ۱۴۰۵.
• اصول الدین، الغزنوی الحنفی، (۵۹۳هـ) احمد بن محمد بن محمود بن سعید الغزنوی الحنفی، تصحیح دکتر عمروفیق الداعوق، دار البشائر الاسلامیة، بیروت، ۱۴۱۹.
• الاقتصاد، الطوسی، (م۴۶۰) ابوجعفر محمد بن حسن الطوسی، مکتبة جامع چهلستون، قم، ۱۴۰۰.
• انوار الملکوت فی شرح الیاقوت الحلی، (م۷۲۶) جمال الدین ابومنصور حسن بن یوسف، تصحیح محمد نجمی زنجانی، انتشارات رضی و بیدار، ۱۳۶۳ش.
• بحار الانوار، مجلسی (م۱۱۱۱) الشیخ محمد باقر، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.
• تقریب المعارف فی علم الکلام، حلبی، ابوالصلاح (۴۴۷) تقی الدین، تصحیح رضا استادی، ۱۴۰۴.
• التوحید، الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی (۳۸۱) تصحیح سید هاشم حسینی تهرانی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
• الذخیرة المرتضی علم الهدی، علی بن الحسین الموسوی البغدادی (۴۳۶۲) تصحیح سید احمد حسینی، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱.
• سنن ابن ماجه، ابن ماجه، محمد بن یزید قزوینی (م۲۷۵) تصحیح صدقی جمیل عطار دار الفکر، بیروت ۱۴۲۴.
• شرح الاصول الخمسه، تصحیح دکتر عبدالکریم عثمان، مکتبه وهبه، قاهره، ۱۴۰۸قاهره.
• شرح المقاصد، التفتازانی (۷۹۳) مسعود بن عمر بن عبداللّه، تصحیح عبدالرحمن عمیره، منشورات شریف رضی، قم.
• شرح المواقف، جرجانی، میر سید شریف، (م۸۱۶) علی بن محمد، منشورات شریف رضی، قم.
• شرح جمل العلم والعمل، سید المرتضی علم الهدی، علی بن الحسین الموسوی البغدادی (۴۳۶۲) تصحیح یعقوب جعفری، دارالاسوة للطباعة والنشر، ۱۴۱۴.
• الفروع من الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب (م۳۲۸) تصحیح علی اکبر غفاری، دار صعب، بیروت ۱۴۰۱.
• الفصول المهمة فی اصول الأئمّه (علیهم السلام)، حر عاملی (م۱۱۰۴) محمد بن الحسن، مکتبة بصیرتی، قم.
• کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، الحلی، (م۷۲۶) جمال الدین ابومنصور حسن بن یوسف، تصحیح علامه حسن زاده آملی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۰۷.
• لسان العرب، ابن منظور، (۷۱۱) ابوالفضل جمال الدین محمد بن مکرم، دار صادر، بیروت.
• المسلک فی اصول الدین، الحلی، (۶۷۶)، نجم الدین ابوالقاسم جعفر بن الحسن بن سعید، تصحیح رضا استادی، آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۴۲۱ق.
• المغنی فی ابواب التوحید والعدل، معتزلی، قاضی عبد الجبار، ابوالحسن عبد الجبار (م۴۱۵) تصحیح محمد علی النجار و دیگران.
• المنقذ من التقلید، حمصی رازی، (م اوّل قرن هفتم) سدید الدین محمود، مؤسسة النشر الإسلامی جامعه مدرسین قم، ۱۴۱۲ق.
دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق(ع)، برگرفته از مقاله «اسعار»، شماره ۴۱